«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

صلواتی ختم بفرمایید: اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

بیان احکام شرعی

ماه مبارک رمضان بیانِ احکام شرعی جزوِ ضروریات است، و الحمدلله حضرت آقای رنجبریان دهه اول ماه مبارک رمضان هر روز چند مسئله می‌گفتند، ما هم ان شاء الله در این چند روز تکلیفمان را اداء خواهیم کرد.

پرسیده‌اند شخصِ جنبی که در ماه مبارک رمضان، قبل از اذان صبح به آب دسترسی ندارد چه وظیفه‌ای دارد؟ در اینجا همه‌ی مراجع فتوا داده‌اند که تیمّم کند و روزه‌ی او صحیح است، اختلاف فتوا هم در این موضوع وجود ندارد، کسی که نمی‌تواند غسل کند و می‌تواند تیمّم کند، تیمّم بجای غسل حساب می‌شود و روزه‌ی انسان هم درست است.

سؤال دوم این است که اگر در شب ماه مبارک رمضان جنب شویم و غسل را تا نزدیک اذان صبح به تأخیر بیندازیم و سپس تیمم کنیم، آیا روزه صحیح است؟

مراجع بزرگوار در این صورت اختلاف فتوا دارند، آیت الله صافی گلپایگانی می‌فرمایند هر چند تأخیر غسل گناه است ولی چنانچه قبل از اذان صبح تیمم کند روزه‌ی او صحیح است. سایر مراجع در اینجا فتوا ندارند، می‌فرمایند اگر تا پیش از اذان صبح به آب دسترسی ندارند تیمم بدل از غسل کنند و روزه‌ی او صحیح است و اگر عمداً تأخیر انداخت و وقت تنگ شد و نشد غسل کند باز هم تیمم انجام بدهد و روزه‌ی خود را بگیرد.

سؤال بعدی این است که اگر کسی محتلم شود و تا غروب غسل نکند، در این صورت چه تکلیفی دارد؟

احتلاف قبل از اذان همان حکمِ جنابت عمدی را دارد و باید تا اذان صبح غسل کند و اگر عمداً غسل نکرد روزه‌ی آن روزِ او باطل است و کفّاره هم دارد، و امّا اینکه با اینکه روزه‌ی او باطل است نمی‌تواند روزه را بشکند و باید امساک کند و قضای آن روز را هم بجا بیاورد.

اما اگر در خلال روز، بعد از نماز صبح خوابید و محتلم شد برای روزه‌ی او مشکلی ندارد و باید برای نمازهای خود غسل کند، اگر غسل نکرد و تا غروب ماند روزه‌ی او باطل نیست ولی وظیفه داشته است که برای نمازهای خود غسل کند.

سوال سوم: چندین سال با حال جنابت روزه گرفته‌ام و نماز خوانده‌ام، در حالی که نمی‌دانستم جنب باید غسل کند.

مراجع تقلید در اینجا، مرحوم آیت الله بهجت، مرحوم آیت الله تبریزی، حضرت آقا مقام معظم رهبری و حضرت آقای مکارم می‌فرماند: نماز و روزه‌هایی را که در حال جنابت انجام داده‌اید باید قضاء کنید، نیازی به کفاره نیست ولی باید قضاء شود، حضرات آقایان سیستانی و صافی می‌فرمایند: اگر در یاد گرفتن مسائل کوتاهی نکرده‌اید روزه‌ها صحیح است و قضاء ندارد، ولی نمازهایی را که در حال جنابت خوانده‌اید باید در هر حال قضاء کنید.

صلوات ختم بفرمایید: اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

مقدّمه

مراحل کمال آدمی که در روزهای قبل به محضر شما عرض شده است، و مصداق أتَمّ آن مادر امامان ما علیهم السلام، مادر مؤمنین، همسر گرامی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشند را تطبیق کردیم.

اهمیتِ صبر و استقامت

یکی از مسائلی که در سلوک و سیر الی الله خیلی مهم است «استقامت» است، صبر و استقامت لازمه‌ی رسیدن به مقصد است.

خیلی‌ها کاری را شروع می‌کنند و بعد هم می‌گویند این کار فایده ندارد و کار را رها می‌کنند و به سراغ کار دیگر می‌روند، آنجا هم مدّتی دست و پنجه نرم می‌کنند و می‌گویند این هم فایده ندارد، این شخص خبر ندارد که بدونِ صبر و استقامت به هر کجا که برود شکستِ او قطعی است، آن چیزی که پیروزی را برای انسان تأمین می‌کند و انسان را در زندگی به مقصد می‌رساند اراده و عظمِ قوی است که انسان در ابتدا خوب بسنجد و خوب انتخاب کند و در راهِ رسیدن به او کوتاهی نکند.

در قرآن کریم بیش از شصت آیه در ارتباط با صبر داریم، و حدود دوازده آیه در مورد استقامت با مشتقات مختلفِ آن است.

صبر پشتوانه و سنگر و تجهیز دفاعی است، صبر برای انسان اقتدار است، صبر برای انسان حفاظ و بازدارنده است، و اجر و پاداشی که خدای متعال برای صابرین مطرح فرموده است خیلی برجسته‌تر از حسنات و اعمالِ دیگر است.

فرمود: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»[۲]، به کسانی که وقتی مصیبت به آن‌ها وارد می‌شود «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» می‌گویند بشارت بده، خودشان را در برابرِ مصیبت نمی‌بازند، از تکلیف کم نمی‌گذارند، مصیبت حواسِ آن‌ها را پرت نمی‌کند، آن‌ها را از خود بی‌خود نمی‌کند.

این‌هایی که خودشان را در برابر مصیبت نگه می‌دارند و کنترل می‌کنند، و با این اعتقاد که «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، وقتی ما ملکِ خدای متعال هستیم، خدای ما که مالکِ ماست چنین چیزی را برای ما پسندیده است، ما که حقِ گله و اعتراض نداریم، او مالکِ حکیم است، او مالکِ رئوف و مهربان است، و او مالکی است که نیازی به مجازاتِ من ندارد، اگر مصیبتی وارد شده است به مصلحتِ من بوده است، خدای متعال که از بنده‌ی ضعیفِ خود انتقام نمی‌گیرد.

توجّه به این اصلِ توحیدی که انسان برای خود نیست، انسان ملکِ خدای متعال است، انسان برای خدای متعال است، چقدر این موضوع سازنده است، هر مشکلی که پیش می‌آید توجّه انسان به مالکِ خود است، توجّه انسان به رَبّ و صاحبِ خود است.

نکته‌ی دوم؛ علاوه بر توجّه به ذات ربوبی، که خودِ این یادِ خدا برای انسان آرامش می‌آورد، همینکه انسان خدای متعال را به یاد می‌آورد، در هر سختی که وجود داشته باشد، احساس می‌کند تکیه‌گاه و پناهگاه دارد و کسی را دارد و بی‌کس نیست، خودِ این موضوع آرامش بهمراه دارد.

نکته‌ی دوم این است که توجه به معاد دارد، «وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، اگر انسان در اینجا ماندگار باشد، سختی‌ها برای او قابل تحمّل نیست، ولی نه تلخی‌های دنیا ماندگار است و نه شیرینی‌های دنیا می‌ماند، همه‌ی آن‌ها موقت است، چرا ناراحت باشیم؟

کسی عزیزِ خود را از دست داده بود، بر حسب نقل وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بر او وارد شدند و فرمودند: چرا ناراحت هستی؟ عرض کرد: چنین مصیبتی بر من وارد شده است، جوانی از دست داده‌ام. حضرت فرمودند: اگر جوانِ شما به فلان شهر سفر کرده بود ناراحت می‌شدید؟ عرض کرد: نه! حضرت فرمودند: مرگ هم یک سفر است.

عمرِ این سفرهای دنیا کوتاه است، اما این سفر سفری است که ابدی است، وقتی سفرِ مرگ برای همه است، وقتی او رفته است شما هم به دنبالِ او می‌روید و ناراحتی ندارد.

وقتی انسان به آخرت معتقد بود، فشارِ دنیا برای او سبک می‌شود و بار برای او سنگینی نمی‌کند.

بشارت به اهلِ صبر

نکته‌ی سوم بشارتی است که بر اهل صبر داده شده است، خدای متعال به افرادی که در زندگی مقاوم هستند سه بشارت داده است، یک: صلواتِ خدا، یعنی این شخص در کنارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیده می‌شود، مجانست و مجالست با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیدا می‌کند، صلواتِ خدای متعال برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، ولی در این مورد خدای متعال می‌فرماید: «أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»[۳]، تعبیرِ خیلی زیبا و دقیقی است، می‌فرماید این صلوات از جانب رَبّ شماست، یعنی خدای متعال در حالِ تربیتِ شماست، خدای متعال صاحب و مالکِ شماست، مالکی است که می‌خواهد شما را رشد بدهد. بنابراین اینطور نبوده است که معاذالله حواس خدای متعال پرت بشود و یک مشکلی برای شما پیش بیاید، خدای متعال بعنوانِ اعمالِ ربوبیت برای شما برنامه‌ریزی کرده است، «أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»، اولین هدیه برای اهل صبر و اهل مقاومت و اهل وقار و اهل سکینه و آرامش این است که خدای متعال درود و صلوات خود را بر او نازل می‌کند.

دوم: «أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ»، نکته‌ی دوم «رحمت» است، شما این را غضب و بلا نبینید، ظاهرِ آن بلاست ولی باطنِ آن رحمت است، «وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»[۴]، خیلی چیزها هست که شما دوست ندارید ولی خیرِ شما در همان چیزی است که شما آن را نمی‌پسندید، خدای متعال برای شما پسندیده است.

سوم: «أُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ این موضوع از دو موضوع قبلی بالاتر است، «أُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» یعنی دیگر راه افتاده است، ره‌یافته است، دیگر عاقبت به شرّ نمی‌شود، راهِ خود را پیدا کرده است، خدای متعال او را در مسیر قرار داده است.

این موضوع «صبر در مصیبت» حداقلِ صبر است، هر چه بالاتر برود اجرِ آن محیّرالعقول‌تر می‌شود، صبرِ در طاعت و صبر در برابر معصیت.

انسان در اجرای دستورات خدای متعال صابر باشد و استقامت کند، نماز اول وقت خود را بعنوانِ یک امری که برای انسان مهم است، سنگر است، نماز در اولِ وقت اسرار و آثاری دارد که در اوقاتِ بعدی وجود ندارد.

افرادی هستند که تا زمانی که ماه مبارک رمضان هست می‌آیند و نماز می‌خوانند، ولی وقتی ماه مبارک رمضان تمام شد و دیگر نماز اول وقت نمی‌خوانند، این‌ها صبر و استقامت ندارند، انسان باید حداقل یک سال کار خیر را بر خود تکلیف کند و ملازم باشد و رها نکند که وقتی امام زمان ارواحنا فداه کارنامه‌ی یک سالِ او را امضاء می‌کند، دیگر خاصّیتِ آن عمل می‌ماند، وگرنه می‌آید و می‌رود.

این «أُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» مسئله‌ی خیلی اساسی و مهمّی است.

ما در روایت داریم «إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً اِبْتَلاَهُ»[۵] وقتی خدای متعال بنده‌ای را دوست می‌دارد او را مبتلا می‌کند و به او سختی و بلا و دشمن و گرفتاری می‌دهد، «فَإِنْ صَبَرَ» اگر انسان در برابرِ این بلا و سختی و مشکل مقاومت کرد و سینه سپر کرد و عقب نشینی نکرد و خود را از دست نداد و خود را رها نکرد «اِصْطَفَاهُ» خدای متعال او را مصطفی می‌کند، خدای متعال او را خالص می‌کند، او برگزیده‌ی خدا می‌شود و برای خدای متعال زلال و خالص می‌شود، «وَ إِنْ رَضِیَ» اگر بالاتر از صبر به او عنایت شد، نه تنها ناراضی نبود، نه تنها عقب‌نشینی نکرد، بلکه این را بعنوانِ یک هدیه از جانبِ خدای متعال تلقّی کرد… «بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ»[۶]، هر که در این بزم مقرّب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند…

دستِ خدا پشتِ انقلاب است

در این چهل و دو سال انقلاب، دستِ غیبِ خدای متعال حافظِ انقلاب بوده است، «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»[۷]، ولی خیلی‌ها توقع داشتند همینکه انقلاب شد دیگر رفاه باشد و مشکلات نباشد و همه به دنبالِ عیش و نوش و راحتی خودشان باشند، در حالی که در این چهل و دو سال بعد از انقلاب هیچ زمانی نبوده است که امتحان جدیدی برای این ملّت شهید‌داده پیش نیاید، هر دم از این باغ بری می‌رسد، تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد. آن آشوب‌های داخلیِ گروهک‌ها در ابتدای انقلاب بود، خلق‌هایی که دشمن درست کرد و قصدِ تجزیه‌ی مملکت را داشتند، چه امتحانِ سختی بود.

بعد جنگ پیش آمد که یک سال و دو سال هم نبود، یک کشورِ تازه انقلاب کرده هشت سال در برابرِ همه‌ی دنیا و قدرت‌ها بایستد و در جنگ نظامی پنجه در پنجه‌ی گرگ‌های درّنده‌ی مجهّز به همه‌ی سلاح‌ها داشته باشد.

دیدید خدای متعال برگزید، هشت سال استقامت دشمن را به عقب‌نشینی وادار کرد و دشمن را رسوا کرد. دیدید حاصلِ این استقامت چه پیشرفت‌های علمی و نظامی بوده است، و این هشت سال جنگ فتح‌الفتوحی بود که در آن شهید همّت‌ها به مقصد رسیدند، شهید باکری‌ها خودشان را در صحنه‌ی تاریخ بعنوانِ یک تابلو و بعنوانِ یک الگو مطرح کردند، اگر این جنگ نبود، اگر این بلا نبود، این مقام شهادت و ایثار و نثار و عشق و ایمان و یقین در کجا بروز می‌کرد؟ این‌ها خود را در سختی‌ها نشان می‌دهند، وقتی همه هر چیزی که بخواهند داشته باشند، آنجا که اهل یقین امتیازی بر اهلِ شک ندارند.

این سختی‌ها برگزید، طیّب‌ها و طاهرها و عاشق‌ها را برگزید و خیلی زیبا برجسته کرد.

اگر این جنگ نبود شهید چمران، این آهنگِ عرفانی و این استقامت و این ظرفیت و این بصیرت خود را در کجا نشان می‌داد؟ این جنگ نعمتی بود که خوب و بد و خبیث و طیّب و اهلِ یقین و اهل تردید و اهل جهاد و اهل فرار از جنگ را خیلی زیبا مشخص کرد.

تنها مسئله‌ی خورد و خوراک نیست، ارزش‌های معنوی است، صفاتِ عالیه‌ی انسانی است.

فداکاری‌های حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

مادرمان حضرت خدیجه سلام الله علیها در این مرحله از همه پیشی گرفته‌اند. چون برای همه‌ی ما یک نظامی بوده است و یک گروه‌هایی بوده‌اند، رزمندگانی دست به دستِ هم دادند، همه به جنگ می‌روند، ولی حضرت خدیجه سلام الله علیها تک و تنها بودند، غیر از یک نوجوانی به نام «علی بن ابیطالب» کسی کنارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نبود، و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در فشارهای عدیده‌ای بودند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امنیت برای نماز نداشتند، ولی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در آن نماز ناامن تنها نمی‌گذاشتند و با حضرت نمازجماعت می‌خواندند. وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کنار بیت الله الحرام نماز می‌خواندند به ایشان بی‌حرمتی کردند، گاهی در حالِ سجده بودند و نامردها به قصد کشتن گردنِ مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را با پای خود فشار می‌دادند.

نه امنیت عبادتی داشتند، نه امنیتِ اقتصادی داشتند، نه امنیتِ اجتماعی داشتند، زیرِ این آسمان برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هیچ یار و یاوری بغیر از حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه… که این بزرگواران تظاهرِ به دینداری کردند، وگرنه حضرت ابوطالب صلوات الله علیه ایمان داشتند ولی مأمور نبودند ایمانِ خودشان را ظاهر کنند، در ظاهر بغیر از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه کسی ایمان نداشت، که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هم در خطبه‌ی قاصعه همین موضوع را می‌فرمایند و می‌فرمایند اولین خانواده‌ای که ایمان آورد خانواده‌ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود که حضرت خدیجه سلام الله علیها در کنارِ ایشان بودند و من هم ثالثِ این خانواده بودم.

یک خانواده‌ی سه نفره در برابرِ دنیای شرک و کفر و ظلم و جهالت و تعصّب بودند، ولی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها در این مدّتی که با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم زندگی می‌کردند، در همه‌ی سختی‌ها شریک بودند، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها یک زن هستند مسلّماً باید طاقتِ یک زن زیاد باشد. اما یک جا نشده است که تاریخ نقل کند حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها گله کرده باشند یا از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواسته باشند که کوتاه بیایند.

حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها همه جا حامی بودند و دلگرمی می‌دادند و خودشان را سپر می‌کردند.

اگر صابر باشیم خدای متعال با ماست

بنابراین ما هم در زندگی، مخصوصاً در این انتخاب‌ها… به دنبالِ این نباشید که این شبکه‌های مجازی و این دنیای غدّار و این درّندگان لاشخورِ دنیا که دنیا را به خون کشیده‌اند و با سابقه‌ی بد در مملکت ما قصدِ کودتا داشتند.

بعد هم این روزها با روز حمله‌ی به طبس مصادف شده است، این‌ها تفنگداران دریایی‌شان را آموزش داده بودند، همه‌ی مقدّمات علمی و جنگی فراهم بود که بیایند و ضربه‌های کاری را بزنند، اما ببینید صبرِ امام و صبرِ امّت چطور جواب داده است، «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ»[۸]، خدا را شکر که این معجزات را دیدیم، اگر چشمِ کسی با دیدنِ این معجزات به بیرون باشد و خدای متعال را از یاد ببرد، اگر کسی معجزه‌ی خون شهید را از یاد ببرد، اگر کسی معجزه‌ی پرچمِ ولایت را از یاد ببرد، الحق و الانصاف خیلی بدبخت است و شقاوت وجودِ او را گرفته است، مگر خدای متعال خود را چگونه نشان می‌دهد؟ آیا این شما بودید که هشت سال با دنیا جنگیدید؟ آیا نیروهای اطلاعاتی شما یا رادارهای شما در صحرای طبس بودند و این‌ها را گرفتند؟ نخیر ولی «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»[۹]، خدای متعال قول داده است که تا زمانی که شما اهل صبر بودید شما را تنها نگذارد.

این معیّت نصرت و معیّت هدایت و معیّت عنایت و معیّت رفاقتِ خدای متعال است، خدای متعال می‌فرماید رفیقی مانند من داری که از عهده‌ی همه چیز برمی‌آید، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ».

روضه‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه و موضع الرّساله

در آستانه‌ی میلاد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستیم که آن روز نمی‌توانیم روضه بخوانیم، ولی امروز دلِ ما حواله‌ی مدینه دارد، هوای قبرستان بقیع را دارد…

وقتی انسان به قبرستان بقیع وارد می‌شود واقعاً همه‌ی وجودِ او می‌سوزد، قبرِ چهار امام معصوم آنجا آفتاب می‌خورد، تنها هم آفتاب خوردن نیست بلکه اهانت می‌شود و این قبور در مدینه مورد احترام نیستند، ظلمی که این وهابیت خبیث امروز به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه می‌کنند کمتر از ظلمِ بنی‌امیّه و معاویه نیست، این‌ها هم در حالِ ظلم به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستند.

مظلومیتِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مظلومیتِ مضاعف است، البته تا آنجایی که ما اطلاع داریم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دوست دارند شیعیانشان همانطور که بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گریه می‌کنند بر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هم اشک بریزند…

من در مدینه، در منزلِ مرحوم آقا أمری که عالمِ بزرگ مدینه بود منبر رفتم و روضه‌ای خواندم، یک سیّد خراسانی به نام آقای نقیبی که معمم بود، بعد از منبر ما همینطور اشک می‌ریخت و آرام نمی‌گرفت، گفت: شب گذشته من خواب دیدم وارد قبرستان بقیع می‌شوم و سه خانم سیاه‌پوش بیرونِ بیقع بودند، یکی از آن سه بزرگوار جلو آمد و گفت: آقای نقیبی! ایشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، می‌خواهند شما روضه بخوانید. می‌گفت من خیلی تکان خوردم و دستپاچه شدم، عرض کردم: دستور بفرمایند دوست دارند چه روضه‌ای بخوانم، فرمودند: روضه‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه.

آقا روزه بودند… ان شاء الله خدای متعال روزه‌های شما در این روزهای طولانی را قبول کند، مسلّماً شما تشنه و گرسنه می‌شوید، ولی با امیدی به خانه می‌آیید، مطمئن هستید که بانوی خانه سفره تدارک دیده است و از شما بخوبی پذیرایی می‌کند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در خانه‌ی خود با زبانِ روزه به دستِ همسر نانجیب سَم خوردند… اگر آن سَم را به دریا می‌ریختند همه‌ی ماهیان دریا از بین می‌رفتند، زهرِ خیلی خطرناکی بود، همینکه مشکلِ مسمومیت برای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه پیش آمد به خودشان می‌پیچیدند و قرار نداشتند… دستور دادند که بگویید حسینِ من و خواهرم و فرزندان من بیاید… همه به دورِ بستری امام حسن مجتبی صلوات الله علیه آمدند و حلقه زدند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گریه می‌کردند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: حسین جان! بر من گریه می‌کنی؟! لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

دیگر حالِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بهم خورد، بر حسبِ آنچه که مشهور است تشتی خواستند، همه منتظر بودند و می‌گفتند حتماً حضرت بالا می‌آوردند و راحت می‌شوند، اما دیدند خون‌آبه‌های جگر حضرت در این تشت ریخت… نمی‌دانم… امان از دلِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها… چه حالی به حضرت زینب کبری سلام الله علیها دست داد…

حضرت زینب کبری سلام الله علیها اینجا خون‌آبه‌های جگرِ برادر را دیدند ولی اسیر نبودند، ولی سرِ بریده نبود، ولی دست‌های ایشان بسته نبود، ولی در به در نبودند…

لا یوم کیومک یا اباعبدلله…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا مُجیبَ دَعوَه السَّائِلِین، یَا مَن إسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شِفاء…

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به کرامت کریم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و مظلومیت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! قلب نازنین امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! زیارت جمال دل‌آرای حضرت حجّت ارواحنا فداه را نصیب ما بگردان.

خدایا! ما را موفق به درک شب قدر بگردان.

خدایا! ما را از فیوضات ماه ضیافت و شب قدر محروم نگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم همه‌ی مریض‌ها، مریض‌های مورد نظر را شفای عاجل کرامت بفرما.

خدایا! سلامتی که به ما داده‌ای برای ما نگه‌دار.

خدایا! امنیتی که عطاء فرموده‌ای محافظت بفرما.

خدایا! سایه‌ی پُربرکتِ علمای صالح ما، مردم خوب ما، در رأس این قائمه نایب امام زمان ارواحنا فداه مرجع عالیقدر و مرشد و مقتدا و رهبرمان را با عزّت و قدرت و کرامت مستدام بفرما.

خدایا! این انقلاب را تا ظهور حفظ بفرما.

خدایا! ما را زمینه‌ساز ظهور قرار بده.

خدایا! پدران و مادران و گذشتگان را ببخش و بیامرز.

خدایا! خود ما را هم الساعه ببخش و بیامرز.

خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم و خیرِ دین و دنیای ماست به ما مرحمت بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۷ (أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ)

[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۱۶ (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)

[۵] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل  ، جلد ۲  ، صفحه ۴۲۷  (وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً اِبْتَلاَهُ فَإِنْ صَبَرَ اِجْتَبَاهُ وَ إِنْ رَضِیَ اِصْطَفَاهُ.)

[۶] الکافی ، جلد  ۲ ، صفحه ۲۵۲ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ .)

[۷] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰ (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا)

[۸] سوره مبارکه فیل، آیات ۱ و ۲

[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)