وجود مبارک امام رضا علیه السّلام قصر نرفت. مثل امام که قصر نرفت، امام رهبر سیاسی مستضعفان عالم بود. نفوذ جهانی داشت، ولی یک روز حاضر نشد به کاخ سعد آباد برود، به کاخ گلستان برود، این کاخهایی که امروز آقایان به جای شاه مینشینند، امام در این کاخها و قصرها نرفت. نایب امام هم در این قصرها نرفت. امام رضا هم وقتی آمدند قصر نشین نشد. عین مردم در یک خانهی معمولی و در کنار همسایگی مردم بود، لذا حمام خصوصی نداشت.
آن وقت خانهها حمّام نداشت. قصر مأمون حمّام داشت و حمّام خصوصی داشت. شخصیّتها هم حمّام خصوصی نداشتند، اگر میخواستند حمّام بروند غُرُق میکردند. ولی امام رضا علیه السّلام اجازه نمیداد غُرُق کنند. با مردم زندگی میکرد، نه اینکه شعار مردم میداد، مردمی بود. اینها خانههای چقدری دارند و در قصرها مینشینند و میگویند ما دغدغهی مردم را داریم. این که نمیشود!
امام رضا علیه الصّلاه و السّلام تنها و گمنام به حمّام عمومی رفتند. در کتابهای زندگی حضرت رضا علیه السّلام جُندی نوشتند. جُندی یعنی سرباز، سرباز وظیفه بود. داشت خود را شستشو میکرد. دید یک آقایی آنجا است. گفت: آقا میشود پشت من را کیسه بکشید؟ آقا امام رضا کیسه را گرفتند و شروع به کیسه کشیدن کردند. شخصی وارد شد و دید امام رضا علیه السّلام بلا تشبیه مانند کیسهکش حمّام دارد او را میشورد و کیسه میکشد. خیلی به هم ریخت. فریاد زد: ای پسر! نادان! داری چه کار میکنی؟ مگر نمیدانی این پسر پیغمبر است. این امام رضا است که او را وادار کردی که کیسه بکشد. خیلی خجالت کشید. گفت: آقا جان هلاک شدم، شما را نمیشناختم. حضرت فرمودند: نه، نگران نباش. برای من ثواب دارد. زایل نشده است. این کاری که من برای شما میکنم خدا از من قبول میکند. تا تمام بدن او را تمیز نکرد دست از او بر نداشت. این هدایت عملی است. آخوندی حرف بزند ولی با مردم نباشد، هر چه بگوید چه فایدهای دارد. امام رضا علیه السّلام آمد نشان داد که امام آن کسی است که هیچ تکبّری ندارد. آمده است کنار مردم باشد دست مردم را بگیرد و نجات دهد.
پاسخ دهید