به طور کلی ریشه های اصلی تحولات در کشورهای عربی منطقه به عوامل زیر بر می گردد .


۱ –
کشورهای عربی منطقه عمدتاً از لحاظ اقتصادی دوران بدی را تجربه می کنند . مشکلاتی از جمله بیکاری و فقر قشر عظیمی از مردم این کشورها را با خود درگیر کرده است به گونه ای که مردم این کشورها درآمد سالانه بسیار پایینی دارند.

 

۲ –کشورهای عرب از لحاظ توسعه ی سیاسی و به رسمیت شناختن آزادی های مدنی و سیاسی بسیار عقب مانده هستند . دهه ها حکومت دیکتاتورهای مختلف بر این کشورها اجازه ی هرگونه تلاش برای برقراری دموکراسی و مشارکت در تصمیم گیری را از مردم سلب کرده است .

 

۳ – نظام های سیاسی کشورهای عربی و به خصوص شمال افریقا عمدتاً سکولار می باشند . سکولاریسمی که با چاشنی خشونت دیکتاتوری تمام عیار همراه بوده است . و این در حالی است که این نوع سیستم سیاسی در جهان عرب همواره از سوی کشورهای مدعی حقوق بشر و دموکراسی هم چون امریکا پشتیبانی شده است . رهبران نامشروع این کشورها همواره در جهت هویت زدایی اسلامی برآمده اند ، تا جایی که « بن علی » دیکتاتور تونس حتی اجازه ی پخش صدای اذان از تلویزیون را نیز نداده بود.امروزه مردم این کشورها به این نتیجه رسیده اند که تنها راه نجات از وضعیت موجود قیام بر علیه حاکمان مستبد و دیکتاتور است،همان کاری که مردم ایران سالها قبل انجام داده بودند.

 

۴ – نابرابری های اجتماعی یکی از عوامل مهم در قیام مردم عرب بر علیه حاکمان است .
در تحلیل قیام های مردمی اخیر در کشورهای عربی نباید دچار تقلیل گرایی شد و تنها به یک یا دو دلیل عمده بسنده کرد . اصولا ماهیت انقلاب ها و جنبش ها نمی تواند که به یک یا دو دلیل بوده باشد و عمدتاً دارای خاستگاههای محتلف اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و … است

 

 

منبع:پرسمان