روز شنبه مورخ ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۰ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در (به علت شیوع ویروس کرونا) در فضای باز حیاط مدرسه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
سالک الی الله در سیر به سوی کمال مطلق، تا زمانی که سنخیت وجودی پیدا نکند و وجود او در ارتباط با نور هدایت قابلیتی برای جذب و انجذاب نداشته باشد تلاشِ پیغمبران هم اثر نمیکند.
انسان در دنیا و آخرت میهمانِ عملِ خود است
آیاتی که در قرآن کریم برای تسلّی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است، و برای نشان دادنِ واقعیّت افرادی که گوهرِ وجودشان با فساد تخریب شده است، «سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»[۲]، ای پیغمبر! اگر تو هم موعظه کنی برای اینها تأثیر ندارد، استغفارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم… «أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»[۳]، اینکه تو برای اینها استغفار کنی یا نکنی خدای متعال اینها را هرگز مورد مغفرت قرار نخواهد داد، و این آیه کریمه که برای همه و برای همیشه خیلی هشدار است، «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»[۴]، به خدای متعال پناه میبریم، خدای متعال به وضوح میفرمایند ما کثیری از خلق را برای جهنّم آفریدهایم، باید این آیه را فهمید، خدای متعال جهان را برای رحمت خلق کرده است، با اینکه «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» همیشه رحمت خدای متعال از غضبِ خدا جلوتر است، غضب خدای متعال تابعِ رحمتِ خدای متعال است، غضب در نظام آفرینش لازم بوده است، و اگر غضب الهی نبود عدل الهی محقق نبود، اگر غضب الهی نبود بسیاری از ما تربیت نمیشدیم، همه که با تشویق راه نمیآیند، باید آن کسی که قصد تربیت دارد چوبِ جهنّم را بدست بگیرد و این کودکانِ راه را متذکّر بشود که اگر از خط خارج شدید شما را با این چوب میزنم، لذا خودِ جهنّم از مظاهرِ رحمتِ خدای متعال است، عذاب الهی مطلق نیست، عذاب هم بخاطرِ تجلّی رحمت حضرت حق است، هم عدل از مظاهر رحمت است، بالاخره هیچ رحمتی اقتضاء نمیکند که شمر و حرمله و یزید و معاویه اینقدر جنایت کرده باشند و اثرِ عملِ خودشان دامنشان را نگیرد، این از عدلِ خدای متعال است که «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»[۵]، تمام اعمالِ ما از ابتدا تا زمانِ مرگمان بذرها و نهالهایی است که خودمان میکاریم، دنیا مزرعهی آخرت است، انسان بجز از کشتهی خود درو نمیکند، هر چه بکاریم همان را درو میکنیم، و این قرارداد نیست، این قانون است، قانون اعتباری هم نیست بلکه قانون تکوینی است، گندم از گندم بروید جو ز جو، هر عملی نتیجهی خود را دارد، نمیشود جوانی جوانیِ خود را ضایع بکند و عمرِ خود را به کارهای بیهوده تلف کند و توقع داشته باشد علامهی دهر بشود، نتیجهی تنبلی بیسوادی و بیتقوایی و عقب ماندن و رکود و ذلّت است، کسی به نتیجه میرسد که کار کند، «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»[۶]، هر کسی در دنیا و در آخرت میهمانِ عملِ خود است، اگر عمل خوب بود میزبانِ خوبی دارد و اگر عمل بد بود میزبانِ نامناسبی خواهد داشت و برای او آبرو و حیثیت باقی نمیگذارد، میزبانِ بد بیاحترامی میکند و پذیرایی او با کتک و اهانت است، میزبان بد میهمانکشی میکند، و انسان در هر دو عالَم حاصلِ عملِ خود را خواهد دید و عمل است که انسان را به نتایج میرساند.
ارزشِ جوانی
لذا وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه تأکید میکنند «العمل، العمل»، اهلِ عمل باشید، شعارِ تنها بدونِ شعور، شعار و شعور بدونِ عمل نتیجه نمیدهد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۷]، نجات از ورشکستگی و خسارتِ عمر، عمرِ ما سرمایهی ماست، و بهارِ عمر هم جوانی است، نسیمِ رویش برای عمر انسان در جوانی انسان میوزد، اگر جوانی آباد بود که تمام عمر آباد است، اما اگر جوانی خراب بود پیری آنچنان را آنچنانتر میکند، جوانِ خوب در پیری خوبتر است و جوان بد در پیری هم توفیقِ توبه و درست شدن پیدا نمیکند، عرضهی این کار را از دست میدهد، شجاعت در جوانی است، سخاوت در جوانی است، تعلیم و تعلّم در جوانی است، جوانی جبههی بروزِ هنر در عمر است، خلاقیت، ارائهی زیباییها در جوانی است، اگر جوانیِ انسان خراب بشو همهی عمر انسان خراب میشود، و اگر کسی این سرمایه را قدر ندانست و فرصتها را مغتنم ندید و عمرِ خود را ذخیره نکرد و همهی عمرِ خود را هزینه کرد «خاسر» میشود، خاسر به معنای ورشکسته است.
قرآن کریم کسانی که مالشان را از دست میدهد را ورشکسته نمینامد، بلکه با فریاد رسّا و خطوط برجسته اعلان میکند «قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»[۸]، خیلی به وضوح بگو ورشکستهها کسانی هستند که خودشان را از دست دادهاند، نه مالشان را.
وقتها از دست رفت، نمازشبها از دست رفت، نماز اول وقتها از دست رفت، خدمتهایی که میتوانستیم انجام بدهیم و انجام ندادیم، فرصتها از دست رفت، میتوانستیم خوب درس بخوانیم و دین را بشناسیم و دین را بشناسانیم اما از فرصتها استفاده نکردیم و فرصتها رفت و دیگر برنمیگردد. اینکه انسان خود را آب کند و اوقاتِ خود را بسوزاند و عمرسوزی کند، این خاسر و ورشکسته است.
چگونه از ورشکستگی و عمرسوزی نجات پیدا کنیم؟
چه کنیم که از ورشکستگی و از عمرسوزی و تضییع سرمایه نجات پیدا کنیم؟
چهار چیز لازم است، اولین مورد «ایمان» است، ایمان لقلقهی زبان نیست، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[۹]، مؤمن کسی است که دلِ او با خدای متعال پیوند دارد، وقتی خدای متعال را یاد میکند دل میلرزد، هر معشوقی با یادِ عاشق تغییر حالت میدهد، این تغییر حالت در سیمای او پیدا میشود.
میگویند مریضی را نزدِ ابن سینا آوردند که دکترهای دیگر مریضی او را تشخیص نداده بودند، ابن سینا متوجه شد که دلِ این شخص به جایی بند است و سرگردان شده است، نامِ شعری که معشوقِ او در آنجا بود را برد و دید ضربان قلبِ او تشدید شد، همینطور خیابانها و کوچهها را یک به یک نام میبرد، تا اینکه به کوچهی معشوق رسید و دید هیجانِ این شخص تشدید شد، و بالاخره فهمید که دردِ این شخص «عشق» است.
آدمی که عاشقِ امام زمان روحی فداه است وقتی «یا صاحب الزّمان» میگوید، حتّی اگر دیگری هم بگوید باز این شخص متحوّل میشود.
حضرت ابراهیم خلیل علی نبیّنا و آله و علیه السلام وقتی شنید منادی ندا میکند «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَهِ وَ الرُّوحِ» عنان اختیار خود را از کف داد، فرمود: چه کسی است که نامِ حبیبِ مرا میبرد؟ ابتدا فرمود نیمی از گوسفندانم، بعد فرمود همهی دارایی خود، بعد هم فرمود خودم را هم میدهم، یک مرتبهی دیگر بگو «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَهِ وَ الرُّوحِ»، ایمان… دل باید در گرو خلوت خدای متعال باشد.
دوم «عمل» است، ایمانِ بدون عمل، درختی است که میوه ندارد، ثمرِ ایمان عمل صالح است، انسانِ مؤمن تنبل نمیشود، انسانِ مؤمن بیکار نمیشود، انسان مؤمن بیعار نمیشود، انسان مؤمن بیتفاوت نمیشود، مؤمن همیشه در حال تکاپو است و تولید دارد، ایمان مولّد است، ایمان کانون تولید خیر و برکت برای مؤمن و جامعه است، فرمود: هر دو دستِ مؤمن یُمن و برکت دارد، مؤمن شِمال ندارد، اصحاب الشِمال کسانی هستند که شوم هستند، مؤمن شومی ندارد، هر دو دستِ مؤمن و تمامِ زندگیِ او یُمن و برکت است.
اگر خودِ انسان مؤمن بود و باتقوا بود، تقوای شخصی کفایت نمیکند، باید دستِ کسی را بگیرد، «وَتَوَاصَوْا ِالْحَقِّ»، هدایتِ دیگران لازمهی نجات است، انسانی که فردی زندگی میکند و اسلام را اسلام فردی میداند و قرآن کریم را دستورالعملهای فردی میداند، این خلاف است، هم به قرآن کریم دروغ میبندد و هم وحی الهی را واقعاً قبول ندارد، خدای متعال خواسته است که انسان در جامعه تربیت بشود، رُهبانیت نیست، خودِ «وَتَوَاصَوْا ِالْحَقِّ» سیاسی و اجتماعی و است و فرهنگ ارتباط انسان با جامعه را در متنِ نجات قرار داده است، انسانی که نسبت به دیگران و نسبت به جامعه و نسبت به آینهی خود حساسیت ندارد و باطلگراییِ آنها را نادیده میگیرد جزوِ خاسرین است، جزوِ ورشکستهها و مالباختهها است و نمیتواند به بهشت وارد بشود، این مسیر مسیرِ نجات نیست.
لذا هدایت دیگران و نجات بشر جزوِ همّتهای مؤمنِ بلندهمّت است، «وَتَوَاصَوْا ِالْحَقِّ».
«وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» هم خودش مقاوم است و هم جامعهی مقاوم میخواهد و میسازد، و این مؤمن است که جامعه را تربیت میکند و میسازد، تا امّتی امّت مقاوم و صابر در برابرِ همهی مشکلات و دشمنها باشد هیچگاه عقبنشینی نمیکند، «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».
پس عمل خیلی مهم است، انسان باید عمل داشته باشد، و عمل ایمان را بارور میکند، عمل ایمان را ریشهدار میکند، همیشه بینِ ایمان و عمل تأثیر متقابل است، ایمان عمل میسازد و عمل ایمان را بالا میبرد، «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»[۱۰]، نیّتِ پاک، جانِ پاک، جانِ پاک همان جانِ مؤمن است، این مؤمن به سوی خدای متعال صعود میکند، ولی نردبانِ او چیست؟ عمل صالح، این صعودی که برای جان پاک و نیّت خالص هست بر اثرِ بالِ عمل بالا میرود، «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»، عمل صالح موجبِ رأفت و ارتقاء جان مؤمن میشود.
پایان عمر چه کسانی قعرِ جهنّم است؟
از این رو خداوند متعال میفرماید «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ»، خدای متعال همهی عالَم را مظهرِ رحمتِ خودش قرار داده است، عذاب الهی، جهنّم الهی برای کسانی که جذبِ رحمت میشوند کمک است، جلال الهی معصیتسوز است، فضای گناه را از بین میبرد و غضبِ خدای متعال مظهرِ جلال خدای متعال است، چه کسانی هستند که اینها معالِ زندگیشان و وجودشان سقوط در جهنّم است؟ در عمرِ خودشان برای خودشان چاه کندهاند، پایان عمرشان رسیدن به قعر چاههای جهنّم است، اینها چه کسانی هستند؟
یک: «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا»، اصلاً متوجّه نیستند. امروز شما به یک انسانِ وابستهی فکری به غرب که هرگز باور نمیکند انسان میتواند بدونِ قدرتهای بزرگ به قدرتِ بزرگی دست پیدا کند و خودِ انسان قدرت بشود، با اینکه جنگ را دیدهاند، با اینکه انقلاب را دیدهاند، ولی در جانِ آنها جای نمیگیرد، آدم بدونِ تکیه به یک قدرتی، با نداشتنِ امکاناتِ لازم بتواند بگوید «ما میتوانیم»، و عملاً هم ثابت کند که ما میتوانیم.
قلبِ این شخص اصلاً فهم ندارد، «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا».
بلوغ یک حقیقت است، مسائلِ جنسی برای بچهی نابالغ قابلِ فهم نیست، شما بهترین استاد را که هم در مسائلِ روانشناسی و هم در مسائلِ غدد و وظایف الأعضاء، بهترین معلومات را داشته باشید و به این شخص توضیح بدهید، ولی کسی که بالغ نشده است مسائلِ جنسی را متوجه نمیشود.
کسی که محبّت ندارد و شما بخواهید محبّت را برای او تعریف کنید، نمیتواند بفهمد، در وجودِ او نیست، مانند این است که شما بخواهید رنگها را برای یک شخص نابینایی که هیچ کجا را ندیده است توضیح بدهید، نمیتواند بفهمد.
افرادی هستند که نسبت به دین و آخرت اصلاً درکی ندارند، مانند بچهی نابالغ هستند، مانندِ نابینایی هستند که اصلاً رنگها را ندیده است. برخی معجزهی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را دیده بودند، نه یک مرتبه و دو مرتبه، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه از ابتدای ولادت محیّرالعقول بودند، دیوارِ کعبه برای حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها باز شد، سه روز در داخلِ کعبه بودند و کسی نتوانست کعبه را باز کند، وقتی بیرون آمدند ناطق بودند و صحبت کردند و قبل از نزولِ قرآن کریم قرآن خواندند، و جنگهای حضرت معجزه بود، ایثارِ حضرت معجزه بود، ولی چطور شد که بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم زیرِ بارِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نرفتند و درِ خانهی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بستند و با حضرت جنگیدند؟ چطور میشود؟
این آیه این را میفرماید که «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا».
حیوان علف را خوب میفهمد، ولی حیوان نمیتواند علم را بفهمد، شما نمیتوانید ریاضیات را به یک حیوان یاد بدهید، وجودِ آن حیوان اقتضای همان مقدار از فهم را دارد و بالاتر از آن نیست، «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا»، چشم دارد ولی چشمِ سر است، چشمِ سِرّ او هنوز باز نشده است، بصر دارد ولی بصیرت ندارد، گوشِ حیوانی او صداهای حیوانی را میشنود ولی نمیتواند نوای ملائکه را بشنود، نمیتواند صداهای غیبی را دریافت کند، گوش و چشمِ اینها گوش و چشم حیوانی است، «أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ»، حدّ اینها در حدّ حیوانات است، «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» ای کاش در حدّ حیوان بودند، از حیوان هم پستتر هستند، منشأ آن چیست؟ «أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» اینها اهل غفلت بودند، اینها زندگی را جدّی نگرفتند، اینها حقیقت را جدّی نگرفتند، اینها باطلگرا شدند، غفلت کردند، از خود غافل بودند، از فطرت غافل بودند، خودشان را رها کردند، فطرتشان تابعِ گرگها شد، شیاطین آمدند و فطرتشان را آلوده کردند.
ادامهی شرح بر حدیث شریف «عنوان بصری»
این سنخیّت لازمهی هدایتپذیری است، این است که عنوان بصری دید آن بلوغ برای او پیش نیامده است، وگرنه امام صادق صلوات الله علیه به او نمیفرمودند برو، این «برو» یعنی برو و عطش پیدا کن، برو و سنخیت بدست بیاور، آب کم جو تشنگی آور بدست، انسان استادِ خود، عارفِ خوب، سالکِ خوب… کدام سالک در مقایسه با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سالک است؟ کدام عارف در مقایسهی با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عارف است؟ کدام عالم در مقایسهی با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عالم است؟ پای منبر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کشتند، یعنی برای آنها تأثیری نداشت.
این زرنگی جناب عنوان بصری این بود که از خدای متعال خواست، اینکه «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»[۱۱]، میخواهم قلبِ ایشان به من متمایل بشود، جذب و انجذاب لازم است، من نمیخواهم از ایشان حرف بشنوم، میخواهم جاذبهی باطنیِ ایشان من را ببرد، میخواهم حضرت من را در دلِ خود ببرند، ظاهر که فایده ندارد.
حضرت هم انگشت روی همین موضوع گذاشتند، «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ»[۱۲]، بعضی از کارها و سوءها… انسان یک کار میکند ولی آن کار یک کارِ عادی نیست، معاذالله به امام جسارت میکند، به مقدّسات جسارت میکند، اینها غیر از هوسبازی یک جوانی است که مدّتی در لجنِ خود آلوده شده است، عناد با مقدّسات، عناد با راه شهدا، اینها گناهانی است که اگر انسان حتّی یک مورد هم مقابله کند از چشم خدای متعال میافتد و او را بیرون میکنند.
دعای عنوان بصری «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ» بود و خدای متعال هم مستجاب کرد. به داخل رفت و وجود مبارک امام جعفر صادق صلوات الله علیه هم جواب سلام او را دادند و هم اینکه او را سرپا نگه نداشتند، خواستند تا با او انس بگیرند و این ارتباط را برقرار کنند، فرمودند: «إجلِس»، این بنشین یعنی جلیس و أنیس من باش.
من جلسهی گذشته هم… چون همهی شما جوان هستید، من به دنبال یک دوست باوفا و زیبا میگردم، بخدا رفیقی بهتر از امام زمان روحی فداه پیدا نمیکنید، کاری کنید که امام زمان روحی فداه هم به شما بفرمایند بیا و کنار من بنشین، بیا تا با هم باشیم، دوست دارم کمی با تو بنشینم.
حضرت در ابتدا او را آرام کردند و او را از آن بیقراری و تشویش نجات دادند، این «إجلِس» یعنی رسیدهای، مسیری را پیمودی و به مقصد رسیدی، اینجا جای قرار است، بنشین.
جایی بالاتر از محضر امام نداریم، اینجا آمدهای، مستقر شو و بنشین؛ عنوان بصری هم نشست، حال حضرت میخواهند وجود او را منقّش به زیورِ عرش کنند، نقش عرش را در قلبِ او پیاده کند و قلبِ او عرش الهی و مرکز فرماندهی خدای متعال بشود، «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»[۱۳]، این قلب مادامی که حجاب دارد نمیتواند عرش خدا بشود، اولین کاری که حضرت انجام دادند این بود که این حجاب را رفع کردند، فرمودند: «غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»…
این است که ماه شعبان، میهمانیِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، باید یک کاری کنیم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بفرمایند «غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»… «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»، خدایا! اگر مرا در این روز و شبهای گذشته در ضیافتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لقمهای بدست نیاوردهام و میهمان نبودهام و وارد نشدهام، حال دیگر مرا وارد کن… «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»[۱۴]، آدمِ آلوده خود را گُم کرده است، اگر خودِ او گُم نشده بود و رها نبود که لجنمال نمیشد، حواسِ او به خودش نبوده است و خود را گُم کرده بوده است، دشمن هم او را اینطور خراب کرد، شیطان او را اینطور زمین زد و ذلیل کرد، حال که بیدار شده است میداند خودِ او نمیتواند خودش را پاک کند و آلودگیِ او دیگر خیلی زیاد است، باید خود را به چشمهای که او را پاک کند وصل کند، این قطره دیگر آلودهی آلوده است، وقتی پاک میشود که به دریا بیفتد، قطرهی آلوده تا زمانی که در آغوش دریا نیفتاده است پاک نمیشود.
اگر ما هم به شجره طیّبه وصل بشویم، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»[۱۵]، این شجرهی بیت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها… ما بد هستیم، بد بو شدهایم، بد گِل شدهایم، حال بیایید و خودتان را پای این درخت بیندازید، به اینجا بیایید…
همینکه امام صادق به عنوان بصری فرمودند «إجلِس» او را سریع پاک کردند، «غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»… «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ»… یا رسول الله! ماه شعبان ماهِ شماست، ما را هم جذب کنید که ما هم به خدمت شما بیاییم، «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» اگر نزد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم استغفار کنم و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای ما استغفار کنند به کجا میرسد؟ نمیگوید بخشیده میشود، میگوید: «لَوَجَدُوا اللَّهَ»، حجابها کنار میرود و انسان خود را نزدِ خدای متعال میبیند، انسان به عرض میرسد…
روضه گریههای حضرت سیّدالشهداء صلوات الله علیه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
میخواهیم تا به پیغمبرمان نزدیک بشویم تا پدرمان برای ما استغفار کنند، واسطهای بهتر از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سراغ نداریم…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اهلِ گریه و اهلِ بکاء بودند، همهی گریههای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مرضیِ خدای متعال بود، درجاتِ قرب بود، هم آن گریههای صحرای عرفاتِ ایشان، همچنان چشمهی جوشان شده است و همهی عرفاتیان را میگریاند، هم گریهی در عزای پاکان و نیکان، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روز عاشورا چند مرتبه گریه کردند، یک مرتبه زمانِ خداحافظی با یادگارِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود، آنچنان این نوجوان را بغل گرفته بودند… هر دو گریه میکردند… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از هوش رفتند… یک مرتبه هم زمانِ بدرقهی حضرت علی اکبر صلوات الله علیه بود، حضرت علی اکبر صلوات الله علیه میرفتند و گویا جانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم میرود، «نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ»[۱۶]، دیگر امیدی به برگشتِ پسر خویش نداشتند…
اما جایی که نوشتهاند گریهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گریهی شدیدی بود، کنارِ نهر علقمه بود… «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»[۱۷] دیگر نمیتوانم قد علم کنم… «وَ قَلَّتْ حِیلَتِی» دیگر راهها بسته شد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
«أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»، روزهای زیادی از ماه شعبان نمانده است، ان شاء الله استغفار ما صادقانه باشد، پروندهی گذشتهیمان را با چشم دل مروری کنیم و با خجالت عرض کنیم و بگوییم «یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ»، یا رسول الله! در محضر شما و اوصیای شما و فرزند شما حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف استغفار میکنیم، آمدهایم که آمده باشیم، نگذارید که ما برویم، ما را نگه دارید، «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَى نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ».
اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین…
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به خمسهی طیّبه و به تقرّبِ همهی مقرّبان درگاهت قسم میدهیم در همین ایام لباس ظهور بر قامت امام زمان روحی فداه بپوشان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم مقدّمات ظهور را بر وجود شریف ایشان و بر منتظران ایشان تسهیل بفرما.
خدایا! آنچه از سختیها در روایات پیشگویی شده است، ما اعتقاد به بداء داریم، خدایا! همهی اینها را به آسانی تبدیل بگردان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم دشمن را بر ما مسلط مگردان.
خدایا! دین ما، ایمان ما، ناموس ما، شرف ما، استقلاب ما، عزّت ما، جوانهای ما را از دستبرد شیاطین و از سلطهی قدرتهای بزرگ در امان بدار.
خدایا! سکّاندار کشتی انقلاب، نایب امام زمان روحی فداه، رهبر نورانیمان را با کفایت و کرامت و اقتدار و عزّت روزافزون تا ظهور و کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام و پُرنقش بگردان.
خدایا! امام و شهدا و اسلاف را بر سر سفرهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه متنعّم و ارواح طیّبهی ایشان را همیشه از ما راضی بدار.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم همهی گناهانِ ما را الساعه ببخش و بیامرز.
خدایا! حقوق الناسی که ما داریم و دستِ ما کوتاه است، به کَرَمِ خودت و از خزائنِ رحمتِ خودت ظلههای ما را نسبت به حقوق الناس ابراء بگردان.
خدایا! توفیق خوب فهمیدن، خوب خواندن، خوب عمل کردن، خوب تبلیغ کردن را به همهی طلبهها و این مجموعه عنایت بفرما.
خدایا! ما را از اکسیر اخلاص بهرهمند بفرما.
خدایا! پایان عمر ما را با مهر شهادت مزیّن بگردان.
خدایا! عموم مریضها، مریضهای مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم نسل جوان این کشور و همهی جبهههای مقاومت، دختران و پسران را در تشکیل خانواده و اشتغال به کارهای مفید دنیا و آخرتساز، در توفیقِ عبادت و بندگی، در پرهیز از گناه و هرزگی و حرامخوری محافظت بفرما.
خدایا! همهی ما را به ساحل نجات برسان.
خدایا! ما را در این طوفانها از کشتی نجات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین پیاده نفرما.
خدایا! آنچه خواستیم و آنچه نخواستیم، خیرِ دین و دنیای ما در آن است به ما کَرَم بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۶ (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ)
[۳] سوره مبارکه منافقون، آیه ۶ (سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ)
[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۷۹
[۵] سوره مبارکه زلزال، آیات ۷ و ۸
[۶] سوره مبارکه نجم، آیه ۳۹
[۷] سوره مبارکه عصر
[۸] سوره مبارکه زمر، آیه ۱۵ (فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ)
[۹] سوره مبارکه انفال، آیه ۲ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۱۱] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى)
[۱۲] سوره مبارکه روم، آیه ۱۰
[۱۳] بحارالأنوار، جلد ۵۵، صفحه ۳۹
[۱۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴ (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا)
[۱۵] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۴ (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ)
[۱۶] لهوف، صفحه ۱۱۳ (فَلَمَّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَیْتِهِ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِی الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ثُمَ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَیْنَهُ وَ بَکَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ فَصَاحَ وَ قَالَ یَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِیداً وَ قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِیهِ وَ قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَهً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّهَ الْعَبْدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ فَنَادَى یَا أَبَتَاهْ عَلَیْکَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّی یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَیْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَهً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِی: وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ تُنَادِی یَا حَبِیبَاهْ یَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ.)
[۱۷] بحارالأنوار، جلد ۴۵، صفحه ۴۱
پاسخ دهید