روز چهارشنبه مورخ ۱۳ شهریور ماه ۱۳۹۸، چهارمین روز از مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در «آستان مقدس امامزادگان جعفر و حمیده خاتون علیهما السلام» محله ی باغ فیض تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاَ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ
السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک، نَحنُ المُلتَمِسون، نَحنُ المُشتاقون.
مقدّمه
جهت تعجیل در ظهور امام زمان ارواحنا فداه، تسلّی قلبِ مبارکِ ایشان، رفعِ مشکلات از موالیانِ ایشان، هلاکتِ دشمنانِ ایشان صلواتی جلی ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
تقدیم به ارواح طیّبهی شهیدان خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
جهتِ آمرزشِ همهی گناهانمان، صغیره و کبیره، از یاد رفته و به یاد مانده، و جهتِ نورانیّتِ دلها و حُسنِ عاقبتمان صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مرور جلسات قبل
«الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ»[۲].
به محضرِ شما مؤمنان عرض شد که پروردگارِ عزیز برای راهنماییِ بشر، هدایتِ بشر، سعادتِ بشر، حراست از سرمایهی بشر که عمرِ اوست انبیاء علیهم السلام را فرستاد و در میانِ انبیاء علیهم السلام پنج پیامبر صاحبِ شریعت هستند، صاحبِ کتاب هستند، نبوّتِ آنها جهانی است، دینِ چهار پیغمبر در عصرِ خودشان جهان شمول بوده است، آحادِ بشر در مناطقِ مختلفِ جغرافیایی مکلّف بودند از پیغمبرشان اطاعت کنند، احکامِ شرعشان را اجراء کنند و قرآن کریم در موردِ آنها هم دارد که اگر دینِ خودشان را برپا میکردند خدای متعال روزیِ آنها را میداد، «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم»[۳]، اگر یهودیان به تورات عمل میکردند روزیِ آنها از آسمان و زمین میرسید و نیازهای آنها تأمین میشد.
دینِ خاتم انبیاء حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ابدی است، هم هنگامِ طلوعِ خورشیدِ عالَم تابِ هدایتِ اسلامی ادیانِ قبلی منسوخ شده است، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»[۴]، دین نزدِ خدای متعال فقط اسلام است، «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ»[۵]، اگر کسی غیر از اسلام دینِ دیگری را انتخاب کرد هرگز از او قبول نخواهد شد.
چون اسلام آخرین ذخیره است هر نعمتی، هر منزلتی، هر مرتبتی اهمیّتِ بیشتری داشته باشد یا ارزشِ بیشتری داشته باشد مشکلاتِ بیشتری دارد، زندگیِ یک جمعیّتِ بدوی پیچیدگی ندارد ولی هرچه پیش بروند و تمدّن پیدا کنند و اجتماعات وسیع بشود پیچیدگیها و سختیهای خاصّ خود را پیدا میکند.
از این جهت همانطور که روزهای قبل خدمتِ شما عرض شد این انبیائی که دارای معجزات بودند مع ذلک گرفتارِ بشرِ لجوج بودند و از اطرافیانِ خودشان هم نالهها دارند، خصوصاً حضرت موسی علیه السلام از بنی اسرائیل، بنی اسرائیل جمعیّتی بهانهگیر و کم خدمت و پُر هزینه برای حضرت موسی کلیم علیه السلام بودند.
تضمینِ خدای متعال برای بقاء قرآن کریم
خدای متعال در مورد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم برای تضمینِ بقاء قرآن کریم علی رغمِ کتبِ پیشینیان عترت را بعنوانِ عدلِ قرآن، حقیقتِ قرآن، روح قرآن قرین کرد و گفت این دو قابلِ انفکاک نیستند، «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ»[۶]، این تقارنِ کتاب الله با عترتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و یازده امام بعد از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هر کدام قرآنِ ناطق هستند، وجودِ آنها وحی الهی است، هم لسان الله هستند و قرآن کریم از لسانِ این بزرگواران بازگو میشود و هم تبیین کنندهی وحی هستند و هم پاسدارانِ وحیِ خدای متعال هستند و هم مجریانِ دستوراتِ حق آنگونه که خدای متعال نازل کرده است هستند.
رابطهی امامت و حفظِ قرآن
و بعد مسئلهی امامت؛ بعد از نبوّت این از خصائصِ دینِ مبینِ اسلام است، همانگونه که قرآن کریم ابدی است امامت هم ابدی است.
خدای متعال اینکه زمانی باشد که در آن زمان امام نباشد را نپسندیده است، وگرنه دینِ خدای متعال در معرضِ آسیب قرار میگیرد. مردم تورات را منحرف کردند، به انجیل دست بردند، مطالبِ خلافِ دین و خلافِ عقل در متنِ تورات و انجیلِ امروزی هست، قرآن کریم باید جهانِ بشریّت را برای همیشه اداره کند، لذا خدای متعال با نزولِ این آیه کریمه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۷]…
یک دعای سفری است که مرحوم آقا سید مهدی قاضی فرزند آیت الحق آقا میرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف استادِ آیات مبیّناتِ عصرِ ما حضراتِ آیات بهجت، علامه طباطبایی، آیت الله میلانی و دیگر گنجینههای سِرّ الهی شاگردانِ آقا میرزا علی آقای قاضی بودند، ایشان برای سفر یک دعایی را با سندِ خود به شیخ بهایی میرساند و میگویند این دعا را زمانِ سفر برای حفاظت بخوانید که تضمینی است، در آغاز سفر نوزده مرتبه «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» بگویید، بعد «یا حَافِظاً لا یَنسَی و یا مَنْ نِعَمَهُ لا تُحْصَی اَنْتَ قُلْتَ وَ قَولُکَ الْحَقُ إنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إنَّا لَهُ لَحَافِظُونْ»[۸]، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ * کهیعص * ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا»[۹]؛ این دعا دعای خوش مضمونی است، دعای دلنشینی است، ولی بعد از آنکه انسان در وادیِ اسمِ اعظمِ پروردگار متعال که «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» به اسم اعظم نزدیکتر است از سیاهیِ چشم به سفیدیِ چشم، انسان با نوزده مرتبه مراجعهی به بابِ اسمِ اعظم نوزده درِ جهنّمِ بلا و فتنه را به روی خود میبندد، یعنی خدای متعال نوزده نگهبان برای جهنّم قرار داده است، «عَلَیْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ»[۱۰]، گویا انسان به اسمِ اعظم با هر ملکی از ملائکهی عذاب عایق ایجاد میکند که به جهنّم نزدیک نشود و به مأمورین عذاب الهی نزدیک نشود، بعد این درخواست، یعنی دعا و توصیفِ حق تعالی، ای خدایی که نعمتهای تو قابلِ شمارش نیست، و بعد از توصیفِ حق این آیه را میخوانیم: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»، ای خدایی که حفاظتِ قرآن کریم در برابرِ این همه اشرار و گردنکلفتها و فریب کارها و هنرپیشههای عجیبِ فرهنگی و در برابرِ همهی این آتشها نگه داشتهای و قول دادهای که نگه داری، تو همچنین خدایی هستی، اگر کسی یا چیزی را موردِ حفاظت قرار بدهی اگر همهی عالَم هم جمع بشوند هیچ کاری از آنها ساخته نیست، «وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»[۱۱]، «لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا»[۱۲]، اگر تمامِ فرق، تمامِ تحصیل کردهها، تمامِ نیرنگ بازهای مهارت دیده از گذشته و آینده جن را هم همراهِ خود کنند و بخواهند مثلِ قرآن کریم را بیاورند هرگز نمیتوانند، خدای متعال اجازهی این کار را نداده است، خودِ خدای متعال حفاظت از قرآن کریم را بعهده گرفته است.
اما بسترِ حفاظتِ قرآن کریم عبارت است از وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و یازده امام معصوم علیهم السلام که هر چه قرآن کریم دارد اینها هم دارند.
حقیقتِ قرآن کریم
قرآن کریم «تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ»[۱۳] است، قرآن کریم همهی حقایقِ عالَم را در خود دارد، قرآن کریم مجمعِ اسرارِ الهی است، خزینهی اسماء خدای متعال است، و تا قیامت آنچه باید بشود و هست خدای متعال در این گنجینه نهان کرده است و مَحرَمِ این گنجینه و دربانِ این گنجینه و صادر کنندهی متاعهای این گنجینه برای عرصهی زندگیِ بشر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادِ ایشان هستند، «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»، «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[۱۴]، خدای متعال دسترسی به کتاب مکنون را منحصر میکند، این کتابی که در اختیارِ ما هست کاغذ است، خط است، مرکّب است، آن حقیقتِ نوریِ قرآن کریم که دوای همهی دردهاست، «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»[۱۵]، این نعمتِ الهی است، مقابلِ آن هم نعمتِ الهی است، «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»، قرآن کریم خوبان را جذب میکند، ولی نعمتِ الهی این است که بدها را هم دفع میکند، قرآن کریم هم جاذبه دارد و هم دافعه دارد، قرآن کریم هم قاعد است و هم سائق است.
قرآن قاعد است یعنی قرآن آدرسِ رهبریِ دلهای فطریِ خداجویان را میدهد، نه بالاتر از آدرس است، قرآن کریم با جذبه میبرد، هم راه را به آنها نشان میدهد و هم راه میبرد، هم راهنماست و هم راهبر است، اما کسانی که دلهای ناپاک دارند، چون ظرف نجس است قرآن کریم در آن قرار نمیگیرد، چون ظرف سوراخ است هر چه برود از آن میگذرد و برای او نمیماند.
علّتِ هدایت نشدنِ برخی مردم
دلِ کافر، مشرک، ظالم، فاسق که قرآن کریم در موردِ اینها تعبیرِ «لا یَهدی» دارد، خدای متعال اینها را هدایت نمیکند، چرا هدایت نمیشوند؟ اولاً: اینکه درِ دلِ آنها بسته است، «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ»[۱۶]، خدای متعال درِ دلِ اینها را مُهرِ کرده است؛ ثانیاً: سنخیّت ندارند، همانطور که وجودِ شَبپَره طوری است که نمیتواند با آفتاب سازگار باشد و باید در تاریکی زندگی کند، این شبپَرههای عَرصهی کُفر، نفاق، ظلم، فسق، فجور، نفوذیها، اینها اصلاً سنخیّتی با انقلاب و دین و اینها ندارند، اگر هزار سال هم تظاهر کنند خدای متعال پرده را کنار میزند و معلوم میشود که هیچ جذب نشدهاند، از ابتدا هم بعضی از اشخاصی که بعد از حضرت امام رحمه الله تعالی علیه سازِ مخالفت با ولایت را زدند و در زمانِ امام در مسئولیتهای بالا بودند گفته بودند ما در زمانِ امام هم ولایت فقیه را قبول نداشتیم منتها آن زمان جرأت نمیکردیم بگوییم، آن زمان سِمَت داشتند و نانشان در روغن بود، اما حال جرأت کردهایم و میگوییم!
شیطان از ابتدا هم با ملائکه نبود اما خدای متعال با محکِ ولایت پرده را کنار زد و نفوذی بودنِ او را با عالَم روشن کرد و تعبیرِ قرآن کریم این است که «کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»[۱۷]، نه اینکه خوب بود و بد شد، بلکه بد بود و پرده انداخته بود و بدیهای او دیده نمیشد و خدای متعال پرده را کنار زد.
این مسئله که دین قویم اسلام دینِ خدای متعال است، دینِ «عند الله» است، حفاظتِ آن را خدای متعال بعهده گرفته است، برای حفاظتِ آن دوازده پاسدارِ معصوم که عینیّتِ قرآن کریم هستند در کنارِ آن قرار داده است و زیرِ پرچمِ امامتِ ائمهی اطهار علیهم السلام و عصمتِ فاطمی قربانیانِ زیادی در حفاظتِ قرآن کریم سهیم شدهاند، در پاسداریِ قرآن کریم ذوب شدهاند.
قرآن کریم این سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را مقابلهی بین این دو گروه، گروهی که پاسدارِ دین هستند و گروهی که دشمنِ دین هستند و اینها در مصاف مقابلِ یکدیگر هستند، در مقابلِ کفّار آیه اول سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را که خدمت شما تقدیم کردم…
«الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ»[۱۸]، کسانی که کفر ورزیدند و به کفر و خباثتِ شخصیِ خودشان قناعت نکردند بلکه آمدند تا مقابلِ نور را بگیرند که این نورِ اسلام به دلها نتابد و برای آیندگان بعنوانِ سرمایه نماند، خدای متعال میفرماید «أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ»، اینها کارِ بیهوده میکنند و کارِ اینها گُم میشود، تلاش و شیطنت و فتنههای اینها به خودشان برمیگردد و هیچ کاری از اینها در ضعف و نابودیِ اسلام ساخته نیست.
در آیات بعدی دارد که «وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ»[۱۹]، اگر خدای متعال میخواست از اینها انتقام میگرفت، احتیاجی به رزمنده نداشت، احتیاجی به بسیجی نداشت، احتیاجی به شهدا نداشت، خدای متعال فراوان از این کارها انجام داده است، خدای متعال سپاه ابرهه را بدون قشون و شهید و بدونِ یک تیراندازی از یک بشر، خدای متعال با موجوداتِ بسیار ضعیفی به نامِ «طیر ابابیل» با سنگریزههای کوچک همهی آنها را نابود کرد.
خدای منان در جریان طبس بدونِ یک شلّیک قدرتِ مغرورِ متکبّرِ آمریکا را رسوا کرد، جریانِ ابرهه در انقلابِ ما تکرار شد ولی خدای متعال میخواهد شما را بالا ببرد، لذا جهاد را قرار داد که دفاع از رهبری باشد، دفاع از قرآن کریم باشد و این شهادت تحفهای است، شهادت زمانِ مرگ را تغییر نمیدهد، انسانِ شهید میرود که از دین حمایت کند و به «هَل مِن ناصِر» خدای متعال لبّیک گفته است و کنارِ خلیفهی خدای متعال آمده است تا این سرمایه و این آب حیات مسموم نشود.
راهِ زندگیِ آرام
دینِ اسلام آب حیات است، زندگیساز است، هم زندگیِ موقّتِ ما را با آرامش… «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۲۰]، اگر بخواهیم آرام زندگی کنیم و آرامشِ باطنی داشته باشیم و بیدغدغه زندگی کنیم و بیاضطراب زندگی کنیم و بی وسوسه زندگی کنیم و امنیّتِ ظاهری و باطنی داشته باشیم نسخهی آن این آیه است، اول اینکه دلِ خودت را به خدا و دینِ خدا و امامت و رهبریِ الهی ببند، «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ»، این ایمان چشمهی آرامشبخش است، همانطور که انسانِ تشنه مضطرّ است، دست به زمین و آسمان میزند که جرعهای آب بدست بیاورد تا عطشِ خود را خاموش کند ما هم به چشمهی امنیّت و آرامش مانندِ انسانِ تشنهی آب نیاز داریم، چه کنیم که زندگیِ ما آرام باشد؟ باید در کشتیِ دین بنشینیم تا طوفانها ما را غرق نکند و باید با ریسمانِ ایمان خودمان را به قدرتِ لایزالی متّکی کنیم تا با پشتیبانیِ خدای متعال… مقلّب القلوب خدای متعال است، «أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ»[۲۱]، دفاع از دینِ خدای متعال، دفاع از اولیاء خدای متعال، دفاع از امامتِ الهی برای این است که ما در پرتو عنایتِ خدای متعال آرامشِ لازم را بدست بیاوریم، چه مرگ به سوی ما بیاید و چه ما به سوی مرگ برویم، برای ما همه چیزِ آن کاملاً آرامش بخش است.
شهید چکار میکند
لذا شهید نمیرود که شهید بشود، شهادت جزوِ اهدافِ متوسّط است، شهادت زمینهی بقاء است، شهید با شهادت چشمهی حیات میشود، شهید چشمهی طهارت و پاکیزگی میشود، میرود که پاک بشود، شهادت پاک کننده است، شهادت رمزِ بقاء خودِ ما و راهی که در آن راه شهید شدهایم میشود، شهید نمیمیرد، شهید زنده میشود و چون زنده میشود در جوامعِ بشری حیات تزریق میکند و انسان و جوامعِ شهید داده اسارت و وابستگی و ذلّت نخواهند دید.
«أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ»[۲۲]، امام حسین علیه السلام این «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ» را فرمودند ولی راهِ عزّت و از بین بردنِ ذلّت این است که انسان جان به کف بگیرد، شهادت اجل را دیر و زود نمیکند، نحوهی مرگِ انسان را زیبا میکند، انسان را چشمهی ماندگار میکند که هم خودِ او میماند و هم جامعهی دینی را باقی نگه میدارد.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
روضه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
چه خواهری! چه زینبی! چه صبری! چه درایتی! چه عصمتی! چه مدیریتی! پرچمِ پاسداری از اسلام و خونِ شهدا را بدست گرفت و حقّ مطلب را اداء کردند، حضرت زینب سلام الله علیها در کنارِ شهدا دیده میشدند، اولین کسی که برای حضرت علی اکبر علیه السلام از خیمه بیرون آمد و دست به سر گرفت و داد و فریاد میزد حضرت زینب سلام الله علیها بودند… وا ثمره فؤادا… وا اُخَیّا وَ بن اُخَیّا…
بعضی از مقاتل نقل کردهاند که حضرت زینب سلام الله علیها زودتر از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کنارِ پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام آمدند و خودشان را روی پیکر انداختند…
اما فرزندانِ خودِ ایشان قربانیِ امام حسین علیه السلام شدند، هیچ مقتلی ننوشته است که این مادر به استقبالِ پیکرِ فرزندانِ خود رفته باشد، حضرت زینب سلام الله علیها هیچ کجا از فرزندانِ خود یادی نکرده است، هیچ کجا نامی از فرزندانِ خود نبرده است، فقط یکجا به زبان آوردند، آن هم نزدیکِ دروازهی کوفته بود، آنجا وقتی سرِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را بالای نیزه دیدند چند جمله درد و دل کردند… عَرضه داشتند: حسین جان! در همهی مصائب من شریکِ تو بودم، من همه جا با شما همراهی کردم، تو داغِ برادر دیدی و من هم داغِ برادر دیدم، تو شهید شدی و خواهرِ تو هم اسیر شد، تو فرزند دادی و خواهرِ تو هم فرزند داد، همه چیز برای من قابل تحمّل بود اما دیگر فکر نمیکردم که سرِ تو را بالای نیزه و محاسنِ تو را غرق در خون ببینم…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلّم، آیه ۱
[۳] سوره مبارکه مائده، آیه ۶۶ (وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم ۚ مِّنْهُمْ أُمَّهٌ مُّقْتَصِدَهٌ ۖ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ)
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹ (إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ)
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۸۵ (وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ)
[۶] ارشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۳۱
[۷] سوره مبارکه حجز، آیه ۹
[۸] التحفه الرضویه، صفحه ۶۱
[۹] سوره مبارکه مریم، آیات ۱ و ۲
[۱۰] سوره مبارکه مدثر، آیه ۳۰
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۳ (وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
[۱۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۸ (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا)
[۱۳] سوره مبارکه نحل، آیه ۸۹ (وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ)
[۱۴] سوره مبارکه واقعه، آیات ۷۷ تا ۷۹
[۱۵] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۲ (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا)
[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۷ (خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ)
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۴ (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ)
[۱۸] سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلّم، آیه ۱
[۱۹] سوره مبارکه محمد، آیه ۴ (فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰکِنْ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ)
[۲۰] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸
[۲۱] سوره مبارکه توبه، آیه ۲۶ (ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا ۚ وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ)
[۲۲] خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
پاسخ دهید