شیخ از تندروی‌های پیروان مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر خرسند نبود و به واسطه‌ی همین رویه‌ی صحیح، نزد علمای اهل تسنّن و سلطان عثمانی بسیار معزّز و محترم بود، امّا در دفاع از عقاید شیعه بسیار پافشاری می‌کرد.

معروف است که وقتی والی بغداد مؤذّن‌های شیعه را از گفتن کلمه‌ی «أَشْهَدُ أَنَ‏ عَلِیّاً وَلِیُ‏ اللَّه‏» در اذان بر روی گلدسته‌های مساجد منع کرده بود، هنگامی که این خبر به شیخ رسید، به طلّاب فرمود: «بار و بنه‌ی سفر را آماده کنید تا به جایی رویم که بتوانیم اعمال مذهبی خود را آزادانه انجام دهیم».

همین که خبر مهاجرت شیخ انصاری از نجف به گوش مردم رسید، همگی دست از کار کشیدند و گفتند ما هم با شیخ از عراق بیرون خواهیم رفت. این جریان هنگامه‌ای در نجف بر پا کرد. سلطان عثمانی از کار حاکم بغداد ناراحت گردید و به احضار و به تعویض وی امر کرد و بدین ترتیب، اوضاع شهر نجف دوباره آرام شد. به شیخ عرض کردند که شهادت بر ولایت امیر المؤمنین (علیه السّلام) جزء اذان نیست، چرا جناب عالی در این موضوع این‌قدر پافشاری کردید؟! فرمود:

اگر در این مورد ساکت می‌ماندم ممکن بود فرمانروایان سنّی مذهبِ دولت عثمانی تحمیلات دیگر بر ما روا دارند که عاقبت بدی داشته باشد.

منبع: تراز سیاست