مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام روز دوشنبه مورخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ در مسجد امام بازار تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رضاهُ وَ رَأفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
مقدّمه
عزّت
یکی از آیات قرآن رحیم که دلالت بر وجود امام در تمام زمانها دارد آیهی سوره مبارکه توبه است که می فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[۲]، این آیهی کریمه پیامهای لطیفی به مؤمنین میدهد.
اولین توصیهی خدای متعال به بندگان خود این است که اهل تقوا باشید، از گناه بپرهیزید، از بدیها بگریزید، همیشه خودمان را پشت سپر ایمان قرار دهیم تا تیر شیطان چشم دل ما را کور نکند و ما را بیایمان به آن عالم نفرستد، تقوا به تعبیر حضرت امیرالیمؤمنین علیه السلام حصن عزیز است، هر کس در این دژ مستقر شود کور و ذلیل نمیشود. انسانهای پاک، انسانهای امین، انسانهای باانصاف، انسانهای درست در دنیا و آخرت عزیز هستند «وَلِلَّهِ العِزَّهُ»[۳] عزت مخصوص خدای متعال است؛ دیگر چه کسی؟ «وَلِرَسولِهِ» و عزت برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم است، او عزیز خدای متعال است؛ دیگر چه کسی؟ «وَلِلمُؤمِنین»، ایمانِ هر کسی ایمان باشد خدای متعال او را عزیز میکند، عزت و ذلت به دست خود خدای متعال است!
همنشینی با صادقین
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»[۴]، اگر ما در زندگی اهل پاکی و پاکیزگی باشیم سنخیّت پیدا میکنیم و دنبال صادقین میگردیم و با آنها همراه می شویم «وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ»[۵].
این بودن با امامان، بودن با اهل عصمت، بودن با آل رسول صلوات الله علیهم اجمعین معنای خاص دارد. گاهی انسان با یک کسی در یک مکان است… بحمدالله الان همهی ما و شما در این خانه خدا، در مجلس عزای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام با هم هستیم، میگویید من با فلانی بودم، این با فلانی بودم یعنی چه؟ به معنی این است که با او در یک مکان بودم، گاهی با فلانی بودن یعنی در یک زمانی با یکدیگر همعصر هستیم، گاهی با فلانی بودن یعنی با او هم فکر هستم، با او هم دل هستم، هم فکر هستم، هر جا که باشد… جناب حتّی «اویس قرن» یک مرتبه هم با چشم سر جمال دلآرای پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم را ندید اما
چو با منی در یمنی پیشه منی چو بی منی، چو بامنی در یمنی
آنهایی که غصب خلافت کردند پای منبر حضرت رسول صلی الله و علیه و آله و سلّم بودند، یارِ غار بودند، اما با پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم نبودند که! در قیامت هم با پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم نیستند که…
اما «اویس قرن» آنقدر ارتباط روحی با پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم دارد که نوشتند وقتی دندان مبارک پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم در جنگ احد شکسته شد، نامردی سنگ انداخت و به دندانهای پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم اصابت کرد و هم پیشانی حضرت و هم دندان ایشان شکست، دیدند «اویس قرن» یک سنگی برداشت و دندان های خود را شکست! گفتند: چرا این کار را کردی؟ گفت: احساس کردم دندان پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم شکسته شد! این اختیاری هم نبوده… وگرنه جایز نبوده این کار را انجام دهد.
آنجایی که عشق انسان را بیتاب میکند… بعضی کارهایی میکند تکلیف هم ندارد… جناب «اویس قرن» پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم را ندید ولی هیچ گاه از پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم جدا نیست، اما منافقینِ مدینه با پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم بودند ولی هیچ وقت هم با پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم نبودند.
زیارت عاشورا
ما در زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام… که قدر این زیارت عاشورا را بدانید! یکی از علمای منطقهی خودمان که خدای متعال ایشان را رحمت کند اهل ذکر و ورد و… بود و بچه دار نمیشد، دکترها گفتند: شما بچّهدار نمیشوید! خدای متعال با زیارت عاشورا یک پسر به او داد، پسر ایشان هم اهل عرفان بود و طلبهی خوبی هم شد، یک اعجازی با زیارت عاشورا بود! از نظر علمی دکترها مأیوس کردند ولی با زیارت عاشورا به مقام خود رسید!
یک مدرسی در قم بود، (حضرت آقای عالمی ایشان را میشناسند) مرحوم آقای پایانی انسان عجیبی بودند، همدورههای ایشان درس خارج شروع کردند و رساله دادند، ولی ایشان از اول تا آخر مکاسب گفت و دنبال مرجعیّت و اینها هم نبود، آدم خاصی بود!
او گفته بود که من روز عاشورا به قبرستان نو رفتم، کنار پل آهنچی قبرستانی است که آقا شیخ عبد الکریم این قبرستان را بنا کردند که به این قبرستان هم قبرستان حاج شیخ و هم قبرستان نو میگویند، آنجا کم و بیش از اولیاء الهی هستند، اگر رفتید بروید و آنها را زیارت کنید، آنجا قبر کربلایی کاظم که حافظ قرآن بودند هست، قبر رسول ترک هم آنجا است، قبر مرحوم آقای میرپور که طلبه بودند و گاز زغال ایشان را خفه کرد ولی از اولیای الهی بود هم آنجاست، آیت الله خزعلی نقل میکردند که ایشان در حال وضو گرفتن بودند که باران میبارید، گفت: باران! مهلتی بده ما وضو بگیریم، باران قطع شد! وضو گرفت و بعد از آن باز هم باران گرفت! وقتی ایشان را غسل میدادند دیدند که موهای خود را نظافت نکرده است، در ذهن غسّال آمد طلبهها اهل نظافت نیستند، مُرده بود، غسال در حال غسل ایشان بود، با همان زبان مردهاش گفت: مگر نمیدانی من ازدواج نکرده بودم! برای عذب اشکال ندارد. روایت است دیگر… با اینکه مرده بود فوری جواب داد، قبر ایشان در همان قبرستان حاج شیخ است.
مرحوم آیت الله پایانی میفرمایند: من روز عاشورا به قبرستان رفتم که به اهل قبور و این اوتاد و اولیاء فاتحهای نثار کنم، وقتی وارد شدم دیدم حضرت علامه، صاحب تفسیر المیزان، این فقیه، این عارف، این حکیم، این مفسر، این مرد ملکوتیِ کم نظیر نه عمامه به سر دارد و نه کفش به پا، هم پا برهنه است و هم سر برهنه و مشغول زیارت عاشور هستند، خیلی ناراحت شدم که یک شخصیت جهانی… متشخص است و باید وزن خود را حفظ کند… آدم وزین بیعمامه بیرون نمیآید، پا برهنه بیرون نمیآید، صبر کردم تا زیارت ایشان تمام شد؛ رفتم تا گله کنم که آقا شما فقیه هستید، شما مفسر هستید، شما شخصیت شهیر جهانی هستید، چرا اینطور آمدهاید؟ دیدم بغض گلوی ایشان را گرفت و با گریه خم شد یک مشت از خاک آنجا را برداشت و گفت: نگاه کن! نگاه کردم و دیدم که خون دارد، گفت: امروز خاک برای امام حسین علیه السلام خون گریه میکند…
زیارت عاشورا خیلی مهم است! از اول تا آخر زیارت عاشورا شما یک درخواست دنیوی ندارید! مثل مناجات امام باقر علیه السلام در ماه مبارک رمضان و شبیه آن در روز عید غدیر، یک دعایی هست که از اول تا آخر آن شما خدا را می خواهی… «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ وَ کُلُّ بَهَائِکَ بَهِیٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِبَهَائِکَ کُلِّهِ.اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَمَالِکَ کُلِّهِ.اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ»[۶]، در همهی این دعا صفات خدا را می خواهید، خود خدا را می خواهید و اصلاً غیرِ خدا را نمیخواهید، همهی فرازهای آن مسئلت جلوههای خدای متعال است، معرفت به اسماء حُسنی پروردگار متعال است.
در زیارت شریف عاشورا هم شما هیچ مسئله دنیوی نمی خواهید، یک مورد هم ندارید که دنیوی خواسته باشید، در زیارت عاشورا چند چیز را درخواست میکنید، یکی مسئلهی کمک به امام زمان ارواحنا فداه در خونخواهی حضرت حجت ارواحنافداه است که آن هم در دو جای زیارت عاشورا، یک بار در خواست می کنید که «فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ»[۷] خدایا! من از تو درخواست میکنم تا امام زمان ارواحنا فداه ظهور کند یا عمر من طولانی شود و ظهور را ببینم و قیام حضرت حجت ارواحنافداه برای خونخواهی تو را ببینم و با او باشم «أَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی» خدا به من روزی کند، من هم غیرتی کنار غیرتمندِ عالم امام زمان ارواحنافداه باشم و از دشمنان اما حسین علیه السلام انتقام بگیرم.
یک مرتبه هم «وَ أَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ هُدًی ظَاهِر ٍنَاطِقٍ بِالحَقّ مِنکُم» ولی مرحوم علامه طباطبایی که در کتاب «مزار» شهید همینطور هم آمده، شهید کتابی به نام «مزار» دارد، مرحوم مشهدی هم کتابی به نام «مزار» دارد، مرحوم نوری کتابی به نام «مزار» دارد، در کتاب «مزار» شهید هم آمده که «وَ أَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ مهدیٍ هُدًی ظَاهِرٍنَاطِقٍ بِالحَقّ مِنکُم»…
دو مرتبه از خدای متعال درخواست میکنید که خداوندا من میخواهم در رکاب امام زمان ارواحنا فداه باشم که از دشمنها و قتلهی امام حسین علیهالسلام انتقام بگیرم.
در زیارت شریف جامعه یک درخواست از پروردگار متعال این است که «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ» ای امام حسین علیه السلام! من از خدای تو میخواهم که مرا همراه شما قرار دهد، هم در دنیا از شما جدا نشوم و هم در آخرت از شما جدا نشوم.
این بودن با ائمه علیه السلام… در زیارت جامه کبیره که آن هم مثل زیارت عاشورا جزو غرر زیارات است، جواهرات است، معدن ارزشهای بالا است، یک دوره امام شناسی است…
ماجرایی از آیت الله ناصری حفظه الله
آنجا هم آیت الله ناصری (اصفهان) که خدای متعال ایشان را سلامت بدارد، ایشان اهل معناست و همینطور با اهل معنا هم زیاد بوده است، خیلیها را دیده است…
ایشان در حرم حضرت رضا علیه السلام حال خوشی داشتند، دیدهاید که معمولاً همیشه حال خوشی دارند، وقتی ایشان به این فراز زیارت جامعه که رسیده بود «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ غَیْرِکُمْ»… میخواهم با شما باشم، با شما باشم، نمیخواهم با غیر شما و با دشمنان شما باشم، نمیخواهم با دشمنان شما همراهی کنم، میخواهم با شما باشم… همینطور که «معکم معکم» با حال را میگفته است ناگهان چشمشان به جمال دل آرای حضرت حجت ارواحنافداه در حرم حضرت رضا علیه السلام میافتد، خدایا!… ما هم دل داریم… یک عمر در خواست کردیم آقامون را ببینیم….
این بودنِ با حضرات معصوم علیهم السلام که در این آیه کریمه از خداوند متعال به ما امر می فرماید تقوا داشته باشید و با صادقین باشید، آدمی که تقوا نداشته باشد محجوب است. قرآن هم هدایتی برای چه کسی است؟ «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»[۸]… آدم بیتقوا از هدایت قرآن استفاده نمیکند، چون گناه ظلم است، ظلم ظلمت است و با نور نمیسازد، دل آدم با ظلمت کور میشود، در هم بسته میشود و اگر نور هم نمیتابد چیزی به آن نمیرسد.
هدایت قرآن کریم برای کیست؟
از این جهت قرآن هم در اول سوره بقره فرمود: «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» و هم در آیه دیگری فرمود: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»[۹] اگر آدم مؤمن نباشد و ظالم باشد از نور قرآن چیزی بدست نمیآورد بلکه گرفتار شقاوت میشود، آیات قرآن و احکام قرآن را نادیده میگیرد و مدام از قرآن کریم بیشتر دور میشود.
مثنوی او چو قرآن مدل هادی بعض است و بعضی را مضل
قرآن بعضیها را هدایت و بعضیها را ترد میکند.
در تعبیر وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که قرآن هم قائد است و هم سائق است. قائد است یعنی رهبر است، برای کسی که به دنبال قرآن برود قرآن برای او امام است، قرآن امامت میکند، رهبری میکند و انسان بدنبال قرآن میرود… تا کجا؟ تا «دَخَلَ الجَنّه»… قرآن جلو میافتد و کسی که پیرو قرآن است و پشت قرآن با قرآن میرود، او را تا بهشت میبرد.
اما کسانی که قرآن را پشتِ سَر انداختهاند و قرآن را جلو قرار ندادهاند، قرآن را عقب گذاشتند و به قرآن پشت کردند، قرآن نسب به این ها سائق است. سائق یعنی آنها را سوق میدهد، به کجا سوق میدهد؟ «سائِقَهُم إلی النّار» آنها را در جهنم میاندازد.
قرآن را پشت سر نگذاریم، آیات قرآن، اعتقاداتِ قرآن، اخلاقیّاتِ قرآن، احکامِ قرآن باید جلوی ما باشد، به این تابلو نگاه کنیم و آدرس را پیدا کنیم، این آدرسِ سعادت است؛ این آدرسِ بهشت است؛ آدرسِ خدای متعال است و آن تابلوهای ورود ممنوع و پیچ خطرناک و جاده لغزنده است و… قرآن کریم این تابلوهای خطر را هم برای ما نسب کرده است که باید آنجاها توقف کنیم تا در جهنم نیفتیم.
«وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» اگر تقوا داشتیم آن وقت باید دنبال صادقِ خودمان بگردیم، خدای متعال به ما در هر زمانی یک صادقی که تمام وجود او صداقت است، وقتی عصمت آمد صدق او تمام زندگیِ او را گرفته است؛ هم زبانِ او را، هم قلبِ او را، هم فکرِ او را، و هم همه موارد زندگیِ او حقیقت را نشان میدهد، هیچ فریبی در زندگیِ او نیست، یک مورد هم اشتباه نمیکند؛، اگر انسان یک مورد هم خطا کند آن یک موردِ او بیصداقتی است، خلافِ حقیقت است، خلاف واقعیت است، این صادقی که سراسرِ زندگیِ او صدق است معصوم است و ما در هر زمانی چون خدای متعال دستور داده است که با صادقین باشید معصوم داریم، باید صادقی باشد تا ما با او باشیم دیگر!
این یکی از دلایلی است که علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف در کتاب «الفین» خود، یکی از دلایل بر وجود امام معصوم در هر زمانی همین آیه کریمه است.
مسائلی برای اهالیِ مساجد
اما راجع به مطالبی که امام جماعت محترمتان مطرح کردند جدی بگیرید، حضرت آقای عالمی هم نمایندهی بنیاد بین المللی غدیر در بازار هستند و هم نمایندهی کمک به بازسازی عتبات عالیات هستند.
الحمدالله دل همهی شما به امیرالمؤمنین علیه السلام وصل است، ایشان میخواهد در اینجا یک فضای زنده و پویا فراهم کند و بچّهها و جوانان را به مسجد بکشاند و برنامههای مختلف برگزار کند.
یکی از برنامههایی که ما تقاضا میکنیم برگزار شود کلاس امام شناسی متناسب با قشرهای مختلف است، برای آنهایی که سواد بالایی دارند کارگاه تشکیل بدهند و از علمای متخصّص مثل آقای حسینی قزوینی که هم میتوان به ایشان آیت الله گفت و هم دکترا دارند.
ایشان با فهول وهابیت هم دست و پنجه نرم کردند و با خود رئیس افتاء آل سعود در طائف رفتهاند و مباحثه و مناظره کرده است و ضبط شده است.
گاهی ما از ایشان درخواست میکنیم و ایشان به استانهای مختلف میفرستیم و سه روز علما در آنجا دوره میبینند و یک دوره کارگاه امام شناسی و پاسخ گویی به شبهات.
امروزه دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام در حال پرتاب تیر از هر سویی به حضرت هستند و با اعتقادات شیعه مبارزه میکنند. (این مسئلهی اول)
مسئله دوم «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ»[۱۰] آباد کردن مساجد نشانهی ایمان است.
اما فضیلتِ حرمهای ائمه علیهم السلام بالاتر از مساجد است. «بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا»[۱۱] از رمانهای خیلی قدیم معمولاً خیّرین بازاری هستند، موقوفات برای اهل بازار است، کمک به عتبات عالیات هم همینطور است، دارالایتامها همینطور است، در هیچ زمانی دولتها به حوزههای علمیه کمک نکرده است و امروز هم دولت فقط در امور ساختمانی گاهی کمکی میکند و یکی هم امور بهداشتی و بیمه و اینطور چیزها، وگرنه حوزهها با پول سهم امام و خمس که شما بازاریان میدهید اداره میشود و الآن هم همینطور است و اگر روزی بازارِ خمس تعطیل شد فشارِ حوزهها هم بیشتر میشود، کما اینکه الآن هم حوزهها در اوجِ فشار هستند.
در این دو وادی هم خانه امام حسین علیه السلام را آباد کنید که خانهی امیرالمؤمنین علیه اسلام با حضرت زهرا سلام الله علیها آباد است و آنجا صحن حضرت زهرا سلام الله علیها جزو افتخارات ایرانی است که ان شاء الله قرنها میماند و امام زمان روحیفداه میآید و به بانیان خیر و کسانی که زحمت کشیدهاند و آنجا را به آن زیبایی ساختهاند مدال میدهد.
مسئله دیگر صحن عقیله در کنار مرقد مطهر سالار شهیدان حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام، و بعد هم جاهای دیگراست، ان شاء الله همیشه برکت داشته باشید و دل شما هم دل روایی باشد، اینها به دارایی کار ندارد، بعضی از کارخانهدارها و تجّار یک مرتبه هم در عمرشان قسمت نشده است که خمس بدهند و مال حلالی از گلوی آنها پایین رفته باشد، بعضیها هم میآیند و میگویند فلانی سرِ سال ما رسیده است ولی الان نمیتوانم بدهم این یک شب را به من اجازه بدهید! یعنی انقدر حسّاس هستند که حتّی یک روز هم مال امام زمام ارواحنا فداه را غصب نکنند، مالِ ایتام حضرت زهرا سلام الله علیها را غصب نکنند.
لذا این دو روزنه، دو روزنه بهشت برای شما است، ان شاء الله اول خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام هستید و این مسئله غدیر را به ایّام دیگر بکشانید، اگر خسته جانی بگو یا علی… اگر ناتوانی بگو یا علی…
روضهی حضرت علی اصغر علیه السلام
امروز روز حضرت علی اصغر است، چه مصیبتی! از اعظم مصائب آل الله در کربلا شهادت این کودک شش ماهه است.
حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در معرکه بودند و آنجا سه استغاثه کردند، استمثار کردند… «هل مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ؟»[۱۲] آیا یک مرد پیدا میشود از حرم پیامبر صلی الله و علیه و آله دفاع کند؟… زیرا که اینها ناموس پیامبر صلی الله و علیه و آله در این بیابان هستند… «هل مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ؟»
استمثار دوم ایشان «هَلْ مِنْ مُغِیث» آیا یک پناه دهندهای هست؟ چون دیگر اینها اینجا بیپناه هستند… در نهایت فرمودند: «هل مِن ناصر یَنصُرُنى» آیا کسی پیدا میشود از یک مظلوم دفاع کند؟ آیا کسی پیدا میشود از یک غریب دفاع کند؟
همین که استنثار کردند دیدند شیون بانوان بلند شد، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها، حضرت رباب و حضرت سکینه خیلی حساس بودند…
آمدند جلوی خیمه ایستادند و حضرت زینب سلام الله را صدا زدند، فرمودند: مگر من نگفته بودم تا من زنده هستم صدایتان به گریه بلند نشود و مرا دشمن شاد نکنید؟ صدای گریه شما دشمن را شاد میکند…
عرضه داشتند: یا ابا عبدالله! وقتی صدای «هل مِن ناصر یَنصُرُنى» شما بلند شد این شش ماهه خود را از گهواره انداخت… یعنی بابا نمیتوانم شمشیر به دست بگیرم و جنگ کنم امّا میتوانم گلویم را سپر بلا کنم…
سیّدالشّهداء سلام الله علیه بچّه را از دست حضرت زینب سلام الله علیها گرفتند، به وسط میدان آمدند، بعضیها نقل کردند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام برای اینکه عواطف را تحریک کنند، برای اینکه رحم اینها را تحریک کنند لباس رزم خود را بیرون آورد و عبای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را به دوش خود انداختند، لباس سفید به تن کردند، ذوالجناح را کنار گذاشتند و بر ناقهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم سوار شدند، کلاهخود را برداشتند و عمامه به سر گذاشتند، یعنی اینکه من برای جنگ نیامدهام، مردم دیدند گویا امام حسین علیه السلا چیزی زیر عبای خود گرفته است، فکر میکردند قرآن آورده است که مردم را قسم دهد…
ناگهان دیدند عبا کنار رفت، یک قنداقهای روی دست امام حسین علیه السلام است… فرمود: «یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ»[۱۳] اگر به من رحم نمیکنید این کودک چه گناهی دارد؟…
اگر فکر میکنید من این بچّه را بهانه کردهام که خود آب بخورم، بیایید بچّه را تحویل بگیرید خودتان او را سیراب کنید، هنوز کلام امام علیه السلام تمام نشده بود، «رَأهُ حَرمَله»… خدا او را لعنت کند، خدا عذاب او را شدید کند، ناگهان امام حسین علیه السام دیدند سر بچّه افتاد… «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید و مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»[۱۴]
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
[۱] سوره مبارکه طه آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۹
[۳] سوره مبارکه منافقون، آیه ۸ (یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ)
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۲۶
[۵] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ)
[۶] دعای سحر ماه مبارک رمضان
[۷] زیارت عاشورا
[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۲
[۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۲
[۱۰] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۸ (إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ)
[۱۱] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)
[۱۲] لهوف سید بن طاووس، صفحه ۱۰۲
[۱۳] تذکره الخواص، سبط این جوزی، صفحه ٢۵٢
[۱۴] معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (عَلَیهِماالسَّلام)، ص۲۵۹
پاسخ دهید