خطبه‌ی اوّل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهِ عَلَى خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبیبِ نُفُوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الحُجَّه بَقِیَّهِ اللّهِ فِی العَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَه‏ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ رُؤْیَتَهُ وَ نُصْرَتِهُ وَ اللَّعْنُ الدَّائِم‏ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ»‏.

راحت بودن مراحل گذر از مرگ

تقوا انسان را الهی می‌سازد، برای پرواز به سوی خدا به انسان آمادگی می‌دهد. یکی از معضلات بشر حلّ مشکل مرگ است. مرگ دورنمای تلخی برای نوع انسان‌ها دارد. اگر کسی به آن روز فکر می‌کند، اگر کسی می‌داند، باور دارد که زندگی گذرا است و ما این‌جا نخواهیم ماند، در نهایت رفتنی هستیم و پایان توقّف ما در این‌جا اعلان خواهد شد. چه کار بکنیم که در آخر کار راحت عبور بکنیم و مرگ ما تلخ نشود؟ چاره‌ی آن این است که انسان لباس تقوا بپوشد؛ لباس زیبای تقوا بر تن کسی باشد، حضرت عزرائیل او را دوست دارد و از او به گرمی استقبال می‌کند. دعای امام زمان ما در ماه رجب یکی از دعاهای ایشان، چه دعاهایی از حضرت حجّت (ارواحنا فداه) در ماه رجب در اختیار داریم. سفره‌های بسیار رنگین برای دل‌های صاحب دلان است- در آخر دعای «یَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَهِ»[۲] آن‌جا حضرت حجّت از خدا درخواست می‌کند «أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً» خدایا تا زنده هستیم، اقتصاد مقاومتی داشته باشیم، محتاج بیگانه نباشیم، تولید داشته باشیم، رونق داشته باشیم، رفاه داشته باشیم، عزّت داشته باشیم، آبرو داشته باشیم، دغدغه نداشته باشیم تا بتوانیم با آرامش عبادت بکنیم، بچّه‌های ما، دانشجوهای ما با آرامش درس بخوانند. در داخل زندگی خود در اثر فقر گرفتار خشم و غضب نشویم، کم حوصله نباشیم. «أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً» ای خدا می‌شود موقع مرگ لبخند داشته باشیم،جمال تو را ببینیم، جمال پیغمبر را ببینیم، جمال علی را ببینیم، جمال اهل بیت را ببینیم و با عشق به لقای تو بیاییم. تقوا یک چنین معجزه‌ای دارد. هم زندگی انسان را تسهیل می‌کند و هم مرگ انسان را توأم با خنده و سرور قرار می‌دهد.

سری در سوره‌ی فاتحه الکتاب

بحث ما در خطبه‌ی اوّل جرعه‌نوشی از دریای بی‌کران معارف سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه الکتاب و سوره‌ی حمد بود. به کلمه‌ی شریفه‌ی «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» اشتغال داشتیم. از امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) در زمینه‌ی همین «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» آمده است. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السّلام): (یَوْمِ الدِّینِ) هُوَ یَوْمُ الْحِسَابِ»[۳] «یَوْمِ الدِّینِ»؛

 انسان زیرک در کلام پیامبر و امیر المؤمنین

یکی از معانی دین همان حساب‌کشی است. روز حساب است. «وَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله) یَقُولُ: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَکْیَسِ الْکَیِّسِینَ وَ أَحْمَقِ الْحَمْقَى قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ» امیر المؤمنین راوی است و از پیغمبر حدیث می‌گوید. فرمود: پیغمبر خدا فرمودند: مایلید که شما را از افراد زیرکی که از آن‌ها زرنگ‌تر نیست باخبر بکنم و از افرادی که در حماقت و سفاهت بدتر از آن‌ها نیست، هر دو گروه را برای شما مشخّص بکنم؟ عرضه داشتند: «بَلَى» حضرت فرمودند: «أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ، وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» زیرک‌ترین زیرک‌ها آن کسانی هستند که هر کار می‌کنند، به عنوان ذخیره‌ی زندگی ابد کار را انجام می‌دهند، هیچ کار آن‌ها توأم با غفلت نیست. «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ» کسی که از خود غافل نیست، همیشه از خود حساب می‌کشد و کسی که هر کار می‌کند، برای آخرت خود کار انجام می‌دهد.

احمق‌ترین شخص از نظر پیامبر و امیر المؤمنین

«وَ إِنَّ أَحْمَقَ الْحَمْقَى مَنِ اتَّبَعَ نَفْسُهُ هَوَاهَا» احمق‌ترین اشخاص کسانی هستند که تبعیّت نفس می‌کنند، آن هم در مورد هوای نفس. نفس انسان تمایلاتی دارد. امّا تمایلات هوس‌انگیز خطرناک است. انسان‌های احمق دنبال هوا و هوس هستند، در زندگی هوس‌مدار هستند، عقل‌مدار نیستند. «وَ تَمَنَّى عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانِیَّ» با این‌که همیشه تحت حاکمیّت نفس بوده است و با هوس زندگی کرده است، آرزوهای بی‌جا هم از پروردگار متعال دارد، توقّعات بی‌جا دارد.

چگونگی تحت حساب قرار دادن خود

 «فَقَالَ الرَّجُلُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیْفَ یُحَاسِبُ»؛ راوی از امیر المؤمنین که این مطلب را از پیغمبر نقل کرد، سؤال کرد که اگر کسی بخواهد اهل محاسبه باشد، آدم حسابی باشد، بخواهد از خود حساب بکشد و از عمر خود ارزیابی داشته باشد، برنامه بدهید ما چگونه خود را تحت حساب قرار بدهیم؟ حضرت فرمودند: «إِذَا أَصْبَحَ ثُمَّ أَمْسَى رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ- فَقَالَ: یَا نَفْسِ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکِ لَا یَعُودُ» صبح می‌کند یا شب می‌کند به خود مراجعه بکند و بگوید: این روزی بود که گذشت، از دست تو رفت و دیگر برنمی گردد. «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ» دیگر هم برنمی گردد. در این روز تو چه کار کردی؟ آیا دلی را شاد کردی؟ «وَ اللَّهُ تَعَالَى یَسْأَلُکِ عَنْهُ» این روزی را که از دست دادی، همین‌طور نیست که یک روزی را از دست دادی؛ این یک سرمایه بود، این یک ظرفیت بود، این یک فرصت بود، این یک کلاس بود، این یک گنجی بود که در اختیار تو قرار داده شده بود. خدا این فرصت را به تو داده بود، آن‌جا سؤال می‌کند: «وَ اللَّهُ تَعَالَى یَسْأَلُکِ عَنْهُ فِیمَا أَفْنَیْتِیهِ» این روز را در کجا مصرف کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ» چه اعمالی را در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ» آیا آن روز را با ذکر خدا سپری کردی؟ «أَمْ حَمِدْتِیهِ» نفس خود را وادار به حمد خدا کردی؟ خود را غرق در نعمت‌ها دیدی؟ شکر کردی، شارژ شدی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ» آیا حاجت مؤمنی را برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کُرْبَهً» آیا یک گرفتاری را شاد کردی، یک گرهی را باز کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ» به نفس خود می‌گوید که آیا تو آبروداری کردی؟ یک کسی که آبروی او در معرض خطر بود، در غیاب او از او دفاع کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ» آن وقتی که نبود، مسافر بود؛ زن و فرزند او آن‌جا مانده بودند، احوالی از زن و فرزند او پرسیدی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ» دوستی داشتی، او زودتر از تو از این عالم رفت، او را فراموش کردی، هیچ یادی از او نکردی؟ نگفتی که این الآن در قبر، در عالم برزخ خدا به فریاد او برسد، من چه کار می‌توانم بکنم، کاری از او ساخته نیست؛ آیا بعد از موت از او یاد کردی؟ «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَهِ أَخٍ مُؤْمِنٍ» آیا از یک مؤمنی که در یک جلسه‌ای علیه او صحبت می‌شود، ممانعت کردی از این‌که غیبت یک مؤمنی بشود. «بِفَضْلِ جَاهِکِ» یعنی از آبروی خود برای حفظ آبروی دیگران استفاده کردی؟ «أَ أَعَنْتِ مُسْلِماً» آیا مسلمانی را یاری دادی، کمک کردی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ» در امروز چه کار کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ» مدام خاطرات را تجدید می‌کند. من چه کردم. آیا سر خود بلا آوردم، آیا عمر را دادم و هیچ چیزی به دست من نیامد یا نه ذخیره‌سازی کردم؟ «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ، حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ» اگر دید نه، شبی که گذشته است، نماز شب او از دست او نرفته است، نماز صبح را اوّل وقت خوانده است، صبح بلند شده است، با لبی خندان به هر کسی لبخند زده است، دل‌ها را شاد کرده است، آماده بوده که اگر گرفتاری دید، مشکلات او را حل بکند، دید این کارها را کرده است، «حَمِدَ اللَّهَ» می‌گوید: الحمدلله، چه روز خوبی، چه شب خوبی داشتم. الله اکبر، تکبیر هم می‌گوید، حمد هم می‌گوید. این توفیق است. «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَهً أَوْ تَقْصِیراً، اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى».

روزهای آخر رجب است، رجب ماه استغفار است، اگر در ماه رجب پاک نشدیم، نمی‌توانیم از ماه شعبان خود درست استفاده بکنیم. اگر از سفره‌ی شعبان استفاده نکردیم، رمضانی نخواهیم داشت. «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَهً أَوْ تَقْصِیراً، اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ».

 «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ مُولَانا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَیِّ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ عَلَی فَاطِمَهِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدِی شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ وَ عَلیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ وَ الْحُجَّهُ الْقَائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ»‏.

رعایت تقوای الهی

شما بندگان خوب خدا را به تقوای الهی، به انجام فرائض فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی توصیه می‌کنم و از خدا درخواست می‌کنم که بر وجود گوینده هم خداترسی حاکم باشد، حسابی برای خدا باز بکنیم. آن که به فریاد ما می‌رسد، خدا است. آن کسی که ما را اداره می‌کند خدا است، آن کسی که به ما نصرت می‌دهد خدا است، آن کسی که دنیا و آخرت ما از آن او است، خدا است. جز خدا کاری از کسی ساخته نیست. چه شده است که ما برای همه حساب باز می‌کنیم ولی برای خدایی که مالک ملک و ملکوت است، حسابی باز نمی‌کنیم. خوشا به حال کسی که خدا را از یاد نمی‌برد و تقوای الهی را نصب العین خود قرار می‌دهد.

مبعث تحوّل است

اوّلین مسئله‌ای که در خطبه‌ی دوم تقدیم محضر می‌کنم تبریک مبعث شریف است و اعیاد شعبانیه‌ای که در پیش داریم. راجع به مبعث شریف خوب مبعث یک انگیزش است، یک دگرگونی است، یک تحوّل است، یک حیات بعد از ممات است، یک بیداری بعد از خواب گران است و یک جهش و پرش بعد از رکود و افسردگی است، تزریق حیات جدید بر جان بشریّت است. بعثت چشمه‌ی همیشگی است، جریان نجات بشر است، مقابله‌ی با جاهلیت مرگبار است، احیای همه‌ی ارزش‌ها و اماته‌ی همه‌ی بدی‌ها و زشتی‌ها و پلیدی‌ها و ظلم‌ها و جفاها و قهرها است. بعثت یعنی همه چیز، بعثت یعنی گستردگی سفره‌ی خلافت الهی که بالاترین مقامی که بشر باید به آن دست پیدا بکند؛ بعثت یعنی انسان مقام خود را که مقام خلیفه اللّهی است و لباسی است که خدا فقط به قامت بشر دوخته است، ملائکه خلیفه‌ی خدا نیستند و نمی‌توانند باشند. امّا خدا خلفای خود را در لباس بشریّت قرار داد و آن‌هایی که موهبتی خلیفه‌ی خدا بودند، رأس آن‌ها، سالار آن‌ها خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و دیگرانی هم که در مکتب انبیاء استشناق کردند، تربیت شدند،

بیان صفات خدا در قرآن و ادعیه‌

هر انسانی در حدّ ظرفیت خود می‌تواند خلیفه‌ی خدا باشد. یعنی چه می‌تواند خلیفه‌ی خدا باشد؟ یعنی می‌تواند رنگ خدا داشته باشد. «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»[۴] رنگ خدا در این دعای جوشن کبیر تصویر شده است، در این دعای مشلول، در این دعای یستشیر، در این دعای جوشن صغیر؛ به این دعاهایی که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده است، یک مروری بکنیم و صفات الهی که در قرآن کریم آمده است، اواخر سوره‌ی مبارکه‌ی حشر، اوائل سوره‌ی مبارکه‌ی حدید و إلی ماشاءالله اسمای الهی در قرآن تکرار شده است، ما باید این‌گونه بشویم، خداگونه بشویم. باید کرم داشته باشیم، خدا کریم است. باید ستّار العیوب باشیم، خدا آبرودار است. باید رزق مردم را تأمین بکنیم، خدا رزّاق است. باید گذشت داشته باشیم، خدا عفوّ است و خوشا به حال کسی که مظهر اسم اعظم خدا است که وجود نازنین خاتم انبیاء محمّد مصطفی از آن طرف خدای متعال نسبت به کافر، نسبت به متکبّر، نسبت به ظالم سریع الحساب است، شدید العقاب است، دارای انتقام است «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[۵]؛

 تقابل همیشگی طاغوت و توحید

 این مربوط به بعثت است و آن روز نبی مکرّم اسلام با جاهلیّت همه‌ی قرون علم مبارزه را به اذن الله و امر الله به اهتزار درآورد. این توحید و این طاغوت‌ستیزی، استکبارستیزی، جاهلیّت گریزی و جاهلیّت ستیزی این دو تا جریان مقابل هم است. «الَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ الطَّاغُوتِ»[۶] هم جریان طاغوت همیشه در تاریخ است و هم جریان توحید، الله پرستی.

ممکن نبودن سازش با آمریکا

و جاهلیّت امروز ما؛ ابو سفیان در مقابل پیامبر اکرم جرثومه‌ی جاهلیّت بود، ابو جهل تجسّم عینی جاهلیّت بود، ابولهب ممثّل عناد و لجاجت و ضدّ ارزش‌ها بود، امروز ما با جبهه‌های مختلف مواجهه هستیم و مجمع همه‌ی رذایل شیطان بزرگ آمریکا است. لذا مقابله‌ی اسلام با استکبار در همه‌ی زمان‌ها امروز رسیده است به سخت‌ترین شرایط خود که استکبار امروز مجهّز به تجهیزات علمی است، مجهّز به تکنیک و صنعت و علم است و امروز کار ما یعنی حمل بار پیغمبر بر دوش امّت سخت‌تر از زمان ظهور خود نبی مکرّم اسلام است. امروز مقابله‌ی با آمریکا یک وظیفه است، مقابله‌ی با ظلم است، مقابله‌ی با تعدّی است، مقابله‌ی با ترور است، مقابله‌ی با کودتا است، مقابله‌ی با فریب است و به حکم اسلام ما با آمریکا هیچ‌گاه امکان سازش برای ما نخواهد بود. (تکبیر)

تبریک روز معلّم، کارگر، هلال احمر

روز معلّم را داشتیم. روز معلّم، هفته‌ی معلّم را پشت سر گذاشتیم. روز کارگر را داشتیم، روز هلال احمر داریم. من یک نقطه‌ی مشترکی بین همه‌ی این‌ها عرض می‌کنم که قشر کارگر و قشر معلّم و مددرسان به گرفتاران جامعه، سیل‌زدگان، زلزله‌زدگان، جنگ‌زدگان و عرصه‌هایی که برادر عزیز و بزرگوار ما آقای معزّی عزیز بیان کردند، من توفیق نداشتم صحبت‌های وزیر محترم آموزش و پرورش را گوش بکنم ولی در مورد هلال احمر نماینده‌ی ولیّ فقیه در هلال احمر حقّ مطلب را ادا کردند. لکن هم روز کارگر را، هفته‌ی معلّم را به همه‌ی ملّت خصوصاً قشر نورانی کارگر و معلّم تبریک عرض می‌کنم و به زحمت‌کشان هلال احمر که در ایامی که ما در خانه‌ی خود بودیم، دید و بازدید می‌کردیم، هلال احمری‌ها در جاده‌ها بودند، در قسمت‌های مختلف بودند. من این توفیق را به همه‌ی آن‌ها تبریک عرض می‌کنم.

وفاداری کارگران به انقلاب و امام

لکن در مورد کارگر، کارگر ما می‌تواند مظهر خدا باشد. خورشید هیچ مرخصی ندارد، ماه هیچ مرخصی ندارد، هیچ منّتی هم ندارد. همیشه کار خود را می‌کند، با عشق هم کار می‌کند. کارگرهای ما بحمدلله امتحان خوب دادند و برای مکتب آن‌ها است. در همه‌ی کشورها کارگرها برای نظام مزاحمت ایجاد می‌کنند و گاهی کشورها و حکومت‌ها را به چالش می‌کشند، کارگران ما در دوران انقلاب خون دادند، برای پیروزی انقلاب سهم دارند. در تعطیلی شرکت نفت و همه‌ی کارگاه‌ها که آن روز برای به زانو درآوردن شاه ما بهره می‌گرفتیم، همین‌ها با حقوق ناچیز هم از همه چیز خود گذاشتند و به امام خود لبیک گفتند و امام زمان خود را خشنود کردند. اوّل انقلاب که چپی‌ها آمده بودند، میدان‌داری می‌کردند، طرفدار کارگر را می‌کردند، می‌خواستند این انقلاب جهانی ما، انقلاب دینی ما را، انقلاب معنوی، ملکوتی ما را، انقلاب کارگری شبیه انقلاب شوروی و چین می‌خواستند منعکس بکنند، کارگرهای ما در برابر این‌ها پولادین ایستادند، سرافراز از این امتحان بیرون آمدند و در شرایط مختلف، در شرایط تهدید، تحریم که خیلی جاها تعطیل شده است و خیلی از کارگرها بیکار شدند و گاهی ما آمارهایی داریم که مصلحت نمی‌دانیم در این‌جاها بگوییم که در این دو، سه سال چقدر بر میزان بیکار شدن اشخاصی که در کارگاه‌های تولیدی سابقاً مشغول بودند، خوب حقوق این‌ها، خانواده‌ی این‌ها ولی چه ایمانی، چه عشقی، چه صبری، چه ظرفیتی، چه روحیه‌ی انقلابی ما در این کارگرهای خود سراغ داریم. خدا از شما راضی باشد، امام زمان إن‌شاءالله به شما مدال عظمت بدهد، إن‌شاءالله باشید و ظهور امام زمان را ببینید، آن‌جا هم افتخار بیافرینید. تقدیر و تشکّر داریم.

متناسب نبودن حقوق معلّمین با کار آن‌ها

معلّمین عزیز ما که سرنوشت‌سازان کشور ما هستند، حقوق آن‌ها با کار آن‌ها تناسب ندارد ولی در تمام این مدّت طولانی بعد از انقلاب این قشر رنج‌دیده‌ی زحمت‌کش که غالباً افراد بسیار سلیم النّفس، نجیب، قانع، زحمت تربیت بچّه‌ها را به عهده دارند و در مناسبت‌های مختلف بازوی انقلاب هستند، بازوی این کشور هستند و همه‌ی ما بدهکار معلّمین خود هستیم. خود خدا معلّم است، پیغمبر ما معلّم بود، ائمّه‌ی ما معلّم هستند، علمای بزرگ ما همه معلّمین بشریّت بودند، ما افتخار می‌کنیم به معلّمین خود.

انتظارت از دولت نسبت به معلّم و کارگر

من دو سه انتظار و توقّع از نظام، از دولت نسبت به کارگرها و نسبت به معلّمین دارم عرض می‌کنم. یکی این است که کرامت کارگر و کرامت معلّم در جامعه‌ی ما یک کرامتی در خورد انسان‌های مجاهد و رزمنده -که همه‌ی این‌ها سنگرنشین هستند، سنگر آن‌ها تعطیلی هم ندارد- باید در حدّ رزمندگان مورد اکرام و ارزش قرار بگیرند. دوم بالا بردن دستمزد این‌ها، این کفایت نمی‌کند. ایجاد توازن میان درآمد و هزینه. هر قدر می‌خواهید به آن‌ها بدهید، یک کاری بشود که این‌ها در زندگی مشکل نداشته باشند، این حدّ متوسّط زندگی را کارگر ما و آموزگار ما بتواند داشته باشد با خیال راحت سرکار برود و در آن‌جا انجام وظیفه بکند و نکته‌ی دیگر این است که باید برای کارگرها و برای معلّمین عرصه‌ی شکوفایی به بار بیاید. امروز که ما جامعه‌ی مصرفی هستیم، این کارگران ما هستند که در اقتصاد مقاومتی در خطّ مقدّم جبهه هستند و می‌توانند احیا بکنند این آرمان مقدّسی که نائب امام زمان، رهبر عزیز ما با همه‌ی وجود مشتعل است که این سنگر را بتونی بکند و این سلاح را از دست دشمن بگیرد. در این جهت کارگرها آمادگی دارند ولی مدیریّت، ولی برنامه‌گذاری صحیح باید این‌ها را در این میدان شکوفا بکند.

الگو گرفتن آموزش و پرورش ما از نظام غربی

آموزش و پرورش ما ابتکار خود ما نیست، چارچوب‌های اداری آموزش و پرورش سوغاتی غرب است، کتاب‌هایی که امروز در اختیار جوان‌های ما، نوجوان‌های ما است متناسب با نیازهای کشور ما نیست. کشور ما، کشور انقلابی است. امروز هر بچّه‌ای که به دبستان می‌رود باید با خدا آشنا بشود، با اولیای الهی آشنایی با سبک زندگی امامان خود آشنا بشود، در ابعاد مختلف، نه فقط در مسائل اعتقادی. امامان ما در تولید در زمان خود چه کار کردند. استکبارستیزی آن‌ها چطور بوده است، برخورد آن‌ها با خانواده چطور بوده است؛ اگر ما الگوی مصرف می‌خواهیم باید از بچّه شروع بکنیم. این‌ها را باید آموزگاران ما در مدرسه‌ها تعلیم بدهند. ما کشوری هستیم که همیشه دشمن داریم، نمرودیان در اطراف ما آتش درست کردند، ابراهیم انقلاب ما در میان آتش نمرودیان هستند، بچّه‌های ما باید با جبهه آشنایی دائم داشته باشند. باید خون شهدا در این کتاب‌ها، در رگ این‌ها تزریق بشود. مسئله‌ی ولایت که اساس عظمت ما، شکوفایی ما، اقتدار ما، عزّت ما است در کتاب‌های دبستانی و دبیرستانی با چه تکنیک‌های مسئله‌ی ولایت امیر المؤمنین و ائمّه‌ی اطهار که امروز امام راحل این پرچم را به اهتزار درآوردند، امنیت ما، استقلال ما، عزّت ما، اسلامیّت ما، مقاومت ما در گرو این پرچم است، ما چطور می‌توانیم این را مثل آب روان به خورد فرزندان خود بدهیم؟ در برابر این همه رذالت‌ها و این همه تبلیغات سوئی که علیه این جریان توحیدی و این جریان استکبارستیزی وجود دارد ما یک تحوّل بنیادین در آموزش و پرورش لازم داریم و در مدیریّت کارگاه‌ها و کارگران که بتوانیم هم در عرصه‌ی اقتصاد إن‌شاءالله توان مقابله‌ی با این پنجه‌های پلید استکبار داشته باشیم و هم در زمینه‌ی فرهنگ و اخلاق. به همین مقدار بسنده می‌کنیم.

غارت اموال ایران توسّط آمریکا

 من فقط این دست اندازی آمریکای قلدر غارتگر بی‌ارزش پست پلید که روح برجام را زیر پا گذاشت و دادگاه‌های آن‌جا پول ملّت را مصادره کردند، ضبط کردند و دولت آن‌ها هم از ان‌ها حمایت کرد و من با توکّل بر خدا اعلان می‌کنم که خدای متعال وعده داده است انقلاب ما پیروز است و آمریکا و جریان استکبار رو به اضمحلال است و با اقتداری که ما در پیش داریم، ما إن‌شاءالله حقوق خود را از جهان استکبار خصوصاً از حلقوم آمریکا با اقتدار بیرون خواهیم کشید. (تکبیر).

مبارزه با بد حجابی

مسئله‌ی مقابله‌ی با گناه هم در مورد خود، خدایی وجدانی کار به دیگران نداریم، گناه آدم را ساقط می‌کند، گناه فردی، گناه خانوادگی، گناه اجتماعی، گناه اقتصادی، گناه سیاسی، سیاست‌زده کردن مملکت از اشدّ گناهان است که جامعه را چند قطبی می‌کند، به جان هم می‌اندازد. رنگ می‌دهد، ننگ می‌دهد و آن وحدت و بی‌آلایشی را، آن ولایت‌مداری را و آن توحید را از انسان می‌گیرد امّا بعضی از گناهان چون بروز و ظهور دارد با این‌که فی نفسه جزء گناه صغیره است ولی وقتی تکرار می‌شود سماجت می‌شود یا نه یک لبیک گفتن به بیگانه می‌شود، این شدّت پیدا می‌کند.

نقش مسئولین فرهنگی در بحث حجاب

ما تشکّر می‌کنیم من در این روزهای آخر بدحجابی، بی‌حجابی را در مسیر کم می‌بینم. خدا می‌داند بسیاری از این‌هایی که رعایت نمی‌کنند معتقد هستند، این کار خود را دوست نمی‌دارند، باید هم مدارس ما، دانشگاه‌های ما، اساتید ما، روان‌شناس‌های ما این نوع مسائلی که شیوع اجتماعی پیدا کرده است، این فقط به نیروی انتظامی مرتبط نمی‌شود، این را باید دست اندرکاران فرهنگی ما، صدا و سیمای ما، منبرهای ما، قلم به دستان ما، این روزنامه‌های ما که غالباً به مسائل سیاسی، داغ کردن صحنه‌ اختلاف‌ها می‌پردازند، یک مقدار برای رضای خدا قلم خود را به این طرف بیاورند. حفظ ناموس بکنند، حفظ عفّت بکنند، به فریاد خود برسند، به فریاد فرزندان خود برسند، لذا هم مسئله‌ی نیروی انتظای که بحمدلله در این جهت انجام وظیفه می‌کند و انجام وظیفه‌ی حساب شده هم دارد، هم از مردم تشکّر داریم، از بانوان و دختران این کشور امام زمان تشکّر می‌کنیم که رعایت می‌کنند هم از نیروی انتظامی همیشه حاضر در صحنه حمایت می‌کنیم و تشویق می‌کنیم. امیدوار هستیم إن‌شاءالله با همه‌ی گناهان و این گناه یک طوری برخورد بشود که معلوم بشود این کشور، کشور قرآن است، این کشور، کشور پیغمبر است، این کشور، کشور ائمّه‌ی اطهار است. این کشور، کشور ولایت است. ولایت است یعنی حاکمیّت امام زمان در این کشور است. تا خود ما درست نشویم، مجاری تدبیری کشور ما درست نخواهد شد.

 «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».[۷]


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– بحار الأنوار، ج ‏۹۵، ص ۳۹۲٫

[۳]– التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری، ص ۳۸٫

[۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۳۸٫

[۵]– سوره‌ی فتح، آیه ۲۹٫

[۶]– سوره‌ی نساء، آیه ۷۶٫

[۷]– سوره‌ی ناس، آیات ۱ تا آخر.