چرا امام علی(ع) برخلاف پیامبر اسلام(ص) به زنان جوان سلام نمیکرد؟ و اگر در اثر سلام کردن به دختران جوان، به گناه نیفتیم چه اشکالی دارد؟
الف. روایت مورد نظر در منابع مختلف روایی آمده است. ب. تفاوت سیره امام علی(ع) با پیامبر(ص)، دلیلش را خود حضرت در روایت بیان میکند، و آن اینکه ممکن است صدای نازک زنان جوان خدای ناکرده موجب وسوسه در نفس شود. شاید تفاوت سن آنحضرت و جوان بودنش نسبت به پیامبر و یا عرف آن زمان باشد. ج. حجاب رایج زنان آن زمان پوشیه نبوده، وانگهی امام(ع) در روایت تصریح به صدای نازک زنان جوان دارد، با این وصف به طور طبیعی نگاه کردن به چهره آنان منتفی است. د. اگر کسی خواست به این سنت حسنه عمل کند، بهتر آن است که به شیوه امام علی(ع) باشد؛ زیرا از هرگونه وساوس شیطانی، اتهام و … به دور است.
قبل از پرداختن به اصل پرسش، تذکری در باب سلام کردن در فرهنگ اسلامی ضروری به نظر میرسد، و آن اینکه؛ «سلام» واژهای عربی از ریشه «سلم» معانی متعددی دارد که یکی از آنها صلح، متضاد جنگ است. این واژه همچنین یکی از اسماء الله است؛ زیرا خدای متعال، سالم از هرگونه نقص و عیب و فنا است.[۱]
در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده است و در روایات آمده است که پیامبر اسلام(ص) همواره در سلام کردن از دیگران پیشی میگرفت. اعراب حتی در هنگام خداحافظی نیز با گفتن «سلامٌ علیکم» خداحافظی میکنند.
همانگونه که میدانید، انسان موجودی اجتماعی است که به ارتباط، دوستی و محبت همنوعان خود احتیاج دارد. سلام کردن اولین مرحله برای ارتباط سالم بین دو انسان است که حاوی پیامهای متعددی؛ از قبیل دوستی، صمیمیت، محبت، تواضع، دعای خیر، اطمینان دادن به طرف مقابل و … است. لفظ سلام یک واژه بسیار زیبا و پر معنا است که با آن برای مخاطب خود دعای خیر و آرزوی سلامتی داریم و در عین حال به او به اطمینان میدهیم که از ناحیه ما هیچ ضرری متوجه او نخواهد شد. در روایات وارده از پیامبر(ص)، سلام عامل افزایش دوستی و محبت دانسته شده است.[۲] بر همین اساس، در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده است و آنرا امر مستحبی دانستهاند که از طرف خداوند متعال دارای پاداش بسیار است. اما پاسخ سلام واجب است. امام حسین(ع) فرمود: «سلام کردن هفتاد ثواب دارد که شصت و نه بخش آن از سلام کننده است و یک بخش آن براى جواب دهنده»؛[۳] زیرا سلام کردن مستحب است، ولی پاسخ آن واجب است. همچنین فرمود: «بخیل کسى است که از سلام کردن دریغ میکند».[۴] بنابراین، آنچه در روایات آمده است که پیامبر اسلام(ص) همواره در سلام کردن از دیگران پیشی میگرفتند و هیچگاه کسی نتوانست در سلام کردن بر آنحضرت سبقت بگیرد، شاید بدین جهت باشد. از طرف دیگر، آنحضرت اسوه و الگوی مسلمانان بودند،[۵] و به آنچه میفرمودند خود عمل میکردند و با عمل خود مردم را به رعایت دستورات اسلام دعوت میکردند تا جامعه اسلامی از نتایج آن بهرهمند گردد. در سایه همین دستورات بود که دوستی و محبّت بین مسلمانان رواج یافت.
اینک میپردازیم به اصل پاسخ به همان ترتیبی که در متن سؤال آمده است:
روایت مورد نظر: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّهِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ»؛[۶] رسول خدا(ص) به زنها سلام میکرد و جوابش را میدادند، و شیوه امیرالمؤمنین علی(ع) هم این بود که به زنها سلام میکرد و خوش نداشت که به زنهاى جوان سلام کند و میفرمود: میترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که میجویم [گناه] به من رسد. این روایت دارای سند صحیح و در منابع مختلف روایی نقل شده است.
درباره متن این روایت و پرسشهایی که مطرح شده، توجه به نکاتی لازم است:
یک. اینکه چرا امام علی(ع) به زنان جوان سلام نمیکرد، دلیلش را خود حضرت در ادامه حدیث بیان میفرماید، و آن اینکه ممکن است صدای نازک زنان جوان موجب وسوسه در نفس شود، و آثار منفی آن بیشتر از ثوابی باشد که در سلام کردن به دست میآید. در واقع، امام على(ع) میخواهند به دیگران درس بدهند که در سلام کردن اگر جنس مخالف دختر جوان باشد، بهتر است از سلام کردن به او خودداری نمود تا از خطر لغزش در گناه در امان بود.[۷] به دیگر سخن؛ در سلام کردن شایسته است تمام ملاحظات و جوانب رفتارى و اخلاقى رعایت شود. البته اینکه برخی به زنان جوان سلام میکنند و وقتی جواب سلام را میشنوند، در دل سلام کننده احساس شهوانی و دلمشغولی ایجاد نمیشود، مانعی ندارد؛ اینکه شارع مقدس چنین احکامی را مقدمه برای نیفتادن در گناه و آثار بد برخی از اعمال قرار داده؛ از آنرو است که همه در یک سطح معرفت و معنویت نیستند. بنابر این، اینکه برخی در اثر رفتارهایی مانند سلام کردن و معاشرتهای عادی با زنان دلمشغولی و احساسات شهوانی در او ایجاد نمیشود چه بهتر، کسی به او ایرادی نمیگیرد. اما از نظر اخلاقى باید این سیره عملی امام علی(ع) را یک نوع رعایت نکات دقیق دینى و آداب اخلاقى دانست که کار بسیار پسندیدهاى میباشد؛ لذا مراجع تقلید با توجه به این مطالب، سلام کردن به زن جوان را مکروه میدانند.[۸]
دو. تفاوت سیره امام علی(ع) با پیامبر(ص) شاید به جهت تفاوت سن آنحضرت و جوان بودنش نسبت به پیامبر(ص) باشد.
سه. ممکن است این تفاوت سیره به خاطر عرف آن زمان باشد؛ یعنی عرف جامعه نمیپسندید که یک مرد جوان به زن جوان نامحرم سلام کند. چنانکه امروزه در جامعه ما نیز این گونه است. در عرف امروز چنین چیزی مرسوم نیست که یک مرد جوان به زن جوان نامحرم سلام کند. در سنین پیری چون احتمال هرگونه چشمداشتی منتفی است؛ لذا سلام کردن به زنان مسن اشکال ندارد. وانگهی آنچه را که در جامعه ما مرسوم است؛ این است که زنان به مردان سلام میکنند حتی زنان مسن به مردان جوانتر از خود.
چهار. یکی از مبانی فهم درست حدیث توجه به صدور روایتی در زمان و مکان است؛ یعنی برخی از احادیث برای یک زمان و یا مکان خاصی صادر شدهاند؛ از اینرو، امروزه که ارتباطات و معاشرتها میان مردم گسترش پیدا کرده، همانطوری که در پرسش گفته شده، غالب مردم با سلام کردن به زنان جوان و شنیدن صدای آنها لذّت و شهوتی در دل و ذهن ایجاد نمیشود. اما باید این را مدّ نظر داشت که به بهانه سلام کردن به دختران جوان نباید در خیابان هر دختری را دیدیم سلام کنیم؛ چون لزومی ندارد، و از جهت اجتماعی نمود خوبی ندارد.
پنج. اما اینکه گفتهاید در آن زمان حجاب رایج زنان پوشیه بوده، باید گفت: این گونه نبوده که در زمان پیامبر اکرم(ص) اکثر زنان با پوشیه در جامعه حاضر میشدند. برای آشنایی با حجاب صدر اسلام پاسخ ۴۳۱ (سایت: ۴۵۹) را مطالعه کنید.
شش. آنچه را که در استدلال به آیه شریفه: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»؛[۹] به مؤمنان بگو چشمان خود را از نامحرمان بپوشانند، گفتهاید، برای روشن شدن منظور آیه و شأن نزولش به پاسخ ۴۳۱ (سایت: ۴۵۹) مراجعه کنید. «یغضوا» از ماده «غَض» (بر وزن خز) در اصل به معناى کم کردن و نقصان است و در بسیارى از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته میشود، بنابر این، آیه نمیگوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه میگوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفى است. به این منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو میشود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد، ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پایین اندازد، گویى از نگاه خویش کاسته است و آن صحنهاى را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلى حذف کرده است.[۱۰]بنابراین، اولاً: خطاب آیه به کسانی است که به نامحرم نگاه ادامهدار میکنند، نه اینکه به طور اتفاقی نگاهشان به نامحرم میافتد، ثانیاً: همیشه این گونه نیست که افراد فقط از طریق نگاه تشخیص داده شوند. چه بسا زنان اگر پوشیه هم داشته باشند از نحوه راه رفتن آنها با یک نگاه اتفاقی بشود تشخیص داد که این زن جوان است یا پیر. امام علی(ع) نیز مانند دیگران شاید در برخورد در مسیر کوچه و خیابان به طور اتفاقی وقتی نگاهش به زنان میافتاد تشخیص میداد که این خانم مثلاً جوان است یا پیر، و یا در مراجعاتی که زنان به حضرتش داشتند، و یا هنگامی که به در خانه فقرا برای کمک کردن سر میزد – طبیعی بود که زنان فقیر بدون سرپرست شهر را میشناخت- از این طریق نگاهش به آنها میافتاد و از سلام کردن به جوان آنها ابا میکرد.
هفت. با این توضیحات روشن میشود؛ اگر کسی خواست به این سنت حسنه عمل کند، بهتر آن است که به شیوه و روش امام علی(ع) عمل کند؛ زیرا از هرگونه وساوس شیطانی، اتهام و… به دور است.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. ر.ک: لویس معلوف، المنجد.
[۲]. «طَلَاقَهُ الْوَجْهِ بِالْبِشْرِ وَ الْعَطِیَّهِ وَ فِعْلُ الْبِرِّ وَ بَذْلُ التَّحِیَّهِ دَاعٍ إِلَى مَحَبَّهِ الْبَرِیَّهِ»؛ محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۵۴، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
[۳]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص ۲۴۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۴]. همان؛ برگرفته از: «اهمیت سلام کردن»، سؤال ۶۹۲۳.
[۵]. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً»؛ احزاب، ۲۱٫
[۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۶۴۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۴۶۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۵، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
[۷]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۶۹٫
[۸]. مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، محقق و مصحح: علیاننژادی، ابوالقاسم، ج ۱، ص ۲۳۱، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق؛ ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعه الإمام الخوئی، ج ۳۲، ص ۸۴ – ۸۵،مؤسسه إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۹]. نور، ۳۰٫
[۱۰]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۴۳۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۱ش.
پاسخ دهید