مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام در مسجد کنی با سخنرانی آیت الله صدیقی برگزار شد که مشروح آن تقدیم میگردد.
- انواع یقین
- دو راه اصلی دستیابی به شناخت خداوند متعال
- علمای همجوار با قبر مطهّر امام رضا (علیه السّلام)
- شیخ بهائی، دربان حضرت رضا (علیه السّلام)
- حضور ائمّه (علیهم السّلام) در کنار فرد محتضر
- آمادگی برای سفر آخرت
- ماجرای احتضار شیخ حرّ عاملی
- دنیا، محلّ تجارت برای آخرت
- درخواست حسن عاقبت امام سجّاد (علیه السّلام) از خداوند متعال
- فرصت زندگی دوباره به شیخ حرّ عاملی
- معرفی اجمالی کتاب اثبات الهداه
- مرحلهی علم الیقین در اعتقاد به امامت
- مرحلهی عین الیقین در اعتقاد به اهل بیت (علیهم السّلام)
- حقّ الیقین، ذوب در وجود معصومین (علیه السّلام)
- راه دستیابی به مقام حقّ الیقین
- یقین، حاصل بندگی خالص خدا است
- توهّم فرقههای ضالّه
- چگونه خدا را عبادت کنیم؟
- نتیجهی عبادت واقعی و تأثیر آن
- مقام یقین آیت الله بهاء الدّینی
- عوامل مؤثّر در رسیدن به یقین
- کنترل، عامل دستیابی به مقام یقین
- قلب، حرم خدا است
- جلوگیری از ناپاکی دل
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا شَفیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرْجَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ رُؤیَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».
انواع یقین
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ».[۲]
عرض ما در مورد مسئلهی یقین بود. ما یک یقین علمی داریم که وقتی با دلیل و برهان چیزی را اثبات کردند ما قبول میکنیم و یک یقین کشفی داریم که علاوه بر دلیل علمی با چشم دل آن را میبینیم. و یک یقین فنایی داریم که نمیبینیم، جزء وجود ما است و خود ما جزء آن میشویم.
مرحوم آقای طوسی (اعلی الله مقامه) مثالی بیان کردهاند که بسیاری از شما آن را شنیدهاید. گاهی انسان دودی را میبیند و یقین حاصل میکند که آتشی وجود دارد. ما آتش را نمیبینیم ولی از دور دود را میبینیم و میفهمیم که آتشی وجود که دود وجود دارد. گاهی کنار آتش است و آتش را میبیند. گاهی در آتش میافتد و میسوزد. اوّلین نوع یقین، علم الیقین است، سپس عین الیقین است، سومین نوع یقین حقّ الیقین است.
دو راه اصلی دستیابی به شناخت خداوند متعال
در شناخت خداوند علیّ اعلی، وجود نازنین خاتم انبیاء، محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ولایت مولی الموحّدین (علیه السّلام)، امیر المؤمنین، یازده امام معصوم از فرزندان آن بزرگوار، عصمت حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، ولایت بیبی. ما هم برهان داریم، هم نص داریم و هم معجزه، اینها دلیل هستند.
علمای همجوار با قبر مطهّر امام رضا (علیه السّلام)
مرحوم شیخ حرّ عاملی (اعلی الله مقامه الشّریف) که قبر ایشان در صحن مطهّر حضرت ثامن الحجج مزار است. ما در کنار قبر شریف امام حسین (علیه السّلام) دو بزرگ از بزرگان داریم که ضریح دارند و آنجا شعبه هستند. یکی از آنها حضرت حبیب بن مظاهر است که مستقلاً او را زیارت میکنیم و دیگری ابراهیم مجاب است.
شیخ بهائی، دربان حضرت رضا (علیه السّلام)
در حرم حضرت ثامن الحجج (علیه السّلام) هم دو عالم آنجا زائرین را به خود دعوت میکنند؛ یکی از آنها شیخ بهائی (اعلی الله مقامه) است. او ضریح ندارد ولی همه به آنجا میروند و او را زیارت میکنند و یکی از بزرگواران به من گفت: -من یا پدرم- در عالم خواب حضرت رضا (علیه السّلام) را دیدیم. حضرت فرمودند: شیخ بهائی دربان ما است، از ایشان اجازه بگیرید و وارد حرم بشوید. از وقتی که من این خواب را شنیدم، معمولاً سلامی به شیخ میدهم و میگویم: با اجازه، بعد وارد حرم مطهّر حضرت رضا (علیه السّلام) میشوم.
در صحن عتیق –صحن اسماعیل طلا- در زیر زمین قبر شریف مرحوم شیخ حرّ است که ضریح دارد، معمولاً به آنجا میروند و زیارت میکنند. این شیخ بزرگوار جزء موفّقین تاریخ شیعه است. ایشان در جوانی به یک نوع بیماری مبتلا میشوند و حالت احتضار برای ایشان پیش میآید و ما روایات زیادی داریم که در حالت احتضار ائمّه (علیهم السّلام) پیش محتضر حضور دارند.
حضور ائمّه (علیهم السّلام) در کنار فرد محتضر
حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: مؤمن و کافر من را میبینند، منتها هر کسی آنطور که دوست دارد من را میبیند. دشمن علی، امیر المؤمنین (علیه السّلام) را غضب خدا میبیند و عاشقان امیر المؤمنین (علیه السّلام) هم مورد استمداد ایشان قرار میگیرند و حضرت سفارش آنها را به حضرت عزرائیل میکند. حضرات معصومین (علیهم السّلام) هم پیش محتضر حضور پیدا میکنند.
آمادگی برای سفر آخرت
ما باید خود را آماده کنیم که إنشاءالله در دیدار آنها شرمندهی آنها نشویم، باید طوری زندگی کنیم که بتوانیم به آنها نگاه کنیم. باید خودشان به ما کمک کنند. امشب هم از حضرت زهرا (سلام الله علیها) شفاعت بخواهیم که بخشیده بشویم و از این به بعد هم درست زندگی کنیم و و پاکیزه بمانیم.
ماجرای احتضار شیخ حرّ عاملی
شیخ حرّ میگوید: من در هنگام احتضار ۱۴ معصوم را دیدم و به یکی از آنها سلام و عرض ادب کردم و همه من را مورد احترام و تفقّد قرار دادند.
وجود مقدّس امام صادق (علیه السّلام) علاوه بر جواب سلام و تفقّد با من صحبت کردند ولی به یاد ندارم که حضرت به من چه فرمودند. سپس به یک یک ائمّه (علیهم السّلام) سلام میکردم و مورد نوازش بودم تا اینکه به وجود امام زمان (عجّل الله فرجه) رسیدم. وقتی به ایشان رسیدم به گریه افتادم. گفتم: دست من خالی است، عمری نکردهام تا بتوانم برای آخرت خود کاری انجام دهم.
دنیا، محلّ تجارت برای آخرت
وقتی عمر با عبادت و احسان و خدمت همراه باشد هر چقدر طولانیتر باشد، آخرت انسان آبادتر خواهد بود. کسانی که زود از دنیا رفتند امسال در این مجلس نیستند و اشکهایی که شما برای ائمّه میریزید، نماز جماعتهایی که میخوانید، نماز جمعههایی که شرکت میکنید، عزیزانی که برای دفاع از حرم اعزام میکنید، مجالسی که برای شهدا دارید، صلهی رحم، احسان به والدین، اینها تجارت آخرت است. کسانی که از دنیا رفتهاند بازارشان بسته شده است و نمیتوانند کاری انجام دهند.
درخواست حسن عاقبت امام سجّاد (علیه السّلام) از خداوند متعال
در دعای شریف مکارم الاخلاق یکی از خواستههای امام زین العابدین (علیه السّلام) از خداوند این است: «وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَهً فِی طَاعَتِکَ» خدایا تا زمانی که در مسیر طاعت هستم به من عمر بده تا بتوانم بیشتر برای خود آن دنیا را آباد کنم. امّا «إِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی» ولی اگر عمر من فقط معصیت شد و هر روز بر صفحات جرم من اضافه میشود، اسیر و مرتع شیطان شدم، شیطان در دل من نشسته و میچرد و ایمان من را غارت میکند. اگر اینطور باشد «فَاقْبِضْنِی» قبل از آنکه غضب تو شامل حال من شود من را قبض روح کن، قبل از آنکه من را تنبیه کنی من را قبض روح کن تا به غضب تو نرسم.
فرصت زندگی دوباره به شیخ حرّ عاملی
مرحوم شیخ حرّ عاملی در جوانی داشت فوت میکرد و آرزوهای زیادی هم داشت که عالم بشود، تعلیم بدهد، شریعت را ترویج کند، مروّج اهل بیت عصمت و طهارت باشد، با قلم خود آثار علمی به جا بگذارد، باقیات الصّالحات داشته باشد. امّا تا آن موقع نتوانسته بود این کارها را انجام دهد. برای امام زمان (عجّل الله فرجه) گریه کرد که من آرزو داشتم که کارهایی انجام دهم. حضرت فرمودند: تو نمیمیری. و جامی به شیخ حرّ عاملی دادند و ایشان آن جام را سر کشید و زنده شد. نقل کردهاند که جناب شیخ حرّ عاملی میگفت: من یک هفته خستهی مرگ بودم. خستگی که در هنگام جان کندن برای من پیش آمده بود تا یک هفته در وجود من باقی بود.
معرفی اجمالی کتاب اثبات الهداه
شیخ حرّ با جام امام زمان (عجّل الله فرجه) زنده شد و هم در بُعد اعتقادی کتاب نوشت و هم در بُعد فقهی. در بعد اعتقادی کتابی به نام اثبات الهداه بالنّصوص و المعجزات نوشت. این کتاب در ۱۴ جلد است که برای ۱۴ معصوم نوشته است.
استاد ما مرحوم حاج آقا مرتضی حائری، فرزند شیخ عبد الکریم حائری که از علمای با کمالات بود که در حدّ مرجعیت بود ولی خودش رساله نداد و علما و مجتهدین به مجلس درس او میآمدند و همه او را قبول داشتند. ایشان برای جلد هفتم این مجموعه بانی پیدا کرد و آن را چاپ کرد و در میان طلبهها توزیع کرد. جلد هفتم این کتاب مربوط به آقا امام زمان (ارواحنا فداه) است.
مرحلهی علم الیقین در اعتقاد به امامت
جناب شیخ میگویند: اثبات حجّت خدا از دو طریق است: ۱- نص، ۲- معجزه. هر کسی امام و حجّت خدا است باید هم معجزه داشته باشد و هم دلیل داشته باشد که امام قبلی او را از جانب خدا منصوب کرده است. لذا تمام کتبی که ایشان در این رابطه نوشته است معجزات ائمّه (علیهم السّلام) را در آن جمع کرده است و نصوصی که در مورد حضرات معصومین (علیهم السّلام) وجود دارد را آورده است و دو مورد از تشرّفات خود را در همین کتاب اثبات الهداه، جلد هفتم بیان فرموده است.
بنابراین ما برای اثبات ائمّه (علیهم السّلام) و یقین به امامت و ولایت آنها هم نصّ قرآنی داریم و هم نصّ حدیثی و هم معجزات آنها به تواتر برای ما نقل شده است. ما هیچ امامی بدون معجزه نداریم. ائمّهی ما دارای معجزه هستند. این برای ما علم الیقین است.
مرحلهی عین الیقین در اعتقاد به اهل بیت (علیهم السّلام)
امّا در عین الیقین باید گفت:
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
عوام ما درست نخواندند ولی یقینی که به امامان دارند بیش از یقین افراد باسواد است. آنها با اطمینان کنار ضریح علیّ بن موسی الرّضا میروند و حاجت میگیرند و میآیند. مریض را پشت پنجرهی فولاد میبرد، مریض خود را سالم به منزل خود بر میگرداند. این بالاتر از مسئلهی علم الیقین است، این عین الیقین است.
چه کسی است که در عمر خود از حضرت اباالفضل (علیه السّلام) حاجت نگرفته باشد؟ چه کسی است که در عمر خود از امام رضا و ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) مطلب و حاجت نگرفته باشد؟ این عین الیقین است.
حقّ الیقین، ذوب در وجود معصومین (علیه السّلام)
امّا حقّ الیقین در مورد کسی گفته میشود که مقامی بالاتر از این مقامات دارد. این مقام، ذوب در وجود حضرات معصومین (علیهم السّلام) است. جناب اویس قرنی یک بار هم با چشم سر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را ندیده بود امّا کسانی که حکومت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را غصب کرده بودند همیشه در کنار پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و پای منبر آن حضرت بودند. اینها یک بار هم پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به نبوّت ندیدند، آنها محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را میدیدند. امّا اویس به قدری در وجود رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ذوب بود که وقتی دندان مبارک حضرت در احد شکسته شد، اویس در یمن، در قَرَن بود. ناگهان بیاختیار دست به دندان خود زد و دندان او شکسته شد. پرسیدند: این چه کاری بود انجام دادی؟! گفت: دندان پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شکسته شد و من درد آن را احساس کردم. به این مقام حقّ الیقین میگویند. مقامی که دل و جان انسان در عشق محبوبش ذوب شده باشد و بدون اینکه خود شخص توجّه داشته باشد
گر که ز معشوق نباشد کشش کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
راه دستیابی به مقام حقّ الیقین
چه کنیم که به مقام حقّ الیقین دست پیدا کنیم؟ در قرآن کریم سه آیه وجود دارد که اگر توجّه کنیم هم معرفت ما اضافه میشود و هم اینکه برای ما نسخه و راهکار است. خداوند علی اعلی در یک آیه فرموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»[۳] جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه بندهی من باشند.
یقین، حاصل بندگی خالص خدا است
اگر بندگی کردیم چه نتیجهای میگیریم؟ فرمود: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ»[۴] ربّ خدا را عبادت کن تا به یقین برسی. یکی از مصادیق یقین مرگ است لذا تا زمانی که مرگ نیامده است انسان باید عبادت کند. اینکه بعضی از فرقهها تصوّر میکنند با «هو» کشیدن و ذکر و… واصل به حق میشوند و دیگر احتیاجی به عبادت ندارند حرف غلطی است، این کار بدعت است. این راه شیطان است.
امیر المؤمنین (علیه السّلام) همیشه واصل بود ولی در محراب عبادت کشته شد. ما کسی را بالاتر از علی (علیه السّلام) در عبادت نمیشناسیم، این افراد دم از علی میزنند و «هو یا علی» میگویند. امّا تمام عمر امیر المؤمنین (علیه السّلام) ناله و سوز و مناجات و نماز بود. نمازهای امیر المؤمنین (علیه السّلام) محیّر العقول بود. عبادتهای او خستگیناپذیر بود.
توهّم فرقههای ضالّه
کسی که بگوید من به این اندازه عبادت کردم و واصل شدهام و دیگر نیازی به عبادت نیست حرف شیطان است، حرف بیدلیل است. حرف بیسند است و یقیناً مایه بدبختی و گمراهی است و چنین اشخاصی در روز قیامت هم قطعاً هیچ عذری نخواهد داشت. انسان تکلیف دارد و باید تا زمانی که زنده است تمام تکالیف خود را انجام دهد و باید همهی محرّمات را ترک کند.
چگونه خدا را عبادت کنیم؟
این آیه میگوید: تا آن وقت عبادت کنید لکن یک پیام دیگر هم دارد و میگوید: عبادت شما باید طوری باشد که خدا به شما یین بدهد «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ» نتیجهی عبادت، رسیدن به یقین است. امّا یقین چیست؟ «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ»[۵] اگر علم یقین داشتید جحیم –جهنّم- را میدیدید و رؤیت میکردید. معلوم میشود که ما به علم الیقین و حقّ الیقین و عین الیقین دست پیدا نکردهایم.
نتیجهی عبادت واقعی و تأثیر آن
اگر ما هم نوع عبادت خود را تغییر بدهیم به مقام یقین میرسیم همانطور که حارثه بن مالک صبح با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نماز صبح را خواند و وجود نازنین پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) توجّه داشتند که کدام یک مأمومین هستند و کدام یک نیستند و با مأمومین و حاضرین در مسجد صحبت میکردند. حضرت از این جوان تفقّد کردند و فرمودند: در چه حالی هستی؟ عرض کرد: در حال یقین هستم. حضرت فرمودند: دلیل تو چیست؟ عرض کرد: همین قدر به شما عرض میکنم که شبها دیگر نمیتوانم بخوابم، عشق مجال خوابیدن به من نمیدهد. جهنّم را طوری احساس میکنم که صدای شرارهی جهنّم در گوش من شنیده میشود گویا اهل جهنّم را میبینم که در جهنّم عذاب میشوند و اهل بهشت را در بهشت متنعّم میبینم و گویا آنها را تماشا میکنم. سپس عرض داشت: یا رسول الله، اگر شما به من اجازه بدهید به شما میگویم در محضر شما چه کسانی اهل جهنّم هستند و چه کسانی اهل بهشت هستند. حضرت فرمودند: «هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ»[۶] این شخص، بندهای است که خداوند قلب او را با چراغ ایمان روشن کرده است.
عرضه داشت: یا رسول الله، من از شما تقاضا میکنم که برای من از خدا شهادت طلب کنید، من عاشق شهادت هستم، نمیخواهم در بستر بمیرم، میخواهم شهید بشوم. حضرت قبول کردند و برای او دعا کردند: خدایا، شهادت را نصیب او کن. آن جوان در جنگ بعد با پیامبر شرکت کرد و به شهادت هم رسید.
این یک مورد بود که مرحوم کلینی در اصول کافی در دو جا از امام جعفر صادق (علیه السّلام) این حدیث را نقل کرده است که این شخص در اثر بندگی به جایی رسیده بود که هم جهنّم و اهل جهنّم را در جهنّم میدید و هم بهشتیان را در بهشت مشاهده میکرد.
مقام یقین آیت الله بهاء الدّینی
کسی که ما دیدیم که اهل این معنا بود آیت الله بهاءالدّینی بود. آقای بهاءالدّینی به خود من فرمودند: ما از نفوس ناریه رنج میبریم و بعضی از دوستان میگفتند: ایشان از قبرستانی عبور میکرد. کنار قبرستان با تأثّر از خدا طلب عفو و گذشت کرد. گفتند: آیا این میّت برای شما آشنا بود؟ گفتند: خیر، من صاحب قبر را در عذاب دیدم ناراحت شدم. از خدای متعال خواستم که از گناهان او بگذرد. آقای بهاء الدّینی اهل جهنّم را میشناختند و آنها را در جهنّم میدیدند لذا وقتی ایشان به بعضی افراد میرسیدند رنگشان تغییر پیدا میکرد، میفرمودند: اذیّت میشوم، نمیتوانست همه را ببیند.
از عبادت نی توان الله شد می توان موسی کلم الله شد
عوامل مؤثّر در رسیدن به یقین
اگر عبادت انسان خالصانه باشد، دوام در عبادت داشته باشد مطمئن باشید ما چند نمونه را سراغ داریم ولی قرآن به عنوان یک نسخه با ما برخورد میکند. شما برای عبادت آمدید. اگر هدف خلقت را از نظر دور ندارید و خدا را بندگی کنید به مقام یقین میرسید و اگر به مقام یقین رسیدید هم جحیم را میبینید و هم به عین الیقین و حقّ الیقین دست پیدا میکنید. حقّ الیقین مقامی است که در حدّ ما نیست و به کسانی که شأن بالاتری از ما دارند تعلّق دارد. ما میتوانیم عین الیقین را داشته باشیم امّا حقّ الیقین مقام فناء فی الله و مقام فنای مطلق است و این مقام را ائمّهی معصومین و اشخاصی که تالی تلو ائمّهی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) هستند دارند.
در مسئلهی بندگی هم ترک گناه مهمتر از عمل به واجبات است. گناه انسان را بیتوفیق میکند حتّی واجبات را هم از انسان میگیرد. برای ترک گناه، لقمهی حلال، پرهیز از لقمهی حرام، لقمهی مشتبه، نگهداری چشم، نگهداری زبان که وجود نازنین امام جعفر صادق (علیه السّلام) در این کتاب مصباح الشّریعه از جدّ بزرگوار خود، خاتم انبیاء، محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل فرمودند که جدّ ما فرمودهاند: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوُا الْعَجَائِبَ»[۷] از چشمهای خود مواظبت کنید، آن وقت پردهها کنار میرود و مسائلی را میبینید که جزء عجایب هستند.
کنترل، عامل دستیابی به مقام یقین
حدیث دیگری از وجود نازنین خاتم انبیاء (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است که مرحوم علّامهی بزرگوار، آیت الله طباطبایی (اعلی الله مقامه الشّریف) در تفسیر شریف المیزان بیان میکنند که وجود نازنین پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «لَو لَا تَکثیرٌ فِی کَلَامِکُم وَ تَمْریجٌ فِی قُلُوبِکُم لَرَأیتُم مَا أرَى وَ لَسَمِعْتُم مَا أسمَع»[۸] اگر شما مراقب دو عضو در وجود خود باشید که شیطان نتواند به شما دستبرد بزند، آنچه من میبینم شما نیز میبینید و آنچه من میشنوم شما هم میشنوید. یک عضو زبان است؛ پرگویی نکنید، با زبان خود گناه نکنید. کنترل زبان، انسان را به آن مقام میرساند. دومین عضو، دل شما است. بابا طاهر میگوید:
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
قلب، حرم خدا است
چشم جاسوسی میکند و دل به دنبال آن میرود. اگر انسان بتواند دل خود را نگه دارد، هر چیزی که دید هوس نکند، هر چیزی که دید را آرزو نکند، دل خود را نگه دارد. یکی باید از دل مراقبت کرد، در دل را گرفت که هر نامحرم و هر چیز بیارزشی وارد خانهی خدا نشود «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ»[۹] قلب حرم و بارگاه خدا است. نگذارید این خانه خراب بشود، نگذارید این خانه نجس بشود.
جلوگیری از ناپاکی دل
نجس کردن مسجد حرام است و اگر گوشهی مسجد اندکی نجاست پیدا کند وقتی شما وارد شدید و میخواهید نماز جماعت بخوانید اگر ببینید آنجا نجس شده است، واجب فوری این است که اوّل آن نجاست را پاک کنید. ترک واجب برای شما حرام است، نباید نماز بخوانید، اوّل باید آن نجاست را پاک کنید. باید خانهی دل را پاک نگه داشت. ما نه باید اجازه دهیم دل نجس شود و هم اگر خدای نخواسته دل را با گناهی آلوده کردیم با استغفار و توبه و روزه و نماز توبه و توسّل به ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) این خانه را پاک کنیم. اگر زبان و چشم و دل خود را نگه داشتیم حضرت تضمین فرموده است و میفرماید: هر چیزی که من در پس پرده میبینم شما هم میبینید و هر چیزی که من میشنوم شما هم میشنوید.
(روضهخوانی)
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– الصّحیفه السّجادیه، ص ۹۲٫
[۳]– سورهی ذاریات، آیه ۵۶٫
[۴]– سورهی حجر، آیه ۹۹٫
[۵]– سورهی تکاثر، آیات ۵ تا ۷٫
[۶]– الکافی، ج ۲، ص ۵۳٫
[۷]– مصباح الشّریعه، ص ۹٫
[۸]- المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۷۰٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۲۵٫
پاسخ دهید