به مناسبت آغاز دهه مبارک فجر، روز یکشنبه مورخ ۱۵ / بهمن / ۱۳۹۶ سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» در مسجد الزهرا واقع در حکیمیه برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی *
یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِین».
منّت گذاردن بر مؤمنین برای نعمت ولایت
«إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ…».[۲]
ایّام الله دههی فجر، دههی اعجاز قرآن و مکتب اهل بیت، فقاهت اهل بیت در عصر اتم و مادیگری و سلطهی قدرتهای شیطانی، پیروزی خون بر شمشیر، پیروزی اسلام ناب ولایی، علوی، اهل بیتی بر اسلام آمریکایی و اسلام تحجّر و اسلام التقاطی بر امام زمان ما مبارک باد.
نکاتی را در ارتباط با پیروزی انقلاب و نعمتی که خدا به مردم ما و مستضعفان جهان هدیه کرده است به محضر شما تقدیم میداریم. قرآن کریم داستان بنی اسرائیل را مکرّر یاد کرده و به قوم موسی میفرماید: به یاد بیاورید که فرعون پسرهای شما را میکشت و زنان شما را، دختران شما را نگه میداشت یا حیای آنها را میبرد. «یَسْتَحْیُونَ»[۳] را به دو شکل میشود معنی کرد. قرآن شریف بر خود مسلمانها نعمت انقلاب توحیدی و اسلامی پیغمبر صلّی الله علیه و آله را منّت میگذارد، میفرماید: «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»،[۴] به یاد بیاورید زمانی را که شما امنیّتی در میان خود نداشتید، با هم دشمن بودید، دلها از هم رمیده بود، خدا دلهای شما را به هم مألوف کرد. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً»، شما به نعمت الهی اخوّت پیدا کردید.
خداوند علی عزیز به مسلمانها که عدّه و عُدّهای نداشتند و اذلّه بودند، ذلیل بودند… خدا آنها را به برکت اسلام عزیز کرد. اینها را یادآوری میکند. این انقلاب ما انقلاب دین است، انقلاب قرآن است، انقلاب ولایت علی است، انقلاب غدیر است، انقلاب الهی است بر تفکّر الحادی، سکولاری، اومانیستی. این انقلاب در حدّ خود قطعاً اعجاز است. یک نگاهی به بعضی از واقعیّات قبل از انقلاب -آنهایی که در سنّ من هستند و به یاد دارند- داشته باشید، بعد میبینید که انقلاب چه کرده است. از نظر فرهنگی قبل از انقلاب رسالت دانشگاهها تغییر هویت جامعهی ما بود، از یک جامعهی سنّتی به یک جامعهی غربی، به یک جامعهی مصرفی. از این جهت در دانشگاههای تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، مشهد، جاهایی که دانشگاه بود شما در یک دانشگاه یک مرتبه نماز جماعت سراغ ندارید. آقای دکتر بطحایی یک وقتی رئیس دانشگاه خواجه نصیر طوسی بود، من هم سالها جزء مدرّسین آن دانشگاه بودم. ایشان برای من نقل کرد، گفت: من در دورهی تحصیلات دانشجوی دانشگاه تهران بودم، وقت ظهر شد وضو گرفتم، به مسجد دانشگاه تهران رفتم نماز بخوانم، دیدم در مسجد بسته است. فکر کردم که کجا بروم نماز بخوانم.
دکتر سیّد حسین نصر -که آثاری دارد، الآن هم در آمریکا برای خود کانونی دارد- آمد. جزء طرفداران علّامه طباطبایی بود، کتابهای آقای طباطبایی را به انگلیسی ترجمه کرده است. پروفسور هانری کوربن فرانسوی را او خدمت علّامهی بزرگوار، آقای طباطبایی میآورد، از این کارها انجام میداد. گفت: او دید من جلوی مسجد ایستاده بودم، با تعجّب من را صدا زد، من هم جلو آمدم. (دکتر نصر) گفت: اینجا چه میکنی؟ گفتم: آمده بودم نماز بخوانم ولی در مسجد بسته است، ایستادهام که ببینم کجا بروم نماز بخوانم. گفت: تو نماز میخوانی؟! گفتم: بله. گفت: میدانی در این دانشگاه چند استاد دانشگاه نمازخوان داریم؟ گفتم: نه. گفت: دو نفر، یک نفر من هستم… یک نفر دیگر را هم اسم برد. در دانشگاه مرکز کشور شیعه دو فرد نمازخوان بودند بقیّه نماز نمیخواندند، چه برسد به نماز جماعت.
حالا ببینید چه خبر است. بعضی میگویند الآن از زمان شاه بدتر شده، مردم از انقلاب رنجیدهاند، از دین گریختهاند. دروغ میگویند. بنده الآن روزهای شنبه در دانشگاه امیر کبیر نماز ظهر و عصر را با دانشجوها میخوانم، بعد هم صحبت میکنم. روزهای سهشنبه در دانشگاه تهران هستم، روزهای دوشنبه در دانشگاه امیر کبیر هستم. وقت نماز که میشود در این سه دانشگاهی که خود من آنجا حضور دارم و احیاناً امام جماعت هستم مسجد مملو از استاد و دانشجو است. در دانشگاه شریف جا نیست، دو مرتبه نماز میخوانند. یعنی ظرفیّت مسجد به اندازهی این است که همه یک مرتبه بیایند و نماز بخوانند.
در آن زمان نه در جامعهی ما و نه در دانشگاههای ما اعتکاف مطرح نبود، اعتکاف مخصوص قم بود. قم هم همهی طلبهها و علما اهل اعتکاف نبودند. مسجد امام حسن عسکری علیه السّلام مراسم اعتکاف برگزار میشد، شاید ۱۰۰ نفر نمیآمدند. اینها را بنده تجربه کردهام میگویم، یعنی یافتههای خود من است نه اینکه از کتابها دارم نقل میکنم. ولی این چند سال من در ایّام اعتکاف هم دانشگاههای تهران را دیدهام، هم اعتکاف مساجد مختلف قم، مخصوصاً مسجد امام حسن عسکری علیه السّلام. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بنای توسعهی آن مسجد را گذاشتند، ایشان هم آیت الله صافی همّت کرد. الآن یک مسجد تاریخی ملّی مذهبی است، خیلی گسترده شده، مسجد چند برابر شده است. مملو از طلبههای جوان و غیر طلبهها است. مسجدهای دیگر همه اعتکاف از مشتریها لبریز میشود، جلوی همین دانشگاه تهران سه سال قبل دختری آمد جلوی ماشین ما را گرفت شروع به گریه کرد. گفت: حاج آقا من دیر آمدهام من را راه نمیدهند، میگویند ظرفیّت تکمیل است، شما واسطه شوید که ما هم بتوانیم از این نعمت استفاده کنیم.
ببینید تفاوت چقدر زیاد است. آن روز ایران ما ۲۳ میلیون جمعیّت داشت، هر روز شش میلیون بشکه نفت به فروش میرفت، جمعیّت ۲۳ میلیونی آن روز با فروش شش میلیون نفت با دلارهای آن زمان، کجای کشور آبادانی داشت؟ میگویند رضا خان بهتر بود، خدا او را لعنت کند، او که چادرهای مادران ما را برمیداشت، او که عمامهی پیغمبر را برمیداشت، او که مجالس امام حسین علیه السّلام را تعطیل میکرد، او برای این مملکت چه کرد؟ با آن جمعیّت قلیل. بعد هم محمّد رضا شاه، اینها برای مملکت چه کاری انجام دادند؟ راههای روستایی آباد بود؟ جنوب شهر ما آباد بود؟ کجای تهران آبادانی داشت؟ کدام راهها آباد بود؟ آن روز کجا و… ما امروز چهار میلیون دانشجو داریم، آن روز ۷۰۰ هزار دانشجو داشتیم الآن چهار میلیون دانشجو داریم، خیلی تفاوت زیاد است.
از نظر صنعت، شما در طول دوران ستم شاهی پدر و پسر پهلوی لعنه الله علیهما اگر یک پیشرفت علمی در مملکت سراغ دارید به من بگویید. امروز کشوری که انقلاب کرده، از اوّل انقلاب در تحریم جهانی قرار گرفته، هشت سال با شرق و غرب جنگیده، ویرانیهای جنگ پیدا کرده، ۲۰۰ هزار شهید داده، بهترین، کارآمدترین مدیران آن را ترور کردهاند. رئیس جمهور مملکت ما را ترور کردند، نخست وزیر مملکت ما را ترور کردند، رئیس قوّهی قضائیهی کشور ما را ترور کردند، نمایندگان مجلس ما را یک جا با یک انفجار زیر آوار بردند. یک مملکتی که هم تحریم باشد هم همهی مدیران دست اوّل را به خاک و خون بکشند، ولی چرخ پیشرفت علمی این کشور یک سال هم متوقّف نباشد. ما کجا بودیم الآن کجا هستیم؟ آن روز در مملکت ما وقتی جنگ شروع شد ما نمیتوانستیم تانک بسازیم، ما موشک نداشتیم. نه تولید داشتیم نمیتوانستیم تولید کنیم، نه هیچ جای دنیا به ما موشک میدادند. ما پهباد نداشتیم، مگر ما میتوانستیم؟ مگر ما میتوانستیم ضدّ هوایی تولید کنیم؟ مگر ما حق داشتیم ماهواره بفهمیم چیست؟ اصلاً فکر کنیم که ما هم میتوانیم ماهواره بسازیم و بفرستیم.
مقایسهی اوضاع کشور قبل از انقلاب و بعد از آن
من سالهای اوّل انقلاب در کنارک سیستان و بلوچستان بودم، آنجا پایگاه نیروی هوایی است، خلبانها ما را نزدیک فانتومهای جنگی بردند. خود این خلبانها میگفتند: ما که دوره دیدهی آمریکا هستیم وقتی میخواستیم پرواز کنیم اگر یک قطعهای، یک پیچی از هواپیما مشکل داشت منِ خلبانِ تحصیل کردهی فارغ التحصیل دانشگاه آمریکا حقّ نگاه کردن نداشتم تا یاد بگیرم، باید کارشناسهای آمریکایی میآمدند جا به جا میکردند.
امروز دانشمندان ما هم صاحب انرژی هستهای شدهاند که اگر این دولت دولت کارآمدی بود، دولت حرف گوش کن بود، قضیّهی هستهای ما متوقّف نمیشد. رآکتور تهران را خارجیها زمان شاه به ایران داده بودند، طی این چند سال انرژی آن تمام شد. چند سال قبل ما احتیاج داشتیم که به ما اورانیوم غنی شده بدهند این رآکتور که تعطیل شده را راه بیندازیم، هیچ جای دنیا… بعد از جنگ، همین چند سال قبل، در زمان دولت قبل هیچ جای دنیا حاضر نشدند به ما اورانیوم بدهند برای ساخت دارو از این رآکتور استفاده شود. دانشمندان هستهای ما، شهید مصطفی احمدی روشن، شهید شهریاری، عمدتاً این دانشمند جوان شهید مصطفی احمدی روشن که پدر و مادر او هم انقلابی هستند، صریح هستند، زیر بار زور هم نرفتند و نمیروند. این جوان پیشقدم شد، دانشمندان را با احساس دینی گرم کرد آنها غنیسازی ۲۰ درصدی را تأمین کردند. الآن ما تا ۱۵ سال حق نداریم یک قدم جلو برویم با این توافق، برجامی که آقایان خیلی به آن افتخار میکنند. فکر میکردند آفتاب تابان است، فتح الفتوح است! در حالی که یک رکود، یک توقّف، یک عقبگرد بود.
ولی ما دانش آن را داریم، الآن دانشمندان ما توانا هستند، خود آنها میتوانند این صنعت را داشته باشند. ما در سلولهای بنیادی، در نانو، در داروسازی، کشف داروها، جزء کشورهای مطرح دنیا هستیم. در زمان شاه جزء کشورهای عقب ماندهی دنیا بودیم. آبادانی الآن کجا و آن روز کجا، پیشرفتهای علمی امروز کجا و آن روز کجا، پیشرفتهای مذهبی و فرهنگی و اخلاقی الآن کجا و آن روز کجا. آن روز تهران یک میلیون نفری ۴۰۰ مشروب فروشی داشت، آمار زنهای خود فروشی که از آنها مالیات میگرفتند، پرچم فحشا و آزادی را داده بودند، جوانهای ما را به آنجا میکشیدند. مالیاتهایی که از زنان فاحشه میگرفتند در خزانه میریختند، از قمارخانهها مالیات میگرفتند به خزانهی دولت میریختند، از کازینوها و انواع فسادها مالیات میگرفتند. اینها را حقوق دولتیها میکردند و همه از این پولها… پولها با هم خلط بود. آن روز بهتر بود یا امروز؟ آن روز مملکت پیشرفت داشت یا امروز؟ آن روز علم پیشرفت داشت یا امروز؟
دین امروز بدتر از آن وقت است؟ خیلی باید کور باشند یا بیدین باشند که اینطور قضاوتهای نابخردانه و جاهلانه داشته باشند. ما از نظر فرهنگی امروز جوانانی در دانشگاه داریم، اساتید مؤمنی داریم. من دو هفتهی قبل در دانشگاه شریف، هیئت فاطمهی زهرا رئیس دانشگاه را دعوت کرده بودند، ما هم جزء آنها در تأسیس هیئت حضرت زهرا هستیم. آنجا برای رئیس دانشگاه گزارش میدادند گفتند ما در دههی عاشورا مجالسی که برای امام حسین علیه السّلام تشکیل دادیم در دانشگاه ۶۰ هزار شنونده داشتیم. کجا در گذشته دین بهتر از الآن بود؟ جوانی در مجلس پیدا نمیشد، استاد دانشگاه بیاید برای امام حسین علیه السّلام گریه کند؟ مگر پیدا میکردید؟ این حرفها را مسخره میکردند!
امروز امام حسین علیه السّلام به برکت خون شهدا و نفس پاک امام و به برکت رهبریهای پیغمبرگونه این رهبر باصلابت و حکیم دانشگاهها را فتح کرده است. دانشجوها «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».[۵] آن روز شما اگر بنا بود یک غدّهی سرطانی را عمل کنید باید به خارج میرفتید، جراحیهای حسّاس چشم، قرنیه، در ایران نبود باید به خارج میرفتید. امروز از کشورهای مختلف برای معالجه به کشور شما میآیند، هم از کشورهای عربی میآیند هم از کشورهای اروپایی. برای اینکه آنجا گران است ولی در ایران ارزانتر است، آنها میآیند معالجات خود را اینجا انجام میدهند. این یک مقایسهی خیلی روشن است که آن زمان کجا و این زمان کجا.
امّا چه شد که خدای متعال این عنایت را به ما کرد؟ ما ارتش داشتیم ولی ارتش برای ما نبود، ارتش در دست آمریکا و انگلیس بود. ما در دوران شاه یک جنگ پیروز نداریم، ارتش ما را به دستور انگلیس به عمان برده بودند با انقلابیهای ظفّار میجنگیدند. ارتش ما کشتههای زیادی برای کشور بیگانه داد، آن هم در مسلمانکشی. امّا امروز ارتش شما، امرای ارتش خود را ببینید، واقعاً گاهی من تعبیر کردهام اینها اولیای الهی هستند. یکی شهید صیّاد شیرازی اعلی الله مقامه الشّریف بود که در هیچ شرایطی نماز شب او ترک نمیشد. از این قبیل امرا شما کم ندارید. خود سپاه پاسداران که از ابتدا «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ»،[۶] پدیدهای است که در دامن امام متولّد شد و برای نگهبانی از دستاوردهای خون شهیدان در داخل و خارج مأموریّت پیدا کرد.
شما امروز میبینید، ما آن روز در داخل کشور جنگ داشتیم، سه استان ما را گرفته بودند. امروز چطور؟ امروز ما در خارج کشور دشمن را تعقیب میکنیم. امروز سردار سلیمانی شما یک سردار است، ولی دنیای کفر از او وحشت دارند. امروز ما هستیم که شاخ قدرتهای غربی را در حفاظت از اسرائیل شکستهایم. اسرائیل اسطوره بود، تمام کشورهای عربی هفت روز با اسرائیل جنگیدند همه شکست خوردند، سرزمینهای آنها را اسرائیل غصب کرد همه خفه شدند. یک نفر هم مثل انور سادات خائن پیدا شد در نهایت به رسمیت شناخت. امّا حزب الله ما «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ»،[۷] با حمایت رهبری، با بشارت رهبری که مقاومت کنید پیروز میشوید این جمعیّت قلیلی که سلاح کافی هم نداشتند اسرائیل را از خاک لبنان با ذلّت و خواری بیرون کردند و اوّلین مزهی تلخ شکست را به کام آمریکا و اسرائیل ریختند.
بنابراین بعضی از غربگراها و بعضی از مسئولین ما خیلی حقیر هستند، خود را کوچک میبینند، میگویند اگر ما با غرب نباشیم آب خوردن هم نداریم! او اشتباه فکر میکند، اصلاً این دین نیست، این انقلاب نیست، انقلاب با دست خالی به جنگ توپ و تانک رفت و با خون توپ و تانک را مغلوب کرد. امروز توپ و تانک را همان شهدا در اختیار دارند. امروز ما با داشتن این دانشمندان، این مساجد پر دانشگاهها، این روحیهی انقلابی مردم، چرا نتوانیم؟ ما که در جنگ هشت سال میتوانیم بجنگیم، ما که در برابر اسرائیلی که تمام دنیای عرب از آن شکست خورده میتوانیم پیروز شویم، ما که حزب الله داریم، ما که مقاومت داریم، ما که امروز ماهوارهها…
من در دانشگاه علم و صنعت در دولت قبلی- الآن از این خبرها نیست- دههی عاشورا منبر میرفتم. آنجا آقای دکتر بلندی مسئول گروه ساخت ماهواره بودند، اوّلین سفینه را آنها فرستادند. شب عاشورا از من خواست که بیایید از این دانشمندان ماهوارهای بازدید داشته باشید. به آنجا رفتیم، ۲۷ نفر بودند، آقای دکتر گفت: همهی اینها نماز شب میخوانند، همه حزب اللّهی هستند. بعد گفت: ما برای ساخت ماهواره – اوّلین تجربهی ما بود- رفتیم از روسیه خواستیم ابزار و روش کار را به ما بدهند، حاضر بودیم پول زیادی بدهیم، روسها همکاری نکردند. سراغ چینیها رفتیم همکاری نکردند. وقتی از اینها ناامید شدیم… اینجا میشود این حرفها را گفت، بعضی جاها نمیشود. گفت: جمع شدیم تربت امام حسین علیه السّلام را… خداوند متعال به مغز جوانان ما الهام کرد خود ما کشف کردیم، بدون هزینه هم کشف کردیم و این ماهوارهها را به آسمان پرتاب کردیم.
سابق خوب بود یا الآن خوب است؟ بله، الآن مشکل ما مسئولین هستند، مشکل ما غربگراها هستند، مشکل ما این دو تابعیّتیها هستند. خانه در اسکاتلند دارد، در لندن دارد، در آمریکا دارد، خود او هم به اینجا آمده در وزارت نفت و جاهای مختلف مقام دارد. اینها که برای شما دلسوزی نمیکنند. این گرانیها همه مصنوعی است و الّا ما هم جوان داریم هم معادن زیر زمین داریم، هم سرزمین وسیع داریم، آنچه همهی کشورها دارند ما یک جا در کشور خود داریم. ما در هر فصلی… ما بندر عباس را داریم که در زمستان گرم است، آذربایجان داریم که طور دیگری است. خدا تمام نعمتهایی که در دنیا تقسیم کرده همه را یک جا به این مملکت داده است. فقط دین میخواهد، مدیریت جهادی میخواهد، اطاعت از ولایت نایب امام زمان علیه السّلام را میخواهد.
عوض اینکه اتّحاد را زیاد کنند آمدند برای اینکه رأی بگیرند مدام شیعه و سنّی را با همدیگر… به آنها کمک کردند رأی بگیرند. ما اصلاً جنگ شیعه و سنّی در ایران نداشتیم، زمان شاه هم نداشتیم الآن هم نداریم، به خاطر رأی آوردن مدام مغزآنها را به خطر نزدیک میکنند. اقلیّتها را بالا آوردند، اینها با ما یکی بودند، من و تو نداشتیم، اقلیّتها را بزرگ کردند هر روز یک خطر درست میکنند و از روی برنامه هم دارند درست میکنند. این است که مشکل ما مشکل انقلاب نیست، مشکل ما مشکل ولایت نیست، مشکل ما مشکل دین نیست، مشکل ما مشکل مردمی است که الآن هم…
تربیت جوانان انقلابی مهمترین دستاورد انقلاب
مدافعین حرم، چیزی که مهمتر از ماهواره است، مهمتر از انرژی هستهای است، مهمتر از نانو است، مهمتر از سلولهای بنیادی است، مهمتر از پیشرفتهای پزشکی است و مهمتر از دهها چیز که میشود نام برد، چیزی که امام فتح الفتوح گفت جوانان جان به کف ما هستند. این کارخانهی انقلاب حججی تحویل میدهد، شهید همّت تحویل میدهد. شما یک تار موی این شهدا با این سنخیّت را با دنیایی از پیشرفتهای علمی عوض نمیکنید. اینها از سنخ شهدای صدر اسلام هستند، اینها از سنخ شهدای کربلا هستند، یک نفر از آنها با کلّ عالم عوض نمیشود. ما چنین قدرتی داریم. جوانهای ما اقتدار ما هستند، این شهادتطلبی برای ما روزنهی رحمت خدا است که به برکت همینها دشمن از ما حساب میبرد.
آن روز که انرژی هستهای نداشتیم، موشک نداشتیم جوانها را داشتیم، شهید باکری را داشتیم، شهید همّت را داشتیم، شهید بروجردی را داشتیم. شهدای ما، شهید چمران که ما شهید چمران را درک نمیکنیم، این شهدای ما برجستگان عالم هستند، اینها افتخارات تاریخ هستند. و الّا
اگر بر روی آب روی خسی باشی و اگر به هوا پری مگسی باشی
با خدا باش تا کسی باشی. پیشرفت علمی که انسان را آدم نمیکند، امّا ما پیشرفت دینی و معنوی داشتیم خدا به ما پیشرفتهای علمی هم داده است. إنشاءالله دعا کنید خدا اوضاع را به دست کسانی بدهد مثل شما باور داشته باشند، مثل شهید حججی مطیع امام زمان و نایب او باشند، مثل همهی انسانهای حکیم صرف نظر از دیانت… این دو قطبی کردن، این بزرگ کردن اقلیّتها، شیعه و سنّی را در برابر هم حسّاس کردن خیانت به مملکت است. نه تنها خیانت به اسلام است خیانت به سنّیها هم هست. اینها حرفهای استعماری است.
یک جا کرد را مطرح میکنند، به عنوان کرد بزرگ میکنند، یک جا از نظر مذهبی حسّاسیّت ایجاد میکنند. اینها طرحهای عاقلانه نیست، اینها نمیفهمند چه میکنند، هم خود را از بین میبرند هم این گرانیهای مصنوعی را درست میکنند.
ایّام ایّام شهادت بیبی ما است، مادر امام زمان ما. انقلاب ما انقلاب فاطمی است، انقلاب حسینی است، امام فرزند فاطمه سلام الله علیها بود، رهرو راه فاطمه سلام الله علیها بود. امام، حسینی بود. رهبر عزیز ما هم فرزند فاطمه است، رهرو راه فاطمه و امام حسین است. این دو ماه متعلّق به حضرت صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا سلام الله علیها است.
امیر المؤمنین علیه السّلام روزهای آخر به درخواست حضرت زهرا کنار بستر فاطمه مینشست برای او قرآن میخواند. از پا افتادهام، گوشت بدن من آب شده، دیگر نمیتوانم به قبرستان بقیع بروم زنها را جمع کنم آنجا گریه کنم. علی، حالا که اسیر بستر شدهام من را تنها نگذار، علی جان خود تو این چند روز از من پرستاری کن. امیر المؤمنین علیه السّلام کنار بستر بیبی مینشست. آقا امیر المؤمنین تماشا کرد دید فاطمه یک مشت استخوان شده، امّا به پهنای صورت اشک میریزد. به حال فاطمه رقّت کرد، فرمود: «سَیِّدَتی»،[۸] ای بیبی من، ای همه کس من، فاطمه جان، چرا درد خود را به پسر عمو نمیگویی؟ درد تو چیست اینطور گریه میکنی؟ بیبی ما درد پهلو داشت، درد بازو داشت، درد سینه، بین در و دیوار. این همه درد دارد ولی وقتی علی فرمود: فاطمه جان، چرا درد خود را به من نمیگویی؟ جواب داد: علی، آن دردی که فاطمه را به این روز انداخته درد مظلومیّت تو است، من برای مظلومیّت ولیّ زمان خود گریه میکنم. «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی»، برای غربت تو، برای مظلومیّت تو گریه میکنم. اینجا امیر المؤمنین علیه السّلام کنار بستر فاطمه نشست، آخرین پناه خود، آخرین کمک خود، آخرین سپر خود را از دست داد.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی فتح، آیات ۱ و ۲٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۴۹٫
[۴]– سورهی آل عمران، آیه ۱۰۳٫
[۵]– سورهی نصر، آیات ۲ و ۳٫
[۶]– سورهی توبه، آیه ۱۰۸٫
[۷]– سورهی بقره، آیه ۲۴۹٫
[۸]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۳، ص ۲۱۸٫
پاسخ دهید