راهى خلاصه که گناه نکردنم را در تمام طول زندگى تضمین کند نشان دهید.
ممکن است عموم مردم اجتناب و برکنارى از گناه را، هدفى نایافتنى تلقى کنند یا چنین صفتى را مخصوص انبیاء، اولیا و خاصان درگاه پروردگار بدانند! اما با بررسى متون دینى، مخصوصا قرآن کریم پى مى بریم:
خداوند گروه هاى مختلفى از مردم را در پرهیز از گناه، امداد و یارى مى رساند. براى مثال در اولین سوره نازل شده بر پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله، پیش از این که ثواب بهشت یا عذاب جهنم صحبتى به میان آید، مردم را به حضور خدا و آگاهى او به اعمال بندگان توجه مى دهد: «آیا انسان ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟! آیا در حضور الهى بودن، سبب نمى شود که او گناه نکند؟!».[۱]
نخستین راه؛ اجتناب از گناه این است که بنده حضور خداوند را در تمام شئون و مراحل زندگى اش درک کرده، خود را در پیش گاه و مَنظر خداوند بنگرد.
عبادت آگاهانه و عاشقانه مؤثرترین طریق وصول به این مرتبه است.
دومین راه، تقویت محبت و ارادت قلبى نسبت به خداوند بزرگ است. با دقت در رسالت و سیره انبیاء – این قافله سالاران کاروان بشریت – پى مى بریم ایشان واسطه محبت الهى بوده اند.
امام سجاد علیه السلام نقل مى فرمایند که خداوند به موسى کلیم وحى کرد: «موسى! کارى کن که آفریده هاى من، مرا دوست بدارند و خلق را محبوب من ساز!»
جناب موسى علیه السلام پرسید: «پروردگار من! چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: نعمت هاى ظاهرى و باطنى مرا به یادشان آور!».[۲]
وقتى مردم نسبت به نعمت هاى مادى و معنوى معرفت پیدا کنند، محبت نهفته ایشان به خداوند روزى دهنده و نعمت رسان، بیدار مى شود. وقتى محبت درونى برانگیخته شد، مردم مطیع خدا مى گردند. آنگاه که مطیع شدند، نه تنها گرد گناه نمى گردند بلکه به این وسیله محبوب خدا نیز مى شوند.
آن که به جاى محبت الهى، علاقه ها و تعلق هاى کم ارزش و ناپایدار در دلش رسوخ کرده، از هیچ خطایى در امان نیست. هر فریبایى، چشم و گوش و دلش را خواهد ربود و صبر و تحمل نخواهد کرد.
اما آن که دلش را مالامال از حب خداوند ساخته، اگر با گناهى روبرو شود، یوسف وار خفت زندان را از ارتکاب گناه، دوست تر خواهد داشت.[۳]
به بیان پیشواى صادق، کسى که با اظهار محبت خداوند، گناه مى ورزد، باید در دوستى و محبت خود، تجدیدنظر کند.
تعصى الاله و انت تظهر حبه
هذا لعمرک فى الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لاطعته
ان المحب لمن یحب مطیع[۴]
طاعت و فرمان خدا را فرو مى گذارى در حالى که تظاهر به دوستى اش مى کنى؟
به جان خودت سوگند که این کارى عجیب است.
اگر دوستى تو راستین باشد حتما او را اطاعت خواهى کرد.
زیرا محبّ، پیوسته مطیع محبوب خویش است.
امام، به این وسیله مى فرمایند: «محال است که خداوند را معصیت کنم، زیرا او را دوست دارم».
سومین راه، توجه به قدرت و عظمت پروردگار در گستره هستى است.
پرهیزکاران براى خداوند چنان عظمتى قائلند که به غیر او اعتنا نمى کنند. همین موضوع ایشان را در مقابله با خواسته هاى نفسانى و وسوسه هاى شیطانى غلبه مى دهد.
امام على علیه السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر مى فرمایند: «هر گاه شکوه فرمانروایى، به نخوت و خودبزرگ بینى دچارت سازد، در بزرگى مُلک خدا و نیرویش ژرف بنگر که چگونه با تو، بر تو تسلّط دارد و بند بند وجودت – بیش از آنچه خود در اختیار دارى – در اختیار او باشد که این بى تردید نافرمانى ات را رام مى کند و بر تند روى هایت مهار مى رند و آنچه از خردت گریخته است، به سویت باز مى گرداند».[۵]
راهکار چهارم، اندیشیدن درباره مرگ و عواقب گناه است.
اگر آدمى به هنگام گناه به این موضوع توجه کند که ممکن است در همان حال، مرگ او فرارسد، آیا باز تمرّد و سرپیچى و عصیان خواهد کرد؟!
مشکل عمده مجرمان و خطاکاران این است که نسبت به مرگ و عواقب اعمال ناشایست، معرفت و یقین شایسته اى کسب نکرده اند.
آیا محبتى در پى مى آید، براى دست کشیدن از گناه و روآوردن به طاعت، کافى نیست؟!
«حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ…»؛[۶] «وقتى که مرگ گنهکار فرا مى رسد، مى گوید: خدایا مرا به دنیا بازگردان. شاید با اعمال شایسته کارهاى بد خویش را جبران کنم…».
موارد دیگرى نیز در دورى از گناه مؤثر است و ما از این جهت که در رده پایین ترى از مراتب فوق قرار دارند، فقط به ذکر عناوین آنها اکتفا مى کنیم.
– مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت،
– پرورش روحیه تعبّد آگاهانه دینى از راه مداومت در طاعات و عبادات،
– حفظ و تقویت حالت هاى اِنابه، تضرّع، خشوع و استغفار،
– دورى از محیط ها و مجال هاى گناه خیز،
– از بین بردن زمینه هاى گناه، مثلا کسى که کشش هاى جنسى شدید دارد باید هر چه زودتر ازدواج کند،
– ارتباط و مراوده با افراد مؤمن و خداترس و گریز از دوستى با افراد بى بند و بار،
– جدیت و اهتمام در مبارزه با خواسته هاى نفسانى.
در پایان یک حدیث کوتاه و گویا را در این باره متذکّر مى شویم: «استرشد الفعل و خالف الهوى تنجح»؛[۷] «همیشه از عقل خود راهنمایى بخواه و نیز با هواى نفس مخالفت کن – در این صورت – موفق مى شوى».
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق وعرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – علق ۹۶، آیه ۱۴٫
[۲] – علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۲ کتاب العلم، ص ۴، چاپ بیروت.
[۳] – یوسف ۱۲، آیه ۳۳ «یوسف گفت: پروردگارا: زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مى خوانند…».
[۴] – علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۴، چاپ بیروت.
[۵] – نهج البلاغه، دشتى، نامه ۵۳، ص ۱۴٫
[۶] – مؤمنون ۲۳، آیات ۹۹ و ۱۰۰٫
[۷] – میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۴۸۰٫
پاسخ دهید