شیخ حتی از تلاش در راه تعلیم احکام دینی به دولت مردان دریغ نداشت و مثلاً زمانی که صدر اعظم ناصر الدین شاه از سر ریا یا انگیزه‌ی دیگر فتاوی شیخ را خواستار شد، شیخ به خط خود بر «جامع عباسی» تعلیقه زد و آن را برای وی فرستاد.[۱] و این امر، با توجه به پرهیز معمول شیخ از تماس با دولتیان، نشانگر شدت اهتمام وی به سنّت ارشاد و آگاه‌سازی مردم از حقایق و تکالیف دینی است.

داستان زیر نیز، به روشنی تمام، از درد دین و سوزِ جهاد شیخ در راه اسلام و مسلمانان حکایت دارد: «یک وقتی مرحوم شیخ [انصاری] بر سر قبر میثم نشسته بود و گریه می‌کرد و تمنّا می‌نمود که کاش ما یک نفر اصحاب مانند او داشتیم. آقا شیخ مهدی یزدی، از شاگردان برجسته‌ی شیخ و پدر زن آیت‌الله آقا سید عبد‌الحسین لاری معروف گفته بود: یا شیخ، هرگاه شما مانند حضرت امیر شدید ما هم مثل میثم می‌شویم».[۲]

میثم هروانی معروف به مثیم تمّار، از یاران مجاهد و با وفای مولای متقیان علی علیه السلام است که به جرم استواری در حمایت از مولا (علیه السلام) و اهتمام (حتی در فراز دار) به نشر فضایل و معارف آن حضرت، از سوی ابن زیاد در کوفه به دار آویخته شد و در آستانه‌ی مرگ، زبانش را به فرمان دژخیم بریدند. انتخاب میثم از میان یاران حضرت امیر علیه السلام توسط شیخ، ظاهراً به اعتبار روحیه‌ی بی‌پروا و شهادت طلبانه‌ی وی در حمایت از ساحت قدس علوی باشد. شیخ خود در پایان رساله‌ی تقیه روایت مستند زیر را از کتاب کشّی نقل می‌کند که یوسف بن عمران می‌گوید: میثم هروانی گفت حضرت امیر به من فرمود: ای میثم، چه حالی خواهی داشت زمانی که زناکار بنی‌امیه، عبیدالله بن زیاد، تو را به برائت از من بخواند؟ گفتم: یا امیر المؤمنین به خدا قسم از تو برائت نخواهم جست. فرمود: در این صورت، به خدا قسم تو را کشته و بر دار خواهد  آویخت. گفتم: (بر این بلا) صبر می‌ورزم که این گونه رنج‌ها در راه خدا اندک است. فرمود: ای میثم، در این صورت تو با من در بهشت هم‌نشین خواهی بود.[۳]

بهر روی، گریه‌‌ی شیخ بر میثم و آرزوی داشتن یارانی چون او، می‌رساند که وی اهداف دینی و اصلاحی بلندی (بویژه در ترویج جهانی تشیع) در سر داشته و برای نیل به آن‌ها در پی یارانی مصمم، پابرجا و فداکار بوده است، و چون چنین کسانی را آن‌گونه یا آن مقدار که می‌خواسته، نمی‌یافته و دستیابی به آن اهداف بلند را در غیبت یاران استواری چون میثم دست نایافتنی می‌دیده، از این امر به شدت اندوهگین بوده است.

منبع: کتاب تراز سیاست / مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران  


[۲]. دوحه‌ی احمدیه فی احوال الذرّیه الذکیّه (شرح حال آیت الله سید عبد الحسین لاری)، سید علی اکبر آیت اللهی و عبد الحمید مهاجر، مندرج در: میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، دفتر ۱، ص ۶۰۳٫

[۳]. رساله‌ی تقیه، چاپ شده در اواخر کتاب مکاسب، ص ۳۲۵٫ عجیب است که شیخ، بحث از تقیه را با روایت زیر به پایان برده و پس از ذکر آن همه حدیث در لزوم تقیه، سخن را به ذکر حدیثی از بی‌پروایی و جان فدایی میثم در دفاع از ولایت اهل بیت، و تحسین حضرت امیر از وی، ختم می‌کند… و این، گویای بسی نکته‌ها است.