مرحلهی پایانی عملیات الی بیت المقدس در شامگاه شنبه اوّل خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد. در فاز نخست درگیری، رزمندگان گردانهای خط شکن تیپ ۲۷ با هدایت میدانی محمود شهبازی و محمّد ابراهیم همّت، ضمن عبور از میدان مین و رخنهی موفق به خاکریز روی سیلبند عرایض، به سرعت با تیپ ۲۲ زرهی دشمن در پشت سیلبند درگیر جنگی شدید شدند. در ساعات آغازین همین مرحله از عملیات بود که محمود شهبازی در خط به شهادت رسید و احمد متوسّلیان برای هدایت گردانها، شخصاً به خط مقدّم آمد. او و همّت از این لحظه به بعد، فرماندهی گردانهای سازمان یافته در دو محور عملیاتی سلمان و محرّم تیپ ۲۷ را، عهدهدار شدند. و پس از رخنه در خطوط پدافندی دشمن در منطقهی شلمچه و بستن راه فرار نیروهای محاصره شدهی ارتش عراق درخرّمشهر، مقدمات آزادسازی این شهر را فراهم کردند.
احمد متوسّلیان پس از آخرین توصیهها به فرماندهان گردانهای انصار، میثم، حمزه، مقداد و ابوذر، فرمان شروع حمله را صادر کرد و بدین سان، یورش نابرابر و بازدارندهی پنج گردان پیادهی تیپ ۲۷ به صفوف پولادین دویست و هشتاد دستگاه تانک مدرن تیپ مستقل ۱۰ زرهی ارتش عراق در جبههی شلمچه آغازشد. حاج احمد متوسّلیان در توصیف این مصاف نابرابر میگوید:
«…. فرماندهی سپاه سوّم دشمن آمادهی اجرای پاتک سنگینی با هدف تصرّف مجدّد خرّمشهر شده بود؛ پاتکی به استعداد سه تیپ پیاده در جبههی خیّن و یک تیپ تقویت شدهی زرهی در جبههی شلمچه. تیپ ۱۰ زرهی عمدتاً به تانکهای تی – ۷۲ مجهز بود. ما در ساعت پنج و سی دقیقهی صبح به این تیپ تقویت شدهی زرهی در شلمچه حمله کردیم. در همان بدو درگیری با دشمن، متوجّه شدیم که این تانکها ضد آر. پی. جی هستند. به همین دلیل، برادرهای ما پای پیاده به دنبال تانکهای تیپ ۱۰ زرهی دشمن میدویدند، از این تانکهای کذایی تی – ۷۲ بالا می رفتند و داخل آنها نارنجک میانداختند. یعنی این تانکهای مدرن را با استفاده از نارنجک دستی از بین می بردند! در این رابطه باید متذکر نکتهی مهمی بشوم: دشمن که آمادهی تهاجم شده بود و قصد داشت رأس ساعت شش صبح حملهی خودش را شرع کند، در این تقابل نابرابر، کمرش شکست و بیش از هفتاد و پنج دستگاه تانک آن، به این شیوهی دلاورانه توسط برادرهای ما منهدم شد. هر سه فرمانده گردان این تیپ تقویت شدهی زرهی دشمن کشته شدند و معاون این تیپ هم به هلاکت رسید. در نتیجه، دشمن سازمان رزم خودش را از دست داد… این مقطع، یکی از اموری بود که مشخصا دست غیب را میشد در آن دید. آخر چطور میشد که حملهی ما با ضد حملهی دشمن مقارن بشود؛ به شکلی که این تک ما، در حقیقت در حکم پاتک قبل از تکِ دشمن محسوب شود؟ به این صورت که دشمن آمادهی تصرّف مجدّد خرّمشهر، سازماندهی خودشان را از دست داده بودند و خیال میکردند کار تمام شده. اگر دشمن ساعت شش صبح عملیات خودش را شروع میکرد، به علت نقطه ضعفی که ما در روز در مقابل تانکهای دشمن داریم، به سهولت میتوانست تنها سد دفاعی برابر خود – تیپ ۲۷ محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) – را بشکند و با شکستن این سد، خرّمشهر بار دیگر به تصرّف دشمن در میآمد و عراق با اتکا به جادهی اهواز – خرّمشهر، نیروهای ما را در مرز به محاصره میانداخت و قتل عام میکرد. یکی از اسرایی که در جریان حمله به مواضع تیپ ۱۰ زرهی از دشمن گرفتیم، میگفت: به ما گفته بودند حتّی اگر هشتاد دستگاه تانک هم از دست دادید، اهمیتی ندارد؛ چون صد و هشتاد دستگاه تانک دیگر، قادرند خرّمشهر را پس بگیرند! یعنی دشمن در این تهاجم، دویست و هشتاد دستگاه تانک، عمدتاً از نوع تی – ۷۲ به میدان آورد و فقط یک گردان از این نیروها دارای تانک تی – ۶۲ بود. البته یک لشکر پیاده – مکانیزهی دشمن در نهر خیّن را هم باید مد نظر داشته باشیم.
خب، چه نیرویی قادر بود جلوی چنین قدرتی را بگیرد؟! جز این نیست که متلاشی شدن این قدرت دشمن ، کار الهی بود و دست خدا در آن به خوبی آشکار بود… وقتی برادرها با نارنجک دستی به تانکهای تی – ۷۲ کذایی دشمن یورش بردند، چنان رعب و وحشتی در دل خدمهی این تانکها ایجاد شده بود که تانکها را گذاشتند و در رفتند! پای پیاده در دشت شلمچه، با سرعت تمام از مقابل برادرهای ما فرار میکردند. آیا این نیست که ملائکهی خدا در بین برادرهایمان بودند که موجب شد تعداد آنها در چشم دشمن خیلی زیاد جلوه کند؟»[۱]
در هالهای از غبارف ص ۱۴۲ تا ۱۴۵٫
[۱]. نوار مصاحبهی امیر رزاقزاده با احمد متوسّلیان، قرارگاه تاکتیکی نصر – ۲، سه شنبه دهم خرداد ۱۳۶۱٫
پاسخ دهید