جناب «عنوان بصری» می‌گوید: وقتی امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که من «مطلوب» هستم… به تعبیرِ من اگر «مطلوب» هم نبودم وقتِ من اینقدر بی‌قیمت نیست که به تو بدهم، وقتِ من برای خدای متعال است، من در تمامِ لحظاتِ شبانه روزِ خود اوراد دارم، ذکر دارم، و تو وقتِ مرا نگیر و به سراغِ «مالک» برو. حضرت این دو سه فراز را مطرح فرمودند، که نکات و حکمت‌های آن را در حدّ فهمِ ناقصِ خودمان با شما برادرانِ خوب و عزیزمان مروری کردیم، بیش از این هم نباید معطّل بشویم.

 

اما عجیب این است که این شخص هم مطلب را متوجّه شد، می‌گوید: «عنوان بصری» از این فرمایشِ حضرت ملول و مأیوس نشد. گفت: باید ببینم من چه درد و مرضی دارم، کدام زشتی در من هست که حضرت مرا نمی‌خرد، من خودم را عرضه کردم ولی حضرت مرا نخریدند، به فکر رفتم که چه خاکی بر سرِ خود ریخته‌ام، (این‌ها تعبیراتِ من است که مناسبِ حالِ خودم هست، من خودم را می‌گویم)، من چه خاکی بر سرِ خود ریخته‌ام که امامِ من مشتریِ من نیست، من کالای امامت نیستم، جنسِ من جنس نیست، ناجنس هستم، اگر جنسِ من با حضرت مجانست داشت نمی‌فرمودند برو، اما اینکه حضرت مرا نخریدند معلوم می‌شود که جنسِ معیوبی دارم که در حالِ عَرضه‌ی آن هستم، تعبیرِ «عنوان بصری» این است: «لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ».

 

ببینید دو هدف موردِ نظرِ این مشتری و تشنه و پویا و جستجوگر بوده است که خیلی مهم است. یکی اینکه می‌خواست این موضوع فقط یک مرتبه نباشد، «الاختلاف» به معنیِ رفت و آمد است. اگر انسان هر هفته امامِ زمانِ خود را نبیند خیلی بیچاره است، مرحوم سید محمود پینه‌دوز، سید کریم پینه‌دوز محمودی رضوان الله تعالی علیه… بعضی از بازاری‌های نورانیِ تهران گفته‌اند ما ایشان را دیده بودیم که در همین بازار مغازه داشت، شیخ مرتضی زاهد هم گاهی می‌آمدند و پیشِ ایشان می‌نشستند، وجود مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه به این سیّد کریم محمودی فرموده بودند: آسید کریم! اگر یک هفته مرا نبینی چه می‌کنی؟ ناله‌ی او بلند شده بود، قسم خورده بود و گفته بود که بخدا می‌میرم. حضرت این موضوع را رد نکرده بودند، صادق بوده است، حضرت این حرفِ او را رد نکرده بودند، ببینید اگر او یک هفته امام زمانِ خود را نبیند می‌میرد.