روند تکفیر

بعد از شیخ محمد بن عبدالوهاب، علمای مبلغ وهابیت جریان تکفیر یا بدعت گذار دانستن را علیه شمار دیگری از علمای مسلمان دوران حکومت سعودیه دوم،مانند: ابن سلوم، عثمان بن سند، ابن منصور، ابن حمید، احمد بن دحلان مکی، داوود بن جرجیس و دیگران- ادامه دادند.

در قرن چهاردهم هجری، روند تکفیر و بدعت گذار دانستن وهابیت علیه علمای معاصرکه به زعم آنان همانند ما خطاکارند، مانند: کوثری، ابوغده، محمد حسین فضل الله، دجوی، شلتوت، ابی زهره، غزالی، قرضاوی، طنطاوی، بوطی، عبدالله و احمد غماری، حبیب الرحمان اعظمی، کبیسی، عبدالقادر بیحانی، عبدالرحیم طحان و دیگران- ادامه یافت؛ کسانی که اگر می توانستند درباره ی آنها می گفتند: «مشرکان زمان ما»، چرا که برخی از آنان این سخن را گفته اند! و متاسفانه تا امروز چیزی جز زور و ناتوانی مانع از تکفیر، بدعت گذار دانستن و افراط تندروها علیه دیگران نشده است. اگر این دو مانع نبود، وهابیان همه ی مسلمانان را به کفر یا بدعت گذاری که به کفر می انجامدمتهم کرده و از آنان تقاضای توبه می کردند و در صورت عدم توبه آنها را به آسانی به قتل می رساندند.

با وجود اینکه علما و طلاب علوم دینی باید بیش از همه، به حقوق مسلمانان آگاهی داشته و آن را محترم شمارند و به وصیت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله در حجۀ الوداع عمل کنند، اما متاسفانه هیچ عاملی تا به امروز، همانند فشار حکام و سردمداران نتوانسته است علما را از زیرپا گذاشتن این وصیت بزرگ باز دارد!

پیامبر مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله خطاب به مسلمانان وصیت فرمود: «تعرض شما به جان، مال و ناموس یکدیگر، برای همیشه حرام است، همان گونه که امروز، در این شهر و در این ماه ذی الحجه حرام استپیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله این وصیت را در میان بیش از صد هزار مسلمان به پیروان خود ابلاغ کرد؛ و علما به آخرین وصیت اشراف کامل دارند و آن را با الفاظ و سندهایش بهتر از احکام می شناسند.

نکته: دلیل اینکه می گویم «تکفیر و بدعت گذار دانستن»، این است که برخی از وهابیان مسلمانان را تکفیر می کنند و برخی از آنان با متهم کردن مسلمانان به بدعت گذاری در دین بسنده می کنند، اما نتیجه هر دو یکی است؛ زیرا از دیدگاه آنان، بدعت گذار اهل دوزخ است و جزء فرقه هایی است که نابود خواهد شد! همچنین جزای بدعت گذاری که توبه نکند قتل است. باید توجه داشت که از دیدگاه آنان، بدعت واژه ی گسترده ای است که حتی هرگونه اظهار لطف و رحمت در حق مسلمانان را در بر می گیرد.

 

خیر و شرّ شیخ رحمه الله

در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که هر چند شیخ خیر زیادی کِشت کرد، اما شری که در اثر هواخواهی بر وی چیره شد، خیرش را تباه کرد. خیر او این است که بسیاری از بدعت ها و خرافات را ریشه کن کرد، اما در این امر زیاده روی کرد تا جایی که زیاده روی او به افراط نکوهیده منجر شد، در نتیجه بدعت ها محو شده اما تکفیر باقی مانده است.

 

مشکل امروز ما، دعوت مردم به جمع بین نقیضین

مشکل بزرگ ما این است که فتواهای امروز ما درباره تکفیر به کلی با نظر شیخ مخالف است، اما مردم را مجبور می کنیم هم به فتوای شیخ که حاوی غلو در تکفیر است و هم به فتواهای  ما که اگر بر مبنای دیدگاه های شیخ آنها کفر نباشد، موافق دیدگاه ارجائیه است عمل کنند و نیز به آنچه با فتواهای مخالفان شیخ در رد بر تکفیر سازگار است ایمان داشته باشند!، اما این خواسته به معنای وادار کردن مردم به جمع بین نقیضان است.

  منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان