روز جمعه مورخ ۲۲ دی ماه ۱۴۰۲ به مناسبت فرا رسیدن شب اوّل ماه رجب و ایّام ولادت با سعادت حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)، مراسمی بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد الزهرا (سلام الله علیها)» شهرک شهید محلاتی تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
- مُقدّمه
- پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کاملترین عَبد است
- استغفار موجب رحمت الهی خواهد شد
- دست غیبی عنایت الهی همواره پُشتیبان انقلاب اسلامی است
- ماه رجب ماه رحمتِ لایتناهی پروردگار متعال است
- برخی از از مُراقبات ماه رجب
- دعاهای ماه رجب که از حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نَقل شده است
- دعایی که مرحوم سیّد بن طاووس از امام زمان (ارواحنا فداه) نَقل کرده است
- چند ویژگی مُنحصر به فرد در مورد حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مُقدّمه
آغاز بهار خودسازی، خودآگاهی، خودیابی، خودپایی، بهار نیایش، عشق با خداوند، بهار روضه، استغفار و اعتکاف و زیارت رجبیّه و نیایشهای ویژهی این ماه و میلاد مسعودِ کسی که علوم انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) را پَردهبرداری کرد و اُمّت اسلامی را با چشمههای جوشان علمشان تا روز قیامت سیراب نمودند، حضرت اباجعفر محمّد بن علی الباقر (علیه الصلاه و السلام) را تبریک عرض میکنم.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کاملترین عَبد است
چند جملهای راجع به ماه رجب که چقدر مهمّ است و لحظه به لحظهی آن برای کسانی که اهل مُراقبه هستند، گَنج است، سرمایهی غیر قابل جُبران است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ماه رجب، ماه خداست، شهرالله است. همهچیز مالِ خداست، همهی ماهها مالِ خداست؛ اما پروردگار متعال یک بیتالله دارد، یک کتابالله دارد، یک عبدالله دارد و یک شهرالله دارد. چرا اینها اختصاص به خداوند متعال پیدا کرده است؟ برای اینکه ظرفیّت کَعبه به عنوان بیتالله بالاترین ظرفیّت است. بَذرهایی که بندهی خدا در آنجا در زمین دلش میکارد، یک رکعت نماز در مسجدالحرام مُعادل یک میلیون رکعت در جاهای دیگر است. آن رویش در هیچجای دیگری غیر از آنجا نیست. آنجا نازلمَنزلهی عَرش خداوند است. از این جهت بیتالله است. کتاب فراوان است، اما قرآن کریم کتابالله است. چرا؟ برای اینکه قرآن کریم ذکر است، قرآن کریم هدایت است، قرآن کریم بیان است، قرآن کریم بَلاغ است، قرآن کریم شِفاست، قرآن کریم مُهیمن بر همهی کتابهای آسمانی است، قرآن کریم آخرین برنامهی تکامُلی بَشر است، قرآن کریم نور خداست و شَفیعِ مُشفّع است و شاکیِ مُصدّق است، قرآن کریم هم سائق است، هم قائد است، قرآن کریم امام است و قرآن کریم تجلّی اَعظم حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است. از این جهت با وجود اینکه همهچیز «لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ[۲]» است، ولی هیچچیزی قرآن نمیشود. قرآن کریم کتابالله است. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۳]»؛ همهی آنهایی که در آسمانها و زمین هستند، همگی بنده هستند، اما «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى[۴]»؛ تفاوت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همهی بندگان خداوند متعال در میان سُفرای الهی، انبیاء و رُسُل (سلام الله علیهم اجمعین)، پیامبران اولیالعَزم، امامانی که در قرآن کریم به امامت از آنها یاد شده است، هر کدام از اینها جلوهی چند اسم خدا هستند. همهی اَسماء الهی در وجودشان دیده نمیشود، اسم اعظم نیستند. اما وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این هزار و یک اسمی که در دعای شریف «جوشن کبیر» آمده است، وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همهی اینها را جَذب کرده است. همهی اَسماء الهی است و در این آیات سورهی مبارکهی اسراء نشان میدهد که در عُبودیّت فوق عبدالله است، فوق عبدالرّحمن است، فوق عبدالخالق است، فوق عبدالکَریم است، فوق عبدالرّازق است و هرکدام از اینها یکی از تجلیّات خداوند متعال برای تأمین نیازهای مَخلوقات است؛ اما وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عَبدِ ذات است. «بِعَبْدِهِ»؛ فوق عبدالله است. لذا در عُبودیّت کاملترین عَبد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
استغفار موجب رحمت الهی خواهد شد
در میان ماهها هم همینگونه که مکانها یکی نیستند، مسجدالحرام، مسجدالنّبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، مسجدالاقصی و مسجدالکوفه که این چهار مسجد، چهار مسجد مُمتاز عالَم خلقت هستند و رویش عبادت در اینها قابل مقایسهی با رویش هیچ مکانی نیستند. زمانها هم مانند مکانها هستند. همینگونه که هر مکان استعداد درختهای پُر میوه را ندارد و استعداد رویاندن بَذرهای پُر حاصل را ندارد، زمانها هم همینگونه هستند. در میان زمانها ماه رجب را هر شب یک مَلَک که از این مَلائکهی عادی نیست، هر قطرهی باران یک مَلَک است؛ وقتی باران نمیآید، وقتی ما بعضی از مسائل را گفتیم، در آمریکا یک گروهی راه افتادند و عکسالعمل بعضی از حرفهای ما در خُطبههای نماز جمعه بود؛ در حالی که اینها آیات قرآن کریم است. قرآن کریم میفرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا [۵]»؛ استغفار شما باعث میشود که خدای متعال باران وسیع برای شما بفرستد. استغفار کنید و این را قرآن کریم میگوید و حرف ما نیست. عمل و عکسالعمل است. بَشر در میان موجودات یک مُهره است. همهی عالَم یک کارگاه است. در یک کارگاه و کارخانه اگر یک پیچ خراب بشود، گاهی آن کارگاه از کار میاُفتد. نَقش انسان در عالَم طبیعت نَقش اوّل است. لذا اصلاح جامعه مایهی برکت زندگی دُنیوی و اُخروی میشود. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ[۶]»؛ لذا انشاءالله برای جُبران کم آبیهای گاهی اگر دل یک نفر بشکند، خداوند متعال یک اُمّت را بخاطر یک نفر مَشمول رحمت و مَغفرت خودش قرار میدهد. شما بندگانِ خوبِ خدا هستید، بندگانِ جان بر کَفِ خدا هستید، دانشگاه عشق جبهه را پُشت سر گذاشتهاید، شهدایی را بَدرقه کردهاید، شما خواصّ نایب امام زمان (ارواحنا فداه) هستید که جان ما به قربان امام زمان (ارواحنا فداه) و نایب ایشان باد. انشاءالله شما هم با اُمید دست به دعا بردارید و بدانید خداوند متعال «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ[۷]» است. اگر خدا بخواهد، یَمن آمریکا را زیر پای خود لِه میکند. قدرت خداوند متعال فوقِ این حرفهاست. ۸ سال آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و کشورهای عَربی و همهی قدرتهای منطقه به جنگ شما آمدند. ۸ سال بود، نه اینکه یک سال باشد؛ ۸ سال شما جنگیدید و در آخر چه کسی سرافکنده شد؟ دشمنِ جهانیِ شما که شرق و غَرب بودند، در آن روز شوروی و کشورهای کُمونیستی هم همگی پُشت «صَدّام» مَلعون ایستاده بودند؛ اما «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛ دیدید خدا چه کرد؟! «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ[۸]».
دست غیبی عنایت الهی همواره پُشتیبان انقلاب اسلامی است
نمیدانم خدمت شما عرض کردهام یا خیر؛ ما یک دوستی داریم که در یکی از شهرهای اصفهان است که در آن شهر اولیاءالله وجود دارد. «شهید همّت» هم همانجاست. گاهی ایشان به ما سر میزند، اهلالله است. ایشان میگفتند: کسی خدمت حضرت حُجّت (روحی فداه) شَرفیاب شده بود، به ایشان عرض کرده بود: آقا! هنوز هم بعضیها باور ندارند که این انقلاب را دست غیب اداره میکند. لذا دنیا در مُحاسبات علمیاش همیشه در ارتباط با ایران گرفتار اشتباه مُحاسباتی شده است و هیچگاه مُحاسبات علمیِ آنها برایشان نتیجه نداده است. اینها هرکاری کردند تا ایران را ضعیف کنند، ایران هر روز قویتر شد. خواستند یَمن را از بین ببَرند؛ امروز این «انصارالله» یَمن یک قدرتی برایش شده است. خواستند تا «حزب الله» را از بین ببَرند؛ امروز حزبالله خارِ چشم قدرتهای بزرگ شده است. این «حماس» اصلاً به حساب نمیآمد و اینگونه نبود که اینها فکر کنند میتواند ۳ ماه در مقابل سیل سِلاحهای آمریکا و کشورهای غَربی مقاومت کند و اینگونه شکست نظامی را بر آمریکا و این فرزندِ نامَشروع و حَرامزادهاش تَحمیل کند. اینها آیاتِ بَیّنات خداست. اگر کسی کور نباشد، قدرت خدا را میبیند، دست خدا را میبیند، اراده و مَشیّت خدا را در این مسائل به صورت مَشهود لَمس میکند. میگفت: حضرت حجّت (ارواحنا فداه) فرموده بودند: اگر هیچ دلیلی بر اینکه این انقلاب مورد عنایت حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است و قدرت خداوند متعال این مَوانع را برطرف میکند و از پیچهای خطرناک انقلاب را عبور میدهد جُز حادثهی طَبس نبود، همان یک حادثه کافی بود که همه باور کنند این انقلاب صاحب دارد و فَراتر از نیروهای ماست. جریان طَبس را عادی نگیرید، مانند جریان «اَبرهه» بود؛ «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ».
ماه رجب ماه رحمتِ لایتناهی پروردگار متعال است
لذا در هر شب از ماه رجب «مَلک داعی» که از مَلائکهی مُلکی نیست، مَلَک باران نیست، مَلَک مُصوّر در رَحِم نیست، مَلَک پاسدار مُحافظ یکایک ما نیست؛ همهی ما پاسدار داریم و مادامی که او حفاظت ما را بر عُهده گرفته است، هیچ خطری ما را تَهدید نمیکند. این آیات قرآن کریم است. «إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ[۹]»؛ خودِ خداوند به ما وعده داده است که ما خاطرجمع زندگی کنیم. نگران مَرگتان نباشید؛ شما پاسدار دارید که از شما حفاظت میکند. «إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ»؛ این مَلائکه، مَلائکهی مُلکی هستند. اما آن مَلکی که در تمام شبهای ماه رجب نِدا میدهد، از عَرش الهی و از اُفق اعلی هرشب صدا میزند، جارچی خداست و میگوید: «الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی[۱۰]»؛ ماه، ماهِ من است و بنده هم بندهی من است. این ماه سیمِ ارتباطی دلها با من است. حَبلُالله است که هرکسی قَدر این ماه را بداند، دلش الهی میشود، قلبش عَرش خداوند میشود؛ «قَلْبَ اَلْمُؤْمِنِ عَرْشُ اَلرَّحْمَنِ[۱۱]». لذا فرمود: «فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ[۱۲]»؛ هرشب مَلَک داعی از اُفق اَعلی، از مقام عَرش اهل دل را از جانب پروردگار متعال مُخاطب قرار میدهد که در این شبهای ماه رجب هرکسی من را بخواند، به او لبیک میگویم. «فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هرکسی صدا بزند: یا الله! «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[۱۳]»؛ ذکر «یا کریم» بگویید. مرحوم «آیت الله بهاءالدینی» (اعلی الله مقامه الشریف) تکیه کَلامشان «یا کریم» بود. یا کریم! یا اَکرمالاَکرمین! یا غیاثَ المُستغیثین! یا اله العاصین! یا خَیر النّاصرین! یا خَیر الحافظین! یا خَیر المسئولین! یا خَیر المُعدین! هر اسمی را صدا بزنید، خداوند متعال در شبهای این ماه خودش اعلان میکند که هرکسی من را صدا بزند، جواب او را میدهم. «وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ[۱۴]»؛ هرکسی دست نیاز باز کند، دستِ خالی را پیش من بیاورد، من او را دست خالی برنمیگردانم. «وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛ هرکسی سائل من باشد، من به او عَطا میدهم. عَطا غیر از این است که آن مقداری که میخواهد را به او میدهم؛ من دَرب خَزانهام را برایش باز میکنم. من در حَدّ کَرَم خود با او برخورد میکنم. «وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛ با عَطای من که عَطا غیر از رَفع نیاز است، «أَعْطَیْتُهُ». و اگر کسی در این ماه «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی[۱۵]» سرگردان است، گرفتار چه کنم است، برای فرزندانش سرگردان است، برای آیندهاش سرگردان است، در این شبها بلند شود و بگوید: «اللَّهُمَّ اهْدِنِی مِنْ عِنْدِکَ[۱۶]»؛ خدایا! هدایتم کُن. خدایا! راه درست را جلوی پایم بگذار. خدایا! من را از سرگردانی نجات بده. «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ»؛ هرکسی در این ماه از من راهنمایی بخواند، راهبری میخواهد، هم راه را نشانش میدهم و هم او را با خودم میبَرم. هدایتِ ارائهی طَریق داریم و هدایت ایصالی داریم که هر دو را شامل میشود. خداوند متعال هم راه را نشان میدهد و هم با مغناطیس محبّتش بنده را جَذب میکند و او را بالا میبَرد. «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی[۱۷]»؛ اگر پروندهات نگرانکننده شده است، آمدهای تا این پَروندهات را درست کنی و هنگام مرگ با شرمندگی نروی، بیا. بیا قَلم عَفو من آماده است؛ «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی». بنابراین ماه رجب اینقَدر بارش مَغفرت، رحمت و عَطای الهی لایتناهی است که اسم آن را «رَجب الاَصَب» کذاشتهاند. وقتی باران میآید، صَبَ نیست؛ ولی وقتی به صورت آبشاری آب میریزد و همهی وجود انسان را میپوشاند، آن را صَبَ میگویند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ[۱۸]»؛ مُصیبت همهی وجودم را گرفته است. خداوند متعال در ماه رجب به صورت قطرهای نمیبَخشد؛ بلکه آبشاری میبخشد. هر اندازهای وجود ما آلوده باشد، ریزش رحمت خداوند متعال مانند آبشار است و تمام وجود ما را پاک میکند. رجَبِ اَصَب است. لذا قَدر این ماه را بدانید.
برخی از از مُراقبات ماه رجب
در این ماه مُراقبات خاصّی را که مرحوم آقای «میرزا جواد آقای ملکی تبریزی[۱۹]» (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب نورانی «المراقبات» شان آوردهاند، سیّد اهل مُراقبه مرحوم «سیّد بن طاووس» (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب شریف «اقبال» آوردهاند، مرحوم «مجلسی» هم در کتاب «بحار الانوار» و هم در کتاب شریف «زاد المعاد» آوردهاند و بخش عُمدهی آن چیزی که آنها آوردهاند، مرحوم آقای «شیخ عبّاس قُمی» هم در کتاب «مفاتیح الجنان» آورده است. یکی استغفار در ماه رجب است. ماه رجب یک نَهری است که خداوند متعال آن را جلوی بهشت جریان داده است. هرکسی میخواهد به بهشت برود، او را در آن نَهر شُستشو میدهد و بهقَدری جَمال پیدا میکند، بهقَدری تحوّل پیدا میکند، بهقَدری «صِبغه الله» میشود و رنگ خدا میگیرد که بعد وقتی خودش را در آیینهی ولایت میبیند، میپُرسد این فَرد به این وجاهت چه کسی است؟ میگویند که خودت هستی. آن آلودگیها تو را زشت کرده بود. حالا دیگر رنگ ولایت گرفتهای، حالا دیگر جَمالالله شدهای، وَجهالله شدهای. لذا این ماهِ رجب مُقدّمهی ماه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ماه رمضان است. آن دو بهشت هستند. ماه رَجب نَهر است و باید این ماه ما را پاک کند. لذا انشاءالله به فَضل خداوند امشب یک برنامهی دقیق مُراقبتی را از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) هدیه بگیرید. یکی این است که مرحوم «میرزا جواد آقای ملکی تبریزی» استاد اخلاق امام راحل اعلی الله مقامهما) میگویند که مُراقبه فقط مُواظبت برای آینده نیست. یک جدولی را تَهیّه کنید و ببینید در این سالی که گذشت، چشمتان چهقَدر گناه دارد؟ ببینید گوشتان چهقَدر مشکل پیدا کرده است؟ چهقَدر غیبت گوش کردید؟ شما چهقَدر در آبروریزیها حضور پیدا کردید؟ در حضور شما شایعهپَراکنی کردهاند و شما هم تعریف و تَمجید کردهاید و عینِ آنها آلوده شدهاید؟ زبانتان را ببینید در این یکسال چهقَدر بارتان را سنگین کرده است؟ قَدمتان را ببینید که کجاها رفتهاید؟ دستتان را ببینید که به چه چیزی زدهاید و چه کار کردهاید؟ مُراقبت آینده نسبت مُستقیم با گذشته دارد. تا انسان آسیبها را نشناسد، نمیتواند رَفع آسیب کند. ابتدا یک نگاهی بیندازید و ببینید چه مشکلاتی در گذشته داشتهاید و حال بیایید و بگویید: خدایا! خودت گفتهای که این ماه، ماهِ من است و بنده هم بندهی من است. بندهی روسیاه آمده است. دیده است که سُفرهی تو پَهن است. سُفرهی رَجبیه سُفرهی کَرَم توست. من آمدهام، ولی این مشکلات و آسیبها را دارم. هر گناهی یک توبهی خاصّی دارد. حقّالناس یکگونه است، حقّالله یکگونه است، گناه کَبیره یکگونه است، اَکبر کَبائر به یک گونهی دیگری است. باید اینها را در مُراقبه رعایت کرد. باید گذشتهها را خیلی زیبا شناسایی کرد و بعد مُتناسب با این گناهان در این ماه رجب بر سر سُفرهی کَرَم الهی دامان کَرَم را گرفت. «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی»؛ توبهی نَصوح، توبهای که دیگر انسان به گناه برنگردد. بنابراین اوّلین قَدم و اوّلین گام استغفار و توبه است که ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلَهُ التَّوبَه» را ۷۰ مرتبه در روز گفتن سفارش شده است که در مَفاتیح ببینید. ما چند نمونه استغفار روزانه داریم. ۴۰۰ مرتبه داریم، ۱۰۰ مرتبه داریم، ۷۰ مرتبه داریم و انواع مختلف استغفار را داریم؛ مَعلوم میشود که توبه خیلی مهمّ است. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ[۲۰]»؛ خودِ خداوند متعال اینقَدر دوستمان دارد که میگوید: اینگونه نزد من نیایید؛ خودتان را تمیز کنید و سپس نزد من بیایید. «تَعَطَّرُوا بِالاِسْتِغْفَارِ[۲۱]»؛ خودتان را با استغفار مُعطّر کنید. گناه شما را بدبو کرده است و با این بوی بد نمیتوانید نزد من بیایید، مَلَکها اجازه نمیدهند. خودتان را با استغفار مُعطّر کنید تا بتوانید به بارگاه مَلک المُلوک بار یابید. میخواهید نزد خداوند بروید. هم لباس تقوا بپوش و هم با استغفار خودت و دلت را مُعطّر کن و فضای جانت را تغییر بده. این استغفار اوّلین قدم است. دوّم فرمودند که روزهی این ماه است. اگر کسی ۸ روز از ماه رجب را روزه بگیرد، ۸ دَرب بهشت بر روی او باز است و میگویند که از هر دَربی خواستی، میتوانی وارد بشوی. روزهی روز اوّل خیلی مهمّ است. انشاءالله فردا را کسانی که میتوانند روزه بگیرند، از دست ندهند. فردا خیلی مهمّ است. انشاءالله میهمان امام محمّد باقر (علیه السلام) هستید. روزهی ماه رجب بهقَدری مهمّ است که کسانی که موفّق نمیشوند روزه بگیرند، خداوند متعال هم بَدل تَسبیحاتی برایش قرار داده است و هم بَدل مالی برایش قرار داده است. به جای هر روزی که روزه نمیگیرید، بَدل دارد. مَعلوم میشود که روزهی ماه رجب اِکسیر اَعظم است و نباید این را از دست داد. باید خودش یا بَدلش را در نظر گرفت.
سّوم دعاهای ماه رجب است. بخشی از دعاهای ماه رجب از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) است، بخشی از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) است که البته منظور از آن دعاهایی است که در مَفاتیح آمده است؛ والّا هر امامی برای هر ماه مُراقباتی را فرمودهاند؛ ولی چند دعا از آقا جانِ خودمان حضرت حُجّت (روحی و ارواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) است. چه دعاهایی است! چهقَدر بزرگ است!
دعاهای ماه رجب که از حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نَقل شده است
در این کتاب شریف اِقبال الاَعمال مرحوم سیّد بن طاووس (اعلی الله مقامه الشریف) که در میان کسانی که عارف و اهلالله هستند، میگویند که اوّلین نفر سیّد بن طاووس (اعلی الله مقامه الشریف) است. سیّد اهل مُراقبه به معنای واقعی کلمه است که در زندگی امام زمان (ارواحنا فداه) بوده است. یک کتابی به نام «کشف المحجه[۲۲]» دارند. در آنجا به آقازادهشان میگویند: پسرم! سیّد محمّد! به تازگی آقا ازدواج کردهاند. قُربان ایشان بروم، قُربان زَراری ایشان بروم. اگر مُجاز بودم که بگویم از کدام عَشیره همسر اختیار کردهاند، به تو میگفتم، ولی اجازهی این کار را ندارم. این نشان میدهد که خیلی مَحرم بوده است و با حضرت حُجّت (روحی و ارواح العالَمین لتُراب مَقدمه الفداه) رفت و آمد داشته است. چند دعا از ایشان نَقل شده است که یکی همین دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ[۲۳]» است که از ناحیهی مُقدّسه است. آن دعایی که به وُلاه اَمر قَسم میدهیم که وُلاه اَمر، ائمهی ما (سلام الله علیهم اجمعین) و امام زمان ما (ارواحنا فداه) «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُکَ[۲۴]»، به خداوند عَرضه میدارد که فرقی بین تو و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بین تو و حضرت علی (علیه السلام)، بین تو و حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیست، الّا اینکه اینها هرچه دارند از خودشان نیست و برای توست. تو هرچه داری در وجود اینها قرار دادی. دیگر انسان معرفتی بالاتر از این نسبت به انسان کامل نمیتواند پیدا کند. این خلیفهی مُطلق به چه معنایی است؟ یعنی مَظهر تمام صفات و اَسماء الهی و این را امام زمان ما (ارواحنا فداه) در این دعای ماه رجب آوردهاند. مَشحون از مَضامین بلند و معارف حَقّهی عرفانی است که اهل دل صفا میکنند.
دعایی که مرحوم سیّد بن طاووس از امام زمان (ارواحنا فداه) نَقل کرده است
یک دعای دیگری هم هست که شنیدن آن هم برای شماها دل میبَرد. مرحوم سیّد در اِقبال نَقل میکند: فردی به نام «جعفر دَهّان» که میدانید این شاگردان حضرت امام صادق (علیه الصلاه و السلام) اینگونه بود که ایشان سُفره را باز کرده بودند و طلبه فقط مُمحضّ در طلبگی نبود. روغنفروش خدمت امام صادق (علیه السلام) میآمد. درس امام که مانند درس ما نیست؛ به آنجا میرود و کلیدهایی به او میدهد و رُموزی به او میدهد و او برای خودش یک چشمه میشود که به هرجایی برود، میجوشد، چون نَفَس امام به او خورده است. حالا ما مجبور هستیم که به حوزهها برویم و گاهی ۳۰-۲۰ سال زحمت میکِشند و صاحبنظر و مُجتهد میشوند و میتوانند پَرچمی به دست بگیرند و فَتوا بدهند؛ ولی این شاگردان مستقیم امام از چشمه مینوشیدند، نه اینکه از نَهر نَصیبشان میشد. لذا «سَمّان» داریم، دَهّان داریم که دُهن به معنای روغن است و جعفر دهّان روغنفروش بوده است. «حَدّاد» داریم که آهنگر است، ولی عالِم است و شاگرد امام صادق (علیه الصلاه و السلام) است. «بَزّاز» داریم، «صَرّاف» داریم و حتّی «نَحّاس» داریم که بَردهفروش بوده است، ولی خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده است و چند صَباحی از این خَرمن خوشههایی نصیبش شده است که جُزء عُلما و رُوات شده است و امروز عُلما و فُقهای ما بر سر سُفرهی شاگردان امام باقر (علیه السلام) و امام صادق هستند که آنها از طبقات مختلفی بودهاند و این درسی برای شماها و همهی عزیزانی است که در حرفههای مختلف هستند. اگر برنامه داشته باشند، میتوانند در کنار برنامههای مَعیشتیشان یک زمانی را برای فقیهشدن در نظر بگیرند. با دینشان در مسائل مختلف آشنا بشوند و حیف هم هست که حوزهها در این جهات برنامه ندارند، ما برنامه نداریم و انشاءالله باید فکری در این جهت کرد. مخصوصاً این عزیزانی که بازنشسته میشوند، وقت طولانی دارند. اینها به آنجا بروند و بنشینند و عربی بخوانند، صرف و نَحو بخوانند، بتوانند قرآن کریم را مَعنا کنند، بتوانند احادیث را مَعنا کنند. خیلی خسارت است که ما این وقتمان را خوب صَرف نکردیم و برنامهریزی درستی نکردیم. جعفر دَهّان میگوید: ما در مسجد سَهله بودیم. بیرون آمدیم ـ یک مسجدی در آنجا هست که به آن مسجد «براثا» میگویند ـ و به آنجا رفتیم که نماز بخوانیم. دیدیم یک شُترسواری آمد و شُتر او جلوی مسجد زانو زد. داخل مسجد آمد. خدایا! این بَشر است؟! این مَلَک است؟! این جَلالالله است؟! این هیبتالله است؟! این چه کسی است که با این قد و بالا و با این جَلال و وجاهت است؟ او آمد و نماز خواند و مناجات کرد که دعایش را در مَفاتیح آورده است، ولی شأن نزول آن را نگفته است. میگوید: ما دیدیم که این دعای بَدیع و جدیدی است و در هیچجایی چنین دعایی را ندیدهایم، ولی بیچارهی آن شده بودیم.
«دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی ***** دیوانه تو هر دو جهان را چه کند[۲۵]»
ما اسیر آن شده بودیم و نمیتوانستیم قدم از قدم برداریم. دوست من جلو رفت و گفت: آقا! شما را به آن خدایی که این عظمت را به شما داده است، این جَلالت را به شما داده است، خودتان را مُعرّفی کنید که شما چه کسی هستید؟ انسان به این خوبی، انسان به این زیبایی، انسان به این عظمت ما در جایی ندیدهایم. شما چه کسی هستید؟ حضرت فرمودند: من هم شما را به همان قَسم میدهم که شما هم تشخیصتان را در مورد من بگویید. گفتیم: آنچه مُسلّم است، شما انسان عادی نیستید؛ شما باید جناب «خضر» (علیه السلام) باشید. حضرت رو به طرف جعفر کردند و از او پُرسیدند: به نظر شما من چه کسی هستم؟ ای آقا! یک رویی هم به طرف ما بکنید. یک نگاهی، یک نیمه نگاهی! مولای ما! ما هم احتیاج داریم. از ما بدتان نیاید، ما شما را دوست داریم. بد یا خوب هستیم، عائلهی شما هستیم. تکیهگاه ما شما هستید، زیر خیمهی حمایت شما بودهایم. ما غیر از شما کسی را نداریم. آقا جان! یک نگاهی به بکنید. میگوید: من هم گفتم که فکر میکنم شما جناب خضر (علیه السلام) هستید. فرمودند: «والله ما أنا بخضر»؛ والله قَسم جَلاله است. من خِضر نیستم. «وَ اللَّهِ إِنِّی لَمَنِ الْخَضِرُ مُفْتَقِرٌ إِلَى رُؤْیتِهِ»؛ من کسی هستم که خضر (علیه السلام) هم گدای دیدار من است، آن هم دَربهدَر من است. قُربان شما بروم آقا جان! چه میشود که ما را هم دَربهدَر خودت بکنی، بیابانگَرد خودت بکنی. سه جمله از دعایی که آنها از مسجد براثا از دو لب مبارک امام زمان (ارواحنا فداه) شنیدهاند، برای شما میخوانم و دعایتان میکنم. امام زمان (ارواحنا فداه) از خداوند اینگونه درخواست میکنند: «أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً[۲۶]»؛ خدایا! تا زنده هستم من را گرفتار تنگنا نکن. دعای امام زمان (ارواحنا فداه) بر روی حساب است. خدایا! این وُفور و فراوانی را نگیر. «أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً»؛ این وُفور نعمت که یک وقت گرفتار کَمبود نشویم که دَربهدَر دنبال چیزی که لازم داریم، بگردیم و آن را پیدا نکنیم. اینگونه نشویم؛ «أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً»؛ اما مهمّتر از آن چه چیزی است؟ «وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً[۲۷]»؛ این دعای زیبایی که میگوییم: خدایا! تا مرا نیامُرزیدی از دنیا نبَر؛ امام زمان (ارواحنا فداه) میگوید: وقتی من را میمیرانی، هم پروندهام را پاک کرده باشی و در آنجا دیگر از من به عنوان یک مُتّهم از من بازجویی نکنند که نَکیر و مُنکر پروندهام را باز کنند و گیر کنم و بیچاره بشوم و جوابی نداشته باشم. اینگونه نشود. قبل از مرگم این قَلم عَفو خودت را بکِش تا یک پروندهی زیبایی با خودم به آنجا ببَرم. پروندهام سنگین نباشد. «وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً»؛ «نشان مرد حق دیگر چه گویم ***** چو مرگید تبسم بر لب اوست[۲۸]». موقع مُردن مَسرور بمیریم. چشممان به جَمال آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام حسن مجتبی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) روشن بشود، لبخند بزنیم، نازِ عزرائیل (علیه السلام) را بکشیم و بگوییم: ای مَلَک مُقرّب خدا! زود باش جانم را بگیر تا خدمت آقای خودم و مولایم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمهی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) برسم.
چند ویژگی مُنحصر به فرد در مورد حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)
در مورد حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) هم چند خُصوصیّت در ۳-۲ دقیقه بگویم. یکی این است که حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) تنها شخصیّتی است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور ویژه برای ایشان قرار داده است که سلام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را به او برساند. در میان ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) فقط حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) است که مأمور ویژهای از جانب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عُمر کرده است تا حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) را ببیند و سلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به ایشان برساند. دّوم این است که هم اسم ایشان و هم شَمایل ایشان را پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیشبینی کرده است، خودش نامگذاری کرده است و خودش نیز ایشان را توصیف کرده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به «جابر[۲۹]» فرمودند: ای جابر! عُمر تو بهقَدری طولانی میشود که یکی از فرزندان من که هم اسم هم اسم من است و هم شَمایل او شَمایل من است را دَرک خواهی مرد. مَعلوم میشود که حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در زیبایی بینظیر بودهاند. نه کمنظیر باشند، بلکه بینظیر بودهاند. از وجود نازنین پیامبر خاتم حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) پُرسیدند: شما در مقایسهی با حضرت یوسف (علیه السلام) کدامیک زیباتر هستید؟ ایشان فرمودند: نمک من از برادرم یوسف (علیه السلام) بیشتر است؛ «أنا أملَح».
«حُسنت به اتفاقِ مَلاحت جهان گرفت ***** آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت[۳۰]»
مُتحّد باشید. حالا حُسن و مَلاحت، وقتی زیبایی نَمکین باشد، دیگر قیامت است. قامت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قیامت بود. زیباترین شخصیّت در عالَم پیامبر ما بود.
«بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله ***** حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله[۳۱]»
این وجود نازنین حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) آیینهی تَمامنَمای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، با ایشان کاملاً مُشابه بودند. تمام کمالات، تمام زیباییهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) مُنتقل شده است و نام ایشان هم که نام پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. سوّمین نکته این است که اوّلین کسی که امامان بعد از او هم فرزندان امام حسن مجتبی (علیه السلام) هستند و هم فرزندان امام حسین (علیه السلام) هستند. شما در زیارت حضرت فاطمهی معصومه (سلام الله علیها) میخوانید: «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ[۳۲]»؛ چرا «بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ» است؟ زیرا حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) هم نَوهی امام حسن مجتبی (علیه السلام) بودند و هم نَوهی امام حسین (علیه السلام) بودند. مادرشان دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود. امام زینالعابدین (علیه السلام) داماد عمو جانشان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) بودند؛ لذا ائمهی بعد از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) همگی هم حَسنی هستند و هم حُسینی هستند. حیف که وقت ندارم، والّا یک داستانی از مقام معظم رهبری (مُدّ ظلّه العالی) برایتان میگفتم که ایشان نیز هم حَسنی هستند و هم حُسینی هستند. این هم یک خُصوصیّت است. خُصوصیّت دیگر حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) این است که در میان ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) امامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) لقب «باقر» را به او داده است و فرموده است: «یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً[۳۳]»؛ تمام علوم انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) نزد همهی ائمهی هدی (علیهم السلام) هست، ولی هیچکدام مأمور پَردهبَرداری از آن نبودند. این امام باقر (علیه السلام) بود که حوزه را شروع کردند و علوم همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) نزد ایشان بود و این را پَردهبَرداری کردند و امام صادق (علیه السلام) آمدند و تکمیل کردند. اگر امروز هم ما امامین انقلاب را داریم، همگی از امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) است. بنده عاجزانه از شما درخواست میکنم در این ماهی که میهمان خدا هستید، در این ماهی که خداوند متعال هرشب صدایتان میزند، اگر توفیق داشتید و سَحَر بیدار شدید و به خداوند یک لبیک گفتید، یک دست خالی به بارگاهش باز کردید و خواستید به اَموات و اَحیایی دعا کنید، ما را هم در زُمرهی مُردگانتان یاد کنید و برای عاقبت به خیریمان دعا کنید. بنده هم قول میدهم که دعای همهی این مُستعمین باشم انشاءالله.
دعا
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم، به جَلالت و عظمت امام محمّد باقر (علیه الصلاه و السلام) لباس ظهور بر قامت صاحب ما حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) بپوشان.
خدایا! نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، سُکاندار کشتی انقلابمان، عَمود خیمهی استقلال و عزّت و شرف کشورمان، تکیهگاه جبههی مقاومتمان، رهبر حَکیم و فرزانهی ما را به مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به آقا امام محمّد باقر (علیه السلام) و به این ماهِ خدا و جلوههای عُبودیّت در این ماه قَسمت میدهیم تا ظهور حضرت مهدی (ارواحنا فداه) با کفایت و کرامت، با نشاط، با اقتدار، با عزّت، با پیروزی بر مشکلات و دشمنان مُستدام بدار.
خدایا! این ملّت عزیز ما را، این ملّت شریف ما، این ملّت شهیدپَرور و شهادتطلب ما را دشمنشاد مَگردان.
خدایا! مشکلات اقتصادی را تا زبان دشمن کوتاه بشود و مورد شِماتت قرار نگیریم، از این مملکت برطرف بفرما.
خدایا! ویروس بیحجابی و بدحجابی را از این مملکت ریشهکَن بفرما.
خدایا! بانیان آن را مَشمول لَعنت و غَضب خودت قرار بده.
الها! به لُطف خودت دختران و پسران ما را از آفات زمان مُحافظت بفرما.
خدایا! پایان عُمر ما را با مُهر شهادت مُزیّن بگردان.
خدایا! امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) و شهیدان و گذشتگان و حقّداران ما را در این ماه عزیز هر شب طبقهایی از نور جَلالت بر روحشان عاید و واصل بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۸۹٫
«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۗ وَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».
[۳] سوره مبارکه مریم، آیه ۹۳٫
[۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱٫
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
[۵] سوره مبارکه نوح، آیات ۱۰ و ۱۱٫
[۶] سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶٫
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ».
[۷] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰٫
«إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَ مَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا».
[۸] سوره مبارکه فیل، آیه ۱٫
[۹] سوره مبارکه طارق، آیه ۴٫
[۱۰] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.
«إِنَّ اللهَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادی] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ: طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَی: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ».
[۱۱] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۵، صفحه ۳۹٫
[۱۲] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.
[۱۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۱۰٫
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَ لَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَ لَا تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا».
[۱۴] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.
[۱۵] همان.
[۱۶] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای بلدالامین.
«اللَّهُمَّ اهْدِنِی مِنْ عِنْدِکَ وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ. سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا جَمِیعاً فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا جَمِیعاً إِلَّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ [سُوءٍ] أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الْآخِرَهِ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنْ شَرِّ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ (آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ) وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ. تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً)».
[۱۷] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.
[۱۸] شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسکن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد، ص ۱۱۲، قم، بصیرتی، بیتا.
«از انسبن مالک روایت شده: زمانى که از دفن پیامبر فارغ شدیم، حضرت فاطمه علیها السلام بهسوى من آمد و گفت: “چگونه جان و روان شما همراهى کرد بر چهره پیامبر خدا خاک فرو ریزید؟!”، سپس گریست و فرمود: «یَا أَبَتَاهْ أَجَابَ رَبّاً دَعَاهُ یَا أَبَتَاهْ مِن رَبِّهِ مَا أَدْنَاهُ»؛
مَا ذَا عَلَى الْمُشْتَمِّ تُرْبَهَ أَحْمَدَ *** أَنْ لایَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِیَا
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا *** صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا
قُلْ لِلْمُغَیَّبِ تَحْتَ أَطْبَاقِ الثَّرَى *** إِنْ کُنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتِی وَ نِدَائِیَا
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا *** صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا
قَدْ کُنْتُ ذَاتَ حِمًى بِظِلِّ مُحَمَّدٍ *** لاأَخْشَ مِنْ ضَیْمٍ وَ کَانَ حِمَیً لِیَا
فَالْیَوْمَ أَخْضَعُ لِلذَّلِیلِ وَ أَتَّقِی *** ضَیْمِی وَ أَدْفَعُ ظَالِمِی بِرِدَائِیَا
فَإِذَا بَکَتْ قُمْرِیَّهٌ فِی لَیْلِهَا *** شَجَنا عَلَى غُصْنٍ بَکَیْتُ صَبَاحِیَا
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسِی *** وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیکَ وِشَاحِیَا».
[۱۹] میرزا جواد آقا مَلکی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه) فقیه، عارف و استاد اخلاق. کتاب المراقبات یا اعمال السَّنَه از آثار اوست. گفته شده امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از شاگردان اوست اما به گفته آیتالله خامنهای (مدّ ظله العالی) رهبر جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) فقط دو بار درس وی حاضر شده است. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه)، فرزند میرزاشفیع در تبریز متولد شد. تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست، اما گفته شده اواخر قرن ۱۳ یا اوایل قرن ۱۴ قمری بودهاست. دلیل نامگذاری او به ملکی، نسبت فامیلی با خاندان ملکالتجار تبریزی است. ملکی تبریزی برای تحصیل به نجف رفت و در سال ۱۳۲۱ قمری، به تبریز بازگشت و به ترویج دین پرداخت. در سال ۱۳۲۹ق (۱۲۹۰ش) و در ابتدای جریانات مشروطه و درگیریهای تبریز مجبور به عزیمت به قم شد و تا پایان عمر نیز در همانجا ماند. میرزا جواد آقا (رضوان الله تعالی علیه) در ۱۱ ذیالحجه سال ۱۳۴۴ق (۳۱ خرداد ۱۳۰۵ش) درگذشت. پیکر او پس از تشییع در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
[۲۰] سوره مبارکه نور، آیه ۳۱٫
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».
[۲۱] تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام)، جلد ۲، صفحه ۱۵۴.
«وَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : تَعَطَّرُوا بِالاِسْتِغْفَارِ لِئَلاَّ تَفْضَحَکُمْ رَوَائِحُ اَلذُّنُوبِ».
[۲۲] کشفُ المَحَجّه لِثَمَره المُهجَه کتابی در وصایا و موعظههای اخلاقی به زبان عربی، نوشته سید بن طاووس(درگذشت ۶۶۴ق). این کتاب، حاوی مجموعهای از وصایا و سفارشهای رفتاری و اخلاقی ابن طاووس به فرزندانش محمد و علی است. کشف المحجه در ۱۵۹ فصل گردآوری شده است. فیض کاشانی، کتاب را تلخیص کرده و دو ترجمه فارسی نیز از آن عرضه شده است. سید بن طاووس در این کتاب که نگارش آن را در سال ۶۵۰ هجری آغاز کرده، ابواب را در ۱۵۹ فصل تنظیم نموده که هر بخش شامل شرح و توصیههایی با مضامین تربیتی و اخلاقی است. سید ابن طاووس با استفاده از آراء تربیتیاش که برگرفته از قرآن، نهجالبلاغه و اسلاف صالحهاش است اصول عقاید و فروع دین را به فرزندان خود میآموزد. فیض کاشانی این کتاب را خلاصه نموده و بر بعضی از فقرات آن تعلیقاتی نگاشته است و این خلاصه را «تسهیل السبیل بالحجه فی انتخاب کشف المحجه لثمره المهجه» نام نهاده است. ترجمه فارسی این کتاب نیز از سوی چند تن از مترجمین از جمله اسدالله مبشری با عنوان «کشف المحجه یا فانوس» به چاپ رسیده است. ترجمه دیگر از محمدباقر شهیدی گلپایگانی با نام «برنامه سعادت» است.
[۲۳] مفاتیح الجنان، از ناحیه مقدّسه به دست شیخ ابو القاسم رحمه الله این دعا در ایّام رجب صادر شده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ یَا مَنْ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِیمَا لَدَیْهِ رُغِبَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَایَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَایَا خُطُوبُهُ یَسْأَلُکَ التَّوْبَهَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَهِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَهِ وَ مِنَ النَّارِ فَکَاکَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلایَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِمَسَائِلِکَ الشَّرِیفَهِ وَ وَسَائِلِکَ الْمُنِیفَهِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَهٍ مِنْکَ وَاسِعَهٍ وَ نِعْمَهٍ وَازِعَهٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَهٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَهِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَهِ وَ مَا هِیَ إِلَیْهِ صَائِرَهٌ».
[۲۴] مفاتیح الجنان، دعای هر روز ماه رجب.
شیخ روایت کرده: که از ناحیه مقدّسه به دست شیخ کبیر ابی جعفر محمّد بن عثمان بن سعید این توقیع شریف [یعنی دستنویس شریف] بیرون آمد که هر روز از روزهای رجب بخوان: «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِمَعانِى جَمِیعِ مَا یَدْعُوکَ بِهِ وُلاهُ أَمْرِکَ الْمَأْمُونُونَ عَلَىٰ سِرِّکَ، الْمُسْتَبْشِرُونَ بأَمْرِکَ، الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِکَ، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ، أَسْأَلُکَ بِما نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیئَتِکَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِکَلِماتِکَ، وَ أَرْکاناً لِتَوْحِیدِکَ، وَ آیاتِکَ وَ مَقاماتِکَ الَّتِى لَاتَعْطِیلَ لَهَا فِى کُلِّ مَکَانٍ یَعْرِفُکَ بِهَا مَنْ عَرَفَکَ، لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُکَ وَ خَلْقُکَ، فَتْقُها وَرَتْقُها بِیَدِکَ، بَدْؤُها مِنْکَ وَ عَوْدُها إِلَیْکَ، أَعْضادٌ وَ أَشْهادٌ وَ مُناهٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَهٌ وَ رُوَّادٌ، فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّىٰ ظَهَرَ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، فَبِذٰلِکَ أَسْأَلُکَ، وَ بِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ بِمَقاماتِکَ وَ عَلامَاتِکَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَزِیدَنِى إِیماناً وَ تَثْبِیتاً. یَا بَاطِناً فِى ظُهُورِهِ، وَ ظَاهِراً فِى بُطُونِهِ وَ مَکْنُونِهِ، یَا مُفَرِّقاً بَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیجُورِ، یَا مَوْصُوفاً بِغَیْرِ کُنْهٍ، وَ مَعْرُوفاً بِغَیْرِ شِبْهٍ، حَادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ، وَ شَاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ، وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ، وَ مُحْصِىَ کُلِّ مَعْدُودٍ، وَ فاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ؛ لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ، أَهْلَ الْکِبْرِیاءِ وَ الْجُودِ، یَا مَنْ لَا یُکَیَّفُ بِکَیْفٍ، وَ لَا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ، یَا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ، یَا دَیْمُومُ یَا قَیُّومُ وَ عالِمَ کُلِّ مَعْلُومٍ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَىٰ عِبادِکَ الْمُنْتَجَبِینَ، وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبِینَ، وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الْبُهْمِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ، وَ بارِکْ لَنا فِى شَهْرِنا هٰذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ، وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ، وَ أَسْبِغْ عَلَیْنا فِیهِ النِّعَمَ، وَ أَجْزِلْ لَنا فِیهِ الْقِسَمَ، وَ أَبْرِرْ لَنا فِیهِ الْقَسَمَ، بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ، الَّذِى وَضَعْتَهُ عَلَى النَّهَارِ فَأَضاءَ، وَ عَلَى اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ، وَ اغْفِرْ لَنا مَا تَعْلَمُ مِنَّا وَ مَا لَانَعْلَمُ، وَ اعْصِمْنا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ، وَ اکْفِنا کَوافِىَ قَدَرِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِحُسْنِ نَظَرِکَ، وَ لَا تَکِلْنا إِلَىٰ غَیْرِکَ، وَ لَا تَمْنَعْنا مِنْ خَیْرِکَ، وَ بَارِکْ لَنَا فِیما کَتَبْتَهُ لَنَا مِنْ أَعْمارِنا، وَ أَصْلِحْ لَنا خَبِیئَهَ أَسْرَارِنا، وَ أَعْطِنَا مِنْکَ الْأَمانَ، وَ اسْتَعْمِلْنا بِحُسْنِ الْإِیمَانِ، وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ الصِّیامِ، وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَیَّامِ وَ الْأَعْوامِ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرامِ».
[۲۵] مولانا، دیوان شمس، رباعیات، رباعی شماره ۴۹۱.
[۲۶] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ ج ۲؛ ص ۸۰۲٫
«وَ رَوَی الْمُعَلَّی بْنُ خُنَیسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: قُلْ فِی رَجَبٍ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک صَبْرَ الشَّاکرِینَ لَک وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْک وَ یقِینَ الْعَابِدِینَ لَک اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِی الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُک الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِی الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاک عَلَی فَقْرِی وَ بِحِلْمِک عَلَی جَهْلِی وَ بِقُوَّتِک عَلَی ضَعْفِی یا قَوِی یا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیینَ وَ اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. وَ یسْتَحَبُّ أَنْ یدْعُوَ أَیضاً بِهَذَا الدُّعَاءِ کلَّ یوْمٍ اللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَهِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَهِ وَ الرَّحْمَهِ الْوَاسِعَهِ وَ الْقُدْرَهِ الْجَامِعَهِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیمَهِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِیمَهِ وَ الْأَیادِی الْجَمِیلَهِ وَ الْعَطَایا الْجَزِیلَهِ یا مَنْ لَا ینْعَتُ بِتَمْثِیلٍ وَ لَا یمَثَّلُ بِنَظِیرٍ وَ لَا یغْلَبُ بِظَهِیرٍ یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلَا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَی فَأَجْزَلَ وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ یا مَنْ سَمَا فِی الْعِزِّ فَفَاتَ خَوَاطِرَ الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِی اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْکارِ یا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمِلْک فَلَا نِدَّ لَهُ فِی مَلَکوتِ سُلْطَانِهِ وَ تَفَرَّدَ بِالْآلَاءِ وَ الْکبْرِیاءِ فَلَا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ یا مَنْ حَارَتْ فِی کبْرِیاءِ هَیبَتِهِ دَقَائِقُ لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاک عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ أَبْصَارِ الْأَنَامِ یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیبَتِهِ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خِیفَتِهِ أَسْأَلُک بِهَذِهِ الْمِدْحَهِ الَّتِی لَا تَنْبَغِی إِلَّا لَک وَ به ما وَأَیتَ بِهِ عَلَی نَفْسِک لِدَاعِیک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ به ما ضَمِنْتَ الْإِجَابَهَ فِیهِ عَلَی نَفْسِک لِلدَّاعِینَ یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یا ذَا الْقُوَّهِ الْمَتِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ وَ اقْسِمْ لِی فِی شَهْرِنَا هَذَا خَیرَ مَا قَسَمْتَ وَ احْتِمْ لِی فِی قَضَائِک خَیرَ مَا حَتَمْتَ وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَهِ فِیمَنْ خَتَمْتَ وَ أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِی مِنْ مُسَاءَلَهِ الْبَرْزَخِ وَ ادْرَأْ عَنِّی مُنْکراً وَ نَکیراً وَ أَرِ عَینِی مُبَشِّراً وَ بَشِیراً وَ اجْعَلْ لِی إِلَی رِضْوَانِک وَ جِنَانِک مَصِیراً وَ عَیشاً قَرِیراً وَ مُلْکاً کبِیراً وَ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کثِیراً».
[۲۷] همان.
[۲۸] اقبال لاهوری، ارمغان حجاز، بخش ۳۰۸.
[۲۹] «جابر بن عبدالله انصارى»، صحابی جلیل القدر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که از او تعداد زیادی حدیث در کتب شیعه و سنی نقل شده است. جابر به خاطر روایات خاصی که در فضیلت اهل بیت علیهم السلام نقل نموده و همچنین زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین شهادت آن حضرت، از صحابیان معروف در بین شیعیان و دارای جایگاه خاصی است. جدّ جابر بن عبدالله، عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بود و نسبتش به خَزْرَج می رسید. پدرِ جابر پیش از هجرت پیامبر اکرم به یثرب، مسلمان شد و در بیعت عَقَبه دوم با رسول خدا صلی اللّه علیه وآله پیمان بست و جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر آنان را به نمایندگی قبایلشان برگزید. وی در غزوه بدر حضور داشت و در غزوه احد به شهادت رسید. کنیه جابر، به سبب نام فرزندانش، در منابع به صورتهای گوناگون آمده، اما از میان آنها کنیه ابوعبداللّه صحیح تر دانسته شده است. از عبدالرحمان، محمد، محمود، عبداللّه و عقیل، به عنوان فرزندان جابر یاد شده است. از وجود افرادی منتسب به جابر در افریقیه و بخارا گزارشهایی در دست است. در ایران نیز عده ای از نسل او هستند که مشهورترین ایشان شیخ مرتضی انصاری، فقیه و اصولی بزرگ شیعه در دوران معاصر بود. اولین آگاهی ما از زندگی جابر، حضور او با پدرش در بیعت عقبه دوم در سال سیزدهم بعثت است. وی کم سال ترین ناظرِ بیعت اوس و خزرج با پیامبر صلی اللّه علیه وآله بود. باتوجه به سال مرگ و مدت عمرش، احتمالاً در آن زمان حدود شانزده سال داشته است. پس از هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه، جابر از جوانانی بود که در بیشتر غزوه ها و سریّه ها حضور داشت و فقط در غزوه بدر و احد غایب بود. عذر حضور نیافتن جابر در این دو غزوه، اطاعت از پدرش بود که او را سرپرست خانواده پرجمعیت خود کرده بود. غزوه حمراءالاسد، که در سال چهارم هجرت و در پی غزوه احد رخ داد، اولین تجربه جنگی جابر بود. به فرموده پیامبر اکرم، فقط شرکت کنندگان در غزوه احد اجازه همراهی با آن حضرت را در این مأموریت نظامی داشتند، اما جابر تنها کسی بود که به رغم غایب بودن در غزوه احد، در این جنگ شرکت کرد، زیرا رسول اکرم عذر وی را پذیرفت. در سال سوم هجرت و پیش از غزوه ذاتُ الرَقاع، جابر با بیوه ای به نام سُهَیْمه، دختر مسعود بن اوس، ازدواج کرد تا بتواند پس از شهادت پدرش، از نُه خواهر خود بهتر سرپرستی کند. در این هنگام جابر با مشکلات مالی دست به گریبان بود و دیونی از پدر خود برعهده داشت. چندی بعد در راه بازگشت از غزوه ذات الرقاع (سال چهارم هجرت) پیامبر اکرم جویای حال جابر شد و آبرومندانه مشکل مالی او را برطرف و برای وی استغفار کرد.
با مرور تاریخ مغازی رسول خدا، معلوم می شود که جابر سهم چشمگیر و برجسته ای در آنها نداشته است. وی جوان مؤمنی بود که همراه دیگر مجاهدان در برخی غزوه ها به همراه پیامبر می جنگید و بعدها گزارشگر برخی از غزوه ها شد. شمار غزوه هایی که جابر در آنها حضور داشت به اختلاف ذکر شده است. به گزارش خود او، از ۲۷ غزوه پیامبر در ۱۹ غزوه شرکت داشته است. جابر در برخی از سریّه ها نیز حضور داشته و در باره آنها گزارش داده است. پس از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله، جابر اعتبار خود را حفظ کرد، اما برخلاف شماری از اصحاب، به مشارکت در فعالیتهای سیاسی و نظامی آن روزگار علاقهمند نبود و بیشتر در همان مدینه ثبات داشت؛ تنها می دانیم که به روزگار عمر وی از سوی خلیفه به عنوان «عریف» و نمایندۀ قبیلهای از انصار که بدان تعلق داشت، برگزیده شد. شخصیت جابر در منابع رجالی شیعه محترم و تأیید شده است. وی از اصحاب ائمه علیهم السلام (از امام علی تا امام باقر)، دانسته شده است هرچند که جابر در زمان امامت امام سجاد از دنیا رفت و امام باقر هنگام مرگ جابر، در دوره کودکی یا نوجوانی به سر می برد. در برخی منابع رجالی آمده است که جابر، به دلیل شهرت روایات در مدحش، نیازی به توثیق ندارد. جابر و امام علی علیه السلام: بر اساس آنچه در منابع امامی شهرت دارد، جابر در کنار سلمان و ابوذر، در شمار ۶ یا ۷ تن از صحابه است که در جریان سقیفه، نسبت به امام علی علیه السلام و شناختن حق امامت و جانشینی پیامبر صلی اللّه علیه وآله برای آن حضرت، به وی وفادار ماندند. جابر در شمار نخستین بیعتکنندگان با امام علی (علیه السلام) به خلافت بود و در جنگ صفین در رکاب آن حضرت به جنگ با معاویه برخاست. کَشّی از رجال شناسان شیعه، جابر را از اعضای گروهی دانسته است که فدایی حضرت علی و همواره گوش به فرمان آن حضرت بودند که به «شُرطه الخمیس» شهرت داشتند.
جابر و امام سجاد علیه السلام: در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام یاران وی انگشت شمار بودند و جابر نیز از اندک یاران آن امام بود و به سبب سالخوردگی از تعقیب حجاج بن یوسف در امان مانده بود. جابر و امام باقر علیه السلام: ماجرای ملاقات جابر بن عبداللّه با امام باقر علیه السلام در منابع گزارش شده است. جابر از پیامبر اکرم شنیده بود که تو چندان عمر می کنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات می کنی، او شکافنده علم (یَبْقَرُ العلم بَقْراً) است، پس سلام مرا به او برسان. جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا می کرد: «یا باقَرالعلم»! سرانجام روزی محمد بن علی را یافت و سخن پیامبر را یادآور شد، کودک را بوسید و سلام پیامبر را به او رساند. جابر انصاری از آن گروه صحابه است که احادیث فراوانی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله نقل کرده است؛ از این رو، او را حافظ سنّت نبوی و مُکْثِر در حدیث خوانده اند. در منابع روایی و سیره و تاریخ، به روایات جابر استناد بسیار شده و روایات وی مورد توجه مذاهب اسلامی بوده است. جابر چندان جویای یافتن معارف دینی بود که برای شنیدن بی واسطه حدیث پیامبر از یکی از صحابه، به شام سفر کرد. این شوق، جابر را در پایان عمر بر آن داشت که چندی مجاور خانه خدا شود تا احادیثی بشنود. جابر انصاری در مسجد نبوی حلقه درس داشت و حدیث املا می کرد و شماری از تابعین از وی علم می آموختند و حدیث او را می نوشتند. نام جابر انصاری در نقل احادیث مشهور شیعی آمده است، از جمله در نقل حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث مدینه العلم، حدیث منزلت، حدیث ردّ شمس و حدیث سدّالابواب. وی همچنین راوی احادیثی بوده که در آن رسول خدا صلی اللّه علیه وآله امامان پس از خود را نام برده و نیز ویژگیهای حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را شناسانده است. «حدیث لوح» از جمله احادیث مشهور است که جابر آن را روایت کرده و نامهای دوازده امام جانشین پیامبر در آن آمده است.
از جابر افراد فراوانی نیز حدیث نقل کرده اند. از مشهورترین راویان حدیث از جابر، سعیدبن مُسیِّب، حسن بن محمدبن حنفیه، عطاء بن أبی رباح، مجاهد بن جَبر، عمرو بن دینار مکی، عامر بن شَراحیل شعبی و حسن بصری بودند. از امامان شیعه، امام باقر علیه السلام، و نیز امام صادق و امام کاظم علیهما السلام به نقل از امام باقر، چند حدیث نبوی از جابر بن عبداللّه نقل کرده اند. جابر در حوزه احکام فقهی صاحب رأی بوده و فتوا می داده و از این رو، ذهبی او را «مفتی مدینه» و مجتهد و فقیه خوانده است. بر اساس طبقه بندی ابن سعد در الطبقات الکبری، جابر جزو «اصحاب مفتی و مقتدا» یا «اهل العلم و الفتوا» قرار نگرفته، اما باتوجه به آرای فقهی و فتواهای جابر، دیدگاه ابن حزم که وی را از مفتیان متوسط صحابه دانسته است، موجه به نظر می رسد. روایات فقهی جابر که در کتابهای چهارگانه شیعه آمده، اندک است. شیخ طوسی در کتاب «الخلاف»، در مواردی آرای فقهی جابر را نقل کرده است. در تفسیر قرآن کریم، از جابر روایات بسیاری نقل شده که در منابع تفسیری به آنها استناد گردیده است. آرای تفسیری جابر در باره برخی آیات قرآن، همسو با دیدگاه تفسیری شیعه است. جابر بن عبدالله انصاری در پایان عمر خود، یک سال در جوار خانه خدا در مکه زیست. در آن مدت، بزرگانی از تابعین، مانند عطاء بن ابی رَباح و عمرو بن دینار، با وی دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد. وی در مدینه درگذشت. مِزّی روایتهایی در باره سال وفات جابر آورده است که هریک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای ۶۸ تا ۷۹ قمری، ذکر کرده اند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال ۷۸ قمری و در ۹۴ سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر وی نماز گزارد.
[۳۰] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۸۷.
[۳۱] سعدی شیرازی.
[۳۲] مفاتیح الجنان، فرازی از فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها).
«اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَ وَلِیِّ وَلِیِّکَ، وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلَىٰ خَلْقِکَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَ خَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللّٰهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّهِ، وَ حَشَرَنا فِی زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقَانا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ، أَسْأَلُ اللّٰهَ أَنْ یُرِیَنا فِیکُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ، وَ أَنْ یَجْمَعَنا وِ إِیَّاکُمْ فِی زُمْرَهِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَنْ لَایَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِحُبِّکُمْ، وَ الْبَراءَهِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَ التَّسْلِیمِ إِلَى اللّٰهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ، وَ عَلَىٰ یَقِینِ مَا أَتىٰ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ راضٍ، نَطْلُبُ بِذٰلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اللّٰهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدَّارَ الْآخِرَهَ، یَا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ…».
[۳۳] المناقب، جلد ۴، صفحه ۱۹۶٫
«وَ قَدْ أَخْبَرَنِی جَدِّی شَهْرَآشُوبُ وَ اَلْمُنْتَهَى بْنُ کَیَابَکِیٍّ اَلْحُسَیْنِیُّ بِطُرُقٍ کَثِیرَهٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْمُسَیَّبِ وَ سُلَیْمَانَ اَلْأَعْمَشِ وَ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَهَ بْنِ أَعْیَنَ وَ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ : أَنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیَّ کَانَ یَقْعُدُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُنَادِی یَا بَاقِرُ یَا بَاقِرَ اَلْعِلْمِ فَکَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَقُولُونَ جَابِرٌ یَهْجُرُ وَ کَانَ یَقُولُ وَ اَللَّهِ مَا أَهْجُرُ وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ إِنَّکَ سَتُدْرِکُ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِیَ اِسْمُهُ اِسْمِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً فَذَاکَ اَلَّذِی دَعَانِی إِلَى مَا أَقُولُ قَالَ فَلَقِیَ یَوْماً کِتَاباً فِیهِ اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا غُلاَمُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ شَمَائِلُ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اَلَّذِی نَفْسُ جَابِرٍ بِیَدِهِ یَا غُلاَمُ مَا اِسْمُکَ قَالَ اِسْمِی مُحَمَّدٌ قَالَ اِبْنُ مَنْ قَالَ اِبْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ فَدَتْکَ نَفْسِی فَإِذاً أَنْتَ اَلْبَاقِرُ قَالَ نَعَمْ فَأَبْلِغْنِی مَا حَمَلَکَ رَسُولُ اَللَّهِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ یُقَبِّلُ رَأْسَهُ وَ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَبُوکَ رَسُولُ اَللَّهِ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ قَالَ یَا جَابِرُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ مَا قَامَتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ یَا جَابِرُ بِمَا بَلَّغْتَ اَلسَّلاَمَ قَالَ فَرَجَعَ اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَى أَبِیهِ وَ هُوَ ذَعِرٌ فَأَخْبَرَهُ بِالْخَبَرِ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ قَدْ فَعَلَهَا جَابِرٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَا بُنَیَّ اِلْزَمْ بَیْتَکَ فَکَانَ جَابِرٌ یَأْتِیهِ طَرَفَیِ اَلنَّهَارِ وَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَلُومُونَهُ فَکَانَ اَلْبَاقِرُ یَأْتِیهِ عَلَى وَجْهِ اَلْکَرَامَهِ لِصُحْبَتِهِ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَجَلَسَ یُحَدِّثُهُمْ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ فَلَمْ یَقْبَلُوهُ فَحَدَّثَهُمْ عَنْ جَابِرٍ فَصَدَّقُوهُ وَ کَانَ جَابِرٌ وَ اَللَّهِ یَأْتِیهِ وَ یَتَعَلَّمُ مِنْهُ».
پاسخ دهید