«… در عملیات الی بیت المقدس طرحی ریخته شد که علاوه بر پیچیده بودنش خیلی مهم بود.  اوّلین رمز موفقیت عملیات این بود که به محض این که نیروها از رودخانه‌ی کارون عبور می‌کنند، در آن طرف [غرب] ساحل متوقّف نشوند؛ بلکه بروند و به جاده برسند. این یک مطلب.

رمز دوّم موفقیت این بود که از سمت جاده‌ی اهواز خرّمشهر، ما فلش حمله‌مان به این صورت بود که از شرق می‌رفتیم به غرب؛ به عبارتی، از رودخانه‌ی کارون که درآن جا شمالی جنوبی می‌شد، می‌رفتیم به جاده‌ی آسفالت می‌رسیدیم و باز مستقیم می‌رفتیم، تا به مرز می‌رسیدیم. خرّمشهر، سمت چپ ما قرار داشت و اهواز در سمت راست ما. خب، وقتی این‌طور جلو می‌رفتیم و به جاده‌ی آسفالت می‌رسیدیم، پیش‌بینی می‌شد که آن‌جا ما سخت‌ترین درگیری‌های جنگ را داریم. و این نقطه، نقطه دوّم پیروزی ما بود که اگر این‌جا حفظ بشود، کل این سرپل بزرگ حفظ می‌شود و اگر این نقطه سقوط کند، آن سرپل هم از دست می‌رود.

رمز سوّم موفقیت این بود که چون ما داشتیم می‌رفتیم تا دشمن را محاصره کنیم؛ بعد از جاده‌ی آسفالت، باید می‌رسیدیم به مرز و با رسیدن به مرز بین المللی، می‌پیچیدیم به سمت چپ و جاده‌ی «خرّمشهر شلمچه» را می‌بستیم تا دشمن نتواند از خرّمشهر فرار کند. دو تا از این سه نقطه‌ی پیروزی بخش به تیث ۲۷ با فرماندهی حاج احمد متوسّلیان محوّ شد. یعنی کنار این جاده‌ی اهواز –  خرّمشهر، سمت چپ و منتهی الیه جبهه را به تیپ ۲۷ دادیم؛ به خاطر آن تجربه‌ی موفقی که توی عملیات «فتح مبین» به دست آورده بود. ما برای تک تک تیپ‌ها تصمیم می‌گرفتیم. مثلاً گاه در یک نقطه، سه تا تیپ ما کاندیدا بود. از بین سه تا بحث می‌کردیم. آخر به این نتیجه می‌رسیدم که این تیپ باید بیاید این جا عمل کند.

در مرحله‌ی پایانی عملیات هم، مأموریت پیچیدن از مرز، در شمال، به سمت جاده‌ی شلمچه در جنوب و بستن عقبه‌ی نیروهای عراقی مستقر در خرّمشهر را، باز به تیپ ۲۷ محوّل کردیم.

در این مرحله بچّه‌های تیپ ۲۷، باید جاده‌ی خرّمشهر شلمچه را می‌بستند تا از فرار نیرو‌های عراقی [از داخل خرّمشهر به سمت مرز] جلوگیری کنند.»[۱]

در هاله‌ای از غبار، ص ۱۴۰ و ۱۴۱٫


[۱]. نوار مصاحبه‌ی اختصاصی مؤلف با دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران ۲۶ مرداد ۱۳۷۷٫