سؤال: پسر هشت ساله من خیلی وسواس دارد؛ به طوری که بدون دلیل مدام دست‌های خود را می‌شوید و از این قبیل رفتارهای وسواس گونه انجام می‌دهد؛ علّت چیست و چطور می‌توان آن را رفع کرد؟

جواب:

رفتارهای وسواس‌گونه بچّه‌ها در این دوران شاید دو دلیل عمده داشته باشد؛

الف. تقلید و الگوگیری

یک دلیل عمده این است که این رفتار ممکن است تقلیدی باشد. اگر والدین یا اطرافیان این مشکل را داشته باشند، ممکن است بچّه‌ها از آنها الگو بگیرند. مثلاً وقتی دوست فرزند ما وسواس دارد، فرزند ما با دیدن رفتارهای او ممکن است به صورت تقلیدی این رفتار را انجام دهد و در او تبدیل به وسواس‌ شود.

ب. حسّاسیت های نابجا

دلیل دوم ممکن است حسّاسیّت‌های بیش از حدّ والدین باشد، ممکن است گاهی اوقات مادرها با اینکه خودشان وسواس ندارند، ولی به خاطر این‌که نگران بیمار شدن فرزند خود هستند، نسبت به نظافت فرزندشان حسّاسیت زیادی از خود نشان می‌دهند.

به عنوان مثال، وقتی فرد از مدرسه به خانه می‌آید، مادر با حسّاسیت و نگرانی از او می پرسد: امروز که می‌خواستی تغذیه ات را در مدرسه بخوری، دستانت را شستی یا نه؟! و یا با حالت توبیخ می پرسد: چرا در فلان جا نشستی؟ می‌دانی که این‌ها میکروب دارد!

گفتن این نوع مطالب به هیچ وجه درست نیست؛ خصوصاً اگر به این شکل و با حالت وسواسی نمایان شود. اینکه انسان گاهی اوقات به فرزند خود توصیه کند که قبل از خوردن غذا و میوه خوب است دست‌های خود را بشویی، کار خوبی است؛ ولی این‌که او را به خاطر تک تک اشتباهاتش توبیخ کنیم و مدام به تذّکر دهیم، درست نیست و ممکن است این رفتارها در فرزند ما تبدیل به رفتارهای وسواس‌گونه می‌شود.

راهکارهایی برای درمان

الف. پرهیز از بیکاری

آمار نشان داده است که در خانم‌ها رفتارهای وسواس‌گونه بیشتر از آقایان است؛ یکی از دلایل آن هم این‌ است که خانم‌ها نسبت به آقایان بیکاری بیشتری دارند و در محیط خانه بیشتر حضور دارند. این بیکاری باعث می شود که فکر و خیال‌های نابجا داشته باشند و استمرار آن منجر به بروز رفتارهای وسواس‌گونه ‌شود.

بنابراین، والدین باید سعی کنند که فرزند خود را خیلی بیکار نگذارند؛ یعنی یک مقدار برنامه ها و مشغله های مختلف برای او ایجاد کنند، تا توجّه او نسبت به این رفتارها کم شود.

ب. پرهیز از منع مستقیم

نکته‌ی دوم این است که والدین مطلقاً نباید فرزند خود را که دچار وسواس است، به صورت مستقیم از این کار منع کنند؛ مثلاً به او نگویند: لزومی ندارد که این‌قدر دست‌های خودت را بشویی!

به جای این کار باید از روش حواس‌پرتی استفاده کنند؛ مثلاً به جای اینکه به او بگوییم: این‌قدر دست های خود را نشوی! به او بگوییم: نگاه کن این برنامه‌ی تلویزیونی که دارد نشان می‌دهد، همان برنامه‌ی مورد علاقه‌ی تو است. یعنی توجّه او را از دست شستن به یک برنامه‌ی جایگزین جلب کنیم.

ج. کنترل ارتباطات

باید ارتباط فرزند خود را با افرادی که وسواس دارند کمتر کنیم؛ مثلاً اگر مادربزرگ ایشان این مشکل را دارد، باید وقتی در خانه‌ی مادربزرگ هستیم او را به کار دیگر مشغول کنیم و اجازه ندهیم که رفتارهای وسواس گونه مادربزرگ را ببیند.

باید مواظب باشیم که خود ما بچّه را نسبت به مادربزرگ حسّاس نکنیم. مثلاً وقتی پدر این بچّه مدام مادربزرگ را از این رفتارها منع می‌کند و فرزند ما به مکالمه‌ی بین آنها دقّت می‌کند، حسّاس می‌شود. خصوصاً اگر مادربزرگ یا آن فردی که وسواس دارد، برای فرزند ما محبوبیّت داشته باشد، سریع از رفتار او الگوپذیری می‌کند.

د. همراهی کردن

نکته‌ی دیگری که ما باید در برخورد با وسواس در نظر داشته باشیم، این است که گاهی اوقات با فردی که دچار مشکل است همراهی کنیم؛ یعنی ما نیز به او کمک کنیم. مثلاً اگر دیدیم زیاد آب مصرف می‌کند، به او بگوییم: آب ریختن نمی‌خواهد، اگر یک مقدار با این مایع ظرفشویی دستانت بشوی بیشتر تمیز می شود؛ اتّفاقاً دکترها هم می‌گویند که این مایه‌ی ظرفشویی خیلی راحت میکروب‌های دست را از بین می‌برد! یعنی با این کار، او را به سمت این شکل رفتارها هدایت کنیم.