«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[۲]»؛ جمعه شب است و ان‌شاءالله توفیق و عنایتی باشد و دل‌های ما با نور امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) روشن شود و سیم دل‌مان را با این کانون نور وصل بشود و ان‌شاءالله با نظر لطف ایشان، «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند[۳]»، حضرت امام زمان‌مان (اروحنا فداه) همان صاحب‌نظر هستند. اگر نگاهی بیندازند، ما را تغییر خواهند داد. نظر و نَفَس ایشان اثر کیمیا دارد. لذا امشب قصد دارم تا چند جمله‌ای راجع به حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) به دل‌های آماده و پاک شما مؤمنین و مؤمنات تقدیم کنم و عرایضی را تقدیم بدارم.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (1)

یاد الهی مایه‌ی آرامش دل است

مطلب اوّل این است که پروردگار عزیز هرچه آفریده است، برای بَشر آفریده است و تمام علایق و آفریده‌های الهی آیینه‌ی خدانما هستند. همه چیز جهت است که بَشر با این جهات به خداوند متعال برسد. ولی چون دل بَشر در یک‌جا نمی‌ماند، مرغ دل راه را اشتباه می‌رود و آشیانه‌های مختلفی را برای خودش درنظر می‌گیرد و گمان می‌کند که آن‌جا خانه‌ی دل است، می‌رود و دچار آسیب می‌شود. تمام شکارهایی که دل در این دنیا به دنبال آن می‌رود، از آن پشیمان خواهد شد. انسان هر آرزویی داشته باشد و هنگامی که به آن آرزو می‌رسد، متوجّه می‌شود که این را نمی‌خواسته است و چیز دیگری را می‌خواسته است. لذا از همه‌ی اموری که دل انسان را به خودش مشغول می‌نماید، بَدش می‌آید و می‌بیند که این‌ها دل را آرام نکرد. خداوند کریم هم برای آرامش دل چند نسخه دارد که بنده دو مورد از آن را عرض خواهم کرد. یکی از آن‌ها این است که فرموده است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ[۴]»؛ اگر کسی ایمان صادق و درستی داشته باشد، وقتی مؤمن یاد خداوند متعال را می‌کند، هراندازه‌ای اضطراب داشته باشد و دچار ناراحتی باشد، با یاد خداوند دل او آرام می‌گیرد. اگر ما در اضطراب و نگرانی‌های خود خداوند را یاد می‌کنیم و دل‌مان آرام نمی‌گیرد، باید در ایمان خود تجدیدنظر کنیم. این ایمان واقعی نیست؛ والّا نسخه‌ی خداوند نمی‌تواند دارای اشتباه باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ». خداوند متعال بعد از آن این تابلو را برجسته کرده است و فرموده است: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۵]»؛ دل با یاد خداوند آرام گیرد.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (2)

ایمان و یاد خدا مایه‌ی قدرت اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) است

آرامش اهل‌بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) در منازل اسارت به گونه‌ای است که در هیچ‌جایی نمی‌بینید که حضرت زینب (سلام الله علیها) که سلام خداوند بر ایشان باد و جان عالَمی به قربان مرقد دل‌آرای این بزرگوار باد، حضرت رباب (سلام الله علیها)، حضرت امّ‌کلثوم (سلام الله علیها)، حضرت سکینه (سلام الله علیها)، حضرت رقیّه (سلام الله علیها)، فضّه که این‌ها بی‌بی‌های ما هستند و سُفره‌های دل ما هستند و سُفره‌گُستر ایمان ما هستند، در همه‌جا آرامش خود را حفظ کردند و در هیچ‌جایی دست‌پاچگی به خرج ندادند و دلواپَسی نداشتند و در هیچ‌جایی خودشان را محتاج نابکاران ندیدند. علّت این آرامش ایمان این بزرگواران و یاد خداوند متعال بوده است. این‌ها با یاد خداوند در سنگر قدرت بودند و دشمنان خود را تحقیر می‌کردند. این‌که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) فرمودند: «ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَهَ[۶]»؛ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) به این پَلیدِ خونخوارِ زنازاده در برابر یاران او و جلّادهایی که اطراف او را گرفته بودند، این‌گونه تحقیر کردند و گفتند: «ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَهَ»؛ این مَرجانه مشهوره بوده است و مادر ابن‌زیاد جزءِ پَرچم‌داران فَحشا بوده است. ولی این قدرت و جرأت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) را نیاز دارد تا در آن‌جا شناسنامه‌ی او را بَرمَلا نماید و در دهان او بکوبد؛ «ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَهَ». این‌گونه به‌جا سخن گفتن، به‌جا این‌ها را نابود کردن، جرأت می‌خواهد. حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: ما آمریکا را در زیر پا لِه می‌کنیم و آن را نیز لِه کردند. دلیل این کار اتّصال به خداوند متعال و قدرت لایزال است؛ «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (4)

توفیقات الهی نصیب انسان حلال‌خور می‌شود

مورد دیگر نیز دعای امام زمان (ارواحنا فداه) است. کسانی که حقوق مالی خود را می‌پردازند، خُمس در مال خود ندارند، حقّ‌النّاس را به موقع اَدا می‌نمایند، زکات می‌دهند، مال وقفی را در مال خود وارد نمی‌کنند؛ مال امام زمان (ارواحنا فداه) و مال ایتام آل ‌پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که سادات هستند که خداوند متعال در این‌باره فرموده است: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا[۷]»؛ حبیب من! مال این‌ها را تمیز کن و اجازه نده تا این‌ها نجس بخورند؛ «تُطَهِّرُهُمْ»؛ پاک‌شان می‌کنیم. مالی که پاک باشد، دل را نیز پاک می‌نماید. «کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا[۸]»؛ اگر انسان از طیّبات استفاده کند، هم این‌که مال حرام نباشد و هم نجس و آلوده نباشد؛ یعنی هم حقوق امام زمان (اروحنا فداه) و هم حقوق سادات و مردم نباشد، مانند زکات که حقّ‌النّاس است، خُمس که حقّ‌الامام است، حقّ ذُرّیه‌ی حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است؛ اگر انسان حقوق این‌ها را پرداخت نماید، مال او طیّب می‌شود. سپس خداوند متعال فرموده است: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ»؛ مال حلال را استفاده کنید؛ «وَ اعْمَلُوا صَالِحًا»، اگر انسان مال حلال بخورد، توفیق نمازشب پیدا خواهد کرد، توفیق زیارت امام حسین (علیه السلام) نصیب او می‌شود، توفیق زیارت امام رضا (علیه السلام) نصیب او می‌شود، مدام میل به مسجد جمکران پیدا می‌کند ودل او قرار نمی‌گیرد که یک هفته به میعادگاه امام زمان (ارواحنا فداه) نرود و با حضرت نجوا نکند و سُفره‌ی دل را برای طبیب خود باز نکند؛ این توفیقات مربوط به حلال‌خوری می‌باشد. انسانی که حرام‌خوار است، توفیق حضور در نماز جماعت را پیدا نمی‌کند، انسانی که حرام‌خوار است، توفیق زیارت مکّه و کربلا را پیدا نمی‌کند؛ لذا قرآن کریم این دو را در کنار هم آورده است که مشخّص می‌شود با یکدیگر ارتباط دارند؛ «کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا»؛ طیّب بخورید تا عمل صالح روزی شما بشود.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (3)

سه مأموریت خداوند متعال برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به انسان‌های حلال‌خور

خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده است که مال این‌ها را پاک و تطهیر کن. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً»؛ این صدقات و زکات و امور حقّی که در مال آن‌ها قرار دارد، اگر در اَدای حقّ خود با تو مرتبط شدند و تو از آن‌ها پذیرفتی، دو سه مورد از تکالیف الهی نسبت به انسان‌های حلال‌خور بر تو که پیامبر خدا هستی، نهاده می‌شود؛ مورد اوّل «تُطَهِّرُهُمْ» است. تو باید این‌ها را پاک کنی. دل کَندن از مال دنیا انسان را پاک می‌کند. دل‌بستن به امور دنیا انسان را وابسته می‌کند؛ «الدُّنْیَا جِیفَهٌ وَ طَالِبُهَا کِلَاب[۹]»؛ دنیا جیفه است و باطن شخص دنیاپَرست مانند سگ است و آدم نیست و سگ نیز نجس‌العین است. خداوند به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید که وقتی دل از دنیا می‌کنند، تو دل آن‌ها را پاک می‌کنی؛ «تُطَهِّرُهُمْ».

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (5)

مورد دوّم «تُزَکِّیهِمْ» است که تو این‌ها را رُشد می‌دهی. این‌ها در دَرجه‌ی پایینی قرار داشتند و تو درجات قُرب الهی را برای این‌ها فراهم می‌نمایی و دل این‌ها پرواز می‌کند و الهی و امام زمانی می‌شوند، ربّانی می‌شوند، حُسینی می‌شوند، عَلوی می‌شوند، فاطمی می‌شوند. مدام دل بیقرار است و از این منزل به سوی آن منزل پرواز می‌کند و همه‌ی این ها نیز به صورت «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ[۱۰]» می‌باشد. یک لحظه در قبرستان بقیع است، لحظه‌ی دیگری به نجف اشرف می‌شود، از آن‌جا سفری به کاظمین دارد، از آن‌جا نیز به سامرا و مشهد مقدّس سفر می‌نماید و سپس به جمکران و مشاهد مشرّفه می‌رود و با حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) یکی پس از دیگری اُنس می‌گیرد و دائماً با چهارده معصوم (سلام الله علیهم اجمعین) مأنوس می‌شود که این‌ها «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» هستند. چون این‌ها عَرشی هستند، با هرکدام که مرتبط می‌شوید، ارتقاء درجه پیدا می‌کنید و خداوند متعال شما را به وسیله‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر این گذشتی که از مال خود می‌کنید و حرام را در زندگی خود وارد نمی‌کنید، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انسان را بالا می‌برد. این موضوع دارای سِرّ است. فاقد نمی‌تواند مُعطی باشد؛ من که نور و درجات بالا را دارا نیستم، خودم نمی‌توانم برای خودم نور ایجاد کنم؛ زیرا خودم ندارم و چون ندارم، نمی‌توانم موجد باشم؛ اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور هستند تا به من نور بدهند. ایشان خورشید عالَم هستند، خورشید اخلاص هستند، خورشید ایمان هستند و من را بالا می‌برند؛ «تُزَکِّیهِمْ».

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (8)

سپس فرموده است: «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[۱۱]»؛ برای این‌ها دعا کن، برای حلال‌خورها دعا کن. نتیجه‌ی دعای تو «سَکَنٌ لَهُمْ» است، به این‌ها آرامش می‌دهد. به برکت دعای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام زمان (ارواحنا فداه) نگرانی، اضطراب، غم و غصّه از دل انسان رفع می‌شود. این موضوعات را غنیمت بشمارید و هر روز کاری کنید تا امام زمان (ارواحنا فداه) از شما خشنود بشود. یک هدیه‌ای برای امام زمان (ارواحنا فداه) کنار بگذارید، یک حرامی را به خاطر امام زمان (ارواحنا فداه) ترک کنید. مثلاً مجلس غیبتی برگزار شده است و شما در آن شرکت نکردید و یا سخن را عوض کردید و اجازه ندادید تا در آن‌جا آبروی کسی برود؛ یک جوانی شرمنده بود و شما کاری کردید که شرمندگی او جبران شود؛ این کارها را به حساب امام زمان (ارواحنا فداه) بریزید؛ اگر شما برای امام زمان (ارواحنا فداه) یک کار انجام بدهید، ایشان برای شما دعا می‌کنند. قرآن کریم این موضوع را به صورت یک قاعده مطرح می‌نماید و می‌فرماید: «إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»؛ هرجا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه‌ی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) برای کسی دعا کنند، دعای آن‌ها موجب آرامش است.

دعای حضرت حجّت (ارواحنا فداه) در حقّ انسان باعث دوری آتش گناه می‌شود

پس باید کاری کنیم تا همیشه حضرت حجّت (ارواحنا فداه) دعاگوی ما باشند و یقیناً دعای ایشان برای ما رفع نگرانی، رفع اضطراب و رفع ابهام خواهد کرد و بهانه‌های زیادی داریم تا امام عصر (ارواحنا فداه) را از خودمان خشنود کنیم، شهدا را از خودمان خشنود کنیم، ارواح طیّبه‌ی حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) و اولیای الهی را از خودمان خشنود کنیم. یکی از برکات حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ـ که جان ما به قربان ایشان باد ـ که ایشان را لنگر آسمان و زمین می‌دانیم، دعای خیر ایشان در حقّ ماست. گناه، بلا به دنبال می‌آورد و این موضوع صریح آیه‌ی قرآن کریم است. فرموده است: «وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَکَ عَلَیْهَا مِنْ دَابَّهٍ[۱۲]»؛ آن‌چنان آتش این گناه تُند است که اگر بنا بود خداوند متعال شما را با هرگناهی مؤاخذه نماید، نه تنها خودتان نابود می‌شدید، بلکه در اثر گناه شما هیچ جُنبنده‌ای بر روی زمین باقی نمی‌ماند. تمام موجودات در آتش گناه شما می‌سوختند و هیچ چیزی باقی نمی‌ماند. ولی چه چیزی عایق می‌شود که گناه ما، ما را نمی‌سوزاند و موجودات دیگر را از بین نمی‌برد؟ وقتی وجود نازنین حضرت حجّت (ارواحنا فداه) در گهواره بودند، امام حسن عسکری (علیه السلام) به یکی از شیعیان فرمودند: برو و به مولای خودت سلام کن. او به کنار گهواره‌ی حضرت حجّت (ارواحنا فداه) و به ایشان سلام کرد. حضرت حجّت (ارواحنا فداه) پاسخ سلام را دادند. فرزند گهواره‌ای بودند، ولی جواب سلام او را دادند و فرمودند: من را می‌شناسی؟ عرض کرد: آقا جان! «أَنْتَ سَیِّدِی وَ اِبْنُ سَیِّدِی[۱۳]»؛ شما هم خودتان آقا هستید و هم خودتان آقازاده هستید. شما آقای من هستید. حضرت حجّت (ارواحنا فداه) فرمودند: منظورم این نیست؛ بلکه منظورم این است که «أنا بقیه‌الله» هستم؛ من بقیه‌الله هستم. «وَ بِی یَدْفَعُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی[۱۴]»؛ خداوند متعال به واسطه‌ی وجود من بَلا را از شیعیان اهل‌بیتم دفع می‌نماید. وجود نازنین حضرت حجّت (ارواحنا فداه) جلوی آتش گناه ما را می‌گیرند.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (6)

دعایی که از حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) در حقّ شیعیان نقل شده است

مرحوم «سید بن طاووس[۱۵]» (اعلی الله مقامه الشریف) که سید مراقبه هستند و در زندگی حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) جایگاهی داشته است و کتابی به نام «المَحَجّه[۱۶]» دارند و در این کتاب سفارشاتی را آورده است که نسبت به فرزند خود داشته است. در قسمتی از این کتاب خطاب به پسرش «سید محمّد» می‌گوید: ای پسرم! به تازگی حضرت حجّت (ارواحنا فداه) ازدواج کرده‌اند؛ اگر مجاز بودم تا به شما بگویم که ایشان از کدام نژاد همسر اختیار کردند، به تو می‌گفتم؛ ولی اجازه‌ی این کار را ندارم که به تو بگویم. این موضوع نشان می‌دهد که مرحوم «سید بن طاووس» (اعلی الله مقامه الشریف) حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) بوده است، زیرا از ازدواج حضرت حجّت (ارواحنا فداه) خبر می‌دهد. مرحوم «سید بن طاووس» (اعلی الله مقامه الشریف) خیلی با امام زمان (ارواحنا فداه) مأنوس بوده است. ایشان می‌گوید که اگر من در جایی امام زمان (ارواحنا فداه) را نبینم، ولی ایشان حرفی بزنند و یا مناجاتی داشته باشند، نوای صدای امام زمان (ارواحنا فداه) با گوش من آشناست و متوجّه می‌شوم که این صدای امام زمان (ارواحنا فداه) است. او می‌گوید: وقتی وارد سرداب مقدّس شدم ـ ان‌شاءالله خداوند به حقّ امام حسین (علیه السلام) توفیق بدهد تا ما نیز در ایّام اربعین کربلایی باشیم و ان‌شاءالله با حواله‌ی امام حسین (علیه السلام) به سامرا مشرّف شویم و در آن‌جا جدّ، پدر، مادر و عمّه‌ی امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) را زیارت کنیم و سپس وارد سرداب غیبت بشویم و آن‌جا سیم دل‌مان را وصل کنیم و نماز امام زمان (ارواحنا فداه) را بخوانیم و زیارت آل یاسین بخوانیم و دامان امام زمان (ارواحنا فداه) را بگیریم تا حواله‌ی نجات را از دست ایشان دریافت کنیم ـ دیدم که حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) مشغول مناجات هستند و اشک می‌ریزند و با چه سوزی در حال مناجات با حق‌تعالی هستند. دلم را بردند و دل دادم تا ببینم ایشان چه دعایی می‌کنند؛ دیدم که حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) این‌گونه دعا کردند: «اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا اَللّهُمَّ اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا[۱۷]»؛ این‌ها جملات امام زمان (ارواحنا فداه) هستند که مرحوم «سید بن طاووس» (اعلی الله مقامه الشریف) تمام جملات مناجات امام زمان (ارواحنا فداه) را برای آب‌کردن دلِ ما به ما رسانده است. امام زمان (ارواحنا فداه) در بارگاه پروردگار متعال عرضه می‌دارد: «اَللّهُمَّ!»؛ معبود حجّت خدا! معبود مهدی! «اِنَّ شیعَتَنا مِنّا»؛ شیعیان ما از ما هستند. بنده هم خجالت می‌کشم و هم مباهات می‌کنم. ما در کجا قرار داریم و امام زمان (ارواحنا فداه) در کجا قرار دارند که حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) بفرمایند که شما از ما هستید. «اِنَّ شیعَتَنا مِنّا»؛ شیعیان ما از ما هستند.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (7)

مرحوم «آیت الله حُجّتی میانجی[۱۸]» (رحمت الله علیه) پدر شهید بودند و وقتی با نسخه‌ی مرحوم «آیت الله بهجت) (اعلی الله مقامه الشریف) به محضر امام زمان (ارواحنا فداه) رسیده بودند، از ایشان سؤال پرسیده بودند که مقام معظم رهبری (مُدّ ظله العالی) نزد شما دارای چه جایگاهی هستند؟ حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) فرموده بودند: ایشان از ما هستند. امام زمان (ارواحنا فداه) می‌فرماید: «اِنَّ شیعَتَنا مِنّا»؛ شیعیان ما از ما هستند. «خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا»؛ تکوین و خلقت این‌ها با ما مُجانِست دارد. خداوند متعال از زیادی طینت ما، از سرریز طینت ما روح شیعیان ما را آفریده است.‌ یعنی در وجود ما، در سرشت ما، در خمیره‌ی ما از وجود حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین)، از نورشان، از عطرشان خداوند مخلوط کرده است؛ لذا هیچ قدرتی نمی‌تواند تشیّع را از ما بگیرد.

گناهان مؤمنین به واسطه‌ی اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) بخشیده و یا کم‌اثر می‌شود

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: اگر من با شمشیر خیشوم مؤمن را بزنم، دماغ مؤمن را بزنم که بُریده شود و با من بد شود، شیعه‌ و مؤمن با من بد نخواهد شد. این موضوع امکان ندارد. اگر امام زمان (ارواحنا فداه) ما را تکّه‌تکّه کنند، از ایشان دست برنخواهیم داشت. چرا این‌گونه است؟ زیرا در وجود ما هستند و محبّت ایشان تلقینی نیست؛ بلکه حقیقت تکوینی است که در وجود ما نور حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وجود دارد، در وجود ما نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد، در وجود ما نور امام حسن مجتبی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) قرار دارد. لذا هرگاه گرفتار می‌شویم، بی‌اختیار می‌گوییم: یاعلی (علیه السلام)! یا زهرا (سلام الله علیها)! یا صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)! ما این‌ها را یاد می‌کنیم. بی‌اختیار به این‌ها وصل می‌شویم. «خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا»؛ خداوند متعال وجود ما را از چشمه‌ی ولایت علی (علیه السلام) و اولاد ایشان عَجین کرده است. هنگامی که در تکوین باشد، چه کسی می‌تواند محبّت امام حسین (علیه السلام) را از ما بگیرد؟ چنین چیزی امکان ندارد، مگر این‌که وجودمان تغییر کند. «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ[۱۹]»؛ اگر هویّت ما با گناه تغییر کند، آن‌ها گناه‌پذیر نیستند. در کامِ آن‌ها تلخ می‌شود و از دهان‌شان بیرون می‌ریزند. همان‌گونه که حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت به کسانی که به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بی‌وفایی کردند، فرمودند: ما شما را مزه‌مزه کردیم، تلخ بودید و شما را دور انداختیم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مورد کسانی که با حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مدارا نکردند و به سوی دشمنان ایشان رفتند، می‌فرماید که جنس شما خراب بود که ما نپذیرفتیم. اگر جنس انسان خراب بشود، امام زمان (ارواحنا فداه) او را نمی‌پذیرد. می‌فرماید که تو نفوذی بوده‌ای؛ نام تو شیعه بوده است، ولی دل تو آمریکایی بوده است، دل تو اسرائیلی بوده است، دل تو وَهّابی بوده است و تو مُجانستی با ما نداشته‌‌ای. حضرت حجّت (ارواحنا فداه) در ادامه‌ی دعا می‌فرماید: «اَغْفِرْ لَهُمْ»؛ چون این‌ها از ما هستند و قُماش این‌ها از قُماش ماست، خدایا مورد بخشش خود قرار بده گناهانی را که این‌ها انجام داده‌اند، ولی نسبت به بخشش تو نااُمید نیستند؛ زیرا ما را دارند. دامان ما را می‌گیرند که واسطه بشویم تا گناه این‌ها بخشیده بشود. «اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا»؛ با شفاعت امام زمان (ارواحنا فداه) یا گناهان ما به طور کُلّی بخشیده می‌شود و یا آثار نکبت‌بارِ آن خُنثی می‌شود. این دعای امام زمان (ارواحنا فداه) است که از برکات وجود نازنین حضرت حجّت (روحی فداه) است.

Sadighi-14010604-HoseyniyeKosar-Shabe 29 Moharram-Thaqalain_IR (9)

یکی از تشرّفات مرحوم «آیت الله ناصری» (رحمت الله علیه) به حرم امام رضا (علیه السلام)

از مرحوم «آیت الله ناصری» (رضوان الله تعالی علیه) یادی داشته باشیم. بنده نسبت به ایشان ارادت داشتم. گاهی بنده را دعوت می‌کردند و در مجلس فاطمیه‌ای که ایشان در منزل‌شان برگزار می‌کردند، توفیق نصیب می‌شد که نام ما نیز در آن مجلس نوشته بشود. ایشان به بنده فرمودند که هرشب شما را دعا می‌کنم. خداوند ایشان را با اولیای خود محشور بدارد. مرد بزرگی بودند. یکی از تشرّفات مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) به حرم حضرت ثامن‌الحُجج علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه آلاف التّحیه و الثناء) را عرض خواهم کرد و داستانی را هم خودم از ایشان شنیدم را به محضر شما نقل خواهم کرد که مقدّمه‌ی توسّل ما خواهد شد. مرحوم آیت الله ناصری (اعلی الله مقامه الشریف) در حرم حضرت ثامن‌الحُجج علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه آلاف التّحیه و الثناء) مشغول خواندن زیارت جامعه‌ی کبیره بودند. ایشان گفته بودند: وقتی به این فراز از زیارت شریفه رسیدم که عرض می‌کنیم: «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَامَعَ غَیْرِکُمْ[۲۰]»؛ که مضمون آن این است که می‌خواهم با شما باشم؛ اجازه بدهید تا ما زیر سایه‌ی شما باشیم؛ اجازه بدهید تا ما بر سر سُفره‌ی شما باشیم؛ اجازه بدهید تا ما ریزه‌خوارِ شما باشیم و ما را به جای دیگری حَواله ندهید؛ ما می‌خواهیم تا از شما جُدا نباشیم. «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ». مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمایند وقتی این عبارت «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ» را می‌خواندم، حال عجیبی داشتم. دستم به دامان شماست، پس دست مرا کوتاه نکنید. اجازه بدهید تا من دامان شما را داشته باشم. «لَامَعَ غَیْرِکُمْ»؛ نمی‌خواهم وابسته به دشمنان شما و کسانی که در خطّ شما نیستند، باشم و به آن‌ها تکیه کنم؛ زیرا من شما را دارم. با وجود داشتن شما، به کجا بروم؟ مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمایند که وقتی با حال خوب این عبارات را می‌خواندم، ملاحظه کردم که وجود نازنین حضرت حجّت (ارواحنا فداه) در حرم مطهّر حضرت امام رضا (علیه السلام) در کنار بنده تشریف دارند. ایشان اهل تشرّف بودند که بنده یک مورد از آن‌ موارد را خدمت شما عرض کردم.

نقل امام زمان (ارواحنا فداه) درباره مرحوم «آقای کافی» (رضوان الله تعالی علیه)

یک تشرّف دیگری را نیز ایشان برای بنده نقل کردند. مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: ما در اطراف شهر اصفهان سیّدی داشتیم که او اهل تشرّف بود. مرحوم «آقای کافی[۲۱]» (اعلی الله مقامه الشریف) که بُلبُل امام زمان (ارواحنا فداه) بودند، کسانی که هم‌سنّ بنده هستند، منبرهای مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) را به یاد دارند، دعاهای ندبه‌ی ایشان را که در مهدیه تهران برگزار می‌شد، به یاد دارند که در زمان طاغوت، یک محیطی که دل جوانان را شکار می‌کرد و به عشق امام زمان (ارواحنا فداه) آن‌ها را جمع می‌کرد و جمعیّت عظیمی به آن‌جا می‌آمدند و با نوای آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) به یاد امام زمان‌شان اشک می‌ریختند و دل به حضرت صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌دادند، مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) ایشان توفیقاتی داشتند. مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) به شهر اصفهان آمدند. وقتی در شهر اصفهان منبر می‌رفتند، جمعیّت زیادی پای منبر ایشان می‌آمدند. برخی از آقایان برنمی‌تابیدند و می‌گفتند که مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) سواد زیادی ندارند و منبر ایشان پُرمطلب نیست؛ پس چرا باید این جمعیّت پای منبر ایشان بیاید؟ این حرف‌ها را می‌زدند؛ زیرا انسان‌ها ساکت نمی‌نشینند و به قدری نیش‌زبان علیه ما می‌زنند و به قدری علیه ما بدگویی می‌کنند که خیال می‌کنند ما صاحب نداریم؛ هرچه می‌خواهید بگویید. مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: بنده از این سیّد بزرگواری که اهل تشرّف بودند، خواهش کردم و عرض کردک که اگر خدمت امام زمان (ارواحنا فداه) رسیدید، از ایشان بپرسید که مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) چگونه هستند؛ وضع مرحوم آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) از نظر امام زمان (ارواحنا فداه) چگونه است؟ مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمودند که این درخواست را کردم و مدّتی گذشت و دیداری بین بنده و آن سیّدی که اهل تشرّف بود، پیش آمد. بنده به یاد آوردم و به ایشان عرض کردم که من از شما خواسته بودم که اگر خدمت حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) رسیدید، در مورد آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) سؤال کنید؛ آیا سؤال پرسیدید؟ ایشان پاسخ دادند: بله. عرض کردم: پاسخ امام زمان (ارواحنا فداه) چه بود؟ ـ خدایا! به حقّ عمّه‌اش حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) دیدار امام زمان (اروحنا فداه) را روزی ما هم بگردان؛ زیرا ما هم دل داریم و دوست داریم تا طبیب‌مان را ببینیم و دردهای‌ خود را به طبیب‌مان بگوییم؛ ما به جز ایشان صاحبی نداریم، کسی را نداریم ـ مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که آن سیّد بزرگوار می‌گفتند که بنده به حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) عرض کردم: آقا جان! آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) چگونه انسانی هستند؟ حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) پاسخ دادند: «چکار دارید که آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) چگونه انسانی هستند؛ آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) مُروّج ما هستند، آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) مُروّج ما هستند، آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) مُروّج ما هستند». کسی که این امام زمان (ارواحنا فداه) این مدال را به ایشان داده است که حرف‌های او دل‌ها را با امام زمان (ارواحنا فداه) وصل می‌نماید، سؤال از این‌که چگونه آدمی است، سؤال به‌جایی نیست؛ غَرض این است که با امام زمان (ارواحنا فداه) سه بار فرموده بودند: آقای کافی (اعلی الله مقامه الشریف) مُروّج ما هستند.

باید برای فرج امام زمان (ارواحنا فداه) دعا و تضرّع داشته باشیم

سعی کنید یاد امام زمان (ارواحنا فداه) را در خانه‌ی خود زیاد کنید. در مقابل همسر و فرزندان خود این کار را بکنید. سعی کنید تا دعای ندبه را برای خودتان به صورت عادت دربیاورید که امام‌ زمان‌مان (ارواحنا فداه) به مرحوم «آقای حسنی» (رحمت الله علیه) که در اوایل انقلاب امام جمعه‌ی فَقید شهر کرمان بودند، پیغام داده بودند که دعای ندبه را ترک نکن. ایشان می‌گفته‌ است که بنده سه مورد سِرّ داشتم و وقتی حضرت حجّت (ارواحنا فداه) به ایشان پیام داده بودند، سِرّهای ایشان در پیام حضرت حجّت (ارواحنا فداه) وجود داشته است. یکی از آن‌ها این بود که ایشان می‌گفتند: بنده هرهفته دعای ندبه را نمی‌خواندم؛ گاهی می‌خواندم و گاهی نمی‌خواندم. حضرت حجّت (ارواحنا فداه) پیام داده بودند: هر هفته دعای ندبه را بخوانید و آن را ترک نکنید. اجمالاً بیایید و مُروّج حضرت حجّت (ارواحنا فداه) باشید؛ زیرا حضرت حجّت (ارواحنا فداه) از شما راضی می‌شوند و شما را دعا می‌کنند. بیایید رونق بازار امام زمان (ارواحنا فداه) باشید. احساسات را برانگیزید تا دلتنگی به وجود بیاید و از نبودن حضرت حجّت (ارواحنا فداه) ناراحت باشیم. متضرّعانه دعا کنم که خداوند متعال فَرج حضرت حجّت (ارواحنا فداه) را نزدیک نمایند.

روضه و توسّل به حضرت ثامن‌الحُجج علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام)

بنده امشب وقتی در حال آمدن از منزل بودم، یک یادی از حضرت امام رضا (علیه السلام) کردم و نیّت کردم تا در این مجلس که مجلس امام زمان (ارواحنا فداه) است، روضه و توسّل به حضرت ثامن‌الحُجج علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه آلاف التّحیه و الثناء) باشد.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَهً کَثِیرَهً تَامَّهً زَاکِیَهً مُتَوَاصِلَهً مُتَوَاتِرَهً مُتَرَادِفَهً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ[۲۲]‏».

«السَّلَامُ عَلَى غَوْثِ اللَّهْفَانِ وَ مَنْ صَارَتْ بِهِ أَرْضُ خُرَاسَانَ خُرَاسَانَ[۲۳]»؛ ای امام مهربان‌ ما، ای امام کریم ما که درب حرم شما بر روی همه باز است. زرتشتی‌ها به حرم شما می‌آیند و حاجت می‌گیرند. همه به پنجره‌فولاد شما دَخیل می‌بندند  و شما هم هیچ‌کسی را ناراضی از بارگاه خود برنمی‌گردانی. حضرت امام رضا (علیه السلام) شباهت‌هایی با مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارند. اوّلین شباهتی که بین امام رضا (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، این است که بی‌بی عالَم از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواستند که اتاق را خلوت کنند. وقتی اتاق خلوت شد، عرضه داشت: یا علی! من خواستم گریه‌ی تو را ببینم؛ «اِبکِنی»؛ گریه کن. «و ابکی للیتامی[۲۴]» فرزندان من در حال از دست دادن مادر جوان خود هستند؛ برای فرزندان من گریه کن. وقتی که حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) نیز قصد کردند تا از طرف مدینه به سوی مَرو بیایند، فرمودند: بگویید تا خواهران و مَحرمان من بیایند، بانوان بنی‌هاشم جمع بشوند. وقتی همه در منزل حضرت امام رضا (علیه السلام) جمع شدند، حضرت در وسط اتاق جلُوس کردند و فرمودند: در اطراف من حلقه بزنید و بر من با صدای بلند گریه کنید. عرضه داشتند: آقا جان! شما مسافر هستید، گریه‌کردن پُشت سر مسافر خوب نیست؛ حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند: من مسافر هستم، ولی دیگر از این سفر بازنخواهم گشت. در این سفر من کُشته خواهم شد. دوّمین شباهتی که بین امام رضا (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، این است که بی‌بی عالَم به فِضّه فرمودند: یا فِضّه! من غسل کرده‌ام، خود را تطهیر کرده‌ام و لباس خود را عوض کرده‌ام؛ اتاق را خلوت کن و خودت هم بیرون برو، ولی بستر مرا رو به قبله قرار بده. برو و دقایقی بعد داخل بیا؛ اگر دیدی جواب نمی‌دهم، بدان که دیگر فاطمه نخواهی داشت. فِضّه می‌گوید که من اتاق را خلوت کردم و جای حضرت زهرا (سلام الله علیها) را تغییر دادم. درب اتاق را بستم، ولی دل‌نگرانی داشتم و آرام نگرفتم و مضطرب و نگران بودم؛ وقتی به داخل اتاق برگشتم، دیدم که کار تمام شده است و فاطمه جان داده است. حضرت امام رضا (علیه السلام) به اباصلت فرمودند: اباصلت! اگر دیدی من از قصر این نانجیب بیرون آمدم و عَبا بر روی سر کشیده‌ام، بدان که دیگر کار تمام است. درب حُجره را باز کن، من به داخل حُجره می‌روم؛ سپس درب را ببند و من را تنها بگذار تا کسی نباشد. اباصلت می‌گوید: من منتظر بودم، ولی خلی بیقرار بودم و دلشوره داشتم که امام رضا (علیه السلام) با چه حالتی بیرون می‌آیند. دیدم حضرت امام رضا (علیه السلام) بیرون آمدند و عَبا را بر روی سر خود کشیده‌اند. مانند شخص مارگَزیده به خودشان می‌پیچند. بر روی زمین می‌نشینند و بلند می‌شوند. متوّجه شدم که آقایم را مسموم کرده‌اند و دیگر کار تمام است. درب حُجره را باز کردم و حضرت امام رضا (علیه السلام) به تنهایی داخل حُجره رفتند. درب را بستم ولی دلم طاقت نیاورد. مجدداً آمدم و درب را باز کردم و مشاهده کردم که نوجوانی مانند قرص ماه آمده است و حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) را در بغل گرفته است. تعجّب کردم، زیرا درب حُجره بسته بود. سؤال کردم: آقا شما از کجا وارد شدید، زیرا درب حُجره بسته بود. ایشان فرمودند: خدایی که در یک چشم به‌هم‌زدن مرا از مدینه تا خراسان آورده است، همان خدا نیز درب را برای من باز کرد. متوجّه شدم که نور چشم امام رضا (علیه السلام)، . حضرت امام جوادالائمه (علیه السلام) هستند. آمده است تا هنگام جان دادن پدرش با او خداحافظی کند. اما «لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ[۲۵]»؛ در کربلا پسر بر بالین پدر نیامد. در گودال قتلگاه امام حسین (علیه السلام) غریب بود و همه‌ی گرگ‌ها اطراف سیدالشهدا (علیه السلام) را گرفته بودند. تنها کسی که در حال تماشا کردن بود، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بود. امان از دل زینب (سلام الله علیها)! آمد و بر روی تَلّ‌زینبیه ایستاد؛ نگاه می‌کرد که دید: «وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِکَ[۲۶]». مرحوم آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) گاهی برای روضه‌هایی که می‌خواندیم، حاشیه می‌زدند؛ می‌فرمودند: حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) دیدند که خواهرشان در حال تماشا کردن هستند، در عالَم معنا صدای خود را به حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) رساند و فرمودند: «یَا أُختَاه! اِرْجِعی الی الْفُسْطاط[۲۷]»؛ خواهرم! نگاه نکن. به سوی خیمه‌ها برگرد.

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

دعا

خدایا! به حقیقت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) و خَمسه‌ی طیّبه و حالت اضطرار بی‌بی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) قَسمت می‌دهیم امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) را برسان.

خدایا! دست ما را از دامان امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) کوتاه مگردان.

خدایا! قلب مبارک امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) را از ما خشنور بگردان.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم این کشور را با عنایت امام زمان‌ (ارواحنا فداه) از گرفتاری‌ها نجات بده.

خدایا! زبان مَلامت‌گران را کوتاه بگردان.

الها! جوان‌های ما را به سامان برسان.

خدایا! مریض‌های ما را شِفا عنایت بفرما.

خدایا! الساعه بر سر سُفره‌ی امام رضا (علیه السلام) برای امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)، شهدا و گذشتگان ما نور و طَبق‌هایی از نور نصیب‌ بگردان.

خدایا! حوائج این جمع، حوائج مُلتمسین، کسانی که با ما عهد دعا دارند را به دست مبارک حضرت امام رضا (علیه السلام) و با حواله‌ی حضرت امام رضا (علیه السلام) برآورده بفرما.

خدایا! همه‌ی اموات و گذشتگان‌ ما، این مجتهدِ عارفِ اخلاقیِ دل‌نشین‌ِ ما، حضرت آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) را الساعه بر سر سُفره‌ی حضرت امام رضا (علیه السلام) پذیرایی و ارواح‌شان را از ما خشنود بگردان.

تا ان‌شاءالله از مدّاح عزیزمان استفاده کنید و مجلس رونقی بگیرد، در مورد نام مبارک امام حسین (علیه السلام) عرض کردیم که استاد حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرموده است که نام مبارک امام حسین (علیه السلام)، اسم اعظم است؛ با همین نظر همگی بگوییم: یا حسین (علیه السلام)!

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫

[۲] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۵٫

[۳] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۹۶.

[۴] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸٫

«الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».

[۵] همان.

[۶] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۰-۲۰۲ و ارشاد مفید، ص ۴۷۲ – ۴۷۳ (با مقدارى تفاوت).

[۷] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳٫

«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ ۗ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».

[۸] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۵۱٫

«یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ».

[۹] مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، امام صادق(علیه السلام)، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۴۰۰ قمری، چاپ اول، ص ۱۳۸، الباب الرابع و الستون (فی الزهد).

[۱۰] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶٫

«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ».

[۱۱] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳٫

[۱۲] سوره مبارکه نحل، آیه ۶۱٫

«وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَکَ عَلَیْهَا مِنْ دَابَّهٍ وَ لَٰکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً ۖ وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ».

[۱۳] کمال الدین و تمام النعمه، جلد ۲، صفحه ۴۴۱.

«وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی طَرِیفٌ أَبُو نَصْرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ عَلَیَّ بِالصَّنْدَلِ اَلْأَحْمَرِ فَأَتَیْتُهُ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَ تَعْرِفُنِی قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ أَنَا فَقُلْتُ أَنْتَ سَیِّدِی وَ اِبْنُ سَیِّدِی فَقَالَ لَیْسَ عَنْ هَذَا سَأَلْتُکَ قَالَ طَرِیفٌ فَقُلْتُ جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ فَبَیِّنْ لِی قَالَ أَنَا خَاتَمُ اَلْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی».

[۱۴] همان.

[۱۵] سید علی بن موسی بن جعفر بن طاووس مشهور به سید ابن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق)، از عالمان شیعه در قرن هفتم هجری، صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین(علیه السلام)) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد. برخی به او به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی «جمال العارفین» گفته‌اند. گرایش ابن‌طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی و معنوی و بخصوص دعا و زیارت‌ بود و مجموعه آثاری با عنوان “تتمات مصباح المتهجد” به رشته تحریر در آورد که تکمیل مصباح المتهجد، اثر شیخ طوسی در موضوع دعاست. علامه حلی و شیخ یوسف سدیدالدین (پدر علامه حلی) از شاگردان علی بودند. کتابخانه‌ی سید بن طاووس که بالغ بر ۱۵۰۰ کتاب داشته است یک مجموعه شخصی قابل توجه است.

برخی از پژوهشگران بر این باورند که بر خلاف آنچه در ذهن بسیارى از متدینان و اهل است که سید بن طاووس شخصیت زاهد، عارف و فقیهى بوده که از زندگى و تأملات سیاسى به دور بوده است؛ تحقیقات نشان می‌دهد که سید بن طاووس انسان کاملى بوده که به سیاست و زندگى سیاسى نیز می‌‏اندیشیده است؛ حتى کتاب‏ ویژه‌‏اى چون الاصطفاء فى تاریخ الملوک و الخلفاء را براى تربیت سیاسى فرزندانش نوشته است.  وی در این کتاب به فرزندانش سفارش کرده است که آن را در دسترس هیچ کس قرار ندهند مگر این که حسن ظن او را درباره خودشان و پدرشان احراز کنند؛ و تصریح کرده است که این کتاب امانتى است که امیدوار است فرزندان و آیندگان و تبارشان از آن بهره گیرند.

علامه حلّی (درگذشته ۷۲۶ق) سید ابن طاووس را به داشتن کراماتی وصف کرده است. علامه مجلسی نیز از ابن طاووس با عناوینی مانند: سید نقیب، موثق، زاهد و جمال العارفین یاد کرده است. محدث قمی با اوصافی مانند: بزرگوار، باتقوا، زاهد، سعادمتند، پیشوای عارفان، چراغ شب‌زنده‌داران، صاحب کرامات، طاووس آل طاووس وی را ستوده است. از قول سید محمدحسن(معروف به سید محمدحسن الهی) ( برادر علامه طباطبایی) نقل شده که روح‌ بسیاری‌ از علما را (توسط یکی از شاگردانش) حاضر کردیم‌ و سؤالاتی نمودیم‌ مگر روح‌ دو نفر را که‌ نتوانستیم‌ احضار کنیم‌، یکی روح‌ مرحوم‌ سید ابن طاووس و دیگری روح‌ مرحوم‌ سید محمدمهدی بحرالعلوم رضوانُ اللهِ علیهما؛ این‌ دو نفر گفته‌ بودند: ما وقف‌ خدمت‌ حضرت‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ هستیم‌، و ابداً مجالی برای پائین‌ آمدن‌ نداریم‌. سید بن طاووس کتابخانه‌ای غنی داشته که بالغ بر ۱۵۰۰ کتاب در آن وجود داشته است این مجموعه با توجه به از بین رفتن بسیاری از کتاب‌ها در حمله مغول و برجای ماندن آن، حائز اهمیت است. اتان کلبرگ کتابی نوشته است با نام “کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او” و در آن تلاش نموده است به کمک تألیفات برجاى ‏مانده از او این کتابخانه را بازسازى کند او در این کتاب حدود ۶۷۰ عنوان از کتاب های موجود در این کتابخانه را فهرست نموده است.

[۱۶] کشفُ المَحَجّه لِثَمَره المُهجَه کتابی در وصایا و موعظه‌های اخلاقی به زبان عربی، نوشته سید بن طاووس(درگذشت ۶۶۴ق). این کتاب، حاوی مجموعه‌ای از وصایا و سفارش‌های رفتاری و اخلاقی ابن طاووس به فرزندانش محمد و علی است. کشف المحجه در ۱۵۹ فصل گردآوری شده است. فیض کاشانی، کتاب را تلخیص کرده و دو ترجمه فارسی نیز از آن عرضه شده است. مؤلف در فصل ۱۳ می‌گوید که نام کتاب را «کشف المحجه لثمره المهجه» نام‌گذاری کردم. وی همچنین دو نام دیگر «إسعاد ثمره الفؤاد علی سعاده الدنیا و المعاد» و «کشف المحجه بأکف الحجه» را برای این کتاب ذکر می‌کند.

[۱۷] بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۰۲.

«اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا اَللّهُمَّ اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مُقابِلَ اَعْدائِنا فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا».

[۱۸] آیت الله شیخ احمد حجتى (۱۲۹۷ – ۱۳۷۶ ش) در زمره مجتهدان و فاضلانى است که عمر بابرکت خویش را در راه کسب دانش فقه و تدریس علوم دینى صرف کرد و همزمان با تلاش هاى فکرى، ضمن دورى از جنجال هاى تبلیغاتى، به تهذیب نفس و اعراض از تعلقات دنیوى پرداخت و به موفقیت هاى معنوى و عرفانى رسید. در ۱۰ آبان ۱۲۹۷ در خانه میرزا محمد حجتى میانه ای پسری به دنیا آمد که نامش را احمد نامیدند. ۱۱ ساله بود که پدرش به رحمت ایزدی پیوست و در قبرستان نوی قم به خاک سپرده شد. بعد از فوت پدر، تحت تکفل برادر بزرگتر خود آیت الله میرزا ابومحمد حجتى (۱۳۶۸-۱۲۸۰ ش) – مؤسس حوزه علمیه میانه – قرار گرفت، وى ضمن آن که بر تربیت و پرورش برادر خود نظارت داشت، به عنوان نخستین معلم و استاد او کوشید تا مقدمات علوم دینى را به احمد نوجوان بیاموزد. و به این ترتیب، نخستین مربى آیت الله حجتى برادرش میرزا ابومحمد بود.

آیت الله احمد حجتى بخشى از مقدمات علوم دینى را نزد وى آموخت. آنگاه از محضر حجه الاسلام والمسلمین حاج میرزا مهدى جدیدى استفاده کرد و سرانجام تصمیم گرفت به شهر مقدس قم برود.  در قم به مدرسه دارالشفا رفت و برخى دروس حوزوى را در خدمت میرزا سعید اشراقى آموخت. اما به دلیل تنگناهاى مالى و برخى مشکلات دیگر مدتى فراگیرى دانش دینى را رها کرد و به خدمت سربازى رفت و پس از اتمام این دوره، در وطن به کار سنگ تراشى مشغول شد. بیست و سه بهار را پشت سر نهاده بود که رویدادى او را بار دیگر مشتاق تحصیل کرد. نخست نزد اخوى مشغول تحصیل شد و بعد به زنجان رفت و در حوزه علمیه این شهر به تحصیل پرداخت. بعد از آن دوباره به قم رفت و محضر آیت الله العظمی بروجردی وارد شد. ۹ سال از درس ایشان استفاده کرد و به میانه برگشت. مرحوم حجتى در مسجد آدینه تهران، به عنوان امام جماعت و روحانى محل مشغول خدمات علمى و فرهنگى شد و همزمان با آن در مدرسه مروى (جنب بازار تهران) به تدریس سطح عالى (درس مکاسب شیخ مرتضى انصارى) پرداخت. او شاگردانى را مجذوب خود کرد و موفق شد افرادى را با مبانى فقه و اصول آشنا سازد. همچنین حدود یازده سال در درس خارج فقه آیت الله حاج شیخ محمدباقر آشتیانى (۱۴۰۴-۱۳۲۳ ق) شرکت کرد و در بحث هاى خصوصى با این مجتهد ژرف اندیش ملازم شد تا این که از سوى آیت الله آشتیانى اجازه اجتهاد گرفت.

آیت الله شیخ احمد حجتى به موازات تلاش علمى و فعالیت تبلیغى و پاسدارى از برج و باروهاى شریعت در صحنه سیاسى نیز حضورى فعال داشت. او از سال ۱۳۴۲ ش. که قیام مردم ایران به رهبرى حضرت امام خمینى در ستیز با استبداد و استکبار آغاز شد، به همراه آیت الله حاج شیخ هادى نیرى و حجه الاسلام والمسلمین حاجخ میراز فتاح اسبقى جهت اعتراض به دستگیرى امام خمینى به تهران مهاجرت کرد و تا آزادى معظم له در تهران حضور داشت. میرزا احمد در سخنرانى هاى خود به افشاگرى علیه ستم مى پرداخت و نفرت خود از رژیم پهلوى را بروز مى داد. ادامه مبارزات وى در قالب وعظ و خطابه به ممنوع المنبر شدن او انجامید. آثار و نوشته هاى متعدد و پراکنده اى در زمینه مباحث فقهى، اصولى و اعتقادى از آیت الله حجتى برجاى ماند، که همه نیازمند تدوین و تنظیم است. از آن میان، تنها یک کتاب “در مسیر زندگى با ازدواج” در قم به چاپ رسید. سرانجام این فقیه عارف و مجتهد وارسته که از اولیاى الهى بود، در اواخر اسفند ماه سال ۱۳۷۶ ه.ش به سراى باقى شتافت. پیکرش پس از مراسم تغسیل و تکفین و نماز میت به توسط حضرت آیت الله بهجت، تشییعى باشکوه شد و آنگاه در قبرستان نو در قم – حوالى مرقد کربلایى کاظم ساروقی، به خاک سپرده شد.

[۱۹] سوره مبارکه روم، آیه ۱۰٫

«ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ».

[۲۰] مفاتیح الجنان، زیارت شریف جامعه‌ی کبیره.

[۲۱] شیخ احمد کافی (۱۳۱۵-۱۳۵۷ش) روحانی واعظ و روضه‌خوان شیعه پیش از انقلاب اسلامی ایران و مؤسس مهدیه تهران. احمد کافی شهرت خود را با سخنرانی‌هایش کسب کرد و در آنها از امام خمینی طرفداری می‌کرد. محتوای برخی از سخنرانی‌های وی در قالب کتاب و لوح فشرده منتشر شده است. او در خواجه‌ربیع مشهد مدفون است. احمد کافی فرزند میرزا محمد در ۱ خرداد ۱۳۱۵ش برابر با ۱ ربیع‌الاول ۱۳۵۵ق در مشهد زاده شد. وی پس از پایان دروس مقدمات و ادبیات عرب حوزوی، به وعظ و خطابه می‌پرداخت. در حدود پانزده سالگی در شب‌های جمعه دعای کمیل حرم امام رضا (علیه السلام) را می‌خواند. وی بارها در راهپیمایی اربعین از نجف تا کربلا شرکت کرد. کافی در ۲۳ سالگی با دختر سید حسین شاهرودی ازدواج کرد.

کافی در سال ۱۳۲۱ش به دبستان رفت و از ده‌سالگی نزد پدرش میرزا احمد به تحصیل علوم دینی مشغول شد. او سپس وارد حوزه علمیه شد و در سال ۱۳۳۳ش به همراه جدش به نجف رفت وی در نجف در مدرسه طیب زیر نظر اساتیدی چون آیت‌الله خویی، سید اسدالله مدنی، حسین راستی کاشانی و سید مرتضی فیروزآبادی به تحصیل علوم دینی پرداخت. کافی از طرف آیت‌الله مدنی تبریزی مأمور خواندن دعای کمیل در حرم امام حسین (علیه السلام) و دعای ندبه در مدرسه طیب بود. او مدتی پس از اقامت در نجف، به دلیل مشکلات مالی خانواده به ایران بازگشت و سه سال در قم مشغول به تحصیل شد. کافی از امام خمینی، سید ابوالقاسم خوئی و سید محمدرضا گلپایگانی اجازه در امور حسبیه داشت.

احمد کافی در ۱۳۴۳ش به تهران رفت و به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و نیز مراسم دعای کمیل و دعای ندبه پرداخت. او برای تبلیغ به اکثر نقاط ایران و برخی کشورها مسافرت می‌کرد و سخنرانی‌هایش با استقبال مردم مواجه می‌شد. برخی محتوای منبرهای او را مصداق موعظه حسنه دانسته‌اند که در جان های مستعد تأثیر به سزایی داشت. اخلاص و حرف زدن به زبان مردم و توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را سه عامل موفقیت کافی در منبر برشمرده‌اند. امام خمینی، آیت‌الله میلانی و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، او را با عبارت‌های گوناگونی مورد توجه قرار داده‌اند. او در سفرهایی که به مکه و مدینه داشت، از حریم ولایت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به‌ویژه امام علی (علیه السلام)، در مقابل وهابیان، دفاع نمود.

 رانندگی کشته شد. برخی مرگ او را مشکوک دانسته‌ و به عوامل حکومت پهلوی نسبت می‌دادند. در پی این تردیدها در شهرهای همچون قم، اصفهان و کاشان تظاهراتی برپا شد. مراسم تشییع کافی در مشهد با حمله مأموران حکومت پهلوی مواجه شد که به شهادت و زخمی شدن تعدادی از شرکت‌کنندگان انجامید. سید عبدالله شیرازی در حرم امام رضا (علیه السلام) بر جنازه او نماز گزارد، سپس جنازه به تهران منتقل شد تا طبق وصیت کافی در مهدیه تهران دفن شود اما مأموران امنیتی اجازه ندادند تا او را در مهدیه دفن کنند و از خانواده او خواستند تا در رسانه‌ها اعلام کنند که به‌خاطر اینکه ممکن است کسی در تشییع کشته شود جنازه را برخلاف وصیت کافی در بهشت زهرای تهران دفن می‌کنیم و هزینه مراسم ختم را صرف امور خیریه خواهیم کرد اما این درخواست با مخالفت خانواده کافی مواجه شد. از این‌رو جنازه به مشهد منتقل و در خواجه‌ربیع دفن شد. از سوی آیت الله سید احمد خوانساری در مسجد سید عزیزالله و نیز در مسجد ارک تهران از سوی محمد تقی فلسفی مراسم ختم برگزار شد.

[۲۲] مفاتیح الجنان، صلوات خاصه امام رضا (علیه السلام).

[۲۳] مفاتیح الجنان، زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) معروف به زیارت جوادیه.

« متنی که گردآوری و ترجمه شده، زیارت مولایمان علیِّ بن موسَی الرِّضا آلافُ التَّحیَّهِ وَ الثَّناء می باشد. این زیارت از طریق فرزند بزرگوارشان امام محمّد جواد علیه السّلام برای آن حضرت روایت شده،لذا معروف به جوادیّه می باشد. این زیارت از متون صحیح السّند می باشد و عبارات استفاده شده و معانی معارفی عمیق زیارت دلالت بر آن دارد که این زیارت از لسان معصوم علیه السّلام بیان شده است. همچنن مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار جلد ۹۹ صفحه ۵۲ می نویسد:  در نسخه ای قدیمی که تاریخ تألیف آن سال ۷۴۶ هجری قمری ذکر شده و از تألیفات علمای پیشین بوده است، زیارتی را برای حضرت رضا (علیه السلام) یافتم و آن را همان گونه که یافته ام نقل می کنم. در آن مرقوم داشته اند:  زیارت مولا و سَروَر ما حضرت رضا (علیه السلام) در هر زمانی شایسته و نیکو است و بهترن زمان آن، ماه رجب است. این زیارت از فرزندش امام جواد (علیه السلام) برای آن حضرت بیان شده است».

[۲۴] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۸،۱۷۴٫

«ابکنی ان بکیت یا خیر هاد     *****     واسبل الدمع فهو یوم الفراق

یا قرین البتول اوصیک بالنسل     *****     فقد اصبحا حلیفا اشتیاق

ابکنی و ابکی للیتامی و لا تنسی     *****     قتیل العدا بطف العراق

فارقوا اصبحوا یتامی حیاری     *****     احلفوالله فهو یوم الفراق».

[۲۵] شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶٢ش، ص۱۱۵.

لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ به معنای روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله از سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام) درباره امام حسین (علیه السلام) است. این سخن، واقعه کربلا، چگونگی حادثه، شمار و وضعیت اعتقادی دشمنان اهل بیت را پیشگویی و بزرگی مصیبت و عظمت آن را بیان کرده است. راوی اصلی حدیث امام صادق (علیه السلام) است و شیخ صدوق آن را در کتاب امالی به نقل از مفضل بن عمر از وکلای امام صادق (علیه السلام)، آورده است.

متن حدیث به این صورت است: «انَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ(ع) فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى، فَقَالَ لَهُ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللهِ؟ قَالَ: أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ. فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ(ع): إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّهِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ(ص) وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّهَ اللَّعْنَهُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانِ فِی الْبِحَارِ».

[۲۶] بحارالأنوار، مجلسی، ج ۹۸، ص ۳۲۲، باب ۲۴-کیفیه زیارته صلوات الله علیه یوم عاشوراء، ص۲۹۰٫

«وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِکَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَى نَحْرِکَ قَابِضٌ عَلَى شَیْبَتِکَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ».

[۲۷] ریاحین الشریعه در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، جلد ۳، ص ۱۰۰٫