اولین شب مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام در مسجد جامع ازگل با سخنرانی آیت الله صدیقی برگزار شد که مشروح آن تقدیم میگردد.
- آثار برجستهی امام حسین (علیه السّلام)
- قیام امام حسین (علیه السّلام) جهان شمول است
- نهضت حسینی در تاریخ جریان دارد
- قیام سالار شهیدان با شعار «هیهات من الذّله»
- حجاب و عفّت از برکات خون شهدای انقلاب
- مضامین عرفان و توحید در دعای عرفهی اباعبدالله الحسین
- تعبیر جناب راغب از کلمهی خوف
- سلامت و امنیّت، دو نعمتی که انسان از آن غافل است!
- گناهانی که نعمتها را تغییر میدهد!
- گناهان انسان، سبب نزول بلا و مصیبت
- وقتی بلا «نعمت» میشود!
- نقمت: بلاهایی در اثر خشم و غضب خدا اتّفاق میافتد!
- چرا دعای انسان مستجاب نمیشود؟
- وفای به عهد با خدا، شرط استجابت دعا
- خدایا من را به خودم واگذار نکن…
- آیا خدا برای بندهاش کافی نیست!
- ترور نافرجام پیامبر در جنگ تبوک
- پناه بردن به خدا در برابر حیله و نیرنگ انسان
- خدا برای مستهزئین کفایت میکند
- نگاهی به شخصیّت حاج آقا مصطفی خمینی
- نقلی از آقای کوثری در مورد حاج آقای مصطفی
- ماجرای خواب امام خمینی و تعبیر آن از آیت الله کشمیری
- توصیهی آیت الله کشمیری برای محفوظ ماندن از شرّ دشمن
- توسّل به جناب مسلم بن عقیل
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خاتَمِ المُرسَلین طَبیبِنا حَبیبِنا شَفیعِ ذُنوبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا الله صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
آثار برجستهی امام حسین (علیه السّلام)
«اللَّهُمَ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی وَ مَا أَحْذَرُ فَقِنِی»[۲] دعای عرفهی حضرت سالار شهیدان از آثار برجستهی این امام عظیم الشّأن است. ما از امام حسین (علیه السّلام) نُه امام به یادگار داریم. امروز که سایهی پر برکت قطب عالم حضرت بقیّه الله بر سر ما است، یکی از افتخارات امام زمان همین است که فرزند امام حسین است. وجود نازنین امام زمان ما وقتی ظهور میکنند خود را به اهل عالم معرّفی میکنند، نمیگویند «أنا بن علیٍّ المرتضی»، میگویند: «یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین»[۳] ای اهل عالم جدّ من حسین است. این اثر و این جلوهی حسینی جهان شمول است، هر چه است و نیست سر این سفره است و ما نُه امام معصوم، نُه کشتی نجات، نُه خورشید هدایت را از وجود نازنین حضرت اباعبدالله الحسین داریم.
اثر دیگر امام حسین (علیه السّلام) تأسیس مکتب انقلاب است، حماسه است، مبارزه است، جهاد است، قیام است، امر به معروف و نهی از منکر است و افشاگری علیه نفاق است که امام حسین (علیه السّلام) این مسائل را در کلمات خود بیان فرمودند. انقلاب امام حسین، انقلاب در مقطع خاص نیست. تمام انقلابهایی که در اسلام بعد از امام حسین اتّفاق افتاده است و حرکتی علیه ظلمی، ظالمی، علیه بدعتی، علیه نفاقی اتّفاق افتاده است همه درسهایی است که انقلابیّون از مکتب حضرت سالار شهیدان به یاد دارند و در این بعد هم تنها مسلمانها و تنها شیعیان نیستند که از امام حسین درس گرفتند و حضرت سیّد الشّهداء در طول تاریخ همیشه در میدانهای حماسه، در میدانهای انقلاب و قیام همیشه حضور دارد.
قیام امام حسین (علیه السّلام) جهان شمول است
کشورهای مختلف، اقوام مختلف در حرکت خود به حضرت امام حسین (علیه السّلام) تأسّی میکنند که یک نمونهی آن انقلاب مردم هند است. نهرو، گاندی تصریح میکنند که ما از امام حسین درس گرفتیم. در انقلاب الجزایر، رهبری و مردم آنجا یاد امام حسین (علیه السّلام) میکنند و ما هم اگر امروز مسجدی داریم، امنیّتی داریم، عزاداری داریم به برکت شهدا و امام ما است و اگر این انقلاب واقع نشده بود یقین بدانید که ما در نسل جوان خود امروز نمازی سراغ نمیداشتیم. مسجدها منحصر به پیرمردها و بازنشستهها شده بود و کم کم آن را هم از ما میگرفتند. در دانشگاهها هم ترویج بیدینی الحاد میشد و هیچ دانشگاهی قبل از انقلاب دارای مسجد دایر نبود جز دانشگاه تهران که یک مسجد در آن ساخته شده بود، آن هم موقع نماز بسته بود چون مشتری نداشت. ولی امروز به فضل پروردگار متعال بنده که خدمت شما هستم و همهی شما عزیزان من هستید و سالها است که ما را تحمّل میکنید، عرض میکنم بنده که حضور هفتگی در دانشگاههای مختلف دارم، بدون استثنا موقع نماز که ما در دانشگاههای تهران و دانشگاه شریف و امیر کبیر حضور پیدا میکنیم مسجدها مملو است. همین دوشنبهی گذشته که من دانشگاه شریف رفتم وقتی وارد حیات شدم دیدم مسجد پر است و در حیات موکت انداختند و جمعی از دانشجوها از آنجا اقتدا کردند. این از برکات شهدای ما و انقلاب ما است و انقلاب و شهدای ما از برکات حضرت امام حسین است.
نهضت حسینی در تاریخ جریان دارد
انقلاب ما انقلاب حسینی است، آموزگار ما در این نهضت حضرت سیّد الشّهداء بوده است. امام از او الهام گرفت. مرحوم شهید سعیدی (اعلی الله مقامه الشّریف) در کویت منبر میرفته است. آیت الله وحید خراسانی هم آنجا منبر میرفتند. آیت الله سعیدی به ایشان گفته بود شما چرا انقلابی صحبت نمیکنید،؟ آقای وحید خود تعریف میکرد میگفت: من کمی سر به سر او گذاشتم که سیّد اینجا چه جای انقلاب است! گفت: مرحوم شهید سعیدی گفت چه کنم که خون امام حسین در رگهای من جریان دارد! نمیتوانم تحمّل کنم و حرف نزنم.
قیام سالار شهیدان با شعار «هیهات من الذّله»
هر کسی زیر پرچم امام حسین است غیرت دارد. هر کسی زیر پرچم امام حسین (علیه السّلام) است قیام دارد، جهاد دارد، امر به معروف و نهی از منکر را از امام حسین یاد گرفته است. با ظلم نمیسازد، با فساد نمیسازد، با گناه نمیسازد. این است که این مسئلهی استقلال و عزّت اختصاصی به مسلمانها ندارد، ولی حسّاسیّت مسلمان باید بیشتر باشد.
حضرت سالار شهیدان فرمودند: این حرامزاده و پسر حرامزاده من را بین دو چیز محیّر کرده است. یکی را باید انقلاب کنم. یکی شمشیر است و دیگر ذلّت. امّا من با صدای بلند به همهی عالم صدای خود را میرسانم که «هیهات من الذّله»[۴]. این را تمام فطرتها در تمام عالم خریدار است. هیچ کسی نمیخواهد ذلیل باشد، هیچ کسی نمیخواهد زیر بار یک آدم منافق بیدین باشد. هیچ کسی نمیخواهد که اموال و بیت المال او به غارت برود. این عزّت خواهی، این استقلال خواهی، این شرف را امام حسین (علیه السّلام) با خون خود…، خون امام حسین (علیه السّلام) نمیخشکد. این در رگهای تاریخ جریان دارد و همیشه خیزش را همراه خود دارد، انقلاب را همراه خود دارد.
حجاب و عفّت از برکات خون شهدای انقلاب
تمام قیامها و مجاهدتهایی که در طول دوران چهار دههی بعد از انقلاب در کشور خود مشاهده میکنیم، به این زیبایی تابلو شهادت که هم شهدای ما به حیات عند رب نائل شدند و هم این مملکت را زنده کردند، به جوانهای ما نماز دادند، دین دادند. به برخی از بدحجابیها نگاه نکنید. عدد اینها زیاد نیست. در کشور ما حجاب و دین و عفّت یک امر پذیرفته شده است و آماری که از نظرخواهیها به عمل آمده بود ۷۴ درصد از بانوان ما حجاب را دوست دارند و با حجاب هستند. آن درصدی هم که حجاب را رعایت نمیکنند، نه اینکه اعتقاد ندارند، خیلی از آنها از بدحجابی خود خوشحال نیستند، امّا بد تربیت شدند، دوست بدی داشتند، معلّم بدی داشتند و تحت تأثیر شرایط قرار گرفتند وگرنه این حجاب و این عفّتی که در خانوادههای ما، در بچّههای ما، در خود دانشگاهها ما مشتریهای باحجاب، بانوان باحجاب، دانشجوهای باحجاب کم نداریم. من به بعضی از دانشگاههای شهرستانها رفتم، در سالنهایی که دختر و پسر حاضر بودند، در دانشگاه یزد یا در دانشگاه زنجان، سالن مملو از دانشگاه باچادر بودند. مانتو و شلوار هم حجاب است، اگر آنها هم رعایت کنند خلاف شرع نکردند، ولی سالن با حجاب چادری پر بود! اینها از برکات خون شهدای ما است. خون شهدای ما از برکات قیام و رهبری امام راحل است و امروز خلف صالح امام راحل و آنها پیام عاشورا را به ما رساندند، پیام امام حسین (علیه السّلام) را به ما رساندند و ما زنده شدیم.
مضامین عرفان و توحید در دعای عرفهی اباعبدالله الحسین
یکی دیگر از آثار ماندگار حضرت سالار شهیدان، اباعبدالله الحسین دعای عرفهی امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) است. ما از امام حسین دعا فراوان داریم. دعای شب عاشورای امام حسین دیدنی است، دعای صبح عاشورای حضرت سیّد الشّهداء واقعاً تماشایی است. امّا بعد عرفانی دعای عرفه در میان دعاها در سطحی است که فوق عقول ما است. همهی عرفا و سالکین الی الله، اهل الله، اهل باطن باید بیایند و از دریای معرفت و عرفان دعای عرفهی امام حسین (علیه السّلام) جرعه بنوشند تا مزّهی عرفان و توحید را با امام حسین مزمزه کنند. باشد که امام حسین (علیه السّلام) یک جرعهای هم در کام ما بریزد.
این دو جمله را من از دعای عرفهی امام حسین (علیه السّلام) امشب به محضر شما تقدیم میدارم. «اللَّهُمَ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی»[۵] خدایا از آنچه که من خوف دارم من را کفایت کن. اهل لغت و اهل تفسیر معانی مختلفی از خوف را مطرح کردند.
تعبیر جناب راغب از کلمهی خوف
امّا جناب راغب که از علمای برجسته است و کتابهای او، کتابهای بسیار باارزش است، کتابی در راز آفرینش دارد. به فارسی ترجمه شده است. برای جوانهای بسیار مفید است و کتابهای اخلاقی دیگر هم دارد. یک کتاب هم در لغت قرآن نوشته است که این کتاب لغت ایشان به نام مفردات راغب مشهور است. کسی که اهل مطالعه در تفسیر است، شما به تفسیر المیزان مراجعه کنید غالباً از لغت مفردات راغب یاد میکنند. دیگران هم همینطور است. تفسیر نمونهی آیت الله مکارم شیرازی معمولاً از این لغت استفاده میکنند، چون خیلی دقیق است، ملّا است، اهل سیر و سلوک هم بوده است. اهل عرفان هم بوده است. جناب راغب میگویند: خوف عبارت است از اضطراب و غَلَق نفس نسبت به شرّی که متوقّع است.
انسان به یک محیطی رفت که در آن محیط یک ویروسی شایع است، نگران میشود که نکند من هم به این ویروس مبتلا شوم. این حالتی که به انسان دست میدهد، نکند من هم مبتلا به این ویروس و بیماری شده باشم، این خوف است. میشنود که داعش در ایران هم افرادی دارد و در فلان منطقه ممکن است انفجاری به پا شود. انسان تکان میخورد، شوکّه میشود. نکند که این خبر واقعیّت داشته باشد و این شرّ واقع شود. نام این حالت نگرانی و تشویش که نسبت به یک انفجار برای یک انسانی پیش میآید خوف است. کسی گناهی کرده است، اعتقاد دارد که گناه بلا میآورد. اعتقاد دارد که گناه جلوی استجابت دعا را میگیرد.
سلامت و امنیّت، دو نعمتی که انسان از آن غافل است!
این اموری که در دعای کمیل آمده است شروری است که نتیجهی گناه است و حضرت امیر (علیه السّلام) اینها را در دعای کمیل آورده است. «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم»[۶] خدایا ببخش آن گناهانی که نعمتها را تغییر میدهد. یعنی چه نعمت را تغییر میدهد؟ این امنیّت نعمت است و جزء بالاترین نعمتها است. «نعمتان مجهولتان الصّحه و الامان»[۷] دو نعمت است تا انسان دارد بر او مخفی است، امّا وقتی از دست میرود آن وقت قدر آن معلوم میشود. یکی سلامتی است، یکی هم امنیّت است. انسان تا پا دارد میتواند به مسجد بیایید. قدر این نعمت را نمیداند که با پای خود به مسجد آمده است میخواهد برای امام حسین عزادای کند. میخواهد از مکتب امام حسین درس بگیرد. میخواهد از آموزههای حسینی دل خود را روشن کند. آمده است متوسّل شود، حاجت دارد. میخواهد دامن امام حسین را بگیرد، با پای خود به اینجا آمده است. تا آدم پا دارد خود میآید، قدر آن را نمیداند. امّا وقتی که بیمار میشود و به بیمارستان میبرند، الآن تعداد زیادی از بیماران روی تخت بیمارستان میبینند تلویزیون میگوید که امشب شب اوّل محرّم است. این سیاه پوشان را میبینند و یک آهی میکشند میگویند: ای کاش ما هم سالم بودیم و در مجلس عزای امام حسین با پای خود میرفتیم و شرکت میکردیم!
گناهانی که نعمتها را تغییر میدهد!
اینکه انسان در اثر گناهی مبتلا به بیماری میشود، سلامتی داشت ولی سلامتی تغییر کرد، تبدیل به بیماری شد. یا انسان امنیّت داشت و این امنیّت که از نعمتهای بزرگ الهی است در اثر ناسپاسی، در اثر ناشکری تبدیل به آشوب شد، تبدیل به فتنه شد، به جنگ تبدیل شد. ما الآن جنگ نداریم. مردم سوریه چند سال است که گرفتار جنگ هستند. در یمن حدود دو سال دارد میشود که مردم مبتلا به آتش ظلم عربستان سعودی خبیث هستند. مبتلا به ظلم آمریکا و انگلیس و کشورهای غربی هستند. ما هم یک روز مبتلا بودیم. امّا امروز ما امنیّت داریم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم»[۸].
گناهان انسان، سبب نزول بلا و مصیبت
بعضی خانوادهها را میبیند که داغ دیدند، جوان از دست دادند. ۴۰ روز قبل پسر خواهر استاندار تهران که استاندار تهران آقازاده است، پدر او از روحانیون خوب بود و خود او هم ولایی است، متدیّن است. شوهر خواهر ایشان جزء نیروی قدس است. در سوریه مشغول دفاع بود، پسر جوان او که عازم کربلا بود در یک تصادفی از دست رفت. ما که برای نماز او در شهرک شهید محلّاتی رفتیم زیر بغل مادر داغ دیدهی او را گرفته بودند. پیش من آمد و گفت: دعا کن خدا به من صبر بدهد. ولی واقعاً دل من سوخت. دیدم این علویّه خیلی ناراحت است و این داغ دارد او را از پا در میآورد. اینکه آدم قدر بچّهی سالمی دارد را بداند، داغ جوان نبیند مگر قدر آن را میداند. آدم وقتی قدر نعمت را نداند…، همهی اینها در اثر گناه نیست، امتحانات الهی برای اشخاص است، ولی غالب مصیبتها به تصریح قرآن کریم: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ»[۹] وقتی یک بلایی بر سر آدم میآید باید فکر کند که چه کرده بود که این بلا اینطور بر او وارد شد.
وقتی بلا «نعمت» میشود!
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَم»[۱۰] علاوه بر اینکه ما بلا داریم، بلاها نقمت نیست. بلاها گاهی نعمت است، امّا وای به بلایی که بوی نقمت دارد. غضب خدا است! «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَم» خدایا ببخش گناهانی را نقمتها را بر من نازل میکند. نقمت یعنی غضب، نقمت یعنی خشم خدا. بعضی از امور باعث میشود که خدا به بندهی خود غضب میکند. خدا او را «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ»[۱۱] میکند. یک امتحانی به او میدهد که از عهدهی امتحان خود هم برنمیآید و کفر میگوید. اعلان نارضایتی میکند و از دین خارج میشود. اعتقادات خود را از دست میدهد. این نقمت است. این بلایی نیست که گناه آدم را بشورد و ببرد، برخی گناهان لطف خدا است که خدا با یک گناهی آدم را میشکند و آدم توبه میکند. وقتی آدم شکسته شد توبه میکند. در مصیبتها بیشتر خود را به خدا نزدیک میکند.
نقمت: بلاهایی در اثر خشم و غضب خدا اتّفاق میافتد!
ولی برخی هستند که وقتی مصیبت میبینند طاقت نمیآورند، کفر میگویند. از دین خارج میشوند.
آدمهایی هستند که مکرّر حرم امام رضا رفتند، نذر کردند، نیاز کردند، دعای آنها مستجاب نشده است و به کلّی اعتقاد خود را کنار گذاشتند. اینها امام رضا را برای حاجت خود میخواستند. ولی حاجت روا نشدند امام رضا را کنار گذاشتند. این نقمت است که آدم مشکل پیدا میکند و این مشکل عوض اینکه آدم را به خدا نزدیک میکند…، در این امتحانات بد امتحان میدهد، امام رضا میگوید: دیگر حقّ آمدن به حرم من را نداری! این هم با امام رضا دیگر قطع میکند. با نماز هم قطع میکند. من شنیدم، اشخاصی پیش من گفتند ما حاجاتی داشتیم و برآورده نشده است دیگر نماز هم نمیخوانیم. این نقمت میشود! «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَم»[۱۲] این بلا دیگر بلا نیست، این بلا نقمت است! هم دنیای آدم را تاریک کرده است، آدم را پرس کرده است، هم دین و آخرت را از آدم گرفته است. نماز را از آدم گرفته است. این نقمت میشود، این عذاب میشود. این خشم خدا میشود. این غضب حضرت حق (سبحانه و تعالی) میشود.
سوء عاقبت که آدم یک کارهایی کرده است و میترسد که عاقبت به شر بشود. عاقبت به شرّی خود شر است. نکند آدم مبتلا به عاقبت به شرّی شود. آدم دم آخر تا آنجا الله اکبر گفته است، لا اله الا الله گفته است، امّا آن لحظهی آخر شیطان با یک حیلههایی آمده است و انسان کفر گفته است. دین خود را از دست داده است و بیدین از دنیا رفته است. اینها یک چیزهایی است که آدم باید از آن بترسد.
چرا دعای انسان مستجاب نمیشود؟
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَم، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاء» چرا دعای مستجاب نمیشود؟ مگر خدا احتیاج دارد به بندهی خود وعدهی دروغ دهد. خدا به بندهی خود وعده داده است که «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم»[۱۳] آقا جان مانع داریم، خود ما این در را با گناه قفل کردیم. ما هم خود را در زندان گناه قرار دادیم و هم دعا را محبوس کردیم، زندانی کردیم و دعا بالا نمیرود «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ».
وفای به عهد با خدا، شرط استجابت دعا
از امام جعفر صادق (علیه السّلام) پرسیدند با اینکه خدا وعده داده است وقتی ما خدا را میخوانیم جواب دهد، وقتی دعا میکنیم مستجاب کند، چرا دعای ما مستجاب نمیشود؟ حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: شما فقط این آیه را میخوانید یک آیهی دیگر هم است. خدای متعال استجابت دعا را مشروط کرده است. فرمودند: «وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»[۱۴] شما به عهد من وفا کنید تا من هم به عهد خود با شما وفا کنم. شما وقتی وفا به عهدهای خدا نمیکنید، خدا هم درِ استجابت دعا را برای شما میبندد. اینها خوف است. بنابراین خوف یعنی چه؟ خوف یعنی اضطراب، غلق، تشویشی که انسان پیدا میکند به خاطر شرّی که احتمال میدهد سر او بیاید. حالا گناهی کرده است، ظلمی کرده است، جفایی کرده است، دلی را سوزانده است نمیدانیم. ولی نگران است، نگران جنگ است، نگران داغ است، نگران فقر است، نگران انواع مشکلاتی است که آدم خبر ندارد. نام این خوف است. آدم شرّی، بلایی در انتظار میبیند و نسبت به او نگرانی پیدا کرده است.
خدایا من را به خودم واگذار نکن…
وجود مقدّس حضرت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) ما را متوجّه به پناهگاهی میکند. «اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی»[۱۵] کفایت کن. خدایا زور من نمیرسد که جلوی بلا را بگیرم، من نمیتوانم آتش جهنّم را خاموش کنم. من نمیتوانم فشار قبر را از خود دور کنم. من نمیتوانم سختی جان کندن را که جناب عزرائیل میآید و کسانی که خوب زندگی نکردند خوب جان نمیدهند. اینها مشکل دارند. سکرات موت دارند. من نمیتوانم جلوی جنگ را بگیرم، جلوی قضا و قدر را نمیتوانم بگیرم. یعنی من رسایی ندارم. کفایت ندارم، یعنی توان من کافی نیست. وجود من و امکانات من نمیتواند. من نمیتوانم با انواع بلاهایی که دور من را گرفتند مقابله کنم. دست در دست بلا بگذارم و بخواهم از شرّ بلای خود خارج شوم یا بلا را دفع کنم که بلا به سمت من نیاید. اینجا است که امام حسین (علیه السّلام) خود را بیچاره میبیند و میگوید: خدایا من به تو روی آوردم، من ضعیف هستم، من ناتوان هستم. امکانات من رسایی ندارد، کفایت ندارد. تو من را کفایت کن «اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی».
آیا خدا برای بندهاش کافی نیست!
راه آن هم در قرآن کریم به ما گفته شده است، اگر کسی بنده باشد خدای متعال میفرماید: «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ»[۱۶] یعنی آیا خدا برای بندهاش کافی نیست! خدا کفایت نمیکند! آن وقت نسبت به پیامبر اکرم در آیات متعدّدی خدا بحث کفایت خود را مطرح کرده است. یک جا وعده داده است «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»[۱۷] وعده نداده است، خبر میدهد. میگوید اگر ابوجهل سنگ بزرگی را برداشت و تو کنار کعبه در حال سجده بودی، خواست آن سنگ را بر سر تو بیاندازد و در حال سجده تو را هلاک کند ما شیری را جلوی او مجسّم کردیم، با دیدن آن شیر لرزید و سنگ از دست او افتاد ما بودیم. تو متوجّه نبودی که در حال نماز هستی و او دارد میآید چنین بلایی سر تو بیاورد.
ترور نافرجام پیامبر در جنگ تبوک
در جنگ تبوک نه نفر از اطرافیان پیغمبر قصد ترور پیغمبر را داشتند. برای اینکه فردایی علی وصیّ بلافصل پیغمبر نشود نه نفر هم قسم شدند که در تاریکی شب پیغمبر را نابود کنند. جبرئیل به پیغمنبر خبر داد. اینها در دو طرف جادّه کمین کرده بودند. وجود نازنین پیغمبر خدا تا به آن منطقه رسید اینها را با اسم صدا زد. اینها صورت خود را بسته بودند و از منافقین معاند بودند که بعد از پیغمبر هم خانهی علی را سوزاندند. اینها بنا داشتند پیغمبر را از بین ببرند که پیغمبر خدا اسم اینها را صدا زد و حذیفه هم در محضر پیغمبر بود. حذیفه هم اینها را دید، ولی پیغمبر خدا فرمودند: این سرّ را فاش نکن! چه کسی کفایت کرد؟! در دل شب آدمهای خودی که هیچ کسی فکر نمیکند اینها میخواهند یک چنین کاری کنند، در دو طرف جادّه کمین کردند که پیغمبر ما را از بین ببرند. امّا خدا میگویند: «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ» ما کفایت کردیم آنهایی که به تو اعتقاد نداشتند، تظاهر به اسلام میکردند ولی در باطن تو را مسخره میکردند.
پناه بردن به خدا در برابر حیله و نیرنگ انسان
«وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»[۱۸] اینها وقتی به ما میرسند خیلی انقلابی هستند، شعارهای انقلاب میدهند، امّا وقتی با اربابهای خود آمریکاییها و انگلیسیها مینشینند میگویند ولایت یعنی چه؟ دنیا ترقّی کرده است و دنیا دنیایی لیبرال است! ما دموکراسی میخواهیم، ما ولایت میخواهیم چه کار کنیم! به ما میرسند میگویند قانون اساسی را قبول داریم. قسم میخورند و در مجلس هم میروند یا مقامات بالا را میگیرند. امّا وقتی با اربابهای خود مینشینند «إِذا خَلَوْا إِلى شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» اینها خیال کردند. «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»[۱۹] خدای متعال میگوید: اینهایی که در ظاهر دم از اسلام میزنند، ولی وقتی فرصت پیدا کنند میخواهند شما را ترور کنند، از اینها نگران نباش، ما را داری! تو در پناه ما هستی و آنجایی که تو حضور نداری ما حضور داریم، «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ».[۲۰]
فرزند پیغمبر، آقا اباعبدالله الحسین در دعای عرفه ما را متوجّه این حقیقت میکند. اگر شما ضعیف هستید، اگر دشمنی دارد و نمیشناسید، اگر دشمنان ناشناختهای دارید، دوستانی هستند که ظاهر آنها گوسفند است، امّا باطن آنها گرگ است، اینها از پشت میخواهند به شما خنجر بزنند. احتمال بدهید، خیلیها برای شما نقشه میکشند. خیلیها پشت سر شما حرفهایی میزنند، امّا در ظاهر به شما میرسند میگویند ما همیشه شما را دعا میکنیم و ذکر خیر شما را داشتیم. دروغ میگویند، دشمن تو هستند. پشت سر تو صفحه میگذارند. نگران نباش!
خدا برای مستهزئین کفایت میکند
چون امام حسین (علیه السّلام) آن را در پیغمبر دیده است «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»، ما عهدهدار حفاظت تو در برابر آنهایی که در باطن برای تو نقشه میکشند و دین تو را مسخره میکنند هستیم. توان شما نمیرسد، ولی توان کسی به خدای تو نمیرسد. ما مستهزئین را کفایت میکنیم «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ». آقا سیّد الشّهدا میگویند خدا تویی که پیغمبر خود را کفایت کردی از چیزهایی که من نگران آن هستم من را کفایت کن. بنای خدا هم بر این است.
نگاهی به شخصیّت حاج آقا مصطفی خمینی
مرحوم آقا سید عبد الکریم کشمیری که از عرفای زمان ما بود، مورد علاقهی حضرت امام بود. من یک نکتهای را هم راجع به انقلاب و پیروزی حضرت امام گاهی از ایشان نقل کردم. اگر شنیدید بار دیگر دل شما روشن میشود و اگر نشنیدید بشنوید خوب است. آقازادهی بزرگ مرحوم امام حاج آقا مصطفی…، حاج آقا مصطفی را ما هم نشناختیم ولی امام سر قبر ایشان گفته بودند که مصطفی امید من بود. حالا من بعضی آثار علمی حاج آقا مصطفی را میبینم، میبینم که هم فقیه بوده است، هم اصولی بوده است، هم متکلّم بوده است، هم مفسّر بوده است و هم اهل الله بوده است، این مرد بزرگ اهل سیر و سلوک بوده است. جزء نوابغ بوده است و خود را معرّفی نکرد. ما هم همینطور هستیم نعمت را داریم، وقتی از دنیا رفت قدر آن میشناسیم، تعریف میکنیم و کرامت و معجزه میگوییم، ولی وقتی هست ما قدر آن را نمیدانیم.
نقلی از آقای کوثری در مورد حاج آقای مصطفی
حاج آقا مصطفی خیلی اهل دل بود. این را مرحوم آقای کوثری نقل میکرد. میگفت: در حرم امیر المؤمنین با حاج آقا مصطفی رفتیم دیدیم مرحوم علّامهی امینی ظریح مقدّس مولا امیر المؤمنین را گرفته است، تمام بدن او میلرزد و اشک میریزد. میگوید حاج آقا مصطفی پشت علّامهی امینی ایستاده بود و اشک او هم در صورت او میریخت به امیر المؤمنین میگفت: یا امیر المؤمنین تو را به حقّ این آقای امینی به ما هم یک نگاهی کن. حاج آقا مصطفی یک چنین کسی بود. اهل دل بود. آیت الله ناصری اصفهان که قدر آنها را بدانید اینها هم تک دانههایی هستند که از آن نمونهها باقی ماندند. روزهای شنبه رادیو معارف درس اخلاق ایشان را پخش میکند، استفاده کنید. مرد اهل دلی است و بزرگانی را دیده است.
او هم یک نکتهای را از حاج آقا مصطفی نقل کرد طلب شما، ولی آن چیزی که میخواهم بگویم کفایت الهی، «اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی»[۲۱] خدایا از آنچه که من میترسم خود تو کفایت کن. اگر کفایت تو نباشد من کفایت مشکلات خود را ندارم.
ماجرای خواب امام خمینی و تعبیر آن از آیت الله کشمیری
حاج آقا مصطفی جزء مریدهای آیت الله کشمیری (اعلی الله مقامه الشّریف) بود. پیش پدر خود حضرت امام میآمد و از کرامتهای مرحوم آقای کشمیری چیزهایی میگفت و توقّع داشت که امام بگوید ما هم با ایشان دیداری داشته باشیم، رابطه برقرار کنیم. امام خیلی در اینجاها دیر باور بود. از هر شیّادی مطلبی قبول نمیکرد. یک روز خود امام به حاج آقا مصطفی میگویند: من یک خوابی دیدم. اگر این آقای کشمیری خواب من را گفت و تعبیر خواب من را گفت، من هم باور میکنم که او از مردان عرشی و الهی است. حاج آقا مصطفی خدمت آقای کشمیری میرود عرض میکند: آقا یعنی امام خوابی دیدند و دوست دارند شما خواب ایشان و تعبیر خواب ایشان را بگویید. آقای کشمیری میگویند: پدر شما، امام خواب دیدند که از دنیا رفتند. ایشان را بردند غسل دادند و در قبر گذاشتند ولی وقتی در قبر گذاشتند این زمین قبر صاف نبود، یک سنگ ناهنجاری پهلوی ایشان را آزار میداد. در این حالتی که ایشان گرفتار سنگ و سنگلاخ قبر شد، نگران بود، وجود مقدّس حضرت مولا امیر المؤمنین تشریف آوردند.
ما در دعای خود میگوییم که شب اوّل قبر علی به فریاد ما برسد. آنجا کسی را نداریم، اگر بنا است کسی به داد ما برسد حضرت علی (علیه السّلام) است. حضرت امیر (علیه السّلام) تشریف فرما شدند واین جای امام را صاف کردند. این خوابی است که پدر شما دیده است.
امّا تأویل خواب حضرت امام این است که امام در این انقلاب پیروز میشود. دشمنان اسلام برای ایشان مشکل درست میکنند و راه انقلاب را پر سنگلاخ میکنند. با عنایت مولی الموحّدین، امیر المؤمنین این موانع برطرف میشود و راه انقلاب صاف میشود. هم خواستم این را بدانید که هوادار این انقلاب امیر المؤمنین است. این هنر مردم و امام نیست. باطن دارد، پشتوانه دارد.
توصیهی آیت الله کشمیری برای محفوظ ماندن از شرّ دشمن
امّا توصیهای که آقای کشمیری کردند این است که گفتند بعد از نماز صبح برای محفوظ ماندن از دشمنان هفت بار این آیه را بخوانید. «فَسَیَکْفیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»[۲۲] از آن وقتی که مرحوم آقای کشمیری گفتند، من هیچ وقت بعد از نماز صبح ترک نکردم «فَسَیَکْفیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ». این وعدهای که قرآن کریم داده است پیغمبر من، حبیب من، ما هوای تو را داریم. ما نقشههای دشمنان تو را برهم میزنیم. ما خطرهایی که برای تو تدارک دیدند دفع میکنیم. «فَسَیَکْفیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» این هم یکی یادگاری از این محفل امام حسین (علیه السّلام) داشته باشید.
توسّل به جناب مسلم بن عقیل
معمولاً توسّل شب اوّل محرم به حضرت مسلم اوّلین سفیر امام حسین (علیه السّلام) و اوّل کسی که در شهادت را برای کربلاییها او باز کرد. اوّل قربانی امام حسین جناب مسلم بن عقیل است. ما که مشرّف بودیم و از مسجد کوفه وارد حرم مسلم بن عقیل شدیم، چون کنار مسجد کوفه است. قبر حضرت مسلم، قبر حضرت هانی و مختار ثقفی در کنار قبر حضرت مسلم است. عزیزی از مشاهیر به من گفت، یعنی همین آقا رئیسی که الآن تولیت آستان مقدّس حضرت مسلم را دارد و از چهرههای بسیار دوست داشتنی است. ما از دور به ایشان علاقمند بودیم، ولی دو یا سه سال بود که ایشان در عرفه با ما کربلا میآمد. من از نزدیک دیدم که آدم دل شکستهای است، آمد اهل دلی است، آدم بیتکبّری است. خیلی آدم حسابی است. او به من گفت: اگر کسی حاجتی داشت باشد نذر کند ۱۴ هزار صلوات برای حضرت مسلم انجام دهد حاجت روا میشود. ایشان میگفت تجربه شده است کسی دامن حضرت مسلم را با ۱۴ هزار صلوات بگیرد گرهای داشته باشد باز میشود.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۲۱۹٫
[۳]– إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب عجل الله تعالى فرجه الشریف، ج ۲، ص ۲۳۳٫
[۴]– در سوگ امیر آزادى، ص ۴۲٫
[۵]– بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۲۱۹٫
[۶]– زاد المعاد، ص ۶۱٫
[۷]– مجموعه رسائل در شرح احادیثى از کافى، ج ۲، ص ۲۵۴٫
[۸]– زاد المعاد، ص ۶۱٫
[۹]– سورهی شوری، آیه ۳۰٫
[۱۰]– زاد المعاد، ص ۶۱٫
[۱۱]– سورهی حج، آیه ۱۱٫
[۱۲]– زاد المعاد، ص ۶۱٫
[۱۳]– سورهی غافر، آیه ۶۰٫
[۱۴]– سورهی نحل، آیه ۴۰٫
[۱۵]– بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۲۱۹٫
[۱۶]– سورهی زمر، آیه ۳۶٫
[۱۷]– سورهی حجر، آیه ۹۵٫
[۱۸]– سورهی بقره، آیه ۱۴٫
[۱۹]– همان، آیه ۱۵٫
[۲۰]– سورهی حجر، آیه ۹۵٫
[۲۱]– بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۲۱۹٫
[۲۲]– سورهی بقره، آیه ۱۳۷٫
پاسخ دهید