- معرفت حضرت رضا را از خود ایشان درخواست کنیم
- عدم معرفی حجّت بعد از ابا ابراهیم
- پنج شیء نزد پیغمبر در خواب
- پیروی تمام و کمال قوانین نظام اسلامی از اسلام
- عصا به دست گرفتن یکی از مستحبات در اسلام است
- قدرت به دینداری است
- اهمّیّت احتیاط در زندگی
- نقل آیت الله العظمی بهجت از حضرت سیّد الشّهداء
- تمام عالم در قبضهی قدرت امام رضا است
- افرادی که در عالم ردّ شمس داشتند
- گاه ارادهی خداوند بر این است که جامعه در سنگر جهاد عزیز شود
- امام رضا (عیه السّلام) عین الله النّاظره است
- امام رضا (علیه السّلام) توانایی برآوردن هر درخواستی را دارند
- ایمان عبد با سه چیز کامل میشود
- طلبه باید فعّالیّت اجتماعی داشته باشد
- سه چیز روح انسان را شاداب میکند
- نشانهی فقه حلم و علم است
- امام رضا (علیه السّلام) سه جا به دیدن زائرانی که ایشان را زیارت کنند میآیند
- زیارت پلی است برای برداشته شدن حجابها
- بالاترین حجابی که بین ما و خداوند است خود ما هستیم
- حرم امام رضا دائماً مملو از ملائکه است
- حضور حضرت مریم و حضرت عیسی در حرم امام رضا (علیه السّلام) به نقل از آقای بهجت
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ وَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ؛ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَولانَا وَ یَا سَیِّدَنَا وَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانَ».
به مناسب طلوع خورشید شمس الشّموس عالم، کرسینشین سریر رضا و ارتضا، ولی نعمت ما امام علی بن موسی الرّضا (علیه آله و تحیّت و الثّناء) عرض تبریک به محضر مبارک فرزند بزرگوار ایشان قطب عالم، صاحب حوزهها، صاحب طلبهها، صاحب عمّامهها، صاحب عصر و زمان، حضرت بقیّۀ الله، امام عصر (ارواحنا فداه) صلوات هدیه بفرمایید.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلحَمدُ لله الَّذی هَدانا لِهِذا اَلحَمدُ لله عَلی تُوفیقِنا لِزیَارَۀِ عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضَا اَلحَمدُ لله عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ خَاصَّۀ نِعمَۀِ الوِلایۀِ وَ الهِدایَۀِ وَ الصَّلاۀُ وَ السَّلامُ عَلَی مُبَلِّغِ رِسَالَاتِهِ وَ بَشیرِ رَحمَۀِ، وَ نَذیرِ نِعمَتهِ، أمینِ وَحیِهِ شَفیعِنا حَبیبَنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
طلوع نور را، ولادت ولی نعمت ما به همهی جهانیان حضرت علی بن موسی الرضا را، به شما عزیزان یاران امام زمان، سنگرنشینان، سربازان تازه نفس، افسران مخلص تبریک عرض میکنم. شما که پناه به حضرت رضا (علیه السّلام) آوردید و آغاز سال تحصیلی، که دست مایه را از آقا امام رضا (علیه السّلام) دریافت کنید. من هم در این فرصت، سر این سفره که مانند شما پناهجو هستم، مهمان هستم، بیچارهی امام رئوف هستم. با اذن ایشان ذکر چند نکته از رهنمودهای امام رضا (علیه السّلام) به محضر شما عرض میکنم.
معرفت حضرت رضا را از خود ایشان درخواست کنیم
نکتهی اوّل معرفت خود حضرت رضا (علیه السّلام) است که روح زیارت، روح عبادت، روح طلبگی، روح نماز، روح روزه، معرفت، باید از حضرت رضا معرفۀ الحجّۀ را خواست، معرفت خود ایشان را باید خواست. روایاتی که در ارتباط با حضرت رضا (علیه السّلام) هم شخصیّت حضرت رضا (علیه الصّلاۀ و السّلام) و هم آثار و برکات و اسراری که در وصل شدن و زیارت حضرت رضا وجود دارد در عقل ما نمیگنجد.
عدم معرفی حجّت بعد از ابا ابراهیم
در یک حدیث که یزید بن سلیط از حضرت ثامن الحجج، از حضرت ابا ابراهیم، پدر حضرت موسی بن جعفر نقل میکند. میگوید من به حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) عرض کردم اگر حادثهای پیش آمد، در یک حدیث هم دیدم ایشان به حضرت عرض کردند، سنّ من بالا رفته است، به من ترحّم کنید و آن کسی را که باید بشناسم به من معرفی کنید، یعنی حجّت بعد از حضرت ابا ابراهیم موسی بن جعفر را از زبان حضرت میخواست بگوید. به حضرت عرض کردم من در زمان پدر شما حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) در یک چنین مکانی خدمت شما رسیدم و حضرت امام صادق (علیه السّلام) شما را معرفی کردند. اکنون آمدم باز هم از شما توشهای در این زمینه دریافت کنم.
حضرت فرمودند: زمان تا زمان فرق میکند. این هشدار بود که مبادا مثلاً نامحرمی اینجا باشد، رازداری نشود و وجود امام بعد از من به خطر افتد. من شوکه شدم، گفتم: خدا لعنت کند کسی که راز شما را افشا کند. من به دنبال این هستم که راه خود را بشناسم و قول میدهم جز به کسانی که شما اذن بدهید به کسی نگویم.
پنج شیء نزد پیغمبر در خواب
حضرت فرمودند: من در عالم خواب پدر خود را رسول خدا «وَ مَعَهُ أمیرَ المؤمِنینَ» را دیدم. حضرت امیر در خدمت رسول الله بودند. در محضر پیغمبر که حضرت علی او را همراهی میکرد کتاب، عصا، سلاح و عمّامهای بود. شاید این حدیث را در جمع شما عرض کردم، ولی توجّه به این نکات که مسئلهی روز است.
پنجمین چیزی که آنجا بود خاتم بود، مهر یا انگشتر بود. خاتم به هر معنایی که تلقّی میکنید. من از جدّم رسول خدا پرسیدم اینها چیست؟ حضرت فرمودند: «و أَمَّا الْعَصَا فَقُوَّهُ اللَّهِ و أَمَّا الْخَاتَمُ فَجَامِعُ هذِهِ الْأُمُورِ»[۲] عصا قوّت الهی است. «أَمَّا الْعِمَامَهُ فَسُلْطَانُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا السَّیْفُ فَعِزُّ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا الْکِتَابُ فَنُورُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى». خیلی روشن است که مراد از این «اَلعَمامۀ سُلْطَانُ اَللهِ»، حکومت اسلامی است. حکومت جامعهی اسلامی باید بر اساس دین خدا باشد و دین خدا با رهبری و راهنمایی دینشناسان است. «أَمَّا الْعِمَامَهُ فَسُلْطَانُ اللَّهِ».
«وَ أَمَّا الْخَاتَمُ فَجَامِعُ هَذِهِ»، این مسئلهی حکومتی است. چون در آن زمان حکمهایی که صادر میشد، مناسبی که تفویض میشد، اجازاتی که صادر میشد، همه قائم به مهر بود، برای اینکه مهر همراه آنها باشد، نگین انگشتر میکردند و نامه را ممهور میکردند. حضرت رسول اکرم به حضرت موسی بن جعفر در پاسخ به اینکه اینها چیست؟ چند رمز حکومتی را مطرح کردند. یک مورد کتاب است «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ»[۳] کتاب الله باید حاکم باشد.
پیروی تمام و کمال قوانین نظام اسلامی از اسلام
تمام قوانین نظام اسلامی باید اسلامی باشد و اگر قوانین، اسلامی بود دولت مکلّف است که قوانین اسلامی را اجرا کند و الّا دولت اسلامی نیست؟ دولت جمهوری اسلامی با دولتهای دیگر چه فرقی دارد؟ آنها باید به اسلامیت عمل کنند. اسلامیت به این است که قرآن حاکم باشد «أَمَّا الْکِتَابُ فَنُورُ اللهِ»، تا قانون الهی در جامعه، در بُعد معارف، در بُعد اخلاق، در بُعد احکام پیاده نشود، این جامعه نور ندارد. نور جامعه به پیاه شدن دین خدا در جامعه است. دین هم مخصوص مسجد و نماز و ارتباط فردی نیست. دین مجموعهی قوانینی است که زندگی دنیوی ما را بر اساس آباد کردن زندگی آخرت پاکیزه و نورانی میکند.
عصا به دست گرفتن یکی از مستحبات در اسلام است
لذا اوّل کتاب و قانون لازم است، معارف و اخلاق لازم است و فقاهت به معنی مصطلح کلمه لازم است. هم در بعد اعتقادات، هم در بعد اخلاقیّات، هم در بعد اجرائیات باید فرهنگ ما، فرهنگ دینی باشد این «کتابُ اَلله» است. «أَمَّا الْعَصَا فَقُوَّهُ اللَّهِ»، آدم در زندگی باید همیشه عصای احتیاط در دست داشته باشد، مواظب باشد خود را به دردسر نیندازد. یکی از مستحبّات در اسلام، عصا به دست گرفتن است و اکنون این عصا به دست گرفتن دیگر فرهنگ نیست، ولی فرهنگ بود. این سمبل است، انسان باید گونهای راه رود که در چاله نیفتد. لذا اگر انسان عصای احتیاط را به دست داشته باشد، با احتیاط که راه میرود در لغزشگاها، تکیهگاهی که دارد او در چالهها و گودالها نمیافتد.
این عصا سمبل ورع است، نه تنها مؤمن مسلمان طلب گناه نمیکند. تقوا دارد، التزام به واجبات دارد و مسئلهی محرّمات خط قرمز زندگی او است. طلبه و دروغ (معاذ اَلله)، طلبه و ناپاکی چشم (معاذ اَلله)، طلبه و غیبت (معاذ اَلله)، طلبه و نیش زبان (معاذ اَلله)، زائر امام رضا آمده است باید تمام مشکلات او حل شود بعد برود. باید زبان خود را پاک کند و برود، چشم خود را پاک کند و برود، همهی ناپاکیهای خود را به اینجا آورده است، اینجا اکسیر است، دریا است، مگر اینکه دروغ بگوید که زائر است. -در حدیثی که در ذهن دارم عرض خواهم کرد که زیارت حضرت رضا خاصیّتی دارد که انسان را به فناء مطلق میرساند، انسان را به عرش میرساند- لذا این عصا یعنی با ورع بودن.
قدرت به دینداری است
«أَخُوکَ دِینُکَ، فَاحْتَطْ لِدِینِکَ»[۴] برادر تو، دینی تو است مواظب او باش تا دین تو آسیب نبیند. اگر بخواهیم دین آسیب نبیند باید همواره سعی کنیم تا به گناه نزدیک نشویم، نه اینکه گناه نکنیم، حتّی نزدیک گناه نشویم با ورع باشیم، از مشتبهات هم پرهیز کنیم. اگر کسی بخواهد قدرت پیدا کند، قدرت به دینداری است. قدرت ما که به این مذاکرات نیست، قدرت ما به خون شهدا بود، به این اعتماد است که مردم به دین دارند، زیر پرچم ولایت آمدند و بسیجیهای ما با روح بسیجی صاحب قدرت هستهای و ماهواره شدند. اگر ما این قدرت را نداشتیم، که قدرت ما با پشتوانهی اعتقادات دینی ما است آنها که ما را به حساب نمیآوردند، مگر حاضر هستند با یمن مذاکره کنند؟ مگر حاضر هستند با سوریه مذاکره کنند؟ چرا با ما مذاکره کردند؟ برای این که ما ولایت و دین داریم، جوانهای ما اعتقاد دارند، این سبب قوّت ما میشود.
اهمّیّت احتیاط در زندگی
هر کسی از احتیاط در زندگی بهرهمند باشد، نه تنها گناه نمیکند، حتّی اگر احتمال میدهد مال کسی با حرام مخلوط است طوری زندگی میکند که زندگی او با آن مال حرام مخلوط نشود و لقمهی مشتبه نخورد. جایی میرود که نامحرمان هستند احتمال میدهد اختلاطی پیش بیاد و به گناه بیفتد در آن جلسه نمیرود، خود را به قرقگاها نزدیک نمیکند. خدا چنین انسانی را قوی میکند، خدا او را قدرتمند میکند، دین آدم را قوی میکند، آدمی که دین داشت، نفوذ نفس پیدا میکند، صاحب نفس میشود. مانند آقا شیخ حسنعلی نخودکی میشود که در این آستان حضرت رضا در صحن عتیق آرمیده است.
مرحوم آقای بهجت که اینجا میآمدند یک ساعت در جوار حضرت رضا، با امام رضا خلوت داشتند. بعد از آن سر قبر آقا شیخ حسنعلی نخودکی میرفتند و حدود ۲۰ دقیقه با ایشان ارتباط برقرار میکردند. آقا شیخ حسنعلی گفته بود، کسانی که به ما مراجعه میکنند، به بعضی از آنها دعا میدهیم، به بعضی دیگر شکر پنیر میدهیم، به بعضی خرما میدهیم، به بعضی دستور العمل میدهیم، همه برای این است که در حقّ ما غلو نکنند و الّا اگر من اراده کنم مریض خوب میشود. این را قوّت میگویند، این نیرویی است که دین در وجود کسی که قوی است قرار میدهد. «عَبدى أطِعنِى حَتَّى أجعَلَکَ مِثلِى» بندهی من مطیع من باش، تو را آیینه خود میکنم. در چه جهت آیینه خدا میشود؟ «اَنَا اَقوُلُ کُن فَیَکوُن وَ اَنتَ تَقوُلُ کُن فَیَکوُن». امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) فرموده بود اگر بخواهیم، اینطور با آمریکا با آمریکا برخورد میکنیم.
نقل آیت الله العظمی بهجت از حضرت سیّد الشّهداء
مرحوم آیت الله العظمی بهجت از حضرت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاۀ و السّلام) نقل فرمودند: که طایفهای از جن به محضر امام حسین آمدند، عرضه داشتند: ظواهر قضیه نشان میدهد قشون برابری ندارد، یک بیابان گرگ در برابر عدّهی کم شما آمدند تا با شما جنگ کنند. معلوم است که این کم در برابر زیاد کشته میشود. آنها ما را نمیبینند، اجازه دهید ما آنها را به نفع شما قتل عام کنیم که نتوانند خون شما را بریزند. حضرت سیّد الشّهداء فرمودند: «أنَا أقدَر»[۵] اگر بنا بود من از آن طرق استفاده کنم، قدرت خود من بیشتر از شما است، اصلاَ نیازی به دخالت شما ندارد. اگر امام حسین یک اشاره میکرد که آنها بمیرند آنها در جا میمردند. ارادهی امام مشیّۀ الله است. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ».[۶]
تمام عالم در قبضهی قدرت امام رضا است
چرا امام رضا مریض سرطانی را در جا شفا میدهد؟ افلیج را شفا میدهد؟ یا مانند من که گرفتار بیماریهای درونی باشم، با مراقبهها درست نشده باشم، نتوانم نفس خود را کنترل کنم، اینجا پنجرهی فولاد را میگیرم، میگویم یا امام رضا من را خوب کن. به خدا امام رضا خوب میکند، امام رضا در جا آدم را عوض میکند. آیا بود که گوشهی چشمی به ما کند؟ اشخاص زیادی اینجا آمدند و اصلاح شدند. دزدان اینجا آمدند توبه کردند و عاقبت بخیر شدند. آدمهای سابقهدار اینجا آمدند و اصلاح شدند. امام رضا نگاهی به آنها میکند و اصلاح میشوند. جمعی طلبه آمدند و میخواهند اصلاح شوند. میخواهند جامعه را اصلاح کنند. نگاهی به آنها کن. امام رضا قوّت دارد، تمام عالم در قبضهی قدرت او است. هر کاری بخواهد انجام دهد میتواند. کیمیا نظر، کیمیا نفس است. حضرت سیّد الشّّهداء فرمودند: «أنَا أقدَر» قدرت من از شما بیشتر است. «أَمَّا الْعَصَا فَقُوَّهُ اللَّهِ»[۷] آدم که از شبهات پرهیز کند مرتکب گناه نشود، آن چنان قدرت اراده پیدا میکند که اگر به درخت گوید بیا، میآید.
افرادی که در عالم ردّ شمس داشتند
مرحوم ابن فهد، امام نبود، ردّ شمس کرد. چند نفری که در عالم ردّ شمس کردند که در آن دعا هم دارد، یکی یوشع بن نون و دیگری امیرالمؤمنین که چند بار ردّ شمس کردند. در میان غیر معصومین که نه امام بود و نه پیغمبر بود. دید نماز دارد قضا میشود به آفتاب امر کرد، یعنی نماز داشت قضا میشد، او هم داشت از فضائل امیرالمؤمنین میگفت، امر دائر بود که گفتن فضائل امیرالمؤمنین را قطع کند یا نماز اوّل وقت را؟ خطاب به خورشید کرد: داری غروب میکنی من هنوز دارم از فضائل امیرالمؤمنین میگویم؟ خورشید ایستاد. درک اینها برای افکاری که آمیختهی به اوهامات است مشکل است ولی واقع شده است.
ردّ شمس امیرالمؤمنین و ردّ شمس یوشع واقع شده است. یعنی وقتی قدرت الهی در وجود انسان قرار میگیرد، جان عالم میشود. همینگونه که جان ما نسبت به جسم ما ولایت دارد، هرگاه شما اراده کنید دست خود را بالا ببرید، دست شما با اراده بالا میرود. اراده میکنید چشم خود را ببندید، اراده میکنید حرف بزنید، اراده میکنید سکوت کنید، ارادهی شما در جای جای بدن شما حکومت دارد. بعضی افراد جان عالم هستند، عالم بدن آنها است. هرگونه اراده کنند، آن اراده واقع میشود. این اختصاص به امام و پیغمبر ندارد. «عَبدى أطِعنِى حَتَّى أجَعَلَکَ مِثلِى»[۸] فرمود: «أَمَّا السَّیْفُ فَعِزُّ اللَّهِ»[۹] امّا شمشیر عزّت خدا است.
گاه ارادهی خداوند بر این است که جامعه در سنگر جهاد عزیز شود
ارادهی خداوند متعال بر این تعلّق گرفته است که جامعهی اسلامی در سنگر جهاد عزیز شود. حضرت امیر (علیه الصّلاۀ و السّلام) فرمودند؛ اخیراً این آقایان از دین رحمانی صحبت میکنند، جهاد را از قرآن حذف میکنند. این یعنی اسلام آمریکایی است. هیچ گاه صحبت از دفاع و غیرت و جهاد سختگیری با مشرکین و «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»[۱۰]، «وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً»[۱۱] گویا اینها آیات قرآن نیست، تمام شده است. اکنون باید فقط از آیات آرامش صحبت کرد و سر خود را خم کرد، تهاجم فرهنگی را پذیرفت و تغییر نظام را قول داد هر چه شد، شد. «أَمَّا السَّیْفُ فَعِزُّ اللَّهِ»[۱۲] این جهاد بود که ما را عزیز کرد. اگر ۲۰۰ هزار شهید هشت سال دفاع مقدّس نبود، ما امروز این آرامش را داشتیم؟! این انتخابات را داشتیم؟! این حرم را داشتیم؟! این زائرین را در این حجم داشتیم؟! ولله نداشتیم، هیچ چیزی برای ما باقی نمیگذاشتند.
از وقتی داعش آمده تمام حسینیهها و مساجد را خراب میکند. حکومت آل خلیفه در بحرین مساجد شیعیان را ویران میکند. بیش از ۸۰ مسجد را ویران کردند. مگر اینها چیزی باقی میگذاشتند؟ مگر در یمن مسجدی میگذارند؟ مگر کتابخانهای باقی میگذارند؟ این عزّتی که ما داریم برای جهاد ما است، برای روحیّهی بسیجی ما است، برای قدرتی است که طلبهها از حوزهها رفتند. در بعضی از مدرسهها نصف طلبهها شهید شدند. «أَمَّا السَّیْفُ فَعِزُّ اللَّهِ» سیف و جهاد عزّت خدا است. جامعه با این جهاد و فداکاری و شهادت به عزّت رسیده است. «أَمَّا الْخَاتَمُ» امّا حاکم که عزل و نصب میکند و مهر میزند، «فَجَامِعُ هَذِهِ الْأُمُور» اینکه مهر آدم نافذ باشد، هر کسی را با یک مهر زدن عزل و نصب کند، اعطاء و منع کند، همهی اینها این است. آن عزّتی که سیف دارد، آن قوّتی که دینداری دارد، آن نوری که عمل به کتاب الله دارد، همهی اینها در پرتو تشکیل حکومت اسلامی است.
امام رضا (عیه السّلام) عین الله النّاظره است
باید حاکم و رهبر باشد. باید ولایت باشد تا همهی اینها اجرا شود والّا همهی آن بیهوده است. فرمود: خاتم همهی اینها است. این را که فرمود، سپس فرمود: همهی اینها برای پسر شما علیّ بن موسی الرّضا است. آقا موسی بن جعفر از پیغمبر نقل میکند. حضرت رسول تمام بچّههای بنی هاشم را، در عالم رؤیا به من نشان داد. همه دور هم جمع بودند، در آن جمع دست علیّ بن موسی الرّضا را گرفتند، فرمودند: «ابْنُکَ الَّذِی یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه»[۱۳] ویژگیهایی که حضرت رضا (علیه السّلام) در آن جمع دارد، فرمود: این فرزند شما وقتی نگاه میکند نگاه خود او نیست. او عین الله ناظره است. نگاه او به نور الله است. «وَ یَسْمَعُ بِفَهْمِهِ» آدم چیزی را میشنود تا میفهمد. گوش او ابزاری است که نیاز به گوش ندارد، خود گوش خدا است. «وَ یَسْمَعُ بِفَهْمِهِ» نه اینکه او با این گوش میشنود، نه اینکه چشم میبیند. او به نور خدا میبیند و به فهم الهی میشنود. «وَ یَنْطِقُ بِحِکْمَتِهِ» علیّ بن موسی الرّضا وقتی سخن میگوید (علیه آله و التّحیّۀ و الثّناء) سخن او مطابق حکمت خدا است. قلب او چشمهی حکمت خداوند است که میجوشد و وقتی که حرف میزند، حرف خود او نیست. نگاه میکند، نگاه خود او نیست. میشنود، شنیدن برای او نیست. سخن میگوید، سخن برای او نیست. او لسان الله است صاحب این مرقد لسان الله است. او اذن الله است. او عین الله ناظره است. هم نگاه او به نور الله است، هم سمع او به فهم الله است.
امام رضا (علیه السّلام) توانایی برآوردن هر درخواستی را دارند
ما نیازی به گفتن نداریم، از لحظهای که از تهران حرکت کردید، امام رضا آمدن شما را امضاء کرده بود. میدانست چه زمانی به اینجا میرسید. میدانست چه موقع وارد حرم میشوید، میدانست چه زمانی زیر قبّه میروید، میدانست چه میخواهید بگویید، تو را به اینجا دعوت کرد تا با او صفا کنی و الّا همه چیز را میدانست. «وَ یَسْمَعُ بِفَهْمِهِ» او با گوش ظاهری نمیشنود که اگر شما نگویید نداند شما چه میخواهید، «وَ یَسْمَعُ بِفَهْمِهِ» گوش باطنی دارد. او با فهم الهی میشنود. این ویژگیها برای حضرت ثامن الحجج است. خواستیم یک معرفت اجمالی از حضرت رضا به خود تذکّر دهیم. بدانیم که کجا آمدیم در محضر چه امامی قرار گرفتیم. هم پیغمبر مهر به دست حضرت داده است. باید هر کس هر چه میخواهد به امام رضا مهر کند. اگر میخواهی عالم ربّانی شوی، اگر میخواهی سربازی را برای امام زمان سپری کنی، اگر کربلا میخواهی، اگر حجّ تمتّع میخواهی، اگر فرزند خوب میخواهی، اگر داماد خوب میخواهی، اگر همسر خوب میخواهی، با امضاء حضرت رضا شدنی است. مهر را به امام رضا دادند. هر چه را که او مهر کند قبول میشود. «وَ أَمَّا الْخَاتَمُ فَجَامِعُ هَذِهِ الْأُمُور» انجام این امور را به حضرت رضا (علیه السّلام) سپردند. ما هم به اینجا آمدیم برای ما چه میخواهی بنویسی؟
ایمان عبد با سه چیز کامل میشود
دستور العملهایی که از حضرت رضا در این محفل مناسب است بازگو شود. حضرت فرمودند: «لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَکُونَ فِیهِ خِصَال ثَلَاث»[۱۴] ایمان عبد کامل نمیشود، بالاترین سرمایهای که در دنیا و آخرت به درد ما میخورد، ایمان است. امام رضا کمک کن نگذار با ایمان ناقص برگردیم. ما آمدیم چشمهی ایمان شویم و دیگران را مؤمن کنیم. خدا نکند خود آن را نداشته باشیم. «لَا یَسْتَکْمِلُ الْإِیمَانُُ عَبْدِ» ایمان کسی کامل نمیشود مگر این که سه چیز را داشته باشد. ۱- «التَّفَقُّهِ فِی دِین» فقیه در دین شود، دین را بشناسد. منظور فهم ظاهری نیست، فقه فهم عمیق است باید دین را در بعد معارف، در بعد ملکات نفسانی، ارزشهای اخلاقی، دین را باید مجتهدانه شناخت. باید فقیه در اعتقادات بود. باید مجتهد در اخلاقیّات بود. باید مجتهد در تفسیر قرآن بود. باید مجتهد در احکام الهی شد.
این تفقّه در دین، فهم عمیق نه تنها در حلال و حرام و پاکی و نجسی را شامل میشود، بلکه اخلاقیّات مهمتر از اجرائیّات است و اعتقادات و معارف مهمتر از اخلاقیّات است. ریشهی این اعتقادات است. باید فقیه بود، این همه شبهه، این همه دشمن وجود دارد. دنیا به جنگ ما آمده است. شبکههای ماهوارهای دارند فعّالیّت میکنند. روزنامههای داخلی خود ما فعّالیّت میکنند. علیه همهی معتقدات نظام، همهی خطوط قرمز، مرزها و سیم خاردارهایی که نظام را حفظ میکند که یکی از آنها شورای نگهبان است، در همهی اینها دارند تعرّض میکنند. بعد از این توافق فکر میکنند دیگرهمه چیز آزاد شده است. میتوانند مرزها را بردارند تا بیگانگان به کشور ما هجوم بیاورند. باید مسلمانان بینش پیدا کنند، باید بصیرت پیدا کنند. «التَّفَقُّهِ فِی دِین» فقیه شدن در مسائل معرفتی، در مسائل اخلاقی، در مسائل اجرائی، این اوّلین پلهای است که ایمان انسان را قوی میکند. ۲- تقدیر معیشت، برنامه و نظم داشتن، انسان دخل و خرج خود را بداند. چون دخلت نیست خرج آهسته تر کن. ائمّهی ما فرمودند: چهار چیز را در برنامه زندگی بگنجانید. یک بخش از شبانه روز شما باید به عبادت بگذرد، باید عبادت را منظّم کنید، برای نماز شب وقت معین کنید. طلبهای که نماز شب نخواند به جایی نمیرسد.
طلبه باید فعّالیّت اجتماعی داشته باشد
مرحوم آقا میرزا علی قاضی فرمودند: دنیا میخواهی نماز شب بخوان، آخرت میخواهی نماز شب بخوان. تقدیر المعیشه اعمّ از معیشت مادّی است. باید برای کلّ زندگی برنامه داشت. باید یک بخش از اوقات ما برای عبادت پیش بینی شده باشد. یک بخش برای کار، مثلاً کار شخصی طلبگی است، تحقیق است، مطالعه است، تصنیف است، تدریس است، درس خواندن است، باید این را به عنوان یک کار رسمی که در برنامه است بگنجاند. برنامه ریزی کند چه مقدار وقت لازم است تا این درس را بخواند. یک بخش دیگر لذّت در غیر محرّم است، طلبه باید ورزش، تفریح، شنا داشته باشد. باید به کوه رود، طلبه باید با رفقا بنشیند و گپ بزند، به غیر حرام، حرفهایی بزند که روح را شاداب کند. مسلمان نباید افسرده باشد. مسلمان نباید مشکل عصبی داشته باشد. خانمهایی که در خانه افسرده هستند در اثر بیبرنامگی به اینجا رسیدند. اگر پدر مادر یا همسر برای آنها برنامه ریزی کرده بودند، مرتّب تفریحات سالم برای آنها گذاشته بودند، گرفتار افسردگی نمیشدند.
سه چیز روح انسان را شاداب میکند
مرحوم آیت الله بهجت (اعلی الله مقام الشّریف) میفرمودند: «سَافِروا تَصِحوا». یکی از برنامههایی که روح انسان را شاداب میکند، مسافرت است. امّا مقصود سفر هدفدار است، نه بیهدف. هر کسی در حدّ خود مسافرت کند، کسی میتواند به دهات اطراف خود سفر کند. کسی میتواند سفر کربلا کند، کسی میتواند سفر مشهد برود. سفر موجب صحّت است. دیگری آب سرد، آب سرد جزء لوازم زندگی است. باید با آب سرد روح را شاداب کرد. یکی دیدن سبزیجات است، ثلاثۀٌ سه چیز است که حزن را از قلب میبرد. «الْمَاءِ» یکی آب است «خَضْرَاء» سبزی، طبیعت، و کوه است. «وَ الوَجهُ الحَسَن» امام رضا تقدیر معیشت را جزء مسائل اخروی صدق به حساب نمیآورد. لازمهی آن ایمان است. آدمی که مؤمن است، باید برای درس، رفت و آمد و مسافرت خود برنامه تعیین کند. سومّ هم صبر است. آدمی که صبر ندارد، آدمی که مقاومت ندارد. باری به هر جهت است. شد، شد؛ نشد، نشد فایدهای ندارد.
صبر به منزلهی رأس است. خانمی که صبر ندارد زود پرخاش میکند. طلبهای که صبر ندارد، یک روزه میخواهد مجتهد شود. به هدف نرسد سرگردان میشود. صبر در همهی عرصهها برای انسان هم سلاح است و هم موانع را برمیدارد. دشمن انسان اگر تنبلی باشد، اگر بیحالی باشد، اگر کسالت باشد، اگر فقر و نداری باشد، همهی این موارد را باید با صبر برطرف کرد. صبر سپر است، آدمی که صبور بود، در برابر طوفانهای زندگی مقاومت میکند.
نشانهی فقه حلم و علم است
در مسئلهی تفقّه از حضرت رضا (صلوات الله علیه) است که فرمود: نشانهی فقه حلم و علم است. علم تنها بدون ظرفیّت و بدون گنجایش، بدون اخلاق، بدون مدارۀ الناس، وجود چنین عالمی برای مردم مفید نیست، نه برای این دنیا مفید است نه برای آخرت. فرمود: «عَلامَتُ فِقه»[۱۵]، «اَلحِلم» سپس فرمود: «علم»، علامت فهم درست از دین داشتن، یکی ظرفیت و حلم است. حلیم بالاتر از کسی است که کظم غیظ میکند. حلیم کسی است که عصبانی نمیشود. عصبانی شدن او با اراده است. غضب او تحت مدیریّت خود است. کما اینکه مدیریت هیجانات شادی هم دست خود او است. بعد از حلم مسئلهی علم است.
امام رضا (علیه السّلام) سه جا به دیدن زائرانی که ایشان را زیارت کنند میآیند
مطلبی را هم در زیارت حضرت ثامن الحجج به محضر شما تقدیم نمایم. در جوار امام رضا مهمان بیبضاعتی هستم. إنشاءالله این روایاتی که در اسرار زیارت حضرت ثامن الحجج آمده است بشنوید. پیغمبر، امیرالمؤمنین، امام صادق، امام کاظم، حضرت جواد،حضرت رضا، مطالب عجیبی در زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرّضا (علیه آله و التّحیّۀ و الثّناء) فرموده است. «زَارَنِی عَلَى غُرْبَتِی»[۱۶] کسی که در غربت مرا زیارت کند در سه جا او را زیارت خواهم کرد. اوّلین جا، پل صراط است که گذشتن از آن کار سختی است، جذبهی امام رضا میخواهد تا از این پل عبور کنیم. حضرت رضا در سه جای مهّم، بعد از آخرت قول دادند به فریاد ما میرسند. در حدیثی است کسی که امام رضا را زیارت کند، «اَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهَ»[۱۷] خدای متعال جنّت را برای او واجب میکند. و برائت از آتش را برای او ضروری میکند. در حدیثی است زیارت امام رضا (علیه السّلام) برابر ۱۰۰ حجّ مقبول است. وقتی راوی تعجّب کرد امام جواد فرمودند: برابر ۱۰۰۰ حجّ مقبول است. زیارت حضرت رضا را دست کم نگیرید.
آدم حاجی میشود، یعنی به مقصد رسیده است. حجّ به معنی قصد است. ولی در بالای سر حضرت رضا به خدا عرضه میدارید «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضی»[۱۸] در یک حدیثی است که زیارت امام رضا برابر است با ۱۰۰۰ شهید است. شما اینها را در کنار این جمله قرار دهید «مَنْ زَارَه َ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ»[۱۹]، این جمله برای امام رضا (علیه السّلام) است، همان جملهای که برای سیّد الشّهدا میخوانید برای امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) هم است. صاحب مرآت العقول که اصول کافی را شرح کرده است. این «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ» میخواهد شما را به واقعیتی برساند. میخواهد بگوید زیارت حضرت رضا آنقدر پر بار است که انسان را ذوب میکند. آیینهی تمام نمای خدا میکند.
زیارت پلی است برای برداشته شدن حجابها
زیارت حضرت رضا (علیه السّلام) تمام زنجیرهای مادّی و تعلّق به این دنیا را از آدم میگیرد. بین ما و خداوند هفتاد هزار حجاب وجود دارد. طلبگی ما برای گذر از این حجابها است. گذر از این موانع است. عبادتها و ترک گناههایی که مؤمنین به حمد الله به آن موفق هستند همه برای رسیدن به خداوند است. زیارت حضرت رضا پلی است برای کسی که با معرفت به زیارت او بیاید باید یک جا محبّت دنیا از دل او عروج کند، و محبّت الله در قلب او قرار بگیرد که به تعبیر آقایان علماء، مراحلی که انسان در سیر و سلوک دارد. همه را در یک شب، همانطورکه حضرت سیّد الشّهداء، شهدای کربلا را قبل از شهادت به مرحلهی شهود رساند.
شب عاشوراء ۷۲ تن، هم پیغمبر، هم حضرت حمزه، و هم بهشت را دیدند. عوالم بعدی را که میخواستند ببینند یک جا دیدند. آنها جلوههای خدا را دیدند. جمال الله را دیدند. زیارت حضرت ثامن الحجج (علیه الصّلاۀ و السّلام) انسان را به پناه مطلق میرساند که این پناه مطلق، حتّی از پناه خود به پناه میرسیم. وجوب نوری هم باقی نمیماند. زیارت خدا در عرش یعنی، بین ما و خداوند، «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى»[۲۰] انسان به مقام قرب نهایی میرسد. بین خدا و بندهای که زائر حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السّلام) است هیچ حجابی باقی نمیماند.
بالاترین حجابی که بین ما و خداوند است خود ما هستیم
زیارت امام رضا باید معرفت زیادی به ما دهد. از خود پاک شویم، از گناه پاک شویم، از تعلّقات پاک شویم، از رذائل اخلاقی پاک شویم، از عُجب پاک شویم که اگر نماز شب خواندیم، نماز شب ما را گرفتار خودخواهی و خود پسندی نکند. اگر مجتهد یا ملّا شدیم، تئوریسین شدیم، متکلّم شدیم، حکیم شدیم، نباید این حکمت برای ما بت شود و ما را بت کند. شما کدام آخوند را سراغ دارید که ملّا بودن او را بزرگ نکرده باشد؟ اینها حجاب است، ما نیامدیم بزرگ شویم، آمدیم خدا را بزرگ ببینیم. الله اکبر را متوجّه شویم، لا إله إلّا اللَّه را متوجّه شویم، داروی این بیماری تکبّر، عجب، خود بینی، خود خواهی، انحصار طلبی، رقابتهای مادّی، جاه طلبی، شهرت طلبی، همه نزد حضرت رضا (علیه الصّلاه و السّلام) است. کسی زائر واقعی امام رضا (علیه الصّلاۀ و السّلام) باشد همهی حجابها از بین میرود که در رأس آن خودبینی است. علّامهی دهر شود، مانند آیت الله بهجت میشود. ذرّهای منیّت نداشت، یک بار من نگفت، مقام معظّم رهبری، (اطال الله عمره الشرّیف) وقتی از آیت الله بهجت درخواست کرده بودند شما رساله بدهید، عدّهای علاقه دارند از شما تقلید کنند. ایشان در برگهای چهار شرط نوشته بودند. اوّل: به خاطرنشر رسالهی من کسی تحت الشّعاع قرار نگیرد. نکند مشهور شدن من بعضیها را کوچک کند. شرط کردند کسی از او تقلید نکند به ضرر دیگری تمام شود. این را بندهی واقعی خدا میگویند. اساساً میترسد وجود او باعث شود وجود دیگری کم رنگ شود. بعضیها فکر میکنند، باید دیگران را کم رنگ کنند تا خودشان بزرگ شوند. کسی که امام رضا (علیه السّلام) را زیارت کند، «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِه»[۲۱] خاصیتی که در حرم حضرت سیّد الشّهداء، زیر قبّهی حضرت سیّد الشّهداء، «والاستجابات تکون تحت قبّه»[۲۲] کنار ضریح شش گوشهی امام حسین (علیه السّلام) خدا به زائر حضرت سیّد الشّهداء میدهد؛ بر حسب این روایت، این خصوصیّت به حضرت رضا داده شده است و آن آب شدن و گذشتن از «ما سوی الله» و رسیدن به حضرت حق سبحانه و تعالی است. این مطلب «غایۀ القصوی» زیارت حضرت رضا (علیه الصّلاۀ و السّلام) گذشتن از«ما سوی الله» است. گذشتن از خود، رمز همهی این ایثارها است.
حرم امام رضا دائماً مملو از ملائکه است
یک نکتهای هم از مرحوم آیت الله العظمی بهجت در زیارت حضرت رضا خدمت شما عرض کنم. روایت دارد که زیارت حضرت ثامن الحجج، مانند زیارت کربلا دائماً گروهی از ملائکه میآیند و گروهی میروند، مانند کاروانهای زیارتی که میآیند، هتلها خالی میشود، عدّهای دیگر جای آنها را میگیرند. این حدیث هم در مورد حرم امام حسین و هم حرم علی بن موسی الرّضا (علیه آله و التّحیّۀ و الثّناء) صدق میکند. علاوه بر اینکه اینجا دائماً مملو از ملائکه است. اینکه آستان ملک پاسبان میگویند، یقین بدانید دائماً مملو از ملائکه است. علاوه بر اینکه ملائکه به زیارت حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السّلام) میآیند، انبیاء هم به زیارت علی بن موسی الرّضا (علیه السّلام) میآیند.
حضور حضرت مریم و حضرت عیسی در حرم امام رضا (علیه السّلام) به نقل از آقای بهجت
آقای بهجت برای من تعریف کردند، امّا نگفتند برای خود من است. بعد یکی از دوستان میگفت آقای بهجت گفتند برای خود من پیش آمده بود. آقای بهجت به من فرمودند: کسی در عالم رؤیا دیده بود که گنبد امام رضا (علیه السّلام) شکافته شد، یک آقایی با یک خانمی از آسمان با هودجی وارد حرم امام رضا (علیه الصّلاۀ و السّلام) شدند. ایشان بیدار شده بود و متوجّه شده بود خبری است. ایشان به حرم حضرت آمده بود، با اینکه وقتی وارد شده بود حرم شلوغ بوده ولی ناگهان مکاشفهای برای او پیش آمده بود، دیده بود حرم خلوت شد. گنبد امام رضا باز شد، یک خانمی با یک آقایی از آسمان نازل شدند و همین زیارت دورهای که ما میخوانیم «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهإِلَّا اللَّه» و وارد میشویم، بعد بالاسر میرویم، بعد پایین پا میآییم، سپس بالاسر میرویم. نماز و دعای بعد از زیارت میخوانیم. همین زیارت را خواندند. اشخاصی که کنار هودج آنها بوده، از آقای بهجت پرسیده بودند، این خانم و آقا چه کسانی هستند که به زیارت حضرت رضا (علیه السّلام) آمدند؟ گفته بود: حضرت مسیح است و آن خانم مادر ایشان حضرت مریم است که به زیارت امام رضا (علیه السّلام) آمدند.
در این ایّام که شب میلاد امام رضا (علیه الصّلاۀ و السّلام) که خدا سفرهی جدیدی برای فیض دادن به خلائق، سفرهی رأفت رضویّه را باز کرده است. از آسمان و زمین در اینجا مشتری میآید تا به فیض برسد. چه بسا انبیاء عظام، حضرت عیسی هم بیاید. از اینها بالاتر زیارت حضرت حجّت است. آقای ما جزء زائرهای جدّ بزرگوار خود حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السّلام) است.
مرحوم شیخ بهایی میگوید من با محاسباتی به دست آوردم که امام رضا (علیه السّلام) زائری مانند حضرت مهدی دارند. به بالاسر آمدم و با یک چهرهی نورانی برخورد کردم گفتم شاید ایشان حضرت حجّت باشند، حضرت حجّت تبسّم کردند و گفتند اشتباه نکردید. خودم هستم. از علمای معاصر سراغ داریم کسی که در اینجا زیارت جامعه میخوانده است به این فراز «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ غَیرِکُم»[۲۳] رسیده بود، دیده بود حضرت حجّت هم در کنار ایشان هستند و دارند میخوانند. چه میشود! نوکران شما، با شما زیارت کنند؟ بالاتر از زیارت حضرت حجّت چه میخواهید؟ در یک چنین جایی نمیخواهید آقای خود را پیدا کنید؟ گمشدهی عالم را کجا بهتر از اینجا میخواهید پیدا کنید؟ هر هفته میخوانید: «لَیْتَ شِعْرِی، أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَى»[۲۴] کاش میدانستم کجا هستی؟ یقیناً در سال چند بار حضرت مهدی زائر حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السّلام) هستند. داستانهای دیگری از آقای بهجت دارم که در زیارت حضرت حجّت به امام رضا (علیه السّلام) است. این هم باب طبع شما طلبهها بود که به زبان ما جاری شد. خدایا ایّام، ایّام سرور است نمیخواهیم روضه بخوانیم امّا آنچه مجرّب است، اگر کسی نگران است که حضرت رضا جواب او را ندهد، آنقدر از خود متنفّر است، خود را میشناسد، اینجا آمده امّا سرافکنده است. اگر نگران هستیم که اینقدر بد هستیم که امام رضا جواب سلام ما را ندهد. نگوییم جواب سلام واجب است، امام رضا جواب سلام میدهد. واجب و حرام برای این عالم است. کسی از دنیا رفت واجب و حرام ندارد. جواب سلام ما برای کسی است که سنخیّتی با امام رضا داشته باشد. سلام او واقعی باشد دروغ نباشد. اگر نگران هستید حضرت را به مادر او حضرت زهرا قسم دهید. بین حضرت رضا و حضرت زهرا شباهتهایی است که دو یا سه نمونهی آن را ما احصاءکردیم. همینقدر بدانید که حضرت رضا آیینهی مادر خود حضرت زهرا است لذا در زیارت نامهی حضرت رضا (علیه السّلام) صلوات به حضرت زهرا صلوات خاصّه است.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– الکافی، ج ۱، ص ۳۱۴٫
[۳]– سورهی مائده، آیه ۴۴٫
[۴]– الأمالی (للطوسی)، النص، ص ۱۱۰٫
[۵]– کامل الزیارات، ص ۲۶۴٫
[۶]– سورهی انسان، آیه ۳۰٫
[۷]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۳۱۴٫
[۸]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج ۱۵، ص ۳۶۱٫
[۹]– الکافی، ج ۱، ص ۳۱۴٫
[۱۰]– سوره فتح، آیه۲۹٫
[۱۱]– سورهی توبه، ۱۲۳٫
[۱۲]– الکافی، ج ۱، ص ۳۱۴٫
[۱۳]– الإمامه و التبصره من الحیره، ص ۷۹٫
[۱۴]– المحاسن، ج ۱، ص ۵٫
[۱۵]– لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه ج۱، ۵۱ .
[۱۶]– عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۵۶٫
[۱۷]– وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۵۵٫
[۱۸]– شرح فروع الکافی، ج ۵، ۵۷۴٫
[۱۹]– الکافی، ج ۹، ص ۳۳۸٫
[۲۰]– سورهی نجم، آیه ۸٫
[۲۱]– الکافی، ج ۴، ص ۵۸۵٫
[۲۲]– مجموعه رسائل در شرح احادیثى از کافى، ج ۲، ص ۴۵۵ .
[۲۳]– عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص۲۷۶ .
[۲۴]– بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۸۷ .
پاسخ دهید