روز شنبه مورخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۸ و همزمان با ایام شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در حسینیه امام جواد علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأطْهَرینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیَّهَ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
ایامِ ماتمِ بیبی هر دو عالم، مادر ائمه علیهم السلام، امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به امام زمان ارواحنا فداه و به شما در ماتم نشستگان این بانوی با عظمت تسلیت عرض میکنم.
داغِ این فرزند ولایتمدارِ رفاهستیزِ استکبارستیزِ میدانهای نبرد حاج قاسم را هم تسلیت عرض میکنم.
ظرفیت وجودی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خداوند منان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در عدادِ آسمانیها و عرشیها و نوریها قرار داده است. «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ»[۲] این بزرگواران انوارِ عرشِ خدای متعال هستند و آمدنِ آنها به این عالَم مانندِ آمدنِ قرآن کریم است. قرآن کتابِ لدنّی است و تجلّیِ ذاتِ حق تعالی است، خدای متعال آن را برای هدایتِ ما در این سیر تنزل داده است و منزل و تنزیل شده است تا دستِ ما به آن برسد، ولی این نزولِ قرآن کریم از عظمتِ عرشیِ قرآن کریم کم نکرده است، بودنِ قرآن کریم در این عالَم نورِ عرشیِ او را محدود نکرده است، قرآن کریم تجافی نشده است، مقامِ «لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ»[۳] را از دست نداده است، لکن دامانِ او در دسترسِ نیازمندانِ به آن نور قرار گرفت که هر نفسِ آمادهای رشتهای از رشتههای چادرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگیرد و اعتصام به عروه الوثقی کند و مسیرِ قربِ الهی را با این رشته طی کند.
در مورد خلقتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که جزوِ اوائل هستند و بعد از نورِ نبی و نورِ ولی و وصی نورِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، تعیّنِ سومِ وجودِ امکانی در عالَمِ خلقت هستند. از این جهت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها احاطهی وجودی به ذراتِ خاک و کراتِ افلاک، بر عرش و فرش، بر ملک و ملکوت دارند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلال الله هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جمال الله هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اسمِ اعظمِ خدای متعال هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خزائنِ خدای متعال است، هرچه خدای متعال برای ایجادِ موجودات خرج میکند از این خزینه خرج میکند، لذا دقیقترین تعبیر در موردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «امّ الکتاب» است به معنیِ اعمِ کلمه، «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ»[۴]، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در کتابِ آفاق «امّ الکتاب» هستند و هم در وادیِ «أنفُس»، هم در جبروت حکمران هستند و هم در ملکوت همهکاره هستند.
ذوب شدن در حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست یافتن به اسرارِ الهی و رمزِ فناء است، کسی بدونِ ولایت و محبّتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توفیقِ فناء پیدا نمیکند، حجابِ نفس و حجابِ أنانیّت او را همچنان محبوس و محدود میکند، اما جذبهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وجودِ انسان را نوری و عرشی میکند و فناء فی الله و بقاء فی الله در گروِ ارتباط با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
این در بُعدِ معرفت است، ظرفیتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ظرفیتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است که این ظرفیت در عالَمِ امکان بینظیر است و نزولِ جبرئیل امین بر قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ * عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ»[۵] نشانهی ظرفیتِ بینظیرِ وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و این ملکِ اعظم بجز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فقط بر قلبِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشرف شده است، و وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به وجود ملکوتی جبرئیل امین دستور دادند که میخواهم تو را با واقعیتِ خودت ببینم… که دعای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای ما هم رمزِ ایدهشناسی و آرزوی واقعی پیدا کردن است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در دعاهای خویش از خدای متعال درخواست میکردند «اللهم ارنی الاشیاء کما هی». علمِ ما علمِ قشری است، علمِ ما هم حجاب است، خودِ ما حجاب هستیم، لذا ما با واقعیات و حقایقِ عالَم ارتباط نداریم، این است که باید همیشه از خدای متعال بخواهیم، خدای متعال واقعیتِ ما را در قرآن کریم بیان فرموده است، «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ»[۶]، ما علمِ وجودی نداریم، ما علمِ واقعی و حقیقی نداریم، علومِ ذهنی مرآت است اما گاهی حقنما نیست، صورت نشان میدهد، گاهی صورت وهمیه است و خودِ ما این صور را در آینهی ذهنمان خلق میکنیم و با حقایق مواجه نمیشویم، تا اینکه آن حقایق در قلبِ ما انعکاس پیدا کنند، خودِ ما صوری را تولید میکنیم و میپنداریم که این صور حقیقت است و همواره با اوهامِ خودمان زندگی میکنیم و اینها را حقیقت میپنداریم.
لذا خداوند منان در مسئلهی شناخت روح فرمود: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»[۷]، این مطلب خیلی گویاست، اگر کسی بخواهد روح را بفهمد و آن را بداند و به آن برسد باید به عالَمِ امر که از طریق اولیالأمر میشود به عالَمِ امر رسید… انسان باید آن را را طی کند که راهِ ولایت است، راهِ عبودیت است.
و وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که جبرئیل را مأمور کردند که با واقعیتِ خود برای ایشان جلوه کند، با اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صادرِ اول است و وجودِ جبرئیل در قبضهی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و نزولِ جبرئیل و تنزیل کتاب بر اساسِ حکمتهای الهی است که جبرئیل از خودِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میگیرد و به خودِ ایشان میبارد، مثلِ ابرهایی که آب را از دریا اخذ میکنند و بر دریا میبارند، وگرنه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر ما سوی الله احاطهی مطلق دارند، ولی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواستند که جبرئیل از افتخار را پیدا کند که برای پیامبرِ خدا تجلّی کند و جلوهی حقیقتِ خود را در محضرِ پیغمبر خدا ارائه کند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که جبرئیل اعلانِ عجز کرد که این محیط ظرفیتِ جلوهی مرا ندارد، در منا هم اعلان کرد که این محیط هم محدود است و ظرفیتِ تجلّیِ مرا ندارد، لکن در صحرای عرفات جلوه کرد، و وقتی آنجا جلوه کرد وجودِ نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند که «تمامِ عالمِ امکان را پُر کرد»! یک جبرئیل! ما سوی الله هرچه بود محاطِ جبرئیل بود، این ظرف از جبرئیل پُر شد، یک همچنین وجودی فقط بر قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم… آن عرفاتی که عرفات در نشئهی او عرفات است قلبِ نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم احدی جز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این ظرفیت را ارائه نکرده است.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استمرار حقیقتِ نبوی
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دو بُعد و بلکه در سه بُعد استمرارِ حقیقتِ نبوی بودند، استمرارِ وجودِ عرشیِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند.
در یک بُعد بنا بود حق ولایت را اداء کنند، آن «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»[۸] با وجودِ مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تکمیل شد، لذا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گروِ ولایت بودند، حضرت فرصتِ کافی برای اداء کاملِ دینِ ولایت علوی پیدا نکردند، حکمتِ خدای متعال بر این قرار گرفته بود که بخشی از این حق با زبان و تبلیغ وجودیِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اداء بشود و باقیماندهی حق که اتمام حجّتِ کامل بر همهی عالَمیان است با وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به کمال برسد، و خودِ این موضوع یکی از امتیازاتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
و اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در زمانِ دفنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرضه میدارند: «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَهُ»[۹]، این رهن چه رهنی است؟ این رهنِ ولایت است، این شأنِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مأمورِ تبلیغِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند و در فرصتی که مأموریت داشتند این موضوع را ایفاء کردند اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خودِ نبی اکرم است، لذا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ماندند و با آن فداکاریهایی که در اداء حق حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و افشای نفاقِ منافقین انجام دادند این کارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تکمیل کردند.
دوم: استمرارِ نزولِ جبرئیل بود که جبرئیل بر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل میشد، بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم تا زمانی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند این باب بسته نشد، استمرارِ نزولِ جبرئیل بر قلبِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشانهی وحدت حقیقتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و استمرارِ این امر با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به کمال رسیده است و تمامِ اسلام با نزول بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تمامِ خلأهای عالَم را پُر کرده است.
نکتهی سوم هم این است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در دو جبهه مأمور به جنگ بودند، یکی جبههی کفر و دوم جبههی نفاق، «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»[۱۰]، مأموریتِ آشکاری است، خدای متعال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مورد خطاب قرار داد که هم در جبههی کفر با اینها جهاد کن و با اینها درگیر باش و هم در جبهه نفاق!
جهادِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در جبههی کفر در تاریخ ثبت است، ایشان در ۲۷ جبهه فرماندهی مستقیم جنگ را شخصاً بعهده داشتند و در جبهه حضور فیزیکی داشتند، در مابقیِ جبههها که مجموعِ آنها ۸۰ جنگ در طول ۱۰ سال به ایشان تحمیل شد… وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در همهی اینها با فتوحات کار را به سامان رساندند.
ولی شما جبههی درگیری با نفاق را سراغ ندارید! حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در برابرِ نفاق پیش نیامدند که با اینها درگیر بشود، حتّی در بسترِ رحلت یا شهادتِ خود وقتی دستور فرمودند که قلم و دوات بیاورند و وجود نازنینِ پیامبری که در طولِ عمرِ خویش هیچ وقت ننوشته بودند فرمودند که میخواهم برای شما بنویسم، این اولین و آخرین مرتبهای بود که وجود نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ارادهی نوشتن داشتند، که بعد از من گرفتارِ اختلاف و فتنه نشوید، و آنقدر جوّ نفاق شدید بود و عرصه را بر ایشان تنگ کرده بود که در برابرِ این دستورِ زندگیسازِ نسلهای توحیدی تا دامنهی قیامت موردِ هتکِ حرمتِ منافق قرار گرفتند و به ایشان در کنارِ بسترشان جسارت کرد و فحش داد و عصمت و نبوّتِ ایشان را زیر سوال برد.
چرا اهل مدینه طاقتِ گریهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نداشتند؟
مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند باید به اینها «هُجریّه» گفت، چون او بود که گفت: معاذالله «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر»[۱۱]، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را با خونِ جگر بدرقه کردند و وجود نازنین پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نه تنها مقاومت نکردند، نفرمودند که این مرتد را به کیفر فقهی و شرعی برسانید، نفرمودند که زبانِ او را قطع کنید، بلکه وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همانجا مسئله را تمام کردند، فرمودند: از کنار من بروید و بگو مگو نکنید.
بنابراین شرایط برای درگیری با نفاق برای احدی قبل از امام زمان ارواحنا فداه بجز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پیش نیامده است، و این رسالتِ فاطمی رسالتِ انحصاری است و فقط امام زمان ارواحنا فداه است که میفرماید: «اِنَّ لی فی ابنه رسولِ الله اُسوهٌ حَسَنَهٌ»[۱۲]، من هم وقتی قیام میکنم و حکومت تشکیل میدهم الگوی من در حاکمیت روش مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که ریشهی نفاق را از بین میبرد، امام زمان ارواحنا فداه میآیند و نفاق را از ریشه برمیکنند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بزرگ فرماندهی بینظیرِ جنگ نرم علیه نفاق هستند.
شمشیر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ با نفاق کار نمیکند، راهِ حل برخورد با نفاق نظامی نیست، نفاق راهِ حل دیگری دارد که این سِرّ و راز را خدای متعال در وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار داده بود.
این قسمی که میدهیم و ان شاء الله هیچ وقت دستِ خالی برنمیگردیم «إلهی بِحَقّ فاطِمَهَ وَ أبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرّ المُستَودِعَ فیها» این «سِرّ مُستَودع» آن مأموریت و رسالتِ ویژه و انحصاریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در ملأ عام میآیند و در مسجد خطاب میکنند: «یابْن ابِی قُحافَهَ! افِی کتابِ اللَّهِ انْ تَرِثَ اباک وَ لا ارِثَ ابِی؟»[۱۳]، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این انکارِ ارث را چماق کردند و بر سرِ کسی زدند که غصبِ فدک و غصبِ حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرده بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها افشاء کردند که مسئلهی شما مسئلهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست، مسئلهی شما مسئلهی فدک نیست، شما آمدهاید تا احکامِ اسلام را تغییر بدهید، شما آمدهاید که جاهلیت را برگردانید.
این هشدارهای تکان دهندهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن جوششِ حقیقی و سوزِ دلی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتند در اینها تصرّفِ ولایی کردند، وگرنه بنا بر این بود که عَلَمِ جاهلیّت به پا بشود و اساسِ اسلام انکار بشود، از قانونِ ارث شروع شده بود و به حکومت ختم میشد و بینِ این دو دیگر چیزی باقی نمیماند.
این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند که هم با خطابهی معجزهآسای خودشان استیضاح کردند و نقاطِ ضعفِ آنها را به رُخ کشیدند و انحرافِ آنها را از توحید و اسلام برملا کردند و بعد هم گریههای جانسوزِ بقیعِ ایشان که زنانِ مدینه را دربهدر کرده بود، و این نالههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشان میداد که مصیبت مصیبتِ دین است، دینِ الهی به دستِ منافقین در حالِ پایمال شدن است، و این گریه چون گریهی تبلیف بود، این گریه گریهی افشاءگری علیهِ منافق بود، لذا اینها تحمّل نکردند، آمدند و مقابلِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرفتند و گفتند: یا علی! به فاطمه بگو یا شبها گریه کند و یا روزها! ما این همه گریهی ایشان را برنمیتابیم!
مگر کسی را پیدا میکنید که یک مظلومهای که انواعِ جانبازیها را تجربه کرده است، پهلوی شکسته دارد، بازوی شکسته دارد، در حادثهی کوچه بیماریِ سر پیدا کرده است و مرتّب سردرد دارد، یک کسی که به روی پهلوی شکستهی او زدهاند… به استخوانِ شکسته غلافِ شمشیر میزدند… یک کسی که فرزندِ او را نارس کشتند… یک کسی که داغِ پدر از همهی دردها بیشتر بر او سایه افکنده است… بیایند و بگویند که گریه نکن؟
این گریه که گریهی عادی نبود، اینها میدانستند که این گریه گریهی افشاء است، میدانستند که این گریه گریهی اعلان و نشان دادنِ چهرهی نفوذیها و منافقین است، از این جهت بود که گریه را هم تحمّل نمیکردند و به یک بانوی دردمندِ پهلوشکسته اعتراض داشتند که چرا گریه میکنند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم پاسخِ آنها را خوب دادند، فرمودند: علی جان! به اینها بگو آفتابِ عمرِ من لبِ بام است، من در حالِ عروج هستم، توقّفِ من کوتاه است، اما این چند روزی که هستم دست از نصرتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برنمیدارم و گریه میکنم؛ اگر نمیتوانند ببینند که من در خانهی خود گریه میکنم دیگر در خانهی خودم هم گریه نمیکنم و به بقیع میروم و آنجا گریه میکنم…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از آن وقت به بعد دستِ حسنین علیهما السلام را میگرفتند و زیر درختِ صدری مینشستند و… زنانِ مدینه به دورِ ایشان میآمدند و حلقه میزدند، یک مجلسِ ناله و سوز و گدازی بود، عابرین تعجّب میکردند که چه خبر شده است؟ سؤال میکردند و پاسخ داده میشد که این بانو مورد ظلم قرار گرفته است، بانو را در هجومِ به خانه درهم شکستند، دردهای مختلفی دارند، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خانهنشین کردهاند…
آخرین دفاعِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
این حقیقتی بود که همهی حرکاتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درگیری و مصافِ با منافقین بود، و آخرین حربهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این وصیّتِ ایشان بود که فرمودند: «غَسِّلّنی و کَفِّنِی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ و لا تُعْلِمْ اَحَداً»[۱۴]، تا قیامِ قیامت این سؤال در تاریخِ امّتِ اسلامی باقی مانده است که چرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شبانه دفن شدهاند؟ چرا تشییع نشدهاند؟
ما برای یک سرداری که نسلها با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فاصله دارد، اما وقتی با جبههی نفاق و کفر مقابله میکند اینطور عزیز میشود و تشییعِ پیکرِ او دنیا را تکان میدهد، این شخص یک قطرهای از وجودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در وجودِ خود ندارد، این شخص یک ذرّهای در برابرِ اقیانوسِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، ایشان دخترِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، ایشان معصومه هستند، ایشان نورالله هستند، ایشان جلال الله هستند، اما به چه علّت بدنِ مبارکِ ایشان شبانه و غریبانه غسل داده میشود و کفن میشود و به خاک سپرده میشود؟
روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام طبقِ وصیّت در دلِ شب بدنِ نحیفِ جانبازِ خود را غسل دادند و در میانِ غسل چه نالهها از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شنیده شد، ایشان بازوی خود را به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشان نداده بودند… جراحتِ سینه را به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشان نداده بودند… میگویند برای اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کبودیِ صورتِ ایشان را نبینند از ایشان روی میگرفتند… زمانی که به فضّه فرمودند که ای فضّه! جای مرا از کنارِ دیوار بردار و رو به قبله قرار بده… قطیفهای روی من بکش، بعد بیا و مرا صدا بزن، اگر دیدی که جواب ندادم بدان که دیگر فاطمه نداری… فضّه میگوید: وقتی ایشان رو به قبله خوابیدند دستِ مبارکِ خود را روی صورت کشیدند… اینها برای رعایتِ حالِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود… ایشان نمیخواستند که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ببینند بر سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه آمده است… اما زمانِ غسل دادن از زیرِ لباس غسل میدادند ولی دیگر بازو زیرِ لباس نبود… دستِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به بازوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسید و نالهی ایشان بلند شد و به مظلومیّتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ناله کردند… بعد از غسل کفن آماده کرده بودند و بدنِ نازنینِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کفن کردند… میخواستند بندهای کفن را ببندند… فرزندانِ خود را صدا زدند… یا حسن! یا حسین! یا زینب! یا ام کلثوم! یا فضّه! بیایید و با مادرِ خود دیدار تازه کنید…
همینکه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام اعلان فرمودند حسنین علیهما السلام سراسیمه و دوان دوان با چه حالی آمدند تا با مادرشان خداحافظی کنند…
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام اینجا خدای متعال را شاهد گرفتند و فرمودند: «اُشهِدُ الله»… همینکه حسنین علیهما السلام به پیکرِ مادر نزدیک شدند دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک نالهای از دل کشیدند و دستانِ خود را از کفن بیرون آوردند و نوردیدهها را روی سینهی مجروحِ خود گرفتند…
نمیدانم در عالَم چه قیامتی به پا شد که از عالَمِ بالا ندا آمد: علی! یتیمانِ فاطمه را از روی سینهی ایشان بردار… ملائکهی آسمان غش کردند…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
اینجا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حسنین علیهما السلام را با ندای ملائکه با محبّت از مادر جدا کردند… اما دخترِ نازنینِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خود را روی سینهی پدر انداخته بودند… «إجتَمَعَتِ الأعراب»… مگر یک دخترِ سه ساله چند نفر میخواهد؟… اراذل دستهجمعی بر سرِ ایشان ریختند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
علی لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
خدایا! تو را به عصمتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به ضلعِ مکسورهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، به اشکهای بیامانِ ایشان، به صورتِ کبودِ ایشان، به نالههای بقیعِ ایشان، به دفاعِ جانانهی ایشان قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! ما را زمینهسازِ ظهور قرار بده.
خدایا! در غیبتِ حضور ما را جزوِ خدامِ حضرت حجّت ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! جوانهای کشورِ ما را به جوانیِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به سامان برسان.
خدایا! جوانهای عزیزِ این مجلس را جزوِ پرچمدارانِ مقبولِ مقبولِ امام زمان ارواحنا فداه محسوب بفرما.
خدایا! این جوانها را در عالَمِ اسلام، در تحوّلِ جهانی دارای نقشِ برجسته قرار بده.
خدایا! روح بلند امام راحل و همهی شهدا و این شهید عزیز دلبر حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی و دیگر شهدای عزیز را از ما راضی و خشنود بگردان و ما را در این خط ثابتقدم بدار.
خدایا! بهرهای از این مجلس به ارواحِ پاکِ آن عزیزان عاید و واصل بگردان.
خدایا! حسنِ عاقبتِ ما را مقدّر بفرما.
خدایا! سایه پُربرکتِ رهبرِ داغدارِ ما، رهبرِ نورانیِ ما، رهبرِ شجاعِ ما، رهبرِ مؤیّدِ ما را با اقتدار و عزّت و محبوبیت و کرامت و کفایت تا ظهور حضرت و در حکومتِ حضرت مستدام بفرما.
خدایا! این تحفهای که به حاج قاسم سلیمانی دادی و شهادت را در دلها شیرین کردی، خدایا! به عظمتِ این شهدا پایانِ کارِ ما را هم با مُهرِ شهادت مزیّن بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] تفسیر نور الثقلین، جلد ۳، صفحه ۶۰۸ (فِی عُیُونِ اَلْأَخْبَارِ فِی اَلزِّیَارَهِ اَلْجَامِعَهِ لِجَمِیعِ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَلْمَنْقُولَهِ عَنِ اَلْجَوَادِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: خَلَقَکُمُ اَللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمُ اَللَّهُ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ» .)
[۳] سوره مبارکه نمل، آیه ۶ (لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ)
[۴] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳ (سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِ شَیْءٍ شَهِیدٌ)
[۵] سوره مبارکه شعراء، آیات ۱۹۳ و ۱۹۴
[۶] سوره مبارکه روم، آیه ۷
[۷] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۵
[۸] سوره مبارکه مائده، آیه ۶۷ (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)
[۹] امالی شیخ مفید، صفحه ۲۸۱ تا ۲۸۳ (فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ، وَ قُرَّهِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ، وَ الثَّابِتَهِ فِی الثَّرَى بِبُقْعَتِکَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَهَ اللِّحَاقِ بِکَ، قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی، وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِی، إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ الْحُزْنِ الَّذِی حَلَّ بِی لِفِرَاقِکَ لَمَوْضِعَ التَّعَزِّی، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَى صَدْرِی، وَ غَمَضْتُکَ بِیَدِی، وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی، نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ نِعْمَ الْقَبُولُ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَهُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، لَا یَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی فِیهَا أَنْتَ مُقِیمٌ، کَمَدٌ مُقَیِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْکُو، وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلًا، وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ. سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَهٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ، الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ، وَ لَوْ لَا غَلَبَهُ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِکَ لِزَاماً، وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْکُوفاً، وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ الرَّزِیَّهِ، فَبِعَیْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُکَ سِرّاً، وَ یُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً، وَ یُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً، وَ لَمْ یَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ یَخْلَقْ مِنْکَ الذِّکْرُ، فَإِلَى اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَکَى، وَ فِیکَ أَجْمَلُ الْعَزَاءِ، فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.)
[۱۰] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۳
[۱۱] طبقات الکبری، جلد ۲، صفحه ۲۴۳ و ۲۴۴
[۱۲] الغیبه، شیخ طوسی، صفحه ۲۸۶
[۱۳] و فی کتاب الاحتجاج للطبرسیّ – رحمه اللّٰه-: و روى عبد اللّٰه بن الحسن بإسناده، عن آبائه – علیهم السّلام-: أنّه لمّا أجمع أبو بکر [و عمر] على منع فاطمه فدکا و بلغها ذلک، جاءت إلیه و قالت: یا ابن أبی قحافه، أ فی کتاب اللّٰه أن ترث أباک و لا أرث أبی؟ لقد جئت شیئا فریا. [أ فترکتم] کتاب اللّٰه [و نبذتموه] وراء ظهورکم إذ یقول: وَ أُولُوا اَلْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتٰابِ اَللّٰهِ .
[۱۴] بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۲۱۴٫
پاسخ دهید