روز پنجشنبه مورخ ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۱ و مصادف با روز پنجم ماه مبارک رمضان، مراسم دهه اول ماه رمضان بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد جامع ازگل با سخنرانی «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مسئله شرعی
عرض کردیم که در مسئلهی روزه، شرایط وجوب اموری بود، هشت مورد ذکر شد، یکی خارج شدن بانوان از اعذار شرعیهی ماهانهشان. اگر بانویی یک لحظه بعد از اذان صبح پاک بشود، روزهی آن روز او باطل است و نمیتواند روزه باشد. اگر پاک بود و روزه گرفت و یک لحظه قبل از اذان مغرب برای او عادت ماهانه حاصل شد، باز هم روزهی آن روز او باطل است.
مسافر هم تا قبل از ظهر به وطن خودش یا به جایی که بناست ده روز اقامت کند نرسیده باشد، روزهی او در حال سفر صحیح نیست.
بچهی نابالغ اگر بعد از اذان صبح بالغ شود روزهی او صحیح نیست، باید از ابتدای روز تا پایان روز بلوغ بر او حاصل شده باشد.
صلواتی ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مقدّمه
روزه یک میدانِ ساختنِ روح و جان و اخلاق و فضائلِ انسانی است و مانند همهی بذرهایی که مؤمن در زمینهی جان خود میافشاند، باید زمین آمادگی را داشته باشد، همانطور که یک کشاورز بخواهد حاصلی از زمین خودش برداشت کند، باید زمین را محیا کند، اولاً زمین نرم باشد، زمینی که نرم نباشد رویش نخواهد داشت، اگر روی سنگ سخت دانه بپاشد و نهال بکارد درواقع زحمت نابجا کشیده است و نتیجهای از آن نمیگیرد.
اگر زمین نرم بود ولی مزاحم داشت، علفهای هرز داشت، این کود و آبی که میدهد نصیبِ آن عواملِ مزاحم میشود که اینها جلوی رشدِ آن بذر را میگیرند و شیرهی زمین و آب و کود را هم میگیرند و حاصل حاصلِ دقیقی نخواهد بود.
اهمّیت مسئله تزکیه
از این جهت در قرآن کریم، وقتی خدای متعال از اوصاف و رسالتهای پیامبران سخن به میان میآورد، مسئلهی تزکیه را جدّی مطرح میکند. از منّتهایی که خدای متعال بر ما و بشریت اعمال مینماید بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، گویا خدای متعال خود را با این وصف معرّفی میکند و گویا به خودش مباهات میکند، «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ»،[۲] او خدایی است که برای شما رسول ارسال کرده است.
در سوره مبارکه جمعه میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»،[۳] بعد میفرماید: خدا پیامبری را ارسال کرد که «یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ».[۴] قبل از «یُزَکّی» «یَتْلُو» را مطرح میکند، بعد تزکیه را، بعد تعلیم را. که بعضی از عرفای اخلاقی در این مورد گفتهاند که مراتب تربیت و خودسازی، در ابتدا تجلیه است، بعد تخلیه است، بعد تحلیه است.
تجلیه آن مهندسی است، آن طرح است، لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در ابتدا آیات وحی را تلاوت میکند، گوش مردم، جان مردم با طنین وحی آشنا میشود، آمادگی پیدا میکند، به هوش میآید، بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کارهایی که در اجرا روی بندگان خدا اعمال میکند تا انسانسازی کند، انسان را در مسیر کمال قرار بدهد، در مسیر خدا قرار بدهد، در مسیر نجات قرار بدهد، اولین کار تزکیه است.
تزکیه و تعلیم از یکدیگر جدایی ندارند، ولی اینکه تزکیه را مقدّم داشته است برای این است که اهمّیتِ تزکیه بیشتر است، از نظر رتبه تزکیه مهمتر از تعلیم است، تا زمانی که دل انسان صاف نباشد، آینهی دل شفاف نباشد، زنگاری نگرفته باشد، وقتی آینه دل زنگار بگیرد اگر نور هم در مقابل آن قرار بگیرد، نور منعکس نمیشود، ولی اگر شفاف بود و زنگارهای آن برطرف شده بود، علاوه بر اینکه آینه باید قابلیت داشته باشد و گوهر آینه دارای زنگار و ناصافی نباشد، باید غباری روی آینه نباشد، پردهای جلوی آینه کشیده شده نباشد، اگر آینه است ولی جلوی آینه مانع وجود دارد، این مانه چه کدورت باشد، و موانعی مانند غبار نشسته باشد، چه خودمان پرده کشیده باشیم، در این آینه هیچ عکسی منعکس نمیشود.
لذا دل انسان، جان انسان، روان بشر، تا زمانی که مانند آینه صاف نشود، بیغبار نباشد، بیپرده و بیحجاب نشود، عکسِ یار را نمیتواند در آن ببیند.
تزکیه رفع مانع است، تزکیه چیدنِ شاخههای زائد درخت برای یک باغدار است، تا زمانی که زوائد را نزنند و عوامل مزاحم را رفع نکنند و موانع رسیدن آب و کود را برطرف نکنند، این باغ میوه نمیدهد، حاصل نخواهد داشت.
قلب انسان مزرعه است، اینکه فرمودهاند «اَلدُّنْیَا مَزْرَعَهُ اَلْآخِرَهِ»،[۵] زراعت انسان برای عالم آخرت، زراعت بیرونی نیست، انسان هر کاری که میکند، رشد آن در درون خودش است، «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»،[۶] تا زمانی که جان پاک نشود قدرت پرواز ندارد، جان پاک به سوی پروردگار عزیز صعود میکند، پس باید جان را طیّب و طاهر کرد تا این جان شوقِ بازگشت به اصل خودش که خدای متعال است را داشته باشد، ما از خدای متعال هستیم و به سوی خدای متعال هم برمیگردیم، ولی این بازگشت اراده میخواهد، شوق میخواهد، حرکت میخواهد، استقامت میخواهد و آدرس و بلدچی و رفیق لازم دارد تا درست به سوی خدا حرکت کند و به مقصد اعلی برسد.
این تزکیه به قدری مهم است که خدای متعال در قرآن کریم بیشترین قسم را در سوره مبارکه شمس یاد فرموده است، یازده قسم، سابقه و نظیر و مثل ندارد که خدای متعال در خداییاش برای بندهی خود اینقدر قسم یاد کند، معلوم میشود هم بندهی خود را دوست دارد، برای خدا مهم است که این بنده رشد کند و به جایی که باید برسد برسد، هم بنده اهمّیت دارد و خدای متعال توجّه تام به این موجود دارد، این سرمایهی خلقت است، این گل سرسبد عالم آفرینش است، نباید ضایع بشود، این سرمایه جهانی و ابدی نباید بسوزد، باید با این سرمایه بهشت بدست بیاید، مراتب قرب الهی طی بشود.
لذا خدای متعال خیلی مهم تلقّی کرده است و این همه قسم یاد میکند.
هم خودِ انسان برای خدای متعال مهم است، و هم اینکه آن مسئلهای که انسان باید رعایت کند، آن از اولویت اول برخوردار است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا * وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا * وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا».[۷]
این همه قسم، حال اگر کسی بگوید «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» هم بعد از قسمهاست، خودِ اینها هم از چیزهایی است که خدای متعال به اینها قسم یاد کرده است، این سیزده قسم است که خدای متعال با عظمت و غنا و بینیازی که دارد، بدون هیچ نیازی به این موجود نیازمند اینقدر اهمّیت میدهد و برای او قسمِ بعد از قسم یاد میکند که هم انسان بیدار بشود که من چه چیزی و چه کسی هستم و من چقدر مهم هستم که خدای متعال برای من قسم یاد کند.
انسان برای کسی که حساب باز نکرده است و به حساب نمیآورد، برای او که قسم یاد نمیکند، ولی وقتی کسی برای انسان مهم باشد انسان برای او قسم یاد میکند، وقتی مطلب مهم شد، هم موضوع مهم است و هم مطلبِ این موضوع مهم است، آن مسئله «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» است، خدای متعال بعد از یازده قسم یا سیزده قسم میفرماید به رستگاری و رهایی، هم به رشد و هم به رهایی…
گاهی موجودی ترقّی و رشد دارد ولی آزاد نیست و اسیر است. یک جوجهای را داخل قفس گذاشتهاند و دانه میریزند و به او آب میدهند و این جوجه ترقّی میکند. این جوجه به جایی که از نظر جسمی باید برسد میرسد ولی آزاد نیست و در قفس است، ولی اگر پرنده را از قفس آزاد کردند و زمینهی رشد هم برای آن فراهم کردند…
بشر هم اسیرِ نفسِ خود است، اسیرِ غرایز خود است، اسیرِ توهّمات خود است، اسیرِ خیال خود است، اسیرِ تعلّقات خود است، هم زنجیرهایی در درون ما را بسته است و هم در بیرون این جذبهها و کششهایی که وسوسهی شیاطین القاء میکنند، انسان به ریاست و میز علاقهمند میشود، به پُست و مقام علاقه پیدا میکند، و هم اقوام خود را… «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ»،[۸] این بیرون است، ولی محبّت او درونِ ما را اسیر میکند، «مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ»، فرزندان در خارج از وجود ما هستند ولی ما پابندشان هستیم، به فرزند خودمان وابسته میشویم، «وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ».
این مال و منال، این جاه و جلال بیرونی، زرق و برق است و چشم دل را خیره میکند، وقتی خیره شد انسان به دنبال آن حرکت میکند و با تکراری که میکند اسیر آن میشود.
خدای متعال فرمود: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ»،[۹] مواد غذایی که بدن انسان نیاز دارد، این نیاز یک امر درونی است، تغذیه و مایعات باید در درون انسان باشند، وقتی اینها را ندادیم از درون احساس میکنیم که بیقرار هستیم و این را میخواهیم، از درون تحریک میشویم که به دنبال غذا و آب و مایعات برویم.
مسائل و کششهای خیالی و توهّمی، اینها هم خیلی برای خودش باغ و بستان میکارد، آرزوهای طولانی در درون خودش دارد و اینها انسان را سرگرم و غافل میکند. اینها زنجیرهای اسارت است که انسان اگر رشد هم کند و عالم بشود و یک کتابخانه در ذهن او پیاده بشود و تجارب افراد مجرّب را در مدیریت در خودش جمع کنید، این خودش بزرگ شده است و لی در قفس ریاست است، در قفس غرایز حیوانی خود است، وقتی آزاد میشود که هم رشد علمی کند، رشد عبادتی کند، رشد خدمتی کند، و هم آزاد باشد، اسیر کسی و چیزی نباشد.
این شهدای ما خیلی زیبا این زنجیرهای تعلّق و اسارت را قطع کردند، زن دارد، جوان است، تازه عروسی کرده است، با اینکه آرزو داشت فرزند خود را ببیند هنوز فرزندش به دنیا نیامده است، ولی با همهی محبّتی که به اینها دارد میرود و از حرم دفاع میکند، اینها خودشان را تزکیه کردهاند و اینها آن فلاح که هم روییدن و بالارفتن است، شجره طیّبه است، «فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»[۱۰] است، سر به آسمان کشیده است، و هم ریشهی او، ریشهی ایمان او عمیق است و هیچ چیزی نتوانسته است که این ریشه را بِکَنَد، هم از همهی تعلّقات رها شد، خود را از این قفس دنیا آزاد کرد.
بعضیها قبل از آنکه به مقام شهادت برسند، آزادی و رهایی و رویششان در این است که اینها مرگ اختیاری پیدا کردهاند، «مُوتُوا قَبل أن تَمُوتُوا»،[۱۱] قبل از آنکه عزرائیل به سراغتان بیاید خودتان کالمیّت بین الیدی الغسال باشید، همانگونه که میّت در اختیار غسّال است، غسّال به هر طرف که برگرداند میّت هیچ اختیاری برای مخالفت ندارد، شما دلتان را در اختیار خدا قرار بدهید، در برابر اوامر و نواهی خدای متعال، همانگونه که میّت اصلاً اعمال اراده ندارد، شما هم مانند میّت در برابر خدای متعال تسلیم باشید.
یکی از القاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «میّت الأحیاء» است، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در میان این زندهنماها حالت میّت را دارند، از خود هیچ خواست و ارادهای ندارند، هرچه خدای متعال بخواهد…
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
به روح مقدّس مولا امیرالمؤمنین علیه السلام صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
مقام خلیفه الله
آن نیرو و اهرم و اکسیری که انسان را از حیات حیوانی و انسانی منتقل میکند، انسان هر مرحلهای را که طی میکند، این انتقال برای او مرگ است، حقیقتِ مرگ انتقال از دنیا به آخرت است، مرگ نیستی نیست ولی در خانهی دنیا بودی و خدای متعال تو را از این خانه به خانهی آخرت منتقل میکند.
ما در ابتدا نبات بودیم، مرگ نباتی برایمان پیش آمد و به عالم حیوانی منتقل شدیم، زندگی انسان در دورهی طفلی زندگی حیوانی و غریزی است و ارادی نیست، وقتی از حیوانیت عبور میکند و به انسانیت میرسد، انسان با اراده زندگی میکند، غریزه برای او محرّک است ولی با اراده جلوی غریزه را میگیرد، آنجایی هم که میخواهد غریزه را ارضاء کند تفکّر میکند و انتخاب میکند، وقتی خوراکی میبیند بیاختیار نیست، وقتی جنس مخالف میبیند دستپاچه نمیشود و اراده را از دست نمیدهد، انتخاب میکند و همانجا هم قربه الی الله مشروع را انتخاب میکند، این مقام مقامِ انسانی است، ولی اگر از این مقام به بالاتر برود به مقام خلیفه الله و ولی الله میرسد که «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»،[۱۲] روزه در این جهت قطعِ این زنجیرهاست، این تعلّقاتی که ما را در مرز نباتی و حیوانی نگه داشته است، ما با روزه به جایی منتقل میشویم که…
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
کسی که خدای متعال را دید، به غیر از خدا نگاه نمیکند تا ببیند.
از عارفی پرسیده بودند که تو دنیادیده هستی و عمری بر تو گذشته است، دنیا را چه دیدهای؟
گفت: از وقتی که خودم را شناختم خدا را دیدهام و غیرخدا را ندیدهام تا در مورد آن قضاوت کنم.
که در رأس این جریان ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، فرمودند: «مَا رَأیْتُ شَیْئًا إلاَّ وَ رَأیْتُ اللهَ مَعَهُ»، هرچه دیدم خدای متعال را با او دیدم، هرچه دیدم خدا را قبل از او دیدم، هرچه دیدم خدا را بعد از او دیدم، یعنی غیرخدا را ندیدهام، اول خدا، آخر خدا، ظاهر هم خدا، باطن هم خدا، هرچه دیدم خدا دیدم و جز خدا را ندیدم.
این عبارت حدیث قدسی که «جَوِّع نَفسِکَ تَرَنی»[۱۳] اگر خودت را در مقام کنترل خوراک گرسنه نگه داری، این گرسنگی حجابهای مادّی را از شما برطرف میکند و شما را به مقام شهود الهی میرساند، سالک الی الله میشوید، به مقام کشف و شهود نائل میشوید، چشم دلتان باز میشود و خدای متعال شما را در مقام شاهد و مشهود قرار میدهد.
صلواتی مرحمت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
اهمیّت افطار را روزی حلال
ما از این کتاب «ماه خدا» که آقای آیت الله ری شهری نوشتهاند… که ایشان را یاد کرده باشیم و سهیم کرده باشیم، لذا کتاب را میآورم و ان شاء الله هر روز هم حداقل یک حدیث از این کتاب بخوانیم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میفرمایند: «سَمِعْتُ سَیِّدَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ صَامَ رَمَضَانَ فَلَمْ یُفْطِرْ فِی شَیْءٍ مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى حَرَامٍ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ»[۱۴] اگر کسی در ماه رمضان روزه باشد و روزهی خود را در هیچ شبی با حرام افطار نکند…
این خیلی مهم است، گاهی انسان روز زحمت خود را کشیده است و رنج روزه را برده است و مشقّت تشنگی را بر خود هموار کرده است اما غذای او از مالِ خمس نداده است، از مال مردم است، از مال ربوی است، این روزه را از بین میبرد، نباید انسان تنها به روز اکتفاء کند، افطار کردن با حلال، شرطِ اثرِ روزه است، اگر روزه اینطور بود که انسان در طول روز درست حرکت کرد، هنگام افطار که هنگام لقاء خداست، این حدیث شریف که «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَهٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَهٌ عِنْدَ لِقَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»،[۱۵] برای روزه دار دو مرتبه فرح پیش میآید، شادابی بدست میآورد و دل او مبتهج میشود و دلِ او حال میآید. یکی هنگام افطار است، چون هنگام افطار چشم دل باز میشود، انسان احساس میکند نزد یار رفته است و یار از او پذیرایی میکند، مسافر بودم و سفر را به افطار رساندم و حال او در حال پذیرایی از من است.
آنهایی که اهل هستند هنگام افطار حس خوبی دارند، نوری در باطن خودشان مییابند، دری به روی دلشان باز میشود، لذا شادابی و خوشحالی هنگام افطار دارند.
یکی هم هنگامی است به لقاء خدا میرسند، این موضوع هم به آخرت اختصاص ندارد، بعضیها در همینجا به لقاء خدا میرسند و اهل شهود هستند، آنها خدای نادیده را عبادت نکردهاند، همیشه خدا را دیدهاند و خدای متعال توفیقِ زیارت خودش را به آنها میدهد.
روضه و توسّل
صلی الله علیک یا اباعبدالله
این چند روزه ما مرتب روضهی عطش به خدمت شما خواندیم، ولی در آستانهی شب جمعه هستیم و شبهای جمعه فاطمه آید به دشت کربلا، گوید حسین من چه شد…
از مرحوم میرزا یحیی ابهری نقل شده است که از مجاورین مضجع شریف حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بوده است، میگوید در عالم رؤیا دیدم مرحوم مجلسی بر کرسی درس نشستهاند و صدها مجتهد پای درس ایشان گوش میکنند، ناگهان ملکی وارد شد و به مجلسی گفت: مجلسی! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تشریف آوردهاند. دستور دادهاند شما برای ایشان روضه بخوانید.
مجلسی خود را جمع کرد، چه افتخاری! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تشریف آورده بودند… آیا من برای شخص حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روضه بخوانم؟ در نهایت معرفت و علاقه و فناء و خدمتگزاری و نوکری عرضه داشتند: دوست دارم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دستور بدهند چه روضهای برایشان بخوانم… ملک مجدداً برگشت و گفت: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند روضهی وداع بخوان…
خیلی برای بچهها سخت بود…
دیروز که نشان میداد تولیت آستان مقدّس امام رضا علیه السلام به خانهی شهید اصلانی رفته بود، دختر هشت سالهی ایشان آمده بودند، او را نوازش کرد…
این شهید توفیق وداع با همسر و فرزندان خود پیدا نکرده بود، اینها همینطور چشم به راه ماندند…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چند مرتبه وداع کردند، اما یک مرتبه به جلوی خیمهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمدند که همهی بانوان در آنجا جمع بودند، همه را یک به یک با اسم صدا زدند، یا زینب! یا امّ کلثوم! یا سکینه! یا رقیّه! یا رباب! فضّه را هم از قلم نینداختند، صدا زدند: یا فضّه! بیایید و با من خداحافظی کنید…
نمیدانم این بانوان با چه وضعی از خیمه بیرون دویدند، مقاتل نقل کردهاند که بعضی از خانمها به صورت چنگ میزدند، بعضیها یقه پاره میکردند، اما دختر نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مقابل پدر ایستادند، عرضه داشتند: پدر جان! آیا خود را برای مرگ آماده میکنی؟… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جوابی دادند که گویا امید دختر ناامید شد…
اینجا این دختر تقاضا و تمنّایی کردند و آرزوی خود را عرضه داشتند، حال که میروید و نمیآیید ما را در این بیابان تنها نگذارید، ما را به حرم جدّمان برگردان…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یا غِیاثَ المُستَغیثِین، یَا إله العَاصِین…
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بگردان.
خدایا! دل ما را به نور محبّت و معرفت امام زمان ارواحنا فداه روشن بگردان.
خدایا! جوانهای ما را به سامان برسان.
خدایا! مملکت و نظام و مردم عزیز و جوانهای ما را از شرّ فتنهگران و نفوذیها محافظت بفرما.
خدایا! در این ماه مبارک رمضان کسانی که بیحیایی میکنند و حرمت رمضان را حفظ نمیکنند، خدایا! هدایتشان بفرما و اگر قابل هدایت نیستند آنها را با چوب غضبت ادب بفرما.
خدایا! پایان عمر ما را با مهر شهادت مزیّن بفرما.
خدایا! سایه پربرکت رهبر خوب ما را با کفایت و کرامت مستدام بفرما.
خدایا! دولت خدمتگزار ما را، دولت ولایی ما را در رفع مشکلات مردم پیروز بفرما.
خدایا! دولت و ملّت را دشمنشاد مگردان.
خدایا! امام ما، شهدای ما، گذشتگان ما را در این شب جمعه مشمول عنایات خاص خودت بر سر سفرهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار بده.
خدایا! عموم مریضها، خصوصاً مریضهای مورد نظر را شفاء مرحمت بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۳۳ (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)
[۳] سوره مبارکه جمعه، آیه ۱
[۴] سوره مبارکه جمعه، آیه ۲ (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)
[۵] تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۸۳
[۶] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۷] سوره مبارکه شمس، آیات ۱ تا ۹
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۴ (زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ)
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۵ (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ)
[۱۰] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۴ (
[۱۱] الوافی ، جلد ۴ ، صفحه ۴۱۱
[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷ (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)
[۱۳] حدیث شریف معراج
[۱۴] فضائل الأشهُر الثلاثه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۰۷ (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ اَلْفَامِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ جَامِعٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ اَلرَّبَعِیِّ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَحَمِدَ اَللَّهَ بِأَفْضَلِ اَلْحَمْدِ وَ أَشْرَفِهَا وَ أَبْلَغِهَا وَ أَثْنَى عَلَیْهِ بِأَحْسَنِ اَلثَّنَاءِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ هَذَا اَلشَّهْرَ شَهْرٌ فَضَّلَهُ اَللَّهُ عَلَى سَائِرِ اَلشُّهُورِ کَفَضْلِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ عَلَى سَائِرِ اَلنَّاسِ وَ هُوَ شَهْرٌ یُفْتَحُ فِیهِ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ اَلرَّحْمَهِ وَ یُغْلَقُ فِیهِ أَبْوَابُ اَلنِّیرَانِ وَ هُوَ شَهْرٌ یُسْمَعُ فِیهِ اَلنِّدَاءُ وَ یُسْتَجَابُ فِیهِ اَلدُّعَاءُ وَ یُرْحَمُ فِیهِ اَلْبُکَاءُ وَ هُوَ شَهْرٌ فِیهِ لَیْلَهٌ نَزَلَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فِیهَا مِنَ اَلسَّمَاءِ فَتُسَلِّمُ عَلَى اَلصَّائِمِینَ وَ اَلصَّائِمَاتِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ وَ هِیَ لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ قُدِّرَ فِیهَا وَلاَیَتِی قَبْلَ أَنْ خُلِقَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِأَلْفَیْ عَامٍ صِیَامُ یَوْمِهَا أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِ أَلْفِ شَهْرٍ وَ اَلْعَمَلُ فِیهَا أَفْضَلُ مِنَ اَلْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ شُمُوسَ شَهْرِ رَمَضَانَ لَتَطْلَعُ عَلَى اَلصَّائِمِینَ وَ اَلصَّائِمَاتِ وَ إِنَّ أَقْمَارَهُ لَیَطْلَعُ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ مَا مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ مِنَ اَلشَّهْرِ إِلاَّ وَ اَلْبِرُّ مِنْ اَللَّهِ تَعَالَى یَتَنَاثَرُ مِنَ اَلسَّمَاءِ عَلَى هَذِهِ اَلْأُمَّهِ فَمَنْ ظَفِرَ مِنْ نِثَارِ اَللَّهِ بَدْرَهً کَرُمَ عَلَى اَللَّهِ یَوْمَ یَلْقَاهَا وَ مَا کَرُمَ عَبْدٌ عَلَى اَللَّهِ إِلاَّ جَعَلَ اَلْجَنَّهَ مَثْوَاهُ عِبَادَ اَللَّهِ إِنَّ شَهْرَکُمْ لَیْسَ کَالشُّهُورِ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ اَلْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اَللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ اَلسَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ اَلشَّیَاطِینُ فِیهِ مَغْلُولَهٌ مَحْبُوسَهٌ هُوَ شَهْرٌ یَزِیدُ اَللَّهُ فِیهِ اَلْأَرْزَاقَ وَ اَلْآجَالَ وَ یُکْتَبُ فِیهِ وَفْدُ بَیْتِهِ وَ هُوَ شَهْرٌ یُقْبَلُ أَهْلُ اَلْإِیمَانِ بِالْمَغْفِرَهِ وَ اَلرِّضْوَانِ وَ اَلرَّوْحِ وَ اَلرَّیْحَانِ وَ مَرْضَاهِ اَلْمَلِکِ اَلدَّیَّانِ أَیُّهَا اَلصَّائِمُ تَدَبَّرْ أَمْرَکَ فَإِنَّکَ فِی شَهْرِکَ هَذَا ضَیْفُ رَبِّکَ اُنْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ وَ کَیْفَ تَحْفَظُ جَوَارِحَکَ عَنْ مَعَاصِی رَبِّکَ اُنْظُرْ أَنْ لاَ تَکُونَ بِاللَّیْلِ نَائِماً وَ بِالنَّهَارِ غَافِلاً فَیَنْقَضِیَ شَهْرُکَ وَ قَدْ بَقِیَ عَلَیْکَ وِزْرُکَ فَتَکُونَ عِنْدَ اِسْتِیفَاءِ اَلصَّائِمِینَ أُجُورَهُمْ مِنَ اَلْخَاسِرِینَ وَ عِنْدَ فَوْزِهِمْ بِکَرَامَهِ مَلِیکِهِمْ مِنَ اَلْمَحْرُومِینَ وَ عِنْدَ سَعَادَتِهِمْ بِمُجَاوَرَهِ رَبِّهِمْ مِنَ اَلْمَطْرُودِینَ أَیُّهَا اَلصَّائِمُ إِنْ طُرِدْتَ عَنْ بَابِ مَلِیکِکَ فَأَیَّ بَابٍ تَقْصِدُ وَ إِنْ حَرَمَکَ رَبُّکَ فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یَرْزُقُکَ وَ إِنْ أَهَانَکَ فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یُکْرِمُکَ وَ إِنْ أَذَلَّکَ فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یُعِزُّکَ وَ إِنْ خَذَلَکَ فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یَنْصُرُکَ وَ إِنْ لَمْ یَقْبَلْکَ فِی زُمْرَهِ عَبِیدِهِ فَإِلَى مَنْ تُرْجَعُ بِعُبُودِیَّتِکَ وَ إِنْ لَمْ یُقِلْکَ عَثْرَتُکَ فَمَنْ تَرْجُو لِغُفْرَانِ ذُنُوبِکَ وَ إِنْ طَالَبَکَ بِحَقِّهِ فَمَا ذَا یَکُونُ حُجَّتُکَ أَیُّهَا اَلصَّائِمُ تَقَرَّبْ إِلَى اَللَّهِ بِتِلاَوَهِ کِتَابِهِ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ فَإِنَّ کِتَابَ اَللَّهِ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ یَشْفَعُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لِأَهْلِ تِلاَوَتِهِ فَیَعْلُونَ دَرَجَاتِ اَلْجَنَّهِ بِقِرَاءَهِ آیَاتِهِ بَشِّرْ أَیُّهَا اَلصَّائِمُ فَإِنَّکَ فِی شَهْرٍ صِیَامُکَ فِیهِ مَفْرُوضٌ وَ نَفَسُکَ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکَ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ طَاعَتُکَ فِیهِ مَقْبُولَهٌ وَ ذُنُوبُکَ فِیهِ مَغْفُورَهٌ وَ أَصْوَاتُکَ فِیهِ مَسْمُوعَهٌ وَ مُنَاجَاتُکَ فِیهِ مَرْحُومَهٌ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عِنْدَ فِطْرِ کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عُتَقَاءَ مِنَ اَلنَّارِ لاَ یَعْلَمُ عَدَدَهُمْ إِلاَّ اَللَّهُ هُوَ فِی عِلْمِ اَلْغَیْبِ عِنْدَهُ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَهٍ مِنْهُ أُعْتِقَ فِیهَا مِثْلُ مَا أُعْتِقَ فِی جَمِیعِهِ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ زِدْنَا مِمَّا حَدَّثَکَ بِهِ حَبِیبُکَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ أَخِی وَ اِبْنَ عَمِّی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَحَفِظَ فِیهِ نَفْسَهُ مِنَ اَلْمَحَارِمِ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ قَالَ اَلْهَمْدَانِیُّ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ زِدْنَا مِمَّا حَدَّثَکَ بِهِ أَخُوکَ وَ اِبْنُ عَمِّکَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ خَلِیلِی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِیمَاناً وَ اِحْتِسَاباً دَخَلَ اَلْجَنَّهَ قَالَ اَلْهَمْدَانِیُّ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ زِدْنَا مِمَّا حَدَّثَکَ بِهِ خَلِیلُکَ فِی هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ سَیِّدَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ صَامَ رَمَضَانَ فَلَمْ یُفْطِرْ فِی شَیْءٍ مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى حَرَامٍ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ فَقَالَ اَلْهَمْدَانِیُّ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ زِدْنَا مِمَّا حَدَّثَکَ بِهِ سَیِّدُ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ فِی هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ أَفْضَلَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ اَلْمَلاَئِکَهِ اَلْمُقَرَّبِینَ یَقُولُ إِنَّ سَیِّدَ اَلْوَصِیِّینَ یُقْتَلُ فِی سَیِّدِ اَلشُّهُورِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا سَیِّدُ اَلشُّهُورِ وَ مَنْ سَیِّدُ اَلْوَصِیِّینَ قَالَ أَمَّا سَیِّدُ اَلشُّهُورِ فَشَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَمَّا سَیِّدُ اَلْوَصِیِّینَ فَأَنْتَ یَا عَلِیُّ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَإِنَّ ذَلِکَ لَکَائِنٌ قَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ یَنْبَعِثُ أَشْقَى أُمَّتِی شَقِیقُ عَاقِرِ نَاقَهِ ثَمُودَ ثُمَّ یَضْرِبُکَ ضَرْبَهً عَلَى فَرْقِکَ تُخْضَبُ مِنْهَا لِحْیَتُکَ فَأَخَذَ اَلنَّاسُ بِالْبُکَاءِ وَ اَلنَّحِیبِ فَقَطَعَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خُطْبَتَهُ وَ نَزَلَ .)
[۱۵] الخصال ، جلد ۱ ، صفحه ۴۴ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ رِجَالِهِ یَرْفَعُهُ إِلَى اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَهٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَهٌ عِنْدَ لِقَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.)
پاسخ دهید