حضرت استاد صدیقی در خطبههای نمازجمعه تهران :
دشمن را با حمله به شورای نگهبان و مجلس خبرگان نباید شاد کرد / دشمن دوباره شعارهای فتنه ۸۸ را سر داده است
امام جمعه موقت تهران : شورای نگهبان و مجلس خبرگان سنگرهای عمود حفاظت از امنیت کشور هستند و حمله به این نهادها فقط دشمن را شاد می کند.
- ایام دههی کرامت
- تفسیر سورهی حمد
- سفارش آیت الله بهجت به مؤمنین
- شعور موجودات
- ربوبیّت تکوینی
- ربوبیّت تشریعی
- عرش خدا و قلب بشر
- هفتهی دولت
- فعّالیّتهای دولت
- نقشهی دشمن برای نفوذ در کشور
- اهمّیّت مسئلهی فرهنگ
- ارزش کار و فعّالیّت در کلام پیامبر
- اهمّیّت رشد علمی کشور
- ویژگیهای دولتمردان
- لزوم وجود نداشتن تبعیض
- سه مورد سفارش حضرت علی به خلیفهی دوم
- لزوم حفاظت از نهادهای قانونی
- مسئلهی یمن
- فرصت حج
- لزوم توجّه حجّاج به سه مسئله
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ َشَفِیعِنَا حَبِیبِنَا طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْواحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِداهُ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعینَ».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».
شما بندگان صالح خدا و خودم را به استقرار در سنگر تقوا، پناه گرفتن در دژ بندگی خدا توصیه میکنم. تقوا هدایت الهی را جذب میکند و کسی که اهل تقوا نباشد از هدایت خدا محروم خواهد بود.
ایام دههی کرامت
ابتدائاً به مناسبت ایام اللّهی که هنوز عطر فضای رضوی در مشام ما مایهی ابتهاج است، برای اینکه عرض ادبی به حضرت ثامن الحجج، علیّ بن موسی الرّضا ولی نعمت ما تقدیم کرده باشیم هم تبریک عرض میکنم ماه ذی القعده و دههی کرامت، هم میلاد فاطمهی معصومه (سلام الله علیها) کریمهی اهل بیت عصمت و طهارت و هم میلاد حضرت ثامن الحجج و هم زیارت مخصوصهی امام رضا (علیه السّلام) در بیست و سوم این ماه که سبب نورانیّت خاصّی برای دلهای اهل ولا است.
تفسیر سورهی حمد
در این خطبه توفیق داریم که بر سر سفرهی سورهی مبارکهی حمد هستیم. به کلمهی مبارک ربّ العالمین رسیدیم. مطلبی را از یکی از عرفای بزرگ با مختصر توضیحی نقل میکنم. ایشان تحت عنوان ایقاظ ایمانی، گاهی خدای متعال نسیمهایی را بر دل نفوس مستعده نازل میکند و با این نسیم اشراقی، ایقاضی، تنبّهی، تذکّری پیش میآید و دری از معرفت باز میشود و مطلبی را که انسان در کتابها، پای منبرها، در کلاسها به آن نرسیده است خدا بر دل او ارزانی میدارد.
سفارش آیت الله بهجت به مؤمنین
سفارش عمومی مرحوم، آیت حق عزیز سفر کردهی ما آیت الله بهجت (روحی فداه) به طلبهها و مؤمنینی که به ایشان مراجعه میکردند این بود که میفرمودند: به یقینیات خود عمل بکنید. آنگاه این حدیث نبوی را قرائت میکردند. «مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»[۲] این علم «مَا لَمْ یَعْلَمْ» که خدا به طور وراثتی به دل ارزانی میدارد. در اکتساب انسان خود زحمت میکشد امّا مال الارث از جایی دیگر به انسان میرسد، تولید خود ما نیست. خدا یک چیزهایی را به وراثت، به عنوان ثروت معرفتی در دل بندگان خود ذخیره میکند و این از آن نکتهها است.
اقسام ربوبیّت
فرمودند ربوبیّت خدا به دو قسم تقسیم میشود؛ یک قسم ربوبیّت عام خدا است که خدا ربّ العالمین است. این عالم بیمنتها، این دریای بیساحل که کسی اوّل و آخر آن را نمیداند و ندیده است، همه زیر چتر ربوبیّت حق تعالی است و عجیب این است که در این آیهی کریمهی سورهی حمد عالمین این جمع یاء و نون برای ذوی العقول است. جمعی که به اشیاء نسبت میدهند، اینطور جمع نمیبندند. به مجموعهی صاحبان عقل را میگویند عالمین عارفین. عالمین هم از این جمعها است. بعضیها گفتند از باب تقریب است. مثل قمرین، شمسین، نیریّن. یکی را در عداد دیگری میدهند و هر دو یک رنگ میدهند. میگویند چون انسان اشرف مخلوقات است و عالم به خاطر بشر آفریده شده است «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»[۳] «سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»[۴] از باب تقلیب گفته شده است عالمین. چون در میان این موجودات بیکران انسان محور است و او عاقل است. موجودات دیگری هم که عاقل نیستند به اعتبار عقل بشر از باب تقلید عالمین گفته شده است. لکن کسانی که اهل دقّت هستند، ژرفاندیش هستند آنها اینطور فکر نمیکنند.
شعور موجودات
بینش قرآنی ما به ما میگوید تمام موجودات دارای شعور هستند. ذکر دائم دارند، تسبیح دائم دارند «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ»[۵] و ما روایات زیاد داریم که در روز قیامت این محلّ نماز جمعه شهادت خواهد داد که شما مایهی رونق دین بودید، برای خدا در گرمای تابستان، در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، زیر آفتاب نشستید و قشون فرهنگی دین و خار چشم دشمنان اسلام بودید و کسانی هم که روی این زمین کارهای ناشایست انجام دادند، زمین شهادت خواهد داشت و چه بسا ادّعا نامه علیه گنهکار صادر خواهد کرد. تمام موجودات شعور دارند، آگاهی دارند و عبودیّت خدا را پذیرفتند آن هم طائعین از روی طوع و رغبت قبول کردند. بنابراین اگر عالمین بگوییم همهی موجودات بدون استثناء از مرتبهای از عقل و شعور برخوردار هستند گزاف نگفتهایم.
ربوبیّت تکوینی
خدا یک ربوبیّت جهان شمولی دارد، این جهانی که بیکران است. تمامی موجودات از نقص به کمال میرسند و به تعبیر این عارف بزرگوار از منزل هیولای صرف که هیچ فعلیّتی جز قابلیّت ندارد تا به اعلی درجهای که میتواند برسد. خدای متعال تمام موجودات را در مسیر کمال سوق میدهد و از صدر الحکمای المتألّهین در تعریف حرکت میگویند: «خُروجُ شِیء مِن القُوّه إلی فعل تدریجاً» و این حرکت که ما در عالم مشاهده میکنیم میبینیم درخت برگ پیدا میکند، شکوفه میآورد، گل میدهد، تبدیل به میوه میشود، رنگ میوه به تدریج تغییر میکند، بوی خوش میدهد، مزهی شیرین میدهد، این تغییر عوارض نشان میدهد که گوهر این موجود در حال تحوّل و تکامل بوده است و سیر عمومی همهی موجودات به سوی کمال مطلق است.
«أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ»[۶] حیف است که خاک با اینکه به ظاهر جامد است امّا تبدیل میشود، گل میشود، میوه میشود، درخت میشود، انواع حبوبات میشود، کام بشر را شیرین میکند، نیازهای غذایی موجودات را برطرف میکند. انسان در حدّ یک خاک هم نباشد و تکاملی را برای خود منظور نکرده باشد. لذا در سورهی مبارکهی نبأ خداوند متعال از قول کفّار نقل میکند که اینها روز قیامت میگویند: «یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراباً»[۷] ای کاش در حدّ یک خاک بودم. خاک هم نشده است، خاک بر سر شده است. این ربوبیّت عمومی پروردگار متعال تمام عوامل را از ذرات خاک تا کرات افلاک، از عالم فرش تا عرشیانی که به چشم ما نمیآید همه را در مسیر خود به سوی کمال مطلق پیش میبرد. این ربوبیّت، ربوبیّت تکوینی است.
ربوبیّت تشریعی
در مقابل ربوبیّت تکوینی، ربوبیّت تشریعی پروردگار متعال است که اختصاص به نوع انسان دارد. انسان باید خود قبول ربوبیّت بکند. خدا در یک وعائی، در یک نشئهای، در یک عالمی با همهی ما حضوراً، تخاطباً شرف داده است، ما را مشرّف به عالم حضور کرده است در آنجا به ما فرموده است: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[۸] آیا من رب شما نیستم؟ آنجا ما ربوبیّت خدا را قبول کردیم. یعنی پذیرفتیم که خودکامه نباشیم، خودسر نباشیم، رها نباشیم، ول نباشیم، صاحب داشته باشیم، رب داشته باشیم، مربّی داشته باشیم و تحت فرمان او منقاد باشیم و نقوشی را که حضرت حق برای دل ما پسندیده است، نقش و نگار دل را به دست ربّ العالمین بدهیم تا آن نقش عرش خود را در دل ما منقّش فرماید و قلب ما عرش رحمان بشود.
عرش خدا و قلب بشر
«قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»[۹] اگر قلب بشر عرش خدا شد، «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»[۱۰] خدای رحمان، ذات ذو الجلال، ذات احدیّت بر این کرسی، بر این عرش استقرار دارد. یعنی انسانی که قلب او در اختیار خدا است، آیینهی خدا است دیگر هیچ حجابی بین او و خدا وجود ندارد، او رنگ و بوی خدا میدهد میشود «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»[۱۱] اینجا است که ایشان میفرمایند تمامی موجودات با زبان حال و قالی که ما «وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ»[۱۲] آنها میگویند: «الله جلّ جلاله ربّی» این نقش و نگار زیبا، این نظم بدیع، این انسجام غیر قابل خدشهای که در مجموعهی عالم تماشا میکنید مظهر ربوبیّت او است که «لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»[۱۳] امّا بشر در مدار خود قرار نگرفته است. انسانها در کسب منصبها در جای مناسب خود نیستند. شایستهسالاری عدل که «وضع الشّیء فی موضعه» است هر کسی جای مناسب خود را قبول بکند و تعرّضی به جای دیگران نکند. لذا ما لعن میکنیم به کسانی که «دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَا» خروج از ربوبیّت حق تعالی «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»[۱۴] ادامهی داستان به فضل الهی به شرط عمر در خطبهی دیگر.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَی سَیِّدِ الأَنبِیَاءِ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی سَیِّدِ الأَوصِیَاءِ أَمیر المُؤمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبی طَالِبِ وَ عَلَی سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ الزَّهراءِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلیٍّ الزَّکِیِّ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ ِ الْحُجَّهِ القَائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَعَالی».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».
هفتهی دولت
شما بندگان خوب خدا و خود را به رعایت حریم الهی، به تقوای حق تعالی که عالیترین مرحلهی تقوا تقوی الله است. تقوای از آتش جهنّم لازم است، تقوای از فتنه لازم است. تقوای از خسارتهایی دنیوی و اخروی لازم است لکن تقوی الله این است که در باور انسان بیاید عالم محضر است و ادب محضر را در خلوت و جلوت حفظ بکند.
این ایام مصادف با هفتهی دولت است و توجیه نامگذاری این هفته به عنوان هفتهی دولت هم تجلیلی است از دو شهید والا مقام، دو الگو، دو اسوه، دو عبد صالح، دو خدمتگزار، دو انسان بیتعیّن، بیغرور، بیتکبّر، بیتکلّف، دو انسان مردمی، دو انسان ساده زیست، دو انسان معتقد به خدا و آخرت، دو انسان ولایتمدار به معنی واقعی کلمه، دو انسان نظامند در نظام ولایی یعنی شهید والا مقام آقای محمّد علی رجایی و شهید حجه الاسلام والمسلمین آقای دکتر محمّد جواد باهنر که چه هنرمند بودند. عمر خود را با خدا معامله کردند، خدا هم آنها را خرید و در این معامله عزّت دنیا و آخرت را همراه خود بردند. «صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً»[۱۵] ای کاش همهی مسئولین بدانند گذرا است و به گونهای مسئولیت را ایفا بکنند، خود را نشان ندهند، خدا را نشان بدهند تا بقاء بالله پیدا بکنند و چون این دو بزرگوار در آزمونهای بزرگ الهی نمرهی ممتاز اخذ کردند و کارنامهی خدمتی آنها با خون زلال آنها امضا شد و به خیل شهیدان راه توحید پیوستند، دولتهای بعدی سعی میکنند که در همان خط باشند.
فعّالیّتهای دولت
چون هفتهی دولت است تقارن آن با میلاد حضرت ابی الحسن، ولی نعمت ما علیّ بن موسی الرّضا (علیه الصّلاه و السّلام) به ما نوید و امید میدهد که عنایت حضرت رضا شامل همهی مسئولین و مسئولین اجرایی بشود، بتوانند امسال این باور را برای مردم ایجاد بکنند که اینها تشنهی قدرت نیستند، بلکه عاشق خدمت هستند و این عنایت حضرت رضا را میطلبد.
ما از زحمات دولت محترم در ابعاد مختلف که مشغول کار و تلاش هستند سپاسگزار هستیم. قدمی در مهار تورم، در مهار نوسانات ارزی، این قدم مثبتی بوده است جای تقدیر و تشکّر است. طرح سلامت بهداشت عمومی که از کارهای برجسته و تابلوی زیبایی است که برای این دولت قابل عرضه است و قابل گفتگو است و بالاخره مسئلهی هستهای را که طرف مقابل بنابر این داشت که طولانی بکند و هشدارهای حکمیانهی رهبر بصیر که «اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ »[۱۶] و چون ایشان مصداق بارز مؤمن است، مؤیّد است، هشدارهای ایشان به موقع است، در زمان خود قرار میگیرد اینکه توانستند بالاخره به یک جایی برسانند و از این حالت فرسایشی بیرون بیاورند جای تقدیر است ولکن باید در زمینهی دو سه اولویت مردم اهتمام بیشتری را از مسئولین امر إنشاءالله تعالی به نظاره بنشینند.
نقشهی دشمن برای نفوذ در کشور
دشمن در پس تحریم طراحی نفوذ دارد هم در عرصهی سیاست آنچه را که موجب فتنه شد در سال ۸۸ همان شعارها، القاء همان تزلزلها و سوء ظنها اینها علائم خوبی نیست و طراحی دشمن به این است که هم در عرصهی سیاسی جامعهی ما را گرفتار دو قطبی و چند قطبی و چالش خصوصاً در مقطع انتخابات بکند و در عرصهی فرهنگ آنها از دیرباز در مقابلهی با فرهنگ انبیاء از هیچ تلاشی فروگذار نشدند و نبودند و امروز هم تمام سعی آنها این است که در جنگ فرهنگی ملّت ما را از روحیهی انقلابی، گفتمان امام و انقلاب، گفتمان استکبارستیزی، کفرستیزی، این شهادتطلبی بیرون بیاورد. این همه آیات جهاد در قرآن کریم است که مسلمانها را در سنگر غیرت قرار میدهد و با شجاعت و شهامت در برابر مرگ اینها را بشّاش قرار میدهد و استقبال مرگ در راه هدف برای تربیت شدگان مکتب شیرین میشود. از طرفی اینها در دنیا ایجاد خشونت میکنند و اسلام اجتماعی، انسانی، عاطفی، عقلانی، منطقی، وحیانی را میخواهند بگویند که اینها هم با خود مشکل دارند و هم به صغیر و کبیر رحم نمیکنند.
کارهایی را که در طول تاریخ بیدینها انجام دادهاند نحوهی خشونتها را اینها انجام میدهند. در ظاهر ما در مقابل داعش و تروریستها هستیم ولی فرهنگساز آمریکا و صهیونیستها و انگلیسها هستند. چرا ما در زیارت عاشورا و چرا حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس یزید مسئلهی جگرخوارگی مادر معاویه را مطرح میکند؟ میخواهد بگوید این زمان نگذشته است، این یک جریان پایدار است. اینها اگر تسلّط پیدا بکنند، یک جمعیت وحشی و درندهای هستند که جگرها را از درون شما بیرون میکشند. شما از یاد نبرید که اینها اخلاف کدام اسلاف هستند. لذا این جریانهایی که کودتاها در دنیا راه میاندازند، داعشها و القاعده تربیت میکنند امروز این مسئلهی توافق باعث نشود که شما فکر بکنید این جریان تغییر پیدا کرده است نخیر اینها «ابْنُ آکِلَهِ الْأَکْبَادِ» هستند اینها جگرخواره هستند، اینها آدمکش هستند. اینها وحشی هستند، اینها با ما ستیز هویتی دارند، اصلاح ناپذیر هستند، دین ناپذیر هستند و تمام هدف آنها این است که معنویّت را از جامعهی بشری سلب بکنند.
اهمّیّت مسئلهی فرهنگ
دربارهی مسئلهی فرهنگ حضرت آقا فرمودند من گاهی شبها به خاطر دغدغهی فرهنگی خوابم نمیبرد. باید مدیریّت کلان دولت به معنی عام کلمه یعنی مجلس، یعنی قوّهی قضاییه، یعنی قوّهی مجریه برای ریشهکن کردن این مواد مخدر به خصوص مواد صنعتی که خیلی از جوانهای ما را به نابودی و رسوایی میکشاند و این شرابی که با حیل مختلف وارد کشور میشود و این بیبند و باری ازدواج سفید، این بالا رفتن سنّ ازدواج یکی از علل آن نابسامانی فرهنگی است که اگر ما فرهنگ اسلامی را رایج کرده بودیم، اگر دانشگاههای ما مختلط نبود، اگر بدحجابی و بیحجابی نبود اگر تشویق به بیبندو باری نبود، این جوانها احساس میکردند نیاز به تشکیل خانواده دارند. یکی از علل این مسئله که این فرهنگسازی در ابعاد مختلفی که کار دولت است، کار مجلس است، کار منبریها است، کار روزنامهها است، کار رسانهها است امروز ده هزار جوان عذب وجود دارد.
ارزش کار و فعّالیّت در کلام پیامبر
همانطورکه بیکاری ضدّ ارزش است و دامن زدن به علاقهی کار علاقهی به اشتغال سازنده جزء ارزشهایی است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد بیکاری «سَقَطَ مِنْ عَیْنِی»[۱۷] که رهبر عزیز ما مطرح کردند، خدا نکند انسان از چشم پیغمبر بیفتد. این اختصاص به جوانها ندارد. بعضیها در خانه مینشینند، چون کاری ندارند مرتّب بهانهگیری میکنند، با اعضای خانواده برخورد دارند، خشونتها پیش میآید، بیکاری موجب اختلاف میشود. بعضیها چون کار خود را کم میبینند، منتظر هستند یک کسی یک ایرادی، انتقادی بکند وقت خود را به جوابگویی به این انتقادها میدهند. آدمهایی که خیلی کار دارند خیلی توجّه ندارند چه کسی انتقاد میکند برو کار خود را بکن. اغلب این مشکلات برای بیکاری است. انسان اگر برنامهریزی داشته باشد اوقات خود را پر بکند. خود این مسئله فرهنگسازی میخواهد، مطالعه، عبادت، خدمت در خانه، خدمت به همسایه، خدمت به ضعفا، خدمت به رفتگرهای شهرداری و انواع خدمتهایی که آدم دنبال کار میگردد. اینکه انسان پشت میز بنشیند برای همه پیش نمیآید امّا این فارغ التّحصیلها گاهی خود طلبهها وقتی به درس خارج میرسند تازه اوّل سرگردانی آنها است میخواهند چه کار بکنند. این نباشد خود علم ارزش است، عالم شدن ارزش است، تعلیم و تعلّم عبادت است، امّا اینکه انسان یک فضایی به وجود بیاورد که در آن فضا جوان خجالت بکشد بیکار بماند. مرد خجالت بکشد خانه نشین بشود. زن خجالت بکشد خانه شلوغ باشد و او بنشیند و تنبلی بکند. مبارزهی با تنبلی، مبارزهی با بیکاری، مبارزهی با تضعیف عمر و بیهوده هدر دادن عمر. اینها جزء مسائل اساسی است که دولتهای ما نظام ما در این جهت توفیقات زیادی نداشته است. دولت پیروزیهای چشمگیری که به مردم عرضه بکند نداشته است.
اهمّیّت رشد علمی کشور
در رابطهی با فرهنگ، آن هم اتّکای به فرهنگ قرآن کریم اهل بیت عصمت و طهارت الگوهای بزرگی که ما از عرفا و علما داریم که هیچ مکتبی به اندازهی ما الگو ندارد. مسئلهی دیگری که جزء اولویتها است مسئلهی علم است. در دولت جدید هم درجهی علمی را توانستند حفظ بکنند امّا روند حرکت علم شتاب لازم را دارد. ما باید از قافله عقب نمانیم، دنیا درجا نمیزند، با سرعت برق پیش میرود ما یک روز توقّف بکنیم دیگر به قافلهی علم نمیرسیم. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»[۱۸] ما بنا بود حاکم اسلامی داشته باشیم، دولت اسلامی داشته باشیم، جامعهی اسلامی داشته باشیم و تمدّن اسلامی داشته باشیم. اینها جهاد میخواهد، مدیریّت جهادی در حد اعلی را لازم دارد.
ویژگیهای دولتمردان
من در ارتباط با ویژگیهایی که مسئولین دولتی، دولتمردان دارند ده نکته از احادیث نوشته بودم که بعضی از آنها را در پایان عرایض خود به محضر شریف همهی مسئولین عزیز عرض کردم. دولت به معنای اعم کلمه است، کسانی که ادارهی کشور را به عهده دارند که در سه قوّه است که در رأس آن -الحمدلله نائب امام زمان است- فقیه عادل جامع الشّرایط است. چیزهایی که در مدیران کشور لازم است: اوّلین مسئله علم و آگاهی و تخصّص و مهارت مدیریّت آن کار است که حضرت یوسف -سلام خدا بر ایشان و بر پیغمبر ما و آل او باد- گفت که «اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ»[۱۹] هم مسئلهی علیم بودن، آگاهی دارم، اشراف دارم، کار برای من مبهم نیست، راه را میشناسم، آدرس بلد هستم، طرح دارم، برنامه دارم و هم حفیظ بودن. این حفیظ بودن بسیار مسئلهی مهمی است.
دوم: سعهی صدر است. حضرت موسی وقتی مأمور میشود پرچم هدایت را به دست بگیرد از خدا این را درخواست میکند: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری»[۲۰] خود این شرح صدر قضیه را آسان میکند. دنبال «اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری» را مطرح میکند. شرح صدر، آرامش، سکینه، عکس العملی کار نکردن در برابر انتقاد، پرخاش نکردن، از الفاظی که مناسب سمتهای بالا است استفاده نکردن این شرح صدر به انسان مجال میدهد فکر او کار بکند، از اندیشمندان کمک بگیرد و گرهها را به راحتی بتواند باز بکند.
رعایت عدالت و عدم تبعیض در این رابطه حدیثی از وجود مقدّس مولی المؤحّدین امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) به محضر شریف تقدیم میدارم و من خدا را گواه میگیرم اساساً این تریبون را تریبون سازندگی میدانم تریبون وحدت میدانم نظر به هیچ کسی ندارم. در گذشته و حال و در آینده. اینها اصول کلّی است باید همهی ما قضات باید متوجّه باشند، نمایندگان محترم مجلس باید متوجّه باشند، وزرا باید متوجّه باشند، استاندارها باید متوجّه باشند، فرماندارها باید متوجّه باشند.
لزوم وجود نداشتن تبعیض
تبعیض هم خلاف دین است و هم خلاف مصلحت عامّه است. تبعیض هم در انتصابها که آدم فقط یک گروهی را به کار بگیرد. این هر چه هم به وحدت دعوت بکند، مردم میگویند این که عمومی برخورد نمیکند، فقط یک گروه در اطراف او هستند. هم در مسئلهی فرصت دادن به عموم، مشارکت عمومی، هم در تقسیم بیت المال و ظرفیتها و فرصتها.
سه مورد سفارش حضرت علی به خلیفهی دوم
امام علی (علیه السّلام) به خلیفهی دوم خطاب فرمودند، فرمودند: «ثَلَاثٌ إِنْ حَفِظْتَهُنَّ وَ عَمِلْتَ بِهِنَّ کَفَتْکَ مَا سِوَاهُنَّ»[۲۱] اگر این سه چیز را رعایت کردی، نیازی به امر دیگری ندارد ولی اگر این سه چیز را ترک کردی «لَمْ یَنْفَعْکَ شَیْءٌ سِوَاهُنَّ» این مدیریّتهای دیگر هم برای تو مفید نیست، ضایع میشوی این سه چیز چیست؟
۱- «إِقَامَهُ الْحُدُودِ عَلَى الْقَرِیبِ وَ الْبَعِیدِ» این قانون را مخصوص ضعفا نبینید، مخصوص این مردم و کوچه بازاری که پارتی ندارند، آوازه ندارند، تریبون ندارند، روزنامه ندارند تا اینکه سر و صدا راه بیندازند. در مورد آنها، دزدهایی که آفتابه دزدیدند این دزدهایی که فقط یک پراید میتوانند بدزدند، در مورد اینها قانون شمشیر بران باشد، تیز باشد ولی در مورد گردن کلفتهای متکّی به رسانهها اینطور نباشد. این را امیر المؤمنین جزء هشدارها میدانند. «إِقَامَهُ الْحُدُودِ عَلَى الْقَرِیبِ وَ الْبَعِیدِ» باید اجرای قانون، قوانین جزایی کشور بالسّویه در مورد همه اجرا بشود.
۲- «وَ الْحُکْمُ بِکِتَابِ اللَّهِ فِی الرِّضَا وَ السَّخَطِ» قانونگرایی در تمام شرایط. تنگناها باعث نشود ما قانون را کم رنگ بکنیم. قانون حفاظ ما است. قانون سنگر امنیت ما است، قانونی که ولایت را قانون خدا است، باید همه در تمام شرایط ولایتمدار باشند.
لزوم حفاظت از نهادهای قانونی
یکی از مرزهایی که قوانین کشور را حفظ میکند، یکی از آنها شورای نگهبان است، یکی مجلس خبرگان است، اینها سنگرهای حفاظ عمود امنیت کشور هستند. لذا حفاظت از اینها، تقویت اینها خود دولت جزء سنگرها است. قوّه قضاییه جزء سنگرها است، مجلس جزء سنگرها است. هم خود اینها باید کاری نکنند که تضییع بشوند، هم حملهی به اینها، کم رنگ کردن اینها دردی را دوا نمیکند. فقط ما را دشمن شاد میکند. چرا باید ما حفاظها را، دیوارها را برداریم، دست دزدها را باز بکنیم که هر کسی بخواهد در این خانه بیاید. همهی ما باید این حفاظها را تحکیم بکنیم. حفاظ قانون، قانون مداری در تمام شرایط جزء توصیه های امیر المؤمنین است.
۳- «وَ الْقَسْمُ بِالْعَدْلِ بَیْنَ الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ» باید آن بچّهی روستایی هم بتواند به دانشگاه راه پیدا بکند. باید استعدادهای خفتهای که شناسایی نشدند، اینها هم شناسایی بشوند چه بسا در میان اینها خواجه نصیرهایی هستند که استعدادهای آنها ضایع شده است. ظرفیتها را عمومی بکنیم، مجال بدهیم استعدادها که شکوفا بشود و إنشاءالله زمینه را برای ظهور امام زمان خود ارواحنا فداه) فراهم بنماییم.
مسئلهی یمن
مسئلهی یمن واقعاً جزء مطالب بسیار جانسوز و جانکاه است. این شورای امنیت مرده، این سازمان ملل بیخاصیت، حامی دزدها، حامی متجاوزین دارند تماشا میکنند یک ملّتی بدون هیچ جرمی ماهها است که زیر آتش سنگین یک دولت متجاوز قرار گرفته است.
این بحرین است که مردم آن سالها است اشخاص آزاده در زندان هستند. درخواست آنها فقط این است که یک رأی داشت باشند. خودشان در ادارهی کشورشان سهم داشته باشند، مشارکت داشته باشند. این خباثت آمریکایی، انگلیسیها، اسرائیلیها که اینها داعیهی تجزیهی عراق را دارند، تجزیهی سوریه را دارند، تجزیهی یمن را دارند. اینها دشمن قسم خورده هستند. بنا دارند که ما را تضعیف بکنند و این تجزیهها باعث بشود که یک حاکمی وابسته به خود آنجا بگذارند. اتّکای به ملّت که ندارند به این ضعیفها وابسته به آنها میشوند و دارند کشورهای اسلامی را نابود میکنند.
فرصت حج
بحمدالله عزیزان ما به نمایندگی از این کشور به فنای الهی قدم میگذارند، خوشا به حال آنها. حج قصد است و همهی مقاصد به خدا ختم میشود. این هجرت این قطع تعلّقات، این رفتن به جایی که ابراهیم بنا کرده است و جای پای همهی انبیاء و ائمّهی اطهار است، قدم گذاشتن در عرفاتی که امام زمان (ارواحنا فداه) در روز عرفه، در عرفات حضور فیزیکی دارند در لیالی مبیت به منا آقای ما آنجا حضور دارند و حاجیهای ما جایی اشک میریزند، جایی نفس میکشند که قدم مبارک مولای ما آنجا را مبارک منوّر کرده است و پر برکت کرده است و امیدوار هستم حجّاج ما به این سه مسئله توجّه کافی داشته باشند.
لزوم توجّه حجّاج به سه مسئله
۱- با حاجیها تفاهمی در این جهت باشد که محور اصلی یعنی مشکل اصلی جهان اسلام مسئلهی فلسطین است باید هرگز فراموش نشود و این امّ الفساد منطقه صهیونیستها هستند. اگر آن مشکل حل بشود، مشکل داعش و سایر مشکلات داخلی که دشمن را به جای دوست و دوست را به جای دشمن گرفتند قابل حل خواهد بود.
۲- تبیین اسلام ناب محمّدی که اسلام آمریکایی، تشیّع لندنی اینها تبیین بشود و جهان اسلام با اسلام واقعی اسلام ناب آشنا بشوند که اسلام زندگی است، اسلام منطق است، اسلام رأفت است، در عین حال اسلام شدّت بر کفّار و متجاوزین است.
۳- دامن زدن به وحدت اسلامی و سردادن تشکیل امّت اسلامی است که امیدوار هستم موفّق باشند.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۴۰، ص ۱۲۸٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۲۹٫
[۴]– سورهی ابراهیم، آیه ۳۳٫
[۵]– سورهی اسراء، آیه ۴۴٫
[۶]– سورهی شوری، آیه ۵۳٫
[۷]– سورهی نبأ، آیه ۴۰٫
[۸]– سورهی اعراف، آیه ۱۷۲٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۵۵، ص ۳۹٫
[۱۰]– سورهی طه، آیه ۵٫
[۱۱]– سورهی بقره، آیه ۱۳۸٫
[۱۲]– سورهی اسراء، آیه ۴۴٫
[۱۳]– سورهی یس، آیه ۴۰٫
[۱۴]– سورهی روم، آیه ۴۱٫
[۱۵]– نهج البلاغه، ص ۳۰۴٫
[۱۶]– الکافی، ج ۱، ص ۲۱۸٫
[۱۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۳، ص ۱۱٫
[۱۸]– سورهی بقره، آیه ۱۴۷٫
[۱۹]– سورهی یوسف، آیه ۵۵٫
[۲۰]– سورهی طه، آیات ۲۵ و ۲۶٫
[۲۱]– بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۴۹٫
پاسخ دهید