روز یکشنبه مورخ ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز اوّل ماه محرم، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بعد از نماز ظهر و عصر در «مسجد امام(ره) بازار تهران» با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
- نکاتی در ارتباط با ساخت «صَحن عَقیله» در کربلای مُعلّی
- محبّت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در فطرت شیعیان قرار داده شده است
- محبّت امام حسین (علیه السلام) انسان را الهی میکند
- مُراقبت همیشگی خداوند نسبت به انسان طبق دعای عَرفهی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
- محبّت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) همان محبّت خداست
- روضه و توسّل به جناب مُسلم بن عقیل (علیه السلام)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
نکاتی در ارتباط با ساخت «صَحن عَقیله» در کربلای مُعلّی
تسلیت عرض میکنم و خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر هم مُحرّم را دیدیم. اسم ما در لیست سینهسوختهها و غیرتیهایی که به امام حسینشان حَسّاس هستند، اسممان دوباره نوشته شد و با مَلائکه در عزاداری همراه شدیم. ابتدائاً یک نکتهای راجع به کمک به اَعتاب عالیات خدمت شما عرض بکنم. ما چند جلسه هم خدمت امام جماعت عالِم و بزرگوار و باتقوای شما که از دوستان قدیم هستند و از ابتدا هم ایشان برای ما مَقبول بودند، چند جلسه در همین دفتر داشتیم که شاید بتوانیم قَدمی برداریم. بنده در این رابطه یک داستانی را نَقل میکنم. حضرت آقای «شیخ مهدی کربلایی» تولیت حرم مُطهّر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هستند؛ هم امام جمعه هستند و هم تولیت هستند. عراقیها در قرارداد با ایرانیها خیلی سختگیر و بَهانهجو هستند. برای ساختن صحن مُطهّر حضرت زهرا (سلام الله علیها) خیلی خونِجگرها تَحمُّل شد تا یک بَنای تاریخ و تَمدُّنی در عَصر ما که جُزء افتخاراتِ بزرگ ملّت ایران و نظام جُمهوری اسلامی است که در کنار حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به یادگار ماند. امروز هم برای زائرین یک پَناهگاه خوبی است و هم در دنیا یکی از بَناهای قابل عَرضه در مُهندسیهای فاخر است و کمنظیر یا بینظیر است. بعد تَصمیم گرفته شد برای زائرین حرم امام حسین (علیه السلام) هم یک قَدمی برداشته بشود. آنجا صَحن مادر بود و اینجا هم بَنا شد صَحن عَقیله درست بشود. این برادران عزیز ما رفتند و شرایطی را که بود، آقای کربلایی با مشاورین خودشان مَطرح کردند و بالاخره پاسخ مَنفی دادند و گفتند که ما با این شرایط قبول نمیکنیم. این دوستان ما که برای توسعهی جَلال و عظمت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) وآسایش زائرین امام حسین (علیه السلام) کَمر بستند، مأیوس شدند. طولی نکشید که آقای کربلایی خودشان تماس گرفتند و از مسئولین اَمر خواستند که خیلی زود بیایید تا ما این قرارداد را امضاء کنیم. وقتی برادران ما حُضور پیدا کردند، آقای کربلایی یک حالی داشتند. گفتند که نیمهشب گذشته بود، یکی از عُلمای لُبنان که در دورههای تَحصیل با ما بود، با بنده تماس گرفت و پُرسید: آقای کربلایی! چه خبر؟ گفتم: سلامتی شما. گفت: از صَحن عَقیله چه خبر؟ گفتم که بَنا بود، ولی به جایی نرسید. گفت: عَجله کنید؛ من خواب دیدم حضرت صدیقهی طاهره فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) به حرم مُطهّر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) وارد شدند و آقای کربلایی هم آنجا بودند، قُنداقهی حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) در دست ایشان بود. آوردند و به آقای کربلایی گفتند: این را به ایرانیها بدهید. خوشا به حال ایرانیها! الحمدلله حضرت زهرا (سلام الله علیها) شما را پَسندیده است. از ابتدا هم همینگونه بود. خداوند مادرهایتان را بیامُرزد؛ خداوند پدرهایتان را بیامُرزد. نمیدانیم ما چه داریم که اینها ما را قَبول کردهاند. بنده خودم را عَرض میکنم. «خواجه با بیخِرَدی میخَرَدم[۲]». به ما لُطف دارند و از ما هم تَوقُّع دارند. لذا این صَحن بزرگکردن حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) است؛ این تَکریم وتَعظیم حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) است. مبالغ زیادی خَرج شده است و الحمدلله به یک جاهایی رسیده است؛ ولی خودتان میدانید که تازه ابتدای هزینههای نازُککاری است. لذا هرچه میتوانید، والله قَسم آنچه برای خانهی خودتان خَرج میکنید، هرجایی که نباید اینها از دست رفته است؛ ولی آنها برای خودتان خانهی آخرت است؛ این هم خانهی خودتان است. ما بعد از مرگمان باید به آنجا پَناه ببَریم. انشاءالله این حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) است که دست ما را خواهند گرفت. آنهایی که توفیق دارند و آنهایی که تَصمیم دارند در این اَمر بزرگ انشاءالله نامشان در لیست کسانی که برای عظمت حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) نوشته بشود، امام حسین (علیه السلام) را خُشنود کنند، امام زمان (ارواحنا فداه) را دعاگوی خودشان قرار بدهند، یک صلوات مَرحمت کنند.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
محبّت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در فطرت شیعیان قرار داده شده است
ایّام عاشورا اَبعاد مختلفی دارد. بُعد اوّل محبّت است. چرا مادر فرزندش را دوست دارد؟ چرا ندارد، مادر است. خداوند متعال بین مادر و فرزند یک ارتباط نامَرئی قرار داده است. غیرِ مادر هرقَدر مهربان باشد، به مهربانی مادر نمیرسد. خداوند متعال بین ما و امام حسین (علیه السلام) تَکویناً یک چیزی قرار داده است. شما امام حسین (علیه السلام) را دوست دارید، اختیاری هم نیست؛ «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ[۳]»؛ فرمود: من کُشتهی گریهخیر هستم. اصلاً آدم بیاختیار گریه میکند. آدم برای پدر خودش که یکسال هم نمیتواند گریه کند؛ ولی شما هر سال برای امام حسین (علیه السلام) گریه میکنید. عزیزی در حَرم حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)به من رسید و گفت: فُلانی از امام حسین (علیه السلام) برایم اَشک عاشورا بخواه. آمدم تا امام حسین (علیه السلام) ما را از این سرمایه مَحروم نکند. این گَنج آخرت ماست. بخواه که امام حسین (علیه السلام) از این گَنج به ما هم مَرحمت کند. بنده هم خواستم، برای خودم هم خواستم، برای مُستعمین خودم هم خواستم. اُمیدوارم داده باشند و دادهاند. لذا بعضی از چیزها ذاتی است. ذاتی علّت نمیخواهد. میگویند که غذا شور است؛ چرا؟ چون نمک زدهاند. نمک شور است؛ چرا؟ زیرا اصلاً خاصیّت نمک این است، دلیل نمیخواهد. همهچیز از خداست. خداوند از کجاست؟ وجود خداوند از ذات خودش است. چرا نمیخواهد، خداوند ذاتاً وجود است، وجودِ مَحض است. همهچیز اینگونه است. هر عَرضی به ذاتی برمیگردد و وقتی به ذاتی رسید، دیگر حرف تمام است؛ در آنجا دیگر دلیل نمیخواهد. بین پدر و فرزند، بین مادر و فرزند این محبّت چرا نمیخواهد؛ در ذاتش است، در وجودش است. خداوند این محبّت را در قلب او نوشته است، در تکوینش قرار داده است. ما چطور؟ «شیعتُنا منا، خلقوا من فاضل طینتنا وَ عُجِنُوا من مَاء عَذب وَلایَتنا[۴]»؛ فرمود: شیعیان ما خلقت و تکوینشان ـ که این غیر از خواستن است ـ «خلقوا» خَلق شدند، «من فاضل طینتنا»؛ همینگونه که وجود ما از وجود پدر و مادرمان هست، در این روایت دارد که آن وقتی که خداوند متعال مَشغول خَلق طینت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) بود، یک ریزشهایی داشت. دیدهاید که ظرف پُر میشود، لبریز میشود و میریزد؟ این وجود نازنینشان که سرشار از لُطف خداوند متعال شد، سر رفت. آن سر ریز شیعه شده است. یعنی قُماش وجود ما دقیقاً قُماش وجود حضرت علی (علیه السلام) و اولاد علی (علیه السلام) است؛ «خلقوا من فاضل طینتنا». دیگر چه؟ «وَ عُجِنُوا من مَاء عَذب وَلایَتنا»؛ آن وقتی که خداوند متعال خَمیرهی وجود ما را درست میکرد، از آب ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این خَمیره ریخته است. بنابراین در وجود ماست، در خون ماست، در فطرت ماست، در حقیقت ماست. ما امام حسین (علیه السلام) را دوست داریم و نمیتوانیم دوست نداشته باشیم. اگر ما را تکهتکه کنند، نمیتوانیم بدون امام حسین (علیه السلام) باشیم. ما بهشت را هم نمیخواهیم که بدون امام حسین (علیه السلام) به بهشت برویم. بهشت ما همان حسینِ ماست. در روایت دارد که روز قیامت همه گرفتار هستند، غیر از عاشقان امام حسین (علیه السلام). مَلائکه میآیند و میگویند: حُورالعین و مَلائکهی بهشت به استقبالتان هستند، در انتظارتان هستند؛ اینها میگویند: ما با وجود امام حسین (علیه السلام) بهشت را نمیخواهیم. بهشت ما خودِ امام حسین (علیه السلام) است. علاوه بر اینکه خداوند متعال ذاتاً محبّت امام حسین (علیه السلام) را در وجود ما قرار داده است و به هیچوَجه از عُهدهی شُکر آن هم نمیتوانیم بربیاییم، از نظر شرعی، از نظر قانون الهی هم خداوند متعال بر ما واجب کرده است. این مطلب در کجاست؟ «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى[۵]»؛ آیهی ۲۳ سورهی مبارکهی شوری است. «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»؛ وجود مبارک حضرت خاتم انبیاء محمّد مُصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) برحَسب روایت فرمودند: «الجنّه تَشْتاقُ إلى أربعه[۶]»؛ نه اینکه ما عاشق حضرت علی (علیه السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) هستیم؛ بلکه کائنات، آسمانها، عَرش خداوند و بهشت مُشتاق چهار عُنصر هستند. این چهار نفر چه کسانی هستند؟ حضرت علی امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند. ما بهشت را دوست داریم، ولی بهشت این مولای ما را دوست دارد. «تَشْتاقُ» یعنی چشم به راه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، مُشتاق است. مُشتاق حضرت علی، حضرت فاطمه، حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین (علیهم السلام) است.
یک صلواتی مرحمت بفرمایید.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
محبّت امام حسین (علیه السلام) انسان را الهی میکند
کسانی که امام حسن مجتبی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و حضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) در دلشان نشستهاند، قُماش اینها قُماش بهشت است. اینها هماهنگ با بهشت هستند و انشاءالله به بهشت هم میرسند؛ چون جنسشان جنس محبّت است. محبّت چه کسانی؟ محبّت حضرت علی (علیه السلام)، محبّت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، محبّت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و محبّت حضرت امام حسین (علیه السلام). پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم دعا کرده است. در مورد حسن و حسین (علیهما السلام) فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُمَا[۷]»؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدایا! خدا را شاهد میگیرد، افتخار میکند، مُباهات میکند. خدایا! من حسن و حسین (علیهما السلام) را دوست میدارم. «وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمَا[۸]»؛ خدایا دوست بدار هرکسی حسن و حسین (علیهما السلام) را دوست میدارد. علاوه بر اینکه ما ذاتاً حسینی هستیم، عَلوی هستیم، فاطمی هستیم، حَسنی هستیم، ولایتی هستیم، امامتی هستیم، علاوه بر این محبّت به این بزرگواران مَکتب تربیتی ماست. اگر این محبّت نبود، ما کِشش به سوی اینها پیدا نمیکردیم. شیطان ما را میکِشید و به جَهنَّم میبُرد. بدیهای ما اصلاح نمیشد. آن چیزی که ما را درست میکند، محبّت است، زور نیست. زور کسی را درست نکرده است، بَشر با زور به جایی نمیرسد. این بود که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) اِنزوا را قبول کردند، کَشتهشدن دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول کردند، ولی دست به شمشیر نبُردند؛ والّا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) قادر بودند تا حکومت را از دست اینها بگیرند. اینها چه کسانی بودند؟ در یک حملهی بَرقآسا همهی اَرازل و اوباشی که دور خانهی حضرت علی (علیه السلام) جمع شده بودند و مُحاصره کرده بودند، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با یک حَمله همهی آنها را مانند یک روباه از بین میبُرد. چرا این کار را نکردند؟ خواستند بگویند که باید دل بخواهد. آن کسی که به اجبار دنبال من میآید، هیچ ارزشی ندارد. آن کسی که به اجبار نماز بخواند چه فایدهای دارد؟ آن کسی که روزهی زَکات میدهد، ریایی خُمس میدهد چه فایدهای دارد؟ آن باید از درون بجوشد؛ والّا بیرون میریزد و ماندگار نیست. دل باید بجوشد. لذا مَکتب امام حسین (علیه السلام) مهمترین مَکتب تربیتی است. هیچچیزی مانند محبّت امام حسین (علیه السلام) آدم را الهی نمیکند، آدم را مُتدیّن نمیکند، آدم را خداتَرس نمیکند.
مُراقبت همیشگی خداوند نسبت به انسان طبق دعای عَرفهی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
لذا در مسألهی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) یکی اُلگو بودن حضرت امام حسین (علیه السلام) است؛ اگر کسی امام حسین (علیه السلام) را بشناسد، میبیند که امام حسین (علیه السلام) همهی وجودش عشق به خداست. این از جملات دعای عرفهی حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاه و السلام) است. چه دعای عرفهای است. یکی از مُعجزات امام حسین (علیه السلام) همین دعای عرفهی آن بزرگوار است. هیچ عارفی در عالَم در اُوج عرفان و ذوق عرفانی که ذوق را میدانید که مثلاً میگویند فُلانی اهل ذوق است، یعنی چشیده است، یعنی ذوق عرفانی برایش شیرین شده است. ذوق در اصطلاحات عرفانی خیلی مُصطلح است، رایج است. اینهایی که ذوق کردهاند و چشیدهاند، حرف نمیزنند. اگر همه جمع بشوند، قطرهای از دریای عرفان امام حسین (علیه السلام) نمیشوند. امام حسین (علیه السلام) قبل از آنکه سیّد شهیدان باشند، سیّد عارفان هستند. ابتدا عرفان است، بعد شهادت از جلوههای عرفان حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاه و السلام) است. آقا سیدالشهدا (علیه السلام) در دعای عرفه این جمله را دارند: «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَاتَراکَ عَلَیْها رَقِیباً، وَ خَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً[۹]»؛ خدایا! کور باد آن چشمی که تو را بر خودش مُراقب نبیند. امام حسین (علیه السلام) دارند به ما میگویند که هرجا بروید تنها نیستید؛ مُراقب دارید. مُراقب تو هم مأمور امنیتی نیست، مأمور انتظامی نیست که یکجا خوابش ببَرد، یکجا بگوید که حالا این رفیق من است رَهایش کُن، یکجایی پول بگیرد و کاری به کار خلافکار نداشته باشد، اینها نیست؛ خودِ خداوند هرجایی بروی همراه تو هست. «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ[۱۰]»؛ این با شماست. هرجایی بروی بیخدا نیستی، خدا را داری. آنوقت خداوند با چه صفتی با تو همراه است؟ «وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبًا[۱۱]»؛ مُراقب است، دارد نگاهت میکند. ما به زبان خودمانی که صحبت میکنیم، میگوییم: «فُلانی حَواسش به تو هست». از شما چه پنهان، من گاهی در حَرم حَضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) بچّگی میکنم و به امام رضا (علیه السلام) هم عَرض کردهام: آقا! حَواست به من باشد؛ آقا! رَهایم نکُنی؛ آقا! حَواست به من باشد. خداوند که حَواس ندارد، او علم مُطلق است؛ ولی اگر بخواهیم در مورد خداوند هم با زبان عُرفی صحبت کنیم، خداوند حَواسش به ما هست. «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَاتَراکَ عَلَیْها رَقِیباً»؛ لذا کاسب در محل کَسب خودش بین خود و خداوند باور کند که خداوند آنجاست و خداوند دارد نگاه میکند. خانمی به مغازهات میآید، آدمِ حَواسپَرت میآید، آدم ضعیفِ فکری میآید و به سادگی میشود جنس را به او قالب کرد، به سادگی میشود جنسش را از او گرفت. اگر ما باشیم اینها زِرنگی است، اما اگر در مَکتب امام حسین (علیه السلام) هستید، امام حسین (علیه السلام) میگوید: کور بشود آن چشمی که خداوند را بر خودش مُراقب نبیند. او رَقیب است، مُراقب است، حَواسش به تو هست. او دارد میبیند که تو داری چه کار میکنی و اینها را مینویسد. اینها در خَزائن غیبش ثَبت است، ضَبط است، باید جواب بدهی. «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَاتَراکَ عَلَیْها رَقِیباً»؛ این کلاس کلاسِ حُضور است، این کلاس کلاسِ مَحضر است که خداوند همهجا حاضر است و همهجا مَحضر خداست؛ من یا حُضور دارم و یا در مَحضر هستم. یکی از این دو هست. یا حُضور است و یا مَحضر است.
محبّت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) همان محبّت خداست
نکتهی دوّم چه چیزی است؟ مقداری عَمیقتر است؛ «وَ خَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً»؛ تمام سرمایهی آدم محبّت خداست. اگر از این سرمایه که والله قَسم محبّت امام حسین (علیه السلام) محبّت خداست. در کتاب شریف «عُده الداعی[۱۲]» که یک عالِم واصلِ بینظیر یا کمنظیر که این بزرگوار کارِ حضرت یُوشع بن نون (علیه السلام) را کرده است، کارِ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را کرده است، رَدّ شمس کرده است، که انشاءالله به کربلا که رفتید که الآن هم بُقعهی ایشان تَعمیر شده است، از بابِ القبله که خارج میشوید وقتی ۵۰۰ متر جلو بروید، در آنجا قَبر شریف علّامهی بزرگوار و صاحب کتاب عُده الداعی هست. انشاءالله بروید و زیارت بکنید. ایشان خیلی بزرگ هستند. این کتاب عُده الداعی هم کتابِ دعا و شرایط استجابت دعاست که مرحوم «آیت الله حسن زاده» (رضوان الله تعالی علیه) آرزو میکردند که ایکاش این کتاب برای طلبهها تَدریس میشد و کتاب درسی بود. خیلی آموزنده است، خیلی سازنده است. در این کتاب عُده الداعی از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ[۱۳]»؛ هرکسی یادِ حضرت علی (علیه السلام) بکند، یادِ خداست؛ هرکسی یادِ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بکند، یادِ خداست؛ هرکسی یادِ امام حسن مجتبی (علیه السلام) بکند، یادِ خداست؛ هرکسی یادِ امام حسین (علیه السلام) بکند، امام حسین (علیه السلام) اسم اَعظم خداست. وقتی «یا حسین» میگویی، گویا «یا ارحم الرّاحمین» میگویی، یا «ستّار العُیوب» میگویی، «یا غیاث المُستغیثین» میگویی. امام حسین (علیه السلام) کشتی نجات است، مَظهر غیاث المُستغیثین است. لذا در زیارت شریفهی جامعه عرضه میداریم: «وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللّهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّهِ[۱۴]»؛ هرکسی شما را دوست داشته باشد، دوستی شما مانند دوستی خداست. شما جلوهی خدایید، شما مَظهر خدایید، شما آیهی خدایید، شما واسطهی فیض خدایید، شما سُفرهی کَرَم خدایید، شما سُفرهی آبروداری خداوند برای ما هستید، آبروی ما به شما هست. «مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللّهَ»؛ هرکسی هم با شما دشمن باشد، دشمنِ خداست. «وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ»؛ کسی که با حضرت علی (علیه السلام) جنگیده است، با خدا جنگیده است؛ حالا میخواهد هرکسی باشد. با خدا جنگیده است. هرکسی به حضرت علی (علیه السلام) بد گفته است، به خدا بد گفته است. حضرت علی (علیه السلام) خدا نیست، ولی از خدا جُدا نیست. حضرت علی (علیه السلام) مَظهر خداست، حضرت علی (علیه السلام) جلوهی خداست، حضرت علی (علیه السلام) آیهی خداست.
روضه و توسّل به جناب مُسلم بن عقیل (علیه السلام)
امروز روز اوّل مُحرّم است و میزبانمان حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) است. سَفیر امام حسین (علیه السلام) است. اوّلین شهیدِ عاشورایی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) پسر عمو و شوهر خواهرش هست. میدانید که حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) هم داماد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ حضرت علی (علیه السلام) یک دختری به نام «رُقیّه» دارد که همسر حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) است. هم پسر عمویش است هست و مهمتر از همهی اینها فدایی امام حسین (علیه السلام) است که برحَسب نَقل پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به «عقیل» فرمودند: «لاَحِبُّهُ حُبَّینِ[۱۵]»؛ عَقیل عَموی ایشان بود، مُسلم پسر جناب عَقیل است. به عَقیل فرمودند: من تو را از دو جَهت دوست دارم: یکی این است که عَموی من هستی، قوم و خویش من هستی. دوّم اینکه پسر تو قُربانی حسینِ من است. حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) خیلی مُمتاز بود. خداوند این شهید خدمت «آیت الله رئیسی» را رحمت کند. با ایشان همسفر کربلا بودیم، قائدتاً آقای «شَهباز» هم بوده است. در این سفر کربلا وقتی به مسجد کوفه رفتیم و با ایشان به حَرم حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) رفتیم، ایشان گفتند: فُلانی! این مُجرّب است که هرکسی حاجتی داشته باشد، گِرهی در کارش اُفتاده باشد، اگر یک خَتم صلواتی برای حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) نَذر کند، گِرهاش باز میشود. بابالحَوائج است، بلاتَردید بابالحَوائج است. زیارتش هم مانند زیارت حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) است. انشاءالله کنار ضریح ایشان برویم، آن ضریح را بگیریم و به مَظلومیّت ایشان گریه کنیم. در آخرین لحظاتی که حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) را برای ذبح به بالای دارالاماره بُردند، آنجا گریه میکرد. نامَرد جَلّاد زخمزبان زد: تو اینقَدر قُوّت قلب داشتی و به جنگ «ابن زیاد» آمدی؟ حالا داری گریه میکُنی؟ به تَعبیر بنده گفت: نامَرد! من برای خودم گریه نمیکنم؛ من نامه نوشتهام که حسین (علیه السلام) بیاید. میدانم حسین (علیه السلام) در این بیابانها دست زن و بچّه، حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) را، حضرت رُباب (سلام الله علیها) را و حضرت سکینه (سلام الله علیها) را گرفته است و منزل به منزل به شهر کوفه میآید. کسی را پیدا نکردم که پیغام بدهم: حسین جان به کوفه نیا. اینجا حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) برای امام حسین (علیه السلام) گریه کرد. در اواسط مسیر هم در یکی از منازل خبر شهادت حضرت مُسلم بن عقیل (علیه السلام) به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) رسید. امام حسین (علیه السلام) با صدا گریه کردند. دختر مُسلم بن عقیل (علیه السلام) را خواند، نشست و این دختر را بر روی زانو گرفتند ـ داییِ او بودند ـ دست نوازش به سر این یَتیم کشیدند، اشک چشمشان جاری شد. این دختر یک نگاهی به سیمای امام و دایی جانش کرد، گفت: آقا! حادثهای برای پدرم پیش آمده است؟ من دیگر بابا ندارم؟ امام حسین (علیه السلام) نَوازش کردند، دلداری دادند؛ اما کنار گودال قَتلگاه دختر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خودش را بر روی سینهی بابا انداخت. آنجا کسی نبود که نَوازش کند. «اجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ[۱۶]»؛ یک مُشت عَرب، این بچّهی کوچک مگر چند نفر میخواهد؟ تازیانه نمیخواهد…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] میرزا حبیب خراسانی، دیوان اشعار، بخش دو، شماره ۲۳۱٫
[۳] کامل الزیارات، ط دار المرتضویه، ابن قولویه القمی، جلد ۱، صفحه ۱۰۸ و ۱۰۹٫
«الباب السادس و الثلاثون فی أن الحسینع قتیل العبره لا یذکره مؤمن إلا بکى: ۱- حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ أَبِی یَحْیَى الْحَذَّاءِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام إِلَى الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَا عَبْرَهَ کُلِّ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا یَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ یَا بُنَیَّ.
۲- حَدَّثَنِی جَمَاعَهُ مَشَایِخِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْعَطَّارِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَهِ عَنْ أَبِی عُمَارَهَ الْمُنْشِدِ قَالَ: مَا ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عَلَیهِ السَّلام عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی یَوْمٍ قَطُّ فَرُئِیَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام مُتَبَسِّماً فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَى اللَّیْلِ وَ کَانَ عَلَیهِ السَّلام یَقُولُ الْحُسَیْنُ عَلَیهِ السَّلام عَبْرَهُ کُلِّ مُؤْمِنٍ.
۳- حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلام أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ.
۴- حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ عَلَیهِ السَّلام أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ.
۵- حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍ أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ.
۶- حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْخَزَّازِ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ فَذَکَرْنَا الْحُسَیْنَ ع عَلَیهِ السَّلام وَ عَلَى قَاتِلِهِ لَعْنَهُ اللَّهِ فَبَکَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام وَ بَکَیْنَا قَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ عَلَیهِ السَّلام أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ.
۷- حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ ع عَلَیهِ السَّلام أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ قُتِلْتُ مَکْرُوباً وَ حَقِیقٌ عَلَیَّ أَنْ لَا یَأْتِیَنِی مَکْرُوبٌ قَطُّ إِلَّا رَدَّهُ اللَّهُ وَ أَقْلَبَهُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً- حَدَّثَنِی حَکِیمُ بْنُ دَاوُدَ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَیهِ السَّلام مِثْلَهُ».
[۴] بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳ و ۲٫
[۵] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳٫
«ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ».
[۶] غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الائمه الأطهار علی علیه السلام، جلد ۱، صفحه ۱۰۶٫
«و قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: إنّ الجنّه تَشْتاقُ إلى أربعه من أمّتی : علیّ بن أبی طالب علیه السّلام ، و عمّار ، و سلمان الفارسیّ ، و المقداد بن الأسود رضی اللّه عنهم».
[۷] مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه من آثار القدماء من علماء الإمامیه الثقات، جلد ۱، صفحه ۱۸۲٫
«وَ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُمَا فَأَحِبَّهُمَا وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمَا».
[۸] همان.
[۹] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عرفه.
«…إِلٰهِى تَرَدُّدِى فِى الْآثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِى عَلَیْکَ بِخِدْمَهٍ تُوصِلُنِى إِلَیْکَ، کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فِى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ؟ أَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّىٰ یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ؟ مَتىٰ غِبْتَ حَتَّىٰ تَحْتاجَ إِلىٰ دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ؟ وَ مَتىٰ بَعُدْتَ حَتَّىٰ تَکُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ إِلَیْکَ؟ عَمِیَتْ عَیْنٌ لَاتَراکَ عَلَیْها رَقِیباً، وَ خَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً؛ إِلٰهِى أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثارِ فَأَرْجِعْنِى إِلَیْکَ بِکِسْوَهِ الْأَنْوارِ وَ هِدایَهِ الاسْتِبْصارِ حَتَّىٰ أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْها کَما دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْها، وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّهِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَیْها، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ. إِلٰهِى هٰذَا ذُلِّى ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ هٰذَا حالِى لَایَخْفىٰ عَلَیْکَ، مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیْکَ، وَ بِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ، فَاهْدِنِى بِنُورِکَ إِلَیْکَ، وَ أَقِمْنِى بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّهِ بَیْنَ یَدَیْکَ. إِلٰهِى عَلِّمْنِى مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَ صُنِّى بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ؛ إِلٰهِى حَقِّقْنِى بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَ اسْلُکْ بِى مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلٰهِى أَغْنِنِى بِتَدْبِیرِکَ لِى عَنْ تَدْبِیرِى، وَ بِاخْتِیارِکَ عَن اخْتِیارِى، وَ أَوْقِفْنِى عَلَىٰ مَراکِزِ اضْطِرارِى. إِلٰهِى أَخْرِجْنِى مِنْ ذُلِّ نَفْسِى، وَ طَهِّرْنِى مِنْ شَکِّى وَ شِرْکِى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِى، بِکَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِى، وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فَلا تَکِلْنِى، وَ إِیَّاکَ أَسْأَلُ فَلا تُخَیِّبْنِى، وَ فِى فَضْلِکَ أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِى، وَ بِجَنابِکَ أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِى، وَ بِبابِکَ أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِى…».
[۱۰] سوره مبارکه حدید، آیه ۴٫
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا ۖ وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ ۚ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».
[۱۱] سوره مبارکه احزاب، آیه ۵۲٫
«لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ ۗ وَ کَانَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبًا».
[۱۲] عُدّهُ الدّاعی و نَجاحُ السّاعی کتابی است به زبان عربی در موضوع ادعیه و اخلاق، تألیف احمد بن محمد بن فهد حلی (متوفای ۸۴۱ق). این کتاب مشهورترین اثر ابن فهد حلی و از کتابهای مهم در موضوع خود است و چندین بار با ترجمههای مختلف فارسی منتشر شده است. مؤلف در ابوابی ششگانه به مباحثی همچون تعریف دعا، ترغیب بر آن، چگونگی و آداب دعا خواندن پرداخته و در هر باب، احادیث مربوط به آن موضوع را گردآوری کرده است. ابن فهد خود این کتاب را تلخیص کرده است. ابوالعباس جمالالدین احمد بن شمسالدین محمد بن فَهْد حِلّی اَسَدی (۷۵۷-۸۴۱ق) از عالمان، فقیهان و محدّثان امامی و شهرت او بیشتر در اخلاق، دعا و سیر و سلوک است. او در ۸۴۱ق کربلا وفات یافت و در باغ نقیب علویین بهخاک سپرده شد. مؤلف در مقدمه کتاب مینویسد چون مناجات با خداوند وسیله نجات و کلید عطاست و اینکه برای اجابت دعا اسباب و خصوصیاتی است، به تألیف این اثر روی آورده و آن را «عدّه الداعی و نجاح الساعی» نام نهاده است.
[۱۳] الکافی ج ۲، ص ۴۹۶، ح ۲؛ عدّه الداعی، ص ۲۴۱؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۸، ح ۲۰.
«عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ اَلشَّیْطَانُ».
[۱۴] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریفهی جامعهی کبیره.
«…فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ، وَ أَکْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَ مَجَّدْتُمْ کَرَمَهُ، وَ أَدَمْتُمْ ذِکْرَهُ، وَ وَکَّدْتُمْ مِیثاقَهُ، وَ أَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ، وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِی السِّرِّ وَ الْعَلانِیَهِ، وَ دَعَوْتُمْ إِلَىٰ سَبِیلِهِ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ، وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَکُمْ فِی مَرْضاتِهِ، وَ صَبَرْتُمْ عَلَىٰ مَا أَصابَکُمْ فِی جَنْبِهِ، وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاهَ، وَ آتَیْتُمُ الزَّکَاهَ، وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتُمْ فِی اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَیَّنْتُمْ فَرائِضَهُ، وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَ نَشَرْتُمْ شَرائِعَ أَحْکامِهِ، وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ، وَ صِرْتُمْ فِی ذٰلِکَ مِنْهُ إِلَى الرِّضا، وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضاءَ، وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضَىٰ؛ فَالرَّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ، وَ اللَّازِمُ لَکُمْ لاحِقٌ، وَ الْمُقَصِّرُ فِی حَقِّکُمْ زاهِقٌ، وَ الْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فِیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیراثُ النُّبُوَّهِ عِنْدَکُمْ، وَ إِیابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ، وَ حِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَ فَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَکُمْ، وَ آیاتُ اللّٰهِ لَدَیْکُمْ، وَ عَزائِمُهُ فِیکُمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَکُمْ، وَ أَمْرُهُ إِلَیْکُمْ، مَنْ والاکُمْ فَقَدْ والَى اللّٰهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَى اللّٰهَ، وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللّٰهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللّٰهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّٰهِ؛ أَنْتُمُ الصِّراطُ الْأَقْوَمُ، وَ شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ، وَ شُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ، وَ الرَّحْمَهُ الْمَوْصُولَهُ، وَ الْآیَهُ الْمَخْزُونَهُ، وَ الْأَمانَهُ الْمَحْفُوظَهُ، وَ الْبابُ الْمُبْتَلَىٰ بِهِ النَّاسُ، مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا، وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ، إِلَى اللّٰهِ تَدْعُونَ، وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ، وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ، وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ، وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَ إِلَىٰ سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ، وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ، سَعَدَ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُمْ، وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، و أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُمْ، وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ، وَ هُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ، مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّهُ مَأْواهُ، وَ مَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ، وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیمِ؛ أَشْهَدُ أَنَّ هٰذَا سابِقٌ لَکُمْ فِیما مَضىٰ، وَ جارٍ لَکُمْ فِیما بَقِیَ، وَ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ واحِدَهٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، خَلَقَکُمُ اللّٰهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتّىٰ مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، وَ جَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ، وَ مَا خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ، طِیباً لِخَلْقِنا، وَ طَهارَهً لِأَنْفُسِنا، وَ تَزْکِیَهً لَنا، وَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِنا، فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِکُمْ، وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنا إِیَّاکُمْ…».
[۱۵] أمالی الصدوق : ۱۱۱ / ۳ .
«اِبنُ عَبّاسٍ: قالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله: یا رَسولَ اللّهِ، إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقیلاً؟ قالَ: إی وَاللّه ِ إنّی لاَحِبُّهُ حُبَّینِ: حُبًّا لَهُ، و حُبًّا لِحُبِّ أبی طالِبٍ لَهُ و إنَّ وَلَدَهُ لَمَقتولٌ فی مَحَبَّهِ وَلَدِکَ، فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمِنینَ، و تُصَلّی عَلَیهِ المَلائِکَهُ المُقَرَّبونَ، ثُمَّ بَکى رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَتّى جَرَت دُموعُهُ عَلى صَدرِهِ، ثُمَّ قالَ: إلَى اللّهِ أشکو ما تَلقى عِترَتی مِن بَعدی».
[۱۶] اللهوف فی قتلى الطفوف، السید بن طاووس، جلد ۱، صفحه ۷۸ و ۷۹٫
«…فَقال الراوی: ثُمَّ أخرَج النِساءِ مِنَ الخیمَه و أشعلوا فیهَا النَّار فَخَرجنَ حَواسِر مُسلبات حافِیات باکِیات یَمشِینَ سَبایَا فِی أسَرَ الذَلَّه وَ قُلت بَحقِّ الله إلّامَا مَرَرتُم بِنَا عَلَى مِصرَع الحُسین عَلَیهِ السَّلام فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَهُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلام تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلام وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَهَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِی عَلَیْهِ الصَّبَا قَتِیلُ أَوْلَادِ الْبَغَایَا وَا حُزْنَاهْ وَا کَرْبَاهْ الْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی الله عَلَیهّ وَ آلِهِ وَ سَلَّم یَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلَاءِ ذُرِّیَّهُ الْمُصْطَفَى یُسَاقُونَ سَوْقَ السَّبَایَا وَ فِی رِوَایَهٍ یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى عَلَیهِ السَّلام بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى.قَالَ الرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ ثُمَّ إِنَّ سُکَیْنَهَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِیهَا الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلام فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. قَالَ الرَّاوِی: ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِی أَصْحَابِهِ مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلام فَیُوَاطِئُ الْخَیْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ وَ هُمْ إِسْحَاقُ بْنُ حریه [حُوَیَّهَ] الَّذِی سَلَبَ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلام قَمِیصَهُ وَ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ حَکِیمُ بْنُ طُفَیْلٍ السِّنْبِسِیُّ وَ عُمَرُ بْنُ صَبِیحٍ الصَّیْدَاوِیُّ وَ رَجَاءُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ وَ سَالِمُ بْنُ خُثَیْمَهَ الْجُعْفِیُّ وَ وَاحظُ بْنُ نَاعِمٍ وَ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ الْجُعْفِیُّ وَ هَانِی بْنُ شَبَثٍ الْحَضْرَمِیُّ وَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى فَدَاسُوا الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلام بِحَوَافِرِ خَیْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ…».
پاسخ دهید