ابن اعثم گوید:

حسین (ع) رفت تا به خزیمیه رسید و فرود آمد و یک شبانه روز آن‌جا توقّف کرد. سحرگاهان خواهرش زینب نزد او آمد و گفت: برادر! آیا خبر دهم که دیشب چه شنیدم؟ فرمود: چه شنیدی؟ گفت: نیمه شب برای کاری بیرون رفتم. هاتفی را شنیدم که این شعر را می‌خواند:

ای دیده! گریان شو که پس از من چه کسی بر شهیدان خواهد گریست؛ بر گروهی که مرگ‌ها در پی آنان است تا زمانی که وقت انجام وعده فرا رسد.

حسین (ع) به وی فرمود: خواهرم! آنچه مقدّر است، خواهد شد.

 

 

قال ابن أعثم:

و سار الحسین حتّى نزل الخزیمیّه و أقام بها یوماً و لیله، فلمّا أصبح أقبلت إلیه أخته زینب بنت علیّ فقالت: یا أخی! ألا أخبرک بشیء سمعته البارحه؟ فقال الحسین: و ما ذاک؟ فقالت: خرجت فی بعض اللّیل لقضاء حاجه فسمعت هاتفا یهتف وهو یقول:

ألا یا عین فاحتفلی بجهد                     و من یبکی على الشهداء بعدی

على قوم تسوقهم المنایا                       بمقدار إلى إنجاز وعدی

فقال لها الحسین: یا أختاه! المقضی هو کائن. [۱]


[۱]– الفتوح لابن اعثم ۵: ۷۸، مقتل الخوارزمی ۲: ۲۲۵، المناقب لابن شهر آشوب ۴: ۹۵، البحار ۴۴: ۳۷۲، الدمعه الساکیه ۴: ۲۴۴٫