انسان بی نهایت

همه ی انسان ها بذری از وجود بی نهایت هستند. ما باید بدانیم که هر انسانی در واقع استعداد بی نهایت شدن، دارد. وقتی که قرآن می فرماید: “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون[۱]، یعنی همه ی انسان ها این قابلیّت را دارند که تا بی نهایت شدن پیش بروند. کودکی هم که خدا به ما داده است، دارای این استعداد است. ما باید تلاش کنیم تا همه ی استعدادهای الهی در وجود این کودک پرورش پیدا بکند و به شکوفایی برسد.

راه های شکوفا شدن روح فرزند

برای این که روح فرزند ما شکوفا بشود، باید به سه محور دقّت بکنیم و در این سه محور وظایف خود را انجام بدهیم؛ یکی از آنها نیاز به محبّت است.

۱_ اوّلین نیاز در هر انسانی برای رشد و شکوفایی محبّت است.

۲_ دوّمین نیاز، نیاز به شخصیّت است. آن شخصیّتی موثر است که همراه با محبّت باشد؛ یعنی شخصیّت دادن و محبّت کردن باید در کنار یک دیگر باشد. ما والدین باید معماری شخصیّت کنیم. در این معماری نقش مادر بیش تر محبّت کردن و نقش پدر تکوین شخصیّت است.

۳_ نیاز سوّم معرفت است. وقتی محبّت کردن و شخصیّت دادن به فرزند کامل شد، باید والدین زمینه ی معرفت دادن را آماده کنند. این موارد را باید به ترتیب در وجود کودکانمان تأمین کنیم. اوّل محبّت، دوم شخصیت و سوّم معرفت است.

نتیجه ی نادیده گرفتن دو اصل

پدر و مادری که به اندازه ی کافی به فرزندشان محبّت نکرده اند و یک شخصیّت خوب را در وجود او شکل نداده اند، هرگز نباید انتظار داشته باشند که کودک از آن ها چیزی یاد بگیرد. اگر والدین این دو اصل را نادیده گرفته باشند، نه تنها کودک به توصیه ی آنها گوش نمی دهد، بلکه عکس آن را هم عمل می کند.

وقتی این دو اصل درباره ی فرزند محقق نشد، ضمیر ناخداگاهش، نصیحت ها را نمی پذیرد و با نافرمانی به ما می گوید: تا وقتی که به من محبّت نکنید و به درستی جایگاه من را در خانواده نبینید، من هرگز حرف شما را نمی پذیرم! اگر هم یک وقتی ضمیر خود آگاه او بر اثر تهدید یا تشویق، توصیه ای را بپذیرد، ضمیر ناخودآگاه او آن را نمی پذیرد؛ لذا درس های اخلاقی و معرفت دینی در عمق جان فرزند ما وارد نمی شود.

هرگز به فرزند خود توصیه ی دینی نکنید!

والدینی که فرمول صحیح محبّت را در مورد فرزند اجرا نمی کنند و شخصیّت فرزند را تکمیل نمی کنند، هرگز نباید به فرزند خود توصیه های دینی کنند؛ چرا؟ چون زدگی تولید می کند. اگر پدر و مادر اجازه دهند، خود بچّه در آینده این مسائل را متوجّه می شود.

والدین نباید در زمین خالی ذهن بچّه برج سازند؛ بلکه باید بگذارند این زمین خالی باشد. اگر ذهن کودک ما نسبت به دستورات اخلاقی و دینی خالی باشد، خیلی راحت تر می شود او را اصلاح کرد تا این که والدین بنایی از روی لج بازی و تحمیل بسازند؛ اگر والدین این کار را انجام دهند، در آینده نتایج بدی خواهد داد و قطعاً لطمات جبران ناپذیری را به روح و روان کودک و اجتماع وارد خواهد کرد.

راه های ابراز محبّت

راه های محبّت چیست؟ چگونه محبّت کنیم؟ یکی از راه ها این است که ما محبّت خود را ابراز کنیم؛ مثلاً به او بگوییم که دوستت دارم، به او راست بگوییم، به حرف های او خوب گوش بدهیم، او را درک کنیم، در جایی که نیاز به حمایت دارد او را حمایت بکنیم و نیازهای مادّی او را تأمین بکنیم. این موارد شیوه ها و فرمول های محبّت است.

راه های تکوین شخصیّت فرزند

والدین باید برای تکوین شخصیّت فرزند، نام نیک بر روی او بگذارند، سریع به ندای او پاسخ بدهند، با او مشورت کنند، او را مختار بگذارند، او را در انجام امور به کار بگیرند، در حدّ توانش مسئولیت به او بدهند و به دوستان او احترام بگذارند تا احساس کند، جایگاه او در خانواده خیلی مهمّ است که به واسطه ی او به دوستانش احترام گذاشته می شود.

أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُم

انسان در تمام دوران عمر نیاز به محبّت، شخصیّت و معرفت دارد؛ در آموزش نیز همین طور است. ما به معلّمین سفارش می کنیم که اوّل باید شاگردان را محبّت و تکریم کنند و بعد به آنها معرفت آموزش دهند. این سفارش پیغمبر خدا است که فرمودند: أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُم‏[۲] اولاد خود را اکرام کنید و به بهترین وجه آنها را تربیت کنید.

در این روایت، اوّل کرامت را عنوان فرموده و قطعاً لازمه ی کرامت محبّت کردن است؛ چراکه بدون محبّت نمی شود تکریم کرد. فرزند تا محبّت نداشته باشد، نمی تواند پیش کسی شخصیّتش را درست شکل دهد؛ لذا پیامبر خدا می فرماید: اوّل باید محبّت و کرامت باشد و بعد “أَحْسِنُوا آدَابَهُم؛ یعنی بعد از این دو مورد باید به فرزندان دستورات دینی و اخلاقی را آموزش داد.


[۱] _ بقره؛ ۱۵۶ _ ما از آن خدا هستیم و به او باز مى‏گردیم

[۲] _ بحار الأنوار؛ ج‏ ۱۰۱؛ ۹۵ .