در این متن می خوانید:
      1. اهمّیّت نماز اوّل وقت
      2. اهمّیّت اذان و اقامه
      3. نماز زیارت نامه‌ی خدا
      4. پیغمبر واسطه‌ی سپردن دل انسان به خدا
      5. ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام و ایجاد محبّت در دل
      6. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۱۲] نفهمیدی چه خیانتی به خود کردی، چطور خود را خانه خراب کردی. اگر این خانه را به صاحب خود می‌دادی چقدر آباد بود. چه کسانی در این‌جا می‌آمدند. پیغمبرها این‌جا بودند، امامان این‌جا بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها در این خانه بود. حالا یک کاری کردی هیچ کسی دوست ندارد، در این خانه را تخته کردند، گل گرفتند، هر کثافتی در آن وجود دارد خود شما را متعفّن می‌کند. بیرون نیاید، ملائکه متأذّی می‌شوند. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بعد از توجّه به این‌که دلبر فقط خدا است، حالا دنبال راه بلد که او دل را می‌شناسد، می‌تواند ما را با صاحبخانه آشتی بدهد. شهادت به رسالت خاتم آن‌ها می‌دهیم، او واسطه است، او دلّال محبّت است. او بلدچی است. چون ما راه دل را گم کردیم، خدا بهترین خلق خود را که همه دل است، پیامبر ما همه دل است، همه عشق است، همه محبّت است. شهادت می‌دهیم که او پیک است، او از جانب خدا آمده است، ما را پیش خدا ببرد. بعد هم گرفتن دامن امیر المؤمنین علیه السّلام، جان پیغمبر که هدایت ایصالی از طریق باطن پیغمبر است. ظاهر پیغمبر، ظاهر قرآن به همه رسیده است. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ»[۱۳] این ظاهر حجّتی بر مشرک است و او باید بشنود ولی وقتی شنید می‌آید؟ معلوم نیست. امّا آن هدایت ایصالی که «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ‏»[۱۴] آن از مجلا و وجود نازنین امیر المؤمنین علیه السّلام که حقیقت پیغمبر است، باطن پیغمبر است. شهادت به ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام یعنی گره زدن دل به مغناطیس توحید، حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام. وقتی این مقدّمه فراهم شد، حالا دیگر تب و تابی برای تو پیش آمده است، باید بی‌تابی بکنی. «حَیِّ» می‌بیند تو داری له له می‌زنی، او هم می‌گوید: بدو. «حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ» همین‌طور صلاه، نگویید صلاه، نماز رهایی و فلاح
      7. اهمّیّت زیارت کردن ائمّه علیهم السّلام با زیارت نامه‌ها
      8. ولایت رویه‌ی دوم توحید
      9. ضرورت خواندن زیارت ائمّه علیهم السّلام
      10. هدایت عملی پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ المُرسَلینَ طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا ِأَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقیهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (1) 

«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ».[۲]

ایام میلاد نور تجلّی جلال و جمال الهی در وجود حضرت فاطمه‌ی طاهره سلام الله علیها را تبریک عرض می‌کنم. چون در آستانه‌ی سال جدید قرار داریم و قاعدتاً برادران عزیز ما مسافر هستند، چند نکته‌ای را تذکّراً به خود و شما که مؤمن هستید، می‌گویم؛ «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ‏»[۳]. مطلب اوّل این است که از خود غافل نشویم. «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۴] مراقب خود باشیم. محیط طلبگی، محیط حوزه، بودن چهره‌های نورانی، سربازان امام زمان ارواحناه له الفداه آدم احیاناً غفلتی هم داشته باشد یک طلبه‌ی نماز شب خوان می‌بیند، یک طلبه‌ی اهل مراقبه می‌بیند، سیماهای توحیدی، ولایی، توسّلی به آدم نور می‌دهد، غبار آدم را می‌ریزد. امّا مجالست با اهل غفلت، غفلت می‌آورد. فضای دید و بازدیدها، رفت و آمدها در ایام نوروز نباید خدایی ناخواسته آن حال و وضع طلبگی ما را از ما بگیرد. آن حضور در نماز، آن توجّه به نماز اوّل وقت، آن آمادگی برای انجام یک نماز صحیح و مقبول باید همه جا برای ما دغدغه باشد.

اهمّیّت نماز اوّل وقت

نکند که در این مدّت تعطیلی نماز اوّل وقت از ما فوت بشود. وجود مقدّس امیر المؤمنین علیه السّلام در توصیه‌هایی که به کارگزاران خود داشتند «صَلِّ الصَّلَاهَ لِوَقْتِهَا»[۵] نماز را در وقت خود بخوانید. مسامحه‌ی در نماز موجب گرفتاری انسان به ویل می‌شود. «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ‏»[۶] دو گروه از مصلّین گرفتار ویل هستند یا گرفتار نفرین خدا هستند یا این‌که… یعنی یا خبر است یا انشاء است. ویل یکی از درکات جهنّم است. اگر خبر باشد کسانی که دو گروه در ارتباط با نماز اهل ویل هستند، ویل خبری یا ویل انشائی. یک گروه آن کسانی که هستند «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‏»[۷] از نماز خود ساهی هستند، متوجّه نیستند. تارک صلاه نیستند. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» کسی که اذان گفته می‌شود، مراقب نماز خود نیست، اگر این ساهی نیست پس چیست. بنابراین کسانی که نماز را جدّی نمی‌گیرند و امام صادق علیه الصّلاه و السّلام در حال احتضار خود، در آنات رجعت خود، ارتحال خود خویشاوندان خود را جمع کردند و مهمترین مسئله‌ی زندگی را به این‌ها فرمودند که: «لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاهِ»[۸] به شفاعت ما نمی‌رسد کسی که نماز را استخفاف بکند.Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (7)

 استخفاف نماز ترک نماز نیست. بلکه بی‌توجّهی به حقیقت نماز، پیام‌های نماز، حال لازم در نماز، حضور قلب در نماز، مقدّمات مناسب، مستحبّات و آرایش‌های نماز، تعقیبات نماز این‌ها مقابل استخفاف است. کسی که نماز خود احترام می‌کند، قبل از آن که وقت نماز برسد خود را آماده می‌کند این سجّاده انداختن، در مسجد رفتن، در خانه مصلّی داشتن، مرتّب برای نماز نظافت کردن، بهترین لباس را پوشیدن «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[۹] عبا به دوش انداختن، عمامه به سر گذاشتن حتّی این کسانی که معمّم هم نیستند، نه به عنوان آرم آخوندی عمّامه بر سر بگذارد ولی موقع نماز تعمّم جزء آداب مستحبّی نماز است. حالا یکی از بچّه‌های ما که طلبه هم نیست ولی با طلبه‌ها مأنوس است، هم عبا گرفته است و هم عمامه. موقع نماز یک پارچه‌ای بر سر خود می‌بندد و نماز می‌خواند ما هم خیلی خوشحال می‌شویم. این اهمّیّت دادن و احترام کردن به نماز است.

اهمّیّت اذان و اقامه

 من یک وقتی دیداری با یکی از علمای قم -همان یک بار هم بود، خوب از نجفی‌ها بود- داشتم؛ ویژگی‌های خاصّی داشت. گفتم: به من یک چیزی بفرمایید. گفت: شما به هیچ خانه‌ای بدون اذن وارد نمی‌شوید، نماز زیارت خدا است، زیارت بدون اذن دخول نباید باشد. اذان و اقامه اذن دخول است و خیلی هم تأکید شده است، یعنی این‌قدر اذان و اقامه مهم است که اگر بدون اذان و اقامه وارد نماز شدید، می‌توانید نماز را بشکنید، اذان و اقامه را بگویید با این‌که جایز نیست انسان نماز خود را به هم بزند. یکی از موارد جواز آن همین است که اگر بدون اذان و اقامه وارد نماز شدید، به تعبیر من بی‌ادبی کردید. برگردید با ادب وارد بشوید، اذان و اقامه هم گویا سور اوّل و سور ثانی است، سور اسرافیل. با اذان اوّل بمیریم. «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[۱۰] آدم باید موقع نماز «کَالمَیِّت بَین یَدیِ الغَسَال» در اذان دوم دیگر من نیستم، سفر من الحق الی الخلق است. حالا دیگر او می‌گوید، این‌ها را بگو. آدم دیگر لسان الله می‌شود، در اقامه حالت حیات بعد الموت است. یا صحو بعد المحو است. حیات بعد از فنا است یا صحو بعد المحو است؛ کما این‌که این حرف‌ها در سجده‌ی اوّل و دوم نماز هم صادق است. نماز اوّل مردن است، نماز دوم بقای بالله است، حیات بالله است. آن دیگر من نیستم خدا است. اذان را اقامه را با توجّه با حضور قلب؛ خیلی زیبا است.Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (2)

نماز زیارت نامه‌ی خدا

خدا خود زیباترین روش را برای زیارت خود، زیارت نامه‌ی خود… نماز زیارت نامه است و این هم اذن دخول است، اذان و اقامه اذن دخول است ولی از ابتدا الله اکبر؛ الله اکبر دیگر چیزی باقی نمی‌گذارد. نه این‌که خدای متعال این‌جا افعل التّفضیل است این‌طور نیست. مگر چیزی در مقابل خدا کبیر است که خدا اکبر باشد؟! تنها بزرگ او است، کبریا برای او است، دیگری نیست. هیچ عزیزی، هیچ کبیری وجود ندارد. حالا «أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ»[۱۱] خدا این‌قدر بزرگ است، من که می‌خواهم نماز بخوانم یا وصف خدا می‌گویم، خدا بزرگتر از آن است که من از این مفاهیم چیزی را در ذهن بیاورم. خدا کبریای محض است، سلطان علی الاطلاق است. وقتی عظمت او می‌تابد، هیچ چیزی باقی نمی‌ماند تا مقایسه‌ی با او بشود. الله اکبر، خود این به آدم آمادگی می‌دهد، من نزد چه کسی می‌خواهم بروم. بعد شهادت به وحدانیّت او؛ یگانگی او، یکتایی او. او یگانه است، دومی ندارد. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» این اله به معنی مألوه اگر باشد، دلبری جز او نیست. همه‌ی عالم شیدای او هستند. من هم افتخار پیدا کردم آمدم در جمع شیدایان… البتّه بنده خود گاهی مثلاً توان که نداریم آن را بفهمیم، خدا چطور دل را می‌برد ولی چون امام زمان علیه السّلام به نماز می‌ایستند، ما هم اگر نماز اوّل وقت بخوانیم ولو افق‌ها فرق بکند، ملکوت نماز اوّل وقت ما همراه نماز امام زمان ارواحنا له الفداه است.

 توجیه «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» است و الّا ما دروغ می‌گوییم. چه وقت «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ؟ ما همه را عبادت می‌کنیم به غیر از خدا. همه برای ما مهم است. خدا گاهی در نظر ما به اندازه‌ی یک بچّه نظارتش، حضورش تأثیر ندارد کجا «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»؟ ولی آدم وقتی خود را پشت امام زمان علیه السّلام می‌بیند، سیاهی لشکر است دیگر. او که شیدا است، من هم دوست دارم با این باشیم. این است که نماز را به جماعت می‌خوانید. شاید در نماز جماعت یک نفر راست بگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» آن وقت ما دیگر در گفتن خود دروغگو نمی‌شویم.Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (4)

پیغمبر واسطه‌ی سپردن دل انسان به خدا

اذان هم همین‌طور است. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» شهادت می‌دهم ولی این شهادت زبانی است. دلبر من یکی دو تا نیست. هر گوشه‌ی دل خود یک دلبر دارم کجا «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ ولی ادای خوبان را درآوردند، دیدید بچّه ادای پدر خود را درمی‌آورد، ادای معلّم درمی‌آورد. او که معلّم نیست ولی بچّگی می‌کند، گرایش خود را نشان می‌دهد، ما هم همین‌طور هستیم. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ دلبری جز او نیست. حیف این دل که برای دل آفرین نباشد و در اختیار دلدار نباشد. غیر خدا هر کسی دل برده، دل را ضایع کرده است. او است که اگر دل به او بدهید، دل شما را آباد می‌کند. به هر کسی، دوستی، مسئولی، رئیسی، هم جنسی از این صورت‌های مجازی به هر چه دل دادید، دل شما کثیف شد. تنها دلبری که دل را شفاف می‌کند، تمیز می‌کند، آینه می‌کند، به دل نور می‌دهد، خودش است. چون خانه‌ی او است. دل خانه‌ی خدا است، جز صاحبخانه شما خانه را به هر کسی بدهید، دل او برای خانه نمی‌سوزد، برای خود او نیست. هر کسی دل از شما بگیرد، غاصب این دل است. شما هم کمک به غصب می‌کنید، وقتی دل خود را به غیر خدا می‌دهید. دل از آن خدا است شده است یک لحظه هم ما دل خود را به صاحب آن بدهیم؟ صاحبخانه را در خانه‌ی خودش ببینیم؟ چرا این‌قدر بدبخت هستیم، چرا این‌قدر از خود بیگانه هستیم.

ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام و ایجاد محبّت در دل

«نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۱۲] نفهمیدی چه خیانتی به خود کردی، چطور خود را خانه خراب کردی. اگر این خانه را به صاحب خود می‌دادی چقدر آباد بود. چه کسانی در این‌جا می‌آمدند. پیغمبرها این‌جا بودند، امامان این‌جا بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها در این خانه بود. حالا یک کاری کردی هیچ کسی دوست ندارد، در این خانه را تخته کردند، گل گرفتند، هر کثافتی در آن وجود دارد خود شما را متعفّن می‌کند. بیرون نیاید، ملائکه متأذّی می‌شوند. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بعد از توجّه به این‌که دلبر فقط خدا است، حالا دنبال راه بلد که او دل را می‌شناسد، می‌تواند ما را با صاحبخانه آشتی بدهد. شهادت به رسالت خاتم آن‌ها می‌دهیم، او واسطه است، او دلّال محبّت است. او بلدچی است. چون ما راه دل را گم کردیم، خدا بهترین خلق خود را که همه دل است، پیامبر ما همه دل است، همه عشق است، همه محبّت است. شهادت می‌دهیم که او پیک است، او از جانب خدا آمده است، ما را پیش خدا ببرد. بعد هم گرفتن دامن امیر المؤمنین علیه السّلام، جان پیغمبر که هدایت ایصالی از طریق باطن پیغمبر است. ظاهر پیغمبر، ظاهر قرآن به همه رسیده است. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ»[۱۳] این ظاهر حجّتی بر مشرک است و او باید بشنود ولی وقتی شنید می‌آید؟ معلوم نیست. امّا آن هدایت ایصالی که «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ‏»[۱۴] آن از مجلا و وجود نازنین امیر المؤمنین علیه السّلام که حقیقت پیغمبر است، باطن پیغمبر است. شهادت به ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام یعنی گره زدن دل به مغناطیس توحید، حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام. وقتی این مقدّمه فراهم شد، حالا دیگر تب و تابی برای تو پیش آمده است، باید بی‌تابی بکنی. «حَیِّ» می‌بیند تو داری له له می‌زنی، او هم می‌گوید: بدو. «حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ» همین‌طور صلاه، نگویید صلاه، نماز رهایی و فلاحSadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (3)

صلاه می‌دانید یعنی چه؟ «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» اسیر هستی، نمی‌خواهی آزاد بشوی. این نماز است که تو را آزاد می‌کند. در جلسات قبل عرض کردیم فلاح هم رهایی است، آزادگی است و هم بالندگی است. این نماز هم زنجیره‌های تعلّق تو را، اسارت تو را، قطع می‌کند تو را آزاد می‌کند. نماز حریّت است آزادگی است. هم تو را بالا می‌برد، معراج مؤمن است. زمینی بودی، می‌خواهی آسمانی بشوی. «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» تکرار هم می‌خواهد، تعمیق بکند و هم بگوید که این چیزی است که باید مدام تکرار بکنی. «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» یعنی کاری شیرین‌تر، پر جاذبه‌تر از هم صحبت شدن با خدا داریم؟ «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» آن نادان، آن بدبخت «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» را برداشت، همه‌ی کارهای آن‌ها بدعت بود. حالا به مکّه و مدینه کسانی که رفتند و توجّه دارند، در نماز صبح این‌ها وقتی اقامه می‌گویند، می‌گویند: «الصّلاه خیر من النّوم»، «خَیْرِ الْعَمَلِ» نیست، فقط با خواب مقایسه می‌کند. فهم یک آدم پرت شده همین است. ولی ما نه «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ».

 نماز «قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ»[۱۵] الصّلاه «خَیْرُ مَوْضُوعٍ»[۱۶] در میان واجبات خیر موضوع آن که خدا وضع کرده است، بهترین آن نماز است. شما در این سفر إن‌شاءالله سفر الهی خود چه راهی نور باشید، چه جزء کاروان‌های جهادی باشید این تعطیل فرصتی است. نماز خود را احیا بکنید. با نماز همراه باشید. کلاس درس حوزوی شما تعطیل شده است. کلاس نماز برای شما در این مدّت یک کلاس سازنده‌ی خوبی باشد. این نمازهایی که تاکنون خواندید مزمزه بکنید. نماز امیر المؤمنین علیه السّلام را مزمزه بکنید. چه نمازی است، چه دعایی بعد از نماز حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است. خیلی دعای بی‌بدیلی است. از آن ارمغان‌ها است. دعای بعد از زیارت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است. چه اشکال دارد نماز جعفر را، شما هم مثل استاد آیت الله العظمی بهجت، آقا شیخ محمّد حسین محقّق اصفهانی نماز جعفر طیّار را جزء برنامه‌ی شبانه روز خود قرار بدهیم. آقای بهجت فرمودند: هیچ گاه نماز جعفر طیّار ایشان ترک نشد. خیر العمل است. مگر عاقل همیشه دنبال بهترین نیست. ما که تشخیص نمی‌دهیم، بهترین چیست. ولی خدا این را بهترین به ما معرّفی کرده است.

چرا پرسودترین سرمایه را نمی‌خواهیم، برای خود ذخیره بکنیم؟ چرا هر روز نماز توبه نخوانیم. این نمازی که روزهای یکشنبه، در ماه ذی العقده در مفاتیح هم دارد، خیلی آثار دارد. هم مرحوم آقا شیخ محمّد بهاری اعلی الله مقامه الشّریف و ما ادراک ما شیخ محمّد بهاری. چه کسی بود، چه بود؟ کسی در این ایام تعطیلی فرصت داشته باشد، قربه الی الله برود بهار. نزدیک همدان است. خیلی نزدیک است. آن‌جا آن مرد بزرگ را زیارت بکند. می‌گویند در میان شاگردان آیت الله الحق ملّا حسینقلی همدانی نفر اوّل است، آقا شیخ محمّد بهاری نفر اوّل است این کتاب تذکره المتّقین ایشان را بخوانید. ایشان در آن‌جا دارند بر این‌که این نماز روز یکشنبه‌ی ذی القعده اختصاص به یکشنبه ندارد. یعنی به ذی القعده اختصاص ندارد، در همه‌ی یکشنبه‌ها می‌شود آن را خواند. این نمازهایی که در مفاتیح آمده است، این‌ها را در این مدّت تعطیلی تمرین بکنید. در خلوت‌های خود، نه در جلوت‌های خود. خیلی حسّاس باشید به این‌که انگشت نما باشید. وانمود بکنید که شما این نماز‌ها را می‌خوانید. شما خلوت دارید، فرصت دارید. یکی مزمزه کردن کلّ این نمازهایی است که در مفاتیح آمده است.Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (5)

اهمّیّت زیارت کردن ائمّه علیهم السّلام با زیارت نامه‌ها

یکی مرور به زیارت نامه‌ها است. هر روز یکی از معصومین را با زیارت امین الله زیارت بکنید، وصل بکنید. حالا این روزهای هفته هم که تقسیم شده است، هر روز مهمان یکی از عرشیان یا جمعی از عرشیان هستیم، مهمان آن‌ها هستیم، توجّه داشته باشیم مهمان هستیم، سر سفره‌ی کریم هستیم. خوب آدم یک زیارت جامعه بخواند، به زیارت همه‌ی آن‌ها رفته است. زیارت جامعه از احسان‌های بی‌بدیل امام هادی علیه السّلام به ما است که امسالی هم که در پیش داریم سال امام هادی علیه السّلام است، چون روز اوّل فروردین روز شهادت وجود مبارک حضرت امام هادی علیه السّلام است. لذا سال شما، سال زیارت جامعه باشد. زیارت جامعه با این‌که بنده از همه‌ی شما محروم‌تر هستم، محجورتر هستم، محجوب‌تر هستم ولی ما ۳۰ سال است زیارت جامعه را در دانشگاه شریف شرح می‌کنیم هنوز تمام نشده است. نمی‌دانید زیارت جامعه‌ی کبیره چه دریای ژرفی است، چقدر اسرار دارد، چقدر پر رمز و راز است.

ولایت رویه‌ی دوم توحید

 زیارت جامعه برای شما رساله‌ی توحید است رساله الولایه است. ولایت رویه‌ی دوم توحید است. «کَلِمَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی» ولی آن رویه‌ی آن «وَلَایَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی»[۱۷]؛ این زیارت نامه‌ها را یک دور نه به قصد ثواب به قصد کسب معرفت یک دور مرور بکنید. تعطیلات خود را حرام نکنید. یک کاری برای خود بکنید. تعطیلات تضییع عمر است. به جای این‌که با آدم‌های غافل قاطی بشوید لغو بشنوید، بهشتی‌ها «لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً»[۱۸] شما مجلسی در فامیل‌ها، در میان دوستان غیر طلبه‌ی خود سراغ دارید که مطمئن باشید در آن مجلس گناهی واقع نمی‌شود؟ بین خود و خدا یک چنین مجلسی را سراغ دارید؟ الآن این شبکه‌های مجازی، مجاری جهنّم است برای کسی که در سنگر تقوا مستقر نباشد. برای کسی که به کشتی نجات اهل بیت پناه نبرده باشد و آن‌ها مراقب او نباشند. هر نوع گناه، گناه عقیدتی، گناه اخلاقی، گناه جنسی، گناه سیاسی، همه نوع گناه را این شبکه‌های مجازی دارند نشر می‌کنند. شما این‌قدر باید فوران نور شما، اخلاص شما محبّه الله شما قوی باشد، هم خود شما گرفتار نشوید، هم گرفتارها را بتوانید نجات بدهید. این‌ نمی‌شود مگر این‌که با این چشمه‌های نور که این نمازهای مختلف هر کدام یک خاصیت دارد. این تنوّع نمازها در مورد امامزاده‌ها مرحوم آیت الله بهجت می‌فرمودند: این‌ها مثل ویتامین‌ها است. امام‌های ما غذای جان ما و هدایت ما است، امامزاده‌ها ویتامین‌ها است. این نمازهای مستحبّی هر کدام یک نوع اثر خاصّ خود را دارد، هیچ نمازی جای هیچ نماز دیگر را نمی‌گیرد. هم تنوّعی که در نمازها وجود دارد، اگر شما طلبه‌ها آن هم طلبه‌هایی که الحمدلله خدا می‌داند به امام زمان قسم من به بعضی از شما خیلی امید دارم که آقای بهجت‌های آینده باشید. ملّا حسینقلی‌های آینده باشید. امام‌های آینده باشید. برای عالم اسلام ذخیره باشید، برای نجات بشریّت پناهگاه باشید، تکیه‌گاه باشید. قدر خود را بدانید. روی خود حساب باز بکنید. شما تحفه‌های خدا برای جامعه هستید. شما میوه‌های وجود امام زمان علیه السّلام هستید. در خانه‌ی امام زمان دارید نشو و نما می‌کنید. ولی طلبه یک دور نمازهای مستحبّی را نخوانده باشد. یا این زیارت‌های گسترده‌ای که برای حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام چند زیارت دارید این‌ها پیام‌های تربیتی مکتب امام حسین علیه السّلام است. زیارت‌های حضرت امیر علیه السّلام متنوّع است.

ضرورت خواندن زیارت ائمّه علیهم السّلام

این‌ها شناخت چهره‌ی امیر المؤمنین علیه السّلام و دریافت پیام‌های هدایتی حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام است. زیارت جامعه‌ی ائمه المؤمنین ضمن این‌که تاریخ و حدیث است، برجسته کردن مظلومیّت حضرات معصومین علیهم السّلام است. با این دید یک مروری به زیارت جامعه‌ی ائمّه المؤمنین داشته باشیم. دعای عالیه المضامین که بعد از آن است که گنجینه‌ای است ما اگر این دعاها را از ائمّه نداشتیم، اصلاً ما آرزوی خوب نداریم، این‌ها به ما ایده می‌دهد، آرزو می‌دهد. این‌ها مقاصد را به ما القاء می‌کند که از خدا چه بخواهیم، چه چیزی برای ما مفید است و آشنایی با صحیفه‌ی سجّادیّه، مرور به کافی شریف هم جلد اوّل و هم جلد دوم برای یک طلبه فرض است که کافی شریف را هم در بعد اعتقاد، هم در بعد اخلاقیّات اذکار و اوراد بخواند. این‌ها جزء چیزهایی است که «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۱۹]. اگر بخواهید از عمر خود، از فرصت خود، از تعطیلات خود درست استفاده بکنید این‌ها را در برنامه‌ی خود قرار بدهید.Sadighi-13961219-Hoze-ThaqalainSite (6) 

هدایت عملی پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام

 و امّا «وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ»[۲۰] این تواصیّ به حق، تواصی زبانی نیست. این حرکت شما در اردوهای جهادی، رفتن شما به روستاها، کمک کردن به ساختن، مشکلات مردم را دیدن، با آن‌ها همراه شدن، این‌ها آن کارهایی است که از چندین منبر بیشتر در هدایت مردم اثر دارد. این هدایت عملی است. این کار، کار انبیاء و پیغمبران است. وجود نازنین پیغمبر ما و ائمّه‌ی ما هدایت مطلق بودند. «قُلْ …‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏»[۲۱] این إنَّما است، کار پیغمبر فقط هدایت است. کار امیر المؤمنین علیه السّلام فقط هدایت است. امّا این‌که در دل شب حضرت امیر علیه السّلام بلند می‌شود، نان می‌برد، غذا می‌برد به مسکن‌ها این‌ها را می‌رساند امّا هم نقاب دارد، هم در شب می‌رود این چه هدایتی است؟ دنبال هدایت عاجل نباشید، مدّت‌ها برنامه ریزی بکنید. تا بعدها حاصل آن می‌روید. این کارها، کارهای الهی است، اثر خود را می‌گذارد. نخواهید به عنوان یک کسی که دارد هدایت می‌کند، این کارها را بکنید، نه.

 «الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّهِ»[۲۲] عائله‌ی خدا است. بر خود واجب بدانید هر کجا گرفتاری بود و شما می‌توانستید رفع گرفتاری بکنید بسم الله. در فامیل‌های خود، در میان دوستان خود، نروید آن‌جا قیافه بگیرید که همه جا دعوت بکنند پذیرایی بکنند. نه، این نیست. ببینید به کدام فامیل خود می‌توانید یک خدمتی بکنید. خدمت بی‌منّت. خدمت بی‌تبلیغ، برای خدا، برای رضای خدا همین کاری که همه‌ی حضرات این کار را می‌کردند. امام صادق علیه السّلام شب‌ها همه شب معلّی بن خنیس می‌گوید من تصادفاً دیدم امام صادق علیه السّلام در دل شب باری بر دوش خود گذاشتند، من هم به طور پنهانی ایشان را تعقیب می‌کردم. یک جا بار ایشان ریخت. این‌جا دیگر رفتم برای جمع‌آوری آن کمک بکنم. درخواست کردم، اجازه بده من در حمل این بار کمک بکنم. فرمودند: نه. خود ایشان این کار را کردند. بعد دیدم همه‌ی این‌ها را تقسیم کردند، این انبانی که همراه ایشان بود، برای عدّه‌ای این‌ها را مهیّا کرده بودند. عرض کردم: آقا این‌ها شیعیان شما بودند؟ فرمودند: نه، اگر شیعیان ما بودند «لَوَاسَیْنَاهُمْ بِالدُّقَّهِ»[۲۳] اگر شیعیان ما بودند، نمک هم برای آن‌ها می‌گذاشتیم. نمک خود را برای شما گذاشتند. برای شما نمکین هستند. این هدایت است. هدایت لازم نیست، مرئی باشد، این کارها اثر وضعی دارد. بعدها این‌ها می‌فهمند چه کسی کدام گروه، کدام مکتب است که شرطی برای خدمت ندارد، حتماً مؤمن باشد، حتماً عادل باشد، حتماً شیعه باشد. نه، سفره‌ی خدا، سفره‌ی رحمانیّت است شما جلوه‌ی رحمانیّت خدا باشید و به همه برسید. مهربانی، محبّت، عفو، گذشت، جواب ندادن به اهانت‌ها، بد زبانی‌ها و «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»[۲۴] «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[۲۵]

درخواست بنده این است دعا هم می‌کنم که… خود من هم یک دفتری داشته باشید إن‌شاءالله وقتی بر می‌گردید چند تا قدم برداشتید، این‌ها را یادداشت بفرمایید. چقدر خود شما رشد کردید و چند تا دل را شکار کردید و چند تا گره را باز کردید و از همه‌ی این‌ها مهمتر آیا شد إن‌شاءالله این تعطیلات شما به پایان برسد، یک گناه ملائکه در صحیفه‌ی شما ننوشته باشند. «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»[۲۶] اگر خود شما باشید هیچ کاری از شما ساخته نیست. از خود فرار بکنید، بگویید: خدایا من را پناه بده، خدایا از من مراقبت بکن، خدایا من را رها نکن، خدا من عاجز هستم، بیچاره هستم، کاری از دست من ساخته نیست. به داد من برس، من را از دست خود نجات بدهد که اگر استعاذه‌ی شما حقیقی باشد، خدا غیاث المستغیثین است، خدا جار المستجیرین است. امید آن داریم که هم دعاها، هم نمازها، هم زیارت نامه‌ها، هم اجتماعیّات شما، حسن معاشرت شما و رعایت ترک گناه شما همه جا بدون این‌که وانمود کنید من مهم هستم، گناه نمی‌کنم ظریف باشید انگشت نما نشوید. آب روان باشید، آرام آرام همه جا إن‌شاءالله امام زمان علیه السّلام به شما دعا بکند بگوید: چه سرباز خوبی است هر کجا می‌رود ما را احیا می‌کند، ناصر ما است. 


پی نوشت:

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی مائده، آیه ۱۰۵٫

[۳]– سوره‌ی ذاریات، آیه ۵۵٫

[۴]– سوره‌ی مائده، آیه ۱۰۵٫

[۵]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۸۴٫

[۶]– سوره‌ی ماعون، آیه ۴٫

[۷]– همان، آیه ۵٫

[۸]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۳، ص ۲۷۰٫

[۹]– سوره‌ی اعراف، آیه ۳۱٫

[۱۰]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج ‏۲۱، ص ۲۴۳٫

[۱۱]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۱، ص ۱۱۷٫

[۱۲]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۱۳]– سوره‌‌ی توبه، آیه ۶٫

[۱۴]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۲۸٫

[۱۵]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۳، ص ۲۶۵٫

[۱۶]– الأمالی (للطوسی)، ص ۵۳۹٫

[۱۷]– الأمالی (للصدوق)، ص ۲۳۵٫

[۱۸]– سوره‌ی واقعه، آیه ۲۵٫

[۱۹]– سوره‌ی مائده، آیه ۱۰۵٫

[۲۰]– سوره‌ی عصر، آیات ۱ تا ۳٫

[۲۱]– سوره‌ی یوسف، آیه ۱۰۸٫

[۲۲]– کافی (ط – دار الحدیث)، ج ‏۳، ص ۴۱۹٫

[۲۳]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۴، ص ۹٫

[۲۴]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۴٫

[۲۵]– همان، آیه ۶۳٫

[۲۶]– سوره‌ی ذاریات، آیه ۵۰٫