جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۰۸:۰۰ تا ۰۹:۰۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ»[۲].
از وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام جهت ارائهی الگو فرمایشاتی است در تصویر و تجسّمِ اخلاقِ ارزشی که انسانهای دارای همّتِ والا باید این فضائل را اکتساب کنند حضرت از کسی یاد کردهاند، اینکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نقل نمیکنند یا خودشان را نمیگویند برای این است که بفرمایند این مخصوصِ درجهی نبوّت و امامت نیست، کسی بوده است که با اینکه امام و رسول نبوده است موفّق بوده است که این صفات را داشته باشد و در نهایت هم میفرمایند که همهی شما باید سعی کنید که این صفات را داشته باشید.
جدّیت در کار
یکی از صفات این برادرِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، آن «أَخٌ فِی اللَّهِ»، آن برادرِ الهی ، این بود که این فرد «وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً»، واقعاً در زندگی و وجودِ او، قدرت ، ظهور و بروز نداشت، مثلاً انسانِ گردن کلفت و بازوان بزرگ و با هیکل درشتی نبود، هم خودِ او قوی نبود و هم مستضعف بود، ضعیف انگاشته میشد، مردم نسبت به او حسابی باز نکرده بودند، کسی مشکلی از او احساس نمیکرد، با اینکه هم ضعیف بود و هم مستضعف بود «فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ» اگر بنا بود که کارِ جدّی انجام بدهد، در تقویت دین، در دفاع از حق، در دفاع از مظلوم، در هجوم به ناپاکیها، در هجوم به کفر و شرک، «فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ» اگر کارِ جدّی برای او پیش میآمد «فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ».
انسان قدرتِ عظیمی دارد، خودِ انسان هم خود را نشناخته است، گاهی انسان در شرایط عادی احساسِ کسالت میکند، برای امور شخصیِ خود کمبود احساس میکند، اما اگر همین انسان خود را در خطر ببیند، یا مثلاً دشمنی به او حمله کند، یا مثلاً درّندهای به او حمله کند، خدای متعال توانی در او قرار داده که در این فشارِ خارجی نمود میکند، قدرت دویدن، قدرت دفاع کردن، این در شرایطِ عادی اصلاً نشان نمیدهد اما آنجاهایی که خطرِ جدّی باشد واقعاً کارِ شیر را میکند؛ این در عمومِ مردم هست که مردم توان و استعدادِ خودشان را کشف نکردهاند و یکی از مشکلاتِ انسان همین است که خود را نمیشناسد.
اینکه در حدیث امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام آمده است که «وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ کُلِّهِمْ فِی أَرْبَعٍ»[۳] مجموعهی معرفتها و معارفِ ضروری در چهار چیز ارزیابی میشود، اول این است که انسان معرفت به خدای متعال داشته باشد، «أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ»، نسبت به مالکِ خود و مدبّرِ خود عرفان پیدا کند، دوم این است که «وَ اَلثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ» خدای متعال چه صنعتی در وجود تو بکار برده است، چه گنجهایی در وجود شما هست؟ چه انرژی کشف نشده در وجود شما نهفته است؟ چه استعدادهایی در یک مسیر است که اگر در شما آن مسیرها قرار بگیرید در شما وجود دارد؟ ولی آنها را نمیشناسید، لذا امام صادق علیه السلام این را جزوِ معارف ضروری آورده است که امام صادق علیه السلام چهار معرفت را مطرح میکنند و یکی از آنها کاوش در حقیقتِ خودمان است، در گرایشهای خودمان، در نیروهای نهفتهی خودمان دقّتهایی کنیم، توانِ ما خیلی بیش از اینهاست، ظرفیتِ ما خیلی بیش از اینهاست.
ما ظرفیتهای خود را تلف کردهایم، ما تضییعِ عمر کردهایم و اگر از ابتدا هدف را میدانستیم، خطر را میدانستیم، طولِ راه را میدانستیم و با آمادگی به میدان میآمدیم پیروزیهای ما فوقِ این چیزهایی است که ما خبر داریم، قالبِ بشر… «وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»[۴] این جنسِ بشر، نوعِ بشر در حالِ ضایع کردنِ خود است، در حالِ آب کردنِ سرمایهی خود است، در حالِ هدر دادنِ فرصتهای خود است، همه همینطور هستند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این فرد را بعنوان یک الگو مطرح میفرمایند، این شخص با اینکه بنظر ضعیف میرسید و مردم هم او را در جامعه مستضعف میکردند و همه او را در یک رتبهی ضعف قرار داده بودند اما وقتی جبهه پیش میآمد، عبادت پیش میآمد، اجرای دستور مولا پیش میآمد، گرهگشایی پیش میآمد، یک جایی که در آنجا باید جدّی میبود دیگر آن انسانِ ضعیف نبود، دیگر آن انسانِ مستضعف نبود، مردم میدیدند این یک تجلّیِ جدیدی است، این یک تولّدِ جدیدی است که برای او پیش آمده است، مثلِ شیر بیشه بوده است و ما او را نمیشناختیم، حال از بیشه بیرون آمده است و کسی جلودارِ او نیست، افعیها معمولاً در بیابانهای خشک و سوزان خیلی خطرناک هستند و باید از آنها ترسید، این شخص یک حالتی داشت که افعی در بیابانِ خشک دارد، شیری که از بیشه بیرون میآید، آن اقتدار، آن هیبت، آن نفوذ و آن خطر را برای طعمهی خود دارد، او همچنین کسی بود.
در گلستان سعدی دارد که مسافرین کشتی همراهِ کسی بودند که هیچ وقت به سفرِ دریایی نرفته بود، در آن زمان هم کشتیها اینطور نبودند، وقتی این موجهای دریا میآمد خیلی جزع و فزع میکرد، یک حکیمی آنجا بود که گفت او را در آب بیندازید، این شخص را در آب انداختند و بعد هم او را کمک کردند و بیرون آمد، دیگر تمام شد! تا انسان خود را به دریا نزند از دریا میترسد، لذا در زندگی خطر کنید.
در مشکلاتِ عمومیِ مردم، در مشکلاتِ سیاسیِ جامعه، در مشکلاتِ فرهنگی، یک انسانِ ضعیف یا یک طلبهای که به حساب نمیآید، وقتی یک پرچمی را بردارد، یک ابتکاری را به خرج بدهد، میبینید که یک قشونی را جمع میکند، انسان احساس نمیکرد که این طلبه که یک طلبهی معمولیِ فاضل در حوزه بود و وقتی انسان به او نگاه میکرد احساس نمیکرد که این شخص میتواند یک عرصهای را برای جذب و شکارِ دلها و تبیینِ حقایق باز کند، این از آن نکاتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در قالب یک فردی که نامی از او نمیبرند بیان می کنند… حضرت میخواهند بفرمایند که به اسم چکار دارید؟ آن چیزی که مهم است راهِ اوست، راهِ او را پیدا کنید، انسان باید با راه کار داشته باشد، باید به آن شاخصهای لازم اهتمام بورزد، آن چیزی که مهم است این است که ما نمیدانیم این شخص کیست، آیا جناب ابوذر بوده است؟ نمیدانیم! آیا فردِ دیگری بوده است؟ نمیدانیم! آیا «عثمان بن مظعون رضوان الله تعالی علیه» بوده است؟ که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نامِ یکی از فرزندانِ خود را «عثمان» گذاشتند که وقتی علّت را از ایشان جویا شدند فرمودند: خواستم نام «عثمان بن مظعون» که مرد خدا بود زنده بماند، آیا «عثمان بن مظعون» بوده است؟ نمیدانیم! ولی هر کسی بوده است.
یا نه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرد خاصّی را مدّنظر نگرفتهاند و به سبکِ رُمّان با ما صحبت میکنند که شما باید این صفات را داشته باشید.
جسارت در کار
لذا در هنرنمایی، در ابتکار، در اظهار نظر، در خلّاقیّت خودتان را خیلی کنار نکشید، همین شماهایی که فکر میکنند نمیتوانید کاری کنید گاهی اگر خدای متعال به شما نگاهی کند و به میدان بیایید میبینید که شما یک نفر نیستید، شهید بهشتی یک ملّت بود، شما هم میتوانید همینطور باشید، همین طلبههای در گوشههای همین مدرسهها، همین نوجوانها و جوانها وقتی پرده از اقتدار خدادادشان برداشته میشود و خودشان را به خدای متعال عَرضه میکنند و به میدان میآیند و از آبرو و مشکلات نمیترسند، مثلِ شیر و افعی بروز و ظهور میکنند، خدای متعال اینها را جهانی میکند، شما برای یک زمان نیستید، شما برای یک مکان نیستید، شما ظرفیّتِ الهی دارید، خدای متعال استعداد مظهریّتِ همهی صفاتِ الهی را به شما داده است و تعبیر قرآن کریم این است که «صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»[۵]، میتوانید کار خدایی کنید، میتوانید کارهای نشدنی را انجام بدهید، لذا این نکته از آن نکات حسّاسی است، اگر در جایی از خودتان استعدادی میبینید سعی کنید که ملاحظه نکنید، دو نوع حیاء داریم، یکی حیاء عقل است و دومی حیاء حُمق است، آنجا که انسان میتواند کاری کند و ملاحظهی کسی را میکند و خود را کنار میکشد حیاء عقل نیست، انسان باید خود را در نهایتِ عُرضه و جُربُزه نشان دهد و به میدان بیاید و آنچه را که خدای متعال به او داده است… امانتِ الهی است، ودیعه است، باید آن را به اهلِ آن برساند.
جدیّت امام خمینی رحمه الله در کار
در این رابطه باید از خدای متعال کمک بخواهیم، هم توکّل، هم توسّل، هم خودباوری که یکی از برکات انقلاب در چهل سالگی همین کشفِ استعدادهای درونیِ مؤمنین و انقلابیون است، والله امام رضوان الله تعالی علیه کارهای نشدنی را محقّق کردند، افسانه بود…
مرحوم آقای محقّق داماد از نظرِ فقاهتی جزوِ فحولِ حوزه بودند ولی انقلاب امام را باور نداشتند و میگفتند: کاری میکنند و ایشان را میکشند، این کارها درست نیست… خودِ او قبل از امام وفات کرد و کفنِ ایشان هم پوسید، امام دنیا را تکان دادند، رفتن شاه که یک امرِ معمولی نبود، آمریکا در کشوری ریشه دوانده باشد، سرنوشت یک کشوری را مدّتها در چنگِ خود گرفته باشد و مجهّز به همهی امور علمی هم باشد، انسان همچنین قدرتی را با لگد بیرون کند که دیگر جرأت برگشتن نداشته باشد، آیا این کار شدنی است؟
امام یک عارفی بودند، یک انسانِ مقدّسِ مدرّس اخلاق… چه کسی میدانست که از گوشهی حوزه… نه علوم سیاسی خوانده است، نه تشکیلاتِ نظامی دارد، با ترور مخالف است ولی در اولین سخنرانی که در مدرسهی فیضیه کردند خطاب به شاه کردند که کاری نکن گوشِ تو را بگیرم و تو را از مملکت بیرون کنم! این را چه کسی میگوید؟ یک ملّای حوزه که نه نیروی مسلّح دارد و نه… به چه کسی میگوید؟ به کسی که روی سلاح نشسته است و همهی امکانات را دارد.
این همان است که وقتی به ظاهر به او نگاه میکنید ضعیف و مستضعف است ولی وقتی تصمیم میگیرد گویا مأموریتِ الهی است، دیگر هیچ مانعی نمیشناسد که به مقصدِ خود برسد.
همّت بلند دار که مردان روزگاراز همّتِ بلند به جایی رسیده اند… ان شاء الله همهی شما خودتان را برای امام عصر ارواحنا فداه مدیرِ مرغوبِ مورد اعتماد و کارآمدِ حضرت مهدی ارواحنا فداه در زمان ظهورِ ایشان ببینید، ان شاء الله هر کدام از شما… یک نفر از شما برود امریکا را اداره کند، یک نفر برود آسیا را اداره کند… اینطور فکر کنید و در کارها اینطور به میدان بیایید، و امیدوار هستیم که خدای متعال چنین کند.
روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها
ایام ایام حضرت زهرا سلام الله علیها است. بوی مادر میشنویم… چه مادرِ مظلومی… مادرِ کتک خورده… مادرِ سیلی خورده… مادرِ پهلو شکسته… مادرِ بازو شکسته… مادرِ سینه سوخته… مادرِ بچّه قربانی داده…. مادرِ مظلومی که داد زده است و کسی جوابِ ایشان را نداده…
چه مظلومیّتی بالاتر از اینکه دخترِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم باشند و بدونِ هیچ گناهی در خانهی خود، خود را در میانِ آتش ببینند؟… چه مظلومیّتی بالاتر از اینکه دخترِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم باشند و بدونِ هیچ گناهی خانه و زندگیِ او را به آتش بکشند؟…
اما در این غربتها هیچ امیدی به مردم باقی نمانده بود… مردم نه دین داشتند، نه غیرت داشتند، نه تعصّب داشتند… لذا مرحوم علامه امینی رحمه الله علیه میفرمایند در اولین دفاعِ غریبانهی خود از امام و ولیِ خود فرمودند: «یا مهدی»… در حالِ فرمودن به ما هستند… میفرمایند کاری کنید که حضرت مهدی ارواحنا فداه زود بیایند وگرنه این زخم سینهی من بدون ظهور ترمیم پیدا نمیکند…
دوم صدا زدند: «أبَتاه»… بابا….
اما مرحلهی سوم شرایطِ خاصّی بود که نمیشود خیلی آن را تبیین کرد… برای بانوان حالاتی پیش میآید که در آن حال باید مادر به آنها کمک کند… باید یک بانو کمک کند… حضرت صدا زدند: «یا فِضَّهُ خُذینی»[۶]… فضّه مرا بگیر… معلوم میشود که حضرت در حال افتادن بودند و دیگر طاقتِ ایشان تمام شده بود…
یکی اینکه فرمودند مرا بگیر، یک خبر رقّتباری هم دادند و فرمودند: «قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْلِ»… محسنِ مرا کشتند…
اینجا یک مادری یک بچّهای را قربانیِ خاکریزِ ولایت کردند و برای حکومتِ اسلامی فرزندِ خود را دادند و یک بچّهی دیگری هم بود که امام حسین علیه السلام او را روی دستِ خود گرفتند… «یا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطّفْل َاما تَرَونَه کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشَا»…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
علی لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
أستَغفِرُاللّهَ الَّذّی لا الهَ الّا هوَالحیِّ القَیّوم ذوالجلالِ والاکرامِ وَ أَسْئَلُهُ انْ یَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَهَ عَبْدٍ ذَلیلٍ ضَعیفٍ نَادِم…
خدایا! به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها لباس ظهور بر قامت مولای ما حضرت حجّت ارواحنا فداه بپوشان.
خدایا! به ما نور بده.
خدایا! ظلمات درونِ ما را از وجودِ ما بیرون بگردان.
خدایا! حجابهای باطنیِ ما را برطرف کن.
خدایا! چشمِ دلِ ما را باز کن.
خدایا! به ما بصیرت برای حفظ دین در آخر الزّمان عنایت بفرما.
خدایا! ما را در بصیرتِ مردم دخیل قرار بده.
خدایا! ما را در امرِ هدایت به پیروزی برسان.
خدایا! ما را به خودمان وا مگذار.
خدایا! به ما از شرِّ نفسمان امان بده.
خدایا! ما را از شرِّ دشمنان و نفوذیهای داخلی در امان بدار.
خدایا! سایهی پر برکتِ سیّد مظلومِ ما، سیّدِ حکیم و قدرتمند و شجاع و تنهای ما، رهبرِ عزیزِ ما را مستدام بدار.
خدایا! گرههای مملکت را با عنایت امام عصر ارواحنا فداه، با دستِ ایشان باز بگردان.
خدایا! دست خیانت را کوتاه بفرما.
خدایا! منافقین را رسوا بفرما.
خدایا! غرب را بر وابستگان به غرب مسلّط بفرما.
خدایا! در اهدافِ شومِ آنها ناکامشان بدار.
خدایا! به محمّد و آل محمّد علیهم السلام نیروهای مؤمن را منسجم بفرما.
خدایا! روح بلند حضرت امام و شهیدانِ بزرگوار و گذشتگان و ذوی الحقوقمان را السّاعه مشمول عنایات خاصِّ مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها قرار بده.
خدایا! نسل جوان را از این سرگردانی، از این خطرات، از این دامهایی که شبکهها و غیر شبکهها برای آنها تدارک دیدهاند، خودت در امان بدار.
خدایا! عاقبت امرِ این جمع و همهی ما را مختوم به شهادت بفرما.
ان شاء الله همهی شما موفق باشید، برای شفای همهی مریضها و خاصّه آقای فاطمینیا که الحق و الانصاف در بینِ منبریها منبری پُرمایه، عارف مسلک،دارای تحقیقاتِ تاریخیِ و مطالبِ خوب… برای شفای ایشان یک حمد شفاء و یک صلوات مرحمت فرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه
[۳] الخصال، جلد ۱، صفحه ۲۳۹ (حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَصْبَهَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ یَقُولُ: وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ کُلِّهِمْ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ اَلثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ.)
[۴] سوره مبارکه والعصر، آیات ۱ و ۲
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸ (صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)
[۶] (فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه اَهکَذا کانَ یَفْعَلُ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ ثُمَّ نادَتْ یا فِضَّهُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْلِ)
پاسخ دهید