شکی در این نیست که تلاش افراد در اندازه و مقدرات روزی آنها مؤثر است. یعنی اگر افراد دنبال روزی خود نروند در موارد بسیاری از آن محروم می شوند. درست است که خداوند متعال روزی رسان است؛ ولی چنین نیست که خدا روزی هر کسی را در دهانش بگذارد. بلی، افرادی هستند که خداوند متعال بی واسطه یا باواسطه روزی آنها را بدون این که تلاشی برای کسب آن بکنند می رساند. مثل کودکان شیرخوار و از کارافتادگان؛ اما اکثر مردم روی زمین از طریق کار و تلاش و پذیرفتن مسئولیت های اجتماعی روزی خود را به دست می آورند و اگر خدا روزی مردم را به کار آنها گره نمی زد کمتر کسی حاضر می شد به وظیفه خود عمل کند. بنابراین، تلاش برخی افراد برای رسیدن به روزی لازم است؛ ولی چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزی بیشتری نیز به چنگ آورد.

اساساً یکی از حکمت های تفاوت ارزاق نیز همین است که انسان

«عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ»[۱] «خدا را از راه به هم خوردن تصمیم ها، واماندن پیمان ها و نقض شدن اراده ها شناختم».

به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگی روزی در دست خداست:

«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً »؛[۲] «پروردگار تو روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می  کند، و برای هر کس بخواهد محدود می  سازد؛ همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است».

از ذیل آیه به دست می آید که قبض و بسط روزی، روی عللی بوده و بی حکمت نیست، و خدا به احوال بندگان دانا و به صلاح آنها آگاه است. مشابه این آیه در سوره های رعد: ۲۶، قصص:۸۲، عنکبوت: ۶۲، سباء: ۳۶، زمر: ۵۲، نحل: ۷۱ نیز آمده است.

بنا بر این، طبق مفاد آیات، هیچ موجودی محروم از روزی مکفی نیست. لکن در مواردی، یکی از شروط رسیدن به روزی تلاش خود افراد است. و مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست؛ بلکه گاهی تلاش به این است شخص یا جامعه حقّ خود را دیگران بگیرد. مقدار غذا و پوشاک و امکاناتی که بر روی زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است. لکن تنبلی، بی تدبیری، و کج فهمی، ظلم و اسراف و بی تقوایی عدّه ای از مردم باعث شده است که درصد بالایی از ثروت روی زمین در دست درصد کمی از ویژه خواران قرار گیرد. آیا اگر مردم محروم برای احقاق حقّ خود قیام کنند نمی توانند حقّ خود را از آنها بگیرند؟! روشن است که اگر بخواهند می توانند. آیا اگر مردم فلسطین، مردم عراق، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر، یکپارچه برخیزند نمی توانند از عهده اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای جهان خوار بر آیند؟! اگر بخواهند می توانند؛ ولی اختلافات فکری، مذهبی، تنبلی ها، ترس ها و اندیشه های نادرست اجازه چنین کاری را نمی دهد. انبیاء(علیهم السلام) آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگی، همه از مواهب خدادادی عادلانه استفاده کنند. لکن برخی مردم تن به این تعالیم نمی دهند؛ و تا مردم تن به تعالیم الهی ندهند، این بی عدالتی در تقسیم رزق، همواره خواهد بود. این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به مقداری از آن می رسد. و هر کس برای آخرتش تلاش کند و احکام خدا را رعایت کند هم از نعمت های دنیا و هم از نعمت های آخرت بهره مند می  کند. «آن کس که(تنها) زندگی زودگذر(دنیا) را می  طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- می  دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش می  سوزد در حالی که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. – و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند- در حالی که ایمان داشته باشد- سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد»[۳]

«کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می  دهیم و بر محصولش می  افزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می  دهیم امّا در آخرت هیچ بهره ای ندارد»[۴]

این دو آیه شریفه مربوط به فرد است؛ یعنی اگر فردی فقط به دنبال دنیا باشد، و آخرت را رها کند دچار سنّت استدراج می شود و خدا او را غرق در خواسته هایش می کند و در نهایت او را وارد جهنّم می کند. و اگر کسی طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش می رسد و از دنیا نیز بی بهره نمی ماند. امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین می شود، در دنیا نیز غرق در نعمت می شوند. و از آفات آسمان و زمین ایمن می شوند. خداوند متعال می  فرماید «و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می  آوردند و تقوا پیشه می  کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می  گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم»[۵]

بنابراین، یکی دیگر از از عوامل ازدیاد رزق دینداری یا عدم دینداری است. اگر اجتماع متدیّنین حقیقتاً از دین تبعیّت کنند نعمات الهی به آن جامعه سرازیر می شود و همه به اندازه کفاف از نعمات دنیایی بهره می برند. امّا اگر جامعه ای ادّعای دینداری کند ولی دیندار واقعی نباشد، برکت از آن جامعه برداشته می شود؛ و در چنین فضایی فقط کسانی به ثروت می رسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفی می زنند فقط برای این است که به دنیا برسند. و این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است. و از طرف دیگر مجازات جامعه مدّعی دین

حاصل کلام

۱ – رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست. بلکه هر چیزی که بشر از آن سود می برد جزء رزق است. لذا وجود، انسان بودن، سلامتی، دین، علم، امنیّت، انبیاء و ائمه(علیهم السلام)، استعدادها و… همه جزء رزق محسوب می شوند.

۲ – با تعریف فوق از رزق، همه موجودات از رزق الهی بهره دارند؛ و موجودی نیست که از خدا دم به دم روزی نگیرد. در بین انسان ها نیز همه از روزی الهی بهره دارند. ولی روزی های گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسان ها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانی شکل گیرد؛ و در متن اجتماع استعدادهای فطری انسان ها شکوفا شود. امّا این مطلب را که چه چیزی به نفع شخص خاصّی است فقط خدا می داند چرا که او خبیر و علیم است. چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزی را به ضرر خود بداند و حال آن که نفع او در همان است. خداوند متعال می  فرماید«… وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛[۶] «چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرِّ شما در آن است. و خدا می  داند، و شما نمی  دانید»

«فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیر»؛[۷] «چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، در حالی که خداوند خیر فراوانی در آن قرار می  دهد».

۳ – تفاوت رزق افراد دارای حکمت های فراوانی است که انسان های اهل ایمان و فکر به آنها پی می برند؛ در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده می شود.

۴ – رزّاق بودن خدا به صرف دادن یک رزق به هر موجود نیز تحقق می یابد. لذا تفاوت روزی افراد خدشه ای به رزّاقیّت او نمی رساند. بلکه خود همین تفاوت، روزی دیگری است برای همه انسان ها و بلکه برای همه موجودات. چون بقاء نظام عالم و نظام اجتماع به این تفاوت هاست. لذا از این تفاوت ها می توان به حکمت خدا پی برد.

۵ – روزی فقط و فقط به دست خداست؛ و تلاش انسان فقط معدّ است. رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانی قادر به خلق روزی نیست. کار و تلاش فقط راهی است برای رسیدن به روزی که خدا خلق نموده است. لذا ربط علّی و معلولی بین کار و تلاش و روزی وجود ندارد. ولی یک نحوه ارتباط بین آن دو وجود دارد. و خدا به خاطر مصالحی، این دو را در موارد زیادی به هم گره زده است.

۶ – مقدار رزقی که خدا آفریده فراتر از نیازهای بشر موجود است. لذا فقر موجود در انسان ها معلول علل انسانی است. یعنی خود انسان ها نمی گذارند روزی افراد به آنها برسد یا خود افراد دنبال گرفتن روزی خود نیستند. خداوند متعال در این مورد نیز راه را از طریق شریعت نشان داده است لکن مردم، ایمان لازم به احکام خدا را ندارند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علیرضا حیدرزاده/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – نهج البلاغه، حکمت ۲۵۰٫

[۲] – اسراء (۱۷)، آیه ۳۰٫

[۳] – اسراء (۱۷)، آیات ۱۸ و ۱۹٫

[۴] – شوری (۴۲)، آیه ۲۰٫

[۵] – اعراف (۷)، آیه ۹۶٫

[۶] – بقره (۲)، آیه ۲۱۶٫

[۷] – نساء (۴)، آیه ۱۹٫