آیت الله صدیقی صبح روز دوم محرم سال ۱۳۹۷ در مجلسی که به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام برقرار گردیده است، به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۲].
پروردگار متعال چهار دستورالعمل را مقدّمهی زندگیِ پیروز معرفی فرموده است، اگر کسی بخواهد در زندگیِ خود پیروز شود و شکست نخورد و برشکسته نشود و هستی او بر باد نرود باید این چهار کلاس را ببیند.
اولین این کلاسها، کلاسِ صبر است.
اهمیّتِ صبر
صبر نقش کلیدی دارد، نسبت به همه فضائل اخلاقی و نسبت به همه ترکهایی که باید بشر در معاصی رعایت کند. صبر نیروی بازدارنده است، صبر مقاومت است، صبر بااراده زندگی کردن است، ارادهی بعضیها ضعیف است و زود منفعل میشوند، زود اقدام به گناه میکنند، زود کلاه بر سرِ آنها میرود، وقتی مقداری پول ببینند عجله میکنند، وقتی یک شهوتی ببینند عجله میکنند، اینها اراده ندارند، این معتادها اراده ندارند، اعتیاد ارادهی اینها را خراب کرده است.
خداوند متعال ما را به سنگرِ صبر دعوت کرده است، در کارها دستپاچه نشویم و زود اقدام نکنیم، در هر کاری تأمل کنیم، فکر کنیم، مشورت کنیم و از خدای متعال خیر بخواهیم که نامِ آن استخاره است.
وجود نازنین امام زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه یک دعا در باب استخاره دارند، از خدای متعال طلب خیر کردن و مهمترین خیر هم عاقب به خیری است، در دعایی که حضرت سجاد علیه السلام از خدای متعال طلب خیر دارند بهترینِ آنها عاقبت به خیری است، پناه بر خدای متعال میبریم، خدای متعال را قسم میدهم به این ایّامِ عزای امام حسین علیه السلام، به این همه اشکی که امام زمان ما علیه السلام و اولیای خدای متعال و عاشقان حضرت ابا عبدالله به خاطر مصیبت امام حسین علیه السلام میریزند، خدای متعال را به این اشکها قسم میدهم ما را عاقبت به خیر بگرداند.
یک دعایی است که در مفاتیح الجنان هم آمده است که وقتی میخواهید از خانه خارج شوید این دعا را بخوانید.
«بِسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیم حَسْبی اللهُ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ إلّا بالله اللهمَّ إنّی أسئلُکَ خَیْرَ اُموُری کُلّها و اعوذُ بِکَ مِنْ خِزْی الدّنْیا و عَذابِ الاخِرَهِ»، انسان در هر حرکتی که انجام میدهد، از یکجا خارج میشود و به جای دیگر میرود پناه بر خدای متعال ببرد. ابتدا «بِسم الله الرحمن الرحیم» که کلید خزائن خدای متعال است «بِسم الله الرحمن الرحیم» است، کلید همهی خوبیها «بِسم الله الرحمن الرحیم» است؛ بعد «حَسْبی اللهُ» که یکی ازچهار پایهی صیانتِ بشر در زندگی است و او را بیمه میکند، «فَانقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ»[۳]، این نتیجهی «حَسْبی اللهُ» است، «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ» ارمغان پیامبر خاتم صلی الله و علیه و آله وسلم است، حضرت از عرش، از معراج برای امَّتِ خود سوغاتی آورده است، اگر مطاعی بهتر از «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ» بود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آن را برای ما سوغاتی میآوردند.
همّتِ بلند
خدای متعال عزیز سفر کرده ما آیت الله بهجت روحی فداه را رحمت کند، ایشان میفرمودند: کثرت حوقله عُلو همّت میآورد.
حوقله یعنی «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»، حِیلَلَه یعنی «لا إله إلّا اللّه»، حوقله که «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ» میباشد انسان را صاحب همت میکند، همت بعضیها خیلی پایین است، به ثروتِ دنیا قانع هستند، به رفاه قانع هستند، دنبال بهشت نیستند، دنبال قربِ خدای متعال نیستند، دنبال دیدن امام زمان ارواحنا فداه نیستند، دنبال داشتن بچههای صالح نیستند، میخواهد بچهی او دکتر یا مهندس شود، میخواهد صاحب زندگی شود، ولی به فکر بهشت بچّهی خود نیست، همت او اینجا است.
انسانی که «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» میگوید، خدای متعال همت انسان را بالا میبرد. انسان چیزهای بهتری را تحقیق میکند و درجات بالایی را از خدای متعال درخواست میکند.
طلب خیر از خدای متعال
بعد از «بِسم الله الرحمن الرحیم»، «حَسْبی اللهُ»، «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»، حالا دست نیازِ خود را باز کرده است تا در این حرکتی که میکند ناکام نشود، عَرضه میدارد «اللهمَّ إنّی أسئلُکَ خَیْرَ اُموُری کُلّها»، پروردگارا! من از هر کاری که برایِ من پیش میآید میخواهم برایم خیر باشد، در این معاملاتی که دارم، رفت و آمدی که دارم، دیدارهایی که دارم، حرفهایی که میخواهم بزنم، نگاههایی که برای من پیش میآید، خدایا برای خود شَرّ درست نکنم و همهی آن خیر باشد.
«اللهمَّ إنّی أسئلُکَ خَیْرَ اُموُری کُلّها»، پروردگارا! از تو برای خودم خیر امورم را میخواهم، همهی امور را، هر کاری، هرقیامی، هر قعودی، هر سفری، هرکلامی، هر طعامی، هر نومی… خدایا! یک عنایتی کن من از همه اینها عاید داشته باشم و در هیچ کدام از اینها زیان و خسارت نداشته باشم، «اللهمَّ إنّی أسئلُکَ خَیْرَ اُموُری کُلّها»، انسان بهتر از این از خدای متعال چه بخواهد؟ انسان خیر همه امور خود را بخواهد.
«و اعوذُ بِکَ» و پناه میبرم به تو، از چه چیزی؟ «مِنْ خِزْی الدّنْیا» مرا در دنیا نزد مردم سرافکنده نکن، از خزی و شرمندگی دنیا به تو پناه میبرم.
دیگر چه چیزی؟ «و عَذابِ الاخِرَهِ» خدایا! مرا هم در دنیا شرمنده نکن و هم در آخرت مرا گرفتار زندانِ جهنّم نکن، مرا از عذاب آخرت هم حفظ کن.
این جزو بهترین دعاهایی است که انسان میتواند از بارگاه حضرت دوست بخواهد.
حالا باید چه کاری کرد؟ باید در سنگر صبر نشست، باید عجله نکرد، باید دید که این کار خیر است یا شر؟ این کار عاقبت دارد یا ندارد؟ این کار آبروریزی دارد یا ندارد؟ این مالی که میخواهم بخرم حلال است یا حرام است؟ در تمامِ این امور باید صبر کند و مشورت کند و احیانا دو رکعت نماز بخواند و دستِ خود را بالا ببرد و یا سر به سجده بگذارد و هفت مرتبه یا صد مرتبه یا سی مرتبه بگوید «استخیر الله خیره فی العافیه»، خدایا! من از تو خیر میخواهم ولی خیری که همراه عافیت و سلامتی باشد، این سلامتی رأسِ نعمتها است، هرکاری میخواهید بکنید از خدای متعال بخواهید این کار برای شما تبدیل به شر نشود و خیر باشد و در خیر بودنِ آن هم همیشه سلامتی و عافیت قرین آن باشد.
صبر در طاعت
صبر در طاعت؛ انسان مشتری دارد، اگر الآن بفروشد سود خوبی کسب میکند اما اذان گفتهاند و اگر دیر برود به همهی نماز جماعت نمیرسد، عزیز دل من! صبر بر طاعت کن، خزائن خدای متعال پُر است، نگرانِ سود مادّی نباش، خدای متعال به تو برکت میدهد، برو نماز بخوان، آیا از نماز صرف نظر میکنی که خیرِ دنیا داشته باشی؟ این برای تو خیر نیست، آنجا پشیمان میشوی، حتّی یک تکبیره الاحرام که از انسان سلب شود و انسان به نماز جماعت نمیرسد، اگر تمامِ ثروتِ خود را بدهد یک تکبیره الاحرام نماز جماعت نمیشود.
کسی به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسید و استخاره کرد، استخاره یا همین استخارههای اصطلاحی بوده است… امام جعفر صادق علیه السلام قرآن باز کردند یا با تسبیح استخاره کردند، یا از امام صادق علیه السلام خواست که این کار خیر است یا خیر نیست؟ حضرت هم فرمودند که به این سفر نرو، این برای شما خیر نیست، رفت و در این سفر خیلی کار او خیلی گرفت، وقتی برگشت در هیچ سفری اینقدر سودِ تجارتی نداشت که در این سفر اینقدر سود کسب کرده بود.
وقتی به خدمت آقا امام جعفر صادق علیه السلام رسید عرض کرد: آقا! من زمانِ رفتن خدمت شما استخاره کردم و شما فرمودید که بد است، اما هیچ سفری اینقدر برای من خوب نبود، من در این سفر خیلی سود کردم، شما چطور فرمودید که بد است؟ حضرت فرمودند: آیا به یاد داری که در فلان روز خواب ماندی و نماز صبحِ تو قضا شد؟ اگر تمام این ثروت را بدهی یک نماز صبحِ در وقتِ آن نخواهد شد.
انسان نماز میخواند ولی نماز تا نماز از زمین تا آسمان فرق میکند، نمازِ قضا بدل است، نماز قضا رفعِ تکلیف است اما نماز به وقت معراج است، نماز به وقت خیرالعمل است، نماز به وقت «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ»[۴] است، نماز به وقت نور چشم پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله وسلم است، «قُرَّهُ عَیْنِی فِی اَلصَّلاَهِ»[۵]، چشم دل انسان روشن میشود، چشم انسان با نماز نور میگیرد، نماز اول وقت توافق با امام زمان ارواحنا فداه است، نماز اول وقت لبیک گفتن به منادی خدای متعال است، خدای متعال ما را صدا میزند و باید زود لبیک بگوییم و به سراغ نماز برویم.
لذا گاهی خیر نیست که انسان سود کند ولی نماز خود را به جماعت نخواند، انسان نفع مادی کند اما نماز اول وقت نخواند، اگر انسان تأمل کند که این کارِ او در مقایسه با کار دیگر، بهتر کدام است، خداوند متعال از ما «أحسنُ عَمَلً» خواسته است، کار خوب نه! کار خوبتر را خواسته است، «خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»[۶]، در میانِ کار خوب و بد کار خوب را انتخاب کن و در میان کار خوب و خوبتر خوبتر را انتخاب کن، همیشه به دنبال سودِ برتر باش، آیا سودی که از بین میرود با سودی که ابدی است قابل مقایسه است؟ سود مقطعی با سود دائمی!
صبر در برابر معصیت
«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى» لذا فرمودند: صبر در سه جبهه باید مورد توجه قرار بگیرد، یکی صبر بر طاعت است، یکی صبر از معصیت است، یکی صبر در برابر مصیبت است.
فرمودند: کسی که در برابر طاعت صبر میکند سیصد درجه خدای متعال به او اجر میدهد، هردرجهای از زمین است تا آسمان، کسی که از گناه صرف نظر میکند و صبر میکند خدای متعال به او ششصد درجه میدهد که هر درجه تا درجهی بالاتر از آسمان تا عرش است، اما کسی که صبر در برابر تحریمها و سختیها و گرانیها… در این شرایط سخت، جنسی را ارزان خریده است الان گران شده است میتواند به نرخ روز بفروشد و این کارمندان را وادار کند که اینها با رشوه زندگی کنند، کارمندی که قدرت خرید ندارد، وقتی جنس را بالا میبرند، این باید چکار کند؟ ناچار میشود که جیب شما را خالی کند، انعام بگیرد، پول بگیرد، رشوه بگیرد، مالِ حرام ببرد و به خورد زن و بچه خود بدهد، ببین آثارِ این حرامخوریها چطور است نکبتِ اجتماعی میآورد. این بلا میآورد جنگ میآورد، زلزله میآورد، طوفان میآورد… این حرام خواریها آثار بسیار بدی دارد، حرام خوری گاهی آنقدر نکبت میآورد که انسان را امام کُش میکند.
آنهایی که در کربلا قیام به کشتنِ امام حسین علیه السلام کردند یکی از عواملِ آن که در کلامات حضرت سیّدالشهداء علیه السلام آمده است حرام خوری است، متأسّفانه این حرام خوری در جامعه ما در حال شایع شدن است، رعایتِ حلال و حرام در درآمد و هزینه مایهی خوشبختی انسان است و رعایت نکردن آن مایه بدبختی انسان است.
کسی که در برابر مصایب و مشکلات اهل صبر باشد، خود را نبازد و پناه به حرام نبرد، پناه به بیگانه نبرد، تسلیمِ نابسامانیها نشود درجاتی که خدای متعال به او میدهد از آنجا به بعد از عرش به بالا است.
امید به خدای متعال داشته باشید
لذا امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام مسئله صبر را در یک وصیّتِ پنج مادّهای که خود حضرت علی علیه السلام خیلی تبلیغاتی بیان فرمودند و این تابلو را برجسته کردهاند و فرمودند: «أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ»[۷] من شما را به پنج چیز وصیت میکنم، «مَا کَانَ بِهِ مَلُوما بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرا» اگر دنیا را بگردید تا این گنج را پیدا کنید میارزد و ضرر نکردهاید.
یک: «لاَ یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلاَّ رَبَّهُ» امیدی به جز به خدای متعال نداشته باشید.
دیدید خدای متعال چطور اینهایی که به بیگانه امید داشتند ضایع کرد؟ چطور غرور داشتند! جشن گرفتند! رقص کردند! پایکوبی کردند! چه شده است؟ با شیطان خوش و بش کردیم! از شیطان امید گرفتیم! مگر مولای شما حضرت ابوالفضل علیه السلام نیست؟ مگر این کشور، کشورِ حضرت امام حسین علیه السلام نیست؟ مگر انقلاب ما انقلاب حسینی نبود؟
برای حضرت ابوالفضل علیه السلام اماننامه آوردند نه اینکه حضرت ابوالفضل علیه السلام به سراغ بروند، بلکه آنها آمدند، در روزی که یک طرف مرگ است، خون است، شهادت است، یتیمیِ بچهها است، در به دری و اسیری خانواده است، در همچین شرایطی اماننامه آوردند، آقا حضرت ابوالفضل علیه السلام چه طور جواب داد؟ «أَمانُ اللهِ خَیرٌ مِنْ أَمانِ اِبْنِ سُمَیه»[۸] چرا از تو امان بگیرم؟ امان خدای متعال بهتر از امان پسرِ سمیه بدنامِ که زنِ هرزه و کثیفی بود که حضرت ابوالفضل علیه السلام اسم او را برد، شناسنامه این حرامزادههایی که به جنگ امام حسین علیه السلام آمدند و غیر از حرامزاده کسی با امام علیه السلام در نمیافتد، اینها حرامزاده بودند…
انسان این امان خدای متعال را بگذارد و زیر سایه دشمن برود و طمع به دشمن داشته باشد؟ حضرت امیر علیه السلام این را مهم میدانند، هم از نظر سیاسی مهم است، هم از نظر اخلاقی مهم است، هم از نظر اجتماعی مهم است و هم از نظر خانوادگی مهم است؛ عزّتِ نفس یعنی همین! چشمِ امید به کسی نداشته باشید، چشمتان به دستِ کسی نباشد، نزدِ کسی دستِ نیاز باز نکنید، زبان نیاز باز نکنید، به خدای متعال امید داشته باشید، «لاَ یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلاَّ رَبَّهُ».
از هیچ قدرتی نترسید
دوم «وَلاَ یَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ» ازهیچ قدرتی نترسید، از هیچ حادثهای نترسید، «فاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»[۹]، گاهی محافظ مهربان نیست، در باطنِ خود کسی را که حفاظت میکند دوست ندارد اما خدای متعال محافظِ شما است خدای متعال پاسدار شما است و خیلی هم مهربان است «فاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»، دیگر از او مهربانتر کسی محافظ شما نیست، از روی ناچاری نیست، مأمور نیست، شما را دوست دارد و تو را محافظت میکند، خدای متعال حافظ است، چرا میترسید؟ مرگ را خدای متعال مقدّر فرموده است، روزی را خدای متعال مقدّر فرموده است، عزّت را خدای متعال مقدّر فرموده است، چه چیز را سراغ دارید که به دست خدای متعال نیست؟ در دست او نیست؟ لذا در زندگی از چیزی واهمه نکنید، از گرانی نترسید، با ترس در معاملات خود گرفتارِ بیرحمی و بیانصافی نشوید، امید شما به خدای متعال باشد، نه به این تجارت و امکانات و پارتی خود و به بیگانگان امید نداشته باشد، خدا، خدا، خدا! ترس هم فقط از گناه باشد، فرمودند: از گناه بترسید، جز گناه هیچ چیز برای شما خطرناک نیست، تنها چیزی که برای شما خطرناک است و شما را نابود میکند، شما را در به در میکند و شما را نا امن میکند فقط گناه است، شما این گناه را ترک کنید «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۱۰] برکت نمیخواهید؟ خداوند متعال میفرماید: تقوا داشته باش ما درهای برکت آسمان و زمین را بر روی تو باز میکنیم و از آسمان بر سر شما میریزیم، از زمین میجوشانیم، برکت برای شما توسعه پیدا میکند.
آیا ما وعدههای خدای متعال را قبول نداریم؟ نمیخواهیم در سنگر تقوا بیاییم تا برکت پیدا کنیم؟ عمرمان، مالمان، بچّههایمان، کارمان… همهی اینها مبارک شود و شومی نداشته باشد؟
«وَلاَ یَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ» از هیچ چیز نگران نباشید و نترسید، مگر از گناه خودتان، ولی اگر گناه کردید نگران باشید، در پیشگاه خدای متعال از نگرانی بنالید، دامان پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلم را بگیرید، دامان امام حسین علیه السلام را بگیرید، بگویید گنهکار هستم، نگران هستم، میترسم این گناه بر سرِ من بلا بیاورد، ترس در اینجا مطلوب است، در غیر از گناه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان پدر سفارش میکنند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه»[۱۱]… بچههای علی علیه السلام! بجز گناه از چیزی واهمه نکنید، زندگیِ خود را بیخود خراب نکنید، برای چه نگران هستید؟ مگر صاحب ندارید؟ مگر خدا ندارید؟ «وَلاَ یَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ».
از ندانستن خجالت نکشید
سوم: اگر چیزی را نمیدانید حیا نکنید، انسان فقط باید از گناه حیا کند، از پرسیدن حیا نکنید.
سن بالا رفته است و نماز را درست نمیخواند، مسئله را نمیداند، «وَلَایَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْ ءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ»
زگهواره تا گور دانش بجوی
همیشه انسان باید بیاموزد، سن بالا رفته است که رفته است، همان مقدار که میتوانی فرا بگیر.
چهارم «وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ» شجاعت اعتراف به نمیدانم را داشته باشید، اگر چیزی را نمیدانید صاف بگویید نمیدانم!
اگر بچّهی شما از شما چیزی میپرسد او را فریب نده و بگو نمیدانم، مثلاً کسی آدرس میخواهد اگر نمیدانید آدرس غلط ندهید و بگویید نمیدانم، واقعاً «نمیدانم» راحت جان است، مخصوصاً آنجایی که انسان هیچ نمیداند، «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ»[۱۲] ، اگر حرف میزنی عالمانه حرف بزن وگرنه حرف نزن، اگر معامله میکنی چشمانِ خود را باز کن و بدان که چطور معامله میکنی وگرنه معامله نکن، اگر میخواهی به سفر بروی آدرس داشته باش وگرنه نرو، باید همه جا با علم حرکت کرد، آنجایی که نمیدانید شجاع باشید بگویید نمیدانم و به سراغِ یک بلدچی بروید، انسانی که نمیداند و میداند که نمیداند سراغ یک بلدچی میرود.
صبر در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام این را خیلی مهم معرّفی فرمودهاند، ایشان فرمودند: «الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ»[۱۳].
جایگاهِ این با قبلیها تفاوت دارد، اگر سرِ انسانی را از تنِ او جدا کنند دیگر حیات ندارد و مرده است، ایمانی که در زندگی همراه با صبر نیست ایمانِ مرده است، انسانِ مؤمن ایمان را با صبر نگه میدارد، انسانِ بیصبر نمیتواند ایمانِ خود را نگه دارد، من به این بانوان بزرگواری که در این ایام با حضرت زینب سلام الله همراهی میکنند، با حضرت زهرا هم گریه هستند میگویم در خانه صبر کنید و عصبانی نشوید، عصبانیّت آفتِ برای همه است ولی بانوان بیشتر گرفتار هستند، صبر کنید، خدای متعال صابرین را دوست میدارد، بالاترین مدالی که خدای متعال به اهل صبر میدهد «وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»[۱۴].
آیا نمیخواهی خدای متعال تو را دوست داشته باشد؟ آیا نمیخواهی از چشم خدای متعال نیفتی؟ صبرداشته باشید، پرخاش نکنید، داد نزنید، درگیر نشوید، با یکدیگر مجادله نکنید، صبر، صبر… معالجه و نسخهی آن فقط صبر است.
روضهی ورود به کربلا
«وَ قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاوَات»[۱۵]… باید صبر از امام حسین علیه السلام یاد گرفت…
امروز کاروانِ عشق به سرمنزل رسید… بعضیها نقل کردند که وقتی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کربلا رسیدند اسب حرکت نمی کرد، حضرت تا هشت مرتبه اسب را عوض کردند و هیچ کدام از مرکبها حرکت نکردند…
اینها یک نوع از آموزشهای سمعی بصری است، شبیهخوانی چطور است؟ میخواهند قضیه را مهم بدانید، حالا هست یا نیست اما تصویر است…
هر مرکبی باشد، خدای متعال اینجا را قرار داده است و باید اینجا بمانید، با مرکب عوض کردن چیزی تغییر نمیکند، اینجا محلِّ نزول شما است…
حضرت پرسیدند و آن فرد اسمهای مختلف کربلا را گفت، گفت اینجا شَط الفرات است، اینجا غاضریّه است، اینجا نینوا است… تا رسید به اینکه اینجا کربلا است…
خدای متعال این آقای سازگار را حفظ کند.
دور حرم دویدهام صفا و مروه دیدهام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ»[۱۶]… آنگاه فرمودند: «اِنْزِلُوا» عزیزان من! پایین بیایید… بانوان را پیاده کنید…
«هذا مَوْضِعُ کَرْب وَ بَلاء، ههُنا مَناخُ رِکابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا»[۱۷]، اینجا قتلگاه مردان است، بناست در اینجا خون ما ریخته شود…
نمیدانم بر حضرت زینب سلام الله علیها چه گذشت… میگویند قبل از اینکه این حرف را بشنود خودِ ایشان فرمودند: ای برادر! اینجا چه سرزمینی است؟ غمِ عالم بر دلِ من نشست…
گرچه امروز روز سختی و روزِ غم باری بود ولی حضرت زینب سلام الله علیها چه عزّتی داشتند، میخواهند از کَجاوه پیاده بشوند، این محارم دورِ ایشان را گرفتند، مسابقه میگذارند… قمر منیر بنی هاشم با آن قَدِ رشید پای مبارک خود را برای حضرت زینب سلام الله علیها رکاب میکنند… اما روزی که میخوهند از کربلا بروند محرمی ندارند تا این بزرگواران را سوار کند…
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! به عظمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمهی اطهار علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و مصائبِ سیّدالشّهداء علیه السلام آقای ما را برسان.
خدایا! قلبِ مبارکِ ایشان را از ما راضی بگردان.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را به سامان برسان.
خدایا! ما را دشمن شاد نکن.
خدایا! ما را شرمنده نکن.
خدایا! وضعِ ما را سامان عنایت بفرما.
خدایا! سکّاندارِ کشتیِ انقلاب، پرچمدار نهضت مستضعفین، نایبِ امام زمان ارواحنا فداه را، رهبرِ بزرگوارمان را یاری بفرما.
خدایا! ایشان را در این مشکلات تنها نگذار.
خدایا! دشمنانِ این ملّت، دشمنانِ حاکمیّتِ دین، دشمنانِ ولایت بر ما مسلّط نفرما.
خدایا! دستِ خیانت را کوتاه بفرما.
خدایا! حوائج این جمع، حاجاتِ مورد نظر، حوائجِ منظورین مستجاب بفرما.
خدایا! شهدا و امام را از ثواب این مجالس، گذشتگانِ این جمع را، آقا سید محمد حسین سفرکرده را، شهید این بیت را، گذشتگان را سرِ سفرهی امام حسین علیه السلام پذیرایی بفرما.
غفر الله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۲۰۰
[۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۷۸ «فَانقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ»
[۴] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۴۵ «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»
[۵] کافی جلد ۵ ص ۳۲۱
[۶] سوره مبارکه ملک، آیه ۲ «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»
[۷] حکمت ۸۲ نهج البلاغه (أُوصِیکُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الاِْبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلاً: لاَ یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلاَّ رَبَّهُ، وَلاَ یَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ، وَلاَ یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ، وَلاَ یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ، وَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ، مِنَ الاِْیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَلاَ خَیْرَ فِی جَسَد لاَ رَأْسَ مَعَهُ، وَلاَ فِی إِیمَان لاَ صَبْرَ مَعَهُ.)
[۸] تاریخ سیاسی اسلام جلد ۲
[۹] سوره مبارکه یوسف، آیه ۶۴ (قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَىٰ أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ)
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»
[۱۱] بحارالأنوار ۱۶ ۹۵ باب ۶
[۱۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۳۶ «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولٰئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا»
[۱۳] نهج البلاغه , ص ۴۸۲ باب المختار من حکم أمیر المؤمنین
[۱۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۴۶ «وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»
[۱۵] زیارت ناحیه مقدسه
[۱۶] لهوف، صفحات ۸۰ و ۸۱ (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِیلَ کَرْبَلَاءُ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اللَّه.)
[۱۷] مقتل الحسین خوارزمى، جلد ۱، صفحه ۲۳۷
پاسخ دهید