روز پنجشنبه مورخ ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۲، سخنرانی اوّلین شب از مراسم ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در «هیات ثارالله مسجد الهادی» با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید؛ مشروح این جلسه تقدیم حضور می گردد.
- پروردگار حکیم شکایت و شفاعت قرآن کریم را در قیامت بدون شاهد میپذیرد
- خداوند متعال خودش قرائتکنندهی قرآن کریم بر قلب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است
- حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دَرب نَشر قرآن کریم به عالَمیان هستند
- اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) دَربهای تجلّیات حقتعالی هستند
- خداوند متعال خودش در قرآن جلوه کرده است
- حضرت زهرا (سلام الله علیها) ظرف سرنوشت آدمیان و ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) هستند
- روضه و توسّل به حضرت صدیقهی کبری (سلام الله علیها)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
پروردگار حکیم شکایت و شفاعت قرآن کریم را در قیامت بدون شاهد میپذیرد
«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ[۲]»؛ خداوند متعال را شُکر میکنم که در اینجا چند شبی را روزی داریم. با شما بر سر سُفرهی دُخت گرامی پیامبرمان، همتای علی مرتضی (علیه السلام)، همسر علی مرتضی (علیه السلام) و همسنگر مَظهرالعجائب علی مرتضی (علیه السلام) و مادر امامانمان، لیلهالقَدر ولایت که یازده قرآن که در آن مُستتر است، هستیم. انشاءالله غذای روحی داشته باشیم، غذای دلی داشته باشیم و نورانیّت زندگیمان در پَرتوی این آفتاب درخشان تأمین بشود. حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) سِرّالله است؛ لذا برای شناخت اهل حضرت زهرا (سلام الله علیها) باید اهل سِرّ بود. سورهی مبارکهی واقعه را همیشه بخوانید، ولی شبهای جمعه حتماً بخوانید. هم امینالاسلام صاحب تفسیر «مجمع البیان[۳]» (رضوان الله تعالی علیه) و هم در سایر تفاسیر برخی از تفاسیر این حدیث از وجود مبارک حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است که فرمودهاند: «کسی که شبهای جمعه سورهی مبارکهی واقعه را میخواند، اوّلاً فقیر نمیشود[۴]». نه اینکه ثروتمند میشود؛ بسیاری از ثروتمندان فقیر و بدبخت هستند. ولی کسی که شبهای جمعه بر سر سُفرهی سورهی مبارکهی واقعه نصیب دارد، فقیر نخواهد شد. دوّمین موردی که فرمودند و خیلی مهمّ است، این است که فرمودند: «سرمایهی ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به صورت سالم به قبر خود میبَرد[۵]». شیطان نمیتواند این گَنج را از او بگیرد، با محبّت حضرت علی (علیه السلام) از دنیا میرود. بیشتر آیات این سورهی مبارکهی واقعه در مسیر قیامت و بهشت است و گاهی هم جهنّم را به عنوان یک هُشدار به رُخ قاری قرآن کریم و مُستمع قرآن کریم میکِشد. در قسمت آخر این سورهی مبارکه این آیه آمده است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ[۶]» ؛ «إِنَّهُ» اسم آن را نمیبَرد و با ضَمیر میفرماید. این جلوهی خداوند متعال، این کَلامالله، این آیینهی خداوند متعال، این آخرین پیام الهی، این دریای هدایت، این کشتی نجات، این شافع مُشفّع روز جَزا و این ماحِل مُصدّق مَحکمهی عَدل الهی که «ماحِل» به معنای شاکی است، قرآن کریم یکی از شُکّات در روز قیامت است و خداوند متعال شکایت قرآن کریم را بدون شاهد میپذیرد؛ ماحِل مُصدّق و شافعِ مُشفّع هم هست. اگر قرآن کریم از کسی شفاعت کند، خداوند متعال شفاعت او را قبول میکند. «إِنَّهُ» یک همچنین حقیقتی «لَقُرْآنٌ» حرف لامِ تأکید است. این تأکید برای قرآن بودن آن است و یا برای کَریم است و یا برای هر دو است. ظاهر آن این است که به هر دو تناسب دارد. در میان کُتُب آسمانی تنها کتابی است که خداوند متعال قرائت کرده است. تورات حضرت موسی (علیه السلام) اَلواح بود؛ «أَخَذَ الْأَلْوَاحَ[۷]»؛ نوشتههایی در لوحهای سنگی بود که حضرت موسی (علیه السلام) اَخذ کردند. اِنجیل هم به همین صورت بود، صُحُف حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم به همینگونه بوده است و خداوند متعال به صورت مَکتوب به اینها داده است. در قرائت نامه، متن قانون و متن حقوقی اختلاف به وجود میآید؛ این اختلاف حقوقدانها و قانوندانها اینگونه است که هرکسی به گونهای برداشت میکند؛ لذا خداوند متعال آخرین کتاب را که نباید اختلاف برداشت در آن باشد، خودش قرائت کرده است. قاریِ کتاب خودش، خودش میباشد. در اینجا فرمود که قرآن است، قرائتشدهی خداوند متعال است و کَریم نیز میباشد. در سورهی مبارکهی قیامت فرمود: «لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ[۸]»؛ وقتی وَحی بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل میشد، حالت هَیجانی پیدا میکردند؛ زیرا جلوهی خداوند متعال بود و ایشان هم که عاشق بودند. عاشق هر اثری از مَعشوق خود ببیند، هَیجانی میشود. لذا خیلی باعجله میخواستند بخوانند که در صفحهی جانشان نوشته بشود و یکوقتی فراموشی به سُراغ ایشان نیاید. خداوند متعال فرمود: عجله نکن! تضمین کرد. به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که چرا دَستپاچه هستی؟ «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ»؛ این چیزی را که ما به صورت تَدریجی و نُجومی نازل کردیم، نگران نباش که جمع آن نیز بر عُهدهی خودِ ماست و قرآن آن نیز بر ماست.
خداوند متعال خودش قرائتکنندهی قرآن کریم بر قلب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است
در سورهی مبارکهی اعلی فرموده است: «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنْسَى[۹]»؛ حضرت آقای ابراهیمی که بنده خیلی به ایشان ارادت دارم؛ هم بوی مرحوم «علّامه طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) را میدهند، هم بوی مرحوم «آیت الله بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) را میدهند و هم بوی بزرگانی مانند مرحوم آقای «شیخ مرتضی حائری یزدی[۱۰]» (رضوان الله تعالی علیه) را میدهند. همهی اینها اهل بودند، همهی اینها بزرگتر از دنیا بودند، همهی اینها سالکِ واصل بودند، اینها از نگرانیِ کارشان عبور کرده بودند. رسیده بودند، دیده بودند و دیگر امکان سقوط برایشان نبود. خداوند متعال اینها را تحویل گرفته بود. خوشا به حال کسی که خداوند متعال او را تحویل بگیرد. وای به حال کسی که خداوند متعال او را تحویل نگیرد، به او نگاه نکند، از دیدِ خداوند متعال اُفتاده باشد و مَطرود باشد که در این صورت شیطان میشود. هم او را از بهشت اخراج میکند و هم او را مَعلونِ همیشگی میکند؛ «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ[۱۱]». خداوند متعال برای هیچکدام از ما نیاورد که خدا بگوید: برو، دوستت ندارم. پروردگار متعال به پیامبرش فرمود: «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنْسَى»؛ ما خودمان برای تو قرائت میکنیم. «فَلَا تَنْسَى»؛ اگر ما در گوش جان تو چیزی را قرائت کردیم، مُشخّص است که دیگر خواهد ماند. این طَنین نَوای حقّ در آسمان دلِ کسی که «قَلْبَ اَلْمُؤْمِنِ عَرْشُ اَلرَّحْمَنِ[۱۲]» است، اگر طَنین داشت، مگر ممکن است که این نَوا فراموش بشود؟ «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنْسَى». از این جهت امتیازی که اسلام دارد، این است که قابل تَحریف نیست. قرآن کریم یک قرائت بیشتر ندارد و آن هم قرائت خودِ خداوند متعال است.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دَرب نَشر قرآن کریم به عالَمیان هستند
وقتی خودِ خداوند متعال قرائت کرده است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرائت خداوند متعال را دریافت کرده است، علی (علیه السلام) هم دَربان قلب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. هرچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میشنیدند، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم همان را میشنیدند. وقتی اوّلین اشعهی خورشیدِ عالَمتابِ قرآن کریم در غارِ حراء قلب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مُنوّر کرد، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کنار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. دیدند که یک زوزه و یک نالهی وحشتناکی بلند شد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشتند: «یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا هَذِهِ اَلرَّنَّهُ[۱۳]»؛ این زوزه و نالهی خطرناک و وحشتناک برای چه کسی است که اینگونه بیچاره شده است و اینگونه مینالد؟ وجود نازنین خاتم انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: یا علی! قربان نام ایشان بروم، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم عاشق بودهاند. واقعاً عاشق حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودهاند. فراق حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را اصلاً تحمّل نکردند. ایشان را در آغوش میگرفتند و عَرق پیشانی ایشان را میگرفتند و به خودشان میمالیدند و تبرّک میکردند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بدون وضو دست به بدن حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمیزدند. خیلی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دلنشین بودند. چون علی (علیه السلام) خودش نبود، علی (علیه السلام) اسم اعظم است، علی (علیه السلام) اَسماءالله است، علی (علیه السلام) قرآن کریم است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن اوج محبّتشان به وجود نازنین حضرت علی (علیه السلام) خطاب کردند و فرمودند: یا علی! «إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى[۱۴]»؛ علی جان! هرچه من میشنوم، تو هم میشنوی و هرچه من میبینم، تو هم میبینی؛ «إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ[۱۵]»؛ فقط تفاوت تو در این است که درجهی نبوّت را نداری. ولی محتوای نبوّت که شنیدن کلامِ خداوند متعال، شنیدن نَوای حضرت جبرئیل (علیه السلام) و شنیدن تسبیحات موجودات و هرچه را که من میشنوم، تو هم میشنوی و هرچه را که من هم میبینم، تو هم میبینی. این خصوصیّت را دارا هستی. لذا قرآن کریم یک قرائت دارد و آن هم قرائت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که عینِ قرائت خداوند متعال است. «أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها[۱۶]»؛ آن یک قرائت هم از این دَرب به عالَم منتشر شده است. بنابراین اسلام یک قرائت دارد، قرآن کریم یک قرائت دارد و معارف دینی هم یک قرائت بیشتر ندارند و آن هم قرائت اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) است.
اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) دَربهای تجلّیات حقتعالی هستند
در این آیهی کریمه فرمود: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ»؛ باید بگویید و کمک کنید. آدم دوست دارد که از پامنبریهایش قرآن را بشنود. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ»؛ معلوم میشود که الحمدالله واقعهای هستید. «فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ» ؛ «مَکْنُونٍ» به چه مَعنایی است؟ بله به معنای پنهان و مَستور است. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ»؛ یعنی قرآن کریم در دسترس همه نیست. «فِی کِتَابٍ»؛ این چیزی که ما قرائت میکنیم، در یک لوحی است، در یک کتابی است که آن کتاب مَستور و پنهان است. اگر پنهان است، پس ما از کجا از این گَنجینه استفاده کنیم که غذای زندگی ماست، راه سعادتِ ماست، نُسخهی دردهای ماست. اگر از ما پنهان است، پس ما باید به سُراغ چه کسی برویم؟ «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ چهقَدر زیباست! حالا مُطهّرون چه کسانی هستند؟ خدایا! خودت مُعرّفی کن، مُطهّرون چه کسانی هستند که ما به سُراغ آنها برویم؟ باید برای فهمیدن این سورهی مبارکهی احزاب را بخوانیم. در آنجا فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا[۱۷]»؛ پس خودِ خداوند متعال مُطهّرون را هم به ما مُعرّفی کرد که اهلبیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مُطهّر هستند و این کتاب مَکنون در قلب آنهاست. تنها اینها هستند که حقیقت قرآن کریم را مَسّ میکنند. دیگران هرکسی بخواهد از قرآن کریم استفاده نماید، باید به بابِ قَلب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مُراجعه کند که باب حضرت اسدالله الغالب علیبنابیطالب (علیه السلام) و اولاد طاهرین ایشان هستند که اَبواب رَحمان هستند. یکی از عناوینی که در زیارت جامعهی کبیره شما در مورد حضرات ائمهی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) میخوانید، «وَ أَبْوابَ الْإِیمانِ، وَ أُمَناءَ الرَّحْمنِ[۱۸]» است؛ اینها باب هستند. هر حقّی، هر نوری و هر خیری را که میخواهید به آن برسید، باید بروید و دَرب خانه را بزنید. دَرب رحمت خداوند متعال، دَرب حکمت خداوند متعال، دَرب قدرت خداوند متعال و دَرب هدایت خداوند متعال در اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) مُنحصر است.
خداوند متعال خودش در قرآن جلوه کرده است
با این مُقدّمه عرض میکنیم که حضرت زهرا (سلام الله علیها) که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد ایشان فرمودند: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهْ (سَلامُ الله عَلَیهَا) حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهْ الْقَدْرِ[۱۹]»؛ هرکسی جام معرفت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به خوردش داده شده باشد، جُرعهای از این دریا نصیبش شده باشد، «فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهْ الْقَدْرِ» او به لیلهالقَدر دست یافته است. آیا لیلهالقَدر زمان است؟ قرآن کریم که زمانی نیست؛ قرآن کریم لازمان است، والّا در زمان کُهنه میشد. هر موجود زمانی و مُرور زمان مانند ماست که روزی بچّه بودیم، نوجوان بودیم، جوان بودیم، ولی به آن صورت نماندیم. نه اینکه ما نماندیم، بلکه خورشید هم در حال پیرشدن است. دانشمندان میگویند که از خورشید کم میشود. تمام موجوداتی که در گَردانهی مکان و زمان هستند، یک دعای زیبایی وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به «اُویس قرنی[۲۰]» که «وَ ما أدراک ما اُویس قرنی»؟ اُویس قرنی که وجود مُقدّس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دعای کمیل را به ایشان تَعلیم فرمودند و او سر به سَجده میگذاشت و تمام دعای کمیل را در یک سَجده میخواند. آن هم با آن حالِ اُویسی که عاشق و دلشُده بود. دلِ او آب شده بود، لذا اَبر چشمش دائماً بارش داشت، بارش رحمت داشت. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک دعایی به اُویس قَرنی تَعلیم فرمودند: «یَا سَلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ[۲۱]»؛ تا این قطعه که مربوط به اینجاست که میفرمایند: «أَنْتَ الَّذِی لَا تُغَیِّرُکَ الْأَزْمِنَهُ وَ لَا تُحِیطُ بِکَ الْأَمْکِنَهُ[۲۲]»؛ خدایا! آن وجودی که مُرور زمان در او تغییر ایجاد نمیکند، ذاتِ مُقدّس توست و آن وجودی که مُحاط به هیچ مکانی نیست، یعنی لازمان و لامکان است. هم زمان را آفریده و هم مکان را و خودش فوق زمان و فوق مکان است. هرموجود مُتمکّن (یعنی مکاندار) و هرموجود مُتزمّن (یعنی زماندار)، مُرور زمان کهنهشان میکند. ساختمانها کُهنه میشوند و میریزند و هرقَدری هم مُحکم باشند، در آتیه دیگر خبری از اینها نیست و اگر هم خبری باشد، یک بُمب میاندازند و همهی آن خراب میشود. اینکه قرآن همیشگی است برای این است که مُتمکّن و مُتزمّن نیست؛ فوق زمان و فوق مکان است. جلوهی خداوند متعال است. «فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ[۲۳]»؛ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند که خداوند متعال در کتاب خودش جلوه کرده است. این جلوهی حقتعالی است. لذا وقتی از وجود مبارک کَشّاف حقایق حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پرسیدند: «لِهَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ لاَ تَدْرُونَ خُلِقَ أَمْ لَمْ یُخْلَقْ؟[۲۴]»؛ چگونه است که این قرآن کُهنه نمیشود و تازه است؟ هر متنی را که انسان یکی دو مرتبه میخواند، دیگر به آن رغبتی ندارد؛ ولی قرآن کریم را هر اندازهای با آن مأنوس بشوید، بدانید که دلتان را بیشتر آب میکند. اصلاً دلبری قرآن کریم چیز عجیبی است. مگر اینکه قَذارت گناه دل انسان را آلوده کرده باشد؛ آن وقت دیگر جای قرآن کریم نیست. وقتی ظرف ناپاک شد، دیگر در آن ظرف چیز پاک قرار نمیگیرد. یا اگر سوراخ شده باشد، هرچه میریزید، میرود و چیزی باقی نمیماند. انسان باید هم ظرف دلش را تمیز نگاه دارد و هم از آسیب رَذائل اخلاقی محافظت کند؛ والّا این دل مانند گِل است و میشکند و هرچه دارد، میریزد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) ظرف سرنوشت آدمیان و ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) هستند
وجود نازنین حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) لیلهالقَدر است. این قرآن کریم در لیلهالقَدر نازل شده است. با وجود اینکه قرآن کریم جلوهی کامل خداوند متعال است، نه مُتزمّن است و نه مُتمکّن است. نه زمانی است و نه مکانی است. پس حقیقت آن چیست؟ حقیقت آن قلب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. فرمود: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ[۲۵]»؛ خداوند متعال میفرماید که روحالاَمین قرآن کریم را بر قلب تو نازل کرد تا بتوانی هُشدار بدهی. قلب تو یک آوایی دارد که خوابرفتهها را بیدار میکند؛ «لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ». قلب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ظرف قرآن کریم است. این را داشته باشید. حالا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) ببینید که چه میفرمایند. فرمودند: «فاطمه مهجه قلبی[۲۶]»؛ فاطمه (سلام الله علیها) مُهجه یعنی حیات، مُهجه به معنای خون است. وجود مُقدّس حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم فرمودند: «مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ[۲۷]»؛ هرکسی یاد وطن کرده است، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ[۲۸]»؛ «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک[۲۹]». هرکسی در این دنیا، «اَلْمُؤْمِنُ فِی اَلدُّنْیَا غَرِیبٌ[۳۰]»؛ اینجا غُربت ماست. ما که اینجا نمیمانیم. اینجا دارِ بَلاست، اینجا دارِ مِحنت است، اینجا دارِ سختیهاست. «مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا یُعْصَى إِلَّا فِیهَا[۳۱]»؛ از پَستی دنیا این است که همهی کثافت کاریها در دنیاست. شما قدمتان را از این محیط به آن طرف بگذارید، دیگر شیطان در آنجا کارهای نیست و نَفس در آنجا جولانی ندارد. تمام ظُلمتها و آلودگیها و خونریزیها را میبینید که چه جانورهایی چه قساوتهایی انجام میدهند. در غَزّه خداوند متعال خواست که مقاومت یک انسان را نشان بدهد که چه توانی دارد. بَشر چه ظرفیّتی دارد؛ چهقَدر میتواند در برابر فشارها و داغها و مُصیبتها و گُرسنگیها و تشنگیها بایستد. هم آب را قطع کردند، هم برق را قطع کردند، هم جلوی ورود دارو را گرفتند، هم اجازه نمیدهند که غذا وارد بشود؛ ولی جمعیّت ایستادهاند. این ظرفیّت چه ظرفیّتی است؟
«أتزعم انک جرم صغیر ***** و فیک انطوی العالم الاکبر»
خداوند متعال عالَمی وسیعتر از زمین و اَجرام کیهانی را در وجود انسان قرار داده است. خیلی ظرفیّت بالاست. خداوند متعال خواست که این ظرفیّت را در غَزّه هم نشان بدهد که اینها چه ظرفیّتی دارند و مُعجزهآسا مقاومت میکنند. والله قَسم این آموزهها برای سَقیفه نیست؛ این آموزههای عاشورایی است. اینها بر سر سُفرهی حضرت امام حسین (علیه السلام) هستند. بر سر سُفرهی دیگران خبری نیست. شما یک مورد ندارید که در دفاع از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دفاع از دین اهل سَقیفه یک تیر خورده باشند و یا کسی را کُشته باشند. اینها در میدان رفاه در کنار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. هرگاه جنگ سخت میشد، پای به فرار میگذاشتند. هم در «جنگ اُحُد» پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در تیررَس دشمنان اسلام قرار دادند و ایشان را سِپَر کردند و خودشان فرار کردند و هم در «جنگ حُنین» چنین کردند. در این کشورگُشاییها هم دردسری وجود نداشت و اصلاً چیزی نبود. اما اینکه به انسان آب ندهند، برق ندهند، دارو ندهند، مَجروحینشان بدون داروی بیهوشی جرّاحی بشوند، چه مُصیبتهایی است! ما در اینجا نشستهایم و عینِ خیالمان نیست که آنها چه میکِشند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) که نماز آقای ابراهیمی ما را به یاد نماز مرحوم آیت الله العظمی بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) میاندازد. مرحوم آیت الله العظمی بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) میفرمودند: اگر ما در حقّ اینها دعا نکنیم، بر سر خودمان میآید. بیتفاوت نباشید. «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم[۳۲]»؛ اگر انسان نالهی مسلمان و مظلومی را بشنود و بیتفاوت باشد و به یاری او نرود، مسلمان نیست. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این خطوط را در مقابل پای ما قرار داده است که ما مَصونیت پیدا کنیم و گرفتار نشویم. این ظرفیّت است. از سوی دیگر ظرفیّت شَقاوت است، ظرفیّت رِذالت است، ظرفیّت قَساوت است که تا چه حدّی است! پنج شش هزار کودک را کُشتند. بچّههای بیگناه و بیدست پا را کُشتند و به صورت مُرتّب آتش میریزند و اینها را از بین میبَرند و یا در آتش میسوزانند. خدایا! تا چه زمانی؟ صبر ما مَحدود است. خدایا! اینها در مقابل چشم تو این جنایتها را انجام میدهند، این کارها را میکنند. و این مقاومت و این صَلابت و این جرأت و این شجاعت از کربلاست و کربلا هم از مدینه است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) مادر این حرفهاست. ایشان بودند که این ظرفیّتها را ایجاد کردند. لذا لیلهالقَدر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است و سرنوشت بَشر در لیلهالقَدر رَقم میخورد. حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) میگویند که دیدم حضرت زهرا (سلام الله علیها) از شب تا صبح برای شیعیانشان دعا میکردند و یک مرتبه هم اسم ما را نبُردند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) مادری است که نام شما را در این مجلس نوشته است و شما را دعا کرده است. بدون دعای مادر کسی به جایی نمیرسد. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) لیلهالقَدر هستند. هم ظرف سرنوشت آدمیان حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است و هم ظرف تجلّی یازده امام حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است.
روضه و توسّل به حضرت صدیقهی کبری (سلام الله علیها)
امام جعفر صادق ع فرمودند: «ما زالَتْ»؛ دلهای شما به مدینهی مُنوّره برود. شبهای سخت مولایمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که ایشان در حال مریضداری هستند. همسرشان جانباز شده است، چراغ زندگیشان در حال خاموششدن است. بچّههای قَد و نیمقَد ایشان در حال بیمادر شدن هستند. حضرت علی (علیه السلام) در حال از دست دادنِ همهی کمک خودش است و جُز حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هیچکسی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را کمک نمیکرد. چهقَدر برای حضرت علی (علیه السلام) سخت بود، چهقدر برای حضرت علی (علیه السلام) تَلخ بود؛ امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند: «ما زالَتْ بَعْدَ اَبیها صلی الله علیه و آله مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ ناحِلَهَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ باکِیَهَ الْعَیْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ یُغْشى عَلَیْها ساعَهً بَعْدَ ساعَهٍ[۳۳]»؛ میفرمایند: مادر ما بعد از رحلت پدرشان به صورت مُرتّب دستمال بیماری بر سر خود میبَست. بنده با ذهنِ روضهخوانیِ طلبگی خودم فکر کردم که چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرشان را میبستند؟ حدس بنده این است که برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) تنها دردِ پَهلو نبود، تنها سوز سینه نبود، تنها شکستگی بازو نبود؛ بلکه بیبی به دردِ سَر مُبتلا بودند. میدانید دردِ سَر از کجا بود؟ از حادثهی کوچه بود.
«در وسط کوچه تو را میزدند ***** کاش به جای تو مرا میزدند»
این ضربههایی که «قُنفُذ» زد، «مُغیره» زد، اراذل و اوباش در خانه جسارت کردند، هیچکدام در بیحَیایی به این مسأله نمیرسد. مرحوم «محقّق اصفهانی[۳۴]» (اعلی الله مقامه الشریف) میگوید: «وَ جَاوَزَ الحَدَّ بِلَطْمِ الخَدِّ[۳۵]»؛ دیگر بیحَیایی را از حَدّ گذراندند. آخر دستِ پَلیدِ نامَحرم در کجا و صورت عصمتالله در کجا؟! به صورت دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنچنان زد، به قصد کُشتن میزد. بیبی بر روی زمین اُفتادند، چادرشان خاکی شد، گوشوارهها از گوششان اُفتاد. گویا این حادثه باعث شد که همیشه سرشان را میبستند. در اینجا گوشوارهها اُفتاد، ولی دیگر به گوش ایشان دست نزده بودند. «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ[۳۶]»؛ گوشوارهها را از گوش بچّهها میکشیدند.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به تقرّب حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به جهاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به محسنِ فاطمه (سلام الله علیها)، به ضلع مَکسورهاش، به حسن و حسینش (علیهما السلام)، به اُمّ کُلثوم و زینبش (علیهما السلام)، به شوهر مظلومش، به پدر باعظمتش امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! این انقلاب، این اُمّت باوفا و مؤمن و فاطمی را زیر پَرچم این رهبر نورانیمان تا ظهور حضرت حجّت (ارواحنا فداه) با اقتدار و آبرو مُستدام بدار.
خدایا! به عصمت بیبی فقر و فَحشا را از این مملکت ریشهکَن بفرما.
خدایا! این ویروس بیحجابی و بدحجابی را از فضای این کشور اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) و کشور حضرت زهرا (سلام الله علیها) دور بگردان.
خدایا! نَسل جوان ما را به سامان برسان.
خدایا! مشکلات ما را آسان بفرما.
خدایا! عاقبت ما را ختم به خیر کُن.
خدایا! شب جمعه اَموات، ذویالحقوق، مَشایخ، امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) و همهی شهدا را بر سر سُفرهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) مُتنعّم و روحشان را همیشه از همهی ما راضی بدار.
این دعا را هم همیشه داشته باشید. این هوای آلودهی تهران که موجب انواع مشکلات است، خداوند متعال را به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) قَسم میدهیم باران رحمتش و نزولات آسمانیاش را بدون آسیبها بر ما اَرزانی بفرماید.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱٫
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ».
[۳] مجمعُ البیان فی تفسیر القُرآن، از مهمترین تفاسیر قرآن کریم نوشته فضل بن حسن طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) عالم دینی و مفسر شیعی. این تفسیر را دانشمندان شیعه و سنی ستوده و از آن به عنوان یکی از منابع قدیم تفسیری یاد کردهاند. مجمع البیان از گونه تفاسیر ادبی قرآن است و پژوهشگران، اهمیت این اثر را در جامعیت، اتقان و استحکام مطالب، ترتیب دقیق، تفسیر روشن و سودمند و انصاف در نقد و بررسی آرا دانستهاند. این تفسیر شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. گفته شده طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است.
مفسر، متکلم و فقیه شیعی، امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، از عالمان بزرگ قرن ۶ق. است که اکثر شرح حال نگاران، درباره مقام علمی و جایگاه بلند او سخن گفتهاند و او را به خوبی و آراستگی ستودهاند. درباره زادگاه او اختلاف است که اهل طبرستان مازندران است یا طَبرِس، مُعرّب تَفرش، از شهرهای نزدیک قم و ساوه. در هر صورت، شخصیت علمی و فکری طبرسی در مشهد و سبزوار تکوین یافت، و در همان جا به تدریس و تعلیم و نشر افکار پرداخت و در نهایت دیده از جهان فرو بست. مدفن وی در مشهد در نزدیکی حرم امام رضا (علیه السلام) است. خیابانی که وی در آن دفن است به نام او طبرسی نامگذاری شده است. طبرسی از مفسران چندگانه نویس است. وی سه تفسیر به نگارش درآورده است: مجمع البیان، جوامع الجامع و الکافی الشافی. گستردهترین این تفاسیر، مجمع البیان و فشردهترین آنها الکافی الشافی است. بنا بر آنچه در مقدمه جوامع گزارش کرده است، پس از نگارش مجمع البیان و الکافی الشافی، به تفسیر کشاف برخورد میکند و بحثهای ادبی، بلاغی و گرایشهای عقلی زمخشری او را به اعجاب میآورد، از این رو با تأثر از کشاف و روش بلاغی او، تفسیری موجزتر از مجمع البیان مینویسد.
برخی از مورخان داستانی از علامه طبرسی نقل میکنند که حکایت از انگیزه وی را در نوشتن این تفسیر دارد. بر اساس این داستان، زمانی علامه طبرسی سکته کرده و خانوادهاش با تصور این که وی مرده است او را به خاک سپردند. وی در قبر به هوش آمده و نذر میکند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر قرآن بنویسد. همان شب فردی به قصد دزدیدن کفن وی، قبر را شکافته و علامه از قبر بیرون آمد و نذر خود را ادا کرد. این داستان را نخستین بار میرزا عبدالله افندی در ریاض العلماء نقل کرده است با توجه به این که طبرسی عالم قرن ششم است و افندی از علمای قرن دوازدهم است این داستان نیاز به سند دارد ولی افندی این داستان را بدون سند و به عنوان «مشهور بین خاص و عام» نقل کرده است. محدث نوری نیز تصریح دارد که این داستان در هیچ منبعی قبل از ریاض العلماء نقل نشده است.
مجمع البیان شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. این تفسیر بسیار متاثر از تبیان شیخ طوسی است، با این تفاوت که طبرسی با تقسیمبندی مباحث، زمینه استفاده بهتر و گزینش آسانتر استفادهکننده را فراهم ساخته است. کسانی که به هر قسمت از تفسیر، علاقمند باشند، میتوانند بهراحتی به همان قسمت از ادبیات، قرائت و تفسیر مراجعه کنند. مجمع البیان به بحثهای موضوعی نمیپردازد و نظریات مفسران اهل سنت را نقل و با روش عالمانه نقد میکند. گفته شده مبحث تناسب آیات در این تفسیر از ویژگیهای بارز مجمع است و به این ترتیب، نظم و پیوند نامعلوم و یا دیریاب آیات نسبت به یکدیگر آشکار میشود و طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است. نقل قو ل های متعدد وعدم انتخاب یا ترجیح مصداقی معین ازآنها یکی دیگر ازویژگی های این تفسیر است.
[۴] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج ۱۵، ص ۴۴۶؛ وسایل الشیعه، ج ۶، ص ۱۱۲/ نورالثقلین/ البرهان.
«الصّادق (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَهْ جُمُعَهْ سُورَهْ الْوَاقِعَهْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ النَّاسُ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَهْ وَ لَا آفَهْ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هَذِهِ السُّورَهْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَاصَّهْ لَمْ یَشْرَکْهُ فِیهَا أَحَدٌ؛ امام صادق (علیه السلام)- هرکس در شبهای جمعه سورهی واقعه را بخواند، خداوند او را دوست میدارد و محبوب همهی مردم میگرداند و در دنیا با هیچ سختی و فقر و نیازی روبهرو نخواهد شد و به هیچ مصیبتی از مصیبتهای دنیا دچار نمیگردد و از دوستان علی (علیه السلام) به شمار میآید. این سوره مخصوص امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میباشد و هیچکس در این سوره با او مشارکت ندارد».
[۵] همان.
[۶] سوره مبارکه واقعه، آیات ۷۷ الی ۸۰٫
[۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۵۴٫
«وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ ۖ وَ فِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَ رَحْمَهٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ».
[۸] سوره مبارکه قیامه، آیات ۱۶ و ۱۷٫
[۹] سوره مبارکه اعلی، آیه ۶٫
[۱۰] مرتضی حائری یزدی، نخستین پسر عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم، در ۱۴ ذیالحجه ۱۳۳۴ق در اراک به دنیا آمد. در شش سالگی همراه پدر به قم رفت. حائری در شب ۲۴ جمادیالثانی ۱۴۰۶ ق، مصادف با ۱۵ اسفند ۱۳۶۴ش، درگذشت و پس از تشییع، سید محمد رضا گلپایگانی بر وی نماز خواند، و در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، نزدیک مدفن پدرش شیخ عبدالکریم حائری به خاک سپرده شد. امام خمینی در پیام تسلیتی وی را از پیشگامان نهضت و دوست صمیمی خود یاد کرد. مرتضی حائری ادبیات را در قم، در درس محمد علی ادیب تهرانی و ابوالقاسم نحوی فراگرفت. او پس از گذراندن مراحل اولیه سطح فقه و اصول، سطوح عالی را نزد سید محمد تقی خوانساری و سید محمد رضا گلپایگانی و سید محمد محقق یزدی، فراگرفت. مدتی در محضر پدر خود شاگردی نمود و پس از وفات او، حدود پانزده سال در درسهای فقه و اصولِ پدر همسر خود (سید محمد حجت کوه کمره ای) و سید احمد خوانساری شرکت کرد. حائری از کسانی بود که برای اقامت آیتالله سید حسین بروجردی در قم تلاش کرد و مدتی در حلقه درس وی حضور یافت. او بخش الهیاتِ اسفار صدر المتألهین را خصوصی درس گرفت و بر سایر مباحث آن کتاب نیز با مطالعه و رجوع به امام خمینی وقوف یافت. حائری با امام خمینی رفاقت دیرینه داشت همین رفاقت باعث شد مصطفی خمینی فرزند امام را به دامادی بپذیرد. حائری از دو مرجع تقلید نجف، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی، گواهی اجتهاد داشت، و پس از سالها تدریس مقدمات و سطح، از حدود سی سالگی به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت که نزدیک سیسال طول کشید. وی از استادان حوزه و به دقت و ژرفاندیشی معروف بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد که برخی از آنان از مدرّسان بزرگ حوزه شدند. حائری، علاوه بر تدریس فقه و اصول، جلسات تفسیر قرآن و عقاید نیز داشت.
[۱۱] سوره مبارکه ص، آیه ۷۸٫
[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۵، صفحه ۳۹.
[۱۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)؛ بخش ۱۶، فضایل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام).
«فضلُ الوحی: وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالْقَرَابَهِ الْقَرِیبَهِ وَ الْمَنْزِلَهِ الْخَصِیصَهِ، وَضَعَنِی فِی [حَجْرِهِ] حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ [وَلِیدٌ] یَضُمُّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ، وَ مَا وَجَدَ لِی کَذْبَهً فِی قَوْلٍ وَ لَا خَطْلَهً فِی فِعْلٍ، وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلی الله علیه وآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ، وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ، یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِدَاءِ بِهِ، وَ لَقَدْ کَانَ یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا یَرَاهُ غَیْرِی، وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا، أَرَى نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَهِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّهِ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ (صلی الله علیه وآله)، فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّهُ؟ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ، إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى، إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ، وَ إِنَّکَ لَعَلَى خَیْرٍ».
[۱۴] همان.
[۱۵] همان.
[۱۶] حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، ۱۴۱۱ ق، ج ۳، ص ۱۳۸، ح ۴۶۳۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب، نشر علامه، ص ۸۰، ح ۱۲۰؛ اخطب خوارزم، المناقب، ۱۴۱۱ ق، ص ۸۳، ح ۶۹.
«قالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّیَ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم): أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ».
[۱۷] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳٫
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَ آتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».
[۱۸] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریفه جامعهی کبیره.
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسالَهِ، وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَهِ، وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ، وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَهِ، وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ، وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَ أُصُولَ الْکَرَمِ، وَ قادَهَ الْأُمَمِ، وَ أَوْلِیاءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَ دَعائِمَ الْأَخْیارِ، وَ ساسَهَ الْعِبادِ، وَ أَرْکانَ الْبِلادِ، وَ أَبْوابَ الْإِیمانِ، وَ أُمَناءَ الرَّحْمٰنِ، وَ سُلالَهَ النَّبِیِّینَ، وَ صَفْوَهَ الْمُرْسَلِینَ، وَ عِتْرَهَ خِیَرَهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَىٰ أَئِمَّهِ الْهُدَىٰ، وَ مَصابِیحِ الدُّجَىٰ، وَ أَعْلامِ التُّقَىٰ، وَ ذَوِی النُّهَىٰ وَ أُولِی الْحِجَىٰ، وَ کَهْفِ الْوَرَىٰ، وَ وَرَثَهِ الْأَنْبِیاءِ، وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَىٰ، وَ الدَّعْوَهِ الْحُسْنَىٰ، وَ حُجَجِ اللّٰهِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَىٰ، وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَىٰ مَحالِّ مَعْرِفَهِ اللّٰهِ، وَ مَساکِنِ بَرَکَهِ اللّٰهِ، وَ مَعَادِنِ حِکْمَهِ اللّٰهِ، وَ حَفَظَهِ سِرِّ اللّٰهِ، وَ حَمَلَهِ کِتابِ اللّٰهِ، وَ أَوْصِیاءِ نَبِیِّ اللّٰهِ وَ ذُرِّیَّهِ رَسُولِ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَى الدُّعاهِ إِلَى اللّٰهِ، وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَىٰ مَرْضاهِ اللّٰهِ، وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللّٰهِ، وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّهِ اللّٰهِ، وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللّٰهِ، وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللّٰهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عِبادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ ﴿لَایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّهِ الدُّعاهِ، وَ الْقادَهِ الْهُداهِ، وَ السَّادَهِ الْوُلاهِ، وَ الذَّادَهِ الْحُماهِ، وَ أَهْلِ الذِّکْرِ وَ أُولِی الْأَمْرِ، وَ بَقِیَّهِ اللّٰهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَیْبَهِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ وَ بُرْهانِهِ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ…».
[۱۹] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق، ج ۴۳، ص ۶۵؛ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج ۱۸، ص ۲۴۸؛ فرات الکوفی، ص ۵۸۱.
«الصّادق (عَلَیهِ السَّلام)- اللَّیْلَهْ فَاطِمَهْ (سَلامُ الله عَلَیهَا) وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهْ (سَلامُ الله عَلَیهَا) حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهْ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهْ (سَلامُ الله عَلَیهَا) لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا».
[۲۰] ابوعمرو اُوَیس بن عامر قَرَنی (شهادت ۳۷ق)، از تابعین و شهدای صفین. او در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای دیدار حضرت به مدینه آمد، اما موفق به دیدار او نشد. اویس با حضرت علی (علیه السلام) بیعت کرد و در جنگ صفّین در رکاب آنحضرت به شهادت رسید. اویس به زهد و پارسایی شناخته شده و او را یکی از زاهدان هشتگانه در میان تابعین خواندهاند. ابوعمرو اویس بن عامر بن جزء قرنی مرادی یمنی از تیره قَرَن، شاخهای از قبیله یمانی بنی مراد بود. نام پدر او عامر و در برخی منابع انیس، خلیص یا عمرو هم آمده است. اویس یکبار به مدینه آمد تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ببیند ولی نتوانست و همانروز به یمن بازگشت. او در خلافت عمر بن خطاب و برپایی کوفه (۱۷ق) به این شهر آمد. و در ۳۷ق/۶۵۷م، سن ۶۷ سالگی، در جنگ صفین بههمراه امام علی (علیه السلام) شرکت کرد و بدست نیروهای معاویه کشته شد.
قبری در ناحیه رقه در سوریه و نیز در جاهای دیگری همچون قبرستان بابالصغیر دمشق، اسکندریه و دیار بکر به قبر وی منسوب است. مزار منسوب به اویس در رقه، سمت چپ قبر عمار یاسر قرار دارد. و گنبد، بارگاه و صحن دارد. روی سنگی که نصف روی قبر را گرفته به خط کوفی نام اویس نوشته شده است. اویس در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در یمن میزیست و هرگز موفق به دیدار آن حضرت نشد. او از راه شتربانی روزگار را با مادر پیر، نابینا و ناتوان خود سپری میکرد. زمانی که آوازه دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید، از مادرش درخواست کرد برای دیدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه برود. مادرش به او اجازه داد ولی شرط کرد که بیش از نصف روز در آنجا نماند. اویس به مدینه سفر کرد ولی زمانی که به خانۀ پیامبر رسید، وی در خانه نبود. به خاطر قولی که مادر از او گرفته بود مدینه را به قصد یمن ترک کرد. زمانی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه بازگشت، فرمود: این نور کیست که در این خانه مینگرم؟ گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت. فرمود: این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.
در ادبیات صوفیانه اشارۀ زیادی به احوال اویس شده است و در این میان حدیثی مشهور شده که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منسوب است بدین مضمون: «بوی بهشت از جانب یمن به مشام من میرسد». طبق روایتی، اویس در حالی که از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار دور بوده، از احوال آن حضرت آگاهی مییافته است. امام علی(علیه السلام) در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که ایشان در مورد اویس فرموده: او از حزب خدا و رسول اوست. مرگش به شهادت در راه دین خواهد بود، و گروه بسیاری به واسطه شفاعت او از آتش جهنم رهایی مییابند. بر اساس نقلی که عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء آورده، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خود سفارش کرد سلام حضرت را به او برسانند، لباسش را به او داده و از او بخواهند تا در حق امت پیامبر دعا کند. بعد از وفات پیامبر، خلیفه دوم وی را در سرزمین عرفات دید و سفارش پیامبر را انجام داد. در قندهار، شهری در جنوب افغانستان، مکانی بهنام زیارت خرقه شریف وجود دارد که گفته شده محل نگهداری همین لباس اهدایی پیامبر به اویس قرنی است. نزد شیعه امامیه، اویس قرنی به عنوان یکی از یاران امام علی (علیه السلام) مقامی ویژه دارد. شیخ مفید نام اویس را از جمله کسانی آورده است که با علی (علیه السلام) بیعت کرد.
در ۲۱ رمضان سال ۱۴۳۴ق / ۶ مرداد ۱۳۹۲ش، همزمان با شبهای قدر، گروههای تکفیری در سوریه که کنترل استان رقه را به دست گرفته بودند، با حمله خمپارهای به حرم عمار یاسر و اویس قرنی، صحن آن را تخریب و با شلیک پیاپی موشک به دیوارهای حرم، بخشهایی از آن را منهدم کردند. در ۶ فروردین ۱۳۹۳ش/ ۲۴ جمادیالاول ۱۴۳۵ق گروه تروریستی تکفیری داعش با کارگذاشتن مواد منفجره، دو مناره مقبره عمار یاسر و اویس قرنی را تخریب کردند. داعش در مرحله بعد در ۲۵ اردیبهشت همان سال/ ۱۵ رجب ۱۴۳۵ق این زیارتگاه را به طور کامل تخریب کرد.
[۲۱] مفاتیح الجنان، دعای بلدالامین (این دعا را امام علی (علیه السلام) به اویس قرنی تعلیم نمودند).
«یَا سَلَامُ (الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ) الطَّاهِرُ الْمُطَهَّرُ الْقَاهِرُ الْقَادِرُ الْمُقْتَدِرُ یَا مَنْ یُنَادَى مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ بِأَلْسِنَهٍ شَتَّى وَ لُغَاتٍ مُخْتَلِفَهٍ وَ حَوَائِجَ أُخْرَى یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ أَنْتَ الَّذِی لَا تُغَیِّرُکَ الْأَزْمِنَهُ وَ لَا تُحِیطُ بِکَ الْأَمْکِنَهُ وَ لَا تَأْخُذُکَ نَوْمٌ وَ لَا سِنَهٌ یَسِّرْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ فَرِّجْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ کَرْبَهُ وَ سَهِّلْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ حُزْنَهُ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ (إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ) عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً».
[۲۲] همان.
[۲۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷٫
«الغایه من البعثه: فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَهِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَهِ الشَّیْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَیَّنَهُ وَ أَحْکَمَهُ لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ وَ لِیُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْکَرُوهُ. فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ کَیْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ.
الزمان المقبِل: وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَهٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَهَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَى وَ إِنِ اجْتَمَعَا، فَاجْتَمَعَ الْقَوْمُ عَلَى الْفُرْقَهِ وَ افْتَرَقُوا [عَنِ] عَلَى الْجَمَاعَهِ کَأَنَّهُمْ أَئِمَّهُ الْکِتَابِ وَ لَیْسَ الْکِتَابُ إِمَامَهُمْ، فَلَمْ یَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا یَعْرِفُونَ إِلَّا خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ. وَ مِنْ قَبْلُ مَا [مَثَلُوا] مَثَّلُوا بِالصَّالِحِینَ کُلَّ مُثْلَهٍ وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللَّهِ فِرْیَهً وَ جَعَلُوا فِی الْحَسَنَهِ عُقُوبَهَ السَّیِّئَهِ. وَ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِمْ، حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَهُ وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَهُ وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَهُ وَ النِّقْمَهُ.
عِظَهُ الناس: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِیلًا هُدِیَ لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ، فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ. وَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَهَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ فَإِنَّ رِفْعَهَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَهُ وَ سَلَامَهَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ یَسْتَسْلِمُوا لَهُ. فَلَا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفَارَ الصَّحِیحِ مِنَ الْأَجْرَبِ وَ الْبَارِئِ مِنْ ذِی السَّقَمِ. وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی تَرَکَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِیثَاقِ الْکِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّکُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَبَذَهُ. فَالْتَمِسُوا ذَلِکَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ، فَإِنَّهُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ هُمُ الَّذِینَ یُخْبِرُکُمْ حُکْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ، لَا یُخَالِفُونَ الدِّینَ وَ لَا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَهُوَ بَیْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق».
[۲۴] الغیبه (للنعمانی)، جلد ۱، صفحه ۱۸۳.
«حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ اَلرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لاَ تَزَالُونَ وَ لاَ تَزَالُ حَتَّى یَبْعَثَ اَللَّهُ لِهَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ لاَ تَدْرُونَ خُلِقَ أَمْ لَمْ یُخْلَقْ».
[۲۵] سوره مبارکه شعراء، آیات ۱۹۳ و ۱۹۴٫
[۲۶] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۱۱، صفحه ۱۱۶.
«سفینه البحار : للعلاّمه الشیخ عبّاس القمیّ ، عن عالم المعتزله جاداش الخوارزمی (بإسناده) عن رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم ، أنّه قال: فاطمه مهجه قلبی، و ابناها ثمره فؤادی، و بعلها نور بصری، و الأئمّه من ولدها امناء ربّی، حبل ممدود بینه و بین خلقه، من اعتصم بهم نجا، و من تخلّف عنهم هوى».
[۲۷] ملهوف (لهوف)، ص ۱۲۶ و بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۶۶ و ۳۶۷٫ (۲). زباله، منزلگاهى است معروف، در مسیر کوفه به مکّه، نزدیک منزل ثعلبیّه. (۳). تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۰۰-۳۰۱؛ ارشاد مفید، ص ۴۲۴ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۴ (با مختصر تفاوت). (۴). ینابیع المودّه، ص ۴۰۶٫ (۵). گرد آوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، ۱۳۸۸ ه. ش، ص ۳۴۸ و ۳۶۰٫
«اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَ اللّهُ، وَ لا قُوَّهَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَهِ عَلى جیدِ الْفَتاهِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاََنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَهً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَهٌ لَهُ فى حَظیرَهِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ. مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى».
[۲۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶٫
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».
[۲۹] همام تبریزی، غزلیات، شماره ۱۴۲.
[۳۰] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۵، صفحه ۲۵۴.
«وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلْمُؤْمِنُ فِی اَلدُّنْیَا غَرِیبٌ لاَ یَجْزَعُ مِنْ ذُلِّهَا وَ لاَ یَتَنَافَسُ أَهْلَهَا فِی عِزِّهَا».
[۳۱] نهج البلاغه، حکمت ۳۸۵؛ نشانه پستی دنیا.
«وَ قَالَ (علیه السلام): مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا یُعْصَى إِلَّا فِیهَا، وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْکِهَا».
[۳۲] الکافی، ثقه الاسلام کلینی، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵؛ تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج ۶، ص ۱۷۵، ح ۲۹؛ النوادرللراوندی، سید فضل الله راوندى، ص ۲۱؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۷۲، ح ۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۷۱، ص ۳۳۹، ح ۱۲۰٫
«مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم».
[۳۳] مناقب ج ۳، ص ۳۶۲.
[۳۴] محمدحسین غروی اصفهانی، مشهور به کمپانی (۱۲۹۶-۱۳۶۱ق) فقیه، اصولی و فیلسوف قرن چهاردهم. او در کنار آقاضیاء عراقی و میرزای نایینی، یکی از سه مکتب اصولی در شرح و بسط مکتب اصولی آخوند خراسانی را ایجاد کرده است. کتاب نهایه الدرایه از مهمترین آثار او در اصول فقه و در شرح کفایه الاصول آخوند خراسانی است. تلاش او برای تغییر در بابهای علم اصول با مرگ او ناتمام ماند. دیوان کمپانی در مدح و رثای اهل بیت از آثار اوست. تخلص او در شعر «مفتقر» است. محمدحسین اصفهانی، فرزند محمدحسن اصفهانی نخجوانی، در ۲ محرم سال ۱۲۹۶ق در نجف متولد شد. پدرش اصالتاً نخجوانی بود و پس از امضای قرارداد ترکمانچای نخست به تبریز و سپس به اصفهان مهاجرت کرد و سپس به کاظمین رفت. پدرش از تجار مشهور کاظمین بود. او دوست داشت محمدحسین راه او را در تجارت ادامه دهد؛ اما محمدحسین با توسل به امام کاظم (علیه السلام) رضایت پدر را به دست آورد و در حدود بیست سالگی برای تحصیل علم راهی حوزه علمیه نجف شد. وی به سبب شغل پدرش به «کمپانی» مشهور بود. گفته شده است وی از این نام ناخشنود بود. با این حال، دیوان اشعار او در یکی از چاپها به نام دیوان کمپانی منتشر شده است. محمدحسین غروی اصفهانی در ۵ ذیالحجه سال ۱۳۶۱ق درگذشت. پیکر او در حجرهای متصل به گلدسته شمالی ایوان طلای حرم امیرالمؤمنین، نزدیک مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد. درگذشت او یک هفته پس از وفات آقاضیاء عراقی بود.
[۳۵] اشعاری از مرحوم «آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی» در رثای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
[۳۶] شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶٢ش، ص ۱۱۵.
لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ به معنای روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله از سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام) درباره امام حسین (علیه السلام) است. این سخن، واقعه کربلا، چگونگی حادثه، شمار و وضعیت اعتقادی دشمنان اهل بیت را پیشگویی و بزرگی مصیبت و عظمت آن را بیان کرده است. راوی اصلی حدیث امام صادق (علیه السلام) است و شیخ صدوق آن را در کتاب امالی به نقل از مفضل بن عمر از وکلای امام صادق (علیه السلام)، آورده است.
متن حدیث به این صورت است: «انَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (عَلَیهِ السَّلام) دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ (عَلَیهِ السَّلام) فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى، فَقَالَ لَهُ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللهِ؟ قَالَ: أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ. فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ (عَلَیهِ السَّلام): إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّهِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ (صَلَّیَ الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّهَ اللَّعْنَهُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانِ فِی الْبِحَارِ».
پاسخ دهید