«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ‏»[۲].

وجود مقدس امیرالمؤمنین سلام الله علیه صفاتِ عالیه‌ای را که برای مؤمن، برای افرادِ ذوی الهمم ضروری است این‌ها را بشناسند و تحصیل کنند در وجود یک فردی جمع دیده بودند و برای ما بعنوانِ ارائه‌ی یک الگو مطرح فرموده‌اند.

Sadighi-13971127-Hoze-ThaqalainSite (1)

یکی از امتیازاتی که این رجل الهی دارد این است «وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ» ، خیلی نکاتِ دقیقی است که جای دیگری بجز مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام و آل عصمت سلام الله علیهم أجمعین این‌ها را نمی‌شود دید، می‌فرمایند که یکی از خوبی‌های این مرد الهی این بود که عجله نمی‌کرد، اگر در کسی نقطه‌ی ضعفی می‌دید، اگر اشکالی به نظر می‌رسید عجله نداشت که مُچِ او را بگیرد، در مُچ گرفتن و گیر دادن و انتقاد کردن انسانِ عجولی نبود، اگر در کسی مشکلی یا مسئله‌ای سراغ داشت تأمّل می‌کرد تا اینکه ببیند آیا وجهی دارد؟

خوش‌بینی نسبت به مؤمنین

این دستورِ کلّیِ اخلاقیِ ما است که فرموده‌اند «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ»[۳]، در کتاب شریف «مکاسب» شیخ اعظم حدیثی از وجود مبارک امام صادق علیه السلام نقل فرموده بودند که اگر کسی در مؤمنی عملی ببیند که در ده احتمال نُه احتمال این است که این منشأ غیرصالحی دارد یا منشأ آن فساد بوده است، اگر یک احتمال بدهد که این ممکن است یک وجه درستی داشته باشد، آنجا تعبیر تعبیرِ سنگینی است، نمی‌خواهم آن تعبیر را بگویم، ولی انسان ملزم است که آن یک وجه را بگیرد، آن نُه وجه را کنار بگذارد، بنا بر این است که انسان نسبت به مؤمن خوش‌بین باشد و خوش‌بینی سببِ این می‌شود که انسان هم از مزایای آن استفاده کند و هم می‌تواند آن شخص را کمک کند، اگر انسان نسبت به کسی دل چرکین باشد نمی‌تواند با او تعاملی داشته باشد لذا باید سعی بشود که انسان اشخاص را با وجهه‌ی ایمانی، با وجهه‌ی توحیدی، با وجهه‌ی ولایی ببیند و کارهایی که بنظر می‌رسد لغزش است نسبت به آن‌ها زود داوری نکند، تا عذری از جانب او مشخص بشود تا معلوم بشود علّتِ این کاری که انجام داده است چه بوده است.

یکی از موارد این عجله‌ی در قضاوت سقوطِ انسان از نظرِ اخلاقی است، انسان در یک کسی یک چیزی می‌بیند، آن را حمل بر صحت نمی‌کند، یک جایی بازگو می‌کند، آبروی یک کسی می‌رود و بعد هم معلوم می‌شود که اصلاً مسئله یک طورِ دیگری بوده است، آبروی ریخته را نمی‌شود دیگر جمع کرد، انسان باید بداند «اِنَّ حُرمَهَ عِرض المُؤمِنِ کَحُرمَهِ دمِهِ»[۴]، آبروی مؤمن در حکمِ جانِ مؤمن است، چه یک نفر را بکشیم و چه آبروی او را ببریم، خیلی سنگین است، حفظِ اعتبار، آبرو، وجاهت در جامعه‌ی اسلامی از أهمّ مسائل است، حفظِ حُرمتِ یک مؤمن بالاتر از حفظِ حرمتِ کعبه است، همانطور که بی‌حُرمت کردنِ کعبه گناهِ بسیار سنگینی است بی‌اعتبار کردنِ مؤمن هم به همان اندازه سنگین است.

Sadighi-13971127-Hoze-ThaqalainSite (2)

بنابراین عجله نکنیم، حال اگر نگفتیم چه اشکالی دارد، کجای عالَم خراب می‌شود؟ انسان چیزی را که یقین ندارد، احتمالی دارد که این وجهی داشته باشد، نه تنها اظهار نظر نکنیم بلکه سعی کنیم که جامعه را به این کفّ نفسِ نسبت به متعرض شدن به عِرضِ مؤمن دعوت کنیم و بنای خودمان هم بر این باشد که مگس نباشیم و به دنبالِ زخم نگردیم، به دنبالِ خراش نگردیم، زنبور عسل باشیم، گل پیدا کنیم، همه را گل ببینیم، همه را دوست بداریم، با چشمِ محبّت همه‌ی مشکلات و زشتی‌ها زیبا می‌شود، اما با چشمِ عداوت همه‌ی گل‌ها هم خار می‌نماید، مظهرِ محبّتِ خدای متعال باشیم، خدای متعال «وَدود» است، یکی از اسامیِ جمالیه‌ی حق تعالی «وَدود» است، «یا وَدود»، ما هم وَدود باشیم، نسبت به همه احساس کنیم که این بنده‌ی خداست، این مخلوقِ خدای متعال است، این اثرِ خدای متعال است، محبّتِ آل بیت علیهم السلام در دلِ این گلزار است، چه دلِ زیبایی دارد، گِلِ ان شخص از طینتِ امیرالمؤمنین علیه السلام است، «خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا»، این بوی حضرت زهرا سلام الله علیها را می‌دهد، بوی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌دهد، این بوی ائمه علیهم السلام را می‌دهد، فطرت و جبلّت و سرشت و خمیره‌ی ما از آنجا برداشت شده است، لذا یک سنخیّتی بینِ ما و امیرالمؤمنین علیه السلام هست، محبّت اصلاً بدون سنخیّت امکان ندارد، تظاهر به محبّت ممکن است، تخیّل محبّت هم ممکن است، اما محبّتِ واقعی قطعاً یک امرِ مشترک بین محب و محبوب است و همین سببِ این ارتباط شده است، «الأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ»[۵]، در یک عالَمی، جمعِ یک گروهی جمع بوده است، تا در عالَمِ کثرت پراکنده شدند اما از یک جا آمده‌اند و به یک جا هم برمی‌گردند.

لذا انسان با این تأمّلاتِ معرفتی یک دیدِ عاشقانه‌ای نسبت به پروردگار متعال و جلوه‌های حق تعالی پیدا می‌کند، و همه‌ی مؤمنین جلواتِ حق هستند و باید همه‌ی آن‌ها را دوست داشته باشیم و وقتی که محبّت آمد انسان مشکل می‌تواند بپذیرد که کسی نقطه‌ی ضعفی هم دارد.

«وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ» زبانِ ملامت، گیر دادن، نقطه‌ ضعف پیدا کردن، این برای انسان‌های بزرگ نیست، انسان‌های بزرگ شرح صدر دارند، به این سادگی گیر نمی‌دهند، زبانِ ملامت در آن‌ها به ندرت است.

ان شاء الله خدای متعال آیت الله حسن زاده‌ی آملی را شفاء بدهد، ایشان برای ما «کلیله و دمنه» را می‌گفتند، برای گروهی از دوستان‌مان هم «شرح لمعه» را می‌گفتند، ایشان می‌گفتند: من چکاره هستم که بندگانِ خدا را امتحان کنم؟ بعد هم تکّه کلامِ ایشان هم این بود: «بله جانم! همه خوب هستند»؛ این روحیه روحیه‌ی خیلی زیبایی است.

خوش‌بینی یا ساده‌اندیشی؟!

البته ساده‌اندیشی و زودباوری گاهی حماقت است، انسان باید بینشِ سیاسیِ درستی داشته باشد، اگر می‌خواهد به کسی موقعیّتی بدهد و یا به کسی مسئولیتی را بسپارد و یا می‌خواهد به کسی مدیریتی بدهد دیگر جای این مقدّس‌بازی‌ها نیست، یعنی دیگر واقعاً مقدّس بازی می‌شود، حماقت می‌شود، انسان باید در آنجاها با چشم باز همه‌ی عیوبِ طرف را ببیند، خدای متعال هم اجازه داده است، چون می‌خواهد سرنوشت یک مملکت را به یک کسی بدهد، سرنوشتِ یک محیطی را می‌خواهد به یک کسی بسپارد، این خیانت به آن محیط است که انسان همینطور چشم بسته کسی سالوس داشته باشد و تزویر کند و انسان هم باور می‌کند، اینجا جای این کار نیست، آنجا باید این آیه را در نظر گرفت: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»[۶]، این اهلیت باید احراز بشود، احراز به ظاهربینی نیست، احراز به این است که انسان پسِ پرده را هم بفهمد، گذشته‌ها را ببیند، رفت و آمدها را ببیند، اظهارِ نظرِ آن شخص را در مقاطع حساس که انسان خود را در آن بحران‌ها نشان می‌دهد ببیند، بعد به کسی مسئولیتی بدهد، «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا».

Sadighi-13971127-Hoze-ThaqalainSite (3)

اما در معاشرت‌ها، رفت و آمدها، گفت و گوها، در این تعامل‌های عُرفی، انسان باید انسانِ وسیع الصدر و وسیع النظر، نظر بلند و بزرگ باشد، انسان باید بزرگوار باشد، نسبت به همسرِ خود، نسبت به فرزندانِ خود، نسبت به همسایه‌ی خود، به این زودی نپذیرد که این‌ها مشکل دارند، بلکه همه‌ی امور را حمل بر صحت کند و با این‌ها طوری برخورد کند که گویا هیچ نقطه‌ی ظعفی از آن‌ها نشنیده است.

«فَلَمْ أَرَ مَوْلًى کَرِیما»[۷]… این دعای افتتاح واقعاً غوغاست، «فَلَمْ أَرَ مَوْلًى کَرِیما أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ»… کجا همچنین خدایی پیدا می‌شود؟! با این بدی‌هایی که من دارم او با بزرگی همیشه ستّار بوده است، مُچ نگرفته است، آبرو نبرده است، سر و صدا راه نینداخته است، از محبّتِ خود کم نگذاشته است، از احسانِ خود کم نگذاشته است، همیشه خیرِ او بر ما نازل بوده است، با اینکه شرّ ما همیشه بسویِ او صاعد بوده است؛ این تخلّق به اخلاق الله است، انسان با مردم طوری برخورد کند که گویا هیچ نقطه‌ی ضعفی از این‌ها سراغ ندارد، نقطه ضعف‌های مطرح شده را هم به زبانِ خود نیاورد تا وجهی برای آن نقطه ضعف برای او منکشف بشود، «حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ» بنابراین تا از کسی دفاعیّه‌ای نشنیدید اتّهام را متوجّه نبینید، اجازه‌ی دفاع به طرف مقابل داده بشود و اگر حرفِ خود را زد و دیدید که حرفِ بی‌ربطی است آن وقت می‌توانید که به اقتضاء شرایط قرص تصمیم بگیرید، ولی تا زمانی که عذری مطرح نشده است و دفاعیه‌ای شنیده نشده است متعرّض نشویم، ملامت نکنیم، آبرو نبریم، گزنده برخورد نکنیم، زبانِ تندمان به زبان نرم و محبّت تبدیل بشود.

«أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ»[۸]، انسان هر طور که دوست دارد خدای متعال با او معامله کند باید با بندگان خدا همانطور معامله کند، «اللهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْری، وَارْحَمْ شِدَّهَ ضُرّی»[۹] خدای متعال عذرپذیر است، ما که عذری نداریم، «وَ لاَ حُجَّهَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَیَّ فِیهِ قَضَاؤُکَ»[۱۰]… و ما هم باید نسبت به بندگان خدای متعال اینطور نسیم رحمت باشیم، هر کسی از کنارِ ما می‌گذرد شاداب بشود و برود، امیدوار بشود، به خوبی‌های خود توجّه کند و در خوبی‌های خود تشویق بشود، اینکه انسان زیاد به اشخاص گیر بدهد ولو اینکه یک نقطه‌ی ضعفی را ده مرتبه دیده باشد فایده‌ای ندارد، با این کار در اصل شخصیّتِ او را خرد می‌کنید و هیچ ثمره‌ی دیگری هم ندارد، با فرزندان خود، با همسرمان، با بچّه‌های کوچکِ خانواده‌ی‌مان… انسان‌هایی که زیاد گیر می‌دهند انسان‌های بزرگی نیستند ولی اگر شرح صدر داشتید و چیزی را دیدید  در زمانِ آن بعنوانِ یک طبیب دارویی را ارائه می‌کنید که مؤثر باشد ولی وقتی اثر نمی‌بینید نباید وارد بشوید و ورود پیدا کنید و باید به اشخاص هم زمینه بدهیم که حرف‌ها و دفاعیّاتِ خود را بگویند.

تشکر از مجاهدین جنوب کشور

یکی از مسائلی هم که باید در این جلسه مطرح می‌شد اظهار شکر در پیشگاه پروردگار متعال و سپاس در برابر بندگانِ خوبِ خدا است ، این گروه تبلیغی که به جنوب رفتند به فضل الهی هم برای حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند، این‌ها مدافعینِ یک مظلومه‌ی عالَم بودند، رفتند و از مادرشان حرف زدند و دفاع کردند و تبلیغ کردند، تبلیغِ حضرت زهرا سلام الله علیها تبلیغِ خدای متعال است، تبلیغِ توحید است، تبلیغِ حکومتِ حق است، تبلیغِ افشاء چهره‌ نفوذی‌ها و منافقین است، حضرت زهرا سلام الله علیها سِرّ مستودع است، با همه تفاوت دارند، حتّی با پدر بزرگوارشان هم تفاوت دارند، بی‌بیِ عالَم مَحکی هستند که ایشان نامردها را به عالَم معرّفی کردند، ایشان امیرالمؤمنین علیه السلام را از پسِ تبلیغاتِ سوء بیرون کشیدند و تا قیامت مبلّغِ امیرالمؤمنین علیه السلام است، با این اخفاء قبر مبارک‌شان تا قیامت در حال دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام هستند و در صحنه حضور دارند؛ الحمدلله حرکتِ جهادی، حرکتِ جمعی، برادران بزرگوارمان حضرت آقای آقازاده، آقای حسینی، این بزرگواران همراهی کردند و الحمدلله نور چشم‌های ما و عزیزانِ ما در یک سفری موفّقی رفتند و ان شاء الله با کارنامه‌ی درخشان و تجاربِ خوب مراجعت کردند.

ما هم دعا می‌کنیم و هم با همه‌ی وجودمان احساسِ رضایت می‌کنیم و از این حرکت مبتهج هستیم و واقعاً مصداقِ «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[۱۱] است، این هجرت الی الله بود و جزوِ حسناتِ عمرِ شما بود و ان شاء الله جزوِ ذخایر شما خواهد بود و راهی است که برای آینده هم ان شاء الله تعالی ادامه پیدا کند.

انس با قرآن کریم

نکته‌ی دیگر در رابطه با قرآن است که یک مقدار توجّه بیشتری به آن بشود ، انس با قرآن، قرائت و تلاوت قرآن کریم، تدبّر در قرآن کریم و پناه بردن به قرآن کریم ، «فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ اَلْفِتَنُ کَقِطَعِ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى اَلنَّارِ»[۱۲] در همه‌ی شئونِ زندگی‌مان به امامتِ قرآن کریم حرکت کنیم، مأموم باشیم و امام ما قرآن باشد، لذا اگر انسان فضّه‌ی حضرت فاطمه سلام الله علیها بشود انسِ او با قرآن فرهنگِ زندگیِ او می‌شود، از مدینه تا مکّه هر سوالی که از فضّه کردند با آیه‌ی قرآن پاسخ داد! یعنی قرآن زندگی او شده است و اصلاً خدای متعال این کتاب را فرستاده است که ما با این زندگی کنیم و با این نفس بکشیم، با قرآن زندگی کنیم، با قرآن قیام کنیم، با قرآن سکوت کنیم، با قرآن ببینیم، این قرآن امامِ کلِّ جوارح و جوانح ماست و اگر ما انس کافی با قرآن نداشته باشیم قرآن در کنارِ ماست نه اینکه امامِ ماست، ما کنارِ همین قرآن هستیم و گاهی یک نگاهی به آن می‌کنیم، این کافی نیست، «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللهِ»[۱۳]، امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان‌شان توصیه می‌کنند که «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللهِ وَ ذِکرَ المَوت وَ تِلاوَه القُرآن».

می‌گویند امام رضوان الله تعالی علیه در دورانِ رهبری‌شان هر هفت روز یک ختم قرآن می‌کردند، البته هرچه انسِ انسان بیشتر باشد روان‌تر می‌شود و بعضی‌ها هم… همانطور که طی الأرض داریم طی الزّمان هم داریم، با وقتِ کم می‌شود خیلی کارهای زیاد کرد، مجموعه‌ای از ادعیه و مناجات و قرآن را مطالعه کرد، عمرِ انسان برکت پیدا می‌کند، زمانِ انسان برکت می‌کند، این «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»[۱۴] یک چیزِ عینی است، شما دنبالِ هر کاری که باشید مدام توفیقات و درهای جدیدی بر روی شما باز می‌شود.

Sadighi-13971127-Hoze-ThaqalainSite (4)

عَلَیکُم بالقُرآن، عَلَیکُم بالقُرآن، قرآن همراهِ خوبی است، ما وجاهتی نداریم که خدای متعال به ما نگاه کند، خدای متعال قرآن را برای ما آبرو قرار داده است، از قرآن کریم کسب آبرو کنیم، با قرآن مأنوس باشیم.

گاهی ما برای این برادرانِ عزیزی که توفیق پیدا می‌کنیم و افتخار هم داریم که عقدشان را می‌خوانیم توصیه‌ی امام صادق علیه السلام را به آن‌ها می‌گوییم که روزی پنجاه آیه را با یکدیگر بخوانید، ان شاء الله همه‌ی مجرّدهای ما هم به خانه بروند و همین کار را داشته باشند، یک آیه را با یکدیگر بفهمید، روزی یک آیه! انسان روزی یک آیه را جزوِ جانِ خود کند، یک آیه را بخورد و نوش جان کند و آن را هضم کند، اگر در هر روز یک آیه خوراکِ وجودِ انسان بشود انسان توسعه‌ی وجودی پیدا می‌کند، ریشه‌ی قرآن بساطت است، انسان از عالَمِ کثرت به وحدت، از عالَمِ فصل به وصل می رساند، «مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ»[۱۵]، انسان آن اِحکام را… در وجودِ خود یک وحدتی، یک بساطتی، یک انبساط وجودی پیدا می‌کند، قرآن لذیذ است، قرآن روشنایی است، قرآن امید است، قرآن حبل الله است، انسان وقتی به قرآن متمسّک می‌شود وصل به خدای متعال می‌شود، ان شاء الله همه‌ی ما سعی کنیم که از امروز هم کیفیتِ برخوردمان با قرآن بهتر بشود و هم از نظرِ کَمّی توسعه بدهیم، وقت و بی‌وقت قرآن بخوانیم؛ حال این سوره‌هایی که حفظ هستیم را چرا در بیکاری‌های‌مان نخوانیم؟

روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها

صلی الله علیکِ یا سیّدتی و یا مَولاتی یا فاطمه

هم در آستانه‌ی رحلتِ بانویی هستیم که افتخار دارد امیرالمؤمنین علیه السلام ایشان را با هدف انتخاب کردند که یک حضرت اباالفضل علیه السلام در کربلا تجلّی پیدا کند و بسترِ جلوه‌ی کاملِ الهی… ما حضرت اباالفضل علیه السلام را انسانِ کامل می‌دانیم، دلیلِ آن هم این تعبیر امام حسین علیه السلام است، خطاب کردند : « بِنَفسی انت».

عصر تاسوعا که حضرت زینب سلام الله علیها… چه زینبی… چه دیدبانی… چه هوشمندی‌… آمدند به امام حسین علیه السلام گزارش دادند: این نقل و انتقالاتی که من در لشکرِ دشمن می‌بینم آرایشِ جنگی دارند، این‌ها در آستانه‌ی هجوم به ما هستند، حضرت زینب سلام الله علیها گزارش می‌دهند و امام حسین علیه السلام حضرت اباالفضل علیه السلام را صدا می‌زنند، بعد این تعبیر را دارند: «إرکَب بِنَفسی انت»[۱۶]… حسین به قربانِ تو! اگر جلوه‌ی کامل نبودند… اگر انسانِ کامل نبودند… امامِ زمانِ ایشان به ایشان نمی‌فرمودند «من به قربانِ تو»! جلوه‌ی کاملِ انسانِ کامل است!… و این بانو چه بانویی است که همچنین کسی را تحویلِ امام حسین علیه السلام داده است.

حضرت زهرا سلام الله علیها دار و ندارِ خود را فدای ولایت کردند، منّت هم نداشتند، در آن وصیّتنامه‌ی خداحافظی که با امیرالمؤمنین علیه السلام می‌کردند عَرضه داشتند: «مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً»[۱۷]… شریکِ زندگیِ تو بودم… در خانه‌ی تو بودم… اما در این مدّتِ زندگیِ مشترک نه دروغی گفتم و نه خیانتی کردم… اما حرف این نیست که من دروغی نگفتم و خیانتی نکردم، علی جان! حقِّ تو بالاتر از جانِ من است، من فدای تو شدم اما یک جان کم است… علی جان! مرا حلال کن…

این درخواستِ حلالیت اعلانِ عظمتِ مقامِ امامت و ولایت است که گویا جانِ حضرت زهرا سلام الله علیها هم با اینکه هیچ کم نگذاشتند و فدای امیرالمؤمنین علیه السلام شدند… علی جان! من که منّت ندارم! عذرخواهی هم می‌کنم! برای شما کم بود…

وقتی بشیر به مدینه آمد، حضرت ام البنین سلام الله علیها را دیدند، این بانوی مجلله باوقار دست در دستِ نوه‌ی خود، فرزندِ حضرت اباالفضل علیه السلام را می‌آوردند، از این وقار حسّاس شد که این بانو با این عظمت و جلال کیست؟ گفتند: مادرِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هستند، پسرانِ ایشان را نام برد، حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمودند: بشیر! از کجا می‌آیی؟ گفت: از کربلا! فرمودند: از حسینِ من چه خبر؟ او در ابتدا خبر شهادت امام حسین علیه السلام را نگفت، گزارشی از شهادت چهار فرزندِ ایشان داد، حضرت ام البنین سلام الله علیها این تعبیر را کردند: بشیر! چه می‌گویی؟ «اولادی وَ مَن تحتَ الخَضرا کُلُّهُم فداءٌ لِاَبی عبدالله»… همه‌ی فرزندانِ من، همه‌ی عالَمیان به قربانِ حسین… از امام حسین علیه السلام بگو…

جواب این بود: از سر بگویم یا از بدن بگویم؟…

الجسم منه بکربلاء مضرج            و الراس منه علی القناه یدار[۱۸]

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها و به وجاهت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام، به صبرِ این بانوی بزرگوار، به عشقِ حضرت ام البنین سلام الله علیها نسبت به حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام تو را قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! مشکلاتِ جبهه‌ی مقاومت را برطرف بفرما.

خدایا! سیّئاتِ ما را به حسنات تبدیل بفرما.

خدایا! همه‌ی زشتی‌های ما را از ما بگیر.

خدایا! همه‌ی زیبایی‌ها را به ما عنایت بفرما.

خدایا! ما را باعث زینتِ امام زمان‌مان و پیامبرمان و دین‌مان قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم ما را از ریا، از تزویر، از کینه و همه‌ی رذائل اخلاقی دور نگه‌دار.

خدایا! توفقِ حضور به همه‌ی ما همیشه روزی بفرما.

خدایا! نمازهای ما را صلاه خاشعین قرار بده.

خدایا! توفیقِ انسِ با قرآن، فهمِ قرآن، محبّتِ به قرآن، عشقِ به قرآن، زندگی کردنِ با قرآن را همیشه به ما روزی بفرما.

خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بفرما.

خدایا! عمومِ مریض‌ها، چند بیمارِ مورد نظر، حضرت آقای فاطمی‌نیا… دیروز داماد آیت الله مؤمن با گریه تماس گرفتند و گفتند که خونریزیِ مجدّدی پیش آمده است، گویا دیگر آخرهای کار است… خیلی ناراحت‌کننده است، این سنگرها که خالی می‌شود پُر نمی‌شود، جای‌شان خالی می‌ماند… خدایا! این دو مریضِ عزیز را و بیماران عزیز مورد نظر را به حقیقت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! ما را قدردانِ سلامتی‌مان بگردان.

خدایا! ما را قدردانِ امنیت و همه‌ی نعمت‌هایی که از در و دیوار برای ما جوشانده‌ای… قدردان و شکرگذارِ این نعمت‌ها قرار بده.

خدایا! امامِ ما، شهیدانِ ما، اسلافِ صالحِ ما را با پیامبرمان محشور و با امامانمان همنشین و همیشه از ما راضی بفرما.

خدایا! سایه‌ی پربرکتِ سنگرنشینانِ عرصه‌ی مقاومت در ابعادِ مختلف، همه را عموماً و علمای صالح‌مان را خصوصاً، رهبر و مرجعِ عزیزمان را بالأخص، خدایا! با اقتدار و عزّت و اخلاص و نور و کفایت و کرامت تا ظهور و با ظهور کنارِ حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بفرما.

الهی که خیر ببینید، الهی که همیشه مایه‌ی ابتهاجِ قلبِ ارباب‌تان امام زمان ارواحنا فداه باشید، الهی که مبتلا به حسرت نشوید، الهی که هیچ وقت اسیرِ هیچ چیزی جز خدا و محبّتِ خدای متعال نباشید، صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه

[۳] منیه المرید فی أدب المفید و المستفید، جلد ۱، صفحه ۳۳۲ (وَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی کَلاَمٍ لَهُ: ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لاَ تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی اَلْخَیْرِ مَحْمِلاً .)

[۴] لئالی الاخبار، جلد ۵، صفحه ۲۲۶ (اِنَّ حُرمَهَ عِرض المُؤمِنِ کَحُرمَهِ دمِهِ و مالِهِ.)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۸، صفحه ۱۳۹ (اَلْعِلَلُ ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا فِی اَلْمِیثَاقِ اِئْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا فِی اَلْمِیثَاقِ اِخْتَلَفَ هَاهُنَا وَ اَلْمِیثَاقُ هُوَ فِی هَذَا اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اَلْخَبَرَ.)

[۶] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۸ (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا)

[۷] دعای افتتاح

[۸] سوره مبارکه نور، آیه ۲۲ (وَلَا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَهِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۹] دعای کمیل

[۱۰] دعای کمیل

[۱۱] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۰ (وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَهً ۚ وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا)

[۱۲] الکافی، جلد ۲، صفحه ۵۹۸ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّکُمْ فِی دَارِ هُدْنَهٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ اَلسَّیْرُ بِکُمْ سَرِیعٌ وَ قَدْ رَأَیْتُمُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهَارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یَأْتِیَانِ بِکُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا اَلْجَهَازَ لِبُعْدِ اَلْمَجَازِ قَالَ فَقَامَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا دَارُ اَلْهُدْنَهِ قَالَ دَارُ بَلاَغٍ وَ اِنْقِطَاعٍ فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ اَلْفِتَنُ کَقِطَعِ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى اَلنَّارِ وَ هُوَ اَلدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ کِتَابٌ فِیهِ تَفْصِیلٌ وَ بَیَانٌ وَ تَحْصِیلٌ وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُکْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لاَ تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ اَلْهُدَى وَ مَنَارُ اَلْحِکْمَهِ وَ دَلِیلٌ عَلَى اَلْمَعْرِفَهِ لِمَنْ عَرَفَ اَلصِّفَهَ فَلْیَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْیُبْلِغِ اَلصِّفَهَ نَظَرَهُ یَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ یَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ اَلتَّفَکُّرَ حَیَاهُ قَلْبِ اَلْبَصِیرِ کَمَا یَمْشِی اَلْمُسْتَنِیرُ فِی اَلظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَیْکُمْ بِحُسْنِ اَلتَّخَلُّصِ وَ قِلَّهِ اَلتَّرَبُّصِ .)

[۱۳] میزان الحکمه، جلد ۴، صفحه ۳۵۴۷ (وصایا الإمام العسکری – الإمام العسکری (علیه السلام) – لشیعته -: أوصیکم بتقوى الله، والورع فی دینکم، والاجتهاد لله، وصدق الحدیث، وأداء الأمانه إلى من ائتمنکم من بر أو فاجر، وطول السجود، وحسن الجوار، فبهذا جاء محمد (صلى الله علیه وآله)، صلوا فی عشائرهم واشهدوا جنائزهم، وعودوا مرضاهم، وأدوا حقوقهم، فإن الرجل منکم إذا ورع فی دینه، وصدق فی حدیثه، وأدى الأمانه، وحسن خلقه مع الناس، قیل: هذا شیعی فیسرنی ذلک. اتقوا الله وکونوا زینا ولا تکونوا شینا، جروا إلینا کل موده، وادفعوا عنا کل قبیح، فإنه ما قیل فینا من حسن فنحن أهله، وما قیل فینا من سوء فما نحن کذلک. لنا حق فی کتاب الله، وقرابه من رسول الله، وتطهیر من الله لا یدعیه أحد غیرنا إلا کذاب. أکثروا ذکر الله وذکر الموت وتلاوه القرآن والصلاه على النبی (صلى الله علیه وآله)، فإن الصلاه على رسول الله عشر حسنات. احفظوا ما وصیتکم به، وأستودعکم الله، وأقرأ علیکم السلام)

[۱۴] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۷ (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ)

[۱۵] سوره مبارکه نمل، آیه ۶ (وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ)

[۱۶] الارشاد، جلد ۲، صفحه ۹۰ (یا عباس، ارکب – بنفسی أنت یا أخی، حتی تلقاهم و تقول لهم: ما لکم و ما بدا لکم؟ و تسألهم عما جاء بهم)

[۱۷] روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ابن فتّال نیشابوری، جلد‏۱، صفحات ۱۵۰-۱۵۱(ثُمَّ مَرِضَتْ مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا نُعِیَتْ إِلَیْهَا نَفْسُهَا دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ وَجَّهَتْ خَلْفَ عَلِیٍّ وَ أَحْضَرَتْهُ فَقَالَتْ یَا ابْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنَّنِی لَأَرَى مَا بِی لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقَهٌ بِأَبِی سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی قَالَ لَهَا عَلِیٌّ أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ یَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی فَقَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِی فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أَوْصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِی وَفِیّاً أُمْضِی کُلَّ مَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی ثُمَّ قَالَتْ جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ . أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ فَقَالَ لَهَا صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِی وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِی وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا)

[۱۸] لهوف، صفحه ۱۱۶