روز چهارشنبه مورخ ۲۶ دی ماه ۱۴۰۳، حضرت «آیت الله صدیقی» در جمع معتکفین مسجد الزهرا (سلام الله علیها) واقع در شهرک شهید محلاتی تهران حضور یافتند و بعد از نماز جماعت ظهر و عصر، نکاتی را در باب اعتکاف و بهره های معنوی آن مطرح فرمودند؛ مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- اعتکاف تمرین قَطع علایق دُنیوی است
- خودشناسی از مهمترین دَستاوردهای اعتکاف است
- بااَرزشترین داراییِ انسان عُمر اوست
- خودیابی از دَستاوردهای دیگر یک مُعتکف است
- خودسازی از نتایج اعتکاف است
- پنج عملی که ما را شبیه به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میکند
- انسان باید تلاش کند حَسنات و اعتقادات خود را سالم به قَبر برساند
- روضه و تَوسُّل به اُمّ اَبیها حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
اعتکاف تمرین قَطع علایق دُنیوی است
«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ[۲]»؛ اعتکاف یک فُرصت است، اعتکاف یک خلوت است، اعتکاف خودشناسی است، اعتکاف خودیابی است، اعتکاف خداشناسی و خدایابی است، اعتکاف تجربهی زندگی باصَفای دستجَمعی است، اعتکاف تمرین قَطع علایق از دنیاست، اعتکاف آمادهشدن برای مرگ است، شیرینکردن رفتن است، اعتکاف تعاوُن بر بِرّ و تقواست، اعتکاف گذاشتن بدیها و برداشتن خوبیهاست. وُجوهِ مُشترکی با راهپیماییهای اَربعینی دارد. در اعتکاف هیچکسی از دیگر گِله ندارد، هیچکسی به دیگری خُرده نمیگیرد. در اعتکاف همه دلشان میخواهد یک کاری برای خدا کرده باشند، یک خدمتی به میهمانهای خدا انجام داده باشند. در اعتکاف هیچکسی برای دیگری نَقشهی بد نمیکِشد. در اعتکاف هیچکسی به فکر سیاست و جریان و حِزب و گروه و این حرفها نیست. همه یک حرف دارند، همه یک کار دارند، همه با یکی کار دارند، همه یکجور غذا میخورند. این امتیازات و دهها امتیاز دیگر که اگر فُرصت بود، در ارتباط با اَسرار اعتکاف عَرایضی را تقدیم میداشتم.
خودشناسی از مهمترین دَستاوردهای اعتکاف است
اما نکتهای را که از قرآن کریم میخواهم خدمت شما عزیزان عَرض بکنم که هم بُعد عرفانی دارد، هم بُعد اخلاقی دارد، هم بُعد اجتماعی و سیاسی دارد، این آیهی سورهی مبارکهی مائده است. سورهی مبارکهی مائده آخرین سورهای است که در آخرین سال عُمر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر قلب نازنین ایشان نازل شده است. آیهی ولایت در این سوره است، آیهی حزب الله در این سوره است، آیهی تَبلیغ در این سوره است. مهمترین مَسائل عالَم اسلام تا دامنهی قیامت در این سوره آمده است. یکی از آیات این است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ[۳]»؛ خداوند به کسانی که خدا را باوَر کردهاند، با آنها صحبت میکند. نمیگوید: پیامبر بگو؛ خودش دارد با من و شما خدایمان صحبت میکند. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»؛ ای کسانی که دل به خدا دادهاید، خدا را باوَر کردهاید، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛ بر شما باد به خودتان. دیدهاید وقتی بَچّه میخواهد از خانه بیرون برود، مادر میگوید: حَواست به خودت باشد. خداوند متعال از روی مهربانی به من و شما میگوید: حَواست به خودت باشد. اینکه فرموده است: «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»، پیام اوّل آن این است که خودت را بشنا(سلام الله علیها) آدم یک گوهر قیمتی داشته باشد، یک جواهری از یکجایی به او رسیده باشد؛ اگر قیمتش را بداند که این خیلی سرمایه است، این را در یکجای مُحکمی، در یک گاوصندوقی، نزد یک آدمِ مُحافظی میگذارد که این به سادگی از دستش نرود؛ ولی اگر مُتوجّه اَرزش این گوهر نباشد، هم آدمهای رِند وقتی دیدند یکجوری از دست او درمیآورند و هم چون خودش نمیداند چه سرمایهای است، از آن استفاده نمیکند. فُرصتها از دست میرود، این را به جا خَرج نمیکند.
بااَرزشترین داراییِ انسان عُمر اوست
برادرها! خواهرها! ما گوهری گرانبَهاتر از عُمر خودمان نداریم. آدم در آن لحظات آخر حاضر است همهچیزش را بدهد و یک روز دیگر هم بماند. اینجور نیست؟ بنده دیدهام؛ اَشخاصی که در بِستر مرگ بودهاند، حاضر بودند همهچیزشان را بدهند تا دکتر بتواند چند وقت دیگر هم این را نگاه دارد. آدم نمیداند یک روزش چهقَدر قیمت دارد، یک ساعتش چهقَدر قیمت دارد. چون نمیداند، مُفت از دست رفت. این حدیث را چون کوتاه است این بَچّههای گُل انشاءالله در ذهنشان داشته باشند. میفرماید: «اَلْمَغْبُونُ»؛ مَغبون یعنی کسی که کُلاه بر سرش رفته است، یککسی که سود نبُرده است، فایده از مُعاملهاش نَصیبش نشده است، ضَرر کرده است. «اَلْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ عُمُرَهُ سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ[۴]»؛ کسی ضَرر کرده که همینجور آرام آرام عُمرش را داده است و الآن ندارد. عُمر هفتاد و چندسالهی ما رفت؛ الآن من چه چیزی دارم؟ عُمر به این سادگی از دست آدم میرود. قرآن میگوید: در مورد قیمت خودت بنشین و فکر کُن که تو چهقَدر اَرزش داری؟ هر روزت چهقَدر میاَرزد؟ هر ساعتت چهقَدر میاَرزد؟ اینکه اَرزش داشته باشد، شما همینجور چشم خود را میبَندید و هرکسی آمد هرجوری از این عُمرت استفاده کرد؟! آدمی که قَدر و قیمت خودش را میداند، جُز با خدا مُعامله نمیکند. چون هیچکسی قیمت عُمر من را به من نمیدهد. این فقط خداست. «إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهُ[۵]»؛ قیمت بدنهای شما بهشت است؛ به کمتر از بهشت نفروشید. این نکتهی اوّل است که قَدردانی عُمر است، صرفهجویی وقت است، اسرافنکردن جوانی و نوجوانیهاست. اینها را مُفت از دست ندهیم. و این وقتی مُیسّر است که ما بدانیم ما جِسم نیستیم. جِسم ما یک مَرکبی است که تا دَم مرگ با ما هست. از آنجا به بعد دیگر جِسم زیر خاک میرود، جیفه میشود و ما نمیدانیم به بهشت میرویم یا به جَهنّم میرویم. اگر درست زندگی کرده باشیم، با دین زندگی کرده باشیم، خداوند وَعده داده است: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى[۶]». اما اگر خداییناخواسته بیتوجّه بودیم، هرچه دلمان خواست انجام دادیم، به جَهنّم میرویم. قَبر هرکسی یا «حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ اَلنِّیرَانِ[۷]» و یا «رَوْضَهٌ مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ[۸]» است. پس نکتهی اوّل این است که همیشه آدم فکر کند و ببیند عُمرش را به چه کسی میدهد و به چه چیزی میدهد. عُمرش را به چه کسی میدهد و به چه چیزی میدهد؛ چه چیزی نَصیبش میشود. این یک نکته است.
خودیابی از دَستاوردهای دیگر یک مُعتکف است
نکتهی دوّم خودمان را بیابیم، خودمان را پیدا کنیم. بعضیها خودشان را در جوانی گُم میکنند، بعضیها در پول گُم میکنند، بعضیها در مَنصب و ریاست گُم میکنند، بعضیها در بازیهای سیاسی هَضم میشوند. اصلاً دنبال خودش نیست که دارد چه میکند. سرگرم شده است، به لَج اُفتاده است و دارد جنگ جریانی میکند. بَدبخت مُتوجّه نیست دارد چه چیزی را از دست میدهد. به چه چیزی سرگرم شده است. آدم خودش را پیدا کند. اگر خودش را پیدا کند، الآن بین خود و خدا در خانهی خدا نشستهایم؛ آیا جسم ما اینجاست یا خودِ ما اینجا هستیم؟ آیا من نزد امام زمان (ارواحنا فداه) هستم؟ میتوانم الآن نزد امام زمان (ارواحنا فداه) باشم، همهی شما میتوانید. نزد امام زمان (ارواحنا فداه) بودن به این است که توجّه داشته باشید آقایتان بالای سرتان است. یک توجّه لازم است. نزد خدا باشید، دل به خدا بدهید. دل هرجا هست، من آنجا هستم. جسم نه، مُمکن است جسم اینجا باشد، ولی دل در لَجن گناه باشد، نزد آدمهای کَثیف باشد، به فکر نقشهکشیدن و بَدبختکردن این و آن و بیآبرو کردن این و آن باشد. مُمکن است که واقعاً دل بیقرارِ امام زمان (ارواحنا فداه) باشد. بگوید: آقا! این ۳ـ۲ روز آمدهام، گفتم شاید شما را در اینجا پیدا کنم؛ نکند این ۳ـ۲ روز تمام بشود، شما را نبینم و بروم؟! این میشود. ببینید کُجا هستید؟ خودتان را پیدا کنید. کُجا هستید؟ دلتان کُجاست؟ حَواستان کُجاست؟ این پیام دوّم است. پیام اوّل خودت را بشناس، قیمت خودت را اَرزیابی کن، بعد هم ببین خودت را به قیمت دادهای یا خیر، از این به بعد به قیمت میدهی یا خیر. دوّم خودت را پیدا کُن. ببین کُجا هستی، نزد چه کسی هستی، با چه کسی هستی؟
خودسازی از نتایج اعتکاف است
نکتهی سوّم خودت را بساز. ما به هر صورتی مَحشور بشویم، خودمان خودمان را به آن صورت درآوردهایم. خدا خَلق ما را خودش ساخته است. «خَلَقَکُمْ» ، «صَوَّرَکُمْ[۹]»؛ صورتگری کرده است؛ ولی خُلق ما را به خودمان داده است و ما با خُلقمان مَحشور میشویم. این خَلق مَرکب ماست، خُلق اِکتساب ماست. حاصل عُمر ما آن خُلقیّات ماست. ببینید که خودمان را میخواهیم به چه شکلی دربیاوریم. مرحوم «علّامهی طهرانی[۱۰]» (رضوان الله علیه) نوشتهاند: یک اهل مَعنایی که چشم بَرزخیاش باز بود، یک تابوتی را دید که تا جلوی حَرم آوردند که ظاهراً حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده است؛ مَعمولاً دیدهاید، خدا عاقبتمان را خَتم به خیر کند. این میّتی را که به حرم میآورند تا ببَرند، وقتی به حَرم میرسند او را روی زمین میگذارند و بعد بلند میکنند و میبَرند. گفت: به دَرب حرم رسیدند، این تابوت را گذاشتند، من دیدم یک سگ سیاهی از آن خارج شد. تابوت را خالی به حَرم بُردند و برگرداندند؛ به مَحض اینکه برگرداندند، آن سگ آمد و داخل تابوت رفت. برادرها! آیات قرآن را تَدبُّر کنید. قرآن میگوید: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ[۱۱]». «إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» یعنی خداوند سگ و گُرگ را در قیامت مَحشور میکند؟ خیر، وُحوش یعنی آدمها هستند که نفَهمیدند. در این زندگی درندگی کردند. این چند روز زندگی همیشه در خانهشان همدیگر را میدَریدند، به هم میپَریدند، مُتوجّه نبودند که در باطن دارد خودش را سگ میکند. مُدام پاچهی همدیگر را میگیرند. این به آن گیر میدهد، مُدام همدیگر را طَرد میکنند. رَحمت رَحمانیّه کُجاست؟ رَحمت رَحیمیّه کُجاست؟ اُخوّت ایمانی کُجاست؟ چرا اینقَدر همدیگر را پاره پاره میکنیم؟ علاقهی شدید به دنیا آدم را به صورت سگ درمیآورد. «اَلدُّنْیَا جِیفَهٌ»؛ حدیث است؛ «اَلدُّنْیَا جِیفَهٌ وَ طَالِبُهَا کِلاَبٌ[۱۲]»؛ دنیا جیفه است. چه کسی بر سر جیفه دعوا میکند؟ سگها. دعواها و پَروندههایی که شما امروز میبینید، حضرت عبّاسی یکی از آنها بخاطر دین بوده است؟! جُز این شهدای اَمر به مَعروف کسی برود به یک زنی چیزی بگوید و او هم برود و یک پَروندهای درست کند و مأمور هم به نَفع او عمل بکند، بخاطر خدا یک پَروندهای هم او را گرفتار بکند. ولی ۹۹ درصد نه، همهی پَروندهها بخاطر دنیاست، دَعواها بخاطر دنیاست. این صورت باطنی خوبی برایمان درست نمیکند. بخاطر دنیا ما اینقَدر وقت و عُمرمان را تَلف کنیم، بگو مَگو بکنیم، با کینه زندگی کنیم، همدیگر را ناآرام و نااَمن کنیم، هیچکسی به هیچکسی اعتماد نداشته باشد، در آخر هم همدیگر را به دادگاه ببَریم و مَحکوم کنیم و بعد هم خودنمایی کنیم که من برنده شدم. این خودسازی کُجاست؟! در مسجد است. مسجد خیلی مهمّ است و سازندگی دارد؟ آن وقتی که استمرار داشته باشد. این ۳ روز وقتی است که ما از خدا بخواهیم: «سَیِّدِى أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِى[۱۳]»؛ خدایا! محبّت دنیا را از من بگیر، محبّت حضرت علی (علیه السلام) را در دلم بگذار، محبّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در دلم بگذار، محبّت ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلم را پُر کند. «أَسْأَلُکَ حُبَّکَ، وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنِى إِلَى قُرْبِکَ[۱۴]»؛ خدایا! محبّت خودت را، محبّت هر عملی که من را به تو نزدیک میکند و محبّت کسانی که تو را دوست دارند به من عنایت کُن. این دوستگیری اینجاست. آدم اولیاء خدا را در اینجاها میتواند پیدا کند. با اینها میتواند دل بدهد و دل بگیرد. با اهل دنیا، با بازیگرها، با فَریب کارها خارج از اینجاست. اینجا از این خبرها نیست.
پنج عملی که ما را شبیه به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میکند
آمدیم خودمان را بسازیم. به چه صورت بسازیم؟ به شکل پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). میشود به شکل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود؟ بله؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «أَقْرَبُکُمْ مِنِّی فِی اَلْمَوْقِفِ غَداً[۱۵]»؛ شبیهترین شما در روز قیامت به من کسانی هستند که ـ انشاءالله بَچّهها اینها را یادشان بماند ـ یک: «أَصْدَقُکُمْ حَدِیثاً[۱۶]»؛ در زندگی دروغ نمیگوید. اگر کسی در زندگی دروغ نگفت، شبیه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) صادق بود، پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) صادق بودند؛ «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[۱۷]». دو: «آدَاکُمْ أَمَانَهً[۱۸]»؛ هرکسی در حفظ اَمانت حَسّاس بود، عُمر ما اَمانت است؛ خداوند از ما سؤال میکند که من به تو پاکیزه داده بودم، این اَمانتها را که آلوده نکردهای؟! چگونه به من پَس میدهی؟ چشمِ پاک، زبانِ پاک، دستِ پاک، دامنِ پاک که ما همهی اینها را پاکیزه از خدا گرفتیم؛ اما هنگام رفتن آیا فرشتگان پاکیزه از ما تَحویل گرفتهاند؟ یا در روز قیامت اَعضاء و جَوارح ما علیه ما شکایت میکنند؟ نمیدانیم. این انقلاب به خون شهدا قَسم که اَمانت ماست. امام (رضوان الله تعالی علیه) هم به مردم اعتماد کردند. گفتند: مُواظب باشید به دستِ نااَهلان و نامَحرمان نیُفتد. از این انقلاب که اَمانت الهی است، باید با حَساسیّت حفاظت کرد. «آدَاکُمْ أَمَانَهً»؛ هرکسی در اَمانتداری حَساسیّتش بیشتر است، به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیهتر است. سوّم: «أوفاکم بالْعَهْدِ[۱۹]»؛ هر عَهدی، هر امضائی، هر قولی، هر قراردادی داشتید، نسبت به عَهدها، عَقدها، قولها، قرارها، هرکسی مَردانه به تَعهُّداتش عمل میکند، در آخر مِصداق این آیهی کریمه میشود: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ[۲۰]»؛ هم صداقت و هم تَعهُّد برای شهداست. بیایید راهِ شهدا را برویم؛ صداقت داشته باشیم، تَعهُّدمان را حفظ کنیم. چهارم: «أَقْرَبُکُمْ إِلَى اَلنَّاسِ[۲۱]»؛ هرکسی مردمیتر است، او به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیهتر است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردمی بود. رفت و آمد میکرد، به ضُعفا سر میزد، هرکسی در مسجد نبود سُراغش را میگرفت. اگر مَریض میبود، میرفت و از او عیادت میکرد. قاطیبودن با مردم، درد مردم را مُتوجّه بودن. پنجمین مورد این است که فرمودند: «أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً[۲۲]»؛ هرکسی خوش اخلاقتر است، به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیهتر است. اینجا آمدهاید وجود شما، قلب پاکِ شما آیینهی پیامبرتان باشد. خوش اخلاقی برای همیشه، نه اینکه حالا رفتیم یک ۵ دقیقه خوش اخلاق هستیم، اما بعد یک بَهانهای پیش بیاید از کوره در برویم. هُنر این است که مشکل پیش بیاید و تَحمُّل بکنیم، مُقابله نکنیم؛ والّا در شرایط عادی همه آرام هستند. اما آنجایی که کسی به ما جَفا کرد، کسی اذیّتمان کرد، در آنجاها از کوره در نرویم و مُدارا کنیم، یکجوری او را هم از گناه نجات بدهیم. خوش اخلاقی، مردمداری، خوش قولی، اَمانتداری و صداقت و راستگویی است. اینها چیزهایی است که ما را به پیامبرمان شبیه میکند.
پس پیام اوّل این آیه خودشناسی بود، اَرزششناسی عُمرمان بود. دوّم خودمان را پیدا کنیم که یکوقتی ثروتمند شدیم، یکوقتی رئیس شدیم، یکوقتی دورمان شُلوغ شد خودمان را گُم نکنیم. سوّم خودمان را بسازیم. به چه شکل بسازیم؟ مُواظب باشیم به شکل شگ نرویم، به شکل گُرگ نرویم، به شکل مار و عَقرب مَحشور نشویم؛ به شکل پیامبرمان مَحشور بشویم. اگر ما این صفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را کَسب کنیم، خودمان را به شکل پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ساختهایم. پیام دیگر این آیه این است که خودتان را بپایید. یعنی اگر اعتکاف شما اعتکافِ مَقبولی بود ـ انشاءالله خداوند از شما قبول کند ـ هُنر این است که بتوانید این اعتکاف را سالم به قَبر ببَرید. پاییدنِ سرمایههایی که از خدا گرفتهایم. نماز خواندهایم؛ ولی این نماز را به قَبرمان میبَریم یا نمیبَریم؟ نمیدانیم. یک کارهایی میکنیم که نماز میسوزد، هَبط عمل میشود.
انسان باید تلاش کند حَسنات و اعتقادات خود را سالم به قَبر برساند
نگاهداشتن آن چیزی که در این اعتکاف نَصیبمان میشود خیلی مهمّ است. لذا دو نکته را از قرآن کریم بگویم و برایتان روضه بخوانم. اصلاً آمده بودم که برایتان روضه بخوانیم. دلمان بَهانهگیر است. دشمن خیلی فشار میآورد و مُنافقین داخلی بدتر از دشمنان داخلی هستند. دنبال این هستند دوباره ما را به آمریکا بدهند، بفروشند. عبرت نمیگیرند؛ از سوریه عبرت نمیگیرند، از لیبی عبرت نمیگیرند. باز هم به دنبال مُذاکره هستند. باید شما به صاحب اعتکاف پَناه ببَرید. به دادمان برسند. کار دست چه کسی اُفتاده است؟ به کُجا دارند میبَرند؟ قرآن کریم میفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا[۲۳]»؛ نمیگوید: «مَنْ عَمِلَ بحَسَنَهً»، بلکه میفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ»؛ هرکسی حَسنه را در روز قیامت بیاورد، خداوند برای هر حَسنهای ده برابر به او میدهد. بُردن مهمّ است، نه انجام دادن. خیلی کارهای خوبی کردهاید، خیلی از شماها جبهه رفتهاید، مُجاهد بودید، سنگرنشین بودید، چهقَدر شهید بَدرقه کردهاید، چهقَدر اَشکها ریختهاید، چهقَدر «یا حسین» گفتهاید؛ ولی اینها را به چه کسی دادهاید برایتان نگاه دارد؟ اگر نزد خودتان باشد شیطان میآید و میبَرد. آن را نگاه دارید؛ «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ». دوّم باید اعتقادات را مُحکم نگاه داشت. «یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[۲۴]»؛ آن کسی که تا دیروز کنار مَسئولین مَسئولیّت انقلابی داشت، امروز در انتخابات گفت: بزرگترین مشکل ما مَسألهی ولایت است. خداوند دین او را گرفته است. مَگر ما مَصونیّت داریم؟ مُمکن است خداوند از ما خوشش نیاید، به سوی شیطان رَهایمان کند و شیطان بیاید عَقیدهی ما را تَغییر بدهد. «یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ»؛ این را در پیش داریم. به خدا قَسم مرگ فاصله ندارد. خیلی زود عُمر تمام میشود. یک نگاهی به پُشت سرتان بکنید؛ ببینید چهقَدر گذشته است! تمام شد، داریم میرویم. یک روزی پیش میآید که دیگر این مال و فرزند به دردِ ما نمیخورد. چه چیزی به دردِ ما میخورد؟ قلبِ سَلیم. قلبِ سَلیم آن است که خدا در این قلب باشد، باور کرده باشد، باورهایش را با خودش بُرده باشد. و قلبِ سَلیم را بیاورد، نمیگوید قبلاً داشته باشد. با ایمان از دنیا برود، با دلِ نورانی از دنیا برود. دلی که عاری از ایمان شده از دنیا نرود.
روضه و تَوسُّل به اُمّ اَبیها حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
بنده این مجالس را که در این ۳ـ۲ روز الحمدلله دَر به دَر همین اعتکافها بودهایم، مَعمولاً گوشهی چادر مادر را گرفتهایم. خداوند «آیت الله خَزعلی» را رَحمت کند. ایشان میگفتند: اگر میخواهید کسی را صدا بزنید که همهی چهارده مَعصوم (سلام الله علیهم اجمعین) لبیک بگویند، بگویید: یا زهرا. همه در اطراف فاطمه (سلام الله علیها) هستند. شخصی نزد امام صادق (علیه السلام) آمد. عَرضه داشت: یابن رسول الله! در آستانهی شهادت حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) هستیم. امشب که میآید، همراه مادر میخواهیم برویم یک سُراغی از دختر بگیریم که نگران مَزارش هستیم. جای «شهید سلیمانی» خالی است. چه خونها دادند و حَرم حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) را نگاه داشتند، حَرم رُقیّهی امام حسین (علیه السلام) را حفاظت کردند. عَرضه داشت: یابن رسول الله! مادرتان جوان بود، بَچّههای کوچک داشت، وقتِ مرگ او نبود؛ چه عارضهای پیش آمد که در ۱۸ سالگی پَرپَر شد؟ برحَسب نَقل امام صادق (علیه السلام) گریهشان گرفت. قَسم خوردند و گفتند: مادرم با اَجل طبیعی از دنیا نرفت، مادرم را کُشتند. «وَ إِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۲۵]»؛ دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را کُشتند. خدایا! شاهدی که فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) را هم کُشتند. عَرضه داشت: آقا جان! حالا که پَرده از روی راز برداشتید، مَسألهی قَتل مادرتان را فاش کردید، میخواهم جسارت کنم و بگویم: آقا! اینجور که میگویند مادر شما در این دَرگیریها زیاد آسیب دیده بود.
«در وسط کوچه تو را میزدند ***** کاش به جای تو مَرا میزدند»
بیرَحم به قَصد کُشت آنچنان سیلی به صورت حضرت زهرا (سلام الله علیها) زد، بیبی بر روی زمین اُفتاد، چادرش خاکی شد، گوشوارهها از گوشش اُفتاد. بین دَرب و دیوار
«وایِ من و وایِ من و وایِ من ***** میخ دَر و سینهی زهرای من»
آقا! کُدامیک از این آسیبها عامل شهادت بود؟ امام صادق (علیه السلام) در حالیکه گریه میکرد، فرمودند: سبب قتل مادرم غلاف شمشیری بود که به پَهلویش میزدند. اما برادرها! خواهرها! دلشکستهها! حضرت زهرا (سلام الله علیها) با این همه گرفتاریهایی که برایش پیش آمد اُمّ المَصائب نبود؛ اُمّ المَصائب اَمان از دلِ زینب (سلام الله علیها)! داغ امام حسین (علیه السلام) را دید، داغ حضرت عبّاس (علیه السلام) را دید، داغ حضرت علی اکبر (علیه السلام) را دید، داغ بَچّههایش را دید؛ همهکَسِ او را جلوی چشمش سر بُریدند، قطعهقطعه کردند. بیبیِ ما کُتک خورد، در دفاع از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پَهلویش شکست؛ ولی دیگر اسارت ندید، دیگر او را به مجلس شَراب نبُردند، دیگر او را به محلّهی یَهودیها نبُردند…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) قَسمت میدهیم امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! دست نِفاق، دستِ توطئه را از این کشور و از مَنطقهی مُقاومت قَطع بفرما.
خدایا! نُفوذیها را اِفشا و رُسوا بفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم سُلطهی آمریکا و اَیادی آمریکا از سر همهی کشورها خُصوصاً این کشور کوتاه کردی، برای همیشه دور نگاه دار.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم فقر را از این کشور ریشهکَن بفرما.
خدایا! جوانهای ما را از همهی خطرات حفظ بفرما.
خدایا! توفیق تشکیل خانواده به دختران و پسران این کشور با سُهولت و آسانی عنایت بفرما.
خدایا! ما را گرفتار شَرمندگی شهدا مَگردان.
بارالها! پروردگارا! سایهی پُر بَرکت نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، عَمود خیمهی امنیّت این کشور، عَمود خیمهی استقلال و عزّت و شَرافت این کشور، رهبر عزیزمان را تا ظُهور مُستدام بدار.
خدایا! دشمنانش را با چوب غَضب خودت اَدب بفرما.
خدایا! جمع ما را پَریشان نَفرما.
خدایا! دلهای ما را به هم مهربان بفرما.
خدایا! زندگیها را آرام بگردان.
الها! اُمید ما را نااُمید مَگردان.
خدایا! امام (رضوان الله تعالی علیه) و شهدا را بر سر سُفرهی حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) السّاعه طَبقهایی از نور بر آنها نازل بفرما.
از همهی شما التماس دعا دارم و اُمیدوارم دعای خیر شما مُستجاب باشد.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۰٫
«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ».
[۳] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
[۴] معانی الأخبار، جلد ۱، صفحه ۳۴۲٫
«أَبِی رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى اَلْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیِّ بِإِسْنَادِهِ اَلْمَذْکُورِ فِی جَامِعِهِ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ عُمُرَهُ سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ».
[۵] الکافی ثقه الاسلام کلینی، ج ۱، ص ۱۳؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶؛ تحفالعقول، حسن بن شعبه حرانی، ص۳۹۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۵، ص ۳۰۶.
«…أَمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا…».
[۶] سوره مبارکه نازعات، آیات ۴۰ و ۴۱٫
[۷] إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، جلد ۳، صفحه ۴۸۷٫
«وَ رَوَى أَیْضاً عَنِ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ رسکه وَ کَانَ مِمَّنْ صَحِبَ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: صَارَ إِلَیْهِ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالُوا: إِنَّ وَصِیَّ مُوسَى کَانَ یُرِیهِمُ اَلدَّلاَئِلَ وَ اَلْعَلاَمَاتِ وَ اَلْبَرَاهِینَ وَ اَلْمُعْجِزَاتِ، وَ کَانَ وَصِیُّ عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ کَذَلِکَ، فَلَوْ أَرَیْتَنَا شَیْئاً تَطْمَئِنُّ بِهِ قُلُوبُنَا؟ فَقَالَ: إِنَّکُمْ لاَ تَحْمِلُونَ عِلْمَ اَلْعَالِمِ، وَ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى بَرَاهِینِهِ وَ آیَاتِهِ فَأَلَحُّوا عَلَیْهِ فَخَرَجَ نَحْوَ أَبْیَاتِ اَلْهَجَرِیِّینَ حَتَّى أَشْرَفَ بِهِمْ عَلَى اَلسَّبِخَهِ فَدَعَا خَفِیّاً ثُمَّ قَالَ: اِکْشِفِی غِطَاکِ، فَإِذَا بِجَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ فِی جَانِبٍ، وَ إِذَا بِسَعِیرٍ وَ نِیرَانٍ فِی جَانِبٍ، فَقَالَ جَمَاعَهٌ سِحْرٌ! سِحْرٌ! وَ ثَبَتَ آخَرُونَ عَلَى اَلتَّصْدِیقِ وَ لَمْ یُنْکِرُوا مِثْلَهُمْ، وَ قَالُوا لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلْقَبْرُ رَوْضَهٌ مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ ، أَوْ حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ اَلنِّیرَانِ».
[۸] همان.
[۹] سوره مبارکه تغابن، آیه ۳٫
«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ۖ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ».
[۱۰] سید محمدحسین حسینی طهرانی (۱۳۴۵-۱۴۱۶ق) معروف به علامه طهرانی از شاگردان علامه طباطبایی و از عالمان شیعه در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری قمری است. در عرفان خود را شاگرد سید هاشم حداد میخواند و کتاب روح مجرد را برای معرفی و پاسداشت او نگاشت و حداد را «انسان کامل» میدانست. حسینی طهرانی بیش از ۵۵ جلد کتاب نگاشته که بیشتر آن در سه مجموعه اللهشناسی، امامشناسی و معادشناسی جمعآوری شده است. وی همچنین کتابهایی درباره فاطمه دختر پیامبر اسلام، احیای حکومت اسلامی، تفسیر مواعظ اخلاقی و تفسیر پارهای از آیات و احادیث، همچون آیه نور و حدیث عنوان بصری دارد. برخی نظریات خاص او عبارتند از: وجوب عینی و تعیینی نماز جمعه در دوره غیبت امام مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف)، شیعه دانستن محییالدین عربی، حرام بودن اقامت مسلمانان در بلاد کفر و مخالفت با استفاده از تاریخ شمسی بهجای قمری. طهرانی در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از امام خمینی حمایت میکرد. سید محمدحسین لالهزاری معروف به علامه طهرانی، روحانی مجتهد، الاهیدان، عالم به فلسفه، کلام و تفسیر و اهل سیر و سلوک بود. آثار پرتعداد او با موضوع خداشناسی، معاد، امامت، عرفان و برخی موضوعات سیاسی و اجتماعی بارها منتشر شده است. او به مدت ۲۳ سال نیز در تهران در مسجد قائم به اقامه نماز جماعت و سخنرانیهای مذهبی اشتغال داشت.
سید محمدحسین طهرانی متولد ۲۴ محرم سال ۱۳۴۵ق در تهران فرزند سید محمدصادق است که از شاگردان محمدتقی شیرازی بوده است. تحصیلات حوزوی را در سال ۱۳۶۴ق قم آغاز کرد و هفت سال بعد به نجف رفت. در سال ۱۳۷۷ق به تهران بازگشت و در مسجد قائم در خیابان سعدی، به تبلیغ دینی مشغول شد. در سال ۱۴۰۰ق بنابر خواست استادش سید هاشم حداد به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ساکن شد. طهرانی ۱۷ تیر ۱۳۷۴ش برابر ۹ صفر سال ۱۴۱۶ق در مشهد درگذشت. محمدتقی بهجت، از مراجع تقلید شیعه، بر او نماز خواند، و در صحن انقلاب (عتیق) حرم امام رضا (علیه السلام) به خاک سپرده شد. به مناسبت درگذشت وی پیام تسلیتی از سوی سید علی خامنهای خامنهای صادر شد و وی را بهرهمند از مراتب بالای علمی و فقه فنی و اجتهادی و «فقه الله الاکبر» معرفی کرده است. حسینی طهرانی تحصیلات کلاسیک خود را در تهران در هنرستان صنعتی تهران به پایان برد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه، در سفری به مشهد در سال ۱۳۶۴ق به دست میرزا محمد تهرانی، نویسنده مستدرک البحار، در مشهد، عمامه بر سر گذاشت و پس از آن در مدرسه حجتیه در قم مشغول تحصیل حوزوی گردید. پس از مدتی با سید محمدحسین طباطبائی آشنا شد و در جمع شاگردان او در دروس حکمت، تفسیر و عرفان قرار گرفت. طهرانی در قم به جز علامه طباطبائی از درس عبدالجواد سدهی، سید رضا بهاءالدینی، مرتضی حائری یزدی، سید محمد داماد، سید محمد حجت کوهکمری و سید حسین طباطبایی بروجردی بهره برد. او در سال ۱۳۷۱ق به نجف رفت و در دروس فقه و اصول حسین حلی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود حسینی شاهرودی و آقابزرگ تهرانی حاضر میشد.
[۱۱] سوره مبارکه تکویر، آیه ۵٫
[۱۲] مصباح الشریعه، جلد ۱، صفحه ۱۳۷٫
«قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلزُّهْدُ مِفْتَاحُ بَابِ اَلْآخِرَهِ وَ اَلْبَرَاءَهُ مِنَ اَلنَّارِ وَ هُوَ تَرْکُ کُلِّ شَیْءٍ یَشْغَلُکَ عَنِ اَللَّهِ تَعَالَى مِنْ غَیْرِ تَأَسُّفٍ عَلَى فَوْتِهَا وَ لاَ إِعْجَابٍ فِی تَرْکِهَا وَ لاَ اِنْتِظَارِ فَرَجٍ مِنْهَا وَ لاَ طَلَبِ مَحْمَدَهٍ عَلَیْهَا وَ لاَ غَرَضٍ لَهَا بَلْ تَرَى فَوْتَهَا رَاحَهً وَ کَوْنَهَا آفَهً وَ تَکُونُ أَبَداً هَارِباً مِنَ اَلْآفَهِ مُعْتَصِماً بِالرَّاحَهِ وَ اَلزَّاهِدُ اَلَّذِی یَخْتَارُ اَلْآخِرَهَ عَلَى اَلدُّنْیَا وَ اَلذُّلَّ عَلَى اَلْعِزِّ وَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْجُهْدَ عَلَى اَلرَّاحَهِ وَ اَلْجُوعَ عَلَى اَلشِّبَعِ وَ عَافِیَهَ اَلْآجِلِ عَلَى اَلْمِحْنَهِ اَلْعَاجِلِ وَ اَلذِّکْرَ عَلَى اَلْغَفْلَهِ وَ تَکُونُ نَفْسُهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ قَلْبُهُ فِی اَلْآخِرَهِ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُبُّ اَلدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلدُّنْیَا جِیفَهٌ وَ طَالِبُهَا کِلاَبٌ أَ لاَ تَرَى کَیْفَ أَحَبَّ مَا أَبْغَضَهُ اَللَّهُ وَ أَیُّ خَطِیئَهٍ أَشَدُّ جُرْماً مِنْ هَذَا قَالَ بَعْضُ أَهْلِ اَلْبَیْتِ لَوْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا بِأَجْمَعِهَا لُقْمَهً فِی فَمِ طِفْلٍ لَرَحِمْنَاهُ فَکَیْفَ حَالُ مَنْ نَبَذَ حُدُودَ اَللَّهِ تَعَالَى وَرَاءَ ظُهُورِهِ فِی طَلَبِهَا وَ اَلْحِرْصِ عَلَیْهَا وَ اَلدُّنْیَا دَارٌ لَوْ أَحْسَنْتَ إِلَى سَاکِنِهَا لَرَحِمَتْکَ وَ لَأَحَبَّتْکَ وَ أَحْسَنَتْ وَدَاعَکَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلدُّنْیَا أَمَرَهَا بِطَاعَتِهِ فَأَطَاعَتْ رَبَّهَا فَقَالَ لَهَا خَالِفِی مَنْ طَلَبَکِ وَ وَافِقِی مَنْ خَالَفَکِ وَ هِیَ عَلَى مَا عَهِدَ اَللَّهُ إِلَیْهَا وَ طَبَعَهَا عَلَیْهَا».
[۱۳] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی.
«…فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِماءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا، وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنا وَ قُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنا مَا أَمَّلْنا، وَ ثَبِّتْ رَجاءَکَ فِى صُدُورِنا، وَ لَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا، وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِى مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ، وَ لَا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما أُلْهِمَ قَلْبِى مِنَ الْمَعْرِفَهِ بِکَرَمِکَ وَسَعَهِ رَحْمَتِکَ، إِلىٰ مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلىٰ مَوْلاهُ، وَ إِلىٰ مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلىٰ خالِقِهِ؛ إِلٰهِى لَوْ قَرَنْتَنِى بِالْأَصْفادِ ، وَ مَنَعْتَنِى سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهادِ، وَ دَلَلْتَ عَلَىٰ فَضائِحِى عُیُونَ الْعِبادِ، وَ أَمَرْتَ بِى إِلَى النَّارِ، وَ حُلْتَ بَیْنِى وَ بَیْنَ الْأَ بْرارِ مَا قَطَعْتُ رَجائِى مِنْکَ، وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِى لِلْعَفْوِ عَنْکَ، وَ لَا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِى، أَنَا لَا أَنْسىٰ أَیادِیَکَ عِنْدِى، وَ سِتْرَکَ عَلَىَّ فِى دارِ الدُّنْیا، سَیِّدِى أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِى، وَ اجْمَعْ بَیْنِى وَ بَیْنَ الْمُصْطَفىٰ وَ آلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؛ وَ انْقُلْنِى إِلىٰ دَرَجَهِ التَّوْبَهِ إِلَیْکَ، وَ أَعِنِّى بِالْبُکاءِ عَلَىٰ نَفْسِى فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمالِ عُمْرِى، وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَهَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِى، فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حالاً مِنِّى إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَىٰ مِثْلِ حالِى إِلىٰ قَبْرِى لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِى، وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِى؟ وَ مَا لِى لَاأَبْکِى وَ لَا أَدْرِى إِلىٰ مَا یَکُونُ مَصِیرِى، وَ أَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى، وَ أَیَّامِى تُخاتِلُنِى وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَهُ الْمَوْتِ؟ فَما لِى لَاأَبْکِى؟ أَبْکِى لِخُرُوجِ نَفْسِى، أَبْکِى لِظُلْمَهِ قَبْرِى، أَبْکِى لِضِیقِ لَحْدِى، أَبْکِى لِسُؤالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّاىَ…».
[۱۴] مفاتیح الجنان، فرازی از مناجات محبین.
«… یَا مَنْ أَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّیهِ رَائِقَهٌ، وَ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِیهِ شَائِفَهٌ، یَا مُنَىٰ قُلُوبِ الْمُشْتَاقِینَ، وَ یَا غَایَهَ آمَالِ الْمُحِبِّینَ، أَسْأَلُکَ حُبَّکَ، وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنِى إِلَىٰ قُرْبِکَ، وَ أَنْ تَجْعَلَکَ أَحَبَّ إِلَىَّ مِمَّا سِوَاکَ، وَ أَنْ تَجْعَلَ حُبِّى إِیَّاکَ قائِداً إِلَىٰ رِضْوَانِکَ، وَ شَوْقِى إِلَیْکَ ذَائِداً عَنْ عِصْیانِکَ، وَ امْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ عَلَىَّ، وَ انْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ وَ الْعَطْفِ إِلَىَّ، وَ لَا تَصْرِفْ عَنِّى وَجْهَکَ، وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ الْإِسْعادِ وَ الْحُظْوَهِ عِنْدَکَ، یَا مُجِیبُ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».
[۱۵] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۶۶٫
«قَالَ أَخْبَرَنِی أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ خَالِدٍ اَلْمَرَاغِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْقَاسِمِ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ اَلْهَاشِمِیُّ عَنْ عَبْدِ اَلْمُؤْمِنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَقْرَبُکُمْ مِنِّی فِی اَلْمَوْقِفِ غَداً أَصْدَقُکُمْ حَدِیثاً وَ آدَاکُمْ أَمَانَهً و أوفاکم بالْعَهْدِ وَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَقْرَبُکُمْ إِلَى اَلنَّاسِ».
[۱۶] همان.
[۱۷] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۹٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ».
[۱۸] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۶۶٫
[۱۹] همان.
[۲۰] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳٫
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا».
[۲۱] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۶۶٫
[۲۲] همان.
[۲۳] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۰٫
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ».
[۲۴] سوره مبارکه شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹٫
[۲۵] سوره مبارکه تکویر، آیات ۸ و ۹٫
پاسخ دهید