بامداد روز چهارشنبه مورخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ مصادف با شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان، جلسه هیات نورالرضا علیه السلام در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ».[۲]
مجدداً به محضر شریف صاحب عالم و صاحب ماتم، صاحب خودم، ولی نعمتمان، سرپرستمان، عزّت و آبرویمان، دنیا و آخرتمان، همه کس و همه چیزمان امام زمان ارواحنا فداه شهادت جانگداز حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را تسلیت عرض میکنم.
اهمیّت تعلیم برای پدر و مادر
در مسائل تربیتی که یکی از اهداف بعثت و نبوّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «تزکیه نفوس» است، و قرآن کریم در چند آیه تعبیرِ تزکیه را بکار برده است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ».[۳]
تعلیم در تربیت لازم است، پدری که آشنا نیست چگونه فرزند خود را تغذیه کند یا چگونه فرزند خود را از آفتها حفاظت کند، باید این فرزند را از کجاها پرهیز بدهد؟ باید این فرزند را با چه اموری آشنا کند؟ تا زمانی که پدر یاد نگرفته باشد و نداند نمیتواند این فرزند را به سامان برساند.
وجود مقدّس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شعر میخواندند، وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در گهواره بودند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینطور شعر میخواندند:
«اِشْبَهْ اَباکَ یا حَسَنُ وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ»
«وَاعْبُدْ اِلهاً ذامِنَنِ وَلا تُوالِ ذَاالْإِحَنِ»[۴]
این موضوع هم نشان میدهد که طفل به ظاهر چیزی متوجّه نیست، ولی این حدیث شریف نبوی که «اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ الَی اللَحدِ»،[۵] از گهواره تا گور دانش بجوی، معلوم میشود که بچهی گهوارهای هم استعدادِ یاد گرفتن و پذیرش دارد و او در گرفتن مطلب از آدمهای بزرگسال قویتر است، دستگاه گیرندهی او خیلی شفاف است، آنچه میبیند را ثبت میکند و آنچه میشنود را ضبط میکند، آنچه لمس میکند را ذخیره میکند، اخم مادر، تبسّم مادر، عصبانیت پدر، همه در روان و آیندهی او اثر میگذارند.
لذا امانتداری برای پدر و مادر خیلی مهم است و متأسفانه این موضوع مورد غفلت است و متوجه نیستند این طفلی که در دامان خود گرفتهاند و گهوارهی او را تکان میدهند میتواند عالمی را تکان بدهد و خطوط زندگی او با رفتار پدر و مادر تنظیم میشود.
ایمان و خداترسی خیلی برای پدران و مادران مهم است که در زندگی خود الهی زندگی کنند، و وقتی صاحب فرزند میشوند مسئولیتشان دوچندان بشود.
ادب از منظر جناب جابر بن عبدالله انصاری رضوان الله تعالی علیه
جابر بن عبدالله انصاری، که در میان صحابه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از برجستگان صحابه است، شانزده امتیاز برای جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است، یکی از آنها این است که در زیارت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جزو سابقین است، اولین کسی که قبر شریف حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را کشف کرده است و خود را بعنوان زائر و عاشق روی قبر انداخته است و با سوز درونی فریاد میزده است «حبیبی یا حسین» و از هوش رفته است «جابر بن عبدالله انصاری» است. در جبهههای رزم جزوِ رزمندگان خستگیناپذیر در رکاب حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و محرم اسرار ولایت و عصمت است، لوحی که خدای متعال از بهشت فرستاد و جبرئیل به محضر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تقدیم کرد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هدیه دادند، این چشم ملکوتی جابر بود که این لوح بهشتی را با خطوط سبز نوری بهشتی خواند، و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این عنایت ویژه را به جابر بن عبدالله انصاری نمودند و او را نسبت به اسرار ولایت مَحرم دیدند، و او هم با مطالبهی امام باقر علیه الصلاه و السلام که فرمودند: جابر! لوحی که در محضر مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیدی چگونه بود؟ برای من توصیف کن و چیزهایی که روی آن لوح نوشته شده بود را بازگو کن.
جابر بن عبدالله انصاری هم اطاعت کرد، بعد امام باقر صلوات الله علیه عینِ لوح را درآوردند و فرمودند: آیا این همان است؟ عرض کرد: بله!
این دو قبضه کردنِ امانتداری جابر بود که هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از او پذیرایی بهشتی در باب معرفت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نمودند، و وجود مبارک حضرت باقر العلوم یک مرتبهی دیگر پرده را کنار زدند و پسِ پردهای که مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صاحب عصمت کبری عنایت فرموده بودند، یک مرتبهی دیگر این چشمهی معرفه الولایه را در وجود جابر بن عبدالله انصاری به جوشش آوردند.
این جابر بن عبدالله انصاری با این عظمت و با این برجستگی و با این امانتداری و با این رازداری در اواخر عمر خود عمامهی خود را در کوچههای مدینه به دست میگرفت و راه میرفت و میگفت: «أَدِّبُوا أَوْلاَدَکُمْ عَلَى حُبِّ عَلِیٍّ»،[۶] مردم! اگر میخواهید فرزندان شما مؤدّب بشوند…
ادب زینت است، بیادبی زشتی است، ادب جاذبه است، بیادبی دافعه است، فطرتها از آدم بددهن و بیمبالات و بیانضباط نفرت دارند، لذا وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرمودند: «لاَ زِینَهَ کَالْأَدَبِ».[۷]
مرحوم علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف از «ادب» میفرمایند
ادب چیست؟ مرحوم علامه بزرگوار، مفسّر کبیر، عارف واصل، ریاضیدان بزرگ، نابغهی دوران، اعجوبهی دهر، علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف در این تفسیر المیزان خودشان فصلی دربارهی «ادب انبیاء علیهم السلام» دارند، پیغمبران مظهرِ ادب بودند و ادب مع الله داشتند، و مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه برخی از روشهای ادبی انبیاء علیهم السلام را در تفسیر المیزان آوردهاند.
مثلاً یکی از آنها این است… من زمانی از علامه بزرگوار آیت الله بهجت روحی فداه ذکری مطالبه میکردم، ایشان در ابتدا تربیتی برخورد کردند، بعدها هم به من فرمودند که زیاد «رَبّی أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» بگو.
این حرفِ جناب ایّوب نبی علی نبیّنا و آله و علیه السلام است، ایّوب در میان پیغمبران در کلاس بلا ساخته شده است، بلاهای ایّوب همهجانبه بود، بلای جسمی بود، بلای عاطفی بود، امتحان به داغ فرزندان بود، امتحان به مریضی خود ایشان بود، امتحان به فقر بود، خدای متعال هر چه به او داده بود را از او گرفت، و ببینید حضرت ایّوب علیه السلام چه ظرفیتی دارد، به خدای متعال عرضه داشت: «رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ»،[۸] برای خدای متعال حکایت میکند، شکایت نمیکند، پروردگارِ من!…
«رَبِّ» همان «رَبّی» هست، «رَبِّ» کمی عاطفیتر و دلیتر از «یا رَبّ» است، «یا» منادای بعید است، کسی که گناه او را دور کرده است، تعلّقاتِ دنیوی بین او و خدای او فاصله انداخته است، به خود نگاه میکند و میبیند که خیلی پرت است، به رحمت خدای متعال نگاه میکند و طمع پیدا میکند، بعد صدا میزند: یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبّ… ولی که که «یا» نمیگوید و «رَبّ» میگوید… گویا این آیه کریمه سوره مبارکه بقره که بعد از آیات روزه… خودِ این موضوع هم نکته دارد، کسی که روزه میگیرد میتواند این موضوع را لمس کند، «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ»،[۹] حبیب من! بندگان من گمشده دارند، به دنبال من میگردند و آدرس میخواهند، دیگر به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نمیفرمایند که تو بگو، بلکه خودِ خدای متعال به سراغ دلِ من میآید و میفرماید: «إِنِّی قَرِیبٌ»، از چه کسی میپرسی؟ من که پیش تو هستم! من در دل تو هستم، من در وجود تو هستم، من در سلولهای تو هستم، من در عروق تو هستم، شَراشِر وجود تو با من همراه است، هر چه میگیری از من میگیری، بعد آیا من را نمیشناسی؟ آیا من را نمیبینی؟ این تعبیر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است که «لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً»،[۱۰] کور باد آن چشمی که تو را بر خود مراقب نبیند. تو که مراقب من هستی، تو که محافظ من هستی، تو که سرپرست و ولیّ من هستی، چطور من همه را میبینم ولی آن کسی که از همه نزدیکتر است را نمیبینم؟
خدای متعال از همه نزدیکتر است، اگر این حالت برای کسی پیش بیاید، این موضوع هم خدادادی است، آدمی که خیلی خدای متعال را دوست دارد اصلاً موضوع گناه را نمیبیند، اصلاً فقط خدای متعال را میبیند، میگوید مگر میشود که خدای متعال مرا عذاب کند؟ مگر میشود من عاجز بیچاره گرفتارِ چنگالِ جهنّم بشوم؟
بانویی تنور روشن کرده بود، فرزند خود را هم کنار خود گذاشته بود، وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال عبور کردن بودند، این بانو بلند شد و سلام کرد و عرضه داشت: یا رسول الله! محبّت من به این بچه بیشتر است یا خدای متعال؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: معلوم است که خدای متعال، خدای متعال خدای همه است و بندهی خود را بیش از مادر دوست دارد. آن بانو عرض کرد: یا رسول الله! خدای متعال که محبّت بیشتری دارد، محبّت من به فرزند خودم که مسلّماً از محبّت خدای متعال کمتر است، آیا فرض دارم که فرزند خود را در آتش بیندازم که بسوزد؟ از چشمان مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اشک جاری شد…
«ما هکذا الظن بک»، نمیدانید وادی محبّت چقدر شیرین است، وادی محبّت به انسان حسن ظنّ میدهد، این وادی به انسان اعتماد و امید میدهد و انسان را با خدای متعال رفیق میکند، انسان را با خدای متعال حبیب میکند، انسان را با خدای متعال خلیل میکند.
به این دلیل به خلیل «خلیل» میگویند که محبّت خدای متعال در تک تکِ سلولهای او تخلخل دارد و همه جای بدن او پُر است.
میگویند مجنون مریض شد، طبیب آوردند، در طب قدیم نیشتر میزدند و خون میگرفتند، طبیب گفت که باید این شخص را نیشتر بزنیم، چون خون او کثیف شده است. طبیب به هر جایی که خواست نیشتر بزند مجنون داد میزد که به آنجا نزنید که آنجا لیلی من است، تمام وجود او پُر شد و اجازه نداد به هیچ کجا نیشتر بزنند و میگفت تمام وجود من پُر از لیلی است و من نمیتوانم تحمّل کنم سوزنی به وجود من بزنید که لیلی من آزرده بشود.
حضرت ابراهیم علیه السلام برای این خلیل بودند که تمام وجود ایشان مملو از عشق خدای متعال بود، خلیل خدای متعال بود.
حبیب بالاتر از خلیل است، خلیل مرید است، ولی حبیب مراد است، ابراهیم خلیل میگوید: «رَبِّ أَرِنِی»،[۱۱] اما خدای متعال به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «أَرَیْنَاکَ»،[۱۲] حضرت موسی علیه السلام به خدای متعال عرضه میدارد: «رَبِّ اشْرَحْ لی»، یعنی خدایا! به من شرح صدر بده، ولی خدای متعال به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ * وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ».[۱۳]
اجمالاً اگر کسی بخواهد خود را تربیت کند یا فرزند خود را تربیت کند یا به فرزند خود ادب بیاموزد و آن طفل منضبط باشد و بیمبالات نباشد و هر کاری را بیگدار انجام ندهد و هر حرفی را نزند، مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در باب «ادب انبیاء علیهم السلام» میفرماید: ادبیات برای این است که انسان متکلم بگونهای سخن بگوید که نزد مخاطب مقبول واقع بشود، آدمی که حرف زدن نمیداند معمولاً عوضی حرف میزند و نمیتواند مراد خود را برساند، بنابراین شنونده را آزار میدهد، ولی کسی که هنر سخنوری دارد مستمع را آزار نمیدهد، مستمع را بر سر ذوق میآورد، حرفی میزند که روح را شاد میکند و دل را پرواز میدهد، گاهی یک جمله انسان را متغیّر میکند و انسان را با امام زمان ارواحنا فداه وصل میکند، چشمهی محبّت انسان را به جوش میآورد، دل انسان را با مغناطیس محبّت خدای متعال ذوب میکند.
این ادب است که انسان میتواند بگونهای حرف بزند که شنوندهها خوششان بیاید و به این حرفها مجذوب بشوند.
انبیاء علیهم السلام بگونهای رعایت میکردند که خدای متعال خوشش بیاید و نزد خدای متعال مقبول باشند.
ادبِ حضرت ایّوب نبی علی نبیّنا و آله و علیه السلام
لذا حضرت ایّوب علیه السلام نمیگوید که خدایا با من چه کن، میگوید: «رَبَّهُ»، خدایا! تو که با من هستی، من که در دامان تربیت تو هستم و تو رَبّ من هستی، «رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ»، خدایا! من سفرهی دل خود را که با غیر از تو باز نمیکنم، حال خودم را برای تو حکایت میکنم، این گرفتاریها خیلی مرا تحت فشار قرار داده است «وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»، نمیگوید از من رفع گرفتاری بفرما، میگوید: خدایا! میبینی که من خیلی بیچاره هستم و تو هم خیلی مهربان هستی، همین! هیچ درخواست و مطالبهای بیش از این ندارد.
این محبّت است که انسان را در برابر محبوب ادب میکند، تمام همّت عاشق این است که حرکت و قیام و قعود و سخنی نداشته باشد که محبوب از آن بیزار باشد و نزد معشوق مقبول نیفتد، تمام وجودِ عاشق متمرکز در معشوق است.
نکاتی در مورد آیه ۵۴ سوره مبارکه مائده
این آیه کریمه که در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و شیعیان حضرت است و در سوره مبارکهی مائده آمده است، تفسیر سوره مبارکه مائده را مطالعه بفرمایید، این سوره سورهی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، سورهی غدیر است، سورهی ولایت است، استدلالهای خیلی محکمی برای وصایت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه دارد.
این آیه را برای شما ترجمه میکنم و بعد هم ان شاء الله روضه خواهم خواند.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»،[۱۴] این خطاب به کفار نیست، به ماست، به ما که میهمانِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستیم، به ما که یک عمر نمکگیر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستیم، در این آیهی کریمه خطاب به همهی نمکخوردهها میگوید، نکند شما هم مانند دیگران خدای نکرده فراموش کنید و مقابل حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بایستید، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، ای مؤمنین! «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ»… این هشدار است، فکر نکنید شما تغییر نمیکنید، فکر نکنید که شما ضدّانقلاب نمیشوید، فکر نکنید شما در مقابل ولایت قرار نمیگیرید، نه! خیلیها مانند شما بودند ولی وقتی امتحانات سخت شد خطّ خود را تغییر دادند، تا دیروز در خانهی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نشسته است و از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دفاع میکند، بخاطرِ دفاع از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کتک میخورد، شمشیر او شکسته میشود و فردا در جنگ جمل مقابل حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میایستد!
اینها برای ما عبرت است، لذا مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه… زمانی ما تعدادی از جوانها را به محضر آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف در مشهد بردیم، آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه نگاهی به این جوانها کردند و فرمودند: گرگ زیاد شده است، منظور گرگِ ایمان بود، زمین و زمان اژدهای ایمان جوانهای ما هستند.
این ماهوارهها که قتلگاه جوانها هستند، این شبکهها، این سایتهای مختلف، انواع سموم را به قلب جوانهای ما میریزند و ایمان جوانها را مسموم میکنند، ولی اگر کسی به حصن حصین حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه پناه برده باشد، «وَلَایَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»،[۱۵] شما را به خدا قسم میدهم که خودتان را از حصن ولایت بیرون نکشید، از این کشتی پیاده نشوید، عالم را طوفان فرا گرفته است و باد ایمان شما را میبرد، این حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است که شما را نگه میدارد، ولایت است…
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، ای مؤمنین! «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ» اگر کسی ارتداد پیدا کند…
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
همه بغیر از سه یا چهار نفر نفر، بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خط خود را عوض کردند، همه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را رها کردند و کسی به دور خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیامد، کسی به نالهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اعتناء نکرد، استخوانهای پهلوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار صدا میداد، این رزمندگان کجا رفته بودند؟ اینهایی که در احد و خندق و خیبر بودند به کجا رفته بودند؟ آیا همه در گورستان بودند؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داد میزدند، این همه مرد یک زنِ تنها را میزدند…
مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را ببینید، وقتی فرق وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه شکافته شد، حتّی یک «آه» نفرمودند و فریادی نکشیدند، فرمودند: «فُزْتُ وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ»،[۱۶] بخدای کعبه رستگار شدم…
اما آیا میدانید که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در کجا آرزوی مرگ نمودند؟ وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را داخل قبر گذاشتند، «هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ»،[۱۷] لشگر غم به قلب حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هجوم آورد، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خطاب میفرمایند: «أَبکِی مَخَـافَهَ أَن تَطُولَ حَیاتِی»،[۱۸] میترسم عمر من بعد از تو طولانی باشد، من نمیخواهم بدونِ تو زندگی کنم… «نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَهٌ»، فاطمه جان! نفسِ علی [علیه السلام] به شماره افتاده است… «یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ»، ای کاش جانِ علی همراه با نفسِ او بیرون میآمد…
برای یک مرد این هجران سخت است، وگرنه شکافته شدنِ فرق حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه که شهادت و وصال بود، وصالِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، وصالِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، لقاء خدای متعال بود…
اما اینکه انسان ببیند غیرتیهای دیروز، امروز بیغیرت شدهاند، انقلابیهای دیروز امروز اینطور شدهاند، بگونهای که به مادر خودشان هم رحم نمیکنند، دفاع نمیکنند، چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر مؤمنین هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امّ ابیها هستند، چطور توانستند تماشا کنند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در کوچه بزنند؟
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در روز عاشورا خودشان را معرّفی نمودند، مردم! من پسرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستم، من پسرِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستم، مادرِ من حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، مادر من حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها هستند، من چه کردهام که خونِ من مباح شده است؟…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عظمت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و به مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم لباس ظهور بر قامت زیبای امام زمان ارواحنا فداه بپوشان.
خدایا! ما را در این فتنههای آخرالزمان ثابتقدم بدار.
خدایا! مریضهای ما را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! قرض مقروضین را اداء بفرما.
خدایا! جوانهای نازنین ما را از کشتی نجاتِ ولایت پیاده نفرما.
خدایا! امر اشتغال و ازدواج جوانها را تأمین بفرما.
خدایا! هر کسی هر حاجتی دارد، حوائجِ او را بر سرِ سفرهی کَرَمِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه برآورده بفرما.
خدایا! سایه پُربرکت رهبرمان را با عزّت و کفایت و کرامت مستدام بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۳] سوره مبارکه جمعه، آیه ۲ (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)
[۴] المناقب ، جلد ۳ ، صفحه ۳۸۸ (مُزَرِّدٌ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَهَ یَقُولُ: سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ یَقُولُ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّهَ قَالَ فَرَقِیَ اَلْغُلاَمُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ اِفْتَحْ فَاکَ ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ اَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ کِتَابِ اِبْنِ اَلْبَیِّعِ وَ اِبْنُ مَهْدِیٍّ وَ اَلزَّمَخْشَرِیُّ قَالَ: حُزُقَّهُ حُزُقَّهُ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّهَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ اَلْحُزُقَّهُ اَلْقَصِیرُ اَلصَّغِیرُ اَلْخُطَى وَ عَیْنُ بَقَّهَ أَصْغَرُ اَلْأَعْیُنِ وَ قَالَ أَرَادَ بِالْبَقَّهِ فَاطِمَهَ فَقَالَ لِلْحُسَیْنِ یَا قُرَّهَ عَیْنِ بَقَّهَ تَرَقَّ وَ کَانَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تُرَقِّصُ اِبْنَهَا حَسَناً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تَقُولُ
أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ وَ اِخْلَعْ عَنِ اَلْحَقِّ اَلرَّسَنَ
وَ اُعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ وَ لاَ تُوَالِ ذَا اَلْإِحَنِ
وَ قَالَتْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍّ
[۵] مصباح الشریعه ، جلد ۱ ، صفحه ۵
[۶] علل الشرایع ، جلد ۱ ، صفحه ۱۴۲ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلسِّنْدِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی اَلزُّبَیْرِ اَلْمَکِّیِّ قَالَ: رَأَیْتُ جَابِراً مُتَوَکِّئاً عَلَى عَصَاهُ وَ هُوَ یَدُورُ فِی سِکَکِ اَلْأَنْصَارِ وَ مَجَالِسِهِمْ وَ هُوَ یَقُولُ عَلِیٌّ خَیْرُ اَلْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ کَفَرَ یَا مَعْشَرَ اَلْأَنْصَارِ أَدِّبُوا أَوْلاَدَکُمْ عَلَى حُبِّ عَلِیٍّ فَمَنْ أَبَى فَانْظُرُوا فِی شَأْنِ أُمِّهِ.)
[۷] غرر الحکم ، جلد ۱ ، صفحه ۷۶۸
[۸] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۸۳ (وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ)
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۶ (وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)
[۱۰] دعای عرفه (اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ حَتّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ وَ مَتى بَعُدْتَ حتّى تَکُونَ الاْثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَیْکَ عمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً و خَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً)
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۰ (وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
[۱۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۶۰ (وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَهً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا)
[۱۳] سوره مبارکه شرح، آیات ۱ و ۲
[۱۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۱۵] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل ، جلد ۱ ، صفحه ۱۷۰ (حَدَّثَنَا اَلْحَاکِمُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَافِظُ جُمْلَهً قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ نَصْرٍ اَلْأُمَوِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْحَصِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عُمَارَهَ اَلْبَغْدَادِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ خَلِیفَهَ أَخُو هَوْذَهَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی بَکْرٍ اَلْمُلَیْکِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ شِهَابٍ اَلزُّهْرِیُّ عَنْ نَافِعٍ عَنِ اِبْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى – وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی.)
[۱۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۲ ، صفحه ۲۳۹ (وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَزْدِیُّ : أَقْبَلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُنَادِی اَلصَّلاَهَ اَلصَّلاَهَ فَإِذَا هُوَ مَضْرُوبٌ وَ سَمِعْتُ قَائِلاً یَقُولُ اَلْحُکْمُ لِلَّهِ یَا عَلِیُّ لاَ لَکَ وَ لاَ لِأَصْحَابِکَ وَ سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ فُزْتُ وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یَفُوتَنَّکُمُ اَلرَّجُلُ ثُمَّ سَاقَ اَلْقِصَّهَ إِلَى قَوْلِهِ وَ إِنْ هَلَکْتُ فَاصْنَعُوا بِهِ مَا یُصْنَعُ بِقَاتِلِ اَلنَّبِیِّ فَسُئِلَ عَنْ مَعْنَاهُ فَقَالَ اُقْتُلُوهُ ثُمَّ حَرِّقُوهُ بِالنَّارِ فَقَالَ اِبْنُ مُلْجَمٍ لَقَدِ اِبْتَعْتُهُ بِأَلْفٍ وَ سَمَمْتُهُ بِأَلْفٍ فَإِنْ خَانَنِی فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ وَ لَقَدْ ضَرَبْتُهُ ضَرْبَهً لَوْ قُسِمَتْ بَیْنَ أَهْلِ اَلْأَرْضِ لَأَهْلَکَتْهُمْ .)
[۱۷] الأمالی (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۰۹ (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ ، عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِیِّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزْدَانِیِّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) ، عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَصَّتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنْ یَکْتُمَ أَمْرَهَا، وَ یُخْفِیَ خَبَرَهَا، وَ لاَ یُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا، فَفَعَلَ ذَلِکَ، وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ، وَ تُعِینُهُ عَلَى ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ (رَحِمَهَا اَللَّهُ) عَلَى اِسْتِمْرَارٍ بِذَلِکَ، کَمَا وَصَّتْ بِهِ، فَلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاهُ وَصَّتْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ یَدْفِنَهَا لَیْلاً وَ یُعَفِّیَ قَبْرَهَا، فَتَوَلَّى ذَلِکَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا، فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، عَنِّی وَ عَنِ اِبْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ، وَ قُرَّهِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ، وَ اَلثَّابِتَهِ فِی اَلثَّرَى بِبُقْعَتِکَ، اَلْمُخْتَارِ اَللَّهُ لَهَا سُرْعَهَ اَللِّحَاقِ بِکَ، قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی، وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَهِ اَلنِّسَاءِ تَجَلُّدِی، إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ اَلْحُزْنِ اَلَّذِی حَلَّ بِی لِفِرَاقِکَ لَمَوْضِعَ اَلتَّعَزِّی، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَى صَدْرِی، وَ غَمَضْتُکَ بِیَدِی، وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی، نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ نِعْمَ اَلْقَبُولُ، وَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ . قَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَهُ، وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَهُ، وَ اُخْتُلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ ، فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ، یَا رَسُولَ اَللَّهِ ! أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، لاَ یَبْرَحْ اَلْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی فِیهَا أَنْتَ مُقِیمٌ، کَمَدٌ مُقَیِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْکُو، وَ سَتُنْبِئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ، فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلاً، وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمَ اَللّٰهُ بَیْنَنٰا وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ . سَلاَمٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَهٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ، اَلصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ، وَ لَوْ لاَ غَلَبَهُ اَلْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِکَ لِزَاماً، وَ اَلتَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْکُوفاً، وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ اَلرَّزِیَّهِ، فَبِعَیْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُکَ سِرّاً، وَ یُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً، وَ یُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً، وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ، وَ لَمْ یَخْلَقْ مِنْکَ اَلذِّکْرُ، فَإِلَى اَللَّهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى، وَ فِیکَ أَجْمَلُ اَلْعَزَاءِ، فَصَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ .)
[۱۸] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ، جلد ۱۱ ، صفحه ۱۱۲۵
پاسخ دهید