- پیام های فرزندان در گریه کردن
- انواع گریه ی کودکان
- علّت فشار های روحی بر فرزندان
- توصیه ای به والدین
- درمان بعد از درمان!
- راهی برای درمان عادت
- فشار موقّت و راه درمان آن
- مثال هایی برای تخیّل بچّه ها
- راه کاری برای والدین
- به بچّه های خود آسیب نرسانید!
- روش حواس پرتی
- تخیّل زیاد برای بچّه ها ممنوع!
- بچّه ها را به دنیای بازی بیاوریم
- نوجوان، چون گل لطیف است!
- برقراری روابط عاطفی
- بی کاری، تشدید کننده ی بهانه گیری
- کار دادن به فرزند
- برای کار خانه ارزش قائل شوید
- نگاه تنبیه گونه نداشته باشید
- پر کردن وقت نوجوان
- بی کاری، عامل اختلاف و ناراحتی
- تأثیر آب و هوا بر پرخاشگری
- نحوه ی برخورد اطرافیان
- بچّه ها را تکریم کنید!
- معرّفی شخصیّت ها در قالب داستان
- داستان سرایی کنید!
- ساختن شخصیّت خیالی
- اهمّیت محیط مهد کودک
- کودک باهوش، مکتب گریز است!
- ویژگی های مهد کودک خوب
- صبر در مقابل مقاومت
ما می خواهیم در این برنامه، بحثی پیرامون انواع گریه ی کودکان داشته باشیم؛ چراکه خیلی از مواقع والدین و اطرافیان نگران گریه های بچّه ها بعد از تولّد هستند.برای والدین همیشه این سوال وجود دارد که چرا بچّه ها این گریه ها را انجام می دهند؟ چه اتّفاقی می افتد که باعث گریه ی آنها می شود؟گریه کردن در دوران طفولیّت و قبل از این که بچّه ها زبان باز کنند و سخن بگویند، ابزار ارتباط کودک با محیط اطراف والدین است.
اگر ما از بچّه ای که تازه به دنیا آمده، گریه را بگیریم، دیگر او نمی تواند با دنیای اطراف خود ارتباط بر قرار کند؛یعنی نمی تواند بگوید: من گرسنه هستم؟ من بیمار هستم؟ پس گریه ابزاری است برای بیان خواسته ی فرزند. نبیّ مکرّم اسلامدر این باره فرمودند: من گریه ی کودکان را دوست دارم.شاید دلیل آن این باشد که فرزندان با همین گریه با خانواده ی خود ارتباط برقرار می کنند؛ لذا زبان دوران طفولیّت، زبان گریه است.
پیام های فرزندان در گریه کردن
وقتی متخصصین گریه ی بچّه ها را بررسی می کنند، می بینند که گریه کردن آنهاپیام های مختلفی دارد. از جمله:
- اعلام گرسنگی
اوّلین پیامی که گریه کودکان برای والدین دارد، بحث تغذیّه است. وقتی بچّه ها گرسنه می شوند و یا به میزان کافی غذا دریافت نمی کنند، اینها شروع به گریه کردن می کنند؛ یعنی پیام می دهند که من هنوز گرسنه هستم و شیر مادر برای من کافی نبوده است؛ لذا والدین باید پیام رمز آلود آنها را به خوبی دریافت کنند.
یکی از دلایلی که در بحث تغذیه وجود دارد، پر خوری بچّه هاستکه باعث گریه کردن آنها می شود؛ لذا تغذیه باید مناسب باشد.
۲٫پوشاک نامناسب
دوّمین دلیلی که ممکن است بچّه ها را به گریه کردن بیاندازد، نوع پوشاک آنهاست. پوشاک تنگ بچّه ها را به گریه کردن در می آورد.پوشاک زبر بچّه ها را به گریه کردن در می آورد. پوشاکی که از جنس مناسبی برخوردار نیست، در تن فرزندان عرق می کند و منجر به گریه ی فرزندان می شود.
- نگرانی فرزندان نسبت به محیط
سوّمین پیامی که ممکن است گریه ی بچّه ها در بر داشته باشد، آن توجّه و نگرانی آنها نسبت به محیطی است که در آن قرار می گیرند. گاهی اوقات تغییر محیطمنجر به گریه کردن کودکان می شود. گاهی اوقات محیط هایی که تنش های کلامی و صوتیدر آن زیاد است، منجر به گریه کردن کودکان می شود.این موارد بچّه را به سمت گریه کردن سوق می دهند،
- بیماری
چهارمین دلیل گریه ی بچّه ها، دلیل پزشکی است؛ وقتی بچّه ها سرما می خورند و مریض می شوند یا دل درد می گیرند، گریه می کنند؛ خصوصاً در ماه های اوّل زندگی که آن دل درد مشهور در بچّه ها وجود دارد و همراه گریه های شبانه است.
گاهی اوقات ممکن است که در بخش هایی از بدن فرزندان تاول هایی زده باشد، یا سوزش هایی داشته باشد؛ لذا فرزندان با این گریه به ما می فهمانند که مراقب ما باشید و ما را درمان کنید.
- دلیل زیستی
پنجمین دلیل گریه ی بچّه ها، دلیل زیستی است. بچّه ها وقتی خسته می شوند یا پوشک خود را خیس می کنند، با این گریه به ما می فهمانند که ما نیاز به خواب داریم یا نیاز به عوض شدن پوشک داریم.
- پیام عاطفی
ششمین پیامگریه ی کودکان، پیام عاطفی است، گاهی اوقات بچّه ها نیاز به بوسیدن و نوازش اطرافیان دارند یا گاهی اوقات نیاز به آغوش مادر دارند. در قدیم می گفتند: بچّه ای که روی زمین است و گریه می کند، دوست دارد او را بغل کنند؛ یعنی همان ارتباط عاطفی با بچّه بر قرار شود. لذا یک شکل گریه ها، گریه های عاطفی است.
- علّت اجتماعی
علّتهفتم گریه های کودکان، علّت اجتماعی است، بالاخره کودک ما یک موجود کامل است و تأثیرات اجتماعی ممکن است منجر به گریه ی او شود. شاید بعضی ها سوال کنند که این تأثیرات اجتماعی یعنی چه؟آیا منظور شما ترافیک و شلوغی خیابان است؟ما در جواب می گوییم: این موارد هم می تواند آنها را آزار دهند؛ امّا علاوه بر آن،ارتباطات اجتماعی هممی تواند باعث گریه ی آنها شود.
از جمله اوّلین ترس هایی که در کودکان ایجاد می شود، ترس از غریبه است. وقتی بچّه ها وارد یک محیط جدید می شوند و آدم های جدیدی را می بینند، چون آنها با فرزند ناآشنا هستند، او شروع به گریه کردن می کند.
- انضباط
یکی دیگر از دلایل گریه بچّه ها ممکن است دلیل انضباطی باشد.گاهی اوقات والدین می خواهند فرزند خود را در کاری منظم کنند؛ مثلاً می خواهند او را به موقع بخوابانند و چراغ را خاموش کنند؛ در اینجا فرزند در اعتراض به این نظم بخشی گریه می کند تا به والدین بفهماند که من این نظم را قبول ندارم.
- بیان خواسته های خود
گاهی اوقات فرزند برای دریافت خواسته های خود گریه می کند. فرزندان هنوز زبان ندارند و با کلمات آشنا نیستند، تا بتوانند خواسته های خود را مطرح کنند؛ لذا دست به دامان گریه می شوند و گریه می کنند تا پدر و مادر مطلب او را متوجّه شوند.
انواع گریه ی کودکان
نکته ی آخر این است که حتّی نوع گریه کردن کودکان برای دادن هر پیام متفاوت است.اگر ما به گریه ی بچّه ها دقّت کنیم، می بینیم که گاهی اوقات در طنین گریه های آنها، یک نازی هست که با آن می خواهد محبّت را جذب کند. گاهی اوقاتگریه کردن بچّه شبیه شیون کردن است و ما باید ببینیم که دلیل آن چیست؛ آیاآزاری دیده است،دلش درد می کند، بیماری دارد.
گاهی اوقات گریه ی بچّه ها از روی بی حالی است؛ این گریه ی قبل از خواب است. گاهی اوقات گریه ی بچّه ها با سوز و گداز است که این گریه از سرگرسنگی است. اگر مادران بزرگوار به گریه ی فرزندان خود دقّت کنند، دقیقاً این تفاوت ها را متوجّه می شوند؛ یعنی کودکان در گریه ی خود ادبیات دارند؛ همان طور که ما در فارسی ادبیات داریم و اگر کسی با زبان ما آشنا نباشد، نمی تواند متوجّه شود که منظور ما از الفاظی که بیان می کنیم، چیست. اگر پدر و مادر به گریه ی فرزند دقّت نکنند، نمی توانند بفهمند که با آن ادبیاتی که بچّه دارد و با آن صحبت می کند، چگونه ارتباط برقرار کنند.
سوال: من یک پسر شش ساله دارم. او مدام پوست انگشت خود را با دندان می کند؛ به طوری که زخم و می شود و خون می آید. خیلی از مواقع من او را از این کار منع می کنم، ولی باز آن را انجام می دهد. چگونه باید با او رفتار کنم؟
جواب:
تیک عصبی
وقتی بچّه ها ناخن خود را می خورند یا پوست دست خود را زخم می کنندیا دختر خانم ها، موهای بلند خود را می جوند، معلوم است که این ها یک تیک عصبی دارند و عامل این تیک عصبی، فشار روحی و روانی است که بر آنها وارد می شود.
علّت فشار های روحی بر فرزندان
ممکن است این فشار علّت های مختلفی داشته باشد که این علّت ها یا در محیط خانه است یا در بیرون از خانه. این علل و عوامل عبارتند از:
۱٫پرخاشگری، تنبیه و تندی
ممکن استگاهی والدین در محیط خانهبا فرزند خود پرخاشگری وتندی کنند یا او را در معرض تنبیه بدنی قرار دهند.
- اختلاف والدین
امّا گاهی اوقات علّت فشار ها تنبیه بچّه ها نیست؛ بلکه اختلافات خود والدین در حضور فرزندان است؛ مثلاً والدینبا درگیری های لفظی و قهرهای بلند مدّت، فشار روحی به فرزندان خود وارد می کنند.
- ترس
گاهی اوقات عامل فشار،ترس هایی است که به بچّه وارد می شود؛ مثلاً روزی والدین می خواهند اتاق خواب بچّه را جدا کنند؛ امّا شیوه ی مناسب این کار را نمی دانند. در اینجا بچّه با حالت وحشت به آنها می گوید: من می ترسم که اتاقم جدا شود!امّا والدین به او توجّه نمی کنند.
والدینی در مشاوره به من گفتند: وقتی می خواستیم فرزند را جدا بخوابانیم، با این که او گریه می کرده،در اتاق را به روی او قفل می کردیم. ببینید، اینها همان فشارهای روحی و روانی است که به بچّه وارد می شود،
- کارتون های نامناسب
دلیل دیگر این فشارها، سریال ها و کارتون هایی است که بچّه از طریق رسانه یا کامپیوتر می بیند.امروزهنمره ی کارتون هایی که ساخته می شود، قابل قبول نیست؛ چراکه ما پشت این مجموعه ها نگاه تربیتی نمی بینیم. کسی باید کارتون ها را بسازد که کودکان را خوب بشناسد و بداند که چه آسیب هایی در این سنین برای کودکان رخ می دهد.
امروزه در کارتون هایی که تولید می شود، هیجان حرف اوّل را می زندو در هر جایی که هیجان وجود داشته باشد، فشار روحی هم وجود دارد. فرقی هم بین هیجان مثب و منفی نیست.
هیجان مثبت و منفی
امّا هیجان مثبت به چه چیزی می گویند؟ مثلاًدر یک سریال بچّه ای پدر خود را مدّت هاست که از دست داده و به دنبال او می گردد؛ وقتی فرزند، پدر را پیدا می کند، سریع به آغوش او می رود. ببینید، این سریال هم دارد فشار روحی به فرزند ما وارد می کند. یا مثالی درباره ی هیجان منفی این است که بچّه ای در جنگل وحشت ناکی گم شده است و حیوانات وحشی در حال دنبال کردن او هستند.اگر والدین به ما اشکال کنند و بگویند که عموم کارتون های فرزند ما این طور نیست، مادر جواب به آنها می گوییم: یکی از کارتون های نامناسب برای بچّه ها کافی است. بچّه ها به خاطر یک صحنه در سریال که ده ثانیه بیشتر هم نیست، تیک عصبی می گیرند.
- محیط بیرون از خانه
گاهی اوقات محیط های بیرون از خانه باعث ایجاد چنین رفتارهایی می شود؛ به عنوان مثال بچّه ها در این سنّ با هم دیگر بازی می کنند و ممکن است در موقع بازی همدیگر را بترسانند، هم دیگر را بزنند و یا در مسابقه یکی شکست بخورد و یکی پیروز شود؛ تمام این ها ممکن است آن فشار روحی را به بچّه وارد کند.
توصیه ای به والدین
توصیه ی من به والدین این است که سعی کنند آن آرامش را در محیط خانه به یک آرامش عمومی تبدیل کنند؛ یعنی علاوه بر رفتار خوبوالدین با هم دیگر، با فرزند خود نیز رفتار خوبی داشته باشند. همچنین فیلم ها و سریال ها و کارتون هایی که بچّه ها می بینند، باید از مدلی انتخاب شود که برای بچّه ها آرامش بخش و سودمند باشد؛ یعنی تنش زا نباشد وبه آنها فشار روحی وارد نکند.
درمان بعد از درمان!
ممکن است وقتی والدین فشار روحی را از فرزند برداشتند، او دوباره شروع به جویدن دست خود کند؛ چرا؟ چون این کار برای او عادت شده است. ما در اینجا به والدین توصیه می کنیم که از امر و نهی های مستقیم بپرهیزند؛ ممکن استوالدین به فرزند خود بگویند: این کار را نکن! دستت زشت می شود! فردا بچّه ها تو را مسخره می کنند؛ امّا باید بدانند که روش مستقیم تاثیر خوبی بر روی بچّه نمی گذارد. حتّی ممکن است که با این کار بچّه ها پنهان کار شوند؛ یعنی وقتی فرزند می بیند که مادر او را سرزنش و توبیخ می کند، می رود و در اتاقش این کار را انجام می دهد، یا موقعی که مادر در آشپزخانه است، این کار را انجاممی دهد.
راهی برای درمان عادت
ما باید به عنوان یک اصل کلّی از روش حواس پرتی استفاده کنیم؛ یعنی وقتی دیدیم که دهان و دستفرزند می خواهدبا هم دیگر ارتباط برقرار کند، سریع دهان یا دست او را مشغول کنیم؛ مثلاً چه طور؟ در آن لحظهبه او بگوییم: مادر جان! آیا میوه ات را خورده ای؟ او در جواب می گوید: نه. طبیعتاً همین که جواب می دهد، دست خود را از دهان دور می کند و جواب می دهدیا به او بگوییم: امروز در کلاس چه اتّفاقی افتاد؟ نمی خواهی آن را برای من تعریف کنی؟! به این صورت باید دهان او را با کلمات مشغول کنیم.
ما می توانیم با دادن یک آدامس به بچّه،دهان او را مشغول کنیم؛ وقتی هم دهانش مشغول شود، دیگر دستش را به طرف دهانش نمی برد. همچنین والدین می توانند یک مقدار تخمه برای او در ظرفی بریزند، تا با این تخمه مشغول شود یا یک وقتی برای او میوه ای بیاورند یا دست او را به کاری مشغول کنیم، مانند بازی کردن؛ البته در کارهایی مثل تخمه و میوه خوردن هم دست و هم دهان بچّه مشغول است. امّا برخی چیزها مانند آدامس خوردن فقط دهان بچّه را مشغول می کند.
سوال: در رابطه با جویدن انگشتان توسط فرزند، چگونه مادر می تواند استمرار داشتن فشار روحی را متوجّه شود؟
جواب:
مادر خود را به جای فرزند بگذارد
یکی از راه های شناخت علّت این است که ما لحظاتی خود را به جای فرزند بگذاریم؛ یعنی ببینیم چه چیزهایی می تواند به کودک شش ساله فشار روحی بیاورد؟ گاهی اوقات بعضی از جملات به بچّه فشار روحی می آورد؛ مثلاً روزیاین بچّه مادررا اذیّت می کند و مادر به او می گوید: تو که من را اذیّت کردی، روزی از خواب بلند می شوی و می بینی که من نیستم و از دست تو سر به بیابان گذاشته ام!
در اینجا مادر خود را به جای فرزند بگذارد و ببیند اگر کسی به اواین جمله را بگوید، آیا خوشحال می شود؟ یا فشار روحی به او وارد می شود؟با این جمله فرزند هر شبی که می خواهد بخوابد، این نگرانی در او وجود دارد که نکند صبح بیدار شوم و مادرم نباشد. اگر مادر خود را به جای فرزند بگذارد، متوجّه می شود که این جمله استمرار در آینده دارد و ممکن است هر شب کودک با نگرانی بخوابد.
فشار موقّت و راه درمان آن
گاهی این فشار روحی، موقّت است و هیچ استمراری در آینده ندارد؛مانند کارتون هایی که بچّه می بیند.ممکن است ما وقتی کارتون های او را بررسی کنیم،ببینیم که همه ی کارتون های او خوب است و هیچ هیجاناتی ندارد؛ ولی یکی از آنها دارای هیجانات منفی بوده است؛ مثلاً در آن کارتون حیوانات وحشی در جنگلی دنبال پسر بچّه ای کرده اند.
وقتی والدین برای بچّه ها سی دی کارتون تهیّه می کنند، باید قبل از دیدن او،حتماً آن را باز بینی کنند؛ البته نه از جایگاه یک آدم بزرگ؛ بلکه از جایگاه یک کودک. یعنی والدین ببینند که این کارتون ممکن است چه بد آموزی هایی برای فرزند داشته باشد. شاید فیلم های کارتون بد آموزی به آن معنا نداشته باشد؛ ولی وحشت و هیجان زیادی داشته باشد. لذا سعی کنیم این موارد را خارج کنیم.
سوال: دختر من چهار ساله است؛ او چند وقت پیش با من درباره ی ازدواج با پسرعمویش صحبت کرد؛ من به او گفتم: حالا زود است که این حرف ها را بزنی! می خواستم از استاد بپرسم آیا این سوال ها در این سن طبیعی است یا ما باعث این سوال ها شده ایم و باید چه کار کنیم؟
جواب:
دروره ی تخیّل فرزندان
سنّ چهار سالگی، سنّ تخیّل است؛ البته تخیّلکردن قبل از این زمان شروع می شود و تا بعد از این سن هم ادامه دارد. معمولاً تخیّلات بر اساس یک سری تداعی کننده ها اتّفاق می افتد؛ مثلاً بچّه ای در تلویزیون می بیند که خلبانی پشت هواپیما در حال پرواز کردن است، در همان لحظه به مادرش می گوید: مامان! من می خواهم خلبان شوم و بعدماشین خود را مانند هواپیما در خانه پرواز می دهد یا پرت می کند و یا به مادرش می گوید: یک موشک برای من درست کن تا با آن بازی کنم.در این سنتخیّلات وجود دارد و کاملاً در کودکان طبیعی است. اتّفاقاً تخیّلات در بچّه ها باعث می شود که آنهارفتاربزرگتر ها را بهتر یاد بگیرند و با آنها آَشنا شوند؛ البته آسیب هایی نیز دارد که بعدها به این آسیب ها اشاره می کنم.
مثال هایی برای تخیّل بچّه ها
ممکن است این دختر خانم در تلویزیون، عروسی را دیده و از آن به بعد با خود تصوّر کرده است.چند وقت پیش پدری برای من تعریف می کرد و می گفت: یک فیلم از خواستگاری در تلویزیون پخش می شد؛بعد از تمام شدن فیلم، فرزندمپرسید: بابا! تو چه طور به خواستگاری مامان رفتی؟ ببینید، برای این بچّه خیلی زود است که از این حرف ها بزند؛ امّا چون در معرض رسانه قرار گرفته، این سوال را می پرسد.
یا فرض کنید مادر بچّه ای را به عروسی می برد وقتی که بچّه عروس و داماد را می بیند، خود را در جای آنها قرار می دهد یا فرض کنید بچّه ای در خیابان با پدرش راه می رود و می بیند یک موتور روی زمین واژگون شده است؛ در این هنگام فرزند از پدر خود می پرسد: اگر آدم زمین بخورد خیلی دردش می گیرد؟ پدرش هم می گوید: بله؛ یعنی بچّه با خود تصوّر می کند که اگر من هم زمین بخورم این قدر دردم می گیرد؟ در واقع بچّه خود را به جای موتور سواری که بر زمین افتاده فرض میکند.
راه کاری برای والدین
حال والدین باید چه کار کنند؟ تنها چیزی که به والدین می توانم بگویم، این است که فرزندان را در معرض تداعی کننده ها قرار ندهند؛ چراکه تداعی کننده ها منجر به تخیّلات منفی و زود هنگام در آنهامی شود. حالا این تداعی کننده ها کدام هستند؟ وقتی مادر بچّه را به عروسی می برد، به جای جست و خیز کردن، او را در کنار خود می نشاند و به او می گوید: مادر جان! عروس خانم را ببین،آقا داماد را ببین!والدین بدانند که برای کودک چهارساله خوب نیست که توجّه او را به این طور رفتارها جلب کنند؛ چراکه بعدها در تخیّلاتش می گوید: اگر من بزرگ شدم و خواستم عروسی کنم، با چه کسی عروسی کنم؟!بعد اوّلین کسی که به ذهنش می آید، هم بازی خودش است.
به بچّه های خود آسیب نرسانید!
ما نباید توجّه بچّه های خود را به اموری که متناسب با سنّ آنها نیست، جلب کنیم.گاهی والدین اتّفاقات ناگوار رابه کودک نشان می دهند؛ مثلاً بچّه از تلویزیون می بیند که خانه ای با کپسول گاز منفجر شده است؛بعد مادر به او می گوید: اگر تو هم مواظب نباشی و یک مرتبه پیچ گاز را باز کنی، چنین اتّفاقی می افتد. این رفتار درست نیست؛ چراکه در این هنگام بچّه آسیب روحی می بیند و خود را به جای افرادی که در آن خانه هستند، قرار می دهد و مدام سوال می کند، حالا اینها زنده هستند؟ اینها چه شدند؟
روش حواس پرتی
نکته دوّم درباره ی همراهی کردن والدین با فرزندان است. این پدر بزرگوار گفتند که من می نشینم و به او می گویم: حالا گفتن این حرف ها زود است. اصلاً نیازی نیست که ما در این زمینه با فرزندانمان همراهی کنیم. اگر بچّه زمانی آمد و این مطالب را بیان کرد، ما از همان شیوه ی حواس پرتی استفاده کنیم، یعنی حواسش را به یک موضوع دیگری پرت کنیم؛ مثلاً بپرسیم: بابا جان! عروسکت را کجا گذاشتی؟ یا نه، حواسش را به یک سری جملات دیگری پرت کنیم؛ مثلاً به او بگوییم: امروز که زهرا به خانه ما آمد، چه بازی هایی با هم انجام دادید؟ یعنی والدین کاری کنند که فرزند در آن فضای تخیّلی خودش نباشد.
تخیّل زیاد برای بچّه ها ممنوع!
پدر و مادرهایی که اجازه می دهند بچّه ها دائم در فضای تخیّلی خود باشند، باعثمی شوند که تخیّلات آنها تا سنّین بزرگ سالی ادامه پیدا کندو فرزندان در آینده با مشکل مواجه شوند. به عنوان مثال چند وقت پیش ما در مشاوره نمونه ای داشتیم که دختر خانمی ازدواج کرده بود، ولی نمی توانست با شوهر خود ارتباط عاطفی بر قرار کند، وقتی ما دلیل آن را بررسی کردیم، دیدیم که او در کودکی همسر آینده خود را در ذهنش انتخاب کرده و رنگ پوست، مو و حتّی نحوه ی لباس پوشیدنش را تصوّر کرده است؛حالا که در دنیای واقعی قرار گرفته، می بیند که این فرد آن موردی نیست که در ذهن خود با او زندگی کرده است؛ لذا نمی تواند با او ارتباط برقرار کند.
بچّه ها را به دنیای بازی بیاوریم
ما نباید اجازه بدهیم که فرزندانمانخیلیدر عالم تخیّل غوطه ور شوند؛ بلکه ما باید بچّه ها را در عالم بازی بیاوریم. عالم بازی یک عالم واقعی است. البته اگر بچّه می خواهد در بازی تخیّلاتی داشته باشد، باید تخیّلاتش جهت دار داشته باشد؛ مانند خاله بازی کردن.در خاله بازی خیلی خوب است که بچّه می رود و خرید می کند یا غذایی درست می کند، این تخیّلات واقعی است. حتّی والدین می توانند در خاله بازی به بچّه آموزش هایی بدهند.
سؤال: دختری سیزده ساله دارم که خیلی بهانه گیری و ناسازگاری می کند و دختر دیگر من که شش ساله است، کارهای او را تقلید می کند. چه باید بکنم؟
جواب:
فراهم کردن محیط آرام برای نوجوان
بهانه گیری، نافرمانی و لجبازی ویژگی های طبیعی دوران نوجوانی است.والدین باید به یک نکته توجّه داشته باشند تا بهانه گیری در نوجوانان کمتر شود و آن این است که ما برای نوجوان باید محیط آرامی را فراهم کنیم. منظور ما از محیط آرام، سکوت یا این که در خانه کسی حرف نزند، نیست؛ بلکه منظور ما از محیط آرام همان آرامش روحی و روانی برای نوجوان است؛ یعنی حتّی در خانه تنش نباشد. والدین باید دقّت کنند که با آرامی نوجوان را صدا بزنند و قبل و بعد از نام نوجوان از کلمات عاطفی استفاده کنند.
نوجوان، چون گل لطیف است!
بچّه ها در سنّ نوجوانی، خصوصاً دختر خانم ها، حسّاس هستند. ما در روایات داریم که دخترها ریحانه و گل هستند. شما ببینید که چقدر باید از گل با ملاطفت مراقبت کرد، وقتی که هوا سرد یا گرم است،گل پژمرده می شود. بچّه ها نیز همین طور هستند؛ خصوصاً دختر خانم ها. اگر خدایی ناکرده والدین با تندی با آنها رفتار کنند، متقابلاً آن تندی را از آنها خواهند دید. ما باید با فرزند نوجوان خود با آرامش و کلام آرام و متین صحبت کنیم و در عین حالی که قلق رفتار او و ویژگی منحصر به فرد او به دست ما آمده است، متناسب با آن ویژگی های خاص، با نوجوان خود ارتباط برقرار کنیم.
برقراری روابط عاطفی
والدین باید امر و نهی و سرزنش های خود را کم کنند و درخواست های خود را در غالب جملات خواهشی بیان کنند. این موارد می تواند به ما کمک کند تا حالت بهانه گیری نوجوان، نسبت به خانواده اش کمتر شود. ما باید به برخی از نیازهای دختران و پسران در سنّین نوجوانی توجّه داشته باشیم. این نیازها بخش های مختلفی دارد که مهم ترین آن نیاز عاطفی است.
هر قدر پدر و مادر بتوانند ارتباط عاطفی بهتری با فرزند نوجوان خود برقرار کنند، درواقع او را نسبت به خودشان مطیع تر کرده اند. یکی از نکاتی که می تواند خیلی در ارتباط عاطفی تاثیر گذار باشد، هدیه دادن به نوجوان است؛ خصوصاً دختر خانم ها. همیشه هدیه باعث می شود که بچّه ها نسبت به کسی که این هدیه را به او داده، مطیع تر شوند؛ لذا این کار ابراز احساسات و احسان کردن است و انسانها بنده احسان هستند.
بی کاری، تشدید کننده ی بهانه گیری
یکی دیگر از نکاتی که معمولاً با بهانه گیری گره می خورد، بی کاری است. یعنی بچّه ها هر قدر در محیط خانه بی کار باشند، بهانه گیر تر هستند؛ لذا ممکن است که از در و دیوار هم بهانه بگیرند؛ چه برسد به انسانهایی که در آنجا در حرکت و رفت و آمد هستند. پس سعی کنیم که مشغله های فرزندمان را بیشتر کنیم.
کار دادن به فرزند
بخشی از این مسئولیت را مدرسه انجام می دهد، با تکالیف و درس و امتحان، و یک بخش هم به عهده ی والدین است که باید برخی از مسئولیّت های زندگی را در این سنّ و سال به دختر خانم ها بدهند؛ مثلاً مادر به او بگوید: مادر جان! به طور معمول در خانه سه وعده غذا آماده می شود؛ انتظارمن از شما این است که ظروف کثیف رادر یکی از این نوبت ها شما بشویید یا مثلاً سفره را پهن و جمع کنید.
دختر ها متناسب با جنسیّتشان باید یک سری از کارها را یاد بگیرند؛ همان طور که پسرها هم باید مسئولیّت های مربوط به خودشان را بر عهده بگیرند. ما هیچ وقت از دخترمان نمی خواهیم که به بالای نبردمان برود و لامپ سوخته را عوض کند! این را باید از پسر بخواهیم؛ البته گاهی وقت ها ممکن است این ذهنیّت ایجاد شود که دور از جان دختر ها مگر کلفت هستند که ما در خانه از اینها کار بخواهیم؟ نه؛در نگاه دینی انجام این کارها ارزشمند است.
برای کار خانه ارزش قائل شوید
من بدم نمی آید که نکته ای را در همین جا عرض کنم. من اوّل از پدران بزرگوار خواهش می کنم برای کارهایی که همسرانشان در محیط خانه انجام می دهند، ارزش قائل باشند. شاید بگویند چرا؟ می گوییم: چون خداوند متعال برای کارهای داخل خانه که زن انجام می دهد، ارزش قائل است.
مثلاً ما در روایتی داریم، زنی که در خانه شوهر هفت روز خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را به روی او می بندد و هشت در بهشت را به روی او می گشاید و به او خطاب می کند: از هر دری که می خواهی، وارد بهشت شو. وقتی خداوند برای کار در خانه این قدر ارزش قائل است، ما هم باید ارزش قائل باشیم؛ خصوصاً ما مردها.
لذا نباید این را یک وظیفه ی دم دستی زن بدانیم؛ بلکه باید این کار را به عنوان یک ارزش برای زن در محیط خانه بدانیم. بله اگر نگاه ما مثل نگاه فمنیست ها باشد، این کار کلفتی است و مردها هم هر کاری که می کنند نوکری محسوب می شود؛ چرا که آنها مادّی هستند؛ یعنی ماورایی، الهی و خدایی فکر نمی کنند. در اسلام هم به کار مرد در بیرون از خانه پاداش می دهد و او را در حدّ عبادت می داند و اگر عبادت را ده جز فرض کنیم، به دست آوردن رزق و روزی حلال، نه جز آن است. و برای کار زن هم در خانه ارزش بسیاری قائل است.
نگاه تنبیه گونه نداشته باشید
ما نباید هیچ وقت کارهای درون خانه را که به عنوان مسئولیّت فرزندان است، به عنوان تنبیه از آن ها بخواهیم. این کار خیلی اشتباه است؛ مثلاً نباید بگوییم: حالا که درست را خوب نخواندی، باید دو روز ظرفهای خانه را بشوریی! یعنی نباید نگاه تنبیه گونه به این کارها داشته باشیم. اتّفاقا باید نگاه ارزشی به این رفتار داشته باشیم و بگوییم: دختر خوبم بزرگ شده و مسئولیت پذیر شده است، لذا می خواهد بخشی از مسئولیت های خانه را به عهده بگیرد. یعنی این رفتاررا به عنوان یک ارزش و مسئولیت برای او قرار بدهیم.
پر کردن وقت نوجوان
پس یکی از دلایل پرخاش گری نوجوانان بی کاری در خانه است که ما می توانیم با دادن بخشی از مسئولیت های خانه به نوجوان او را به آرام تر شدن سوق دهیم. بخشی هم که توسط درس و مدرسه پر می شود و بخشی را هم برایش آزاد بگذاریم تا به کارهای مشروع مورد علاقه اش بپردازد؛ مثلاً فعالیت های ورزشی و نرمشی در خانه انجام دهد و یا اگر شرایط برای ما فراهم است،حتماً آنها را در محیط های ورزشی سالم و پاک و عاری از هر گونه آلودگی بیرون از محیط خانه، مشارکت دهیم.
بی کاری، عامل اختلاف و ناراحتی
امّا مسأله ی دیگر این است که وقتی رفتارهای نامناسب دختر بزرگتر، منجر به این می شود که دختر کوچکتر هم آنها را تکرار کند، در اینجا باید چه کار کرد؟ این هم باز نشانه بی کاری دختر کوچک تر است.
یکی از مشکلاتی که ما امروز در حوزه خانه و خانواده داریم، همین است. در خیلی از خانواده ها، وقتی بچّه ها در محیط خانه قرار می گیرند، کار تعریف شده ای ندارند و اکثراً بی کار هستند و این بی کاری منجر به بروز اختلاف و ناراحتی می شود.
ما باید برای هر کدام از فرزندانمان، متناسب با سن و سالش یک سرگرمی در نظر بگیریم و نقاط تلاقی آنها را کم کنیم؛ یعنی این طور نباشد که اینها آن قدر بی کار باشند، که هر رفتاری که بزرگتر انجام می دهد، دیگری از او الگو گیری کند و بعد دوباره که بی کار شود، همان کارهای نا مناسب را در فضاهای دیگر انجام دهد!
لذا در شش و هفت سال اوّل که فرزندشان هم در سالیان پایانی اوّل زندگی هستند، باید بدانند که بزرگترین ماموریّتی که بچّه ها در این سالها دارند، بازی کردن است؛ یعنی همان بازی هدف داری که به دنبال آن یادگیری ها اتّفاق می افتد.
سؤال: لطفا کتاب هایی با موضوع تربیت کودک در دوران قبل و بعد از بارداری، معرّفی بفرمایید.
جواب:
معرّفی کتاب
الف. کتاب “من و کودک من“
من دو کتاب را برای والدین بزرگوار معرفی می کنم؛ یکی کتاب “من و کودک من“ که جناب آقای دکتر فیض این کتاب را نوشته اند و کتاب بسیار خوبی است.در این کتاب، جنبه های تربیتی نگاشته نشده است؛ ولی عمده مطلب آن، مراقبت های خاصّی است که مادر باید قبل از بارداری و در حین بارداری و حتّی بعد از تولّد کودک، داشته باشد. انتشارات امیر کبیر این کتاب را به چاپ رسانده است و کتاب تقریباً جامعی است. من همیشه می گویم که کتاب “من و کودک من“ یک دایره المعارف است برای مادرانی که باید بدانند چه مراقبت هایی را در این زمان ها داشته باشند.
ب. ریحانه ی بهشتی
در رابطه با نکات خاصّی که باید پدر و مادر از جنبه های روایی و دینی، چه قبل از بارداری و چه در حین بارداری و چه بعد از بارداری رعایت کنند، یکی کتاب “ریحانه بهشتی“ است که جمعی از خواهران بزرگوار در جامعه الزهراسلام الله علیها آن را نگاشته اند و این کتاب مکرّراً به چاپ جدید رسیده است و استقبال خیلی خوبی هم از این کتاب به عمل آمده است. این کتاب به علاوه ی مراقبت های پزشکی، به مراقبت های معنوی هم اشاره دارد.
ج. حکمت نامه ی کودک
کتاب دیگری از جناب آقای ری شهری است، به نام “حکمت نامه کودک“ که این کتاب، هم با نگاه روایی است که هم عربی اش وجود دارد و هم فارسی و هم ترکیب این دو، و هم با نگاه علمی است.
در این کتاب مجموعه ی روایت هایی که درباره ی کودکان و مراقبت های مادر در موارد مختلف از جمله: تغذیه های قبل از بارداری و در حین بارداری، مسائل مربوط به شیر دادن فرزندان، آداب هنگام تولّد و آداب بعد از تولّد می باشد، گرد آوری شده است.
سؤال: پسر شش ساله ای دارم که تند خو و عصبی است و با دوستان خود هم رابطه ی خوبی ندارد و با آنها دعوا می کند و آنها را می زند. ما در بندر عباس زندگی می کنیم.
جواب:
تأثیر آب و هوا بر پرخاشگری
مواجه بودن با مشکلات زیستی از جمله خواب یا تغذیّه ی نامناسب، ممکن است گاهی اوقات بچّه ها را پرخاش گر کند.
اما اگر بخواهیم از چند بعد دیگر، مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، یکی از دلایلی که گاهی اوقات بچّه ها را به سمت پرخاش گری می برد، محیط زندگی و جغرافیایی است؛ مثلاً این مادر بزرگوار که ساکن بندرعباس هستند، این گونه شهرها فضای گرمی دارد و وقتی بچّه ها در فضاهای گرم تردّد زیادی داشته باشند، ممکن است پرخاشگر شوند. گذشته از این فصل سرد سال که ممکن است مناطق جنوبی کشور هوای خیلی خوب و دل پذیری داشته باشد، ولی عمدتاً در فصول دیگر سال، افراد در گرمای خیلی شدیدی هستند.
شرجی بودن هوا هم به این موضوع کمک می کند و موجب می شود که حالت های عصبی بچّه ها بیشتر شود. وقتی این بچّه ها در فضای بیرون از خانه تردّد بیشتری داشته باشند، حالت های پرخاش گری و عصبانیّتشان بیشتر می شود.
نحوه ی برخورد اطرافیان
دلیل دیگری که ممکن است وجود داشته باشد، شاید نوع ارتباط و برخورد اطرافیان با او باشد. پدر و مادر باید در فضا و محیط عادی با او تندی و دعوا نکنند و او را سرزنش نکنند. گاهی اوقات بچّه ها این دعواها را می آموزند. مادرانی که فرزندانشان را زیاد تنبیه می کنند، این بچّه ها حالت پرخاش گری پیدا می کنند.
مادر و پدرهایی که با بی حرمتی، فرزندانشان را بی شخصیّت می کنند، با پرخاشگری آن ها روبه رو می شوند؛ لذا امام هادی علیه السلام فرمودند: اگر به کسی بی حرمتی کردی و اگر کسی احساس حقارت کرد، از شرّش در امان نیستی.
بچّه ها را تکریم کنید!
وقتی شخصیّت انسان تحقیر می شود، پرخاش گری و شرارتش بیشتر می شود و در نتیجه آسیب رسانی بیشتری هم پیدا می کند؛ لذا باید تلاش کنیم که فرزندانمان را تکریم کنیم. پیامبر گرامی اسلام در یکی از جملاتشان فرمودند: به بچّه هایتان احترام بگذارید و آن ها تکریم کنید و به آنها به نوعی شخصیّت بدهید و کرامت انسانی آنها را حفظ کنید.
گاهی اوقات با نحوه ی صدا زدن، شخصیّت آن ها زیر سؤال می رود؛ چون بچّه ها به این ویژگی شخصیّتی خودشان حسّاس هستند، اگر خدایی نکرده اسمشان را خوب صدا نزنیم، ممکن است که منجر به پرخاش گری آنها شود. پس به این نکته هم باید توجّه کنند.
معرّفی شخصیّت ها در قالب داستان
نکته بعدی که در قالب راهکار است، این است که سعی کنید داستانهایی را برای فرزندان بگویید که شخصیّت های اصلی این داستان، آدم هایی هستند با گذشت و در عین حال آرام.
داستان سرایی کنید!
شاید والدین بگویند چه کتاب داستانی را معرّفی می کنید؟ من معمولاً به پدر و مادرها می گویم که باید خودتان داستان سرایی کنید و داستان مناسب را برای فرزندتان تولید کنید؛ چون ما در زمان هایی، سر به زنگاه نیاز به یک داستان داریم که فرزندمان را با این شخصیّت آشنا کنیم تا از این شخصیّت داستانی، الگو بگیرد؛ لذا باید این داستان را خودمان تولید کنیم.
ساختن شخصیّت خیالی
من همیشه به مادرها می گویم که شما یک شخصیّت خیالی برای خودتان داشته باشید؛ شخصیّتی که اگر برای او اسمی هم می گذارید، سعی کنید اسمی باشد که از افراد آشنا و اطرافیانتان نباشد؛ حتی گاهی اوقات هم می شود از حیوانات استفاده کرد و اگر از حیوان استفاده می کنند، سعی کنند از حیواناتی استفاده کنند که نجیب هستند؛ مثل خرگوش و به آن ها جان بدهیم، رفتار و شخصیّت بدهیم. هرچند بهتر است که شخصیّت های داستانی ما انسان باشد؛ ولی از اسامی استفاده شود که فرزند ما در معرض این اسامی نباشد.
سوال: چه طور می توانیم فرزندان خود را با مهد کودک آشنا کنیم، و آیا رفتن به مهد کودک اصلاً خوب است یا نه؟
جواب:
اهمّیت محیط مهد کودک
آن چیزی که اهمّیت دارد، بیشتر محیط مهد کودک است که با چه ساختاری ایجاد شده است؛ آیا فضای این مهد کودک یک فضای آموزشی است و بچّه ها مانند بچّه هایی که به مدرسه می روند دائم باید تحت آموزش قرار بگیرند؟ در اینجا می گوییم اگر بچّه ها به این مهدهای کودک نروند، بهتر است.
کودک باهوش، مکتب گریز است!
خیلی زیبا است روایتی که در اصول کافی داریم؛ البته نام معصوم برده نشده است ولی آورده اند که: کودکان باهوش مکتب گریز هستند.
مکتب نماد آموزش مستقیم است؛ یعنی آموزش های مستقیم معمولاً در مکتب خانه ها اتًفاق می افتد. لذا بچّه هایی که درک و فهم بالایی دارند، وقتی می بینند که تحت آموزش مستقیم قرار می گیرند، اینها به این امر علاقه مند نیستند و از محیط فرار می کنند.
ویژگی های مهد کودک خوب
بچّه ها دوست دارند در محیط هایی باشند که بتوانند آزادانه فعالیّت کنند، مهارت آموزی داشته باشند، بتوانند انرژی خودشان را تخلیه کنند؛ حالا چه انرژی ماهیچه ای و چه انرژی ذهنی و فکری. احساساتشان و نظراتشان، مثلاً در قالب نقاشی کشیدن باید تخلیه شود، نه این که ما به بچّه ها بگوییم فلان نقّاشی را بکشند.
مهد کودک باید مجموعه ای باشد که برای بچّه ها مناسب باشد. مجموعه ای باشد که در آن بازی و مهارت آموزی، انجام شود و وقتی بچّه ها به آنجا می روند، یک سری فعالیّت ها را انجام دهند. اتّفاقا از شاخصه هایی که بچّه ها دوست دارند در کنار بچّه های دیگر باشند، همین جور مجموعه ها است؛ یعنی مجموعه هایی که بچّه ها بتوانند آزادانه در آنجا رفتارهایی داشته باشند.
صبر در مقابل مقاومت
از چهارسالگی در بچّه ها یک پدیده اجتماعی پدید می آید که دوست دارند با گروه های هم سال خودشان باشند؛ لذا اینها به محیط هایی که بچّه های هم سال در آنجا حضور دارند،کشش پیدا می کنند. البته این نکته را هم متذکّر شوم که در خیلی از مواقع در گام های اوّلیه ممکن است با مقاومت مواجه باشیم؛ یعنی در ابتدا یک سری مقاومت هایی کنند که دلیلش وابستگی به خانواده است؛ ولی انشاالله با یک رفتار مناسب، می بینند که با کمترین آسیب این ارتباط برقرار می شود.
پاسخ دهید