«ذکر» انواع و اقسام دارد، یک «ذکر» ذکرِ قلبیِ محض است، انسان در باطن سیرِ باطنی دارد و محوِ جمالِ خدای متعال است، مجذوبِ جمال است و مرعوبِ جلال است، دائماً با دو بالِ خوف و رجاء سیرِ به سوی یار میکند و در دیارِ یار سرگردان است، و در کوچههای اسماء الهی بیقرار است.
گاهی اینطور نیست، دل یاد میکند، دل طوفانی است، دل بیقرار است، سرریزِ آن زبان را به نوا درمیآورد، دل یاد میکند و زبان به نوا درمیآید…
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
چون دل شهود میکند زبان هم میگوید «یا الله»، «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»[۱]، چه نامهای زیبایی داری، با کدام نامِ شما مأنوس باشم؟ با کدام نامِ شما صفا کنم؟ «الله» بگویم؟ «رحمن» بگویم؟ «رحیم» بگویم؟ یا رئوف… یا رحیم…
از این دعای مشلول غفلت نکنید، دعای مشلول چشمهی محبّت است، و جوششِ حقیقت است، و دیارِ یار است، آنجا با خدای متعال اینطور میگوییم: «یَا شَفِیقُ یا رَفِیقُ»، عباراتِ خیلی عجیبی است… من در پناهِ تو هستم، هیچ وقت از تو جدا نیستم، «یَا جَارِىَ اللَّصِیقَ»… گاهی انسان با همسایهی خود هیچ ارتباطی ندارد، من در سایهی تو هستم اما دلِ من به عرشِ تو مُلصق است، پیوند خورده است، جوش خورده است، دل نمیکَنَم، ای شفیق و ای رفیق… خدای متعال رئوف و رحیم است، خدای متعال شفیق است، خدای متعال رفیق است، این خدای متعال را در دل داشته باشیم و زبانِ ما همواره با یادِ او معطّر باشد، تا هر کجا که میرویم با خودمان عطر ببریم و با خودمان عفونتِ گناه و خشونت همراه نکنیم.
[۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۱۰ (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا)
پاسخ دهید