پسر دوازده ساله ای دارم که او خیلی دوست دارد از طریق بوسیدن من ابراز علاقه کند؛ ولی من چون به روی بلوغ او خیلی حسّاس هستم و می ترسم که به بلوغ جنسی زودرس برسند، از این رفتار او ممانعت می کنم و در برابر او احساس رضایت نمی کنم؛ ولی می بینم که او از این رفتار من ناراحت می شود و به من می گوید که شما ابراز محبّت نمی کنید؛ چون ایشان خیلی حمّام و دستشویی رفتن طولانی دارند، من روی بلوغ زودرس اوحسّاس شده ام و می خواستم از کارشناس برنامه بپرسم که آیا کار من اشتباه است و این که باید با فرزند خود چه کار کنم؟

 

استاد تراشیون: ارتباط ایشان با پدرش چگونه است؟ یا ارتباط پدر با این فرزند چگونه است؟

شنونده: ارتباط خوبی دارند؛ ولی پدر او خیلی حسّاس هستند؛ یعنی نسبت به تمامی رفتارهای او حسّاسیت نشان می دهند و من نیز به ایشان می گویم که نباید زیاد حسّاس بود. مخصوصا ایشان روی نماز خواندن بسیار حسّاس است و ایشان همیشه به او می گوید که باید با من به مسجد بیایی؛ ولی پسرم دوست ندارد که همیشه با ایشان به مسجد برود.

استاد تراشیون: آیا پدر وقت خاصّی را برای فرزند خود می گذارد؟ مثلاً با هم باشند و گفت و گویی داشته باشند؟

شنونده: بله، شب هایی که با هم به مسجد می روند.

استاد تراشیون: حالا علاوه بر آن در فضای عاطفی چگونه است؟

شنونده: من احساس می کنم که ایشان خیلی سخت گیر هستند و دوست دارند که در بحث تربیتی او یک پسر کامل باشد؛ ولی من می گویم که این هنوز بچّه است و باید بچّگی خود را انجام دهد؛ امّا پدرشان می گوید که نه، اگر از همین الان تربیت نشود، شاید بعد ها با مشکل  مواجه شویم و خیلی حسّاس هستند.

استاد تراشیون: ما باید چند نکته در رابطه با بچّه هایی که نیازهای عاطفی خود را [این گونه ابراز می کنند، بیان کنیم]. ما یک تعبیری داریم که البته شاید این تعبیر صحیح نباشد، ولی من هر چه می گردم تا معادل آن را پیدا کنم، نمی توام. برخی از بچّه ها هستند که به تعبیری [از پدر و مادر] گدایی عاطفی می کنند؛ یعنی می پرسند که من را دوست داری؟ من را دوست نداری؟ چرا به من کم محبّت می کنی؟ و این حرف ها را مدام ابراز می کنند. خوب ممکن است این رفتار چند دلیل داشته باشد.

اوّلین نکته این است که ظرف عاطفی این ها پر نشده است. یک لیوان را فرض کنید که ما آن را تا نیمه پر می کنیم. برای نیمه ی خالی آن آیا باید آبی باشد تا ما آن را پر کنیم یا نه؟ بچّه ها نیز همین طو هستند. گاهی اوقات چون پدر و مادر ظرف عاطفی فرزند را پر نکرده اند، او به این سمت می رود که این گدایی عاطفی را داشته باشد و التماس کند که به او محبّت کنند؛ لذا چرا من سوال کردم که نقش پدر چگونه است؟ چون همه ی نقش عاطفی را مادر نمی تواند برآورده کند. در این مورد بچّه ها هم نیاز به پدر دارند و هم به مادر. یعنی هر دو این ها باید به نیازهای فرزندان خود توجه داشته باشند؛ لذا پدر و مادر باید هر دو به فرزندان خود ابراز عاطفی داشته باشند و این خلأ را پر کنند.

خصوصا الان که مثلا مادر به سهم خود به میدان آمده است و به فرزندش محبت می کند، ولی پدر این کار را انجام نمی دهد و به تعبیر مادر ایشان مقداری در امر تربیت سخت گیری می کنند، ممکن است که این سخت گیری ها آن نیاز و دغدغه را در بچّه افزایش بدهد؛ یعنی مدام این گرایش به مادر بیشتر شود و از پدر دور شود و به سمت مادر برود. [این تفکر سخت گیری اشتباه است.] یکی از راه هایی که ما می توانیم بچّه ها را جذب کنیم و زمینه تربیتی را در آن ها فراهم کنیم، همان محبت کردن است.

انسان ها بنده محبّت هستند. اگر شما به یک نفر محبّت کنید، می بینید که به دنبال شما می دود و به هر جایی که شما بروید، او هم می آید. من هر وقت سرگذشت افرادی را که در زندگی برای آن ها تحولاتی رخ داده است نظاره می کنم، متوجّه می شوم که منشا این تحوّلات یک اتفاق عاطفی بوده است؛ مثلا می بینیم که فردی آدم لاتی بوده است، در یک محل قداره کش بوده است، ولی با یک نگاه یا با یک برخورد عاطفی توسط انسانی مومن به دین جذب شده است. ما در روایات داریم که انسان ها بنده محبّت هستند.

وقتی به یک نفر محبّت می کنید، او هم به شما توجّه می کند و حرف شما را بهتر می پذیرد. ما برای سروران و بزرگان روحانی کلاس هایی داریم که من گاهی اوقات به این بزرگان می گویم: اگر می خواهید تاثیر کلام شما بر شنوندگان بیشتر شود، همان لحظه که بالای منبر هستید، یک نگاه عاطفی به شنوندگان بیاندازید، در اینجا پذیرش مخاطب بیشتر می شود؛ چون بالاخره این روایات برای ما گفته شده است و ما باید به آنها عمل کنیم.

لذا در تربیت، پدر برای اینکه می خواهد فرزند را به مسجد ببرد، حتی توصیه های تربیتی را که می کند بچّه بهتر بپذیرد آن فضای عاطفی را فراموش نکند، پس طرف عاطفی پر نشده است و لذا بچّه به دنبال این است که آن را پر کند.

نکته بعدی که ممکن است این بستر گدایی عاطفی فرد را به وجود بیاورد، بی کاری او است. آدم های بی کار نیازهای عاطفی آنها افزایش پیدا می کند؛ یعنی بچّه ای که در خانه بی کار است، مدام دوست دارد مادر به او توجّه کند و او را نوازش کند؛ ولی وقتی همین بچّه سرگرم بازی است، می بینیم که اصلا اگر تا ظهر هم بازی کند، یادش نمی آید که شخصی به نام مادر در خانه وجود دارد. پس یکی از دلایلی که ممکن است در فرزند ایشان هم باشد، این است که وقت های بی کاری برای این فرزند زیاد است.

پس این مادر بزرگوار به این دو نکته توجه کنند و پدر را وارد کنند که پدر هم کار عاطفی و رفتارهای عاطفی را داشته باشد؛ اما نگران این مسأله هم نباشند که فرزندشان می خواهد ایشان را ببوسد؛ چون ما حتی در روایات داریم که وقتی بچّه ای پیشانی مادر را ببوسد، برای او پوششی در مقابل آتش دوزخ است؛ لذا اینها ابرازهای عاطفی است.

در روایت دیگر داریم که بوسیدن پای مادر همانند بوسیدن آستانه کعبه است؛ لذا ایرادی ندارد. اگر بچّه ای می خواهد مادر را ببوسد، [بهتر است که] ما مانع نشویم. فقط باید مواضعی را برای بوسیدن بچّه فراهم کنیم؛ مانند دست مادر، پیشانی مادر. این بوسیدن مانعی ندارد و ما هم مانع این کار او نشویم و نگران این بلوغ زودرس [نباشیم و انشاءالله] در این زمینه خیلی اتفاق نخواهد افتاد.

منبع: پرسمان کودک – مورخ ۱۹ / ۰۴ / ۱۳۹۱