روایات زیادی درباره غیبت و قیام حضرت حجّت علیه السّلام از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و امامان معصوم علیه السّلام در دسترس مردم بوده است. نگاهی به انبوه این روایات نشانگر آن است که این مسأله از دید هیچ امامی دور نمانده و همه آن بزرگواران بر آن تأکید ورزیدهاند. وعقاید کلامی شیعیان درباره جایگزینی امامی پس از امام دیگر، نقش مهمی در تثبیت موقعیت امام جدید ایفا میکرده است.
گذشته از احادیث رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در این زمینه که دو جلد از معجم مزبور را به خود اختصاص داده، از هر کدام از امامان علیهم السّلام روایاتی درباره جنبههای مختلف مسأله غیبت و مهدویت و همچنین تعیین مصداق مورد نظر آن وارد شده است که در مجموع بیش از ششصد حدیث میشود. [۱]
این نشانه آن است که مهدویت در قاموس روایی شیعه از اهمیّت بسزایی برخوردار است؛ زیرا پس از رحلت هر یک از امامان علیهم السّلام- به هر دلیلی که بدرود حیات میگفتند- و یا حتی در حال حیاتشان، توهّم مهدویت اوج میگرفته است. سیر بحثهایی که درباره با فرق شیعه توسط اشعری و نوبختی عنوان شده نشان میدهد که مهمترین دلیل تفرقهها و انشعابها در میان شیعه، همین مسأله مهدویت بوده که به غلط از سوی برخی از اصحاب ائمه علیهم السّلام مطرح میشده و انشعابی را- و لو به طور محدود- به دنبال داشته است.
قابل توجه آن که اساسا اعتقاد به مهدویت محمد بن حنفیه، نفس زکیه [۲]و بسیاری دیگر از علویان، ناشی از همین تأکیدی است که بر اصل مسأله مهدویت شده است. یک نمونه ادعای مهدویت درباره عبد الله بن معاویه بن عبد الله بن جعفر(م (۱۲۹ بود. درباره امام باقر علیه السّلام نیز همین ادعا شد که از سوی امام علیه السّلام رد شد و به شدت انکار گردید. درباره اسماعیل فرزند امام صادق علیه السّلام و حتی شخص امام صادق و امام کاظم علیهما السّلام [۳] و برخی از رهبران علوی که بر ضد عباسیان قیام کردند، مانند حسن بن قاسم، یحیی بن عمر، محمد بن قاسم و … همین ادعا مطرح شده است و[۴]القابی که خلفای عباسی از آنها استفاده کردند، به طور غالب، القابی است که در برخی از روایات، به عنوان «القاب مهدی» شناسانده شده است؛ سفاح، منصور، مهدی، هادی، رشید، أمین و مأمون از این دست القاب هستند.
وجود این همه ادعای مهدویت در قرون نخستین اسلامی در میان شیعیان و همچنین اهل سنت، نشانه آن است که وجود «قائم» و «مهدی» امری ثابت و اصلی مسلم در میان مسلمانان بوده است و تنها در مورد تعیین مصداق، مشکلاتی پیش آمده است. گفتنی است که عنوان «قائم» در متون روایی شیعه، بیش از لقب «مهدی» به کار رفته است، در حالی که در روایات اهل سنت، تنها کلمه «مهدی» وارد شده است.
در قرون بعد، به ویژه قرنهای هشتم و نهم هجری نیز ناظر دهها مورد ادعای مهدویت هستیم. همه اینها نشانه وجود زمینههای کافی برای ادعای این امر در روایاتی است که مذاهب مختلف اسلامی در اختیار داشته و دارند. این روایات در جوامع حدیثی شیعه فراوان بوده و در منابع اهل سنت هم به فراوانی یافت میشود.[۵]
مسائل کلامی و جانشینی حضرت مهدی علیه السّلام
این عقاید کم و بیش در میان شیعیان رسمیت پیدا کرده و عدول از آنها پذیرفتنی نبوده است. درباره امامت حضرت مهدی علیه السّلام نیز بخشی از این مسائل مطرح شد. گزارش نوبختی و اشعری مبنی بر مسائلی که امامیه درباره جانشینی آن حضرت مطرح کردند، نموداری است از دیدگاه کلامی آنها درباره امامت و جایگزینی امام بعدی در قرن سوم، که بعدها مبانی کلامی شیعه درباره امامت بر اساس همین دیدگاهها شکل گرفت.
نوبختی ضمن بحث درباره فرقه دوازدهم از فرق شیعه، که همان امامیه بودهاند به بخشی از این مبانی به ترتیب زیر اشاره میکند:
۱ -زمین نمیتواند خالی از حجّت باشد.
۲ -پس از امام حسن و حسین علیهما السّلام امامت دو برادر امکان ندارد.
-۳ اگر تنها دو نفر در روی زمین زندگی کنند، حتما یکی از آن دو، حجّت خدا خواهد بود.
۴ -کسی که امامت او ثابت نشده، امامت فرزندان وی جایز نیست؛ مثلا اسماعیل فرزند امام صادق علیه السّلام چون در زمان حیات پدر- بدون این که به امامت برسد- درگذشت، فرزندش محمد نمیتواند مقام امامت را دارا باشد.
سپس اضافه میکند: مبانی فوق برگرفته از روایات صادقیین علیهما السّلام است که کسی از شیعه در مقام رد یا انکار آن برنیامده و در صحّت طرق و اثبات و استحکام اسناد آن جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد. از نظر شیعه، زمین، نمیتواند لحظهای از حجّت خدا خالی باشد؛ زیرا در چنین صورتی زمین و هر آنچه در روی آن است، بیدرنگ از هم فرو میپاشد. ما به امامت امام ماضی- امام عسکری علیه السّلام- که مقرون به وفات آن حضرت بوده اعتقاد و اعتراف داریم که او را جانشینی است از صلب خود او و هموست که امامت امت پس از آن حضرت به عهده وی گذاشته شده و به اذن خدا روزی از پرده غیبت بیرون خواهد آمد و امر خود را آشکار خواهد ساخت؛ زیرا اختیار غیبت و ظهورش در دست خدا است. چنانکه امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:
اللّهم إنّک لا تخلوا الأرض من حجّه لک علی خلقک ظاهرا معروفا أو خائفا مغمورا کیلا تبطل حجّتک و بیّناتک.
ما به این مطلب امر شدهایم و در تأیید این اعتقاد، روایات صحیحی از امامان گذشته به دست ما رسیده است. بندگان خدا را نشاید که در کارهای خدا به جستجو و کاوش بپردازند و در صدد کشف آنچه که خدا از آنان پنهان داشته برآیند و در مورد آنچه که آگاهی بدان ندارند به قضاوت پردازند و جایز نیست نام مبارک آن حضرت را بر زبان آورده و برای شناسایی اقامتگاه آن حضرت به پرسش و کسب اطلاع بپردازیم مگر وقتی که امر شد …
در ادامه، از مسأله تقیه سخن به میان آورده و با اشاره به رعایت تقیه از طرف امام صادق، کاظم و رضا علیهم السّلام، رعایت آن را از طرف شیعیان در شرایط آغاز غیبت، به مراتب لازمتر از دوران آن بزرگواران میداند. وی در مقام اثبات این مطلب، به روایاتی استناد کرده که بنا به مدلول آنها ولادت با برکت آن حضرت برای مردم پنهان و نام مقدسش ناشناخته خواهد ماند تا کمی پیش از قیام جهانی خویش خود را به مردم معرفی فرماید.
و در پایان میگوید: فهذا سبیل الأمانه و المنهاج الواضح الأحبّ الّذی لم تزل الشیعه الامامیه الصحیحه التشیّع علیه[۶].
شیخ مفید نظیر همین دلایل را برای رد عقاید گروههایی که درباره جانشینی امام یازدهم نظرات نادرستی دارند به کار گرفته است. از اصول مهمی که شیخ بدان اشاره میکند، همان اصل خالی نبودن زمین از حجّت خدا و نیز حدیث «هر کس بدون شناخت امام زمان خود بمیرد بر مرگ جاهلی مرده است» میباشد. [۷]
نظیر همین روایات و پارهای از دلایلی که از این روایات استفاده میشود، توسط شیخ طوسی در «الغیبه» در ردّ آراء گروههایی که پس از رحلت حضرت عسکری علیه السّلام پیدا شدهاند، ارائه شده است. [۸]
علاوه بر اصل «خالی نبودن زمین از حجت خدا» دو آیه از قرآن نیز به عنوان پشتوانه کلامی مهم مهدویت نازل شده است:
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. [۹]
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ.[۱۰]
شیخ مفید در آغاز بحث از شرح حال امام زمان علیه السّلام به این دو آیه و نیز این حدیث مشهور نبوی استناد کرده است:لن تنقضی الأیّام و اللّیالی حتّی یبعث اللّه رجلا من أهل بیتی یواطی اسمه یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا. [۱۱]
منبع:کتاب حیات فکری و سیاسی ائمه ازصفحه ۵۷۵تا۵۷۹ / رسول جعفریان
[۱]معجم احادیث المهدی، در پنج جلد (مؤسسه المعارف الاسلامیه).
[۲] درباره نفس زکیه، شمار زیادی از اهل سنت وقت، ادعای مهدویت کردند نک: مقاتل الطالبیین، صص ۲۴۹- ۲۴۰
[۳] فرق الشیعه، صص ۷۸- ۹۰
[۴] دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج ۱، صص ۵۷- ۷۵٫ مقاله ((المهدیه بنظره جدیده))
[۵] مجموعه دو جلدی کتاب «المهدی فی کتب اهل السنه» شامل آثاری است که به نوعی حاوی این قبیل احادیث است.
[۶] فرق الشیعه، صص ۱۰۸- ۱۱۲
[۷] الفصول المختاره، صص ۲۶۳- ۲۶۴
[۸] الغیبه، طوسی، صص ۱۳۰- ۱۳۷
[۹] قصص (۲۸): ۵٫ بنا به روایت حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه السّلام حضرت مهدی علیه السّلام بلافاصله پس از تولد، این آیه را تلاوت فرموده است، «الغیبه»، ص ۱۴۳
[۱۰] انبیاء (۲۱): ۱۰۵
[۱۱] الارشاد، ص ۳۴۶
پاسخ دهید