روز شنبه مورخ ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۸ جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
جناب فاضل مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف سفرهگسترِ اهل بیت علیهم السلام در بحارالأنوار اینطور آوردهاند که «وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا البَهائِی – قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ – ما هذا لَفْظُهُ: قالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیخِ اَحْمَدَ الفَراهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوانِ البَصْرِی – وَکانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْأَتی عَلَیْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَهً – قالَ: کُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ سِنِینَ؛ فَلَمّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصّادِقُعلیه السلام المَدِینَهَ اخْتَلفْتُ اِلَیْهِ وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَما أَخَذْتُ عَنْ مالِکٍ. فَقالَ لِی یَوْماً: اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذلِکَ لِی اَوْرادٌ فِی کُلِّ ساعَهٍ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، فَلا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی».
ان شاء الله اگر دلها آماده باشد در این بخش نکاتی که میتواند چراغِ دل و چاشنیِ قلب باشد، یکی مسئلهی جذب و انجذاب است، استاد شاگرد را پیدا میکند یا شاگرد استاد را؟ بنظر میرسد که «إِنَّ اَلْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا فِی اَلْمِیثَاقِ اِئْتَلَفَ»[۲]، خدای متعال مخلوقاتِ خود را در خزائنِ خود در یک عالَمی داشت، در آن فضا و در آن ظرف و در آن مرتبه و در آن خزینه اشخاصی با یکدیگر معارفهای داشتهاند و با یکدیگر سنخیّتی برقرار شده است، اینهایی که در آنجا برای آنها معارفه پیش آمده است بر یکدیگر منکر نبودند، خدای متعال برای آنها در اینجا مقدّماتی فراهم میکند، وقتی اینها به یکدیگر میرسند گویا دو دوستی که مدّتهای طولانی با یکدیگر بودهاند و در یک مقطعی فاصلهای ایجاد شده است و یکدیگر را ندیدهاند، بمحضِ دیدن یک احساسی برای انسان پیش میآید و احساس میکند که گمشدهی خود را پیدا کرده است.
این است که مسئلهی… حاج عبدالله دارد که همه از آخر میترسند و من از اول میترسم! تا اینکه آن زمانها چه بوده است! باید به اول برگشت، من از اول میترسم!
این پیرمرد در نود و چهار سالگی عاشق شد، عشقِ پیری است دیگر، آن را نمیشود کاری کرد، لذا تعبیر دارد که «وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ»، گرایش پیدا کرده است، شوق و جذبهای در خود نسبت به وجود مبارک امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام دیده است.
شور شعور میآورد یا شعور شور؟
اگر انسان بخواهد موفق باشد باید رفع حجاب کند، باید آن کسی را پیدا کند که در سویدای دلِ او در آن عالَم است، تا این شور پیدا نشده است… حال شعور شور میآورد یا شور شعور میآورد؟ طلبه تا شورِ طلبگی نداشته باشد شعور برای او پیش نمیآید، آن چیزی که انسانها را وصل میکند و قطع میکند این سنخیّتهاست، این احساس است، این هیجان است، این شور است، محبّت است دیگر، «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ»[۳]، موتور محبّت است، اگر انسان محبّتِ درس خواندن پیدا کرد، اگر حبّ استاد در دلِ انسان قرار گرفت، اگر محبّتِ صالحین و حبّ اولیاء الهی به او از جانبِ خدای متعال عنایت شد که خوشا به حالِ او، اگر این حبّ بیاید جذبه میبرد، دیگر من نیستم که میروم، دلِ مرا برده است و من تصوّر میکنم که من در حالِ دویدن هستم، او در حالِ دواندنِ من است، همیشه چشم و ابرویِ معشوق است که عاشق را بالا و پایین میکند، این بیچاره تصوّر میکند که خودِ اوست و مدام زور میزند، اصلاً اینطور نیست.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
این نکته را جدّی بگیریم و به دنبالِ عشق و عاشقی باشیم.
منتها عمرِ خودمان را تلف نکنیم و به یک هم حجرهای و یا به یک هم مباحثهای آویز بشویم و خیال کنیم که او هم کسی است که دلِ ما را ببرد، همّتِ بسیار پایینی است، باید به کسی دل بدهد که افول نداشته باشد، او دو سه روز آب و رنگ دارد، تمام میشود و میرود، آن وقت بیکَس میشوید.
اینها برای حضرت ابراهیم علیه السلام کلاس بود، «فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی»[۴]، «فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَهً قَالَ هَذَا رَبِّی»[۵]، این فروغهایی که افول دارد، این ظهور و بروزهایی که زوال دارد، مدام این و آن را فرمودند و در نهایت به ما یک قانون دادند، اصلاً چرا دل به کسی میدهی که بعد از مدّتی دیگر دستِ تو به او نمیرسد؟ او که نمیتواند دلِ تو را نگه دارد، او حتّی نتوانست خود را نگه دارد، زیباییِ او هم از بین میرود، این نشاطِ جوان و آب و رنگِ جوانی دو سه روز است و تمام میشود و میرود، خیلی حماقت است که انسان به غیر از خدای متعال دل بدهد، یا عاشقِ غیر از امام زمان ارواحنا فداه بشود، گرفتارِ او بشود، به یک آدمک دلمشغولی پیدا کند، این خیلی حیف است. طلبهی امام زمان ارواحنا فداه آمده است که دل به امام زمان ارواحنا فداه بدهد و از این کارهایی که دیگران میکنند و بده بستانهای بسیار هوسآلود پیدا میکنند… این شخص بیاید اینطوری… که چه بشود؟ به کجا میروی؟
خدای متعال برای شما یک دلبری قرار داده است، قرآن کریم هم آدرسِ آن را داده است، «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ»، بعد زمانی که آن را پیدا کردیم همهی محبّتها با آن ارزیابی میشود، هر کسی به آن قطب نزدیکتر است و به او شبهتر است ما به او گرایش پیدا میکنیم، محبّتِ صالحین… «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[۶]، آن کسی که نزدِ خدای متعال جایگاه دارد و خدای متعال او را اکرام میکند و تحویل میگیرد، شما هم او را تحویل بگیرید، معیارِ شما معنویّت باشد، معیارمان نورانیّت باشد، معیارمان قرب به خدای متعال باشد، هر کسی به خدای متعال نزدیکتر است برای ما عزیزتر و محبوبتر است، هر کسی اینطور نیست، هر کسی که دهان و چشمِ او هیچ ترمزی ندارد، داد و ستدِ او هیچ ترمزی ندارد و همه بادی به هر جهت است و انسان در او هیچ حساب و کتابی هم نمیبیند، آیا انسان باید به این شخص آویز بشود؟ انصافاً خلافِ شأن است، خلافِ ارزش است، برای یک جوان که امام زمان ارواحنا فداه دارد و دلبر دارد و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارد و امام حسن مجتبی علیه السلام دارد و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام دارد و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام دارد هیچ ارزشی نیست که دل به دیگری بدهد، عمر تلف نکنید که خیلی حیف است.
اکسیرِ محبّت
نکتهی بعدی این است که وجود مقدّسِ امام جعفر صادق علیه السلام به این فرد فرمودند: «اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ».
انسان را امتحان میکنند، «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»[۷]، خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را آزمود…
در رهِ منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی[۸]
خدای متعال خواست ببیند که حضرت ابراهیم علیه السلام مجنون است یا نه؟ خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام با در به دری هاجر و اسماعیل آزمود، اگر من را دوست داری آیا بخاطرِ من این تنها ثمرهی زندگیِ خودت را در بیابان تنها رها میکنی و بیایی؟ هرچه اشارهی او تعلّق گرفت… گفتند هم نمیخواهد…
از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن
مردِ کامل، غیور، عاقل، متشخّص، زنِ جوانِ خود را با فرزندِ خود در بیابانِ سوزان گذاشت و دیگر سراغِ آنها را هم نگرفت؛ اگر محبّت بیاید همهی اینها توجیه دارد، اینها سهل و آسان میشود، والله از محبّت خارها گل میشود، این محبّت چه اعجازی دارد و چه قدرتی به انسان میدهد و چه تحمّلی به انسان میدهد، و نبودِ محبّت باعث میشود که انسان یخ میزند، منجمد، افسرده، بیچاره، بیتحرّک، بیعُرضه، بیکفایت، به هیچ دردی نمیخورد، محبّت چه اکسیری است.
لزوم شجاعت در طلبه
امام جعفر صادق علیه السلام میخواهند او را بیازمایند و ببینند که وقتی این شخص میگوید من مطلوب هستم تا کجای کار هست؟ فرمودند: به دنبالِ من آمدن خطرناک است، آیا تو خطرپذیر هستی؟ من زیرِ نظر هستم و مأمورین رفت و آمدِ مرا کنترل میکنند، ممکن است به تو آسیبی وارد بشود.
این است که اگر طلبهای با تهدید جا بزند و بترسد بهتر است که طلبه نشود، یا اگر طلبهای با تطمیع خط خود را عوض کند بهتر است که طلبه نشود، به سراغِ همان رفیقبازیهای هوسآلود برود، به دنبالِ این و آن برود، حاضر است برای هوسِ خود آبرو بگذارد ولی حاضر نیست برای دین و امام زمان ارواحنا فداه آبرو بگذارد! آنجا ملاحظات و احتیاطات دارد!
معلوم است که این شخص اگر هزار سال هم طلبگی کند طلبه نیست، این شخص قلّابی و نفوذی است، از روز اوّل که آمدی آمدهای که سرباز باشی، سرباز یعنی چه؟ یعنی آمدهای سرِ خودت را به او بدهی و سرِ خودت را ببازی، آمدهای که در راهِ او سر ببازی، سر سپردهای، سربازی.
اینها مسائلی است که باید خیلی روی آن فکر و تأمّل کرد، آن وقت طلبگیِ خودمان را محک بزنیم، اگر بازیگر و بوالهوس و ضایع کنِ عمر هستیم چرا خودمان را معطّل کردهایم؟ چرا امام زمان آزار شدهایم؟ تو که اینجایی نیستی به آنجایی برو که برای آنجایی.
لذا وجود مبارک امام صادق علیه السلام خواستند کار جدّی بشود.
حال نمیدانم دوستانمان در این مصاحبات این جهت را چقدر ملاحظه میکنند، معرفتِ طلبه را، شورِ طلبه را، شعورِ طلبه را، گرایشهای طلبه چقدر مورد ارزیابی قرار میدهند، این میتواند خیلی در آیندهی مدرسه و در آیندهی طلبه نقش داشته باشد.
یادی از روضه حاج شیخ عبدالکریم حائری
در مجلس حاج شیخ ابراهیم صاحب الزّمانی روضهخوان اولِ جلسه میآمد، حاج شیخ عبدالکریم حائری سلام الله علیه اصلاً هیچ ریا نداشتند، برای هیچ کسی هیچ حسابی باز نکرده بود، با طلبهها و دیگران حتّی به اندازهی سر سوزن ادای آخوندی نداشت ولی امام زمان ارواحنا فداه را دیده است، این مطلب را من از دو لبِ مبارکِ مرحوم آقای اراکی رضوان الله تعالی علیه که نزدیکترین شاگردِ ایشان بود شنیدهام، هم ملاقاتِ دخترِ ایشان را از خودِ ایشان شنیدم و هم ملاقاتِ حضرت حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمه الله تعالی علیه را، یکی از برجستگیهای ایشا نعشق به حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام بوده است که در درسِ خارج ایشان ابتدا روضهی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خوانده میشد، حاج شیخ ابراهیم صاحب الزّمانی میآمد و روضه میخواند و حاج شیخ عبدالکریم حائری بعد از روضه درس را شروع میکردند.
حال ما معمولاً روضه را در انتها میخوانیم، البته ما تفاوت داریم دیگر! هر کسی یک رزقی دارد، اینها هم تقسیم شده است، به هر کسی یک مقدار دادهاند، خدای متعال را شکر میکنیم که حال این مقدار را به ما دادهاند.
روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
میدانید این روزها چه بر سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده است، میدانید هنوز کفنِ پدرِ ایشان خشک نشده بود که مادرِ شما را درهم شکستند… آمده بودند که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بکشند ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سپر شدند… اینها هم تصمیم گرفتند که این سپر را بشکنند و درهم شکستند… اول دندههای ایشان را شکستند… با دندهی شکسته بینِ در و دیوار… نمیدانم…
وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَه الأسْرَارِ[۹]
مسمار در آتش تفتدیده و داغ بود… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم ریحانه الرّسول بودند، گُل بودند… بیبی جان! دل برای سینهی شما بسوزد یا برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام؟!…
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ»[۱۰]… ابتدا پیکر را به رو انداخته بودند، این اسبهای نعل شده… گویا بعد برگرداندند و استخوانهای سینه را هم شکاندند…
دعا
خدایا! تو را به اشکهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! تو را به استخوانهای پشت و سینهی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! حسرتِ درکِ حکومتِ جهانیِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! شیعیانِ جهان را در عراق و لبنان و نیجریه و بحرین و عربستان سعودی و آذربایجان و کشورهای غربی، شیعهای که امروز امان ندارد را امان عنایت بفرما.
خدایا! ما را شیعه بمیران.
خدایا! ما را شیعه بدار.
خدایا! ما را از محبوبهای خودمان جدا مگردان.
خدایا! حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را در دلِ ما قرار بده.
خدایا! دیگران را از دلِ ما خارج کن.
خدایا! رهبرِ ما را، سیّدِ ما را، مرجعِ ما را، این عمودِ خیمهی امنیّت و دیانتِ این کشور را در پرتو عنایات خاصّ امام زمان ارواحنا فداه مؤیّد بدار.
خدایا! ایشان را در ظهور هم پرچمدار قرار بده.
خدایا! تو را به حقّ محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ایشان را در رفعِ مشکلات یاری بفرما.
خدایا! دشمنان و موانعِ راهِ ایشان را برکنار بفرما.
خدایا! حوائجِ این جمع را برآورده بگردان.
خدایا! جوانهای عزیزِ ما را جوانمرد نگه دار.
خدایا! جوانهای عزیزِ ما را باوفا و باصفا و متدیّن و خداترس و درسخوان و عالم و عامل قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم جمعِ ما را در بهشت بر سرِ سفرهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جمع بفرما.
خدایا! ما را در دنیا و آخرت از این اهل بیت علیهم السلام جدا مگردان.
صلواتی ختم بفرمایید.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۸، صفحه ۱۳۹ (اَلْعِلَلُ ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا فِی اَلْمِیثَاقِ اِئْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا فِی اَلْمِیثَاقِ اِخْتَلَفَ هَاهُنَا وَ اَلْمِیثَاقُ هُوَ فِی هَذَا اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اَلْخَبَرَ.)
[۳] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)
[۴] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۷ (فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّی ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ)
[۵] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۸ (فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَهً قَالَ هَٰذَا رَبِّی هَٰذَا أَکْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ)
[۶] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳ (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴ (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ)
[۸] غزلیات حافظ
[۹] شعری از مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی در رثای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
[۱۰] لهوف، صفحه ۱۸۲ (ثُمَّ نادى عُمَرُ بنُ سَعدٍ فی أصحابِهِ : مَن یَنتَدِبُ لِلحُسَینِ علیه السلام فَیُوطِئَ الخَیلَ ظَهرَهُ ؟ فَانتَدَبَ مِنهُم عَشَرَهٌ ، وهُم : إسحاقُ بنُ حَوبَهَ الَّذی سَلَبَ الحُسَینَ علیه السلام قَمیصَهُ ، وأخنَسُ بنُ مَرثَدٍ ، وحَکیمُ بنُ طُفَیلٍ السَّبیعِیُّ ، وعُمَرُ بنُ صَبیحٍ الصَّیداوِیُّ ، ورَجاءُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِیُّ ، وسالِمُ بنُ خَیثَمَهَ الجُعفِیُّ ، وصالِحُ بنُ وَهبٍ الجُعفِیُّ ، وواحِظُ بنُ غانِمٍ ، وهانِئُ بنُ ثُبَیتٍ الحَضرَمِیُّ ، واُسَیدُ بنُ مالِکٍ لَعَنَهُمُ اللّه ُ ، فَداسُوا الحُسَینَ علیه السلام بِحَوافِرِ خَیلِهِم ، حَتّى رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ . قالَ الرّاوی : وجاءَ هؤُلاءِ العَشَرَهُ حَتّى وَقَفوا عَلَى ابنِ زِیادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ ، فَقالَ اُسَیدُ بنُ مالِکٍ أحَدُ العَشَرَهِ: نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ فَقالَ ابنُ زِیادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ : مَن أنتُم ؟ قالوا : نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّى طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ .قالَ : فَأَمَرَ لَهُم بِجائِزَهٍ یَسیرَهٍ . قالَ أبو عُمَرَ الزّاهِدُ: فَنَظَرنا إلى هؤُلاءِ العَشَرَهِ ، فَوَجَدناهُم جَمیعا أولادَ زِنىً، وهؤُلاءِ أخَذَهُمُ المُختارُ ، فَشَدَّ أیدِیَهُم وأرجُلَهُم بِسِکَکِ الحَدیدِ ، وأوطَأَ الخَیلَ ظُهورَهُم حَتّى هَلَکوا.)
پاسخ دهید