«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

یوم الله دحوالارض را به محضر مبارک امام زمان ارواحنا فداه و به شما موفقین تهنیت عرض می‌کنم.

وجود مبارک رئیس حوزه‌های علمیه حضرت امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام به عنوان بصری فرمودند: «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».[۲]

حضرت هم مقصد را نشان دادند که سرانجام تکامل بشر کجاست.

سرانجام تکامل بشر

مقاصدی که در آیات شریف قرآن کریم برای بشر و عالم آفرینش از جانب آفریدگار تبیین شده است، هم عبادت، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»،[۳] تعبیر «لِیَعْبُدُونِ» هم تعبیرِ لطیفی است، استمرار عبودیت مورد نظر است.

هر مأموری که برای مأموریت به جایی اعزام می‌شود، تمام کارهایی که در جنب آن مأموریت انجام می‌شود ذیل آن مأموریت بحساب می‌آید.

یک استادی از شهری به شهر دیگری برای تعلیم رفته است، ولی هواپیما سوار می‌شود که به آنجا برود و این درس را بگوید. در مسیر غذا می‌خورد، مذاکراتی پیش می‌آید، همه‌ی این‌ها بر محورِ آن کلاس است که اگر آن کلاس نبود نه بلیط بود و نه هواپیما بود و نه مسافرخانه بود و نه غذا خوردن در آن مکان بود.

خدای متعال ما را به اینجا اعزام فرموده است، ما اینجایی نیستیم، اینجا هم نمی‌مانیم، ما از آنجا آمده‌ایم که بناست به آنجا برگردیم.

لذا تعبیر قرآن کریم «رجوع» است، رجوع فرع بر حضور قبلی است، ما که به سوی خدا برمی‌گردیم، معلوم می‌شود که نزد خدای متعال حضور داشته‌ایم و حالا غایب و محجوب شده‌ایم و بین ما و او فاصله شده است و بناست برگردیم. ولی چرا خدا ما را به اینجا فرستاد تا برگردیم؟ بخاطر اینکه ما در اینجا بندگی کنیم، «لِیَعْبُدُونِ».

در آخرین آیه سوره مبارکه طلاق هم فرمود: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا».[۴]

خدای متعال مجموعه عالم آفرینش را برای ما هم کتاب تدوین فرموده است، کتابت فرموده است، همه‌ی این‌ها کلمات خدای متعال هستند، و مجموعه‌ی کلمات الهی، همان کتاب مبین است، لوح محفوظ است، عرش است، قلم است، کرسی است، مراتب خلقت است، همه‌ی این‌ها کلمات الله هستند و مجموعه‌ی کلمات الله کتاب الله هستند، همانطور که قرآن کریم کتاب خداست، عالم آفرینش هم کتاب خداست، علاوه بر این عالم آفرینشی که بیرون ماست و خدای متعال آن را برای ما کتاب، برای ما کلاس، برای ما معلّم معرّفی فرموده است، خود ما هم کتاب خاصی هستیم که خدای متعال این کتاب را هم جامعِ کتابِ بیرونی قرار داده است.

«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ».[۵]

چقدر زیباست، چقدر ژرفا دارد، این مطالب چقدر بلند است، خدای متعال چه خدایی است که این تحفه‌ها را برای بشر آماده کرده است و غیرِبشر ظرفیتِ قبولِ این همه فیوضاتِ عالی و گنج‌های معنوی را نداشته است.

«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ»، افق در افق مراعی خدا هستند، آینه جمال و جلال حق هستند، آسمان، زمین، ستارگان، دریاها، کوه‌ها، دشت‌ها، درختان، پرنده‌های زیبا، و آنچه که در افق‌ها سراغ دارید، خدای متعال آیات خودش را در این‌ها ارائه فرموده است.

«وَفِی أَنْفُسِهِمْ»، این تافته جدا بافته است، خدای متعال جدا کرده است، دو فصل است، دو بخش عالم خلقت یکی آفاق بیرونی است، یکی هم «اتَزعَمُ انَّکَ جرمٌ صَغیرٌ و فیک انطَوی العالمُ الاکبَرُ».

جمع بین این امور که آیا عبادت هدف است، علم به قدرت که حاصلِ سیر در عوالمِ سبعه هست، سبع سماوات و آنچه میان سبع سماوات در گردش است، حاصل سیر در عالم، «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، یا نه، یک ارتباطی بین این دو عالم هست، آفاق و انفس، که ارتباط این دو تبیّنِ حق می‌کند و انسان شهودِ حق را می‌یابد، «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، آنجا علم فرموده است و اینجا خدای متعال مسئله شهود را هم «یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»،[۶] خدای متعال شهود دارد، خدای متعال قابل وجدان است، خدای متعال هست، و این شهودِ حق چه زمانی تبیّن پیدا می‌کند؟ وقتی انسان آیه بودنِ درون خودش را، کتاب خودش را مرآت خدا ببیند، بتواند در آینه جان خودش جمال و جلال و اسماء حسنی و جلوات خدا را تماشا کند.

قاعده‌ی این‌ها ظاهراً این است که گفته‌اند، اینکه گفته‌اند «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، ملاحظه فرمودید، در ذهن‌ها هم جا گرفته است که یا «لِیَعرفِون»، عبادت همان معرفت است، ولی رمزگشایی را امام جعفر صادق علیه السلام در این جمله نورانی‌شان بیان فرمودند. «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».

اول خودت را بشناس، اثمنِ معارف معرفه النفس است، و ضروری‌ترین علم، الزم معارف، معرفه النفس است، «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ».[۷]

مفهوم هم دارد، اگر کسی خودش را نشناسد ممکن نیست خدای خودش را بشناسد.

امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام اینجا مقصد را علم معرفی فرموده‌اند، ولی ظرف علم، بستر علم، جان خودت هست. وقتی این جان را به حقیقتِ آن بشناسیم.

نوع ما کاری به جانمان نداریم، ما خودمان را همین بدنمان می‌دانیم، همین خواست‌ها و امیالِ طبیعی خودمان تلقّی می‌کنیم، همین لذائذ مادی زندگی ما را تشکیل می‌دهد. زندگی عبارت است از خوردن و خوابیدن و ازدواج کردن و تجارت و رسیدن به مقام و شهرت و… همین چیزهایی که همه می‌شناسند و همه می‌دانند. آنچه را که در قرآن کریم از مأکولات بیان فرمود، بعد فرمود: «مَتَاعًا لَکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ».[۸] این هم‌مرز بودنِ با انعام و چهارپایان، نوع بشر غافل هستند، نوع بشر گرفتار کفران هستند، نعمت را ندیده‌اند و نشناخته‌اند تا شکر نعمت را بجا بیاورند.

امام جعفر صادق علیه السلام راهنمایی می‌کنند، مقصد معرفتِ خداست، معرفتِ حقِ مطلق است، معرفتِ وجود است، ولی چه کسی می‌تواند خدای متعال را در عالم محیط ببیند، در درون و بیرون خودش حاضر ببیند. خدای متعال در همه‌ی عوالم و در جان ما و در حقیقت هستی ما وجود دارد، کنه وجود ما در قبضه وجود خدای متعال است، در قبضه‌ی قدرت خدای متعال است، در قبضه‌ی علم خدای متعال است، در قبضه‌ی حیات حق تعالی است، «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»،[۹] ولی ما خودمان را مستقل می‌بینیم، همینطور که ما همدیگر را می‌خوانیم، وقتی خدای متعال را می‌خوانیم و دست خود را بالا می‌کنیم، گویا ذهنیت این است که خدا در آسمان است و صدای ما در آن بالاها به خدای متعال می‌رسد، اما «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[۱۰] را که بیاد نمی‌آوریم، «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»[۱۱] را که مورد توجّه قرار نمی‌دهیم.

خدای هستی، خدای هستی است. هستی جز او نیست، و هر کسی هست محاط درون و بیرونِ خدا هست، یعنی چیزی نیست، یعنی چیزی نیست.

«فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».

اگر انسان وجود خودش را محتاج یافت، فقر یافت، دید هیچ چیزی نیست… واقعاً انسان هیچ است، جز آنجا که خدای متعال به او عنایت می‌کند، تا زمانی که نظر خدا هست حقیقت وجود من همان ارتباط با آن نظر و عنایت است، اگر نازی کند درهم فرو ریزند، من وجود ندارد.

ان شاء الله خدای متعال استاد عزیز و حکیم و عارف ما را با اولیایش محشور بدارد، علامه آیت الله مصباح اعلی الله مقامه الشّریف از استادشان علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف نقل می‌فرمودند که مَثَلِ ما با خدا مَثَلِ صُوَرِ ذهنی است با ما.

صورت‌های ذهنی که ما تصوّر می‌کنیم، شهر خودمان را، افرادی که مورد محبّت ما هستند، این‌ها را در ذهن خودمان می‌آوریم، این صورت ذهنی اینطور است که تا زمانی که ما به آن توجّه داریم هست، حقیقتشان توجّهِ ماست، همینکه توجّهمان را برداریم هیچ صورت ذهنی‌ای نیست، وجود پیدا نمی‌کند.

«لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى»،[۱۲] نحوه فقر ما در برابر خدا خیلی عمیق‌تر از این حرف‌هاست، ولی همه ما یک یال و کوپالی داریم، یک غروری داریم، یک أنانیتی داریم. مگر ما خودمان را در محضر قدرت مطلق می‌یابیم؟ مگر ما خدا را در نیّت خودمان حاضر می‌بینیم؟ این همه وسوسه‌ها، این همه غفلت‌ها، این همه خدافراموشی‌ها، ما چه زمانی خودمان را یافتیم؟ چه زمانی آن حقیقتی که خدای متعال می‌فرماید «وَفِی أَنْفُسِهِمْ»،[۱۳] شما یک نفسی دارید، یک جانی دارید، آن جان شما جلوه خداست، بارقه خداست، آن عینِ ارتباطِ شما با خدای متعال با آن جانِ شماست، و خودِ آن جان آیتِ حق است، مرآت آیات خداوند متعال است.

تا زمانی که انسان آن نیاز همه‌جانبه‌ی خودش را، که همه نیاز است، ما فقر محض هستیم، خدای متعال هم غنای محض است، تا زمانی که این حقیقت برای ما وجدانی نشود…

اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رحمه للعالمین است، سفره فیض خداست، تمام عوالم در تمام زمان‌ها و زمین‌ها، و فوق زمان، همه بر سر سفره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، فیض اقدم است، اول مخلوق خدای متعال است، اول ما خلق است، لذا مادون او هرچه هست، «آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ»،[۱۴] و یوم القیامه باطنِ همین عالم است، همینجا هم تحت لواء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، او مسبوق بر حضرت آدم است و مسبوق بر همه است.

این‌ها کلماتی هستند که «تَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»،[۱۵] این‌ها کلماه الله هستند و این کلمات وقتی باز شده است، این کتاب گسترده بیکران شده است، همه‌ی این‌ها در وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه هدی علیهم السلام خلاصه شده است.

ولی این پیغمبری که جامعِ همه‌ی کائنات هست، همه‌ی ممکنات نشرِ وجودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، از شب تا صبح با اضطرار، با همه‌ی وجود خودشان سوز و گداز و اشک هستند و درخواستشان این است که «لاَ تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً».[۱۶] وحشت دارند که یک لحظه غفلت پیش بیاید و خدای متعال او را به خودش واگذار کند.

این اضطراری که ذوات مقدّس معصومین سلام الله علیهم أجمعین همیشه مضطر بودند، اضطرار دائم داشتند، این حاکی از آن معرفت نفس بود، «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، اگر انسان نفس خود را بشناسد عمق فقر خودش را یافته است، عمق بیچارگی خودش را یافته است، و وقتی فقر محض بود، بجز در ارتباط با غنای محض توجیهی برای بقاء او وجود ندارد.

«کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»،[۱۷] آن وجه اللهی که توجیه وجود ماست، وگرنه هیچ چیزی غیر از وجه الله وجود ندارد، الآن هم ما نیستیم، ولی نمود داریم، بود نداریم، نمود داریم، حقیقت نداریم اما ادّعا داریم، وای بر مدّعیان بی‌حقیقت، وای بر مدّعیان بی‌حقیقت، وای بر مدّعیان بی‌حقیقت.

تو می‌خواهی عالم بشوی «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ»، می‌خواهی بیرون را پیدا کنی اما از درون خودت غافل هستی؟ اول خودت را پیدا کن. می‌خواهی جهان را بشناسی؟ جهان اکبر در درون خود توست، اول به سراغ خودت برو و خودت را دریاب، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»،[۱۸] بر شما باد که خودتان را دریابید.

گفتنِ این کلمات چه‌بسا آسان باشد، گرچه آسان هم نیست، باید خدای متعال این کلمات را بر زبان کسی جاری کند، ولی گفتن تا فهمیدن تا یافتن، زمین تا آسمان تفاوت دارد، مهم هم آن یافتن است، «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ»، برو و آن را پیدا کن، بگرد، در درون خودت بگرد تا حقیقت بندگی را پیدا کنی.

«إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا»،[۱۹] عبد هستید، در حقیقت همه‌ی موجودات جلوات او هستند، مراعی او هستند، چیزی در آینه نیست، ولی انسان صورت را در آینه می‌بیند.

این صورتی که شما می‌بینید، این چیزی نیست، الآن اگر شما آینه را هم بگردید، چیزی در آنجا پیدا نمی‌کنید، بیش از یک نمود نیست.

اگر شما فهمیدید که این نمود بدونِ بود یعنی هیچ، آنوقت خودتان را تسلیم می‌کنید، آنوقت وحشت می‌کنی که خدا تو را تحویل نگیرد، یک لحظه‌ای نظر خود را بردارد، آنوقت چه بلایی بر سر ما می‌آید. نیاز ما به خدا از نیازِ بچه‌ی تازه متولد شده به مادر والله بیشتر است.

خدای متعال بچه را در دامان مادر قرار داده است و همه‌ی وجود مادر را معطوف به آن بچه کرده است که بی‌دست و پاست، و ما بی‌دست و پا تر از بچه‌ی تازه متولد شده هستیم، ما نیاز به سرپرست داریم، ما نیاز به ولی داریم، ما نیاز به حامی داریم، ما نیاز به حافظ داریم، ما نیاز به هادی داریم، ما هیچ نداریم و هیچ نیستیم.

اگر این را یافتیم، آن غایتِ تذلل برای ما پیش می‌آید و حالت اضطرار پیدا می‌کنیم، و انسان تا زمانی که مضطر نشود برای انسان دعا پیش نمی‌آید، و وقتی حقیقتِ دعا محقق نشود، دعایی نیست که مستجاب بشود.

مرحوم علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف در این «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[۲۰] نکات لطیفی دارند، یکی این است که گاهی فقط لفظ انسان در دعاها با خداست، ولی خدا را نمی‌خواند، وجود انسان کسان دیگر را بعنوان مشکل‌گشا تصوّر و توهّم می‌کند، خدا را نمی‌خواند، فقط زبانِ او خدا را می‌خواند، ولی خودش خدا را نمی‌خواند.

یکی اینکه دعا دعا باشد، دوم اینکه مدعو خودِ حق تعالی باشد، اگر اینطور شد «أَسْتَجِبْ لَکُمْ» یقیناً هست.

دعا جز در آنجایی که نیاز در حقیقتِ خودش در وجود آدم پیدا بشود پیش نمی‌آید.

لذا فرمود: «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ»،[۲۱] مضطر وقتی می‌خواند، خدا را می‌یابد، انسان در اضطرار خدا را می‌یابد، انسان در بیچارگی خدای متعال را می‌یابد، تا زمانی که همه چیز انسان تأمین است خودش را خدا می‌بیند، مدام به خودش مغرور است و فکر می‌کند خودش همه‌ی کارها را انجام می‌دهد.

اما وقتی مضطر شد، «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»،[۲۲] چرا «دَعَوُا اللَّهَ»؟ برای اینکه تا آنجا گرفتار شرک بود و غیرخدا را خدا می‌دید و فکر می‌کرد این‌ها مؤثر هستند، در حالی که «لا مؤثر فی الوجود الا الله تبارک و تعالی».

نکاتی در مورد دحوالارض

روز دحوالارض روز بزرگی است، وجود مقدّس امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و وجود نازنین حضرت امام رضا علیه السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روایاتی در اقبال، در ارتباط با دحوالارض بیان فرمودند.

در یک حدیث دارد که اول روزی که کعبه را نازل کرد… «وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»[۲۳] همه چیز نزد خدای متعال است و کعبه هم نزد خدای متعال است.

کعبه حقیقتِ عرش است، نازل شده‌ی آن کعبه شده است.

از وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرسیدند: چرا کعبه مکعب است؟ حضرت فرمودند: برای اینکه محاذی بیت المأمور است و بیت المأمور مکعب است.

بیت المأمور آنجایی است که خدای متعال کالاهایی که می‌خواهد به این عالم بفرستد، از عالم وساطت به آنجا می‌آید و بسته‌بندی می‌شود و از آنجا به عالم ماده می‌آید.

عرض کردند: چرا بیت المأمور مکعب است؟ فرمودند: برای اینکه محاذی عرش است.

عرض کردند: چرا عرش مکعب است؟ فرمودند: برای اینکه قواعد عرش، پایه‌های عرش «سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ» است.

تمام عوالم ماده نازل منزله‌ی عالم نور است، همه چیز قبلاً علم است، قبلاً مجرّد است. وقتی آن تجرّد نازل می‌شود و به عالم ماده می‌رسد، «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»،[۲۴] همه چیز از آنجا نازل شده است و صورت مادّی آن در اینجا به این کیفیت آمده است که عالم عالمِ کثرت شده است، عالم تزاحم شده است.

اجمالا خدای متعال کعبه را قبله قرار داده است، هر کسی هر کجا می‌خواهد به خدا رو کند، به کعبه رو می‌کند. این سِرّ دارد، اسرار دارد، که باطن کعبه هم ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه اطهار علیهم السلام است، که حقیقتاً قبله‌ی دل همان بزرگواران هستند، ولی «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»،[۲۵] باید همه‌ی دل‌ها در پروازشان بروند و از آنجا پرواز کنند، اجازه‌ی پرواز در آنجا داده می‌شود، تا زمانی که به آنجا وصل نشود پرواز واقع نمی‌شود.

نکته‌ی دیگر این است که این کعبه جامع است، این زمین نشرِ کعبه است، لذا «جُعِلَتْ لِیَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»،[۲۶] همه جای عالم این تقدّس را دارد که می‌تواند مسجدِ أحباء الله باشد، مهبط ملائکه الله باشد، متجر اولیاءالله باشد.

لذا فرمود: کعبه اولین مرتبه در روز بیست و پنجم ذی القعده نازل شده است، کعبه نازل شده است، مانند قرآن کریم که نازل شده است، کعبه هم نازل شده است، قرآن کریم هم این صورت مادی است که روی رحل می‌گذاریم و باز می‌کنیم، وقتی بالا می‌رود حقیقت لدنّی دارد، ولی بصورت چیزی که ما متبرّک می‌شویم و می‌بوسیم و نگاه می‌کنیم و خطوط آن را تشخیص می‌دهیم نازل شده است، کعبه هم قداستی مانند قرآن کریم دارد، از جانب خدای متعال نازل شده است و اولین مرتبه هم روز بیست و پنجم ذی القعده نازل شده است، پس خیلی مقدّس است، کعبه خیلی مقدّس است، این روز مانند لیله القدر می‌ماند، همانطور که لیله القدر ظرفِ نزول قرآن کریم است، دحوالارض روز نزول کعبه است، قبله‌ی همه‌ی دل‌هاست، کعبه ظرفِ ولایتِ ائمه علیهم السلام است، مجلاست، اینکه امام زمان ارواحنا فداه هم از آنجا ظهور می‌کنند هم معنی دارد، باطن کعبه اوست و در آنجا ظهور پیدا می‌کند و از آنجا… همانطور که خود کعبه منشأ نشر زمین شده است، ظهور وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه هم از آنجاست ولی بسط توحید در همه‌ی عالم می‌شود.

فرمود: اول رحمتی که از جانب خدای متعال نازل شده است روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است، اولین مرتبه‌ای که کعبه نازل شده است روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است، میلاد حضرت ابراهیم علیه السلام روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است، میلاد حضرت مسیح علیه السلام روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است، وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اگر کسی شب بیست و پنجم ذی القعده را شب‌زنده‌داری کند و روز آن را روزه بدارد خدای متعال به اندازه‌ی صد سال عبادتی که روزها روزه بوده است و شب‌ها شب‌زنده‌دار بوده است به او ظرفیت می‌دهد، به او نور می‌دهد. مانند لیله القدر است که شب قدر از هزار ماه بالاتر است، دحوالارض هم چنین ظرفیتی و بلکه ظرفیت وسیع‌تری دارد.

فرمود: امروز خدای متعال هزار نور یا حسنه بر خلق خود نازل می‌کند، که نود و نه نور یا حسنه برای کسانی است که در جمعی خدای متعال را یاد می‌کنند، برای این حلقات ذکر است.

لذا این توفیق که امروز دور یکدیگر هستیم و ان شاء الله یکدیگر را متذکّر به خدای متعال می‌کنیم، دل‌هایمان را با خدای متعال وصل می‌کنیم و از گناهانمان در محضر خدای متعال عذرخواهی می‌کنیم و در ایام متعلّق به حضرت جوادالأئمه علیه السلام ان شاء الله دامان این بزرگوار را می‌گیریم و متوسّل می‌شویم.

امیدار هستیم که ان شاء الله خدای متعال درهم بخرد و این آیات ویژه‌ای که به اشخاص شامل می‌کند که بیشتر از لیله القدر ذخیره‌سازی می‌کنند، ان شاء الله در این محفل هم چنین عنایتی را از خدای متعال دریافت کنیم.

روضه و توسّل به حضرت جوادالأئمه صلوات الله علیه

وجود نازنین آقا جوادالأئمه علیه السلام در میان امامان ما، مظلومیتِ مضاعف دارند.

ان شاء الله خدای متعال مأمون و هارون الرشید را لعنت کند. فراق حضرت یوسف علیه السلام برای حضرت یعقوب علیه السلام خیلی گران بود، ولی فراق حضرت یعقوب علیه السلام هم برای حضرت یوسف علیه السلام خیلی سنگین بود.

حضرت یوسف علیه السلام شب و روز در زندان گریه می‌کرد، صبر زندانیان تمام شد، گفتند یا شب گریه کن و یا روز گریه کن. نمی‌دانستند فراق حضرت یعقوب علیه السلام چقدر سخت است.

حضرت جواد علیه السلام برای طواف خانه خدا همراه پدرشان بودند، وقتی حضرت از طواف فارغ شدند به خادمشان فرمودند: جواد را بیاور. ولی جوادالأئمه علیه السلام گریه می‌کردند و نمی‌آمدند.

امام رضا علیه السلام نوازش کردند، از یادگار خود، از این سِرّ وجود خود، از این چراغ امامت… عرضه داشتند: با این نوع وداع که من از شما دیدم، گویا مطمئن شدم که دیگر اواخر کار است…

امام جواد علیه السلام هم برای فراق پدر خود اینطور گریه کردند و حالت وداع حضرت حالت جانسوزی بود، هم برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشسته بودند و با انگشت سبابه‌ی خود، روی این خاک‌ها خط می‌کشیدند، با آثار ناراحتی و خشمی که در چهره حضرت هویدا بود می‌فرمودند: من این‌ها را از قبر درمی‌آورم و…

توجّه امام رضا علیه السلام جلب شد، پرسیدند: چرا ناراحت هستی؟ عرضه داشتند: برای مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…

امام رضا علیه السلام اینجا ابراز مدال ولایت را برای حضرت جواد علیه السلام…

این معلوم می‌کند که در رسیدن به امامت، معرفت تام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرط است.

امام رضا علیه السلام فرمودند: حَقّا که مستحق ولایت و این امر هستی.

اما دل‌ها بسوزد…

حضرت جواد علیه السلام هم مبتلا به غربت بودند، مانند پدرشان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام…

امام رضا علیه السلام غریب الغرباء هستند، امام جواد علیه السلام هم در مدینه تنها بودند، کسی با ایشان نبود، حضرت به یک همسری که نفوذی بود و حضرت جواد علیه السلام را اذیت می‌کرد گرفتار بودند…

حضرت جوادالأئمه علیه السلام بدست همسر خود مسموم شدند، ایشان جوان‌ترین امام ما بودند، مسموم شدند…

خدا کند که این حرف‌ها راست نباشد…

کسی که مسموم می‌شود مایع بدنش تمام می‌شود و باید زود به زود مایعات مصرف کند، این وجود نازنین در عطش گرفتار بودند، ولی نانجیب درِ حجره را قفل کرد و به کنیزها دستورِ هلهله و رقصیدن داد که صدای این مظلوم به عطش به جایی نرسد…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

یا جوادالأئمه! شما عطشان شهید شدید، غریب شهید شدید، اما دیگر خواهر شما در بیابان نبود، فرزندان شما در به در نبودند، گرگ‌ها دور این‌ها را نگرفته بودند…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در گودی قتلگاه افتاده بودند، مدهوش بودند، حرامزاده‌ها می‌خواستند بروند و ذبح کنند ولی مرعوب بودند و نمی‌توانستند نزدیک بشوند، فکر می‌کردند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حیات دارند و ممکن است از خود دفاع کنند…

شمر ملعون برای آزمون فریاد برآورد که به خیمه‌ها هجوم ببرید…

وجود مقدّس غیره الله اباعبدالله الحسین علیه السلام تکان خوردند… خواستند بلند بشوند و دست به قبضه‌ی شمشیر ببرند، ولی کثرت جراحات و شدّت خونریزی توان را از حضرت گرفته بود و حضرت نتوانستند بلند شوند…

ولی از همانجا فریاد آزادگی را به همه‌ی عالمیان رساندند… فرمودند: «وَیْلَکُمْ یَا شِیعَهَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِهِ وَ اِرْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَباً»[۲۷] اگر مسلمان نیستید آزادمرد باشید، در عرب رسم نیست مردی زنده باشد و به زن و بچه او هجوم ببرند و متعرّض بشوند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.

دعا

روز استجابت دعاست، روز نزول فیوضات خاصّ أرحم الرّاحمین است.

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یَا قَدِیمَ الإحسَان بِحَقِّ الْحُسَیْنِ وَ بِجَوَادُ الأئِمَّه یا الله…

خدایا! در این روز شریف آنچه به اولیای خاص خودت کَرَم می‌کنی به ما عنایت بفرما.

خدایا! آنچه از مقرّبین خودت دور می‌داری از ما دور بدار.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! ما را در غیبت و حضور آن حضرت مورد رضایت و پسند آن حضرت قرار بده.

خدایا! چشم ما را به جمال دل‌آرای امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! قلب ما را به زینت محبّت و نور ولایتش روشن بدار.

خدایا! نسل جوان ما را، جوان‌های حاضر در این محفل را، جوانان مورد نظر را در کشتی نجات امام زمان ارواحنا فداه مستقر بفرما و از همه‌ی آفات و فِتَنِ آخرالزّمان محفوظ بفرما.

خدایا! امروز ما را ببخش و بیامرز.

خدایا! ما را برای همیشه ببخش و بیامرز.

خدایا! شرّ شیطان و نفس أمّاره را همیشه از ما دور بدار و به ما توفیق درس خواندن و تشخیصِ وظیفه و عمل به وظیفه‌ی آگاهانه قربه الیک عنایت بفرما.

خدایا! ما را جزو هادیان دل‌ها قرار بده.

خدایا! ما را نقطه‌ی وصل بندگانت با خودت قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهم مریض‌های ما را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم گرفتاری‌ها را برطرف بفرما.

خدایا! سایه پربرکت سکّاندار کشتی ما را، کشتی انقلاب ما را، پرچمدار نهضت و نایب امام زمان ارواحنا فداه را با اقتدار و عزّت و صحّت و کفایت مستدام بدار.

خدایا! تو را به جودِ جوادالأئمه علیه السلام، به وسعت رحمت روز دحوالأرض قسم می‌دهیم حوائج این جمع، حوائج منظورین، حوائج مورد نظر را برآورده بفرما.

خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین و زندگی ما در آن است را به ما روزی بفرما.

خدایا! نسل ما را موحد و موالی و موفق و عامل و مخلص قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم عاقبت امرمان را با مهر شهادت مزیّن بگردان.

خدایا! امام ما، شهدای ما، گذشتگان و ذوی الحقوق ما را در ثواب این محفل ما شریک، و روحشان را از ما راضی بدار.

غفرالله لنا و لکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


[۱] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸ (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)

[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏).

[۳] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶

[۴] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱۲

[۵] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳

[۶] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳ (سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)

[۷] مصباح الشریعه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳ (قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْعِلْمُ أَصْلُ کُلِّ حَالٍ سَنِیٍّ وَ مُنْتَهَى کُلِّ مَنْزِلَهٍ رَفِیعَهٍ وَ لِذَلِکَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ أَیْ عِلْمِ اَلتَّقْوَى وَ اَلْیَقِینِ وَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَهِ اَلنَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَهُ اَلرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمَّ عَلَیْکَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لاَ یَصِحُّ اَلْعَمَلُ إِلاَّ بِهِ وَ هُوَ اَلْإِخْلاَصُ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ وَ هُوَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِی یُضَادُّ اَلْعَمَلَ بِالْإِخْلاَصِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ قَلِیلَ اَلْعِلْمِ یَحْتَاجُ إِلَى کَثِیرِ اَلْعَمَلِ لِأَنَّ عِلْمَ سَاعَهٍ یُلْزِمُ صَاحِبَهُ اِسْتِعْمَالَهُ طُولَ دَهْرِهِ قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَأَیْتُ حَجَراً عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ اِقْلِبْنِی فَقَلَبْتُهُ فَإِذَا عَلَى بَاطِنِهِ مَکْتُوبٌ مَنْ لاَ یَعْمَلُ بِمَا یَعْلَمُ مَشْئُومٌ عَلَیْهِ طَلَبُ مَا لاَ یَعْلَمُ وَ مَرْدُودٌ عَلَیْهِ مَا عَلِمَ أَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَهْوَنَ مَا أَنَا صَانِعٌ بِعَالِمٍ غَیْرِ عَامِلٍ بِعِلْمِهِ أَشَدُّ مِنْ سَبْعِینَ عُقُوبَهً بَاطِنَهً أَنْ أُخْرِجَ مِنْ قَلْبِهِ حَلاَوَهَ ذِکْرِی وَ لَیْسَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ طَرِیقٌ یُسْلَکُ إِلاَّ بِعِلْمٍ وَ اَلْعِلْمُ زَیْنُ اَلْمَرْءِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ سَائِقُهُ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ بِهِ یَصِلُ إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ اَلْعَالِمُ حَقّاً هُوَ اَلَّذِی یَنْطِقُ عَنْهُ أَعْمَالُهُ اَلصَّالِحَهُ وَ أَوْرَادُهُ اَلزَّاکِیَهُ وَ صِدْقُهُ وَ تَقْوَاهُ لاَ لِسَانُهُ وَ مُنَاظَرَتُهُ وَ مُعَادَلَتُهُ وَ تَصَاوُلُهُ وَ دَعْوَاهُ وَ لَقَدْ کَانَ یَطْلُبُ هَذَا اَلْعِلْمَ فِی غَیْرِ هَذَا اَلزَّمَانِ مَنْ کَانَ فِیهِ عَقْلٌ وَ نُسُکٌ وَ حِکْمَهٌ وَ حَیَاءٌ وَ خَشْیَهٌ وَ إِنَّا نَرَى طَالِبَهُ اَلْیَوْمَ مَنْ لَیْسَ فِیهِ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ وَ اَلْعَالِمُ یَحْتَاجُ إِلَى عَقْلٍ وَ رِفْقٍ وَ شَفَقَهٍ وَ نُصْحٍ وَ حِلْمٍ وَ صَبْرٍ وَ قَنَاعَهٍ وَ بَذْلٍ وَ اَلْمُتَعَلِّمُ یَحْتَاجُ إِلَى رَغْبَهٍ وَ إِرَادَهٍ وَ فَرَاغٍ وَ نُسُکٍ وَ خَشْیَهٍ وَ حِفْظٍ وَ حَزْمٍ .)

[۸] سوره مبارکه نازعات، آیه ۳۳

[۹] سوره مبارکه حدید، آیه ۳

[۱۰] سوره مبارکه ق، آیه ۱۶ (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)

[۱۱] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ)

[۱۲] سوره مبارکه روم، آیه ۲۷ (وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)

[۱۳] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳ (سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)

[۱۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۹ ، صفحه ۲۱۳ (اَلْمُنْتَهَى فِی اَلْکَمَالِ عَنِ اِبْنِ طَبَاطَبَا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَإِذَا حَکَمَ اَللَّهُ بَیْنَ اَلْعِبَادِ أَخَذَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ اَللِّوَاءَ وَ هُوَ عَلَى نَاقَهٍ مِنْ نُوقِ اَلْجَنَّهِ یُنَادِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ وَ اَلْخَلْقُ تَحْتَ اَللِّوَاءِ إِلَى أَنْ یَدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ .)

[۱۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۷ (فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)

[۱۶] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد ۱۹ ، صفحه ۲۶۰ (مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْحَاقَ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ حَازِمٍ اَلْکَلْبِیِّ اِبْنِ أُخْتِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ وَصِیَّتَهُ عِنْدَ اَلْمَوْتِ کَانَ نَقْصاً فِی مُرُوءَتِهِ وَ عَقْلِهِ قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ کَیْفَ یُوصِی اَلْمَیِّتُ قَالَ إِذَا حَضَرَتْهُ وَفَاتُهُ وَ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ قَالَ اَللَّهُمَّ فَاطِرَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ عَالِمَ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهَادَهِ اَلرَّحْمَنَ اَلرَّحِیمَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعْهَدُ إِلَیْکَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَنَّ اَلْجَنَّهَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلْبَعْثَ حَقٌّ وَ اَلْحِسَابَ حَقٌّ وَ اَلْقَدَرَ وَ اَلْمِیزَانَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلدِّینَ کَمَا وَصَفْتَ وَ أَنَّ اَلْإِسْلاَمَ کَمَا شَرَعْتَ وَ أَنَّ اَلْقَوْلَ کَمَا حَدَّثْتَ وَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ کَمَا أَنْزَلْتَ وَ أَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ اَلْحَقُّ اَلْمُبِینُ جَزَى اَللَّهُ مُحَمَّداً خَیْرَ اَلْجَزَاءِ وَ حَیَّا مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ بِالسَّلاَمِ اَللَّهُمَّ یَا عُدَّتِی عِنْدَ کُرْبَتِی وَ صَاحِبِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا وَلِیَّ نِعْمَتِی إِلَهِی وَ إِلَهَ آبَائِی لاَ تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً فَإِنَّکَ إِنْ تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی أَقْرُبْ مِنَ اَلشَّرِّ وَ أَبْعُدْ مِنَ اَلْخَیْرِ فَآنِسْ فِی اَلْقَبْرِ وَحْشَتِی وَ اِجْعَلْ لِی عَهْداً یَوْمَ أَلْقَاکَ مَنْشُوراً ثُمَّ یُوصِی بِحَاجَتِهِ وَ تَصْدِیقُ هَذِهِ اَلْوَصِیَّهِ فِی اَلْقُرْآنِ فِی اَلسُّورَهِ اَلَّتِی یُذْکَرُ فِیهَا مَرْیَمُ ، فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ لاٰ یَمْلِکُونَ اَلشَّفٰاعَهَ إِلاّٰ مَنِ اِتَّخَذَ عِنْدَ اَلرَّحْمٰنِ عَهْداً  ، فَهَذَا عَهْدُ اَلْمَیِّتِ وَ اَلْوَصِیَّهُ حَقٌّ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ یَحْفَظَ هَذِهِ اَلْوَصِیَّهَ وَ یُعَلِّمَهَا قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَّمَنِیهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَّمَنِیهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ . وَ رَوَاهُ اَلشَّیْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ کَذَا اَلصَّدُوقُ ؛ وَ رَوَاهُ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مِثْلَهُ وَ رَوَاهُ اَلشَّیْخُ فِی اَلْمِصْبَاحِ مُرْسَلاً: نَحْوَهُ مَعَ زِیَادَاتٍ فِی اَلدُّعَاءِ وَ زَادَ أَیْضاً: وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، تَعَلَّمْهَا أَنْتَ وَ عَلِّمْهَا أَهْلَ بَیْتِکَ وَ شِیعَتَکَ . وَ رَوَاهُ اَلْکَفْعَمِیُّ فِی اَلْمِصْبَاحِ أَیْضاً مُرْسَلاً کَمَا رَوَاهُ اَلشَّیْخُ مَعَ اَلزِّیَادَهِ .)

[۱۷] سوره مبارکه قصص، آیه ۸۸ (وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)

[۱۸] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

[۱۹] سوره مبارکه مریم، آیه ۹۳

[۲۰] سوره مبارکه غافر، آیه ۶۰ (وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ)

[۲۱] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ)

[۲۲] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۵ (فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ)

[۲۳] سوره مبارکه حجر، آیه ۲۱

[۲۴] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵ (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ)

[۲۵] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)

[۲۶] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد ۳ ، صفحه ۳۵۰ (وَ فِی اَلْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْبُنْدَارِ عَنْ مُجَاهِدِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ أَبِی اَلْعَوَّامِ عَنْ یَزِیدَ عَنْ سُلَیْمَانَ اَلتَّمِیمِیِّ عَنْ سَیَّارٍ عَنْ أَبِی أُمَامَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : فُضِّلْتُ بِأَرْبَعٍ جُعِلَتْ لِیَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِی أَرَادَ اَلصَّلاَهَ فَلَمْ یَجِدْ مَاءً وَ وَجَدَ اَلْأَرْضَ فَقَدْ جُعِلَتْ لَهُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَهَ شَهْرٍ یَسِیرُ بَیْنَ یَدَیَّ وَ أُحِلَّتْ لِأُمَّتِیَ اَلْغَنَائِمُ وَ أُرْسِلْتُ إِلَى اَلنَّاسِ کَافَّهً.)

[۲۷] اللهوف علی قتلی الطفوف ، جلد ۱ ، صفحه ۹۵ (قَالَ بَعْضُ اَلرُّوَاهِ فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ مَکْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرِّجَالُ لَتَشُدُّ عَلَیْهِ فَیَشُدُّ عَلَیْهَا بِسَیْفِهِ فَیَنْکَشِفُ عَنْهُ اِنْکِشَافَ اَلْمِعْزَى إِذَا شَدَّ فِیهِ اَلذِّئْبُ وَ لَقَدْ کَانَ یَحْمِلُ فِیهِمْ وَ لَقَدْ تَکَمَّلُوا ثَلاَثِینَ أَلْفاً فَیُهْزَمُونَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَأَنَّهُمُ اَلْجَرَادُ اَلْمُنْتَشِرُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى مَرْکَزِهِ وَ هُوَ یَقُولُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ . قَالَ اَلرَّاوِی وَ لَمْ یَزَلْ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُقَاتِلُهُمْ حَتَّى حَالُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَحْلِهِ – فَصَاحَ وَیْلَکُمْ یَا شِیعَهَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِهِ وَ اِرْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَباً کَمَا تَزْعُمُونَ قَالَ: فَنَادَاهُ شِمْرٌ لَعَنَهُ اَللَّهُ مَا تَقُولُ یَا اِبْنَ فَاطِمَهَ فَقَالَ إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ اَلنِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ اَلتَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً- فَقَالَ شِمْرٌ لَعَنَهُ اَللَّهُ لَکَ ذَلِکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَهَ فَقَصَدُوهُ بِالْحَرْبِ فَجَعَلَ یَحْمِلُ عَلَیْهِمْ وَ یَحْمِلُونَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی ذَلِکَ یَطْلُبُ شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ فَلاَ یُجْدِی حَتَّى أَصَابَهُ اِثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ جِرَاحَهً فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَهً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ اَلْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ اَلثَّوْبَ لِیَمْسَحَ اَلدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلاَثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ)