آیت الله صدیقی صبح روز پنجم محرم سال ۱۳۹۷ در مجلسی که به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام برقرار گردیده است، به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
کرامت یعنی چه؟
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»[۲].
خداوند عزیز حکیم در سوره مبارکه اسراء بشر را به عنوان یک مخلوق ممتاز معرّفی فرموده است، «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» ما به بنیآدم ارزش دادیم؛ کرامت معانیِ مختلفی دارد، یک معنای آن این است که «احترام کردهایم»، اکرامِ ضیف جزوِ مستحبّات است.
وجود مقدّسِ حضرت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودهاند که من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، یکی از آنها «إِطْعَامُ اَلضَّیْفِ»[۳] است، دوست دارم میهمان داشته باشم و میهمانِ خود را احترام و پذیرایی کنم، و در روایت دارد که از سنّتهای خداپسند این است که به کسی که محاسنِ سفید دارد احترام کنید، خودِ خدای متعال هم به کسانی که موی خود را در اسلام سفید کردهاند فرمود: من از اینکه بندهی مو سفیدکردهی من از من چیزی بخواهد و من اجابت نکنم حیاء میکنم؛ در روایتی هم دارد که اگر بچِههای شیرخوار و حیواناتِ بیگناه و پیرمردهای متدیّن و نمازخوان نبودند من عذابِ خود را بر این مردم نازل میکردم، این همه گناه، این همه جسارت، اینها از این همه بیحیائی مستحقِّ عذاب هستند، اما بخاطرِ رحم به بچّهها و احترام به پیرمردهای نمازخوان و این حیواناتی که گناهی ندارند که در آتشِ گناهِ بشر بسوزند، از این جهت عنایتِ خدای متعال شامل شده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، یکی «إِطْعَامُ اَلضَّیْفِ» است، یکی «اَلصَّوْمُ بِالصَّیْفِ» است، تابستان باشد و هوا گرم باشد و من روزه بگیرم، «أفضل الأعمال أحمزها»[۴]، یکی هم این بود که حضرت فرمودند دوست دارم در جبهه باشم و این دشمنانِ خدا را با شمشیر بزنم، «اَلضَّرْبُ بِالسَّیْفِ»، «إِطْعَامُ اَلضَّیْفِ وَ اَلصَّوْمُ بِالصَّیْفِ وَ اَلضَّرْبُ بِالسَّیْفِ»، اینها محبوبهای امیرالمؤمنین علیه السلام در زندگیِ این عالَمِ حضرت است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ»[۵] عزیزکردهها را احترام و اکرام کنید.
پس یک معنای اکرام «احترام» و «پذیرایی» و «تحویل گرفتن» و «سربلند نگه داشتن» است، یک معنای کرامت هم «ارزش» است.
اولین سفر به عتبات عالیات را بعد از جنگ تحمیلی مرحوم آیت الله خزعلی داشتند و دومین سفر هم ما موفیق شدیم و به کربلا رفتیم، چه کربلایی… آنجا مقابلِ یکی از دربهای حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام در نبشِ بازار تابلویی بود که روی آن نوشته بود «أحجار کَریمه» یعنی سنگهای قیمتی، من آنجا متوجّه شدم که یکی از معانیِ کرامت «ارزش قیمت» است، «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» ما بشر را قیمتی آفریدیم، اگر خودِ بشر قیمتِ خود را ضایع نکند! و خود را بیارزش نکند!
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» ما این بنیآدم را در دریا و خشکی راه انداختیم، هم خشکی را جولانگاهِ او قرار دادیم و هم دریا را در اختیارِ او قرار دادیم.
سوء مدیریت
بشر از دریا خیلی استفادهها میکند و هنوز هم میتواند خیلی بهرهها ببرد که نمیبرد، این سوء مدیریت… ما در ابتدای سال به چابهار و آن قسمتها سر زدیم و دیدیم که ما چه ساحلِ وسیعی داریم، از این ساحلها استفاده نمیکنند، میتوانند عدّهی زیادی را در آنجا مشغول کنند، کشاورزی در آن منطقه تعطیل میشود، وقتی پتروشیمی به آنجا برود آبِ آنجا مصرف میشود و کشاورزی هم از بین میرود، در یک جاهایی مراکزِ تولیدی ایجاد میکنند که مزاحمِ کشاورزی است، این عقلِ درست میخواهد، فکرِ درست میخواهد، امانتداری میخواهد که هر چیزی را در جای خود انجام بدهند.
آنچه که این فولاد مبارکه با پارتیبازی در اصفهان درست شد خیلی به کشاورزی و آبِ اصفهان لطمه زد، باید این را در جایی میبردند که منطقهی کشاورزی نباشد، و در اطرافِ چابهار آنقدر کپرنشین وجود دارد که اینها خانه ندارند و مانندِ گنجشک از این چوبها و برگها و … جمع کردهاند و یک جایی را زدهاند و زیرِ آن زندگی میکنند، نه دوش وجود دارد، نه آب وجود دارد، نه چشمهای وجود دارد… به یک کپر رفتیم که یک نفر کاملاً برهنه بود، گفتند این شخص اختلال حواس دارد اما یک نفر پیدا نمیشود که این شخص را به بهزیستی معرّفی کند، اینها را کاملاً رها کردهاند…
پناه به خدای متعال میبریم، اگر این مجالسِ امام حسین علیه السلام نبود این مملکت در آتش میسوخت، ما در کم گذاشتن برای مستضعفان و گرفتارها استحقاقِ هر نوع عذابی را داریم، حواسِ ما نیست که خدای متعال به ما نعمت داده است، خانه داریم، زندگی داریم، در شهر هستیم، اما اگر کمی آنطرفتر بروید، در همین تهرانِ خودتان، بروید و ببینید این فاطمیّون که شهید شدهاند چه زندگیای دارند، گاهی که این بچّهها ما را میبرند از خودمان خجالت میکشیم، از آخوندیِ خودمان خجالت میکشیم، اما دیدن خوب است، انسان اینها را ببیند…
ارزشِ انسان به چیست؟
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» هم به وجود بنیآدم ارزش دادیم… بالاترین ارزش هم این است که خدای متعال از روحِ خود در ما دمیده است، قیمتِ آدمی به روحِ آدمی است، قیمتِ انسان به آن بارقهی آسمانی است که «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۶]… جانِ ما این بارقهی آسمانی است، پدیدهی زمینی نیست، این از عرش است، این از شئونِ وجودیِ حضرت حق سبحانه و تعالی است، از عالمِ دیگر است…
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند در بدنم
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا» هم خودِ او را، گوهرِ او را، ذاتِ او را قیمتی قرار دادیم، از جواهرِ خزائنِ خودمان در وجودِ بشر قرار دادیم و هم به بشر میدان دادیم، هم صحراها در اختیارِ انسان است، هم دریاها در اختیار انسان است…
«وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً» و بشر را بر کثیری از مخلوقاتِ خودمان برتر قرار دادیم، خدای متعال به بشر عقل داده است، قدرتِ اراده داده است، ما را دو پا آفریده است، موجودات چهارپا هستند اما ما دو پا هستیم، ما قد میکشیم، ما سروقد هستیم، حیواناتی هستند که خزنده هستند و روی زمین میخزند اما خدای متعال ما را آنطور قرار نداده است، خدای متعال به ما بیان داده است.
«الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ»[۷] این بیان چه نعمتی است، شما نشستهاید و همه ساله در این دههی عاشورا و در این محرّم و صفر برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام مینشینید و فضائل اهل بیت علیهم السلام را میشنوید، معارفِ حَقّهی قرآنی و روایی را میشنوید، این به برکتِ بیانی است که خدای متعال به گوینده داده است، اگر ما مثلِ حیوانات زبانبسته بودیم… میگویند حیوان زبانبسته است، اگر ما زبانبسته بودیم نمیتوانستیم محبّت به امام حسین علیه السلام را ابراز کنیم، نمیتوانستیم یک «یا علی علیه السلام» بگوییم، نمیتوانستیم یک «یا زهرا سلام الله علیها» بگوییم، نمیتوانستیم یک «یا اباالفضل علیه السلام» بگوییم، نمیتوانستیم یک «یا امام حسن مجتبی علیه السلام» بگوییم، خدای متعال به ما زبان داده است، با این زبان خودِ خدای متعال را صدا میزنیم، با خدای متعال حرف میزنیم، دعا میخوانیم، مناجات میخوانیم، زیارتنامه میخوانیم، توبه میکنیم، اظهارِ عشق میکنیم… این از آن اعجازهای خاصّی است که خدای متعال به ما داده است.
اما شرطِ اینکه این ارزش محفوظ باشد و از چشمِ خدای متعال نیفتیم و در آخرت میهمانِ سفرهی کرمِ خدای متعال باشیم باید دقّت کنیم و مراقبت داشته باشیم.
عهدی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم با همهی مسلمین بسته است
وجود نازنین حبیب خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که من حاضر هستم تا با شما یک معاهدهای داشته باشم، معاهده عهدِ طرفینی است… این برجام یک طرفه بود، آنها برجام را دیکته کردند و مسئولینِ ما هم آن را قبول کردند اما تعاهد طرفینی است، وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به ما افتخار دادند و تا دامنهی قیامت از امّتِ خود خواستند و فرمودند: من حاضر هستم با شما قرارداد امضاء کنم، معاهده داشته باشند.
«تَقَبَّلُوا لِی بِسِتٍّ»[۸]، شما شش چیز را برای من تضمین کنید و من هم یک چیز را برای شما تضمین میکنم، آن یک چیز بهشت است، انسانی که ارزش نداشته باشد میسوزانند، چیزی که ارزش ندارد نگه نمیدارند، چیزِ بیارزش را بیرون میاندازند، اگر ما به درد نخور شدیم و این ارزشی که خدای متعال به ما داده است را ضایع کردیم خدای حکیم ما را به جهنّم میاندازد، اما اگر ارزشِ خودمان را حفظ کردیم خدای متعال ما را به بهشت میبرد، بهشت محل پذیراییِ میهمانهای ارزشمندِ پروردگار متعال است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: شما شش چیز را با من عهد کنید و قرارداد ببندید و من هم تضمین میکنم که شما را با خودم به بهشت ببرم.
یک: «إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلاَ تَکْذِبُوا» دروغ را از زندگیِ خود خارج کنید.
دروغ از گناهانِ کبیره است، دروغ بیاعتباریِ جامعه است، دروغ گسستنِ رابطهی متقابل است، دروغ دوروییِ انسان و نفاق است، ظاهر و باطنِ دروغگو یکی نیست، دروغ دشمنِ خدای متعال است، دروغ مایهی سقوط کردن است، «إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلاَ تَکْذِبُوا» حرفِ شما راست باشد، دروغ از زبانِ شما بیرون نیاید.
دوم: فرمودند «إِذَا اُؤْتُمِنْتُمْ فَلاَ تَخُونُوا» در امانت خیانت نکنید.
امانتهای مختلفی بطورِ نانوشته به عهدهی ما گذاشته شده است، بچّههایی که ما داریم امانت الهی هستند، خدای متعال هم به ما هشدار داده است، فرمودند: حواسِ تو هم به این باشد که خودت به جهنّم نیفتی و هم اینکه اجازه نده فرزندانِ تو جهنّمی بشوند، «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ»[۹] مواظبِ همسرِ خود باش و نگذار جهنّمی بشود، با دلسوزی از او مراقبت و محافظت کن، زبانِ او به غیبت باز نشود، او پرخاشگر نشود، او نیش زبان نداشته باشد، او قاطعِ رَحِم نباشد، مرد باید مرد باشد و از انواعِ مشکلاتی که برای خانمها پیش میآید حفاظت کند و اجازه ندهد همسرِ او به جهنّم بیفتد، البته این آیهی «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»[۱۰] یعنی بانوان لباسِ شما هستند و شما هم لباسِ بانوان هستید، لباس حفاظ است، یکی از پیامهای این جمله این است که زن و مرد باید محافظِ یکدیگر باشند؛ یک وقت یک خانمی به من زنگ زد و گفت که شوهرِ من فلان کارمند است، قراری برای رشوه دارد، تو را به خدا نگذارید این شخص در زندگیِ ما آتش بیاورد؛ درود بر این بانو! حاضر است با فقر زندگی کند اما نگران است که خدای ناکرده شوهرِ او پولِ حرام در زندگی بیاورد، هم باید زن ایمانِ مرد را حفظ کند، ارزش و اعتبارِ مردِ خود را حفظ کند، آبروی او را حفظ کند، سلامتیِ او را با تدوینِ برنامهی غذاییِ خوب حفظ کند، و هم مرد باید زنِ خود را حفظ کند و اجازه ندهد او به جهنّم بیفتد، این دستورِ صریحِ قرآن کریم است که میگوید حواسِ تو هم به خودت باشد و هم همسر و فرزندِ خود را نگهدار، آنها هم تحتِ سرپرستیِ شما هستند، اینها امانت هستند، نباید بگذارید این امانتهای الهی ضایع بشوند.
دینِ خدای متعال امانت است، قرآن کریم امانت است، عترتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم امانت است، این ارزشهای اسلامی که این همه خون برای آن ریخته شد امانت است، بر ما واجب است که امانت را… انقلاب امانت است، هزاران جوان خونِ خود را به پای این انقلاب ریختهاند که امانت است، اگر کسی به ما حرفی میگوید امانت است، اموالِ عمومی امانت است، اتوبوس امانت است، مترو امانت است، این خیابانها امانت است، این هوای پاک امانت است، افرادی که با سیگار کشیدن و با ماشینِ دودزا این هوا را آلوده کردهاند به امانت خیانت میکنند، جوانی که سیگار میکشد هم به خود خیانت میکند چون وجودِ خودِ او هم امانتِ الهی است و خدای متعال میپرسد که با این وجود چکار کردهای؟ و هم به هوا و فضا و سلامتیِ دیگران خیانت میکند و انواعِ آسیبهایی که انسان به اموالِ عمومی و به سلامتِ عمومی و به فرهنگِ عمومی و به اخلاقِ عمومی میزند خیانتِ در امانت است، در این صورت تعهد با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم اجراء نشده است.
سوم: فرمودند: «إِذَا وَعَدْتُمْ فَلاَ تَخَلَّفُوا» وقتی با کسی قرار میگذارید و قول میدهید و امضاء میکنید خُلفِ وعده نکنید.
اگر به کسی چک دادهاید و وعده دارد در سرِ وقت پولِ مردم را بده، او روی امضاء شما حساب کرده است و معامله انجام داده است، او به حسابِ قولِ شما با دیگری معامله میکند، او هم به حسابِ قولِ او معامله میکند، آن هم همینطور، گاهی میبینید یک خُلفِ وعده چندین خانواده را مضطرّ میکند و همهی اینها را بهم میریزد، وضعِ بازار را بهم میریزد، بازار با اعتماد است که بازار است، اگر اعتماد سلب بشود برکتِ بازار هم میرود، اگر اینطور باشد فضای بازار فضای یأسآور و افسردگی میشود، این خوشقولی جزوِ مسائلی است که هم در قرآن روی آن تأکید شده است و هم در فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ»[۱۱] کسی که قولِ او قول نیست، کسی که امضاء او امضاء نیست، کسی که رأی او رأی نیست، همچنین کسی دین ندارد، «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ»… روی قولهایی که به خانواده و اقوامِ خود میدهیم، روی وعدههایی که به جامعه میدهیم، اگر عمل نکردیم دلیلی بر بیدینیِ ماست، دلیلِ ضعفِ ایمانِ ماست، «إِذَا وَعَدْتُمْ فَلاَ تُخْلِفُوا».
چهارم: «کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ» دستپاک باشید.
دستِ خودتان را به ظلم آلوده نکنید، دستِ خودتان را به مالِ مردم آلوده نکنید، دستِ خودتان را به ناموسِ مردم آلوده نکنید، پاکدست باشید، رشوه نگیرید، دزدی نکنید، دست خودتان را به مالِ مردم و ناموسِ مردم آلوده نکنید، «کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ».
پنجم: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ».
چشم خیلی مهم است، چشم جاسوسی میکند، این چشم است که دل را بدبخت میکند، این چشم است که آرزوها را برای انسان به هیجان درمیآورد، چشم میگردد و ماشینِ خوب میبیند و زنِ زیبا میبیند و قصرِ زیبا میبیند و طرف آه میکشد و به دنبالِ آن میرود، این چشم است که جاسوسی میکند و پیدا میکند و دل را گرفتار میکند، دل را به بند میکشد، دل را اسیر میکند، این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجائِبَ»[۱۲]، چشمهایتان را ببندید… اگر شما توانستید چشمهای خودتان را کنترل کنید خدای متعال چیزهای عجیبی به شما نشان میدهد، اگر چشمِ سرِ خود را نگهدارید چشمِ دلتان باز میشود، این دو با یکدیگر ملازمه دارند، «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ».
ششم: «وَ اِحْفَظُوا فُرُوجَکُمْ».
الله… الله… فحشاء در هر جامعهای که رفته است آن جامعه را بدبخت کرده است، آن جامعه بیغیرت شده است، دیگر آن جامعه غیرتِ دفاعی از کشورِ خود را هم نخواهد داشت، دامانِ خودتان را حفظ کنید، جلوی بیبند و باری را بگیرید.
اگر ما توانستیم این شش چیز را رعایت کنیم وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به ما قول دادهاند که ان شاء الله ما را با خودشان به بهشت ببرند.
روضه حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام
اگر اینها را رعایت نکردهایم امروز دامانِ این آقازادهی کریم اهل بیت علیهم السلام امام حسن مجتبی علیه السلام را بگیریم، چون بزرگوارانی مانندِ حضرت علی اصغر علیه السلام، مانندِ حضرت رقیّه سلام الله علیها، مانندِ حضرت عبدالله علیه السلام فرق دارند، اینها زود جواب میدهند، روحیهی این بزرگواران سریعالرّضا بودن است…
بحمدالله مجلس از مجلسهای خوبِ تهران است، ما هم تقریباً در همهی نقاطِ تهران روضهخوانی کردهایم، امیدوار هستیم که خدای متعال به برکتِ شما از ما هم قبول کند، خدایا… ما اعتمادی به وضعِ خودمان نداریم، شاید به برکتِ مستعمعین حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به ما هم مدالِ نوکری بدهد…
وضعِ کودکان رقّتبار است… وقتی شما میشنوید سعودی بچّه مدرسهایهایی که در اتوبوس بودهاند را بمباران کرده است چقدر دلتان میسوزند؟…. این طفل پدر دارد، مادر دارد، منتظر هستند که بچّهیشان به خانه بیاید…
این بچّه هنوز نوجوان هم نشده است، بابا ندارد، پدرِ خود را از دست داده است، عموی او برای او هم پدری کرده است و هم عموی اوست و هم امامِ زمانِ او…
ایشان نتوانستند دست از عموی خود بردارند… در مدینه نماندهاند… نمیخواهند از عموی خود جدا شوند… به کربلا آمده است… برادرِ ایشان را در کربلا شهید کردهاند… پسرعموی ایشان را شهید کردهاند… عموی ایشان حضرت عبّاس علیه السلام را شهید کردهاند…
تنها یک امید دارند که آن هم امام حسین علیه السلام است… وقتی متوجّه شدند که دیگر صدای عمو نمیآید… چون وقتی امام حسین علیه السلام حمله میکردند مدام خودشان را کنار میکشیدند و «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ» میگفتند… تا حضرت زینب سلام الله علیها، حضرت رباب سلام الله علیها، حضرت عبدالله علیه السلام، حضرت رقیّه سلام الله علیها و… دلگرم بشوند که هنوز امام حسین علیه السلام زنده است…
اما حضرت عبدالله علیه السلام دیدند که دیگر صدای عمو نمیآید… از خیمه بیرون آمدند و سراسیمه به طرف قتلگاه میدویدند، عمّهی ایشان بیچاره شدند…
حضرت عبدالله علیه السلام با هرچه توان که داشتند میدویدند و عمّه هم به دنبالِ ایشان میدویدند و مدام ایشان را صدا میزدند… آمدند و این بچّه را گرفتند… اما ایشان یک جملهای گفتند که آبِ پاکی را به دستِ عمّهی مظلومهی خود ریختند… گفتند: عمّه جان! «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی»[۱۳]… من از عموی خود جدا نمیشوم…
وقتی رسیدند که دیگر عموی ایشان قدرتِ بلند شدن ندارند، همهی بدن مملو از جراحت است، خون همهجای بدن را گرفته است، در خونِ خود افتاده است… با این حال به کنارِ بدنِ عمو آمدند و همین که عمو را دیدند متوجّه شدند که یک نانجیب حمله کرد و میخواهد عموی ایشان را بکشد… شمشیری نداشتند که دفاع کنند… نیزهای نداشتند که به حملهکننده بزند… تنها چیزی که داشتند دستِ کوچکِشان بود… دستِ خود را جلوی شمشیرِ قاتل گرفتند… او هم خیلی بیرحم و نانجیب بود و رعایتِ یتیمیِ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام را نکرد، رعایتِ کودک بودنِ ایشان را نکرد، ملاحظهی دلِ مادرِ ایشان را نکرد، با یک ضربه دست از بدن جدا شد…
اگر برای بچّهای بلایی پیش بیاید و پدر داشته باشد پدرِ خود را صدا میزند، اگر پدر نداشته باشد و تحت تکفّلِ عمو باشد عموی خود را صدا میزند، اما ایشان پدر نداشت و عموی ایشان نیز دیگر قدرتِ دفاعی ندارند، برای همین صدا زدند: «یا اُمّاه»… آی مادرم…
بعضیها میگویند شاید حضرت زهرا سلام الله علیها آمده بودند…
چون حضرت عبدالله علیه السلام میدانستند که دستِ مادرشان هم آسیب دیده است…
صدا زدند: «یا اُمّاه»… آقا سیّدالشّهداء علیه السلام ایشان را روی سینه گرفتند… منظره خیلی دلخراش است… حالا عمو او را روی سینه گرفته است که شاید تسکینی برای زخمِ ایشان باشد… نانجیب رحم نکرد و جلوی چشمانِ عمو سرِ یتیمِ امام حسن علیه السلام را جدا کرد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
یابن الحسن… آجرک الله آقا جان… خدای متعال به قلبِ شریفِ شما صبر عنایت کند.
دعا
خدایا! به مقامِ حضرت اباعبدالله علیه السلام، به مظلومینِ فنای امام حسین علیه السلام و شهدا و این شهیدِ عزیز تو را قسم میدهیم آقای ما را برسان.
خدایا! مملکتِ ما را دشمنشاد نکن.
خدایا! زندگیِ ما را از پریشانی نجات بده.
خدایا! خیر و برکت نازل بفرما.
خدایا! دستِ نفوذیها و خیانتکارها را کوتاه بفرما.
خدایا! به این سیّدِ ما یاری بفرما.
خدایا! این سیّد را در مقابلهی با این مشکلات و توطئهها تنها نگذار.
خدایا! این پرچم را با دستِ مبارکِ ایشان به مولایمان امام زمان ارواحنا فداه منتقل بفرما.
خدایا! حاجاتِ این جمع، حوائجِ مورد نظر را برآورده بفرما.
خدایا! به حقِ حضرت عبدالله علیه السلام و پدرِ ایشان و عموی ایشان و جدِّ ایشان و مادرِ ایشان تو را قسم میدهیم که ما را دشمنشاد نکن.
خدایا! آنچه خیر و صلاحِ ماست به ما روزی بفرما.
خدایا! آنچه شرّ و فتنهی ماست از ما دور بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۰
[۳] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۶ ، صفحه ۲۵۹ (اَلشَّیْخُ أَبُو اَلْفُتُوحِ فِی تَفْسِیرِهِ ، عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: حُبِّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیَاکُمْ ثَلاَثٌ إِطْعَامُ اَلضَّیْفِ وَ اَلصَّوْمُ بِالصَّیْفِ وَ اَلضَّرْبُ بِالسَّیْفِ.)
[۴] بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۲۳۷
[۵] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۵، صفحه ۴۸۳ (اَلْبِحَارُ ، عَنْ کِتَابِ اَلْعُدَدِ اَلْقَوِیَّهِ لِعَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ أَخِ اَلْعَلاَّمَهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِیرِ بْنِ رُسْتُمَ اَلشِّیعِیِّ قَالَ: لَمَّا وَرَدَ سَبْیُ اَلْفُرْسِ أَرَادَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ بَیْعَ اَلنِّسَاءِ وَ أَنْ یَجْعَلَ اَلرِّجَالَ عَبِیدَ اَلْعَرَبِ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ قَالَ عُمَرُ قَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِذَا أَتَاکُمْ کَرِیمُ قَوْمٍ فَأَکْرِمُوهُ فَإِنْ خَالَفَکُمْ فَخَالِفُوهُ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ قَدْ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ اَلسَّلَمَ وَ رَغِبُوا فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَکُونَ لِی فِیهِمْ ذُرِّیَّهٌ وَ أَنَا أُشْهِدُ اَللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی أَعْتَقْتُ نَصِیبِی مِنْهُمْ لِوَجْهِ اَللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ جَمِیعُ بَنِی هَاشِمٍ قَدْ وَهَبْنَا حَقَّنَا أَیْضاً لَکَ فَقَالَ اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ إِنَّی قَدْ أَعْتَقْتُ مَا وَهَبُونِی لِوَجْهِ اَللَّهِ فَقَالَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ قَدْ وَهَبْنَا حَقَّنَا لَکَ یَا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُمْ قَدْ وَهَبُوا لِی حَقَّهُمْ وَ قَبِلْتُهُ وَ أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ أَعْتَقْتُهُمْ لِوَجْهِکَ فَقَالَ عُمَرُ لِمَ نَقَضْتَ عَلَیَّ عَزْمِی فِی اَلْأَعَاجِمِ وَ مَا اَلَّذِی رَغِبَکَ عَنْ رَأْیِی فِیهِمْ فَأَعَادَ عَلَیْهِ مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی إِکْرَامِ اَلْکُرَمَاءِ فَقَالَ عُمَرُ قَدْ وَهَبْتُ لِلَّهِ وَ لَکَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ مَا یَخُصُّنِی وَ سَائِرَ مَا لَمْ یُوهَبْ لَکَ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ عَلَى مَا قَالُوهُ وَ عَلَى عِتْقِی إِیَّاهُمْ اَلْخَبَرَ . -۱۸۹۳۹-۳- وَ رَوَاهُ اِبْنُ شَهْرَآشُوبَ فِی اَلْمَنَاقِبِ ، بِاخْتِلاَفٍ لاَ یُضِرُّ بِالْمَقْصُودِ.)
[۶] سوره مبارکه حجر، آیه ۲۹ (فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)
[۷] سوره مبارکه الرحمن، آیات ۱ تا ۴
[۸] الخصال، جلد ۱، صفحه ۳۲۱ (حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ بُهْلُولٍ اَلْقَاضِی فِی دَارِهِ بِمَدِینَهِ اَلسَّلاَمِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ یَزِیدَ اَلصَّدَائِیُّ عَنْ أَبِی شَیْبَهَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : تَقَبَّلُوا لِی بِسِتٍّ أَتَقَبَّلْ لَکُمْ بِالْجَنَّهِ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلاَ تَکْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلاَ تَخَلَّفُوا وَ إِذَا اُؤْتُمِنْتُمْ فَلاَ تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ اِحْفَظُوا فُرُوجَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ.)
[۹] سوره مبارکه تحریم، آیه ۶ (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ عَلَیها مَلائِکهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۷ (أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ ۚ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ)
[۱۱] جامع الأخبار، جلد ۱، صفحه ۷۴ (وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ أَمَانَهَ لَهُ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ وَ لاَ صَلاَهَ لِمَنْ لاَ یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَ سُجُودَهَا.)
[۱۲] بحارالانوار، جلد ۱۰۱، صفحه ۴۱٫
[۱۳] مثیر الأحزان ابن نما حلی، صفحه ٧٣ و روضه الواعظین ابن فتّال نیشابوری، صفحه ٢٠٨ (وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ …. .فَقَالَ ع بِسْمِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهِمْ.ثُمَّ ضَعُفَ مِنْ کَثْرَهِ انْبِعَاثِ الدَّمِ …… فَلَبِثُوا قَلِیلًا ثُمَّ کَرُّوا عَلَیْهِ.فَخَرَجَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ ع فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ ع لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً وَ قَالَ لَا أُفَارِقُ عَمِّی فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَهِ أَ تَقْتُلُ عَمِّی فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا بِیَدِهِ فَبَقِیَتْ عَلَى الْجِلْدِ مُعَلَّقَهً فَنَادَى یَا عَمَّاهُ فَأَخَذَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ. فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ فَذَبَحَهُ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً)
پاسخ دهید