روز شنبه مورخ ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۸ جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
مرحوم مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف سلام الله علیه فرمودند که «وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا البَهائِی – قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ – ما هذا لَفْظُهُ: قالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیخِ اَحْمَدَ الفَراهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوانِ البَصْرِی – وَکانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْأَتی عَلَیْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَهً – قالَ: کُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ سِنِینَ؛ فَلَمّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصّادِقُعلیه السلام المَدِینَهَ اخْتَلفْتُ اِلَیْهِ وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَما أَخَذْتُ عَنْ مالِکٍ. فَقالَ لِی یَوْماً: اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذلِکَ لِی اَوْرادٌ فِی کُلِّ ساعَهٍ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، فَلا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی».
کلمه به کلمهی این حدیث شریف مشحون است از معارف، از گنجینههای توحیدی، اخلاقی و آموزشِ سبکِ زندگی.
«سن» شرطِ علم نیست
نکتهی اول این بود که سن در تحصیل علم شرط نیست، علم شرطِ سنّی ندارد، علم نور است، علم سرمایه است، علم نردبان است، علم براق است و علم نور است، اگر کسی مدّتی محروم بوده است باید در مقامِ جبران بربیاید نه اینکه مأیوس بشود، ولو اینکه انسان یک ساعت مانده به آخر عمر متوجّه بشود که دستِ او از علم خالی است باید همان یک ساعت را هم صرفِ علم کند.
و عنایت دارید که اساساً علم هدفِ آفرینش است، خدای متعال عالَمِ آفرینش را برای آدم و آدم را برای علم آفریده است و گاهی آیهی آن را محضر شما تلاوت کردیم، اگر تبرکاً یکی از عزیزان آیهی آن را بخواند او را دعا میکنیم و خودمان هم از نفسِ او استفاده میکنیم.
«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا»[۲].
برای مزید توفیقاتِ برادرِ عزیزمان صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
«علم» هدفِ آفرینش است
علم غایت قصوی کلّ آفرینش است، «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ» چرا «لِتَعْلَمُوا»؟ خیلی روشن و شفاف فرمود خدای متعال همهی عالَمِ آفرینش را خلق فرمود تا شما بدانید، منتها متعلّقِ علمی که هدفِ آفرینش است در متنِ آیه آمده است، علمِ به قدرتِ مطلق و علمِ به علمِ مطلق، این هدفِ آفرینش است.
اگر هدف این موضوع است همه چیز باید با این هدف مرتبط باشد، اگر نمازِ ما برای ما علم تولید نکند نمازِ کاملی نیست، مستحبّاتِ ما، زیارت عاشوراهای ما، اربعینِ ما، خدماتِ ما، تمامیِ اعمال و رفتار و تعاملِ ما باید فِلِش باشد و آن مقصد را تعقیب کند.
لذا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم»[۳]، علم تولیدِ عمل میکند اما عمل مقصد نیست، بلکه خودِ عمل یک نورانیّت و معرفتی در انسان ایجاد میکند، انسان نمیتواند بدونِ علم و آدرس برود، علم آدرس است اما آدرس برای خواندن نیست و برای رفتن است، به کجا میرویم؟ به سوی معرفت. در تمامیِ اعمالِ بندهای که خود را مالک نمیداند و خود را بنده میداند و کارِ او از بابِ مملوکیّت و عبودیّت است، هر کاری برای خدای متعال انجام بدهد خدای متعال در آن کار یک نوری قرار میدهد که همان نور علم است.
امام صادق علیه السلام این معنا را در این حدیث عنوان هم باز کردهاند که علم اصطلاحات نیست، علم مفاهیم نیست، همهی اینها وسیله است، این علومِ رسمیِ حوزوی علم نیستند.
ان شاء الله خدای متعال حضرت آقای قرائتی را سلامت بدارد، ایشان در همین جمع یا جمعِ خصوصیتر گفتند که به آقای طباطبایی عرض کرده بودند که ما آن زمانی که طلبه نشده بودیم حالِ خوشی داشتیم اما از زمانی که طلبه شدیم آن حال را نداریم، در حالی که خدای متعال فرموده است: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»[۴]، حال که درس خواندهایم باید خشیّتِ ما بیشتر بشود در حالی که نه تنها خشیّتِ ما زیاد نشده است بلکه از آن حالاتِ معنویِ ما کاسته شده است.
علامه فرموده بودند این درسهایی که میخوانید علم نیست، علم چیزِ دیگری است، اما اینها مقدّمه است و نمیشود انسان بدونِ اینها به علم برسد.
برای کسبِ «علم» مأیوس نشوید
بنابراین یک نکته این است که اگر کسی در نود و چهار سالگی به چشمهی علم راه پیدا کرده است و ولع نشان داده است، این از ناحیهی خودِ او هم نیست و جذبهی امام صادق علیه السلام است، و این درسی است که عمرِ خودتان را باید به علمِ نافع نزدِ اهلِ آن سپری کنید و اگر اشتباه رفتید و به دنبالِ علم نبودید و یا نزدِ اهلِ آن نبودید به هر درجهای از سن و عمرتان که رسیده باشید حق ندارید مأیوس باشید، از همان مدّتِ کم و کوتاه هم استفاده کنید و تلاشِ خودتان را کنید که یک گنج و گوهری که در مقصدِ زندگیِ شما منظور شده بود به چنگ بیاورید و با دستانِ خالی از این عالَم نروید.
بنابراین توجّه به اینکه عمرِ ما را خدای متعال داده است و امانتِ خدای متعال است و خدای متعال این عمر را داده است که ما به دنبالِ علم باشیم، هر کاری انجام دادیم که مقصدِ ما معرفت و علم نبود باختهایم و عمرِ خودمان را ضایع کردهایم و هیچ فایدهای ندارد.
برکتی که خدای متعال به لقمان داده است
یک بابی در همین موضوع در جلد اول بحارالانوار است که در منیه المرید توضیحاتِ بسیار زیبایی داده است، آن این است که عمرِ انسان محدود است ولی علوم محدود نیستند، بنابراین یکی از امورِ خیلی لازم این است که انسانی که به دنبالِ علم میرود و میداند که نمیتواند در همهی علوم متخصص باشد اولویتها را تشخیص بدهد، علمی را انتخاب کند که علمِ نافع باشد، در دعا داریم که «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ وَ دُعَاءٍ لا یُرفَع وَ صَلاهٍ لا تُقبَل»[۵]، برای همهی اینها باید واقعاً به خدای متعال پناه برد، انسان سرگرمیها پیدا کند، اصطلاحات را در ذهنِ خود بایگانی کند، اینجا و آنجا خودنمایی کند و بعد هم معلوم بشود که «کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ»[۶] علمِ او به قیل و قال و به مباحثات و مناظرات بیحاصل گذشته است اما دستِ او خالی است.
لقمان حکیم… در همین بابِ قبل از این بابِ آخر که حدیث عنوان بصری است، در آنجا میفرماید: «العلوم التی أمر الناس بتحصیلها و ینفعهم و فیه تفسیر الحکمه»، و ما در گزینشمان با چه ابزاری میتوانیم علمِ نافع را تشخیص بدهیم و عمرِ خودمان را هدر نداده باشیم.
در آیات کریمه قرآن کریم مطالب بسیاری در این جهت استفاده میشود و برای ما رهنمود است، لکن جناب لقمان یک قاعدهی کلّی به فرزندِ خودشان داده است، لقمان جزوِ عبرتهای عالَم است، خدای متعال حرفهای لقمان را در قالبِ وحیِ خود به ما آموزش داده است، «وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ»[۷]، بعد خدای متعال حکمتِ لقمانی را با آیاتِ خود به ما ارائه میکند، انسان به کجا میرسد که خدای متعال بلندگوی او میشود، خدای متعال زبانِ او میشود، وحی آینهی حکمتِ لقمانی است، لذا این لقمان این نکته را میفرماید که «اَلْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ بِمَا یُحِبُّ وَ بِمَا یَکْرَهُ»[۸]، نشانههای عالِمِ واقعی که باید علمِ ضروری کسب کند این سه علامت است، یکی علمِ به «الله» است، به اصطلاح امروزی باید هستی را بشناسد، جهانبینی، اعتقادات، اصول دین، آنچه که مربوط به حق تعالی است، شناخت بهشت و جهنّم هم خداشناسی است، بهشت جلوهی رحمتِ خدای متعال است و جهنّم جلوهی غضبِ خدای متعال است، پیغمبرشناسی هم علم به «الله» است، چون مظهرِ حکمتِ حق تعالی، ربوبیتِ خدای متعال از مجرای نبوّت است؛ امامشناسی هم خداشناسی است، شناختِ عالَمِ برزخ هم خداشناسی است، همهی اینها در قالبِ علم به «الله» است، «وَ بِمَا یُحِبُّ» شاملِ اخلاقیات و آنچه که مربوط به شرع است، احکامِ عملی است، شاملِ همهی اینها میشود، «وَ بِمَا یَکْرَهُ» رذائلِ اخلاقی و محرّماتِ شرعی مایکره است.
پس همهی علم مرتبط با خدای متعال است، علم به حق، علم به مطلوبِ حق، علمِ به مکروهِ حق؛ اینها کلّیاتی است که هر کاری که میخواهید انجام بدهید میتوانید با این شاخص بسنجید و ببینید که آیا این علم علمِ نافع است؟ اگر شما به دنبالِ این علم رفتید عالم میشوید یا نه، یک مغازهای را باز میکنید و کالاهایی را ارائه میکنید و خودتان و علمتان را در ویترین میگذارید و به دنبالِ مشتری هستید؟ درون خالی است و بیرون هم خودنمایی! هیچ چیزِ دیگری نیست.
اهمیّتِ انتخابِ استاد
لذا در این حدیث عنوان بصری توجّه به این نکات «وَکانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْأَتی عَلَیْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَهً» در آن وقت متوجّه شد که هم به آن کسی که رجوع میکرده اهلیّت نداشته است…
باز از آموزههای بسیار دقیق و قابل توجّه و سرنوشتساز «انتخاب استاد» است، باید ببینید نزدِ چه کسی زانو میزنید، اگر علمِ کسی بندگی نباشد هم خودِ او جامانده و وامانده و بیچاره است و هم طلبهای که نزدِ یک آخوندِ خودخواهِ خودنمای مغرورِ علمپرست و نمازپرست و عبادتپرست… بعضیها خیلی مقدّس هستند، تسبیح آب میکشند، اذکار، اوراد، نمازهای متعدد، ولی توجّهی به بندگی و وظیفه ندارند، لذا اگر هجومِ کفّار باشد میگوید نماز شبِ من قضاء نشود، میگذارد دشمن بیاید و ناموسِ او را ببرد و او مشغولِ مستحبّاتِ خود است، «حسن بصری» اینگونه بود، به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کمک نمیکند، «عبدالله بن عمر» اینگونه است، «ابوموسی اشعری» اینگونه است، اینها خیلی مقدّس بودند ولی نمیدانم چه کسی این مقدّسی را به آنها آموخته است.
علم همان بندگی است، علم همان انقیاد است، علم همان تعبّد است، جز آن علمی وجود ندارد، لذا فرمود: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»، عالِم کسی است که در رفتار و زندگیِ او خشیّتِ الهی موج میزند، همه جا دستپاچه است، همه جا آقابالاسر دارد، مرعوبِ قهّاریّتِ است و مجذوبِ رأفت و رحمتِ حق تعالی است، ولی هیچ موجودیّتی در خود نمیبیند، مدام خدای متعال است که زندگیِ او را اداره میکند که ان شاء الله در فرمایشات امام صادق علیه السلام در سیر و سلوکِ ایشان در این حدیث شریف خواهیم خواند.
بنابراین جبرانِ مافات ولو اینکه دیر هم شده باشد لازم است و ما عذری نداریم که بگوییم حال دیگر وقت گذشته است و حال دیگر ما انتخابِ خودمان را کردهایم و حال دیگر ما بیعتِ خودمان را کردهایم، اینطور نیست.
یکی اینکه کسی در نود و چهار سالگی متوجّه شده است که نزدِ اهل نمیرفته است و باید مسلمان بود «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»[۹] را رعایت میکرد، و دیگر اینکه از دست دادنِ فرصتِ بسیار زیاد او را مأیوس نکرده است، و آن چیزی که این را تثبیت میکند و برای ما بعنوانِ یک حجّت قابل قبول میشود برخوردِ امام جعفر صادق علیه السلام است، حضرت در ابتدا او را مقداری زیر و رو کردند، به اصطلاحِ ما ناز کردند تا ببینند عطش عطشِ سوری است یا واقعاً آمده است که آمده باشد؛ امام بابِ رحمتِ خدای متعال است و بابِ رحمت بسته نیست و همیشه باز است، اینکه امام به او گفتند که برو و من وقت ندارم و امثالِ اینها برای این بود که میخواستند عطش و آتشِ عشقِ او را تیزتر کنند، میخواستند ببینند که آیا مشتری واقعی است یا ادای آن را درمیآورند، خیلی از افراد به دنبالِ ذکر و استاد و اینها هستند ولی خدا میداند که ادا است، میخواهند یک برجستگی داشته باشند، میخواهند بگویند که ما هم در این خط هستیم، به دنبالِ آن عطشِ درونی که یک عبدی به مولای خود دارد نیستند، به دنبالِ همین اذکار و اوراد هستند، به دنبالِ این نیستند که مقصد چیست و رضای خدا در چیست و یا اینکه اخلاص چقدر نقش دارد و تکلیف چیست، خیلی به اینها توجّه نمیشود.
این است که «قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ»[۱۰]، خیلی کم هستند.
بنابراین باید تدارکِ مافات را کرد، فرصتهای ضایع شده را به نحوی جبران کرد، و هیچ وقت نباید تصوّر کرد که دیر شده است، نه، دیر هم شده باشد راه بسته نیست، در بسته نیست، «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[۱۱]، یعنی آیا میشود دیگر محبّتی زلالتر از این سراغ داشت؟ خدای متعال به بندگانی عمرِ خودشان را بر باد دادهاند میفرماید، خودِ خدای متعال صدا میکند و میفرماید: ای عوضیرفتهها! دیگر بس است، بیایید! این همه دور شدید و بیراهه رفتید، ولی هرکجا با من باشید من آنجا هستم، «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَهِ»[۱۲]، وقتی مسیرِ سفرِ شما خدای متعال بود، هرکجا «یا الله» گفتید «الله» همانجاست، برگردید و راه درست را پیدا کنید، مردِ خدا پیدا کنید و بقیهی عمرتان را به خدای متعال بدهید و با خدای متعال معامله کنید.
«کُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ سِنِینَ» بنابراین ما هم همیشه باید دقیق باشیم که به «مالک بن انس» رجوع نکنیم.
آقای بهجت روحی فداه به من فرمودند که از از فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای مستمعینِ خودت بگو و بگذار که شنوندههای تو از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بشنوند؛ ما بلندگوی قرآن کریم باشیم، بلندگوی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشیم، بلندگوی ائمهی معصومین سلام الله علیهم أجمعین باشیم، مدام از خودمان نبافیم، این بافتههای ما سرگرمی برای خودمان و برای مستمعینِ خودمان است، اما وقتی که حرفِ ما سند دارد، وقتی مشتریهای ما کالای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میخواهند ما هم همان کالا را به آنها تحویل بدهیم دیگر از ما نمیشنوند، منِ آلوده چه کسی هستم که شما از من حرفی بشنوید؟ اگر کلام الله باشد… «فَإِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اَللَّهَ وَ إِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ»[۱۳]، لذا یک زمانی حرف از مالک نقل میشود و استادِ انسان مطلب را از او نقل میکند اما یک زمانی از خلیفهی مطلقِ خدای متعال و حجّت الله امام جعفر صادق علیه السلام نقل میشود، این خیلی مهم است، این شخص به دنبالِ مالک رفته است و بعد از مدّتِ طولانی فهمیده است که عوضی گرفته است، چه چیزی میخواسته و به چه کسی رجوع کرده است!
باید به این نکات توجه داشت.
بعد زمانی که به خدمت امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام رسید «وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ»… معلوم میشود که او را چیزی میشد، یک گرایشی پیدا کرده است، یک شور و شعوری در وجودِ او پیدا شده است، این حالت که یک جذبهی جدیدی بوده است و یک شوری در او ایجاد شده است…
بعد امام صادق علیه السلام او را آزمودند و فرمودند: «اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ» من تحت تعقیب هستم، من زیر نظر دستگاه طاغوت هستم، اما تنها این موضوع نیست، وقت ندارم، «وَمَعَ ذلِکَ لِی اَوْرادٌ فِی کُلِّ ساعَهٍ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ»… که توضیح این اوراد در آناء لیل و نهار برای این طلبههای جوان عزیز ما خیلی مهم است که به دنبالِ یافتنِ خدای متعال هستند و ذکرالله راهِ یافتنِ خدای متعال است و اوراد و اذکار میتواند چه نقشی در طیّ طریق سالک داشته باشد، ولی باید این دو سه جمله را جدّی بگیریم.
یکی از علامتِ پارسایان
یکی اینکه اگر اهلِ تقوا هستیم وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه هَمام که پارسایان را معرّفی کردند فرمودند یکی از صفاتِ پارسایان این است که «وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ لَهُمْ» گوشِ اینها وقف است، همیشه به دنبالِ علم هستند، گوشهای خود را برای علمِ نافع وقف کردهاند، بنابراین باید دائماً آموخت، لحظهای که انسان اندوخته نداشته باشد «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ»[۱۴] است دیگر، عمر در حالِ گذران است، عمرِ ما برای علم است، پس باید دائماً در مسیرِ فراگیری و اخذِ علمِ نافع باشیم، وقتی گوشِ انسان وقف باشد… نمیشود گوشِ انسان وقف باشد اما جانِ انسان وقف نباشد… باید حقیقتِ وجودیِ انسان عطشِ علمی باشد، و اگر انسان اهل باشد خدای متعال همه جای عالَم را برای او مدرسه و کتاب قرار داده است، «وَفی کُلِّ شَیءٍ لَهُ آیَهٌ»، در و دیوار با ما صحبت میکنند، اگر انسان باخدا باشد خدای متعال تمامِ عالَم را معلّمِ ما قرار داده است…
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
چشمِ دلِ انسان باز بشود، گوشِ جانِ انسان باز بشود همه چیز برای انسان استاد است و انسان از همه چیز مطلب فرا میگیرید و انسان از همه کَس مطلب میآموزد.
وقتی انسان به انسانهای بد نگاه میکند… به لقمان گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بیادبان!
بنابراین اگر خط و جهت حرکتِ انسان درست شد چیزِ زائدی در عالَم نیست و همه چیز برای انسان خط خدای متعال و مفید و نافع میشود و انسان میتواندهمهی ظرفیتِ خود را با علمِ نافع پُر کند.
روضه ایام سقیفه
این ایام ایامِ حزنِ آل پیغمبر علیهم السلام است، ایّامِ محنتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، ۲۸ صفر وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم غروب کردند، یک جملهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مراثیشان این بود که
أَمَّا الدُّنیَا فَبَعدَکَ مُظلِمَهٌ وَأمّا الآخِرَهُ فَبِنُورِ وَجهِکَ مُشرِقَهٌ
بابا! رفتی و عالَم تاریک شد…
بر حسب آنچه که من شنیدم مرحوم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: هنوز پیکر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روی زمین بود که به خانهی وحی یورش بردند… خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به آتش کشیدند…
تحلیلِ روشنِ آن هم همین است که اینها از این فرصتی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشغولِ تجهیز و تغسیلِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند استفاده کردند و رفتند در سقیفه نشستند و خلافت را غصب کردند و تا دیر نشده خواستند زهرچشم بگیرند و از همه بیعت بگیرند، حیاء نکردند، خودشان دو ماه قبل با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیعت کرده بودند، حال جمعیّتی را به خانهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرستادند که ایشان را برای بیعت بیاورند…
اما بمیرم که روزگار مردِ جبهه را در خانه نشانده است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جبهه آورده است… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آن لحظات آخر وداع به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دستور داده بودند و دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دستِ ایشان گذاشتند و فرمودند: «یا علی! هذهِ وَدیعَهُ الله وَ وَدیعَهُ الرَّسول فَاحفَظهَا»… علی جان! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امانت است، گوهرِ گرانبهای خدای متعال است، منِ رسول خدا این امانت را به دستِ تو دادم… مواظبِ فاطمهام باش و از او نگهداری کن… اما «أنفِذ مَا اَمَرَتکَ فاطِمَه»[۱۵]… یک جا این ولایت مطلقهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بروز دادند… علی جان! همه جا تو امام و ولیّ هستی، اما یک جا فاطمه از من نیابت دارد، وقتی به تو گفت انفاذ کن، «أنفِذ مَا اَمَرَتکَ فاطِمَه»، و اگر این جهت نبود باید حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مقابلهی با این جمع میآمد نه دخترِ رسول خدا!…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشتِ در آمدند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خانه نشستند، گفتند: در را باز کن، فرمودند: باز نمیکنم، دستور داد: بروید و هیزم بیاورید، پرسیدند: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: میخواهم خانه را به آتش بکشم… محکم به در لگد زد… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشتِ در بودند… این در به استخوانها و مهرههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اصابت کرد… استخوانهای پهلو آسیب دید، من نمیدانم، این تحلیل است که بعضی میگویند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زمین خوردند… بعضی میگویند همین در روی ایشان افتاد… و چه بسا همین اراذل اوباش از روی او عبور کردند…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله… اینجا از روی بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عبور کردند و در کربلا هم استخوانهای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را زیرِ سُمِ اسبها مَرضوض کردند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین
خدایا! تو را به سِرّ مستودع حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! توفیقِ درکِ ظهور را به ما بده.
خدایا! ما را همیشه جزوِ خدّامِ مقبولِ حضرت محسوب بفرما.
خدایا! حسرتِ دیدار و خدمتگذاری به ساحتِ مقدّسِ ایشان را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! توفیقِ تحصیلِ علمِ دائم و علمِ نافع به ما عنایت بفرما.
خدایا! جوانیِ این جوانانِ عزیزِ ما را از دستبردِ شیاطین، وسوسهگران، ضایعکنندکانِ عمر مصون بدار.
خدایا! حسنِ عاقبت به همهی ما مرحمت بفرما.
خدایا! شور و شوقِ علمِ نافع را در وجودِ ما روزافزون بگردان.
خدایا! تو را به عصمتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم مشکلاتِ شیعه را با عنایتِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف برطرف بفرما.
خدایا! شیخ مظلوم محبوس نیجریه و شیعیانِ گرفتارِ آنجا را با نابودیِ خونخوارانِ جنایتکارِ آن کشور و پشتیبان آنها آل سعود نجات عنایت بفرما.
خدایا! بحرین را نجات بده.
خدایا! لبنان را نجات بده.
خدایا! یمن را نجات بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم کشمیر را نجات بده.
خدایا! شیعیان آذربایجان را به آزادی و اقتدار برسان.
خدایا! مملکتِ ما را از دستِ منافقین نجات بده.
خدایا! غربیها و غربگراها را از چشمِ مردم بینداز.
خدایا! انتخابات آینده را مورد پسند امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! ما را مؤثر در انتخاب درست مقرر بفرما.
خدایا! به ما نور بده.
خدایا! به ما اخلاص بده.
خدایا! ما را در بندگیمان تثبیت بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ما را در زمینهسازی ظهور بیشتر از سابق موفق بفرما.
صلواتی مرحمت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱۲
[۳] بحارالانوار، جلد ۴۰، صفحه ۱۲۸
[۴] سوره مبارکه فاطر، آیه ۲۸ (وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَٰلِکَ ۗ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ)
[۵] کنز الفوائد، جلد ۱، صفحه ۳۸۵ (حَدَّثَنِی أَبُو سَعِیدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْمَالِینِیُّ اَلْهَرَوِیُّ بِالرَّمْلَهِ فِی شَوَّالٍ سَنَهِ سِتَّ عَشْرَهَ وَ أَرْبَعِمِائَهٍ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَمْرٍو إِسْمَاعِیلُ بْنُ مَجِیدٍ إِمْلاَءً قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجُنَیْدِ اَلرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْمُعَافَى بْنُ سُلَیْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا زُهَیْرُ بْنُ مُعَاوِیَهَ قَالَ حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ حِجَارَهَ أَنَّ أَبَانَ حَدَّثَهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْعُو فِی أَثَرِ اَلصَّلاَهِ فَیَقُولُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ وَ قَلْبٍ لاَ یَخْشَعُ وَ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ وَ دُعَاءٍ لاَ یُسْمَعُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعِ .)
[۶] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۱۸ (مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ)
[۷] سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۲ (وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ ۚ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ)
[۸] خصال، جلد ۱، صفحه ۱۲۱ (حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ قَالَ حَدَّثَنِی حَمَّادُ بْنُ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ یَا بُنَیَّ لِکُلِّ شَیْءٍ عَلاَمَهٌ یُعْرَفُ بِهَا وَ یُشْهَدُ عَلَیْهَا وَ إِنَّ لِلدِّینِ ثَلاَثَ عَلاَمَاتٍ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلْعَمَلَ بِهِ وَ لِلْإِیمَانِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ لِلْعَالِمِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ اَلْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ بِمَا یُحِبُّ وَ بِمَا یَکْرَهُ وَ لِلْعَامِلِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ اَلصَّلاَهُ وَ اَلصِّیَامُ وَ اَلزَّکَاهُ وَ لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ وَ یَقُولُ مَا لاَ یَعْلَمُ وَ یَتَعَاطَى مَا لاَ یَنَالُ وَ لِلظَّالِمِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَهِ وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَهِ وَ یُعِینُ اَلظَّلَمَهَ وَ لِلْمُنَافِقِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یُخَالِفُ لِسَانُهُ قَلْبَهُ وَ قَلْبُهُ فِعْلَهُ وَ عَلاَنِیَتُهُ سَرِیرَتَهُ وَ لِلْآثِمِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَخُونُ وَ یَکْذِبُ وَ یُخَالِفُ مَا یَقُولُ وَ لِلْمُرَائِی ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَکْسَلُ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ یَنْشَطُ إِذَا کَانَ اَلنَّاسُ عِنْدَهُ وَ یَتَعَرَّضُ فِی کُلِّ أَمْرٍ لِلْمَحْمَدَهِ وَ لِلْحَاسِدِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَهِ وَ لِلْمُسْرِفِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَشْتَرِی مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَلْبَسُ مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَأْکُلُ مَا لَیْسَ لَهُ وَ لِلْکَسْلاَنِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ یَتَوَانَى حَتَّى یُفَرِّطَ وَ یُفَرِّطُ حَتَّى یُضَیِّعَ وَ یُضَیِّعُ حَتَّى یَأْثَمَ وَ لِلْغَافِلِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ اَلسَّهْوُ وَ اَللَّهْوُ وَ اَلنِّسْیَانُ: قَالَ حَمَّادُ بْنُ عِیسَى قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْ هَذِهِ اَلْعَلاَمَاتِ شُعَبٌ یَبْلُغُ اَلْعِلْمُ بِهَا أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ بَابٍ وَ أَلْفِ بَابٍ وَ أَلْفِ بَابٍ فَکُنْ یَا حَمَّادُ طَالِباً لِلْعِلْمِ فِی آنَاءِ اَللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ اَلنَّهَارِ فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُقِرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَاقْطَعِ اَلطَّمَعَ مِمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ وَ عُدَّ نَفْسَکَ فِی اَلْمَوْتَى وَ لاَ تُحَدِّثَنَّ نَفْسَکَ أَنَّکَ فَوْقَ أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ وَ اُخْزُنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزُنُ مَالَکَ .)
[۹] سوره مبارکه عبس، آیه ۲۴
[۱۰] سوره مبارکه سبأ، آیه ۱۳ (یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ ۚ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا ۚ وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ)
[۱۱] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۳
[۱۲] دعای ابوحمزه ثمالی
[۱۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۲۶، صفحه ۲۳۹
[۱۴] سوره مبارکه عصر، آیه ۲
[۱۵] بحارالأنوار، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۴ (… یا عَلَیُّ أنْفِذْ لِما اَمَرَتْکَ بِهِ فاطِمَهُ فَقَدْ اَمَرْتُها بِأَشْیاءَ أَمَرَ بِها جَبْرَئیلُ علیه السلام…)
پاسخ دهید