جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۰۸:۰۰ تا ۰۹:۰۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
از پروردگار رئوف و کریم مسئلت داریم برادرانِ عزیزی که حرکتِ جهادی خودشان را ذخیرهی آخرت خودشان قرار دادند قبول بفرماید و این نوع رسیدن به عائلهی خدای متعال را همیشه در زندگیِ خود نصب العین قرار بدهند و بدانند که محبّت به خلق خدای متعال محبّت به خدای متعال است و نافع بودن برای بندگان خدای متعال بعد از ایمان عبادت اول است و عبادتی بالاتر از آن نیست.
داستانی از مرحوم حاج فخر تهرانی
شاید برای شما عرض کرده باشم، من خیلی با مرحوم حاج فخر مأنوس نبودم اما ایشان ما را تحویل میگرفتند، مرحوم حاج فخر تهرانی معمّم نبود و رفتنِ ایشان به قم هم مسبوق به یک سابقهی عجیبی بوده است، ایشان جزو نفرات اول کنکور بودند و بنا بود به انگلستان بروند و بورسیه بشوند و در آنجا ادامهی تحصیل بدهند، ایشان خیلی هم دارای پُز و لباسهای شیک و فاخر و خیلی هم متجمّل بودند، یک کسی در خیابان ناصرخسرو به ایشان میرسد و میگوید آیا میخواهی به انگلستان بروی؟ میگوید: بله! آن شخص یک برخورد خشن تکان دهندهای با ایشان میکند، همین برخورد ایشان را منقلب میکند.
مرحوم حاج فخر تهرانی اصلاً از آن شخص نمیپرسند که تو چه کسی هستی و چه حقّی داری و یا به تو چه مربوط است؟ هیچ چیزی نمیگوید، یک تصرّفی بود که در ایشان کرده بودند، ایشان به قم میآیند و طلبه میشوند.
وجود مبارک مرحوم آیت الله بهاءالدینی اعلی الله مقامه الشّریف فرموده بودند که حضرت مهدی ارواحنا فداه حاج فخر را با اسم دعا میکردند و علّتِ آن هم دو چیز بود، یکی خدمتی است که ایشان به بندگان خدای متعال میکند؛ عاشق بود که گرفتاری ببیند و به سراغِ او برود و رفع گرفتاری کند، گاهی هم مجذوب بود و رجال الغیب به ایشان میگفتند، ناگهان به سراغِ دوستانِ خود میآمد و میگفت: ماشینِ خودت را روشن کن تا برویم، به جایی میرفتند که انسانِ گرفتاری در آنجا بوده و مشکل او را حل میکردند و برمیگشتند.
وجود مبارک مرحوم آیت الله بهاءالدینی اعلی الله مقامه الشّریف فرموده بودند که یکی این مشکلگشاییِ ایشان و حسّاسیّتِ ایشان به قضاء حوائجِ مؤمنین موجبِ این شده بود که نزد حضرت مهدی ارواحنا فداه دوستداشتنی بشود و دوم آن آبگوشتی که میداد! حضرت مهدی ارواحنا فداه اطعام را دوست دارند؛ یکی این اطعام و دیگری هم خدمتی که به بندگان خدای متعال میکرد.
ارزش طلبگی
لذا این کارِ شما کاری است که ان شاء الله قلبِ مبارکِ صاحبمان حضرت مهدی ارواحنا فداه را خوشحال کردهاید و امیدوار هستم که خدای متعال این نوع توفیقات را از شما نگیرد و زوال نیاورد و ان شاء الله سرِ فرصت از آقای سلیمانیِ عزیز یا دوستانِ دیگر گزارشِ سفرِ الهیِ شما را که جزوِ کسانی بودید که «وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ»[۲] بگیریم گرچه خودِ طلبگی مصداقِ اجلای هجرت الی الله و الی رسول الله است
مراقبه در ماه شعبان
شما را به این ماه عزیز قسم میدهم که مراقبه را از این ماه شروع کنید که شیطان در طلبگیِ شما زمینه نداشته باشد، خیلی حیف است انسانی که میتواند اینقدر عزیز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد یا عزیز حضرت مهدی ارواحنا فداه بشود… گرفتارِ وسوسه بشود؟ چرا گرفتارِ هوسهای آنیِ زودگذر بشود؟ چرا شیطان او را اسیر کند؟ چرا اسیر زندگی کند؟ بردهی هوس، بردهی هوا، بردهی شیطان… واقعاً دنیا ارزش و اعتباری ندارد و انسانِ عاقل اسیرِ نفس نمیشود.
شروع کنید، مردانه باید از یک زمانی شروع کرد، از حالا شروع کنید، ان شاء الله این دو ماه گناهی از شما نوشته نشود، و ان شاء الله نیّتِ گناه هم با عنایت حضرت مهدی ارواحنا فداه در قلبِ شما خطور نکند؛ اگر با عمل شروع کنید خدای متعال آنها را برای شما بزرگواران هم اصلاح میکند.
لذا این سفرِ شما جزوِ سفرهایی است که هم خدای متعال راضی است و هم ان شاء الله قلب مبارک حضرت مهدی ارواحنا فداه خشنود بوده است و ان شاء الله مثل حاج فخر باشید و حضرت تک تکِ شما را به نام دعا کرده باشند و این موضوع برای خودِ شما هم سازنده است، طلبهی مرفّه نه دنیا دارد و نه آخرت، اصلاً لذّتی در رفاه نیست…
اگر لذّتِ ترکِ لذّت بدانی دگر لذّتِ نفس لذّت نخوانی
کمک به دیگران
«فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»[۳]، همراهِ هر سختیای گشایشِ درونی است، لذّت برای آن است، و اگر در این سفرِ شما اخلاص باشد برای شما جهاد نوشته شده است، هجرت الی الله نوشته شده است، هجرت الی رسول الله نوشته شده است و گرههایی را باز کردهاید، آثارِ وضعیِ این کار در دنیا و آخرتِ شما مایهی برکات و جذب رحمت حق و فیوضات معنویِ شما خواهد بود.
انسان هر کاری که میکند برای خود انجام میدهد، «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ»[۴]، خوشا بحالِ شما که به فکرِ خودتان هستید، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۵]، اینکه انسان به دیگران برسد فقط ظاهرِ آن رسیدن به دیگران است اما واقع آن «به خدا رسیدن» است، خودتان را نزد خدای متعال شیرین میکنید، خودتان را نزد ائمه علیهم السلام شیرین میکنید و اموری را برای خودتان رنگِ بقاء میدهید، همهی این لذّتها فانی است، عمرمان هم فانی است اما شما عمرِ خودتان را در جای خوبی ذخیره میکنید.
ادامه بحث جلسات گذشته
«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ»[۶].
یکی دو صفت از فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف یک انسان الهی باقی مانده است، ان شاء الله اینها را با یکدیگر مرور کنیم و ان شاء الله حوالههای بعدی را هم به ما میدهند، بینِ خود و خدای متعال ما فقیرتر از شما هستیم، ولی هرچه دادند با یکدیگر مصرف میکنیم، این مرتبه سفرهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این وادی برای ما پیش آمد.
فرمودند که این برادر الهیِ من اینطور بود، «کانَ»… این «کانَ یَقول» یا «کانَ یَفعَل» سیره را نشان میدهد، عادت را نشان میدهد، اینطور نبود که مقطعی باشد، هر کجا دیدید که مثلاً میگویند «کانَ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کذا»… این نشان میدهد که کارِ همیشگیِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است؛ این رجلِ الهی هم اینطور بود، «کَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ»، در مورد این قسمت یک توضیح اجمالی با شما داشتیم که اگر بناست انسان معلّم باشد، بناست مربّی باشد، بناست پدر باشد، بناست مدیر باشد، بناست رئیس باشد، «مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فلیَبدأ بتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ»[۷] باید از خود شروع کند، این روضهخوانِ بیچارهای که در خدمتِ شماست باید اول به خود گفته باشد و بعد به شما بگوید.
داستانی از مرحوم رازی و برخورد با سیّد احمد قاضی
ان شاء الله خدای متعال مرحوم رازی را رحمت کند که این ترجمان حالات علماء را نوشته است، او اهل ذکر بود، هر وقت ما او را میدیدیم اهل ذکر بود، من ایشان را زیاد بالای سر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دیده بودم، ایشان میگویند که ما یک سفر تبلیغی به تبریز رفتیم، ماه مبارک رمضان بود، تابستان و هوای گرم بود و گفتیم به مناطقی برویم که هوا خنک است، به تبریز رفتیم، واردِ مدرسهی طالبیّه شدیم، طلبههای آنجا گفتند که ما به نزد آقا سید احمد قاضی برویم، ایشان از اقوام مرحوم قاضی استاد عرفاء بودند.
گفتم ما میهمان هستیم و او باید بیاید از ما اکرام کند، گفتند: اگر نیامدید از دستِ شما خواهد رفت، فهمیدیم که ایشان کسی است که میتوانیم سرِ سفرهی صدقهی او بنشینیم و به ما احسان کند، به محضر مرحوم آقا سید احمد قاضی رفتیم و آقایان نشستند و احوالپرسی کردند، وقتی خواستند بروند آقا سید احمد قاضی به من گفتند که شما بنشین، نشستم و ایشان با لهجهی ترکی خود فرمودند که برای چه به تبریز آمدهای؟ گفتم: هوا گرم بود و روزه گرفتن برای ما مشکل بود و به اینجا آمدیم، ایشان گفتند: برای چه آمدهای؟ گفتم: اگر شد منبری هم برویم، با یک حال به من نگاهی کردند و فرمودند: اینکه میخواهی برای مردم منبر بروی برای خودت هم منبر رفتهای یا فقط میخواهی برای مردم به منبر بروی؟
گفت این کلامِ ناصحانه و مخلصانه آنچنان در اعماق جانِ من اثر گذاشت خجالت کشیدم که من با این وضع به مردم چه بگویم، خودم چقدر راه رفتهام که به مردم بگویم شما هم به دنبالِ من بیایید، نتوانستم منبر بروم، برگشتم که برای خود منبر بروم و بعد برای دیگران هم منبر بروم.
این جزو مسائلی است که میگوییم و گفتنِ آن هم آسان است اما بینِ خود و خدای متعال «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»، جهنّم حق است، قیامت حق است، محکمهی عدل خدای متعال حق است، سوال از همهی عمر حق است، بیایید به دادِ خودمان برسیم، بیایید به بیچارگیِ خودمان گریه کنیم، ضایعاتِ خود را با توبه جبران کنیم و پناه به خدای متعال ببریم که عمرمان ضایعات نداشته باشیم، خرابی نداشته باشیم.
لذا «کَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ»، اگر چیزی را باور داشت اهلِ عمل بود، ایمانِ او و نُصح و دلسوزیِ او اقتضاء میکند که به دیگران هم بگوید که این راه راهی است که انسان را میرساند، اگر شما هم بیایید میرسید، ولی اگر نرفتید بایستید و مدام دیگران را هُل بدهید که بروید… خودِ او ایستاده است و درجا میزند، مدام تند و تند با راهنمایی و آدرسِ او میروند و میرسند و از گنجهای بهشت، از گنجهای معرفت استفاده میکنند و این آقای آخوندِ بدبخت اینجا ایستاده و مدام بدرقه میکند و خودِ او یک قدم جلو نمیرود، اینجاست که این جملات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل ذهنِ من را به خود مشغول کرد، «اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِی أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلاَلِی»[۸]، گویا زنجیری هستم، به همه میگویم بروید ولی پای خودِ من گرفتارِ در زنجیرِ هوا و هوس است، نمیتوانم، همینجا ماندهام کاروان رفت و…
ان شاء الله خدای متعال به دادمان برسد…
روضه امام حسین علیه السلام
سلام بر حضرت سیّدالشّهداء، منشأ مغفرت و نورانیت…
ماه شعبان ماه میلاد حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام است، ولی هم انبیاء علیهم السلام قبل از میلاد امام حسین علیه السلام برای ایشان گریه کردند… هم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روز میلاد ایشان گریه کردند… یا رسول الله… خبر را برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودید… جبرئیل برای شما بازگو کرد و شما گریه کردید… اما جای شما خالی بود… حضرت زینب سلام الله علیها کنارِ گودی آمدند… نمیدانم چه وضعی برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام پیش آمده بود، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام قابل شناسایی نبودند… حضرت زینب سلام الله علیها به این بدنِ برهنه خیره شدند، به این بدنِ غرق به خون، به این بدنِ بیسر، «أ أنتَ أخی؟»…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
دعا
خدایا! فرجِ مولای ما را برسان.
خدایا! حکومتِ جهانی حضرت را در زمانِ ما و با کمک و یاریِ ما محقّق بفرما.
خدایا! ما را آنی از یادِ خودت و یادِ ولیّ خودت حضرت مهدی ارواحنا فداه غافل مگردان.
خدایا! دستِ ما را از دامان حضرت مهدی ارواحنا فداه کوتاه نفرما.
خدایا! تعلیم و تعلّمِ ما، اشتغالاتِ علمی و خدمتیِ ما را موجب رضایت خودت و امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! ما را از وسوسههای شیاطین روزگار و از شرارتِ نفسِ أمّارهیمان در امان بدار.
خدایا! ما را در پناهِ خودت قرار بده.
خدایا! همهی شرور و آفات و خطرات و بلیّات و آسیبهای معنوی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و روحی را از ما و از کشور ما دفع بفرما.
خدایا! آنچه از مشکلات واقع شده است را رفع بفرما.
خدایا! سایهی پُر برکتِ رهبرِ بزرگوارمان را، علمای صالحمان را تا ظهور و کنار حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بدار.
خدایا! دستِ گداییِ ما را، دستِ نیازِ ما را، دستِ سؤال و تقاضای ما را خالی برنگردان.
خدایا! ما را از بهرههای معنویِ ماهِ شعبان، خصوصاً از اُنسِ با مناجات شعبانیّه و فهمِ آن و نور گرفتن از این مناجات فوق العاده اثرگذار برخوردار بفرما.
خدایا! سایر مراقباتِ شعبان را به ما روزی بگردان.
خدایا! ما را از قافلهی سالکین به سوی خودت در این سه ماه جدا مگردان.
خدایا! آنچه به اولیاء خاصّ خودت میدهی به ما هم مرحمت بفرما.
خدایا! عموم مریضها، مریضهای مورد نظر را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.
خدایا! آبروی ما را در دنیا و آخرت حفظ کن.
خدایا! ما را آبروی مردم قرار بده.
خدایا! ما را آبروی دینمان قرار بده.
خدایا! ما را مایهی زینت امام زمانمان قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم قلمِ عفو بر گذشتههای ما بکش.
خدایا! بقیّهی عمرِ ما را به خودمان وامگذار.
جهت شادی روح امام راحل، شهدای سرافراز و آمرزش گذشتگانمان و گذشتههایمان صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۰ (وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَهً ۚ وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا)
[۳] سوره مبارکه شرح، آیات ۵ و ۶
[۴] سوره مبارکه فصلت، آیه ۴۶ (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ)
[۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
[۶] حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه
[۷] حکمت ۷۳ نهج البلاغه (الإمامُ علیٌّ علیه السلام : مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فلیَبدأ بتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ ، و لیَکُن تأدیبُهُ بسِیرَتِهِ قَبلَ تأدیبِهِ بلِسانِهِ ، و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِم)
[۸] دعای کمیل
پاسخ دهید