در این عبارتِ دعای بی‌نظیرِ کمیلِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: «اللهمَّ اجعَل لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجَاً، وَقَلْبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً»، رابطه‌ی دل و زبان و زبان و دل یک رابطه‌ی عجیبی است، گاهی دل یاد می‌کند و زبان مظهرِ دل می‌شود، انسان وقتی وجودِ نازنینِ امام زمان ارواحنا فداه را در دلِ خود یاد می‌کند و دل بی‌قراری می‌کند خواه یا ناخواه صدا می‌زند: «یابن الحسن أدرکنی، لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى؟»؛ گاهی هم زبان مایه‌ی حرکتِ دل می‌شود، دل آرام بود، احیاناً بی‌توجّه بود، حجابِ غفلت داشت، یک «یا الله» دل را جوشش می‌دهد، دل را آسمانی می‌کند، زبان شروع می‌کند اما دل راه می‌افتد، «اللهمَّ اجعَل لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجَاً، وَقَلْبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً»، خدایا! چه می‌شود اگر حقیقتِ این دعا را به ما بدهی و مستجاب کنی؟! خدایا! زبانِ من را به ذکرِ خودت عادت بده، همیشه زبانِ من به ذکرِ شما مرطوب باشد، ولی زبانِ بی‌دل نمی‌خواهم، زبانی می‌خواهم که دل از او پشتیبانی و همراهی کند، زبانی که از دل الهام بگیرد، یعنی بینِ زبان و قلبِ من هماهنگی باشد.

 

البته بینِ پرانتز عرض می‌کنم کسی که عملِ او قولِ او را تصدیق نمی‌کند یک مرحله‌ای از نفاق را دارد، «صادق» کسی است که عملِ او قولِ او را تصدیق می‌کند، شعار نمی‌دهد، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ»[۱]، «کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»[۲]، «الإیمانُ ما وَقَرَ فی القلوبِ و صَدّقَتْهُ الأعمالُ»[۳]، ایمانی که برای انسان امنیّت می‌آورد، ایمانی که دل را آرام می‌کند، ایمانی که اضطراب را می‌برد، ایمانی که انسان را در کشتیِ قرار مستقر می‌کند، آن ایمانی است که «الإیمانُ ما وَقَرَ فی القلوبِ»، دل آن را سنگین کرده است و ریشه‌دار است و بادها آن را نمی‌لرزاند، خیلی محکم است، «و صَدّقَتْهُ الأعمالُ»، و عمل هم تصدیق می‌کند که ایمانِ انسان ایمانِ واقعی است، ایمانِ تظاهری و ایمانِ ریایی نیست.


[۱] سوره مبارکه صف، آیه ۶۱

[۲] سوره مبارکه صف، آیه ۳

[۳] معانی الأخبار، جلد ۱،  صفحه ۱۸۷