روز شنبه مورخ ۰۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
خَلَف صالح
در میان عبادات، که اثرِ همهی عبادتها «آدمسازی» است، انسان با عبادت آدم میشود، عبادت غذای روح است، و غذای مناسبی است که اگر روح از این غذاها بطور هدفدار بهره بگیرد سر از ربوبیت خدای متعال در میآورد، یعنی به مقام مرأتیت میرسد، جلوهی خدای متعال میشود، آینهی خدای متعال میشود، که از این تجلّی حق بر عبد، و جلوه شدنِ عبد برای حضرت حق، خدای متعال تعبیر «خلافت» کرده است، خلیفه به معنای نماینده است، میگویند فلانی خَلَفِ صالح است، وقتی پدر از دنیا میرود آن فرزندی که صفات و سیرهی پدر را در زندگی نگه میدارد و مظهریت دارد میگویند او خَلَفِ صالح است، و اگر اینطور نباشد میگویند او ناخَلَف است، خدا نکند که ما ناخلف باشیم.
ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را رحمت کند، ایشان میفرمودند مادرِ شیعیان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، هر کسی هر چیزی در مقام معنویت دارد مطمئناً از مجرای وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد، بدون تعارف و بدون هیچ تردیدی.
مادر بودنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اطلاق دارد، ولایت الهی بر ایشان مستقر بود و ایشان مجرای هدایت برای هر رهیافته و هدایتشدهای هستند، و مهمترین مدرک جملهی خودِ امام زمان ارواحنا فداه است، «اِنَّ لی فی ابنه رسولِ الله اُسوهٌ حَسَنَهٌ»[۲]، وقتی حضرت حجّت ارواحنا فداه ظهور میکنند اعلانِ عمومی جهانی میکنند که اسوهی من مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و ما هم همان راه را میرویم.
و «امّ ابیها» وحدت نوری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را که «اوّل ما خلق» بودند، ایشان هم جزو اولها هستند و دیگران به دنبالِ ایشان هستند، فرمودهاند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرِ همهی شیعیان هستند، ولی نمیدانم چرا بعضیها ناخلف هستند، متوجّه نیستند که باید ارث مادر را حفظ کنند و خلف باشند، آن عبادتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده است، آن روزههای همراه با ایثارِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده است که سه شبانه روز هم روزهدار باشند و هم غذا نخورند، و از غذایی که دارند بگذرند، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»[۳].
این خلف بودن، بالاتر از خلف بودن برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، خلف بودن برای خدای متعال است، ما از خدای متعال هستیم و به خدای متعال برمیگردیم، خدای متعال ما را به اینجا فرستاده است که ما صفات الهی را کسب کنیم و به اخلاق خدای متعال متخلق بشویم، «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا»[۴]، شما وقتی به این دنیا قدم گذاشتید دستتان خالی بود، ولی آمدهاید که از اینجا توشه بگیرید، «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»[۵] بارتان را ببندید و بهترین توشه تقواست، و آن توشهای که برای شما بهترین است توشهی تقواست.
اهمیّتِ تقوای اعتقادی و فکری
تقوا در مراتبِ مختلف و با درجاتِ مختلف است، تقوای اعتقادی و فکری، که این کریمهی هدیً للمتّقین روایت دارند که یعنی «شیعه»، کسی که ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را باور نکرده باشد، امامت را باور نکرده باشد، ضرورتِ رهبر الهی و آسمانی را باور نکرده باشد، کسی که بیامام و بیرهبر باشد، اگر عملِ این آدمها عملِ خیلی درستی هم باشد فایدهای ندارد، این شخص هدایتشده نیست، این شخص در حالِ کارِ خوب در جبههی دشمن است، کارِ خوبِ او هم تقویتِ دشمن است.
مانند اینکه انسان در جبههی امریکا و اسرائیل باشد و نماز شب هم بخواند، وجودِ او و همهی لوازم وجودی او در حسابِ آنها ریخته میشود، در جبههی توحید او نه تنها مفید نیست بلکه در مقابلِ جبههی توحید است، این مطلب خیلی مهم است، لذا اولین ضرورت و اولویت، تحکیمِ مبانی اعتقادی است، که انسان تقوای بینشی داشته باشد، دانشِ انسان با بینش همراه باشد، هم خوب بخواند و بداند و باور کند، خواندن و دانستن در همه جا با خود باور به همراه ندارد، عقدِ قلبی همراهِ آن نیست، التزام و تعهّد به همراه آن نیست، و این مفیدِ فایده نخواهد بود، «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»[۶]، عملِ صالح فرعِ بر کسبِ کلم الطّیب است، اگر کلم الطّیب بود عمل صالح بالا میرود، اما اگر عمل صالح بود و جان پاک نبود و نجاستِ کفر داشت و حجاب ظلم داشت و حجاب رذائل اخلاقی داشت، عمل صالح چه کاری میتواند انجام بدهد؟ اصلِ گوهر خراب است! اصلِ بد است، جنسِ بد است، جنسِ بد را برای چه میخواهند؟ شما مدام به این جنسِ بد زرق و برق بدهید، پوششِ خوب به آن بدهید، این کار فایده ندارد، باید گوهر برای رشد استعداد داشته باشد.
فرمود: «إِنَّ اَلْحَسَدَ یَأْکُلُ اَلْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ اَلنَّارُ اَلْحَطَبَ»[۷]، در مورد کفّار فرمودند: «أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ»[۸]، اگر اعتقاد نباشد و کفر باشد عمل مانند خاکستر است، و خاکستری است که در معرض طوفانها و تندبادها قرار میگیرد و هیچ چیزی باقی نمیماند.
اگر نیّت کسی خراب باشد، اگر نیّت کسی شرکآلود باشد، اگر کسی اهل ریا باشد هر چه نماز بخواند فایدهای ندارد، روزهای که همراه با ریا باشد که فایده ندارد، حج که به همراه ریا باشد فایده ندارد، منبری که بهمراه ریا باشد فایدهای ندارد، سجدهای که بهمراه ریا باشد فایدهای ندارد، «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ»[۹]، وای بر نمازگزاری که برای ریا این کار را میکند.
حواسِ ما خیلی باشد که ریاکار به بار نیاییم، سالوسِ ریا فقط برای رضایت مردم برقصد فایدهای ندارد.
اول تقوای اعتقادی است، اولین چیزی هم که شب اول قبر میپرسند همین اعتقاد است، دوم تقوای اخلاقی است، ملکات، مبنای عمل، میل و شوقِ انسان است، اگر انسان به چیزی علاقه پیدا نکند به دنبالِ آن نمیرود، اگر شوقِ به عمل در وجود او حاصل نشود اراده نمیکند، اراده از شوق ناشی میشود، و این شوق به آن سجایایی برمیگردد که در وجود انسان هست، انسانی که گرفتارِ شهوت است، میلِ به چیزهای بد پیدا میکند، آدمی که به مالِ دنیا حریص است به این سمت شوق پیدا میکند که هر پولی را قبول کند و هر درآمدی را مصرف کند، آن حرص و آن شهوت…
کسی که به جاه علاقه دارد، دوست دارد همه چیز به نام او تمام بشود، دوست دارد رقیب نداشته باشد، این شخص هم تکبّر دارد و هم حسد دارد، «آخَرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِدّیقین حُبُّ الْجاه»[۱۰]، خطرناکترین خصیصه حبّ جاه است.
اینها را در زندگی خودمان مورد توجّه قرار بدهیم، خودمان را محک بزنیم، وقتی کسی وارد میشود و سلام میکند، یک زمانی اینطور است که انسان برای این مستحب مسابقه میدهد، اما یک زمانی میخواهد بگوید به من سلام کرده است، قالباً هم انسان اینطور فریبِ شیطان را میخورد.
ان شاء الله خدای متعال شهید قدّوسی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، میگفت دو محصل با هم میرفتند و یک کسی به آنها سلام کرد، این دو نفر منازعه داشتند، این شخص میگفت به من سلام کرده است و دیگری هم میگفت به من سلام کرده است، آنقدر جاهل بودند که رفتند از او بپرسند تا رفع نزاع بشود.
از آن شخص پرسیدند: به کدامیک از ما سلام کردید؟ گفت: به هر کسی که نادانتر است، «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا»[۱۱].
چرا انسان اینطور میشود؟ برای اینکه یک صفتی دارد و آن هم جاهطلبی و خودنمایی و تکبّر است، تا زمانی که آن صفت هست علم فایده ندارد، عبادت هم فایده ندارد، اگر در دل هر کسی به اندازهی یک مثقال یا یک ذرّه تکبّر باشد او به بهشت راه ندارد.
مانند این ویروس، ویروس خیلی کوچک است، اگر همهی ویروس کرونای عالَم را جمع کنند بیش از چند گرم نیست، ولی ببینید همین ذرّه چه کاری میکند، این صفاتِ رذیله هم همینطور است، مانندِ این ویروس میماند، کمِ آن هم آلوده میکند، انسان را به هلاکتِ ابد مبتلا میکند.
تا زمانی که نوجوان و جوان هستید اگر نتوانید خودتان را درست کنید، وقتی به سن من میرسید آنچنان را آنچنانتر میکند، بدبخت و بیچاره… یک عمر خیال کرده است که خادم امام زمان ارواحنا فداه است، در حالی که دشمنِ امام زمان ارواحنا فداه بوده است…
در هیچ کجا و به هیچ مقداری از خود نمیگذرد، هیچ گذشت و عفوی ندارد، آن أنانیّت اجازه نمیدهد، میگوید به من توهین شده است، به من اینطور گفته است، به من سلام نکرده است، به من احترام نکرده است، من را دعوت نکرده است، مدام من و من و من…
فلسفهی عبادت
خدای متعال عبادت را قرار داده است که انسان عبد بشود، عبد نمیتواند مالک بشود، اصلاً فلسفهی عبودیت این است که انسان خود را پیدا کند، اگر انسان خود را پیدا کرد یک خودِ فقیر و بیچاره و مضطرّی است و هیچ کاری از او ساخته نیست، آن کسی که آفریده است، او دستور داده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خود را اینطور معرّفی کنند که «قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا»[۱۲]، من هیچکاره هستم، چیزی در دست من نیست.
عبادت انسان را فرمانبر عادت میدهد نه فرمانده، درست مقابلِ ریاست است، کسی که روحِ ترأس دارد و میخواهد رئیس بشود، در همه جا میخواهد او بگوید و دیگران بشنوند، او بگوید و دیگران اطاعت کنند، اما اگر دیگران به او تذکّر دادند ابدا… اصلاً کنار نمیآید.
بندگی «فرمان بردن» است، مقابلِ ریاست و أنانیّت که فرمان دادن است. اگر انسان این موضوع را متوجّه بشود… چرا انسان نماز میخواند؟ چرا باید زکات بدهد؟ چرا باید نگاه به نامحرم نکند؟ چرا باید حرام نخورد؟ علاوه بر اینکه هر کدام از اینها یک مفسدهای دارد، ولی اساسِ آن این است که خدای متعال این موضوع را آدرس قرار داده است و اگر از این خط خارج بشوید بنده نیستید، وقتی بنده نبودید طاغوت هستید و وقتی طاغوت بودید دشمنِ خدای متعال هستید، خدای متعال میخواهد بنده باشید. لذا در تمامِ زندگیِ تو فرمان دارد.
در قیام و قعود شما یک قسمتی باشد که شما در آنجا دستوری از خدای متعال نداشته باشید وجود ندارد، همهی زندگی زیرِ پوششِ دین است، مدیریت، فتوا دادن، پدر بودن، رئیسِ خانواده بودن، همهی اینها دستور دارد، چارچوب دارد، نظم دارد، خدای متعال راه را ریل قرار داده است و فرموده است که در این خط بیا.
در میان این عبادتهایی که همه برای این است که حجابِ انسان برطرف بشود و سایهی رحمت خدای متعال در وجود او بیفتد و جمال و جلال خدای متعال انعکاس داشته باشد، انسان هر گناهی را که ترک میکند درواقع یک حجاب را کنار میزند و یک أنانیّت از انسان کم میشود، چون فرمان برده است.
اثرِ همهی اینها تصمیم است، انقیاد است، فرمانپذیری است، قانونپذیری است، نظمِ الهی را با همهی وجود قبول کردن است.
روزهی خواص
اما در میانِ این عبادتها روزه بیش از همه انسان را میشکند، اگر انسان با هدف روزه بگیرد و توجّه داشته باشد که روزهدار میهمانِ خدای متعال است، یعنی چه که میهمانِ خدای متعال است؟ مگر چه زمانی میهمانِ خدای متعال نبودهایم؟ چه زمانی بر سرِ سفرهی خدای متعال نبودهایم؟ اگر خدای متعال یک لحظه سفرهی خود را جمع کند تو نیستی، همین نفسی که میکشی سفرهی خدای متعال است، تمامِ حواسِ تو با دستورِ خدای متعال کار میکند، تمام اعضاء و جوارح ما روزیِ خدای متعال است و رزق الهی است که در اختیارِ ماست، همیشه خدای متعال باطن و ظاهرِ ما را اداره میکند، خدای متعال است که رزق و نیرو میدهد و همهی شئونِ ما را عطاء میکند، خدای متعال وهاب است، حتّی یک لحظه هم عطای خود را قطع نمیکند، هر کجا که عطاء نکند هیچ چیزی نداریم.
اما میهمانی ماه مبارک رمضان، دیگر این یک ماه را حضور داشته باشد، بدان کجا هستی، بدان نزدِ چه کسی هستی، بدان که این پذیرایی با همهی پذیراییهای دیگر تفاوت دارد، نماز ماه مبارک رمضان نماز رمضان است، تلاوت آن، نماز آن، احسان آن، مواسات آن، همه ویژگی دارند، ویژگی آنها به ظاهرشان نیست، «لَعَلَّکُم تَتَّقُون» است، «لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْکُمْ»[۱۳]، این دلِ خودت را روزه میکنی، به کسی غیر از خدای متعال میل نمیکنی، عمده این است که این دل از غیرِخدا روزه باشد، توجّه به غیرِخدا روزهی تو را باطل میکند، آن روزهی خواص منظور است، اگر یک لحظه از خدای متعال غفلت کنی روحِ خودت را آلوده کردهای، همانگونه که خوردنِ غذا روزه را باطل میکند، روزهی فقهی با نُه چیز باطل میشود، ولی روزهی اخلاقی و روزهی قلبی که برای خواص است، با میل به غیرِخدا خاصّیت خود را از دست میدهد.
یک ماه دل به خدای متعال بده، یک ماه کنترلِ همهی وجود خودت را در پناه خدای متعال داشته باش و جهتِ این کنترل هم راضی کردنِ میزبان باشد، این پذیرایی است، کم چیزی نیست، دقّت کنید.
توصیهی امام صادق صلوات الله علیه برای ماه مبارک رمضان
امام صادق صلوات الله علیه در حدیث صحیح فرمودند: «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ»[۱۴] وقتی روزهدار هستی گوشِ تو روزه باشد، حواسِ تو باشد که چیزی را که اجازه نداری بشنوی نشنو.
در مجلس غیبت ننشین، به این شایعات گوش نکن، نکند در گوشِ تو آهنگ حرامی باشد و تو را بدبخت و بیچاره کند، گاهی انسان یک عمل میکند و همان یک عمل انسان را بدبخت میکند.
حضرت ابتدا گوش را میفرمایند، معلوم میشود که نقشِ گوش نقشِ خیلی بالایی است.
بعد هم میفرمایند: چشمِ خودت را کنترل کن.
از همهی چیزهایی که بر چشم جایز نیست، نگاه تحقیرآمیز به کسی نداشته باشید، اینطور نباشد که کسی حرف بزند و تو چشمِ خودت را بگردانی که به او بیاعتنایی بشود، احترامِ مؤمن بالاتر از کعبه است، برای شما حرف میزد و شما بیاعتنایی کردید، پدرِ شما یک چیزی گفت و اصلاً عصبانیتِ بیجایی داشت و تو هم برگشتی و یک نگاهِ بیجایی به او کردی، آیا میدانی با این چشمِ خودت چه گناهی مرتکب شدی و چه بلایی بر سرِ خودت آوردی؟ و… گناهانِ متعددی مربوط به چشم است و باید در ماه مبارک رمضان گناهان چشم را بشمارید و چشم را از این گناهان نگه دارید.
بعد حضرت میفرمایند: «وَ شَعْرُکَ».
در تمام گناهانی که اعضاء و جوارح ما انجام میدهند این «شَعر» پوشش است، «شَعر» در همهی اینها آتشبیارِ معرکه میشود، بعد روز قیامت «قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا»[۱۵]، این پوست بدن در همهی اینها میآید و بر علیه ما شهادت میدهد، شکایت میکند، بعد هم انسان با تعجّب میگوید چرا بر علیه ما شهادت دادی؟ او هم میگوید: «أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ»، خدای متعال به من نطق داد، آن خدایی که به همه چیز نطق میدهد، معلوم میشود همه چیز نطق دارد…
ما سمیعیم و بصیر و باهشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
اگر شما هم گوشِ حضرت سلیمان علی نبیّنا و آله و علیه السلام را داشتید توحیدِ هُدهُد را میدیدید، ببینید هُدهُد در آنجا چه فلسفهی اعتقادی برای حضرت سلیمان علیه السلام بیان کرده است، میفهمد، ملکه را میشناسد، سلطنت را میشناسد، بعد هم میگوید: اینها خورشید را میپرستیدند، یعنی به انحراف جامعه توجّه دارد، یک هُدهُد در برابر انحراف برای حضرت سلیمان علیه السلام گزارش میآورد و از انحرافِ آنها ناراحت است، «أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ»، نطقِ آب و نطقِ خاک و نطقِ گِل، همهی اینها نطق دارند، «أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ».
بعد این پوست ما که سراسرِ اعضای ما را پوشانده است، آنجا جزوِ مدّعیانِ ماست و ما باید جوابِ همهی اعضاء و جوارحِ خودمان را بدهیم.
این موضوع لطافت دارد، مراقبِ پوستتان باشید که پوست شما نه تنها وقتی به مال حرام دست میزنید، این پوست لمس میکند، لامسهی شما گناهِ مخصوصِ خودش را دارد، جرمِ لمسی، جرمِ بصری، جرمِ سمعی، هر کدام از اینها جای خود را دارند، بعلاوه اینکه این پوست یک پوششی است که سپر است، چرا این سپر را در طاعت خدا خرج نکردی و در خدمت گناه قرار دادی؟ بنا بود این پوست مانع بشود که میکروب وارد نشود و آسیب نبینید و شما آن را درست برعکس استفاده کردید.
«وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ». هم از موهای خودت مراقبت کن و هم از پوستِ خودت.
خودِ مو جزوِ مسائل است، اینکه انسان موی خود را در منا میتراشد، این از دلبستگیهای به تظاهر و تجمّل است و حاجی با این کار خود را میسازد که بگوید من وابسته نیستم.
یک نفر هم موی خود را شانه میزند و روغن میزند که برود و شکار حرام کند! یا اینکه اصلاً در حالِ خودنمایی است.
اینها خیلی مهم است، این ماه رمضان ماه رعایت ظرافتهاست و چیزی است که این دقّتها در ماههای دیگر توصیه نشده است و باید دقّت کنید.
«لاَ یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ»، نکند ماه رمضان تو هم مانند ماههای قبل بوده است، هر چه آنجا میدیدی حالا هم میبینید و هر چه آنجا میشنیدی الآن هم میشنوی، به هر چیزی که میخواستی دست میزدی، هر نسیمی، هر بوی عطری که ظاهرِ آن عطر بود، ولی باطنِ آن گند بود و بوی عفن بود، کاری نکنید که با ماههای دیگر هیچ فرقی نداشته باشید.
روضهی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
ما امروز میخواهیم روضهی مادر بخوانیم، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها مادرِ ما هستند، ایشان خیلی رنج دیدهاند، خیلی به ایشان ظلم شده است، ایشان را خیلی اذیت کردهاند، ایشان را محاصرهی همهجانبه کردهاند و با ایشان رفت و آمد نمیکردند، جرمِ ایشان هم محبّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود.
بر حسب نقل وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وقتی وارد شدند و دیدند حضرت خدیجه سلام الله علیها با کسی صحبت میکنند، جای تعجّب بود، همهی زنان مکّه با ایشان قهر بودند، همه ایشان را تحریمِ همهجانبه کرده بودند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرسیدند: خدیجه جان! آیا زنها هدایت شدهاند و برای آشتیکردن آمدهاند؟ حضرت خدیجه سلام الله علیها عرضه داشتند: نه! این بچهای که درون من است با من صحبت میکند.
مشرکین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را سنگباران میکردند، حضرت خدیجه سلام الله علیها مانند پروانه به دورِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میگشتند، این سنگها به بدنِ نازنین ایشان اصابت میکرد…
این مادرِ ما چه مشکلاتی را در راه اسلام تحمّل نکردهاند، چه زخم زبانها که تحمّل نکردند، همهی دارایی خود را داده بودند و در شعب ابیطالب دیگر چیزی نداشتند، گویا آنجا عوارض جسمانی یکی بعد از دیگری موجب شد که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این پشتوانه را از دست بدهند، و چقدر این مصیبت برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سنگین بود، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به هر بهانهای که یادِ حضرت خدیجه سلام الله علیها میکردند گریه میکردند…
ایشان مادر هستند، اما جلالتِ دخترِ ایشان هم عجیب است، در راه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سنگ به بدن مطهّر حضرت خدیجه سلام الله علیها اصابت کرده است و ایشان در راه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم زخم زبان شنیدهاند، اما وقتی میخواستند بدن مطهّر ایشان را غسل بدهند زخمی در بدن ایشان نبود…
این حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بودند که وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را غسل میدادند بر حسب این نقل دیدند ایشان دست از غسل برداشتند… حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه باصدا گریه کردند… اسماء تعجّب میکند، یا امیرالمؤمنین! همهی ما به ملاحظهی حالِ شما… فرزندان در حالِ کنترل کردن خودشان هستند و آستین به دهان گرفتهاند که صدایشان بلند نشود، پس چرا شما اینطور گریه میکنید؟ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرمودند: دستم به بازوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خورد…
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کنار هر شهیدی که آمدند آن شهید زخمهای زیادی بر بدن داشت، حضرت علی اکبر علیه السلام ارباًارباً بودند، بدنِ نازنین حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قطعه قطعه شده بود… اما هیچ بدنی زیرِ سُمِ اسب نرفت، این بدنِ نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بود…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
«أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ مِن جَمیعِ جُرمی و ظُلمی وَ إسرَافی عَلَی نَفسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»، نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین وَبِالأئِمَّه مِن وُلد الحُسَین، بِدِماء الشُّهَداء و تقرّب انبیاء یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا إلَهَ العَاصِین، یَا مُجِیبَ دَعوَه المُضطَرّین، یَا مُجِیبَ دَعوَه السَّائِلین، یَا مَن إسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شِفاء…
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! در امر فرج را تعجیل بفرما.
خدایا! مقدّمات فرج را تسهیل بفرما.
خدایا! به ما توفیقِ تشرّف و شرفِ خدمت در رکاب حضرت حجّت ارواحنا فداه را عنایت بفرما.
خدایا! نام ما را از لیست یاران حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف حذف نفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم عاقبت به خیری ما را در این شب قدری که در پیش داریم قطعی بگردان.
خدایا! به ما اخلاص و ایمان و یقین و چشمبینا و بصیرت قلب و محبّت عطاء بفرما.
خدایا! عشق خودت و اولیای خودت را به ما ارزانی بفرما.
خدایا! حالت انتظار امام زمان ارواحنا فداه را در وجود ما نهادینه بفرما.
خدایا! نایب امام زمان ارواحنا فداه، سکّاندار کشتی انقلاب، رهبر عزیزمان را از بلاها حفظ بفرما.
خدایا! دستهای پلیدِ بیگانهپرستها را برای همیشه کوتاه بفرما.
خدایا! اشخاصی که به دین و انقلاب و ولایت پایبند نیستند را رسوا بفرما و به خودشان مشغول بفرما و ضررشان را از این ملّت منصرف بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ملّت ما را، شهیددادههای ما را، رهروان شهدای ما را، رهبر ما را دشمنشاد مگردان.
خدایا! همهی جوانها، جوانهای مورد نظر، این نور چشمهای حاضر در این جلسه را جزو خواص امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! عمرشان را طعمهی شیطان نفرما.
خدایا! تو را به محمد وآل محمد علیهم السلام قسم میدهیم همهی جوانها را در امر ازدواج و تربیت اولاد، ممتاز قرار بده.
خدایا! همهی مریضها، مریضهای مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! سلامتی، امنیت، نعمتهایی که به ما ارزانی داشتهای از ما نگیر.
خدایا! توفیق شکر نعمتها را به ما مرحمت بفرما.
خدایا! ما را در علم و عمل به درجات بالا نائل بگردان.
خدایا! امام ما، شهدای ما، ذوی الحقوق ما، مشایخ ما، همه را از ما راضی بگردان.
خدایا! زیارت حج بیت الله، ائمه بقیع علیهم السلام را، شهدای احد را، اعتاب عالیات را، به همهی آرزومندان و این جمع مکرر روزی بفرما.
خدایا! پایان عمر ما را با مُهرِ زیبای شهادت مزیّن بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] الغیبه شیخ طوسی، صفحه ۲۸۶
[۳] سوره مبارکه انسان، آیه ۸
[۴] سوره مبارکه نحل، آیه ۷۸ (وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۙ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۷۹ (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ)
[۶] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۷] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۳۰۶ (عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْحَسَدَ یَأْکُلُ اَلْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ اَلنَّارُ اَلْحَطَبَ .)
[۸] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۱۸ (مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ)
[۹] سوره مبارکه ماعون، آیات ۴ تا ۶
[۱۰] در شرح ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۱۸۱ آمده است: «و من کلام بعض الصالحین آخر ما یخرج من رءوس الصدیقین حب الرئاسه»
[۱۱] سوره مبارکه جمعه، آیه ۵ (مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)
[۱۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۸ (قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه حج، آیه ۳۷ (لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ ۗ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ)
[۱۴] الکافی ، جلد ۴ ، صفحه ۸۷ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ وَ عَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَ قَالَ لاَ یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ .)
[۱۵] سوره مبارکه فصلت، آیه ۲۱ (وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا ۖ قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)
پاسخ دهید