خداوند متعال که ودود است این دل را که دنبال کاشانه میگردد، دنبال آشیانه میگردد تا آرامش داشته باشد. دل تا در یک جایی استقرار پیدا نکند، آرامشی ندارد. اضطراب دارد، تشویش دارد، دائماً نگران است. از اینجا به آنجا، از آنجا به اینجا؛ لذا هیچ وقت دقّت لازم را ندارد. غذا میخورد دل او جای دیگر است. نماز میخواند، دل او هزار جای دیگر است. این دل که از اینجا به آنجا و از اینجا به آنجا میرود برای این است که قرارگاهی ندارد، آرامش این دل به آن است که یک جای ثابتی پیدا بکند، آنجا جای گرم و نرمی باشد، دیگر نخواهد از آنجا به جای دیگری برود. آنجایی که دل در آنجا آرام میگیرد. همانجایی است که خود خدا این دل را ببرد. اگر ببرد، این دل را وابسته میکند، آن را عاشق میکند.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه بکند.
دیگر هیچ چیزی این دل را از او نمیتواند بکند. دلی که با خدا مربوط شد، دلی که با خدا پیمان بست، دلی را که خدا پسندید، این دل دیگر هیچ چیزی را غیر خدا نمیپسندد. یک دل یک دلبر. یک دل دو تا دلبر نمیتواند داشته باشد؛ صد تا دلبر نمیتواند داشته باشد. علامت سومی که خداوند متعال این علامت را نشانهی ایمان واقعی میداند، این وابستگی دل به خدا است. حالا ما که خدا را نمیبینیم آیا خدا مظهری دارد که ما در آن خط قرار گرفتیم. معلوم بشود که ما به او وابستگی پیدا کردیم و از غیر او وارستگی پیدا کردیم؟
این جملهی وجود مقدّس مولی المؤحّدین امیر المؤمنین علیه السّلام در مناجات شعبانیّه «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ»[۱] خدایا سر سوزنی وابستگی به غیر در دل من قرار نده. انقطاع پیدا بکنم تمام زنجیرهایی که دل من را اسیر کرده است، همه را پاره بکنم. فقط یک رشته باشد، آن هم رشتهی اتّصال دل من با تو است. فقط اسیر تو باشم و از غیر تو آزاد باشم. «هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ» خدای متعال یک رشتهای را قرار داده است تا کسی که میخواهد دل را به خدا بدهد، با آن رشته متّصل میشود که در زیارت شریفهی جامعهی کبیره میخوانیم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ»[۲]؛ هر کسی مرادش خدا است، مقصدش خدا است، معشوقش خدا است.
[۱]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۴۹٫
[۲]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۲۹۹٫
پاسخ دهید