امشب میخواهیم به یک باب الحوائج دیگری توسّل کنیم. امشب میخواهیم به یک شش ماهه پناه ببریم. عجب پناهگاهی است علی اصغر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام. واقعاً عقل حیرت میکند. چه مقامی دارد، چه موقعیّتی دارد! دو یا سه نمونه از ویژگیهای حضرت علی اصغر علیه السّلام را خدمت شما عرض میکنم. یکی این است که امام حسین علیه السّلام شب عاشورا شهادت حضرت علی اصغر علیه السّلام را خبر داد. به عنوان یک حادثهی عظیم وقتی حضرت قاسم علیه السّلام نگران بود، عرضه داشت عمو جان نام من هم در لیست شهداء نوشته شده است یا نه؟ امام حسین فرمودند: با مرگ چطوری؟ فرمودند: «أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ»[۱] خیلی شیرین است. مرگ من خیلی قشنگ است. چون من مجذوب شما هستم. من فدایی شما هستم. مرگ فدایی حسین علیه السّلام که بد نمیشود. چه مرگی قشنگتر از اینکه انسان در راه امام حسین علیه السّلام کشته شود. جواب قشنگی که برای جوانهای ما تابلو شد. برای مهران محمّدی ما، برای نوجوانهای ما، برای حججی ما، برای نورسهای ما. حضرت قاسم علیه السّلام عجب جاذبهای برای مرگ ایجاد کرد و شهادت را زیبا کرد. حضرت سیّد الشّهداء صلوات الله علیه که این جواب قشنگ را شنید گفت: قاسم جان تو شهید میشوی و شش ماههی من هم شهید میشود. رضیع من هم شهید میشود. حضرت قاسم علیه السّلام تعجّب کرد، فرمود: یعنی لشکریان در خیمهها میآیند قتل عام میکنند و بچّهها را در خیمهها میکشند. فرمودند؟ نه، جریان به نحو دیگری است.
نکتهی دوم اینکه امام حسین بعد از شهادت که سر در بدن نداشت… دختر بزرگوار او میگوید که از حلقوم بریدهی خود شیعیان را دعوت به تماشای شهادت حضرت علی اصغر علیه السّلام کرد. دختر امام حسین در یک مکاشفهای… او سالکهی إلی الله بود، او رسیده بود و پس پرده را میدید. حلقوم که حرف نمیزند، امّا عالم برزخ است و آنجا یک چیز دیگری است. لذا ندایی را از حلقوم بریده شنید که امام حسین علیه السّلام میفرمود: «لَیتَکُم فی یَومِ عاشورا جَمیعاً تَنظُرونی» شیعیان من ای کاش روز عاشورا همه بودید. خیلی تماشایی و قشنگ بود این صحنه «کَیفَ أستَسقی وَ طِفلی» آخرین ذخیرهی خود را روی دست گرفته بودم. علی اصغر خود را جلوی جمعیّت تابلو کرده بودم تا رذالت انسانهای بیامام و بی ولایت را نشان بدهم که اینها از گرگ کمتر هستند و از درنده پلیدتر و پستتر هستند. دیدند بچّه دارد از تشنگی جان میدهد، امّا عوض آب تیر نثار او کردند. «لَیتَکُم فی یَومِ عاشورا جَمیعاً تَنظُرونی».
راز عظمت دیگر در علی اصغر علیه السّلام این است که که همهی شهداء روی زمین جان دادند، تنها شهیدی که بر فراز عرش بود… دست حسین علیه السّلام یدالله بود، عرش الهی بود، فرزند او روی عرش جان داد و گلوی او بریده شد. راز عظمت چهارم این است که خون همهی شهداء روی زمین ریخت و زمین را رنگین کرد، زمین با خون شهداء زیبایی گرفت. «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم»[۲] خون شهید زمین را پاک میکند، زمینیان را پاکیزه میکند، امّا امام حسین علیه السّلام نگذاشت که حتّی یک قطره از خون علی اصغر علیه السّلام روی زمین بریزد. دست خود را زیر گلو میگرفت و این دستان مبارک او مملو خون میشد و خون را به آسمان میپاشید. ملائکه خون گلوی علی اصغر علیه السّلام را میگرفتند. زینت آسمانها است، زینت عرش است، زینت ملائکه است.
پنجمین راز عظمت علی اصغر علیه السّلام این است که امام حسین این همه داغ دید، داغ علی اکبر دید، داغ اباالفضل علیه السّلام را دید، داغ قاسم علیه السّلام را دید. هیچ جا از آسمان برای او تسلّی نیامد، امّا اینجا نمیدانم چه مصیبت سنگینی بود که از آسمان ندا آمد: «دَعهُ یا حسین»[۳] حسین بچّهی خود را به ما بده.
[۱]– الهدایه الکبرى، ص ۲۰۴٫
[۲]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۱، ص ۳۳۵٫
[۳]– تذکره الخواص من الأمه فی ذکر خصائص الأئمه، ص ۲۲۷٫
پاسخ دهید