فتّال گفته است:
روایت شده که حضرت فاطمه (ع)، پس از رسول خدا (ص) همیشه به سرش ـ به جهت سر دردی که داشت ـ دستمال میبست تنش ضعیف و جسمش لاغر و ناتوان و از مصیبت مرگ پبامبر اکرم (ص) کمر شکسته بود. او اندوهگین، غمین، ناراحت، حزین و رنجور بود سرشک دیدگانش روان و قلبش در آتش فراق پیامبر اکرم (ص) میسوخت. هر از چند گاهی، غش میکرد و بیهوش میافتاد.
هرگاه پیامبر اکرم (ص) را یاد میکرد و زمانی را که آن حضرت بر آنان وارد میشد را به یاد میآورد، اندوهش افزون میگشت. گاهی نگاهی به حسن (ع) میانداخت و زمانی به چهره حسین (ع) مینگریست و آن دو را بغل میکرد و میگفت: کجاست پدرتان که شما را احترام و اکرام مینمود، بر دوشش مینشاند؟! او که شما را بارها به این سو و آن سو میبرد؟! کجاست آن پدری که مهربانترین مردمان، بر شما بود و نمیگذاشت، شما برزمین گام بگذارید؟ (إنَّا لِلّهِ و إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ)[۱]. به خدا سوگند! پدر بزرگ شما و حبیب دل من از دست رفت و دیگر هرگز نخواهم دید که از در دراید و چون همیشه شما را بر کولش نشاند!
مدّتی بعد، حضرت فاطمه (ع) به شدّت بیمار شد و چهل شب در بستر بیماری بود تا این که از دنیا رفت. (صلوات و سلام خدا بر او باد).
قال الفتّال:
وَ رُوِیَ أَنَّ فَاطِمَهَ (ع) لَا زَالَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ، نَاحِلَهَ الْجِسْمِ، مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ، مِنَ الْمُصِیبَهِ بِمَوْتِ النَّبِیِّ (ص) وَ هِیَ مَهْمُومَهٌ مَغْمُومَهٌ مَحْزُونَهٌ مَکْرُوبَهٌ کَئِیبَهٌ حَزِینَهٌ بَاکِیَهُ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَهُ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَ حِینَ تَذْکُرُهُ وَ تَذْکُرُ السَّاعَاتِ الَّتِی کَانَ یَدْخُلُ فِیهَا عَلَیْهَا فَیَعْظُمُ حُزْنُهَا وَ تَنْظُرُ مَرَّهً إِلَى الْحَسَنِ وَ مَرَّهً إِلَى الْحُسَیْنِ وَ هُمَا بَیْنَ یَدَیْهَا (ع) فَتَقُولُ أَیْنَ أَبُوکُمْا الَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَ یَحْمِلُکُمَا مَرَّهً بَعْدَ مَرَّهٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا کَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَهً عَلَیْکُمَا فَلَا یَدَعُکُمَا تَمْشِیَان عَلَى الْأَرْضِ؟ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فُقِدَ وَ اللَّهِ جَدُّکُمَا وَ حَبِیبُ قَلْبِی وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُکُمَا عَلَى عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ مَرَضاً شَدِیداً وَ مَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً فِی مَرَضِهَا إِلَى أَنْ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَاَ.[۲]
[1] ـ ما از آن خدائیم و به سوی او باز میگردیم.
[۲] ـ روضه الواعظین۱۵۰، المناقب لابن شهر آشوب ۳: ۳۶۲ مع تفاوت و تلخیص، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۱: ۵۶۷٫
پاسخ دهید